مبانی روایی طراحی ابردانش، در حوزه عمق استراتزیک

سه شنبه - 17 جولای 2012

هدف این مقاله آن است که نشان دهد، عقل عنصر حیاتی و استراتژیک در فرد است و هیچ چیزی بالاتر از آن نیست، نه قلب نه هیچ چیز دیگر و همه چیز باید تحت امامت و مدیریت عقل باشد. این روایات و روایات بسیار دیگر، از مبانی طراحی ابردانش در حوزه عمق استراتژیک است. اینک روایاتی درباره عقل:
۱. اولین مخلوق؛ اولین مخلوق در ساختار خلقت الهی، لزوما برترین مخلوق هم هست:
الف. اولین مخلوق عقل است: رسول الله (ص): «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلُ»
ب. اولین مخلوق رسول الله (ص) است: حضرت محمد (ص): «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي» بحار، ج 1، ص 97. پس وجود نوری رسول الله، همان عقل است.

امامان تأثير گذاران در عالم خلقت

یکشنبه - 15 جولای 2012

چگونگى انتخاب امام  :

)وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَايُوقِنُونَ( (1).و از آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند،چون شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند.

) وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِوَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ( (2). و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، مردم را هدايت ‏مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و اداى زكات رابه آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مى‏كردند.

) وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ‏وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ( (3).

هنگامى كه خداوند ابراهيم u را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهدة اين آزمايشها بر آمد، خداوند به او فرمود: من ‏تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم u عرض كرد: ازدودمان من نيز امامانى قرار بده. خداوند فرمود: پيمان من به‏ستمكاران نمى‏رسد، (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك ومعصوم باشند، شايسته اين مقام‏اند).

) أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ ‏الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكاً عَظِيماً((4).

يا اينكه نسبت به مردم (پيامبر r و خاندانشG) بر آنچه‏ خداوند از فضلش به آنان بخشيده حسد مى‏ورزند؟! ما به‏آل ‏ابراهيم u  كتاب وحكمت داديم و حكومت عظيمى در اختيار آنها قرار داديم.

امام موسی ابن جعفر علیه السلام(جایگاه امامت )

جمعه - 15 ژوئن 2012

از بزرگ ترین و شکننده ترین انحرافاتى که در جامعه اسلامى رخ داد و براى همیشه بشریت را محروم ساخت، انحراف از مسیر امامت بود. اگر جامعه بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جایگاه امامت را شناخته بودند، امامت و خلافت را در حدّ نمایندگى قبیله اى و قومى و حداکثر رهبرى سیاسى تنزّل نمى دادند. اجازه نمى دادند که کسانى بر آن جایگاه تکیه بزنند که هیچ گونه شایستگى و لیاقت در وجود آنها نبود. با اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله نهایت تلاش خود را براى معرّفى امامت و امامان انجام داد، با این حال، اکثریت جامعه اسلامى مقام امامت و امامان را آنچنان که بایسته است، نشناختند و این عدم شناخت، چه در زمان خود رسول اکرم صلى الله علیه و آله و چه بعد از آن حضرت، پیامدهاى ناگوارى در پى داشت و زیانهاى سنگین علمى و فرهنگى بر جامعه اسلامى تحمیل نمود.

سير تكامل ائمه علیهم السلام وهدايت مخلوقات

شنبه - 26 می 2012

  حضرات معصومين و ائمة اطهار علیهم السلام همانند ديگر امامان بايد مراحل‏كمال را طى نمايند، تا به مقام امامت نائل گردند. اين چنين نيست كه يك امام‏كامل متولّد شود و ديگر نيازى به تكامل نداشته باشد. هر چند پذيرش و فهم اين‏مطلب در ابتدا سنگين مى‏نمايد امّا حضرات معصومين  ‏در دورة حياتشان ‏مراحل كمال را طى مى‏نمايند. پيامبر وامامان علیهم السلام كامل به دنيا نمى‏آيند و هدف از آمدنشان صرفاً براى هدايت مخلوقات نيست، و اين ادّعا كه هدف آنان فقط هدايت است، نابجا و غير قابل اثبات است. لازمه ادّعاى فوق اين است كه عالى فدا و قربانى دانى‏گردد. به عبارت ديگر يك شى‏ء گران قيمت فداى يك شى‏ء كم قيمت شود. آياكسى كه بهره‏اى از خرد داشته باشد دست به چنين كارى مى‏زند؟! ائمه علیهم السلام ‏و پيامبران علیهم السلام كاملترين بندگان خداوند مى‏باشند. خداوند بندگان كامل خود را فدا و قربانى بندگان ناقص نمى‏كند.   بخشى از وظيفة بندگان برگزيده و كامل خداوند، هدايت است. اما علّت‏تامّه دسترسى و دستيابى به مقام امامت، مسألة هدايت نيست. در نتيجه سرّ ارسال رسل و جعل مقام امامت براى حضرات معصومين‏علیهم السلام فقط هدايت بندگان ‏نيست، بلكه در درجه اوّل، كمال خود حضرات معصومين‏ علیهم السلام است.

امام شناسی،امام علیه السلام در اوج مراتب يقين

شنبه - 26 می 2012

در ابتداى اين بحث بسيار مناسب است كه با نقل داستانى، به ساحت‏ اقدس حضرت بقي‍ة اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه عرض ارادت كنيم. نوة مرحوم‏آيت اللَّه آقاى آخوند خراسانى  (فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج آقا احمد) نقل كردند كه مردى از هند به نجف آمده بود و ادعا داشت كه داراى قدرت ‏پيش‏گويى و پيش بينى است. در همان زمان نيز همسر آقاى آخوند خراسانى‏دچار بيمارى شده بود. فرزندان آخوندR، براى درمان مادر به نزد آن شخص ‏رفتند. فرزند بزرگشان حاج آقا محمد آقا زاده (كه هنگام سلطنت رضا خان درمشهد ساكن بود و از مخالفين حكومت به شمار مى‏رفت) براى اينكه به صحّت ‏ادعاى آن شخص پى ببرد از او سؤالى كرد و گفت: شخصى را در نظر دارم بگوكيست والان كجاست؟ اگر درست گفتى روشن مى‏شود كه راست مى‏گويى. آن‏مرتاض به فكر عميق فرو رفت، و آنقدر تلاش و محاسبه نمود كه غرق در عرق ‏شد. سپس در پاسخ گفت: نمى‏دانم كيست؟! ولى هر كه باشد، الان همين جا بود، الان در كربلا است، الان در مدينه است، الان در مكّه است، خورشيد وماه به ‏دور سر او مى‏چرخد، من همين اندازه مى‏فهمم. حاج آقا محمد آقا زاده گفت: من‏وجود مبارك حضرت ولى عصر (عجل اللَّه فرجه) را در نظر آورده بودم.هنگامى كه ديگران چنين مى‏فهمند و مى‏گويند، ما به عنوان پيروان آنان‏ بايد چه بفهميم و چه بگوييم؟«اللّهم كن لوليّك الحجّة ابن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه ‏الساعة وفي كلّ ساعةٍ وليّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعيناً حتى‏تسكنه أرضك طوعاً وتمتّعه فيها طويلاً وعجّل فرجه، وامنن علينا برضاه وهب لنا رأفته ودعائه ورحمة وخيره ورؤيته واجعل صلواتنا به‏ مقبولة وذنوبنا به مغفورة وهمومنا به مكفيّة وحوائجنا به مقضيّة ودعائنا به مستجاباً وصلّ عليه وعلى آبائه الطيبين الطاهرين»(1).

هدايت بشریت به امامت امام ممکن است:

شنبه - 26 می 2012

 هدايت به امر:

      نتيجة آيه‏اى كه موضوع بحث است اين شد كه خداوند مى‏فرمايد: ما ازميان بنى اسرائيل برخى را به عنوان امام قرار داديم، آنانى كه به مرتبه و مقام ‏صبر نائل شدند، تا به امر، هدايت كننده باشند. مراد از هدايت در عبارت )يَهْدُونَ‏بِأَمْرِنَا( چيست؟  در اين عبارت چهار كلمه وجود دارد، 1 – فعل )يهدون(، 2 – حرف جر)باء(، 3 – اسم )أمر(، 4 – ضمير متكلم مع الغير )نا(. كسانى كه به مقام امامت رسيده‏اند، هدايت كنندگان اند. امّا چه كسانى راهدايت مى‏كنند؟ در آيه ذكر نشده كه هدايت شامل چه كسانى مى‏شود و به‏صورت مطلق بيان شده است. و يا آية ديگر،

)وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ((2).و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما مردم را هدايت ‏مى‏كردند و انجام كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم، و تنها ما را عبادت مى‏كردند.  در اين آيه نيز از اينكه هدايت كنندگان چه كسانى را هدايت مى‏كنند سخنى به ميان نيامده. از كنار هم قرار دادن اين دو آيه به روشنى در مى‏يابيم‏ هدايت، علّت غايى براى جعل منصب امامت است.  علّتهاى چهار گانه(3):   فلاسفه براى هر معلول و مخلوقى چهار علّت ذكر مى‏كنند:

1 – علّت‏صورى، 2 – علّت مادى، 3 – علّت فاعلى، 4 – علّت غايى.  به عنوان نمونه يك ساختمان اين چهار علّت را دارد. علّت صورى، شكل‏و وضع موجود آن است. علّت مادى، مصالح، آجر و آهن و… كه اجزاء تشكيل‏ دهنده ساختمان هستند. علّت فاعلى عبارت است از معمار، مهندس و كارگرى كه ‏ساختمان را ساخته‏اند. علّت غايى، هدف و انگيزه‏اى است كه سازنده را وادار به ‏ساخت آن نموده است. از نظر فلاسفه علّت غايى مهمترين علّت است كه به آن‏ عله العلل مى‏گويند.  روشن شد كه علّت غايى (علّه العلل) جعل منصب امامت، هدايت است وخداوند براى تحقق هدايت اين مقام و منصب را به برخى از بندگان برگزيده‏ تفويض مى‏نمايد.

امام کیست، امامت چیست؟2

شنبه - 26 می 2012

 تفاوت امامت مطلقه و مطلق امامت: در نوشتار گذشته بيان نموديم كه امامت مطلقه شرايطى بالاتر از مطلق امامت‏ دارد. اما تفاوت اين دو امامت در چيست؟   پسوند مطلق با مفاهيم زيادى بكار رفته است مانند وجود مطلق و مطلق وجود،علم مطلق و مطلق علم، رحمت مطلق و مطلق رحمت.  هر چه كه در اين عالم يافت مى‏شود بهره‏اى از وجود دارد يعنى داراى مطلق وجودمى‏باشد، ولى ذات اقدس ربوبى وجود مطلق است، و هيچ وجودى با او قابل قياس نيست.    مثال ديگر، كودكى كه در دبستان درس مى‏خواند عالم است و مجتهد و دانشمند نیز عالم‏اند، آيا علم اين دو قابل مقايسه مى‏باشد؟ كودك دبستانى بهرۀ ناچيزى از علم ‏دارد او مطلق عالم است ولى دانشمند نسبت به کودک دبستانی عالم مطلق است. در امامت، مطلق امام، به درجه‏اى قابليّت امامت را دارا مى‏باشد. ولى امام ‏مطلق، امام تمام كون و هستى مى‏باشد و آنان فقط حضرات چهارده گانه معصومين علیهم السلام  ‏هستند و غير از آنان هيچ كس امامت مطلقه ندارد( که این موضوع با ولایت مطلقه متفاوت است که در نوشتارهای مربوط به ولایت فقیه بحث ان را اورده ایم). يك انسان هر قدر مهربان باشد،مهربانى او اندازه‏اى دارد، يعنى مطلق رحمت دارد، ولى امامعلیه السلام داراى رحمت مطلقه‏ مى‏باشد. در كلمات امام كاظمu از امام به عنوان رﺣﻤﺔ اللَّه الواﺳﻌﮥ(5) (رحمت فراگير پروردگار) ياد شده است.

امام کیست ،امامت چیست؟

شنبه - 26 می 2012

   وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَﺋﻤﺔ يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ

و از آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند چون شكيبايى نمودند و به آيات، يقين ‏داشتند. كلمة امام يكى از كلمات متداول در زبان و زمان ما مى‏باشد. كلمه‏اى كه اهل ديانت و مؤمنين ‏حداقل در روز چند مرتبه تكرار مى‏كنند. امّا گمان مى‏كنم كلمة امام از مظلومترين و مجهولترين كلمات‏ باشد. اين كلمه نوعاً براى ما بطور تفصيلى روشن نيست و همه يك آگاهى اجمالى از كلمه امام داريم.در دعا می خوانیم:   «اللّهم عرّفني نفسک فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف رسولك، اللّهم عرّفني رسولك فإنّك ‏إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهم عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللتُ ‏عن ديني»(1).خداوندا! خودت را به من بشناسان كه براستى اگر خودت را به من نشناسانى پيامبرت را نشناسم خداوندا! پيامبرت را به من بشناسان كه به راستى اگر رسولت را به من نشناسانى حجّتت را نشناسم خداوندا! حجّت‏ خود را به من بشناسان كه به راستى اگر حجت خود را به من نشناسانى در دين خود دچار گمراهى‏ مى‏شوم.  زراره ابن اعين كه يكى از معتبرترين و ارزشمندترين و موثق‏ترين روات احاديث شيعه مى‏باشد، چنين مى‏گويد:   روزى خدمت امام صادق u شرفياب شدم و سخن از امام موعود و معرفت او به ميان آمد. حضرت به من اين دعا را تعليم كردند، و فرمودند: اگر امام را درك نكردى اين دعا را بخوان تا خدا به تومعرفت دهد.   مضمون دعا روشن مى‏كند كه معرفت امام u بايد از طريق خداوند باشد و از طریق غير ‏خداوند نمى‏شود امام u را شناخت. امامت عظمى و حجّت كبرى را بايد از ناحية خدا بشناسيم. و غير از راهى كه خدا معرفى مى‏كند بقيّة راه‏ها به ضلالت و گمراهى مى‏انجامد. حال ما براى اينكه امام  را بشناسيم از قرآن يارى و استمداد مى‏جوييم. در قرآن آيات‏ متعددى در رابطه با امامت و ولايت وجود دارد.    آيه‏اى را كه در ابتداء اوردیم آية 24 سورة سجده بود. شبيه به اين آيه يك آيه ديگر در قرآن وجود دارد(2).  

چرا فدک را غصب کردند

چهار شنبه - 9 می 2012

  از آن رو كه شناخت و معرفت مقام اهل بيت عليهم‏السلام انسان را به درجات والاى معنوى مى رساند، در اين جلسه سخنان خود را در مورد حضرت زهرا عليهاالسلام بيان خواهيم نمود. البتّه در سالهاى گذشته، به لطف خداوند متعال آنچه در توان بود در مورد فضائل و جايگاه آن بانوى بزرگ آفرينش، نمونه عالم خلقت و نادره دنيا و آخرت سلام اللّه‏ عليها بيان نموديم[1]؛ ولى امشب قصد داريم با تمسّك به روايات اهل بيت عليهم‏السلام به بخشى از ظلم‏ها و جناياتى كه در حقّ ايشان عليهاالسلام روا داشته‏اند، بپردازيم.   روايتى كه مى خواهيم در مورد آن سخن بگوييم روايتى است كه على بن ابراهيم قمى قدس‏سره در كتاب تفسير خود و همچنين مرحوم طبرسى قدس‏سره در كتاب احتجاج بيان نموده‏اند. قبل از بيان متن روايت، سلسله سند آن را مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهيم، تا در صحت آن جاى هيچ گونه شكّ و شبهه‏اى باقى نماند.

تصحيح و توثيق راويان:

     على بن ابراهيم رحمه‏الله ـ صاحب كتاب تفسير ـ تمام قرآن كريم را با استمداد از روايات اهل بيت عليهم‏السلام تفسير نموده است. وى از بزرگان محدّثين و از مشايخ مرحوم كلينى قدس‏سره محسوب مى‏شود و طبق نقل تواريخ و كتب رجالى، معاصر حضرت امام حسن عسكرى عليه‏السلام است. مزار او در قبرستان شيخان، در جوار بارگاه ملكوتى حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام است[2].  على بن ابراهيم رحمه‏الله اين روايت را از پدر خود ابراهيم بن هاشم رحمه‏الله نقل مى‏كند. ابراهيم بن هاشم نيز يكى از بزرگان روات و محدثان شيعه محسوب مى‏شود. در احوال او نگاشته‏اند كه حضرت امام رضا عليه‏السلام را درك نموده و مرحوم شيخ طوسى رحمه‏اللهاو را يكى از شاگردان يونس بن عبدالرحمان رحمه‏الله به شمار آورده است. مسلّما هر شاگردى را مى توان با توجه به شخصيت و جايگاه علمى و معنوى استادش مورد سنجش قرار داد. يونس بن عبدالرحمان، مرد بزرگ و شناخته شده‏اى بود. در كتب رجالى آمده است كه يكى از محدّثان به حضرت امام رضا عليه‏السلام چنين نامه نوشت: « جعلت فداك إنّي لاأكاد أصل إليك أسألك عن كلّ ما أحتاج إليه من معالم ديني، أفيونس بن عبدالرحمان ثقة آخذ عنه ماأحتاج إليه من معالم ديني؟ فقال عليه‏السلام: نعم »[3]. جانم به فدايتان! من به شما دسترسى ندارم تا از شما سؤال كنم در مورد آنچه از دستورات دينى به آن محتاج هستم، آيا يونس بن عبدالرحمان فردى موثّق است تا آنچه از دستورات دينى به آن محتاجم، از او بپرسم؟ حضرت امام رضا عليه‏السلام فرمودند: بلى!  ابراهيم بن هاشم در محضر و مكتب بزرگان از روات و صحابه خاصّ اهل بيت عليهم‏السلام، علم آموخته است. اصليّت او كوفى است و ظاهراً نخستين محدّثى است كه از كوفه به قم هجرت نمود و احاديث گرانبار ائمّه شيعه عليهم‏السلام را ميان مردم قم نشر داد و اگر قم مركز اصلى روات حديث به شمار آمد، بنيانگذار آن ابراهيم بن هاشم رحمه‏الله بود.

عصمت اهل بیت علیهم السلام

چهار شنبه - 9 می 2012

   عصمت از منظر شيعه، دورى از گناه، خطا و اشتباه در علم و عمل است؛ يعنى انبيا و اوصياى ايشان عليهم‏السلام هرگز در گفتار، رفتار، فكر و انديشه دچار خطا و انحراف نمى‏شوند و از خطاى علمى و عملى مصون هستند؛ به عبارت ديگر، عصمت ويژگى و حالتى است كه دارنده آن از خطا، اشتباه و انحراف، مصون و محفوظ مى‏ماند و در تمام شئون حيات و زندگى، اعمّ از دريافت وحى و ابلاغ پيام الهى و همچنين در تمام شئون شخصى، خانوادگى و روابط اجتماعى هرگز در وادى خطا، اشتباه،  نسيان و انحراف وارد نمى‏شود.  يكى از دلايلى كه مى‏تواند هر انسان و هر نگرشى را قانع كند، دليل عقلى است. دلايل عقلى با توجّه به اينكه مقدّم، تالى و نتيجه دارند، از هر گونه خدشه و اشكال به دور هستند. متكلّمان شيعه در كتاب‏هاى خود علاوه بر دلايل نقلى، به ذكر دلايل مفصّل عقلى نيز براى اثبات عصمت پرداخته‏اند.

 

     خواجه نصير الدين طوسى رحمه‏الله يكى از متكلّمانى است كه در اين زمينه به طرح دلايل عقلى پرداخته است. او كتاب كوچكى به نام تجريد الاعتقاد براى اثبات عقايد شيعه نگاشته است.   ايشان قدس‏سره در اين كتاب، دلايل عقلى عصمت را در چهار خط بيان نموده‏اند كه ابتدا متن آن را نقل مى‏كنيم و سپس به شرح آن خواهيم پرداخت. در اين كتاب گرانمايه آمده است:« وامتناع التسلسل، يوجب عصمته ولأنّه حافظ للشرع ولوجوب الإنكار عليه لو أقدم على المعصية فيضادّ أمر الطاعة ويفوت الغرض من نصبه ولانحطاط درجته عن أقلّ العوامّ »[1]. ممنوع بودن تسلسل، عصمت امام عليه‏السلام را ايجاب مى‏كند و به خاطر اينكه امام عليه‏السلام حافظ و نگهبان شريعت است. و از سوى ديگر، اگر امام عليه‏السلام گناه و معصيت كند بايد او را از منكر نهى كرد كه در نتيجه با امر به اطاعت و پيروى از ايشان عليه‏السلام متضاد مى‏شود و همچنين [در صورت گناه] غرض و هدف از نصب امام عليه‏السلام از بين مى‏رود و درجه امام عليه‏السلام را از عوام النّاس پايين‏تر مى‏آورد.  

حضرت زهرا عليهاالسلام و مطالبه ميراث رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله‏ و سلم

شنبه - 5 می 2012

   زندگانى حضرت فاطمه عليهاالسلام با اينكه بسيار كوتاه و زود گذر بود، امّا بسيار پر مغز و اثر گذار بود و بررسى و تحليل آن به كاوشى با دقت نظر بالا و تأمّلى سرشار نياز دارد. رسيدن به كنه وجودى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، در حقيقت آرزويى است كه بسيارى از شيعيان دلباخته حضرت عليهاالسلام دارند؛ امّا همان طور كه گفته شد، اين دريا چنان غواص خود را در پيچ و خم‏هاى امواج زندگى ايشان عليهاالسلام غوطه‏ور مى‏سازد كه غواص را مجبور مى‏سازد به همان مقدار اندك بسنده كند و قلب خويش را به همان مرواريد دلخوش سازد و توشه پُر بهاى خويش را براى رفتن نزد اللّه‏ آماده گرداند. خوشا به حال كسانى كه از اين دريا مرواريدهاى بى شمارى برچيده‏اند و به كنه وجودى حضرت عليهاالسلام دست يافته‏اند.

«لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعاً عَلِيماً»[2].خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بديهاى ديگران را اظهار كند، مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است. هر كس خود را محبّ و شيعه اين خاندان عليهم‏السلام مى‏داند، هر كس خود را مسلمان مى‏داند و به طور كل، هر انسان آزاده‏اى، بايد از اين ظلمى كه بر نور چشم پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله‏ و سلم ـ حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ـ روا داشته شده به حكم آيه شريف، ناله و فرياد سر دهد.

درس‏هايى از سخنان حضرت زهرا عليهاالسلام

شنبه - 5 می 2012

 درس‏هايى از سخنان حضرت زهرا عليهاالسلام

     زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام به گونه‏اى از جانب حضرت حق رقم خورده است كه لحظه لحظه‏اش از درس‏هاى زندگى سرشار است. خداوند بشر را آفريد و مسير رسيدن به كمال را به او نشان داد و از او خواست در غير از آن مسير گام برندارد تا در ناهموارى‏هاى گمراهى گرفتار نشود. شايسته يادآورى است كه يكى از اين مسيرهايى كه حضرت حق تعالى براى الگوبردارى پيش روى بشر نهاده و آن را با خورشيد ذات خويش منوّر ساخته، مسير زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام مى‏باشد. چنانچه كسى كه پيرو حقيقى ايشان است عليهاالسلام و در تمام امورش به ايشان عليهاالسلام متوسل مى‏شود، محال است كه به سر منزل مقصود نرسد.

 

     خطبه‏اى كه حضرت زهرا عليهاالسلام در جمع زنان مهاجر و انصار ايراد كردند، در بردارنده نكات ظريف و برجسته‏اى است كه مى‏تواند در طول حيات انسان‏ها، سرمشق قرار بگيرد. قبل از اينكه متن روايت را نقل كنيم، اجمالاً به نكات برجسته آن اشاره مى‏نماييم تا با اين مقدّمه و پيش درآمد، بتوانيم روايت را بهتر و زيباتر دريابيم. نكات برجسته و ويژه اين خطبه به پنج قسمت تقسيم مى‏شوند: