دانلود صوت ترتیل سریع قرآن استاد معتز آقایی دانلود ترتیل (تحدیر) سریع و زیبای قرآن
تفسير عمومي آيات 1 تا 17 سوره طارق
جلد 27 صفحه 6 سطر 2
شرح لغات :
طرقني فلان : يعني آنگاه كه شب نزد من آمد و اصل طرق دق ، و كوبيدنست و از آنست مطرقه آلت كوبيدن .
و الطريق : راه است زيرا رونده آن را با پاي خود ميكوبد .
و الطارق : آنست كه در شب آيد كه نياز به كوبيدن در دارد براي آگاهانيدن ، و پيامبر (ص) نهي فرمود كه مرد شبيكه از سفر رسيده با عيالش آميزش كند مگر اينكه موي عانه خود را چيده (و خود را صاف و تميز كرده باشد) و موي پريشان و غبارآلود خود را شانه زده باشد . هند دختر عتبه (زن ابو سفيان و مادر معاويه معروف بهند جگرخوار) گويد (نحن بنات طارق نمشي علي النمارق) ما دختران راه پيمايان و يا كوبندگان در شب هستيم كه بر روي فرشهاي زيبا و نرم راه ميرويم ، مقصودش اينستكه پدر مادر شرافت و بلندي مانند ستاره است .
شاعري گويد : يا راقد الليل مسرورا باوله ان الحوادث قد يطرقن اسحارا
اي كسي كه شب را در خواب و باول شب كه بيدار بوده اي خوشحالي ، البته حوادث و رويدادها در سحرها وارد ميشود . لا تامنن بليل طاب اوله فرب آخر ليل اجج النارا مامون نباش البته به شبي كه اولش خوش و پاك باشد ، پس چه بسا شبي كه آخرش آتشي را افروزد .
النجم : ستاره فروزاني است كه در آسمان طلوع نمايد ، بهر كس كه ظاهر شود ناجم ميگويند براي شباهتش به نجم ، و به گياه هم نجم گفته مي شود ، و نجم السن و نجم القرن هم ميگويند .
جلد 21 صفحه 10 سطر 18
آيات 86 تا 100 سوره صافات اعراب :
الهة : اين كلمه بدل از ( افكا ) بوده و ( افكا ) مفعول فعل ( تريدون ) است .
فما ظنكم : حرف ( ما ) مبتداء و كلمه ( ظنكم ) خبر آن است .
ضربا : اين كلمه مصدر فعل محذوف است و تقدير چنين است ( يضربهم ضربا ) و حرف ( باء ) در كلمه ( باليمين ) متعلق به همين فعل محذوف است .
يزفون : اين كلمه حال است از كلمه ( اقبلوا ) .
و الله خلقكم :اين جمله نيز حال و محلا منصوب است از جمله ( ا تعبدون ) و تقدير چنين است ( ا تعبدون ما تنحتون مخلوقين )
هب لي : مفعول له اين كلمه عبارت از كلمه محذوف ( ولدا ) ميباشد .
جلد 20 صفحه 55 سطر 12
لغت :
هنا براي مکان نزديک گفته مي شود و هنالک براي دور ، و هناک براي متوسط ميان دور و نزديک و قاعده آن قاعده ذا و ذالک و ذاک است .
والزلزال : بمعناي اضطراب بزرگ و سخت لرزيدن است ، و زلزله لرزيدن زمين است ، و گفته شده که آن فعل مضاعف زل و زلزله غيره ، يعني غير او او را لرزانيد .
والشده : قوه و نيروئي است که به سبب حواس احساس مي شود براي اينکه قوتي که آن قدرت است به سبب حاسه درک نمي شود ، فقط به دلالت معلوم مي گردد ، و براي همين خداي تعالي موصوف به قوي است و به شديد ، وصف نمي شود (1) .
والغرور : باشتباه انداختن محبوب است به سبب مکروهي والغرور الشيطان ، يعني مکر و فريب شيطان . حرث بن حلزه گويد : لم يغروکم غرورا او لکن يرفع الال جمعهم و الضحاء دشمن در حال غفلت و ناآگاهي شما نيامد ولکن شما آنها را ديديد که مي آيند در موقع? که روز بالا آمده بود و يثرب ” نام زمين مدينه است ” . ابوعبيده گويد : مدينه رسول خدا در کنار ناحيه و سمتي از يثرب است و بعضي گفته اند : که يثرب خود شهر مدينه است . جناب سيد مرتضي علم الهد? (2) قدس الله روحه مي فرمايد که مدينه 13 نام دارد : 1- مدينه 2- يثرب 3- طيبه 4- طابه 5- دار 6- سکينه 7- حابر 8- محبوره 9- محبه 10- محبوبه 11- عذراء 12- مرحومه 13- يندد است ، پس اين 13 نام است ،
تفسير عمومي آيات 51 تا 68 سوره شعراء
جلد 18 صفحه 23 سطر 1
لغت :
كنوز : اموال
مقام : جاه
كريم : خوب و پسنديده
اشراق : داخل شدن در وقت تابش آفتاب
ادراك : رسيدن .
ازلاف : نزديك كردن