مقدمه :
پيروان همه اديان عقيده دارند كه در يك عصر تاريك و بحراني فساد و بيدادگري و بيديني همه جا را فرا میگيرد يك نجات دهنده بزرگ جهاني طلوع ميكند و به واسطه نيروي فوق العاده غيبي اوضاع آشفته جهان را اصلاح ميكند و خدا پرستي را بر بي ديني و ماديگري غلبه ميدهد .
مجموعه سؤالاتى وجود دارد كه فقط اختصاص به نوجوانها و جوانها ندارد؛ بلكه بزرگترها نيز گاهى با آن دست و پنجه نرم مىكنند. يكى از آن مجموعه سؤالات كه در ذهن بسيارى از مردم وجود دارد و حل آن در شناختن اكثر مسايل اعتقادى مؤثر است اين است كه: خداوند متعال با آن رحمت، لطف و كرم بىكران خود، اين عالم را آفريده و به مخلوقات نيز نعمتهاى فراوانى عطا فرموده است، اما در اين ميان، بلاهايى مانند سيل و زلزله پيش مىآيد كه در آنها انسانهاى بىگناهى از بين مىروند و به سختىهايى مبتلا مىشوند؛ اين بلاها چگونه با آن رحمت، مهربانى و با حكمت و به بيان ديگر با عدل خداوند سازگار است؟
درمناجات محبيّن مي خوانيم «وَأخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ.» من را از كسانى قرار بده كه آنها را براى دوستى و محبت خودت خالص كردى. همانطور كه عرض كردم اصل محبت مفروض است، و الاّ اين مناجات با اين لحن و اين سرآغاز مناسبت نداشت.
اخلاص در محبت
يكى از مناجاتهاى خمس عشر كه بعد از مناجات راجين است مناجات راغبين است. نام اين مناجات از مادهى رغبت، و در مقابل رهبت مىباشد. در قرآن كريم مىخوانيم: «يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً1»؛ يعنى خدا را هم در حال رغبت و هم در حال رهبت مىخوانند. به هر حال، در اين مناجات راغبين، عبارتهايى ذكر شده كه حالت توازن و تعادل بين خوف و رجا را الهام مىكند. به جملهاى از اين دعا توجه كنيد:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إلهي إن كانَ قَلَّ زادِي في الْمَسِيرِ إلَيْكَ، فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِالتَّوكُّلِ عَلَيْكَ»؛ خدايا اگر توشهى من در اين سفر به سوى تو اندك است، اما حسن ظنّ من به توكل بر تو زياد است.
انتظار، سهم چشمانی است که رو به آفتاب زیسته اند; سهم دستانی است که شبگاهان، در وسعت نیایش، به جانب آسمان ریشه دوانیده اند، سهم دل هایی که چون کبوتران خونین بال، در بی نهایتی سرخ جاودانه تپیده اند; گام هایی که چون جنون گردباد، واژگون رقصیده اند تا تنهایی خاک را با آسمان در میان نهاده باشند .
محبت اصيل
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ كُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَي كُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّيْتَ عَلَي مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِكَ كُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِي لا يُحْصِيهَا غَيْرُكَ، إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ .
اين جملات آخرين فراز از حضرت سجاد(ع) در دعاي ورود به ماه رمضان است. ترجمه تحت اللفظى آن اين است كه خدايا بر محمد و آل محمد در هر وقتي، در هر فرصتي و در هر حالي صلوات بفرست، به اندازه آنچه بر همه، صلوات فرستادهاي، و بيش از آن به اضعاف آنچه بر ديگران صلوات فرستادهاي، اضعافي كه غير از تو كسي نمىتواند آنرا شمارش كند؛ إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ، به درستي تو هر كاري بخواهي، مىتواني انجام دهي و انجام میدهي. مضمون صلوات در دعا بسيار فراوان است. صحيفه سجاديه مالامال از صلوات است. در دعاهاي ديگر نيز همين گونه است. اما چنين تعبيري بسيار اندک يافت میشود. در اين فراز در مقام شمارش صلواتي كه از خدا طلب مىكند، اضعاف صلواتي است كه بر همه خلايق و چند برابر آن فرستاده شده است. اضعاف را جز خدا كسي نمىتواند شمارش كند. شبيه آن است كه گفته شود عددي به توان بىنهايت. با اين وصف اضعاف عددي است كه نمىشود به هيچ صورت ديگري ترسيم و تصوير نمود كه چقدر است
توازن بين خوف و رجاء «إلهي إن كانَ قَلَّ زادِي في الْمَسِيرِ إلَيْكَ، فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِالتَّوكُّلِ عَلَيْكَ»؛ اگر زاد و توشهى من در راه سفر به سوى تو اندك است، ولى در سايهى توكل بر تو حسن ظن دارم، به اينكه مرا موردِ كمك و رحمت خودت قرار دهى. در ابتداى مناجات راغبين به ما الهام مىدهد كه بين خوف و رجاى الهى توازن برقرار كنيم يعنى عوامل خوف را در مقابل عوامل رجا مورد توجه قرار دهيم و از آن چه موجب خوف مىشود به آن چه موجب رجا است پناه ببريم.«وَإنْ كانَ جُرْمِي قَدْ أخافَني مِنْ عُقُوبَتِكَ، فَإنَّ رَجائي قَدْ أشْعَرَني بِالاَْمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ» يا «نَقِمَتِك»؛ اگر جرم و گناهم مرا از عقاب تو مىترساند، در مقابلش اميدم به تو، به من الهام مىكند كه از نقمت و انتقام و عذاب و عقوبت تو خود را در امان ببينم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امحَاقِ هِلالِهِ، وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلاخِ أَيَّامِهِ حَتَّی يَنْقَضِيَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنَا فِيهِ مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَ أَخْلَصْتَنَا فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ
خدايا با بيرمق شدن نور ماه و رفتن او در محاق، گناهان ما را نيز پنهان فرما. با پايان يافتن اين ماه پيامدهاي گناهان و سنگيني رفتار خطاي ما را، از ما بركنار نما؛ تا جايي كه چون اين ماه پايان مييابد، ما نيز از خطا و گناه پاك شده و از بديها و زشتيها رها گشته باشيم.
اين دعا در هنگام ورود و فرا رسيدن ماه رمضان گفته شده است. اما در پايان اين دعا به پايان ماه توجه شده است. براساس نظر اهل لغت و ادبيات عربي، شبهاي اول ماه تا سه شب، را «هلال» و از آن زمان تا سه شب مانده به پايان ماه را «قمر» مينامند. از شب بيست و هفتم به بعد، گاهي دو شب و گاهي سه شب به پايان ماه مانده ديگر ماه ديده نميشود. ايام ديده نشدن ماه را، ايام «مُحاق»، «مِحاق» يا «مَحاق» ميگويند. حالت «هلال» ماه در دو مرحله ظاهر ميشود: يكي در آغاز ماه و ديگري در پايان ماه. دو يا سه شب مانده به پايان ماه، ديگر هلال ماه در حال «محاق» است. شب پايان ماه نيز شب سلخ ناميده شده چرا كه دوباره ماه نو طلوع میكند. امام سجاد (ع) در دعا ميفرمايد: خدايا همانگونه كه هلال ماه رو به محاق ميرود، و ديگر نور ماه ديده نميشود، گناهان ما را نير بيرمق و پنهان فرما! به گونهاي كه تا پايان ماه ديگر گناهي براي ما نمانده باشد و در هنگام «سلخ» و نو شدن ماه، ما را نيز آراسته و نو نما