ناکامی در عشق

شنبه - 19 می 2012

 دو فرد که به یکدیگر دلبسته‌اند مهم‌ترین چیز برایشان «اطمینان از دوام دوستی» است؛ ولی شاید سزاوار باشد که بدین حقیقت نیز توجه کنند که «حفظ عشق از فرسایشی که زمان به وجود می آورد، ساده نیست». وقتی دو عاشق درباره حفظ رابطه‌ای که برایشان خیلی مهم است چیزی نمی‌دانند چگونه می‌توانند به دوام رابطة خود  اطمینان داشته باشند!
ما همیشه بر این باوریم که وقتی کسی را به دوستی انتخاب می‌کنیم انتخابمان درست است؛ ولی حقیقت تلخ این است که بسیاری از این انتخابها به نتایج ناگوار و دردناک بدل می‌شود. خیلی از ما فرد نامناسب را بر می‌‌گزینیم و سپس که روابط‌مان به تیرگی می‌گراید از خود می‌پرسیم چرا دوستی‌مان پایدار نماند! 

اعجاز عشق

شنبه - 19 می 2012

 «عشق» نیز همانند «میل‌جنسی» واژ‌ه‌ای خوشنام نیست. این هدر دو به دلایلی چند تقدس خود را از دست داده‌اند و جلوه‌های ناخوشنامشان معروف گشته است. چون خانواده‌های بشنوند که فرزندشان عاشق شده است چنان می‌‌هراسند که گویا کسی آنها را ربوده است. شاید علت این است که از میزان ربایندگی عشق تا حدّی آگاه‌اند. زمانی که فردی ربوده می‌شود این احتمال وجود دارد که دستیابی به او دیگربار ممکن نباشد و در روزگار ربودگی‌اش آسیبی ببیند که هرگز برطرف نشود.
.
عشق به همان میزان که لذت‌آور، حرکت‌آفرین و آرامش بخش است. هراس‌انگیز و ویرانگر است. این هر دو نمونه تأثیر تا حدّی بدین بستگی دارد که فرد از عشق چه می‌داند، چگونه عاشق می‌شود و چطور پیش می‌رود!
حقیقت آن است که زندگی ما از ‌آغاز تا فرجام با عشق آمیخته است.
آنان که با دانش فیزیک و شیمی آشنایند به خوبی می‌دانند که در چرخة آفرینش، نیروی جاذبه  و ربانیش (مغناطیس) چگونه نقش ایفا می‌کند.

آغاز و فرجام رهاسازی روابط زنان و مردان

شنبه - 19 می 2012

 این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که تاکنون تئوری ناپوشیدگی زنان، مردان را بیش از زنان، بهره‌مند و خرسند نموده است. این که به زنان گفتند آزادانه بدون پوشش یرون آیید و مرز میان خود و مردان را فرو ریزد، نه برای آن بود که زنان را از مواهب طبیعت بهره‌مند‌تر کنند. بلکه تا قدرت مردان را در کامجویی و استفادة ناروا از زن بیشتر کنند.
در حقیقت درهم‌آمیزی حوزة حضور اجتماعی زن و مرد، امضای رسمی این معاهدة اجتماعی است که «مرد بر زن حقّ حیات بیشتری دارد.»! و این امر را شواهد تاریخی و اجتماعی ثابت کرده است. زیرا زمانی که فاصله میان دو چیز برداشته می‌شود حقّ آزادی و حیات بیشتر نصیب کسی می‌گردد که زورمندتر و با اراده‌تر است.
.
طرحی برای اعطای حقّ حیات بیشتر به مرد
این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که تاکنون تئوری ناپوشیدگی زنان، مردان را بیش از زنان، بهره‌مند و خرسند نموده است. این که به زنان گفتند “آزادانه بدون پوشش بیرون آیید و مرز میان خود و مردان را فرو ریزید”، نه برای آن بود که زنان را از مواهب طبیعت بههر‌مند‌تر کنند، بلکه تا قدرت مردان را در کامجویی و استفادة‌ ناروا از زن بیشتر کنند.
در حقیقت درهم‌آمیزی حوزة حضور اجتماعی زن و مرد، امضای رسمی این معاهدة اجتماعی است که «مرد بر زن حقّ حیات بیشتری دارد.»! و این امر را شواهد تاریخی و اجتماعی ثابت کرده است. زیرا زمانی که فاصله میان دو چیز برداشته می‌شود حقّ آزادی و حیات،‌ بیشتر نصیب کسی می‌گردد که زورمند‌تر و با اراده‌تر است. آنگاه که اتش وپنبه ای را در محلی نهند و میانشان حدّ‌ و مرزی قرار ندهند نمی‌توان ادعا کرد که این کار برای آزادی بیشتر پنبه انجام گرفته است. در حقیقت چون اتش از نظر توانایی به مراتب از پنبه قوی‌تر است، وقتی عرصة‌ حضور آن دو در هم آمیزد اتش  است که به طعمه می‌رسد نه پنبه؛ بلکه برداشتن فاصله میان این دو یعنی رأی حتمی به تباهی وخکستر شدن پنبه!

 

عوامل فرهنگی و اعتقادی حجاب گریزی

شنبه - 19 می 2012

 کم پوشیدگی و نیمه برهنگی برای عده‌‌ای راهی برای نفوذ به دنیای افراد غیرهمجنس است. زیرا زمانی که اندام زن کم پوشش می‌شود پارسایی و متانت مرد دستخوش هوس می‌گردد. نگاه‌های خیره، پرده از روحیات و تمایلات مرد به کنار می‌زند و جنبه‌های ضعفِ را به زن می‌شناساند. زن با نگاه خیرة مرد از ویژگی‌های خود و نقش آن در تحریک هیجانات مردان اطلاعاتی به دست می‌آورد و دنیای متلاطم و اسرارآمیز مردان و راه گمراه کردن آنها را بهتر می‌شناسد.
از طرفی در بیشتر مواقع علت خودنمایی، احساس ضعف شخصیت نیست، بلکه فرد نیروی متراکم آزاد نشده‌‌ای در درونش احساس می‌کند که نمی‌داند از چه راهی باید آن را آزاد کند و دیگران را از وجود آن باخبر سازد.
اندام زن چه کم پوشش باشد یا به قصد دلبری به گونه‌ای تحریک‌آمیز پوشانده شود، منبع نیرومند ایجاد جاذبه و تحریک امیال جنسی است و بسیار کم رخ می‌دهد که زن از تعقیب نگاه‌‌ها در امان باشد.
راستی در جلوه‌گری زن چه اسراری نهفته است و در افکار و اوهام مرد پس از نگاه به زن چه می‌گذرد و زن از امواج نگاه‌‌ها چه می‌داند؟‌

نگاه و افکار نهان

شنبه - 19 می 2012

  وقتی دو نفر علاقه‌مند به یکدیگر،‌ به هم نگاه می‌کنند امواجِ چشم هر دو به یکدیگر برخورد می‌کند و چیزی مانند جرقة نامریی به سوی هر دو باز می‌گردد و علاقه،‌ به وسیلة همان امواج، به ایشان الهام می‌شود. در این حال، بدون آنکه میان آن دو کمترین گفتگوی محبت‌آمیزی رخ داده باشد هر یک به علاقة دیگری پی می‌برد. حال اگر  آن دو نفر دختر و پسر بیگانه باشند معلوم است که چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد.
تأثیرنگاه
از پدیده‌هایی که در نگرش سطحی بی‌اهمیّت است و با ژرف‌نگری بسیار حایز اهمیت، موضوع نگاه‌های افراد به یکدیگر است. بیشتر مسایل زندگی ما به همین نگاه‌ها بستگی دارد. نگاه‌هایی کوتاه که گاه کرانة تلاطم و آشوب آفرینی آن معلوم نیست. از میان اقسام نگاه‌ها، نگاه مرد به زن با دیگر نگاه ها تفاوت دارد و آنگاه کن سنّ‌ بیشتر شود بخصوص در دورة جوانی نگاه ها معنی‌دارتر و با نفوذ‌تر می‌گردد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر همه با نگاه پیوند دارد. چشم و نگاه آدمی از مهم‌ترین عناصر موثر در تصمیم‌گیری اوست. منشأ برخی از نفرت‌ها، اشتیاق‌ها و انتخاب‌ها،‌ نگاه است و منظور از این نگاه،‌ دیدن بدون توجّه و اراده نیست. نگاهی که منشأ تصمیم و انتخاب است دیدنی است که با توجّه و انگیزه همراه باشد.
نگاه‌‌ها انواع مختلف دارند. برخی عبادت‌اند و برخی مایه حسرت و رنج. بعضی درمان‌اند و بعضی درد. گاهی نگاه، آدمی را هشیار می‌کند و زمانی مست و بی‌قرار. بعضی از آنها زهرآلودند و بعضی مانند نگاه مادر، محبّت‌آور و امیدبخش. نگاه گاهی با التماس همراه است و گاهی با خشم. بعضی از صد نهیب و خشم بُرنده‌تر و بعضی از صد هدیه ارزشمند‌تر.

جانبازى وفداكارى در ميدانهاى جهاد

دوشنبه - 7 می 2012

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم‏در طى دوران زندگى خود در مدينه با مشركان ويهودان وشورشيان بيست وهفت «غزوه‏» داشت. در اصطلاح سيره نويسان مسلمان به آن دسته از مجاهدتها ونبردهايى غزوه مى‏گويند كه فرماندهى ورهبرى سپاه اسلام را پيامبر خود بر عهده مى‏داشت وشخصا همراه سپاهيان حركت مى‏كرد وبا آنان نيز به مدينه باز مى‏گشت. علاوه بر غزوات، پنجاه وپنج «سريه‏» نيز به امر آن حضرت صورت گرفت. (1) مقصود از سريه نبردهايى است كه در آنها بخشى از سپاه اسلام براى سركوبى شورشيان وتوطئه گران از مدينه حركت مى‏كرد وفرماندهى لشكر به عهده يكى از افراد برجسته سپاه اسلام واگذار مى‏شد.
امير مؤمنان در بيست وشش غزوه از غزوات پيامبر شركت كرد وفقط در غزوه «تبوك‏» به فرمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در مدينه اقامت گزيد واز شركت در جنگ باز ماند، زيرا بيم آن مى‏رفت كه منافقان مدينه در غياب پيامبر شورش كنند وزمام امور را در مركز اسلام (مدينه) به دست گيرند.
تعداد سريه هايى كه رهبرى آنها بر عهده امام بود به درستى مشخص نيست، ولى تفصيل برخى از اين سريه‏ها را در اين بخش خواهيم نگاشت.
الف – قهرمان بى نظير جنگ بدر
نعره‏هاى جگر خراش مردى به نام ضمضم كه گوشهاى شتر خود را بريده، بينى آن را شكافته، جهازش را برگردانده، وارونه نهاده بود، توجه قريش را به خود جلب كرد. او در حالى كه پيراهن خود را از جلو وعقب چاك زده، بر پشت‏شترى كه خون از گوش ودماغ آن مى‏چكيد ايستاده بود وفرياد مى‏زد: مردم! شترانى كه حامل نافه مشكند از طرف محمد وياران او در خطرند. آنان مى‏خواهند همه آنها را در سرزمين «بدر» مصادره كنند. به فرياد برسيد! يارى كنيد!
ناله‏ها واستغاثه‏هاى پياپى او سبب شد كه تمام دلاوران وجوانان قريش خانه ومحل كار وكسب خود را ترك گويند ودور او را بگيرند. وضع رقت‏بار شتر وزارى والتماس ضمضم عقل رااز سر مردم ربود وزمام كار را به دست احساسات سپرد. اكثر مردم تصميم گرفتند كه شهر مكه را براى نجات كاروان قريش به سوى بدر ترك كنند.
پيامبر عاليقدر برتر وبالاتر از آن بود كه به مال ومنال كسى چشم بدوزد واموال گروهى را بى جهت مصادره كند. اما چه شده بود كه وى چنين تصميمى گرفته بود؟

دعا و نیایش در قرآن واثار ان *

دوشنبه - 7 می 2012

مروری بر آیات قرآن نشان می دهد که بخش عظیمی از پیامهای کلام وحی در مورد ارتباط انسان با خداست. این رابطه خالق و مخلوق زیباترین جلوه هستی است که انسان تشنه را، از زلال رحمت و برکات حضرت حق سیراب می سازد. قرآن، کتاب خدا، با کلمه «اللّه» آغاز شده و با واژه «ناس» خاتمه می یابد و این بیانگر اهمیت رابطه خدا و مردم است. در آیه 186 سوره بقره خداوند هفت مرتبه به ذات مقدس خود و هفت بار به بندگان اشاره کرده و این اوج ارتباط و پیوند خداوند متعال با بندگان است.
البته انسان فطرتا به سوی ارتباط با مبدأ کمال متمایل است؛ چرا که کشش فطری در درون انسان او را به سوی بی نهایت سوق می دهد. این تمایل نامحدود به غیر از ارتباط با کمال مطلق و نیروی بی انتهای خالق هستی اقناع نمی شود. عبادت و دعا و نیایش بهترین راه شکوفایی این تمایل فطری و استعداد درونی انسان است، به همین علت خداوند متعال ارزش و جایگاه واقعی انسان را در بارگاه خویش بوسیله دعا و نیایش او تعیین
می کند و می فرماید: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبّی لَوْلا دُعاؤُکُمْ)؛(1) بگو: پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد.»
طبق این پیام قرآنی، ارزش واقعی انسان در بارگاه الهی و معیار ارزش معنوی افراد، براساس بندگی، خضوع و خشوع در مقابل خداوند متعال و الحاح و التماس و درخواست او از آفریدگار جهان هستی است.
افرادی که از دعا و گفتگوی همراه با خواهش و تمنا و ندبه با حضرت حق سرباز می زنند و در مقابل خداوند متعال روحیه مستکبرانه ای دارند، نه تنها از رحمت الهی بدورند؛ بلکه مستوجب آتش جهنم و قهر الهی خواهند بود! خداوند متعال در سوره غافر به این نکته پرداخته، می فرماید: (وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونی اَسْتَجَبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ)؛(2) «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، کسانی که از پرستش من کبر می ورزند، به زودی خوار در دوزخ در می آیند.»

تأثیر دعا در کاهش فشارهاى روانى

دوشنبه - 7 می 2012

یکى از مسائلى که تمامى انسانها با آن دست به گریبان اند و پیوسته با آن مواجه مى باشند، مسئله رنج و سختى حاصل از مشکلات زندگى است که به تصریح آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» خلقت انسان با آن عجین شده است و هیچ روزى بر آدمى نمى گذرد، مگر آنکه قبل و یا بعد از آن با ابتلائات و امتحاناتى رو به رو گردیده است؛ چرا که اساسا بناى این نشئه بر رنج و مشقت است و آدمى در این دنیا بدون بلا نمى تواند باشد و به فرموده امیر المؤمنین علیه السلام : «[الدُّنْیَا [دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ؛ دنیا سرایى است که با بلا و سختى پیچیده شده است.» و کسى را یاراى گریز از آن نیست. بنابراین، گرفتاریها و مشکلات زندگى امورى هستند اجتناب ناپذیر که باید با آن رو به رو شد؛ اما باید خردمندانه با آنها برخورد کرد. از این رو، پیشوایان دین که برترین اسوه هاى زندگانى به شمار مى روند، راهکارهایى را براى کنترل و مدیریت شرائط سخت و دشوار زندگى به ما آموخته اند.

مهم ترین راهبردى که دین براى مقابله با سختیها و فشارهاى زندگى معرفى کرده، «صبر» است که در میان متون دینى (قرآن و روایات) از جایگاه والایى برخوردار مى باشد؛ لکن براى دست یافتن به این راهبرد و عَمَلى کردن آن، نیازمند مهارتها و راهکارهایى هستیم که اهل بیت علیهم السلام این روشها را نیز به ما آموخته اند و سیره آنان در بردارنده مهارتها و روشهاى مقابله با فشارهاى روانى است.

یکى از این راهکارها، کمک گرفتن و استعانت جستن از منابع عظیم تقویت روح و روان است؛ چرا که یکى از اثراتى که شرائط سخت و موقعیتهاى ناخوشایند در انسان مى گذارد، کاهش توان تحمل انسان است که نتیجه آن عدم صبورى شخص در برابر سختیهاست. از این رو، چنین فردى نیازمند قدرتى است که ناتوانى او را جبران کند و توان بردبارى وى را تقویت نماید. از جمله این عوامل، صبر و نماز مى باشد که قرآن کریم نیز به صراحت از این دو به عنوان دو منبع مهم استعانت یاد کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ»؛ «اى افرادى که ایمان آورده اید! از صبر و نماز کمک بگیرید! [زیرا] خداوند با صابران است.»

شادى

پنجشنبه - 3 می 2012

شادى براى انسان یک امر ضرورى است و در سایه شادى و نشاط، زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى کند و دلها به هم نزدیک و ترس و بدگمانى و ناکامى و نگرانى بى اثر مى گردد. شادى نه تنها بر روح و روان تأثیر مى گذارد، بلکه جسم را نیز تحت تأثیر قرار مى دهد. غم و شادى فرد فقط مربوط به خودش نیست، بلکه شادى یا غمگین شدن یک فرد در تمامى جامعه تأثیر مى گذارد؛ یعنى غم و شادى به صورت فردى و در یک جا باقى نمى ماند و به همه افراد سرایت مى کند.
دین اسلام که دین فطرت است، به تمام نیازهاى انسان، از جمله شادى توجه دارد. شهید مرتضى مطهرى مى نویسد:
«بعضى از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ برمى خیزند. شعارشان این است که اگر مى خواهى دین داشته باشى، به همه چیز پشت پا بزن! به دنبال مال و ثروت نرو! حیثیت و مقام را ترک کن! از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه گمراهى است! شاد مباش و شاد زندگى نکن! از خلق بگریز! به انزوا پناه ببر و امثال اینها.»
آن متفکر شهید این نظر را مخالف منطق اسلام مى داند و در پاسخ مى گوید: «یکى از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطرى انسان را در نظر گرفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته و معناى فطرى بودن قوانین اسلامى هماهنگى آن قوانین و عدم ضدیتِ آن با فطریات بشر است.»
اسلام پیروان خود را به شادیهاى مثبت و سازنده دعوت مى نماید؛ چرا که استفاده از امور مفرّح در اوقات مناسب با رعایت حدود لازم، براى تجدید نشاط و کاستن از یکنواختى زندگى بسیار مؤثر است. امام على علیه السلام در روایتى مى فرمایند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ یُناجى فیها رَبَّهُ وَساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ وَساعَةٌ یُخَلّى بَیْنَ نَفْسِهِ وَبَیْنَ لَذَّتِها فیها یَحِلُّ وَیَجْمُلُ؛ مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند: زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى براى تأمین هزینه زندگى و زمانى براى واداشتن نفس به لذتهایى که حلال و مایه زیبایى است.»
البته این نیاز چون نیازهاى دیگر انسان اگر مهار نشود، به طور حتم زیانهایى به دنبال خواهد داشت؛ لذا باید مرز شادیها و تفریحات سالم و مشروع از شادیهاى ناروا روشن گردد.

محمد صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم پیامبر رحمت ومهربانی:

پنجشنبه - 19 آوریل 2012

 قرآن كريم يكى از مهم‏ترين خصوصيّات و ويژگى‏هاى رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم را رحمت و مودّت معرّفى مى‏نمايد: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»[1]. ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم. بعد از ذكر اين آيه شريف، سخن را با روايتى از حضرت امام باقر عليه ‏السلام ادامه مى‏دهيم.

     حضرت امام باقر عليه ‏السلام مى‏فرمايند:« إن أصبت بمصيبة في نفسك أو في مالك أو في ولدك فاذكر مصابك برسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلمفإنّ الخلائق لم يصابوا بمثله قطّ »[2].اگر در جان خود يا در مال و اموالت يا در فرزندانت دچار مصيبتى گشتى، مصائب و مشكلات رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلمرا به يادآور، زيرا هيچ يك از مخلوقات هرگز مانند او مصيبت و سختى نديدند. حضرت امام باقر عليه ‏السلام در اين روايت سخن و تحليلى به كار مى‏برند كه عقول بزرگان بشر را به حيرت و شگفتى وا مى‏دارد. « خليقه » عنوان عامّى است كه شامل همه مخلوقات مى‏شود. اگر خليقه را به صورت جمع (خلائق) استعمال نموديم، به وسعت و شمولش فزونى بخشيده‏ايم. همچنين اگر الف و لام را به  آن اضافه كنيم، باز شمول و وسعتش را فزونى داده‏ايم؛ بنابر اين تعبير، خلائق همه موجودات، اعمّ از: جنّ و انس، مرئى و نامرئى، بزرگ و كوچك و انبيا و رسولان عليهم‏السلام را شامل مى‏شود. طبق اين سخن، هيچ مخلوقى‏در عالم نيست كه مصيبت‏ها و گرفتارى‏هاى او با مصيبت هايى كه بر رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم وارد آمد، قابل مقايسه باشد.  از طرفى، هيچ راهى براى انكار و تحليل، تأويل اين سخن وجود ندارد؛ زيرا در كلام امام معصوم عليه ‏السلام هرگز غلوّ و اغراق وجود ندارد و هر چه مى‏گويد عين واقع و حقيقت است. امام عليه ‏السلام هرگز مانند سخنوران، خطبا و شعرا نيست كه در سخنان خود اغراق و غلوّ نمايد.

رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم فرمودند: « ما أوذى نبيٌّ مثل ما أوذيت »[3]. هيچ پيامبرى مانند من آزار و اذيّت نديد.  با مرورى كوتاه بر زندگى انبيا عليهم‏السلاممى‏توان مصائب و مشكلات آنان را به خوبى دريافت؛ ولى مصائب آنان هر چه باشد به پاى مصائب و مشكلات رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم نمى‏رسد.

     براى مثال يكى از فرزندان، آدم ابو البشر عليه ‏السلام فرزند ديگر را به قتل رساند[4]، حضرت ابراهيم عليه ‏السلام را زنده با منجنيق به سوى آتش پرتاب كردند[5]، حضرت زكريّا عليه ‏السلام را ميان درختى قرار دادند و آن درخت را ارّه نمودند[6] و مصائب انبياى ديگرى همچون حضرت موسى، حضرت عيسى و حضرت يحيى عليهم‏السلام كه از حوصله اين مجال خارج است. بنابر اين لازم است در ادامه، رفتار و كردار رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم را مورد تفحّص قرار دهيم تا به اين نكته دست بيابيم كه چه رفتار و كردارى بود كه ايشان صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله‏ و سلم را به مقام والا و محيّر العقول « رحمت عالميان » نائل نمود.

محمدصلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم مظهر مهرورزى و عدالت

چهار شنبه - 18 آوریل 2012

 در بيان سيره و شخصيّت رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم دو نكته بسيار مهم وجود دارد؛  1. تاريخ نگارى 2. سيره نويسى. تاريخ نگارى يعنى تحقيق و تفحّص در چگونگى و كيفيّت سلوك آن حضرت اعم از: سلوك شخصى، خانوادگى، اجتماعى، جايگاه رسالت و نبوّت، ابلاغ و تبليغ و بالاخره حكومت ميان مردم؛ بنابر اين، تاريخ نگارى و نقل در وقايع تاريخى، سير در همه اين مسائل است؛ ولى سيره نويسى دريافت چرايى و ريشه‏يابى همه اينها است؛ مثلاً درباره ويژگى‏هاى شخصى رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم چگونگى  سلوك ايشان با مردم يا خانوادشان نقل شده است؛ امّا چرا ايشان صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم چنين رفتارى داشتند و دليل سلوك‏شان چه بود، اين همان سيره است نه سير در تاريخ‏نگارى. از اين رو اگر روش و سلوك حضرت صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم ريشه‏يابى شود معلوم مى‏گردد كه تمام منش‏ها و اعمال و رفتار رسول اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم، ريشه در فضائل ذاتى انسانى ايشان دارد؛ يعنى اگر مى‏گوييم ايشان رحمة للعالمين است يعنى نسبت به ديگران رحم، مهر و محبّت دارد؛ امّا اين مهر ورزى و رحمت مصنوعى و ساختگى نيست. در ادامه به تبيين اين مطلب خواهيم پرداخت.

 طلب صبورى كردن

  در ملكات اخلاقى دو گونه علل رفتارى داريم. در روايات بسيار تأكيد شده است كه حليم باشيد، صبور باشيد، خشونت به خرج ندهيد، تندى نكنيد و… حضرت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام مى‏فرمايند: « إنّ لم تكن حليما فتحلَّم »[1]. اگر بردبار نيستى، پس از خود بردبارى نشان ده.  بعضى انسان‏ها ذاتا آرام و صبور هستند؛ امّا يك وقت نه خدا اين فطرت را به او داده است و نه خودش موفّق شده كه تمرين كند آدم صبورى باشد؛ يعنى آدم تند و عصبى مزاجى است؛ امّا دستور داريم كه آدم‏هاى تند مزاج در برخورد با ديگران تحلّم كنند يعنى حلم ورزى داشته باشند و خودشان را كنترل كنند. اكنون مى‏خواهيم بررسى كنيم كه پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏ و سلم از كدام مقوله است. آيا انسان تند خو و عصبى مزاجى‏ست كه با كمترين حادثه بر آشفته مى‏شود ولى از خود صبورى و بردبارى نشان مى‏دهد؛ يا نه اصلاً، خلقتا و فطرتا بشرى آرام و صبور است و خدا آن فطرت ذاتى را مى‏ستايد؟

نصایح امام خامنه ای روحی فداه به جوانان در پاسخ به نامه جوان کرمانی در سال 1371+دستخط

یکشنبه - 11 مارس 2012

 امام  خامنه ای روحی فداه: این را به همه‌ی جوان‌های خوب و مؤمن بگویید.  بسمه‌تعالی  جوان عزیز خدا را شکر کنید که شما را از دوران حاکمیت دین خود بهره‌مند ساخته و جوانی شما را در چنین دورانی قرار داده است. از این سرمایه‌ی عظیم یعنی جوانی برای خودسازیِ علمی و فکری و روحی و جسمی استفاده […]