شادى

شادى براى انسان یک امر ضرورى است و در سایه شادى و نشاط، زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى کند و دلها به هم نزدیک و ترس و بدگمانى و ناکامى و نگرانى بى اثر مى گردد. شادى نه تنها بر روح و روان تأثیر مى گذارد، بلکه جسم را نیز تحت تأثیر قرار مى دهد. غم و شادى فرد فقط مربوط به خودش نیست، بلکه شادى یا غمگین شدن یک فرد در تمامى جامعه تأثیر مى گذارد؛ یعنى غم و شادى به صورت فردى و در یک جا باقى نمى ماند و به همه افراد سرایت مى کند.
دین اسلام که دین فطرت است، به تمام نیازهاى انسان، از جمله شادى توجه دارد. شهید مرتضى مطهرى مى نویسد:
«بعضى از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ برمى خیزند. شعارشان این است که اگر مى خواهى دین داشته باشى، به همه چیز پشت پا بزن! به دنبال مال و ثروت نرو! حیثیت و مقام را ترک کن! از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه گمراهى است! شاد مباش و شاد زندگى نکن! از خلق بگریز! به انزوا پناه ببر و امثال اینها.»
آن متفکر شهید این نظر را مخالف منطق اسلام مى داند و در پاسخ مى گوید: «یکى از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطرى انسان را در نظر گرفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته و معناى فطرى بودن قوانین اسلامى هماهنگى آن قوانین و عدم ضدیتِ آن با فطریات بشر است.»
اسلام پیروان خود را به شادیهاى مثبت و سازنده دعوت مى نماید؛ چرا که استفاده از امور مفرّح در اوقات مناسب با رعایت حدود لازم، براى تجدید نشاط و کاستن از یکنواختى زندگى بسیار مؤثر است. امام على علیه السلام در روایتى مى فرمایند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ یُناجى فیها رَبَّهُ وَساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ وَساعَةٌ یُخَلّى بَیْنَ نَفْسِهِ وَبَیْنَ لَذَّتِها فیها یَحِلُّ وَیَجْمُلُ؛ مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند: زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى براى تأمین هزینه زندگى و زمانى براى واداشتن نفس به لذتهایى که حلال و مایه زیبایى است.»
البته این نیاز چون نیازهاى دیگر انسان اگر مهار نشود، به طور حتم زیانهایى به دنبال خواهد داشت؛ لذا باید مرز شادیها و تفریحات سالم و مشروع از شادیهاى ناروا روشن گردد.
به این جهت، در این نوشتار شادیهاى پسندیده و ناپسند را از منظر اسلام بیان مى کنیم:
شاد کردن دیگران
این مضمون که شاد کردن برادر مؤمن، یکى از عبادات بزرگ است، به صورتهاى گوناگون در روایات وارد شده و ابوابى از مجموعه هاى روایى، مثل: کافى، وافى، وسائل الشیعة و… را به خود اختصاص داده است.
مضمون بعضى روایات این است که بهترین و یا محبوب ترین عبادت نزد خداى متعال این است که انسان دل برادر مؤمن خود را شاد کند و یا به تعبیر معروف، در قلب مؤمن «ادخال سرور» کند. در این باره مرحوم کلینى روایتى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده است:
«اِنَّ اَحَبَّ الاَْعْمالِ اِلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ اِدْخالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنینَ؛ محبوب ترین اعمال نزد خداوند، شاد کردن مؤمنین است.»
الف. شادیهاى پسندیده
همان طورى که بیان شد، انسان فطرتا طالب شادى است، مهم مصادیق شادى است که برخى گمان مى کنند با ثروت اندوزى، استفاده از نوارها و موسیقیهاى مبتذل، شرکت در مجالس گناه و فساد و استفاده از تجملات مى توانند خوشى و شادى براى خود فراهم کنند؛ ولى از نگاه دین، شادى پسندیده آن است که جهت گیرى الهى داشته باشد و یا مقدمه اى براى انجام وظایف شرعى باشد؛ چون طبق نظام ارزشى اسلام، مطلوب واقعى تقرب به خداست و همه حرکات و سکنات و افعال انسان باید در راستاى آن انجام گیرد تا تکامل حاصل گردد. با توجه به معیارهاى کلى مى توان براى شادیهاى پسندیده ویژگیهاى ذیل را برشمرد:
1. همراه با گناه نباشد؛ 2. با غفلت از خدا مقرون نباشد؛ 3. اعتدال و میانه روى در آن رعایت گردد.
اینک به چند نمونه از شادیهاى پسندیده اشاره مى کنیم:
1. ذخیره آخرت
امام على علیه السلام در نامه خود به عبد اللّه بن عباس مى فرماید: «وَلْیَکُنْ سُرُورُکَ بِما قَدَّمْتَ وَاَسَفُکَ عَلى ما خَلَّفْتَ؛ و باید شاد باشى به چیزى که از پیش فرستاده اى و افسرده باشى به چیزى که گذاشته اى.»
2. ملاقات با برادران دینى
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در وصیت خویش به على علیه السلام فرمود: «یا عَلِىُّ ثَلاثٌ فَرَحاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِى الدُّنْیا لِقاءُ الاِْخْوانِ وَالاِْفْطارُ مِنَ الصِّیامِ وَالتَّهَجُّدُ فى آخِرِ اللَّیلِ؛ اى على! براى مؤمن در دنیا سه خوشحالى است: دیدار برادران دینى، افطار از روزه و شب زنده دارى در آخر شب.»
3. حل مشکلات علمى
یکى از شادیهاى معقول و سازنده، خوشحالى براى رشد علمى و رفع مشکلات علمى است. کسانى که عشق به مطالعه و دانش دارند، لحظه هاى تحصیل و مطالعه خود را بهترین لحظه ها مى دانند. درباره شیخ طوسى گفته اند: «گاهى تا صبح روى مسئله اى فکر و مطالعه مى کرد و وقتى براى حل آن مشکل موفق مى شد، آن چنان بهجت و مسرّتى به او دست مى داد که فریاد مى کرد: اَیْنَ الْمُلُوکُ وَاَبْناءُ الْمُلُوکِ مِنْ هذِهِ اللَّذَّةِ؛ پادشاهان و پادشاه زادگان [که شبها را به عیش و عشرت و لذّت به سر مى برند] کجا هستند که بیایند و این لذّت را درک کنند؟»
4. ذکر و یاد خد
کسى که به خدا محبت دارد، طبعا به یاد اوست و از یاد او لذّت مى برد و تمامى دلخوشیها و لذتش به این است که به یاد او مشغول باشد. فرد مؤمن وقتى که یک غمى به سراغ او مى آید و همه درها به روى او بسته مى شود و حالت گرفتگى و افسردگى پیدا مى کند، اگر در همان حال به نماز بایستد یا به راز و نیاز با خدا و به حرف زدن با او بپردازد و تنها او را ببیند و تمام حوادث را از حکمت خداوند بداند و به غیر او دلخوشى و امیدى نداشته باشد، بعد از راز و نیاز با خدا سبک مى شود و شادى و خوشحالى در اعماق وجود او موج مى زند و احساس مى کند که محبوبش از او راضى و خشنود است.
5. شادى در روز شادى معصومان علیهم السلام
یکى از شادیهاى پسندیده، تشکیل مجالس جشن و سرور به مناسبت موالید ائمه معصومین علیهم السلام است. امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: «…اَنْ تَکُونَ مَعَنا فِى الدَّرَجاتِ الْعُلى مِنَ الْجِنانِ فَاَحْزَنْ لِحُزْنِنا وَافْرَحْ لِفَرَحِنا؛ اگر دوست دارى در درجات عالیه بهشت با ما باشى، به حزن ما محزون و به شادى ما شاد باش!»
ب. شادیهاى ناپسند
انسان به طور طبیعى مى خواهد در دنیا شاد باشد و این شادیها از راههاى مختلفى پیدا مى شود. گاهى شادیها غمهاى طولانى را در پى دارند که با هدف تکاملى انسان سنخیت ندارد و یا با گناه، لهو و لعب، اتلاف وقت و هیجان و آزار و اذیت دیگران توأم است. از نظر شرع مقدس، این گونه شادیها مذموم و ناپسند است و مؤمنان باید از آنها پرهیز کنند.
در ذیل به برخى از شادیهاى ناپسند اشاره مى کنیم:
1. شادى از طریق گناه
کسى که با گناه و معصیت خدا به شادى بپردازد، با این کار دو عمل زشت انجام داده است: یکى ارتکاب خود معصیت و دیگرى شادى به گناه و چه بسا شادى به گناه از خود گناه قبیح تر است.
على علیه السلام فرمود: «التَّبَجُّحُ بِالْمَعاصى اَقْبَحُ مِنْ رُکُوبِها؛ شادى کردن به گناه زشت تر از انجام دادن آن است.»
2. شادى تمسخرآمیز
یکى از شادیهاى منفى، شادیهاى تمسخرآمیز است که به منظور تحقیر و تضعیف حق، انجام مى شود. مانند خنده فرعون در برخورد با دلایل منطقى و معجزات روشن حضرت موسى علیه السلام ؛ چنان که قرآن کریم مى فرماید:
«فَلَمَّا جَآءَهُم بِـءَایَـتِنَآ إِذَا هُم مِّنْهَا یَضْحَکُونَ »؛ «چون آیات ما را بر آنها آورد، [او را مسخره کردند و] بر او خندیدند.»
این شیوه همه طاغوتها و جاهلان متکبر است که مى خواهند بدین وسیله به دیگران بفهمانند که اصلاً سخن و نظر آنها قابل بررسى، مطالعه و جوابگویى نیست و ارزش یک برخورد جدى را ندارد.
در عصر حاضر نیز متکبران و افراد خودخواه و فاسد چنین رفتارهایى را به صورتهاى مختلف، همچون فیلم، طنز و… دارند و براى اینکه حرف باطل خود را به کرسى بنشانند و زیر بار حق نروند، هر قدر دلیل و برهان برایشان آورده شود، باز با خنده تمسخرآمیز سعى مى کنند دلایل طرف خود را نادیده بگیرند و بر باطل اصرار ورزند. قرآن کریم در این زمینه مى فرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُوا مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُوا یَضْحَکُونَ »؛ «همانا بدکاران بر اهل ایمان مى خندند [و مسخره مى کنند].»
آرى، بدکاران پیوسته به مؤمنان مى خندند؛ خنده اى که از روح طغیان، کبر، غرور و غفلت ناشى مى شود؛ غافل از اینکه روزى مى رسد مؤمنان به آنها بخندند. قرآن کریم مى فرماید:
«فَالْیَوْمَ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ »؛ «پس امروز [که روز جزاى نیک و بد است] اهل ایمان به کفار مى خندند.»
روز قیامت که بازتابى از اعمال انسان در دنیاست و در آنجا باید عدالت الهى اجرا شود، عدالت ایجاب مى کند که مؤمنان پاک دل به کفار لجوج و معاند و استهزاء کننده، بخندند و این خود نوعى عذاب دردناک براى مغروران متکبر است.
3. شادى به خاطر غرور و سرمستى
بعضى از انسانها به قدرى مغرور و از خود راضى هستند که خیال مى کنند همه اعمال آنها دقیق و درست است و از این بابت، خوشحالى مى کنند و گاه دوست دارند حتى به خاطر کارهایى که نکرده اند، مردم آنها را بستایند.
قرآن کریم درباره چنین افرادى مى فرماید:
«لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَآ أَتَوا وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلاَ تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ »؛ «[اى پیغمبر!] مپندار آنهایى که به کردار خود شادمان اند و دوست دارند به خاطر کارهایى که انجام نداده اند ستایش شوند، از عذاب خدا رهایى یابند. بلکه براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود.» از این آیه استفاده مى شود که فرح و سرور در برابر کار نیکى که انسان توفیق انجام آن را یافته، اگر به صورت معتدل باشد و مایه غرور و خودپسندى نگردد، نکوهیده نیست.
4. شادى به مشکلات دیگران
هر کس در طول زندگى، لغزشها و اشتباهاتى دارد و گاهى در موقعیتهایى قرار مى گیرد که ممکن است مورد مضحکه و خنده دیگران قرار بگیرد همچون: شکست در کارها، لکنت زبان، توپوق زدن در سخن گفتن، به زمین خوردن و… که نباید در چنین مواقعى، دیگران خوشحالى کنند. على علیه السلام فرمود: «لا تَفْرَحَنَّ بِسَقْطَةِ غَیْرِکَ فَاِنَّکَ لا تَدْرى ما یُحْدِثُ بِکَ الزَّمانُ؛ به لغزش دیگران خوشحال مشو! زیرا تو نمى دانى زمانه با تو چه خواهد کرد.»
تجربه نشان داده است که هر کس در هر حال به دیگران بخندد، دیگران هم به او خواهند خندید. متأسفانه افرادى هستند که اگر صدها خبر درباره شادى و موفقیت دیگران بشنوند، اصلاً به روى خودشان نمى آورند و گویى چنان خبرى را نشنیده اند؛ درحالى که از شنیدن خبر شکست دیگران چنان به وجد و نشاط مى آیند که آن را بزرگ هم مى کنند؛ غافل از اینکه روزى ممکن است از خود آنان نیز چنین لغزشى سر بزند.
نقل شده: عرب بادیه نشینى محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید، در حالى که بر ماده شترى چموش سوار بود. پس از عرض سلام، شترش او را از آن حضرت دور کرد. این جریان تکرار شد و همراهان پیامبر صلى الله علیه و آله به او خندیدند. مرد عرب ناراحت شد و شترش را کشت. اصحاب به پیامبر صلى الله علیه و آله عرض کردند: مرد عرب شترش را کشت. حضرت فرمود: «بله، دامنهاى شما پر از خون آن شتر است؛ شما خندیدید و او از رفتار شما عصبانى شد و آن را کشت.»
5. شادى با دروغ
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «وَیْلٌ لِلَّذى یُحَدِّثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ؛ واى بر کسى که سخنى دروغ بگوید تا مردم را بخنداند! واى بر او! واى بر او! واى بر او!»
6. خندیدن هنگام مصیبت
على علیه السلام در تشییع جنازه اى شرکت کرده بود. ناگهان صداى خنده مردى را شنید. در این هنگام، فرمود: «گویى مرگ براى غیر ما نوشته شده! گویى حق بر غیر ما واجب گشته! گویى این مردگانى که مى بینیم مسافرانى هستند که به زودى به سوى ما بازمى گردند؛ آنها را در قبرشان مى گذاریم و میراث آنها را مى خوریم و گویى بعد از آنها جاودان هستیم!»
و نیز خنده و شادى در برابر افراد محزون و غصه دار صحیح نیست. امام عسکرى علیه السلام فرمود: «لَیْسَ مِنَ الاَْدَبِ اِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ؛ از ادب انسانى به دور است که انسان در برابر افراد محزون اظهار شادى کند.»
یا به قول شاعر:
گر لب پرخنده دارى شادمان باشترک شادى کن چو دیدى چشم گریان کسى
حق و باطل همیشه بوده است و همواره مظلومانى در تاریخ به دست ظالمان و ستمگران کشته شده اند. بزرگ ترین ظلم تاریخ، ظلم به اهل بیت علیهم السلام و شهادت جانسوز سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش بود. بنى امیه، آل زیاد و آل مروان بر این جنایت بزرگ تاریخ شادى کردند؛ چنان که در فرازى از زیارت عاشورا آمده است: «وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ؛ روز عاشورا روزى است که آل زیاد و آل مروان به کشتن امام حسین علیه السلام شادى کردند.» و با شادى و سرور خود رضایت و ارتباط خود را با این فاجعه تاریخ به تماشا گذاشتند. امروز هم اگر ظلمى در هر جاى جهان صورت بگیرد و کسى به آن ظلم، خشنود و شادمان باشد، شریک ظالم خواهد بود.

 


جستجو