تأثیر دعا در کاهش فشارهاى روانى

یکى از مسائلى که تمامى انسانها با آن دست به گریبان اند و پیوسته با آن مواجه مى باشند، مسئله رنج و سختى حاصل از مشکلات زندگى است که به تصریح آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» خلقت انسان با آن عجین شده است و هیچ روزى بر آدمى نمى گذرد، مگر آنکه قبل و یا بعد از آن با ابتلائات و امتحاناتى رو به رو گردیده است؛ چرا که اساسا بناى این نشئه بر رنج و مشقت است و آدمى در این دنیا بدون بلا نمى تواند باشد و به فرموده امیر المؤمنین علیه السلام : «[الدُّنْیَا [دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ؛ دنیا سرایى است که با بلا و سختى پیچیده شده است.» و کسى را یاراى گریز از آن نیست. بنابراین، گرفتاریها و مشکلات زندگى امورى هستند اجتناب ناپذیر که باید با آن رو به رو شد؛ اما باید خردمندانه با آنها برخورد کرد. از این رو، پیشوایان دین که برترین اسوه هاى زندگانى به شمار مى روند، راهکارهایى را براى کنترل و مدیریت شرائط سخت و دشوار زندگى به ما آموخته اند.

مهم ترین راهبردى که دین براى مقابله با سختیها و فشارهاى زندگى معرفى کرده، «صبر» است که در میان متون دینى (قرآن و روایات) از جایگاه والایى برخوردار مى باشد؛ لکن براى دست یافتن به این راهبرد و عَمَلى کردن آن، نیازمند مهارتها و راهکارهایى هستیم که اهل بیت علیهم السلام این روشها را نیز به ما آموخته اند و سیره آنان در بردارنده مهارتها و روشهاى مقابله با فشارهاى روانى است.

یکى از این راهکارها، کمک گرفتن و استعانت جستن از منابع عظیم تقویت روح و روان است؛ چرا که یکى از اثراتى که شرائط سخت و موقعیتهاى ناخوشایند در انسان مى گذارد، کاهش توان تحمل انسان است که نتیجه آن عدم صبورى شخص در برابر سختیهاست. از این رو، چنین فردى نیازمند قدرتى است که ناتوانى او را جبران کند و توان بردبارى وى را تقویت نماید. از جمله این عوامل، صبر و نماز مى باشد که قرآن کریم نیز به صراحت از این دو به عنوان دو منبع مهم استعانت یاد کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ»؛ «اى افرادى که ایمان آورده اید! از صبر و نماز کمک بگیرید! [زیرا] خداوند با صابران است.»

 

اما یکى دیگر از این عوامل تقویت توان روحى، «دعا» مى باشد.

تعریف دعا

دعا در لغت به معناى خواندن و صدا زدن مى باشد. «دَعَوتُ فلانا»، یعنى او را صدا زدم. و در اصطلاح، طلب کردن فرد پایین و پست از فرد بالا و برتر با حالت خضوع را گویند. و در فرهنگ اصطلاحات (نفایس الفنون) نیز چنین تعریف شده است: «دعا، طلب حاجت است از حضرت بارى تعالى به تضرع و اخلاص.»

همان گونه که بیان شد، دعا و نیایش یکى از بزرگ ترین عواملى است که در شرائط سخت و دشوار زندگى، توان روحى انسان را افزایش مى دهد و او را براى بردبارى و مقابله با فشارهاى روانى آماده مى سازد؛ لکن براى رسیدن به این باور و درک میزان کارکرد این عواملِ توانمندى، لازم است که ابتدا با جایگاه آن آشنا شویم. براى این منظور، این مقوله را از سه منظر قرآن، روایات و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام مورد بررسى قرار مى دهیم.

دعا در قرآن

برخى از آیاتى که مرتبط با موضوع مورد بحث مى باشند، از این قرارند:

الف. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُوءْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؛ «هر گاه بندگانم از تو درباره من سؤال کردند، [بگو] من نزدیکم، دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابند [و به مقصود برسند].»

در روایتى در ذیل این آیه شریفه آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى… کَانَ إِذَا بَعَثَ نَبِیّاً قَالَ لَهُ إِذَا أَحْزَنَکَ أَمْرٌ تَکْرَهُهُ فَادْعُنِی أَسْتَجِبْ لَکَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْطَى أُمَّتِی ذَلِکَ حَیْثُ یَقُولُ أُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ خداى تبارک و تعالى… هر گاه پیامبرى را مى فرستاد، به او مى فرمود: هر گاه امر ناخوشایندى تو را اندوهگین ساخت، مرا بخوان! پا سخت را مى دهم. و خداوند متعال این موهبت را به امت من نیز داد که فرمود: بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم.»

بنا بر آنچه در این کلام نورانى به خوبى بیان شده است، زمان پیشامد امور ناخوشایند، از جمله مواقعى است که دعا در آن نقشى اساسى دارد؛ زیرا این دعاست که مى تواند در آن شرائط ناگوار به انسان آرامش دهد و به او نیروى مقاومت و صبر در برابر ناملایمات ببخشد.

و از کلام حضرت استفاده مى شود که فضیلت دعا در گذشته مخصوص پیامبران بوده است؛ اما خداوند متعال از روى فضل و کرم خود آن را به امت پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله نیز عنایت فرموده؛ چنان که در روایت دیگرى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله به این نکته اشاره شده است که فرمود: «از آنچه خداوند به امّت من عنایت فرمود و آنها را بدان سبب بر امّتهاى دیگر برترى داد، این است که به آنها سه خصلت بخشید که فقط به پیامبران عطا فرموده بود:

1. خداوند هر گاه پیامبرى را بر مى انگیخت، مى فرمود: «در دینت بکوش و حَرَجى بر تو نیست.» و این را به امّت من داده است که مى فرماید: «در دین بر شما حرجى نگذاشت.»

2. هر زمان پیامبرى را بر مى انگیخت، مى فرمود: «هر گاه چیزى که آن را نمى پسندى تو را غمگین کرد، مرا بخوان تا براى تو اجابت کنم.» و این را به امّت من داده که مى فرماید: «مرا بخوانید تا براى شما اجابت کنم.»

3. و هر گاه پیامبرى را بر مى انگیخت، او را گواه قوم خود قرار مى داد و خداوند امّت مرا گواهان مردم قرار داد که مى فرماید: «تا پیامبر گواه شما باشد و شما گواهان مردم.»

اما برخى از نکات دیگرى که در آیه شریفه فوق وجود دارد، از این قرار است:

اول: خداوند متعال در پاسخ نفرمود: بگو من نزدیکم (به مناسبت اینکه اول آیه خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله است)، بلکه جهت تسریع در پاسخ بندگان کلمه بگو را حذف کرده، مستقیما فرمود: «من نزدیکم.»

دوم: پروردگار سبحان خودش مستقیما پاسخ داد و این نشانه منزلت و شرف دعا نزد ذات اقدس اوست.

سوم: بنا بر ظاهر، کلام وحى مى بایست چنین باشد که دعا کنید تا اجابت نمایم؛ در حالى که خداوند متعال اجابت را بر دعا کردن مقدم داشته است: «أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ»؛ «اجابت مى کنم دعاى دعا کننده را.» و این اشاره به حتمى بودن اجابت است.

چهارم: پروردگار متعال در این آیه با جمله «فَلْیَسْتَجیبُوا لی»؛ «پس باید مرا اجابت کنند.» به دعا کردن بندگان امر کرده است.

پنجم: با ذکر جمله «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؛ «باشد که آنان هدایت یابند.» گویا به بندگان خود چنین بشارت مى دهد که دعایتان اجابت شد؛ چون «رشاد» به راه هدایتى گویند که به مطلوب و مقصود مى رسد.

ب. آیه دیگرى که مى توان از آن در موضوع مورد بحث استفاده کرد، آیه ذیل مى باشد:

«ما یَفْتَحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها»؛ «رحمتى را که خدا بر مردم بگشاید، کسى نتواند که بازش دارد.»

بنابر روایتى که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، مراد از رحمت در این آیه «دعا» مى باشد. به خوبى معلوم است که وجه ارتباط دعا و رحمت چیست؛ زیرا در آن زمان که انسان در کوران فشار و تنگناى مشکلات قرار مى گیرد و هیچ یک از اسباب دنیا نمى تواند او را از آن شرائط سخت نجات دهد، تنها این دعا و ارتباط با خداست که همچون نسیمى روح نواز غبار اندوه را از چهره جان او مى زداید و به او آرامش خاطر مى بخشد.

ج. همچنین اگر در برخى از دعاهایى که قرآن کریم از لسان انبیا نقل کرده است، دقت کنیم، متوجه مى شویم که اصل استعانت از دعا در میان آنان نیز جارى بوده است و هر گاه که رسولان الهى دچار ضعف و کاهش توان روحى مى شدند، به وسیله دعا و اتصال به ملکوت در صدد جبران توان روحى خود بوده اند. خواه این ضعف و شکست ناشى از ناراحتیهایى بوده که از اهل دنیا به آنها رسیده بود، همانند دعاى حضرت ایوب، نوح و موسى علیهم السلام و خواه به خاطر اندوههاى معنوى بوده که بر اثر ترک اولى ایجاد شده بود، مانند دعاى حضرت آدم و یونس علیهماالسلام . نمونه هایى از این دعاها عبارت است از:

ـ دعاى حضرت ایوب علیه السلام : «وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدینَ»؛

«و ایّوب را [به یاد آور] آن زمان که پروردگارش را خواند [و عرضه داشت]: بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو مهربان ترین مهربانانى! ما دعاى او را مستجاب کردیم و ناراحتیهایى را که داشت، برطرف ساختیم و خاندانش را به او باز گرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم تا رحمتى از سوى ما و تذکّرى براى عبادت کنندگان باشد.»

ـ دعاى حضرت نوح علیه السلام : «وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ»؛

«و نوح را [به یاد آور] هنگامى که پیش از آن [زمان پروردگار خود را[ خواند! ما دعاى او را مستجاب کردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.»

ـ دعاى حضرت موسى علیه السلام : «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ»؛ «پروردگارا! هر خیر و نیکى که بر من فرستى، به آن نیازمندم.»

ـ دعاى حضرت آدم و حوا علیهم السلام پس از تخلف از فرمان الهى: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ «گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود.»

ـ دعاى حضرت یونس علیه السلام : «فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُوءْمِنینَ»؛ «پس در آن ظلمتها [ى متراکم] صدا زد: [خداوندا!] جز تو معبودى نیست. منزّهى تو! من از ستمکاران بودم. پس ما دعاى او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات مى دهیم.»

نکته قابل توجهى که در آیه آخر وجود دارد، این است که خداوند متعال با عبارت «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُوءْمِنینَ» در واقع، یک اصل کاربردى را که براى تمامى مؤمنین قابل اجرا مى باشد، مطرح کرده است و آن اینکه هر آن کس که دچار غم و اندوه گردد، اگر خدا را به یاد آورد و او را بخواند، خداوند او را از آن غم نجات مى بخشد.

بنابراین، با مطالعه این آیات به خوبى در مى یابیم که انبیا و رسولان الهى نیز هنگامى که در شرائط سخت و ناگوار قرا مى گرفتند، از دعا و مناجات با خدا براى جبران ضعف توان خود کمک مى گرفتند و اساسا از این طریق، یعنى ارتباط با منبع عظیم وحى بوده است که مى توانستند وظیفه سنگین رسالت را به انجام رسانند.

دعا در روایات

همان طور که بیان گردید، یکى از مهم ترین تأثیرات دعا که در هنگام بروز حوادث ناگوار براى شخص دعا کننده حاصل مى گردد، افزایش توان روحى و جبران ضعف روانى است و این واقعیتى است که در کلمات معصومین علیهم السلام نیز بدان اشاره شده و روایات بسیارى بر آن دلالت مى کند که به عنوان نمونه، به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

الف. یکى از تعبیراتى که در روایات مربوط به دعا به کار رفته است و بر این مهم دلالت مى کند، تعبیر «سلاح» مى باشد:

1. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَى سِلَاحٍ یُنْجیُکُمْ مِنْ أَعْدائِکُمْ وَ یُدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُوءْمِنِ الدُّعَاءُ؛

آیا سلاحى را به شما نشان دهم که از دشمنان نجاتتان مى دهد و روزیتان را زیاد مى کند؟ عرض کردند: آرى، اى رسول خدا! فرمود: شب و روز پروردگارتان را بخوانید؛ زیرا که سلاح مؤمن دعاست.»

2. امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنْ سِلَاحِ الْحَدِیدِ؛ همانا دعا از سلاحِ تیز کارگرتر است.»

3. و امام على علیه السلام فرمود: «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُوءْمِنِ؛ دعا سپر مؤمن است.»

به خوبى معلوم است که کاربرد سلاح، مقابله با خطرات و دفاع در برابر حملات مى باشد و کسى که در موقعیت خطرناکى قرار گرفته است، با داشتن اسلحه احساس ایمنى بیشترى مى کند و نسبت به حفظ جان و مال و عرض خود اطمینان خاطر فزون ترى خواهد داشت. همین طور کسى که به خاطر پیامدهاى ناگوار زندگى در یک شرائط سخت و دشوار روحى قرار گرفته است، با داشتن اسلحه دعا و کمک گرفتن از امدادهاى غیبى، اعتماد به نفس پیدا مى کند و در جهت مدیریت و کنترل موقعیت پیش آمده، ثبات و ایستادگى بیشترى از خود نشان مى دهد و در واقع، دعا ابزارى است که او را از شکست و ناکامى در مقابل مشکلات حفظ مى کند.

ب. موضوع دیگرى که در روایات مربوط به دعا بر آن تأکید شده است، مسئله «ایمنى از بلایا» مى باشد:

1. حضرت على علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ سَطَواتٍ وَ نَقَمَاتٍ فَاِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ فَادْفَعُوهَا بِالدُّعَاءِ فَاِنَّهُ لَا یَدْفَعُ الْبَلَاءَ اِلَّا الدُّعَاءُ؛ همانا خداى سبحان را خشمها و کیفرهایى است. پس هر گاه بر شما فرود آمدند، آنها را با دعا دور سازید؛ زیرا که بلا را چیزى جز دعا دور نمى کند.»

2. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «إِدْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ؛ درهاى بلا را با دعا ببندید!»

3. همچنین آن حضرت فرمود: «لَا یَرُدُّ الْقَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاءُ؛ قضاء (خواسته حتمى خدا) را چیزى جز دعا بر نمى گرداند.»

به خوبى آشکار است که آدمى در این دنیا پیوسته با انواع بلاها و مصیبتها مواجه مى باشد؛ چه بلاهاى مادى و طبیعى و چه بلاهاى معنوى که معاصى و گناهان باشد. از سوى دیگر، انسان نیز موجودى است ضعیف و ناتوان که قدرت تحمل و کنترل انبوه غم و فشارهاى سخت را ندارد؛ لذا نیازمند قدرتى است که او را در این موقعیتهاى ناگوار یارى رساند و این قدرت و نیروى معنوى چیزى جز دعا نیست که حتى توان دفع کردن سخت ترین و حتمى ترین بلاها را نیز دارد و این تعبیرات به کار رفته در لسان روایات در حقیقت اشاره اى است به نقش مؤثر و کاربردى دعا در زندگى انسان.

دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام

مسئله دعا و نیایش یکى از مهم ترین مسائلى است که در مکتب تشیع جایگاه خاصى داشته است و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیوسته آن را در سیره عَمَلى خود تبلیغ و ترویج نموده اند. گواه و شاهد بر این امر، ادعیه بسیارى است که از جانب ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است؛ دعاهایى چون: دعاى کمیل، مناجات شعبانیه، دعا عرفه، ابو حمزه ثمالى، صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه مأثوره.

الف. یکى از مواقعى که اهل بیت علیهم السلام به دعا و استمداد از قدرت لا یزال الهى روى مى آوردند، هنگام خطرات و پیشامدهاى ناگوار و سخت بوده است که «میدانهاى نبرد و مبارزه» از جمله این مواقع است:

1. در ماجراى جنگ بدر ـ که نخستین و سخت ترین جنگ بزرگ مسلمانان با مشرکان بود ـ ابن عباس چنین نقل مى کند: شبى که در روز آن جنگ بدر رخ داد، پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه مسلمین به مناجات و راز و نیاز به درگاه الهى پرداختند. رسول خدا صلى الله علیه و آله رو به قبله ایستاده و دستهایش را به سوى آسمان بلند کرده بود و همچنان به نیایش و استغاثه ادامه مى داد تا آنجا که عبا از دوشش به زمین افتاد. ایشان در دعایش عرض مى کرد: «خدایا! وعده اى را که به من داده اى، تحقق بخش! پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.»

2. درباره جنگ احد نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: زمانى که مردم در روز جنگ احد پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کردند و از اطراف ایشان متفرق شدند، رسول خدا صلى الله علیه و آله دست به دعا برداشته، عرض کردند: «اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ…؛ بارخدایا! سپاس مخصوص توست. به سوى تو شکوه مى آورم و از تو یارى مى جویم.»

3. همچنین امام على علیه السلام در مواقع حساسِ میدانهاى جنگ، به وسیله دعا کردن از خداوند استمداد مى جستند؛ از جمله در «یوم الهریر» که سخت ترین روز نبرد صفین بود و جنگ بر دوستان امیر المؤمنین علیه السلام شدّت گرفته بود، دعاى «کَرْب» را قرائت کردند و آن دعایى است که اگر شخص گرفتار و غمگین بخواند، خداوند او را از آن غم نجات مى بخشد: «دَعَا أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام یَوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَى أَوْلِیَائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْکَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ کَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ.»

4. نمونه بارز دیگر این أمر، حضرت سید الشهداء علیه السلام مى باشد؛ همان وجود نازنینى که وقتى در کربلا و در سخت ترین شرائط قرار گرفت، تنها پروردگار خود را خواند و از او یارى خواست.

ـ از جمله وقتى در عصر تاسوعا، سپاهیان «عُمر سعد» قصد آغاز حمله را داشتند، امام علیه السلام خطاب به برادر خود، حضرت ابو الفضل علیه السلام فرمود: «إِرْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُوءَخِّرَهُمْ إِلَى غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الاِْسْتِغْفَارِ؛ به سوى آنان باز گرد و اگر توانستى، امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز، مناجات و استغفار با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا مى داند که من به نماز براى او و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار علاقه دارم.»

ـ در صبح روز عاشورا آن هنگام که «عمر سعد» مشغول آرایش صفوف لشکر خویش بود، چون چشمان امام علیه السلام به انبوه لشکر دشمن افتاد و سیل عظیم صفوف دشمن را در مقابل خویش دیدند که کمر به قتل وى بسته اند، دستها را به سوى آسمان بلند کرده، این دعا را خواندند:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ؛ بار خدایا! تو در هر غم و اندوهى، تکیه گاه و در هر پیشامد ناگوارى، مایه امید من هستى.»

ـ و بنا بر نقل شیخ طوسى در «مصباح المتهجد» و سید بن طاوس در «اقبال»، امام علیه السلام در آخرین دقایق حیات خود چشمان مبارک را باز کرده و به سوى آسمان متوجه گردیده، براى آخرین بار با پروردگار خویش چنین مناجات نمودند: «اللَّهُمَّ مُتَعَالِیَ الْمَکَانِ عَظِیمَ الْجَبَرُوتِ شَدِیدَ الْمِحَالِ غَنِىٌّ عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِیضَ الْکِبْرِیَاءِ…؛ اى خدایى که مقامت بس بلند، غضبت شدید و نیرویت بالاتر از هر نیرو است! از مخلوقات خویش بى نیاز هستى و در کبریا و عظمت خویش فراگیر.»

ب. همچنین از دیگر مواردى که ائمه علیهم السلام متوجه بارگاه قدس ربوبى شده، به مناجات با خدا مى پرداختند، لحظاتى بود که از سوى دشمنان «تهدید به مرگ مى شدند» و جان گرامیشان در معرض خطر قرار مى گرفت:

1. از جمله این ادعیه، دعاى امام صادق علیه السلام است. آن هنگام که منصور (خلیفه عباسى) حضرت را فرا خوانده بود و قصد کشتن ایشان را داشت: «فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیْهِ رَأَیْتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى سَرِیرِهِ وَ فِی یَدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یُرِیدُ أَنْ یَقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَى جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْکَلَامَ الَّذِی کَانَ جَعْفَرٌ علیه السلام یُحَرِّکُ بِهِ شَفَتَیْهِ بِهِ…؛ [راوى مى گوید:[ زمانى که امام علیه السلام را نزد منصور بردم، او را دیدم که بر روى تختش نشسته و در دستش عمود آهنینى است که مى خواهد با آن امام را به قتل برساند. در این بین، به جعفر [بن محمد] علیهماالسلام نگاه کردم و دیدم که دو لبانش حرکت مى کند؛ پس شک نکردم که منصور او را مى کشد، اما کلام جعفر علیه السلام را نفهمیدم … .»

2. همچنین در مرتبه دیگرى که امام صادق علیه السلام به دربار منصور احضار شده بودند، ولى با سلامت از نزد او بیرون آمدند، در پاسخ کسى که از علت این امر شگفت سؤال کرده بود، فرمودند: «دعاى جدم امام حسین علیه السلام را خواندم.» ربیع که راوى این جریان است، مى گوید: «به خدا سوگند! هیچ گاه در گرفتاریها این دعا را نخواندم، مگر آنکه مشکلم بر طرف شد.»

3. و از این قسم است دعاى امام کاظم علیه السلام آن هنگام که آن حضرت را در گودال حیوانات درنده انداختند: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ…؛ به نام خداوند بخشاینده مهربان. خدایى جز او نیست، تنهاى تنهاست، وعده اش را تحقق بخشید و بنده اش را یارى کرد، به لشکریانش عزت عطا فرمود، تمام گروهها[ى کفر و شرک] را به تنهایى شکست داد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.»

در خاتمه، این نکته را یادآور مى شویم که اگر چه دعا در پیشامدهاى ناگوار و مواقع نیاز مؤثر بوده و بدان سفارش شده است، لکن این گونه نیست که تنها محدود به چنین موقعیتهاى خاص باشد؛ چرا که مسئله دعا و مناجات با پروردگار از امور فطرى بشر است که در همه انسانها ـ از هر دین و آیینى که باشند ـ به نحوى بروز و ظهور دارد. از این رو، باید بکوشیم که این حالت فطرى را که ممکن است در اعماق ضمیر انسان مدفون گشته و تنها در حالات اضطرار و نیاز رخ بنماید، به صورت عنصرى فعال در صحنه زندگى خود آشکار سازیم و آن را یکى از ضروریات زندگى معنوى خود به شمار آوریم؛ چنان که در فرهنگ قرآنى ما نیز «دعا» از امور ضرورى در حیات ایمانى معرفى شده است که دورى از آن پیامدِ تنزل شخصیت و مهجوریت انسان از رحمت الهى را خواهد داشت: «وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِى اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعاى] شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبر مى ورزند، به زودى با ذلت وارد دوزخ مى شوند.»


جستجو