وقتی خدای متعال سرّی مثل اخلاص را به بندگان برگزیده¬اش مرحمت می¬کند- طبق روایت حضرت صادق¬القول ¬و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمودند: «وَ إِذَا وُقِفُوا بَیْنَ یَدَیْهِ تَعَالَى مَلَأَهَا مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیْهِ»[1]پروردگار عالم، موقعی که بندگان مخلص در محضر او قرار می¬گیرند، آن پرونده را پر می¬کند. یک دلیل این است که پروردگار عالم می¬خواهد بین خودش و آن¬ها مطالب رمزیّه و سرّیه باقی بماند. دلیل دیگر این است که ذوالجلال ¬والاکرام می¬فرماید: آن¬قدر اعمال این افراد نزد من گرانبهاست که فقط من می¬دانم و آن بندگان خالص خودم.
قلب مشغول به حق
اولیاء خدا و خصّیصین حضرت حق، آن گاه به این مقام قرب رسیدند که وجودشان پر از اخلاص شد، آنقدر که جز خدا چیزی ندیدند و جز برای خدا، کار نکردند.
هرگز ظواهر دنیا مخلصین عالم را فریب نداده و جلوات دنیا آنها را با خود نبرده است؛ بلکه برعکس، به تعبیر آن مرد عظیمالشّأن و الهی، آیتالله انصاری همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هر چه دنیا به آنها رو کرد، آنها از دنیا رو برگرداندند. گویی که دنیا ناز آنها را میکشد، نه این که آنها ناز دنیا را بکشند. در این دنیا هستند و مثل دیگران زندگی میکنند؛ امّا هیچگاه به دنیا جواب مثبت نمیدهند.
فقهای اسلام از اعم ازسنی و شیعه غنا را حرام وخواننده وشنونده ان را فاسق دانسته اند هم چنین به حرمت موسیقی (نوازندگی) وگوش دادن به ان و سا خت و ساز و خرید و فروش آلات آن فتوا داده اند
این مطلب درمیان فقهای اسلام اجماعی بوده بلکه یکی از ضروریات اسلام می باشد البته دراین مسئله اختلاف های جزئی نیز وجود دارد و گروهی از فقهای اهل سنت در صورتی غنا و موسیقی را حرام می دانند که با حرام دیگری همراه با مقدمه برای حرام دیگر باشد ولی برخی از فقهای اهل سنت و همه فقه ای شیعه قائل به حرمت ذاتی غنا و موسیقی هستند
دراین فصل ابتدا به ارا و فتاوای فقهای اهل سنت اشاره و سپس سخنان برخی از فقهای شیعه درباره حرمت غنا موسیقی و الات ان بیان خواهد شد
یکی از آثار دلبستگی به دنیا غفلت است.در تعبیرات دینی به کسانی که اهل سیر وسلوک نیستند،خوابیده یا مست گفته می شود. مست کسی است که «می» عقلش را پوشانده است.بنابراین،جوانی، مقام، غرورو مال نیز چون چهره عقل را می پوشاندو نمی گذارد که انسان بیدار شودو حرکت کند، مست کننده است.
کسی که نداند یا «ناقص» استو کاملی باید او را تکمیل کند،یا« نیازمند» است و بی نیازی باید نیازش را دفع کند، یا مسافر است و باید حرکت کند.او در خواب استو در حالت خواب نیز می میرد و در همان حال او را به جایی می برندکه نمی خواهد، چون حرکت ضروری و یقینی است؛«و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلد أفإن مت فهم الخالدون» . 1
انسان موجودى است اجتماعى و ناگزير از معاشرت؛ و معاشرت اسلامى، اصولى دارد كه در زير مىآيد:
1 ـ اصول و كليات معاشرت اسلامى
از نظر اسلام، معاشرت داراى اصول و ضوابطى است و فرد مسلمان بايد در معاشرتهاى خود، كلياتى را مراعات نمايد؛ ما در ذيل به بيان چند اصل از اصول معاشرت خواهيم پرداخت.