(اسراء/34)
زندگى جامعه براساس قراردادها و قول و قرارهاى اجتماعى اداره مى شود. بخش اندکى از نیازها در قالب تبادلهاى نقد و فورى و بدون قرارداد قبلى تأمین مى شود ولى بخش بیشترى از نیاز جامعه براساس برنامه ریزى و آینده نگرى و در پى توافقها و قراردادها، وعده ها، پیش خرید، پیش فروش، معاهدات اقتصادى، معاهدات فرهنگى، سیاسى، معاهده هاى دفاعى، و… قابل تأمین است.
قراردادهایى که بین دو کشور، دو شرکت، دو حزب و گروه و یا بین دو فرد منعقد مى گردد، براى دو طرف حقوق و وظایفى ایجاد مى کند، که رعایت آن، ضامن جریان سالم و عادلانه فعالیتهاى اجتماعى است و بى توجهى به پیمانها و قول و قرارها، ریشه بسیارى از ستمها، اختلافات و تباه شدن امکانات و نیروهاست.
قراردادها در همه ابعاد زندگى انسان به چشم مى خورد و در تأمین نیازهاى گوناگون نقش دارد. قراردادهاى تجارى (خرید و فروش)، قرارداد استخدام، قرارداد بیمه، قرارداد حمل و نقل، قراردادهاى توریستى و جهانگردى، قرارداد تهیه و تولید کالاهاى مورد نیاز، قرارداد توزیع و قبول نمایندگى و فروش کالاها، قرارداد نظارت و پشتیبانى و تعمیر و نگهدارى تجهیزات فنّى و صنایع، قراردادهاى بهداشتى، درمانى، آموزشى، پژوهشى، تبلیغى و اطلاع رسانى و تغذیه خبرى، و صدها نوع قرارداد دیگر، بین افراد و شرکتها و سازمانها و نهادهاى گوناگون دولتى و غیردولتى وجود دارد که همچون رگهاى بزرگ و کوچک، خون مورد نیاز را به بخشهاى مختلف جامعه مى رساند. این قراردادها در زندگى اجتماعى؛ افراد، شرکتها، سازمانها، نهادها و وزارتخانه هاى گوناگون را به یکدیگر پیوند مى دهد و پشتوانه روحى، روانى فعالیتهاى افراد است.
دست یابى به اهداف و آرمانها، تأمین نیازها، ایفاى تعهدات و انجام مسئولیتها تابع وفادارى و پاى بندى طرفین و اطراف قراردادها، به عهد و پیمان خویش است.
روزانه میلیونها قرارداد و قول و پیمان بین افراد و نهادهاى گوناگون به صورت مکتوب و شفاهى منعقد مى شود، که زیر بناى فعّالیتها و جهت بخش تلاشهاست. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله معیار ارزیابى انسانها و نزدیکى آنان به خود را چنین برشمرده است: «اَقْرَبُکُمْ غَدا مِنّى فِى الْمَوْقِفِ اَصْدَقُکُمْ لِلْحَدیثِ وَ اَدّاکُمْ لِلاَْمانَةِ وَ اَوْفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ؛ فرداى قیامت کسى به من نزدیک تر است که راستگوتر باشد، نسبت به امانت بیشتر رعایت کند و نسبت به عهد و میثاق وفادارتر، اخلاقش نیکوتر و مردمدارتر باشد.»
(ميزان الحكمه ج4ص3612)
در مورد دیگر فرموده است: «مَنْ کانَ یِؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآْخِرِ فَلْیَفِ اِذا وَعَدَ؛ هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد، باید به وعده خویش وفا کند.»
( ميزان الحكمه ح22264)
امور فوق؛ یعنى، راستگویى، امانتدارى، وفادارى به پیمانها و حسن خلق و پاسداشت احترام و حقوق انسانها، از اصول عقلى و فطرى و قوانین فرا مذهبى است.
امام صادق علیه السلام فرموده است: «ثَلاثَةٌ لا عُذْرَ لاَِحَدٍ فیها اَداءُ الاَْمانَةِ اِلَى الْبَرِّ وَالْفاجِرِ، وَالْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَالْفاجِرِ وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانا اَوْ فاجِرَیْنِ؛ سه چیز است که هیچ کس نسبت به آنها بهانه اى ندارد: تحویل امانت چه صاحب آن نیکوکار باشد، چه بدکار. وفادارى به عهد و پیمان، طرف آن خوب باشد یا بد. و نیکى به والدین، خواه آنان نیکوکار باشند، خواه گناهکار.»
( ميزان الحكمه ح22286)
پایبندى به تعهدات فطرى و اجتماعى از مهم ترین توصیه هاى نبوى صلى الله علیه و آله و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله است.
«پیمان شکنى»، دشمن بزرگ همکارى، اعتماد، عدالت و مهرورزى انسانهاست.
«وفادارى»، نشان ایمان، فطرت سالم، صداقت، شرافت انسانى و راه و رسم اسلام و مسلمانى است.
در حدیث علوى علیه السلام آمده است که اصل دین دو چیز است. اداى امانت و پاى بندى به میثاقها.
«اَصْلُ الدِّینِ اَداءُ الاَْمانَةِ وَالْوَفاءُ بِالْعُهُودِ؛ پایه دین، تحویل امانت و وفاى به عهد است.»
( غررالحكم ح1762)
اداى «امانت» الهى و مردمى و وفادارى به «پیمانهاى الهى و مردمى» عصاره اسلام است.
هم دولت مردان وظیفه دارند نسبت به مسئولیتها و امکانات امانت دار باشند و بر عهد و میثاقى که با جامعه و یکدیگر مى بندند، وفادار بمانند، هم مردم وظیفه دارند، نسبت به خدا و خلق خدا و نسبت به دولت و ملت، به عهد و پیمان خویش پاى بند باشند و آنچه به عنوان امانت در اختیار ایشان قرار گرفته است را سالم و کامل به صاحبش رد کنند. و چه زیباست تعبیر قرآن کریم: «وَالَّذینَ هُمْ لاَِماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»؛ «آنان (مؤمنان) کسانى هستند که امانتها و پیمانهاى خود را رعایت مى کنند.»
«اعتماد متقابل» زیر بناى همفکرى، همکارى، سهولت داد و ستدهاى اجتماعى، و مهم ترین نرم افزار مدیریت اجتماعى است و بدون آن نیروها از تولید، توزیع، و خدمت رسانى و از هر گونه تحرّک اجتماعى مثبت باز مى مانند. چرخ کارگاهها و کارخانه ها براساس امید و «اعتماد متقابل» مى چرخد و بدون آن از حرکت باز مى ایستد. قراردادها و توافقات دو جانبه و چند جانبه، اعتماد و امید را تقویت مى کند. وظیفه و حقوق افراد و گروهها را روشن مى سازد. و چرخ زندگى جمعى را به حرکت وا مى دارد.
پیمان شکنى، خیانت در امانت، دروغ پردازى و اخلال در قول و قرارها و تعهدات اجتماعى توسط هر کدام از اطراف قراردادها، روابط اجتماعى را با مشکل بى اعتمادى و بدبینى و شک و تردید مواجه مى سازد و توقف هر کدام از چرخ دنده ها، ماشین تولید و توزیع و خدمت و عدالت را متوقف مى سازد. قطع امید و سلب اعتماد، بزرگ ترین عامل توقف و رکود فعالیتهاى مثبت در جوامع بشرى است.
انعقاد قراردادها، تثبیت و تحکیم قراردادها، ابهام زدایى از آن و عمل به مفاد تعهدات اجتماعى، از مهم ترین بخشهاى نرم افزارى زندگى اجتماعى است. اگر منابع اولیه و کالاهاى تولیدى را «سخت افزار» زندگى اجتماعى بدانیم، قراردادها و قوانین الهى نرم افزارِ اتحاد، تعاون، عدالت، خدمت رسانى و مهرورزى است.
محصولات مورد نیاز جوامع بشرى در پرتو قوانین الهى و رعایت قراردادهاى اجتماعى، تولید و توزیع مى شود.
قراردادها چه شفاهى و چه کتبى و با پشتوانه مثبت ادارى، پشتوانه داد وستدهاست. نوشتن قراردادها، روشن بودن ابعاد گوناگون آنها، شاهد گرفتن بر محتواى قرارداد و عادلانه بودن آن و پاى بندى به محتواى آن، از رهنمودهاى برجسته در تاریخ قرآن و اهل بیت علیهم السلام است.
در طولانى ترین آیه قرآن چنین آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ…»؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که بدهى مدّت دارى [بخاطر وام یا داد وستد] به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید. و باید نویسنده اى از روى عدالت، در میان شما [سند را] بنویسد.»
(بقره/282)
قراردادهایى که بین دولت و مردم وجود دارد، قراردادهایى که بین سازمانهاى بزرگ؛ مثل «تأمین اجتماعى» و مردم منعقد مى شود، نباید اجبارى باشد و از دو طرف باید محترم شمرده شود و مدیران و مسئولان نهادها حق ندارند، یک جانبه قرارداد را لغو کنند، یا به میل خود تفسیر نمایند و یا با تغییر مسئولان، قراردادها را بى اعتبار کنند و به دلخواه خود چیزى به تعهدات بیفزایند و یا کم کنند.
در فقه اسلامى، بخش عقود و معاملات، مرزهاى حلال و حرام و چگونگى داد و ستدها و قراردادها روشن شده است و حقوق طرفین را در هر معامله و قرارداد اعلام مى دارد. عقود لازم و قراردادهاى لازم الاجرا را ـ که با مصالح و منافع طرفین ارتباط دارد ـ هیچ کدام حق ندارند یک طرفه لغو کنند و از اجراى آن سرباز زنند.
البته برخى قراردادها از دو طرف یا یکى از طرفین قابل فسخ و لغو است؛ مثلاً قرارداد «ودیعه» از دو طرف قابل فسخ(رساله نوين ج2ص243) و قرارداد رهن از سوى رهن گیرنده قابل فسخ است.
( رساله نوين ج2ص251)
پاى بندى به میثاقها و التزام عملى به قراردادها و هر گونه عقد مشروع، ضامن حفظ منافع جمعى است و زمینه تأمین نیازهاى عمومى را فراهم مى سازد. ضرورت وفاى به عهد و متعهد به قول و قرارها بودن، از اصول فطرى و قوانین جهانى و احکام مشترک ادیان آسمانى است. رهایى از استثمار و ظلم و استقرار عدالت اجتماعى بدون رعایت عهد و میثاق و قراردادهاى اجتماعى امکان پذیر نیست و پیمان شکنى، با تقوا و پارسایى سازگار نیست.
سیره و سخن پیامبر اعظم در زمینه پاسدارى از عهد و میثاق و تعهّد آن بزرگوار به قول و قرارها و تلاش براى تحقق وعده ها، بهترین الگوى عملى براى مسئولان و مردم است که جاى پژوهشى جامع در آن همچنان خالى است. در این مجال به برخى رهنمودهاى آن بزرگوار اشاره مى کنیم:
1. قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله : «لا دینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهْ؛ کسى که پیمان ندارد، دین ندارد.»
(ميزان الحكمه ج3ص2147)
2. قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله : «اِذا نَقَضُوا الْعَهْدَ، سَلَّطَ اللّه ُ عَلَیْهِمْ عَدُوَّهُمْ؛ وقتى پیمانها را بشکنند، خداوند دشمن آنان را بر ایشان مسلّط مى کند.»
(ميزان الحكمه ص2147)
رسول گرامى صلى الله علیه و آله نه تنها وفادارى به قول و قرارهاى بین مسلمانان را ضرورى مى شمرد، بلکه نسبت به پیمان شکنى و نقض قرارداد با کفّار نیز هشدار مى دهد و خود را مدافع یکایک آنان مى شمارد:
3. قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله : «مَنْ ظَلَمَ مُعاهِدا اَوِانْتَقَصَهُ اَوْ کَلَّفَهُ فَوْقَ طاقَتِهِ اَوْ اَخَذَ مِنْهُ شَیْئا بِغَیْرِ طیبِ نَفْسٍ مِنْهُ فَانَا حَجیجُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ؛
(همان)
هر کس بر «معاهدى» ستم کند، یا حق او را ندهد، یا بیش از توان بر عهده وى بارى تحمیل کند و به نارضایتى چیزى از وى بستاند، روز قیامت من طرف حساب و شاکى او خواهم بود.»
اصل وفادارى به شروط و عهد و امان و تعهدات از روشن ترین شاخصهاى فرد مسلمان و امت اسلامى است. رسول اکرم صلى الله علیه و آله با عبارات گوناگون این نکته را گوشزد فرموده است که مؤمنان به عهد و پیمان خویش وفادارند.
« ـ اَلْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ.
ـ اَلْمُسْلِمُونَ عَلى شُرُوطِهِمْ.
ـ اَلْمُسْلِمُونَ عَلى شُرُوطِهِمْ اِلاّ شَرْطا حَرَّمَ حَلالاً اَوْ اَحَلَّ حَراما؛ مسلمانان نزد شرطهاى خود هستند. مسلمانان بر شرطهاى خود هستند. مسلمانان بر شرطهاى خود هستند؛ مگر شرطى که حلالى را حرام و یا حرامى را حلال کند.»
(همان ص2146)
مسلمان در هنگام پیمان بستن و امضاى قرارداد و قول دادن باید نهایت هوشیارى و دیندارى خویش را نشان دهد، و اگر تعهد مشروعى را بر عهده گرفت، با تمام توان در وفادارى به عهد خویش بکوشد و یا رسما و بدون فریب و نیرنگ آن را لغو کند. در تاریخ زندگى رسول گرامى حتى یک مورد خلف وعده و پیمان شکنى وجود ندارد. و تا وقتى دشمنان به عهد خویش پاى بند بودند، رسول اعظم، پیمانى را نقض نمى کرد.
انواع عهد و پیمان
پیمان و عهد و میثاق انواع و اقسام گوناگون دارد و پایدارى و وفادارى به تمام میثاقها ضرورى است.
ـ عهدى که انسان با خدا بسته است «میثاق فطرت» و خدا در آغاز خلقت با انسان بسته است.
ـ عهدى که براساس نذر و عهد و قسم با خداوند مى بندند.
ـ معاهداتى که بین مسلمانان و کفار بسته مى شود. (امان و معاهده)
ـ عهدى که بین مسلمین و اهل ذمّه منعقد مى شود. (قرارداد جزیه)
ـ عهدى که بین دولت و مردم بسته مى شود. «قسم رئیس جمهورى»
ـ قراردادهایى که بین دولت و کارمندان و کارگزاران بسته مى شود.
ـ پیمانهایى که خود مردم با یکدیگر در تأمین نیاز زندگى به صورت مکتوب یا شفاهى مى بندند.
همه این میثاقها مشمول قانون قرآنى و رهنمودهاى نبوى در زمینه وفادارى به عهد و میثاق است.
رعایت پیمانها و قول و قرارها وظیفه عمومى امت اسلامى است؛ ولى دولت مردان و شخصیتهاى بزرگ جامعه اسلامى و روحانیون و مبلغان گرامى، در صدر این مسئولیت الهى و خط مقدم این وظیفه بزرگ اجتماعى قرار دارند و نسبت به میثاق الهى و مردمى باید وفادار باشند.
قرار ملاقات، قرار سخنرانى، قرار بازدید، وعده جایزه به دانش آموزان و هر عهدى را کوچک نشمارند.
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَوْفُوا بِالعُقُودِ… .»؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! به پیمانها وفا کنید.»
( مائده/1)
از امام هشتم حضرت على بن موسى علیهماالسلام نقل شده که فرموده است: «اِنّا اَهْلُ بَیْتٍ نَرى ما وَعَدْنا عَلَیْنا دینا کَما صَنَعَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله ؛ ما خاندانى هستیم که وعده خویش را از بدهیهاى خود مى دانیم، چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین بود [و وعده هاى خویش را از بدهکاریهاى خود به حساب مى آورد].»
( بحار الانوار ج72ص97)