چرا مجذوب نوع خاصی از جنس مخالف خود میشویم؟
تا به حال پیش آمده دوستتان در مورد یک مرد یا زن فوق العاده جذاب تعریف کند و آنقدر مشتاق شوید این فرد را از نزدیک ببینید اما هیچ شانسی نداشته باشید؟
یا تا حالا پیش آمده آنقدر مجذوب یکنفر شوید اما هیچ وجه تشابهی با او نداشته باشید، و با اینکه از نظر جسمی به هیچ وجه از نوع شما نیست، اما به طرز باور نکردنی کششی بین خود و او احساس کنید؟
یا شاید هم با همسرتان یک رابطه بی احساس و از نظر جنسی کاملاً مرده داشته باشید و ناگهان آنقدر مجذوب او می شوید که حتی یک لحظه هم نمی توانید دست از او بکشید؟ارباب انديشه بر اين عقيدهاند كه «جسم وى انبوه و متراكم نبوده جسمى است هوايى و مجرد. هيات ظاهرى و شيوه رفت و آمدش نيز با ديگر موجودات تفاوت دارد. داراى شعور و خرد است. به صورتهاى گوناگون تغيير شكل مىيابد و از عهده انجام كارهاى سنگين و خارقالعاده برمىآيد، نه جايى را فرا مىگيرد و نه در جايى نيز فرود مىآيد». در فرهنگ اسلامى وى مبدا غوا، شر و وسوسه معرفى شده و آدمى را در مسير خلاف انسانيت و كمال مىكشاند. نيرويى است كه حق را باطل و باطل را حق و شر را خير و خير را شر مىنمايد. هوى و شهوت از وسوسههاى اوست. «و صورت انسانى در حكم عقبه و گردنهاى است ميان قرارگاه فرشتگان و جايگاه شياطين. هر كس كه راه گمراهى را پيمود پيرو شياطين است و آن كه راه هدايت را برگزيد از اهل الله است». با يادآورى گوشهاى از خصوصيات ابليس و حضور فعال او در ميان آدميزاد مىتوان نتيجه گرفت كه: «ابليس اگر چه فرشته يا اجنهاى است كه به عالم ملكوت تعلق دارد و از موجودات طبيعت نيست; ولى آثار وجودى او مىتواند در دنيا ظاهر شود»
<<و ایاک و الاعجاب بنفسک واﻟﺛﻗﺔ بما یعجبک منها و حب الاطراﺀ فان ذلک من ﺃوثق فرص الشیطان فی نفسه للیمحق ما یکون من احسان المحنین.
و ایاک والمن علی رعیتک باحسانک ﺃو التزید فیما کان من فعلک ﺃو ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق و الخلف یوجب المقت عند الله و الناس.قال الله تعالی:
و ایاک واﻟﻌﺠﻟﺔ بالامور قبل ﺃو آن ها ﺃو التسقط فیها عند امکان ها ﺃو اﻟﻟﺠاﺠﺔ فیها اذا تنکرت ﺃو الوهن عنها اذا استوضحت فضع کل ﺃمر ﻤﯡﺿﻌﺔ و ﺃوقع کل ﺃمر موقعه>>.
ارتباط با خدا:
«واجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت، و اجزل تلک الاقسام، و ان کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیه، و سلمت منها الرعیه
و لیکن فی خاصه ما تخلص به لله دینک: اقامه فرائضه التی هی له خاصه، فاعط الله من بدنک فی لیک و نهارک، ووف ما تقربت به الی الله من ذلک کاملاً غیر مثلوم و لا منقوص، بالغاً من بدنک ما بلغ. و اذا قمت فی صلاتک للناس، فلا تکونن منفراً و لا مضیعاً، فاون فی الناس من به العله و له الحاجه. و قد سالت رسول الله — حین و جهنی الی الیمن کیف اصلی بهم؟ فقال: «صل بهم کصلاه اضعفهم و کن بالمومنین رحیما»؛ «نیکوترین وقت ها و بهترین ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن، گرچه همه اوقات برای خداست، اگر نیت درست و رعیت در آسایش باشد»وقتی حضرت امیرالمومنین علی (ع) ، مالک اشتر نخعی از یاران خود را به امارت مصر منصوب نمود، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت. این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شعبه شیعی آن است.
این نامه به روشنی نشان می دهد رویکرد مترقی امام علی (ع) به مساله حکومت را در عصر جاهلیت عرب و در دوران حکومت های الیگارشی. در این نامه که به نوعی به قانون اساسی اسلامی ایشان می ماند ویژگی های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و … بیان شده است. توصیه به علاقه مندان، خصوصا دانشجویان و دوستداران مباحث حقوق، آنرا با دقت کامل مطالعه کنند. این ترجمه از ترجمه نهج البلاغه انجام شده توسط دکتر آیتی می باشد.نامه مالک اشتر که در سال 38 هجری و به مناسبت برگزیدن وی به فرمانداری مصر از سوی امام نوشته شد ، به اقرار همه علماء حدیث ، نه تنها از طولانی ترین نامه هاست که در بردارنده زیبایی های سایر نامه های امام نیز می باشد.
کمتر موضوع مربوط به حکومت ، حکمرانی ، اداره جامعه ، مدیریت ، فرماندهی ، و تعامل و برخورد با مردم را می توان یافت که در این نامه اشاره ای به ان نشده باشد جامعیت و زیبایی های این فرمان همه نامه ها و فرمان های گذشتگان را به فراموشی سپرده و نگارش مشابه ان را برای آیندگان امکان ناپذیر کرده است.وَ اعْلَمْ اَنَّهُ. آگاه باش
لَيْسَ شَىْءٌ بِاَدْعى اِلى حُسْنِ ظَنِّ راع بِرَعِيَّتِهِ مِنْ اِحْسانِهِ اِلَيْهِمْ،
كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان،
وَ تَخْفيفِهِ الْمَؤُوناتِ عَلَيْهِمْ، وَ تَرْكِ اسْتِكْراهِهِ اِيّاهُمْ عَلى ما لَيْسَ
و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان
لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْيَكُنْ مِنْكَ فى ذلِكَ اَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ
ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم
بِرَعِيَّتِكَ، فَاِنَّ حُسْنُ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَويلاً، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ
فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو برمى دارد، و به خوش گمانى تو
حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ ساءَ ظَنُّكَ بِهِ
كسى شايسته تر است كه از تو احسان ديده، و به بدگمانيت كسى سزاوارتر است كه
لَمَنْ ساءَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ. (نهج البلاغه نامه 53)
از جانب تو به او ناراحتى رسيده.هر دو آیین مسیحیت و اسلام ، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاك و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی كه رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی كه در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری كاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلكه این ازدواج است كه زمینهساز تكامل و تقرب الهی خواهد بود
دیدگاههای متفاوت و افتراقی مسیحیت و اسلام را در مورد فلسفه، جایگاه و اهداف تشکیل خانواده به شكل زیر میتوان بیان نمود:
ضرورت های تشكيل خانواده در علل تشكيل خانواده، طرز تفكرهاي مختلف وجود دارد. در نظر برخي افراد كه قابل به اصالت غرايز جنسي هستند، ازدواج و تشكيل خانواده تنها وسيله هدفهاي جنسي و ارضاي هوسهاي شهواني است. دسته ديگري كه تمايلات سودجويي دارند، به آن جنبه اقتصادي ميدهند و چنين ميپندارند كه پيوند زناشويي يك نوع تجارت و معامله بين دو خانواده است. اين گونه طرز فكرها با هدف اصلي زناشويي كه يك ضرورت اجتماعي است و به منظور بقاي نسل صورت ميگيرد، فاصله زيادي دارد «مولير»، جامعه شناس آلماني ميگويد: «سه عامل افراد را به سوي ازدواج ميكشاند كه عبارتند از: نياز اقتصادي، ميل به داشتن فرزند و عشق. اين عوامل با اين كه در كليه جوامع وجود داشته، اما اهميت آن در ادوار مختلف متغير بوده است. در جوامع اوليه، علل اقتصادي اهميت بيشتري داشته است، حال اين كه در مدنيت هاي باستاني، زاد و ولد و در مد نيتهاي امروزي، عشق مقام مهمتر را دارا بوده است».
ازدواج و تشکیل خانواده، برای هر مرد و زنی آثار و فواید مهمی دارد. عمده ترین اهداف تشکیل خانواده عبارتست از :[1]
أ. نخستین و آشکارترین اثر تشکیل خانواده، تأمین نیاز جنسی زن و مرد است. زنa و مرد از نظر جسمی دو جنس مخالفند و به تدریج که بالغ می شوند، نیاز جنسی خاص در آنها پدید می آید که هر یک را به دیگری متمایل می سازد.
تأمین این نیاز جنسی در نظام ارزشی اسلام، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه با رعایت ضوابط و شرایط، کاری پسندیده و مقدس به شمار می رود. همه ی نیازها و تمایل های انسان، براساس حکمت خداوند در او به ودیعه نهاده شده استو هدفی خاص را دنبال می کند. در این میان، نکته ی قابل ملاحظه ی مورد توجه اسلام قرار گرفته، این است که نیازهای انسان متعدد است و انسان باید همه ی آنها را به طور متعادل و متوازن تأمین کند تا به کمال لایق انسانی دست یابد؛ از این رو هریک از نیازهای خود را باید به صورتی تأمین کند که مانع تأمین دیگر نیازهای او نشود و در رشد طبیعی و همه جانبه اش اختلال ایجاد نکند.
ویژگیهای انسان شایسته (13)
خودارزیابی و محاسبه نفس
مقدمه
محاسبه نفس یعنی حساب کشیدن از خود با هدف تسلط بر خود و حرکت در مسیری و جهتی که موجب رضای الهی است، از روشهای مؤثر تربیتی میباشد که امروزه به عنوان خود تربیتی و خود ارزیابی ازآن نام میبرند. در قدیم نیز علمای اخلاق و مربیان، همواره دستور محاسبه نفس میدادند و راه و روشهای مناسب را طی دستورالعملهای دقیق به شاگردان خود توصیه میکردند.
یکی از علمای بزرگ اخلاق میگوید: «بزرگان و گذشتگان صالح ما را عقیده بر آن بود که هرکس اهل محاسبه نفس نیست، یا اصلاً به جهان دیگر ایمان ندارد و یا آنکه عقل سلیم ندارد والّا چگونه میشود کسی ایمان و اعتقاد داشته باشد به اصلی که قرآن میگوید اگر به وزن ذرهای انسان عمل نیک یا عمل بد داشته باشد در آن جهان آن عمل را میبیند و به آن ملحق میشود و در عین حال بیحساب کالای عمل را پیش بفرستد و نفهمد چه کرده و چه میکند؟» پس ما اگر از نظر شرع و دین و عقل به این دستور بنگریم میبینیم که عمل مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین وطبقه معین ندارد، بلکه یک وظیفه عمومی است.