نامه مالک اشتر که در سال 38 هجری و به مناسبت برگزیدن وی به فرمانداری مصر از سوی امام نوشته شد ، به اقرار همه علماء حدیث ، نه تنها از طولانی ترین نامه هاست که در بردارنده زیبایی های سایر نامه های امام نیز می باشد.
کمتر موضوع مربوط به حکومت ، حکمرانی ، اداره جامعه ، مدیریت ، فرماندهی ، و تعامل و برخورد با مردم را می توان یافت که در این نامه اشاره ای به ان نشده باشد جامعیت و زیبایی های این فرمان همه نامه ها و فرمان های گذشتگان را به فراموشی سپرده و نگارش مشابه ان را برای آیندگان امکان ناپذیر کرده است.در این نامه از اهداف و معموریت های حکومت و تعیین تکلیف مسئولیت های دولت ها گرفته تا طبقه بندی مردم در گروه های مختلف و از مسائل اصلی و اساسی حکومت ها تا خردترین اشارات در اداب سیاست ورزی و مردم داری در قالب گویاترین کلمات و دل نشین ترین عبارات و مستدل ترین حکومت ها ، مطالب فراوانی امده است.
ما برای توجه دادن به ابعاد گشترده این موضوعات ، به برخی از محورهای اصلی و فرعی و بعضی از موضوعات عام و خاص آن اشاره می کنیم:
1-اهداف حکومت، هدف داری حکومت اسلامی ؛ 2- خود سازی و تهذیب ؛ 3- اخلاق رهبری ؛ 4-مردم گرایی ؛ 5- حق گرایی ؛ 6- راز داری ؛ 7- مشورت ، 8- ارتباطات اجتماعی ، 9- طبقات جامعه ( نظامیان ، قضات ، کارگزاران ، مالیات دهندگان ،منشیان ، تجار و صنعتگران ، محرومان) ؛ 10-وظایف اختصاصی رهبر ؛ 11- رهبری ؛ خویشان و خواص ؛ 12- شیوه های برخورد با دشمنان ؛ 13- هشدار به ریختن خون ناحق ، خود پسندی ، منت گذاری ، شتاب زدگی ، امتیاز خواهی ؛ 14- تقوی را رعایت کردن ؛ 15- تقدم دادن طاعت خدا ؛ 16- پیروی از اوامر الهی ؛ 17- یاری خدا ؛ 18- بازداری نفس ؛ 19- هدف قرار دادن ذخیره عمل صالح ؛ 20-مالکیت بر هوی نفس ؛ 21- بخل بر نفس ( انصاف در محبوب و مبغوض ) ؛ 22- مهر ، محبت و لطف به مردم ؛ 23- عفو و صلح مردم ؛ 24- ستیز نکردن با خدا ؛ 25- عدم پشیمانی و عفو ؛ 26- شادی نکردن برای مجازات و شتاب نداشتن در خشم ؛ 27- خود را امیر ندانستن ؛ 28- همانندی و هماوردی نکردن با خدا ؛ 29- انصاف با خدا و مردم در مورد خود و اهل و محبوبان ؛ 30- گرایش و اشتیاق به عوام ؛ 31- دور کردن عیب جو ؛ 32- آشکار نکردن عیوب پنهان ؛ 33- پوشاندن زشتی ها تا حد امکان ؛ 34- گشودن گره هر کینه ؛ 35- قطع ریشه هر دشمنی ؛ 36- کناره گرفتن از هر چه روشن نیست ؛ 37- عجله نکردن در تصدیق سعایت گرها ؛ 38- مشورت نکردن با بخیل ، ترسو ، حریص ؛ 39- محرم راز قرار ندادن وزرای شرور قبلی ؛ 40- استفاده کردن از نیروهای جدید به عنوان خواص ، دوستان و راز دار ؛ 41- ترجیح وزیر و مشاور حق گوی ( صریح ) ؛ 42- ترجیح وزیر و مشاور غیر مددکار در امر ناپسند خدا ؛ 43- پیوند با اهل ورع و صدق ؛ 44- وادار کردن اطرافیان به ستایش نکردن ؛ 45- وا داشتن اطرافیان به تشویق نکردن بر باطل ؛ 46- یکسان قرار ندادن نیکوکار و بدکار ؛ 47- پاداش دادن بر اساس کردار ؛48- جلب اعتماد مردم ( حسن ظن )؛ 49- حسن ظن به رعیت ؛ 50- نقص نکردن سنت های نیکو ؛ 51- ایجاد نکردن سنن ناقص سنت های صالح ؛ 52- گفت و گوی فراوان با علما در مورد چگونگی اصلاح امور ؛ 53- بحث زیاد با حکیمان درباره چگونگی قوام امور ؛ 54- پاسخ گو بودن به کارگزاران ( مواردی که منشیان نتوانند ) ؛ 55- دستور به اجرای کار مراجعانی که دیگران نتوانسته اند کارشان را انجام دهند ؛ 56- انجام دادن کار هر روز در همان روز ؛ 57- قرار دادن بهترین اوقات برای ارتباط با خدا ؛ 58- انجام دادن خالصانه واجبات عبادی ؛ 59- اقامه نماز بدون تضییع و ایجاد انزجار ؛ 60- پنهان نبودن طولانی از مردم ؛ 61- خشکاندن ریشه هر گونه خودخواهی ، چپاولگرانی و بی انصافی خواص و خویشتن ؛ 62- اجرای حق در مورد دور و نزدیک ؛ 63- پذیرش تبعات حق در هر شرایط و به هر شکل ، در مورد اقوام و خواص ؛ 64- اشکار نمودن عذر در صورت بدگمانی مردم ؛ 65- رد نکردن پیشنهاد صلح ؛ 66- غافل نشدن از دشمن در زمان صلح ؛ 67- وفای به عهد و پیمان با دشمن ( پیمان شکنی نکردن ) ؛ 68- نبستن پیمانی که اشکال دارد ( استحکام درونی قراردادها ) ؛ 69- اجتناب از خونریزی ؛ 70- دوری از خود پسندی ؛ 71- پرهیز از علاقه ستایش ؛ 72- اجتناب از منت گذاری ؛ 73- دوری از بزرگ شمردن کار ؛ 74- اجتناب از خلف وعده ؛ 75- پرهیز از شتابزدگی در امور ؛ 76- دوری از سستی در امور ؛ 77- اجتناب از لجاجت و ستیزه جویی ؛ 78- دوری از کوتاهی در کارهای واضح ؛ 79- انجام دادن هر کاری در مکان و زمان مخصوص ان ؛ 80- پرهیز از امتیاز خواهی و ویژه خواری ؛ 81- اجتناب از غفلت و کناره گرفتن از امور مربوط ؛ 82- کنترل غرور و عصبیت با شتابزدگی نکردن و به یاد قیامت بودن ؛ 83- کنترل خشم با عدم شتابزدگی و یاد قیامت ؛ 84- کنترل دست با شتابزدگی نکردن و یاد قیامت ؛ 85- کنترل زبان با عدم شتابزدگی و یاد قیامت ؛ 86- الگو گرفتن از روش های پسندیده رفتگان و اثار پیامبران ، واجبات کتاب و عمل علی (ع) 87- جلب رضایت خدا ؛ 88- داشتن عذر روشن نزد خدا و مردم ؛ 89- جلب ثنای مردم و بر جای گذاشتن آثار نیک از خود ؛ 90- به دنبال سعادت و شهادت بودن ؛ 91- رعایت ویژگی ها در فرماندهان ( خیر خواه ترین برای خدا ، پیامبر و امام ، پاکدامنترین ، صبورترین ، دیر به خشم در آمدن ، عذر پذیر بودن ، دل سوز ضعفا بودن ، مقابل اقویا ایستادن ، تجاوز کار نبودن – ضعف و ناتوان نبودن ) ؛ 92- رعایت ویژگی های نظامیان ( داشتن خانواده ریشه دار و صالح ، برخورداری از سوابق خوب ، دلیر ، شجاع ، بخشنده و بلند نظر بودن )؛ 93- رسیدگی کردن به نظامیان همچون پدر مهربان و دلسوز ؛ 94- بزرگ شمردن عوامل تقویت انان ؛ 95- غفلت نکردن از هر نیکی به انان ؛ گرچه کوچک ؛ 96- غافل نشدن از امور کوچک و جزئی انان ؛ 97- ترجیح فرماندهانی که مواسات و کمک بیشتری دارند ؛ 98- فراهم کردن اسودگی خیال انان ؛ 99- مهربانی به انان ؛ 100- خواسته های نظامیان ؛ 103- ستایش مستمر انان ؛ 104- برشماری کارهای انان ؛ 105- شناسایی رنج و زحمت هر یک از انان ؛ 106- تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشتن ؛ 107- ناچیز نشمردن ارزش خدمت انان ؛ 108- دیدن کوچک و بزرگ انان ؛ 109- به خدا و رسول بازگرداندن مسائل و مشکلات.
همچنین مسائل و موضوعات مختلف و متعددی در مورد سایر گروه های اجتماعی در نامه ذکر شده است.
روش ارائه بحث
در این کتاب برای بهره برداری سریع تر ، علاوه بر این که متن و ترجمه نامه را در اغاز کتاب اوردیم نامه را در چهل قسمت با محوریت یک موضوع اصلی می اوریم بر این اساس ابتدا متن هر بخش از نامه ذکر و سپس ترجمه ان ذکر شده است. در مرحله دوم نکته ها و حکمت های قابل توجه و مورد تصریح یا اشاره در متن ، به صورت گزاره های بسیار کوتاه اورده شده و در مرحله سوم بایدها و نبایدها یا اهداف رفتاری قابل استفاده و استناد به متن فهرست شده و در پایان نیز شواهدی از ایات و روایات ، مربوط به موضوع ، از حضرت نقل شده است.
الف) نکته ها و حکمت ها
پس از ذکر هر بخش از متن و ترجمه ، با بررسی موضوعاتی که متن درباره ان بحث کرده ، نکته های قابل استنباط و استفاده با رویکرد مدیریتی تا زمینه فهم وظایف و باید یا نبایدهای کاربردی فراهم شود.
در هر یک از عبارت نامه ، مانند همه سخنان و کلمات معصومان (ع) حکمت ها ، معارف ، تعالیم و اموزه ها ، مواعظ و دانش های فراوانی وجود دارد.
گاه نکته ای در یک عبارت ، در واقع بیان یک نظریه یا محور و پایه یک نظریه است نظریه های متعددی از نامه امام (ع) به مالک قابل استفاده است مواردی همچون خدا محوری ، اخرت گرایی ، ظلم ستیزی ، کرامت ، مشارکت ، اخوت ، اخلاص ، اصلاح خود و امثال ان. بدیهی است که پروراندن و تبیین این نظریه ها از حوصله کتاب خارج است و کار بیشتری نیاز دارد.
گاه نکته ای ، یک اصل مدیریتی است. مفاهیم و قواعد به نسبت کلی که در بیشتر موارد می تواند راهنمای عمل مدیران در فعالیت های مدیریتی باشد ، در این نامه بسیار زیاد قابل طرح است مثل اصل حفظ حدود الهی ، رفق و مدارا ، ارائه الگو ، مداومت ، مسئولیت ، عدالت و …
هم چنان که برخی اوقات یک نکته ، به روش و شیوه در مدیریت اشاره دارد فنون و شیوه هایی که می توانند اصول را محقق سازند و نتیجه مطلوب به دست دهند مثل روش مرحله ای کردن وظایف ، عبرت آموزی ، یاد آوری نعمت ، موعظه حسنه ، تغافل ، انذار، عفو و …
گاه نکته قابل استفاده ، گویای یک سیاست ، راه برد ، خط مشی و جهت گیری مشخصی است که امام (ع) برای اجرا در حکومت خود ، به مالک ابلاغ نموده و یا به طور کلی برای همیشه به عنوان سیاست اسلام اعلام می نماید. در بعضی موارد هم فرمان یا دستور یا برنامه خاصی است که به مالک می دهد.
همه موارد را پیش گفته – اعم از نظریه ، اصل ، روش ، سیاست ، تدبیر ، برنامه و فرمان – را در ذیل نکته ها و حکمت ها ذکر کرده ایم.
ب) انتظارات ، بایدها و نبایدها ( اهداف رفتاری )
برای استفاده کامل و اکان کاربردی سازی اموزه های مدیریتی ، با عنوان « انتظارات ، بایدها ، نبایدها و اهداف رفتاری » گزاره های استنباط شده از هر یک از عبارت نامه ، تحت همین عنوان ذکر شده است هدف های « مدیریتی رفتاری » شامل رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری مدیران است که مانند هدف های « آموزش رفتاری » مقاصد مدیریتی یا رفتار قابل مشاهده مدیران را بیان می کند.
ذکر بایدها و نبایدها و اهداف رفتاری فواید و کاربرد بیشتری نسبت به شرح و توصیف دیدگاه امام (ع) در موضوعات مختلف مدیریتی دارد زیرا :
1) فهم و درک نتیجه و مقصود امام از مدیران را شفاف تر ، ساده تر و عینی و عملی تر می سازد.
2) تبدیل فرمان امام به بیانات صریح و قابل اندازه گیری ، امکان ارزش یابی میزان کاربرد اصول و روش های مدیریت منطبق بر منطق امام (ع) را فراهم می کند ؛ به گونه ای که مدیران و نیز مسئولان ارزیابی کننده عملکرد مدیریتی مدیران ، می توانند میزان انطباق مدیریت ها با مدیریت علوی بسیار سهل تر را شناسایی کنند.
3) بیان اشکار انتظارات ، یادگیری و اموختن مدیریت اسلامی را برای مدیران در سطوح مختلف آسان می نماید هم چنان که از ابهام های نظری دوری شده و امکان اسیب شناسی در مدیریت ها فراهم شده و دقیق ترین راه کارهای اثر بخش کردن مدیریت با دقت هر چه بیشتر بیان گردیده است اهداف رفتاری مدیریتی به لحاظ بازگشت به شناخت و بینش مدیر یا تمایلات و گرایشات او یا کنش و رفتار او قابل تقسیم است.
همچنین به لحاظ خروجی و نتیجه کار مدیریتی ، وظایف هنگام اعمال مدیریت یا مقدمات و لوازم شروع به مدیریت به هدف های رفتاری نهایی ، واسطه ای و ورودی تقسیم پذیرند.
برای مثال این که مدیر باید اطاعت از خداوند را بر همه چیز مقدم بداند ، هدف « رفتاری شناختی و ورودی » برای اوست. این که مدیر باید به مجموعه خود حسن ظن داشته باشد هدف « رفتاری قلبی و واسطه ای » و این که مدیر باید از زحمات زیر مجموعه خود قدردانی نماید ، هدف « رفتاری کنشی و نهایی » اوست.
ج) شواهد پشتیبان از آیات و سخنان امام (ع)
با هدف توجه دادن به منابع استنباط ها و کمک به شناخت مقصود امام (ع) در عبارت نامه ، ایات مرتبط که در فهم نکات یا بایدها و نبایدها کمک می نماید و همچنین سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه و غررالحکم و بعضی مصادر دیگر را که با متن و محتوای نامه ارتباط نزدیک و مستقیم دارد ذکر کرده ایم.
این کار ، برای توسعه ، تبیین و تکمیل مطالب کتاب مفید است و امکان استفاده های فراتر و گسترده تر را فراهم می اورد و به تهیه منشور همه جانبه حکمرانی و مدیریت در اسلام کمک می کند.
استدلال ها
گرچه نامه امام پر از استدلال ها و احتجاج هادر بیان راز و رمز و مقررات و فرمان هاست اما در مواردی که به ذکر دلیل تصریح شده با قرینه مختصری به ان پرداخته ایم و برای این که موارد استفاده شده با توضیحات و استدلال های مذکور در نیامیزد و خوانندگان سریع تر به نکات مدیریتی نامه برسند ، شرح کوتاه استدلال ها را به انتهای نامه منتقل کرده ایم.
اصول مدیریت علوی
آن چه در نکات کلی درباره مدیریت اسلامی امام علی (ع) می توان بیان کرد و به عنوان برخی از مبانی ، اصول و مفروضات اساسی حکمرانی و مدیریت علوی در نامه امام به مالک اشتر برشمرد ، این است که :
1- مدیریت اسلامی جزء متن دین و مسئولیت دینداری و لازمه اسلام و ایمان هر مسلمانی است « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ؛ من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم».
2- مدیریت اسلامی عین دیانت است هم چنان که عینیت سیاست اسلامی و الهی با دیانت برهانی است.
3- مدیریت اسلامی عبودیت و بندگی خداست.
4- مدیریت اسلامی در اسلام عین سیاست است( جوهر مدیریت ،سیاست است) و سیاست ، عین هدایت است ( جوهر سیاست نیز هدیت است ) .
5- مدیریت اسلامی پیوند زدن انسان ها با یکدیگر با محوریت دو عنصر محبت و خدمت است
6- مدیریت اسلامی تنظیم روابط انسانی با خود، خلق و خلقت ، بر پایه رابطه با خداست.
7- مدیریت اسلامی مدیریت بر اساس وحی ، حق ، عدل ، عقل ، تجربه و علم است ( منابع مدیریت در اسلام ).
8- مدیریت اسلامی پیوند دنیا به آخرت ، ماده به معنی ، و رفع حوائج و مشکلات در راه سعادت ابدی است.
9- مدیریت اسلامی همسو و همنواسازی تدبیر انسانی با سنت ، خواست و تدبیر الهی در اداره انسان و جهان است.
10- مدیریت اسلامی عمل در چار چوب سنن اجتماعی منطبق با سنت های الهی است.
11-مدیریت اسلامی تسهیل انسان ماندن انسان و تعالی بخشی به فرد و جامعه انسانی در جهت بندگی خداست.
12-مدیریت اسلامی تنظیم اداره امور برای رشد و شکوفایی و به کمال رسیدن انسان هاست.
13-مدیریت اسلامی به فعلیت رساندن استعدادها و بارورکردن انهاست.
14-مدیریت اسلامی ، مقدمه اش خود سازی و مالکیت بر خویشتن است.
15-مدیریت اسلامی مدیریت بر همه ابعاد وجودی انسان و همه ابعاد حیات اجتماعی او به طور هم زمان و همه جانبه است.
16- مدیریت اسلامی پی جویی هدف و فلسفه زندگی در گذر تنظیم امور و اداره زندگی انسان هاست.
17- مدیریت اسلامی پیوند زدن گذشته به حال و حال به آینده فعالیت ها در مسیر حیات جعی انسان هاست.
18- مدیریت اسلامی سازگار کردن قول و عمل ، گفتار و رفتار و ادعا و اظهار با واقعیات کردار است.
19- مدیریت اسلامی پای بندی به مسئولیت ها ، پیاده سازی پیمان ها و رعایت عهدهاست.
20- مدیریت اسلامی عمل هم زمان به قران ، برهان و وجدان ( وحی ، عقل و دل ) است.
21- مدیریت اسلامی مدیریت اسلامی رساندن انسان ها به حقوق خود و صیانت از حق حیات ، کرامت و آزادی اوست.
22- مدیریت اسلامی مدیریت اسلامی تطبیق و تنظیم جنبه های فردی با جنبه های اجتماعی زندگی و حل رابطه فرد با حکومت بر محور حق در همه ابعاد ان است.
23- مدیریت اسلامی به واقعیت رساندن آرمان ها و آرمان گرایی در بستر واقعیات ( حل تعارض واقع گرایی و آرمان گرایی ) است.
24- مدیریت اسلامی به جای خود نشاندن هدف ها و وسیله و جلوگیری از جابه جایی انهاست.
25- مدیریت اسلامی پیوند نظامی تربیتی ، اخلاقی و حقوقی ، فرهنگی ، اقتصادی جامعه با نظام سیاسی اسلام است.
26- مدیریت اسلامی رافع تضادهای ملال انگیز صحنه زندگی و تبدیل انها به رقابت های سازنده است.
27- مدیریت اسلامی مدیریت دانش و تجربه ، نافع نمودن علم و به کار گرفتن آن است.
28- مدیریت اسلامی مدیریت اسلامی مدیریت تمایلات ، احساسات و عواطف انسان هاست.
29- مدیریت اسلامی مدیریت مشارکت همگان بر اساس شایستگی ها در اداره امور می باشد.
30- مدیریت اسلامی تبدیل انسان ها از آن چه که هستند ، به آن چه که باید باشند و آن چه که باید باشند ، است. همچنان که تصرف در طبیعت از آن چه که هست به آن چنان که باید باشد، است.