زندگی موفق ،سالم توام با صالح بودن از صفر تا صد:

چرا مجذوب نوع خاصی از جنس مخالف خود میشویم؟

تا به حال پیش آمده دوستتان در مورد یک مرد یا زن فوق العاده جذاب تعریف کند و آنقدر مشتاق شوید این فرد را از نزدیک ببینید اما هیچ شانسی نداشته باشید؟

یا تا حالا پیش آمده آنقدر مجذوب یکنفر شوید اما هیچ وجه تشابهی با او نداشته باشید، و با اینکه از نظر جسمی به هیچ وجه از نوع شما نیست، اما به طرز باور نکردنی کششی بین خود و او احساس کنید؟

یا شاید هم با همسرتان یک رابطه بی احساس و از نظر جنسی کاملاً مرده داشته باشید و ناگهان آنقدر مجذوب او می شوید که حتی یک لحظه هم نمی توانید دست از او بکشید؟

 

کشش و جاذبه اول به شکل خردمندی جسم یا غریزه اولیه وارد بدن می شود که میتوان آنرا نوعی عمل شیمیایی دانست. چیزی که با عقلانیت امروزی قابل توجیه نیست چیزیکه فرد به طور مبهمی احساس می کند اما نمی توند منشاء آن را تشخیص دهد. و همانطور که می دانید، در آن سطح کاملاً غیرشخصی است، میتواند هر کسی باشد. گاهی اوقات، این جاذبه را به کسی پیدا میکنیم که برای اولین بار او را می بینیم و گاهی اوقات این جاذبه با بیشتر شدن ارتباط و صمیمیتمان با یکنفر در ما ایجاد می شود. بعضی وقت ها هم این شور و اشتیاق را به کسی پیدا می کنیم اما وقتی با او حرف می زنیم، این حس به کلی از بین می رود.

وقتی کسی شوق شما را برمی انگیزد، به این خاطر است که نوساناتی که از آن فرد صادر می شود را دریافت می کنید. معمولاً افرادی که شبیه ما باشند و با “نوسانات مثبت” ما جور باشند، باعث می شوند که احساس خوبی به هم پیدا کنیم. گذراندن وقت با آنها بسیار دلپذیر و خوشایند است و در کنارشان احساس راحتی و آسایش میکنیم. اما آندسته از افرادیکه با “نوسانات منفی” ما جور باشند، احساسی توام با ناراحتی به ما می دهند، ما را تحقیر کرده، از ما سوء استفاده می کنند، ما را نادیده می گیرند و یا با خشم و کینه توزی با ما رفتار می کنند. این افراد خیلی با ما بحث و جدل می کنند و ضعف ها و اشتباهات ما را خیلی زود می بینند و تشخیص می دهند. اما ما به سمتشان کشیده می شویم چون نوسانات انرژیشان مشابه ماست و به همین خاطر مجبور می شویم که متقابلاً به همان شکل عمل کنیم. و زمانیکه این نوسانات در اوج خود نباشد، برایمان سخت است که بفهمیم کدام رابطه مان مخرب است در کدام رابطه از ما سوء استفاده می شود، و کدام رابطه مان بادوام و مستحکم است.

طریقه کنش و واکنش ما در هر زمان “وضعیت” نامیده می شود.

وضعیت فیزیکی ما: به مجموعه حالت های جسمی و مسائل مربوط به ظاهر و بدن ما مربوط می شود: غذا، ورزش، آرایش، سیگار، مواد مخدر، رابطه جنسی و از این قبیل. بدن ما همچنین به صورت فیزیکی، عقاید ذهنی و زخم های روحی که در درون نگه می داریم (مثل عصبانیت، ترس، احساس گناه، خجالت و …) را به عهده می گیرد. همه ما آدم هایی را دیده ایم که همیشه ابرو در هم می کشند، درحالیکه موقع بچگی اینطور نبوده اند، اما چیزی که الان می بینید نشاندهنده تصویر زشت دنیای درونی آنهاست. وضعیت ظاهری یا فیزیکی بدن خارجی ما، نوساناتی بیرون می فرستد که توسط آنهایی که با آن نوع ظاهر وفق دارند، دریافت می شود.

وضعیت ذهنی ما: مجموعه ای از افکار، عقاید، قضاوت ها، ارزش ها، رفتارها، اهداف، تصمیمات روزانه و … می باشد. وقتی بزرگتر می شویم، تشخیص ناخودآگاه اینکه که هستیم، مفهوم زندگی، هدف هستی، رابطه ما با سایر موجودات، و محیط اطراف ما با تجربیات شخصی و باید و نباید های فرهنگی ما شکل می گیرد. ما معمولاً کسانی را جذب می کنیم که با عقاید، افکار و رفتارهای ما جور باشند. افرادی را جذی میکنیم که طریقه فکر کردن ما، باورها و انتظارات ما را تصدیق کنند. مثلاً اگر باور داریم که همه مردها دوست ندارند صمیمیت احساسی برقرار کنند یا همه زنها علاقه ای به رابطه جنسی ندارند، زنان و مردانی که به سمت خود جذب میکنیم به اعتقادات و انتظارات ناخودآگاه ما واکنش میدهند. آنها هم تایید می کنند که همه مردها علاقه ای به برقراری صمیمیت عاطفی و احساسی ندارند و همه زنها رابطه جنسی دوست ندارند. یا اگر فکر می کنیم و باور داریم که استحقاق نوعی خاص از مردم را نداریم، جذب کسانی می شویم که به حسابمان نمی آورند، نادیده مان می گیرند یا ما را پس میزنند.

وضعیت احساسی ما: مجموعه ای از احساسات و عواطف گذشته و حال ماست. احساسات سرکوب شده تاثیر بسیار قوی تری دارند تا حرف هایی که بدون انرژی احساسی بر زبان آورده می شوند. اگر مثلاً در زمان کودکی عشق و محبت شما رد شده باشد، ممکن است ناخودآگاه از این بترسید که هیچوقت نتوانید در زندگی عضق واقعی را تجربه کنید. این نوسان نومیدی از نیاز یا فقدان عشق در زندگی را در زندگیتان ایجاد می کند. آنوقت کسانی را جذب می کنید که احساسات شما را برنگردانده و نشانه هایی از حسرت و میل به عشق نشان می دهند. شما برای هر نوع موقعیتی، نتیجه ای، و مردمی که روی همان طول موجی که طرد شدگی، ترحم به خود، افسردگی، ناراحتی، ناامیدی و حسرت بیشتر برایتان می آوردف نوسان میکنید.

وضعیت جنسی ما: مجموعه ای از توانایی ما در ارضاء امیال جنسی، انگیزش های شهوانی، راه ها، افکار، احساسات، بیانات کلامی و غیرکلامی با توانایی یا مهارت های جنسی ما میباشد. مثلاً اگر از نظر جنسی احساس گناه، آزردگی، درد، افسوس، دشمنی، بیصبری، استرس، اضطراب، خجالت، گیجی، و احساس الزم و اجبار میکنید، تردید دارید که بتوانید جنس مخالفتان را ارضا بکنید و ناخودآگاه فاصله ای بین خودتان و طبیعت جنسیتان به وجود می آید. این فاصله اندازی کوچک شمردن و تحقیر کردن انتظارات جنسی خودتان ناشی می شود و سعی می کنید با عباراتی مثل “خیلی از آدم های دیگر هم زندگی جنسی راضی کننده ای ندارند چه اشکالی ندارد” یا “کی به رابطه جنسی فکر می کند” یا “بیش از اندازه به رابطه جنسی اهمیت داده میشود، چیزهای مهمتر دیگری هم در رابطه وجود دارد” و از این قبیل، وضعیت “منفی” خودتان را توجیه کنید.

خیلی اوقات مشکلاتی مثل خجالت جنسی، کم بودن میل جنسی، کاهش انگیختگی جنسی، مشکل نعوظ، انزال زودرس، ناتوانی در ارگاسم شدن، و ناتوانی در تجربه وضعیت عالی جنسی یا خلاء جنسی، به وضعیت می رسید که همه فکر و ذکرتان رابطه جنسی می شود، همیشه در مورد آن حرف می زنید و هر اتفاقی را به آن ربط می دهید یا از نظر جنسی بسیار خشن، بی ملاحظه یا بی اعتنا می شوید. چون از روی یک وضعیت منفی (از لحاظ جنسی) عمل می کنید، افرادی را جذب میکنید که این درماندگی، احساس گناه، یا عدم جذابیت جنسی را به شما یادآور میشوند.

وضعیت روح ما: این مجموعه ای از احساس آرامش ما با خودمان، ارتباط و وابستگی ما به زندگی و جهان هستی، وضعیت شهودی طبیعی ما، دانستن ما، قدرت اراده ما، احساس ما، آتش درون ما، عمق شخصیت ما، توانایی زندگی کردن ما در لحظه حال، در آغوش کشیدن زندگی و اینها را تشکیل می دهد. نوسانات روح شما، نمود درونی ترین وجود شماست. نوسان روح شما افرادی را به خود جذب می کند که تعادلی را که از درون به آن رسیده اید را منعکس کنند. مثلاً اگر تعادل درونی نداشته باشید یا مرکز خود را، محل قدرت اراده خود را پیدا نکرده باشید، افرادی را به زندگی خود جذب میکنید که از یک انتهای هرج و مرج و آشفتگی به انتهای دیگر آن در نوسان هستند.

نوسانات روح ما همچنین تنها نوع نوسانی است که افرادی را جذب می کند که الزاماً انعکاسات نوسانات روح خود ما نیست اما این فرصت را در اختیار ما می گذارد که از نظر معنوی رشد کنیم. روح احساس می کند که پیوستگی یا برخی افراد می تواند امکانات تازه ای برای آزادانه جریان یافتن در عشق، حقیقت و سعادت را فراهم می آورد و به سمت آن انرژی کشیده می شود. این افراد و موقعیت ها ممکن است همیشه خوشایند نباشند اما ما به خاطر درس های معنوی که از آنها می گیریم، به سمت آنها کشیده می شویم. مثلاً اگر در دوره ای از زندگیتان باشید که به دنبال حقیقت وجودیتان باشید، (1) افراد دیگری که در جستجوی حقیقت وجودی خودشان هستند را جذب میکنید، (2) افرادی را که قبلاً در این مسیر بوده اند و آنچه را که به دنبالش هستید را دریافته اند، کسانی که میتوانند به شما کمک کرده و در این مسیر حمایتتان کنند، (3) سایر اوقات کسانی را به خود جذب می کنید که شما را از این مسیر پایین کشیده و به ورطه درد و رنج و آزردگی می کشانند.

وضعیت معنوی ما: وضعیت معنوی ما بر پایه عشق است. این نوسانات از قسمتی از ما سرچشمه می گیرند که عشق، لذت و صمیمیتی عمیق و بی انتهاست. و همه ما این ظرفیت درونی را داریم– همه ما صرفنظر از اینکه از کجا آمده باشیم، به چه عقیده داشته باشیم و در گذشته چه کارهایی کرده و نکرده باشیم. اینها نوساناتی هستند که قدرت التیام بخشی، تجدید، جوان کردن، امنیت بخشی، الهام بخشی، قدرت بخشی و نزدیک تر کردن ما به صمیمیت، خلاء و حقیقت، الهیت و خدا را دارند. مشکل خیلی از ما این است که آنقدر خود را درگیر مسائل ذهنی و احساسی می کنیم که از نوسان ما در این حیطه جلوگیری می کند.

وقتی عاشق می شوید، با آینه ای از نیازهای کنونی خود عاشق می شوید.

به طور کلی، همه روابط سالم حداقل به کمی نوسان تطابق جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نیاز دارد. مسئله مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که ما می توانیم این نوسانات را یکدفعه یا در مراحل مختلف در رابطه دریافت کنیم. مهمتر اینکه اگر بخواهیم این به یک رابطه تبدیل شود، باید در هر دو طرف اتفاق بیفتد نه فقط برای یکی از آنها.

فرایند جذب کردن کسانیکه در فرکانس هایی که با فرکانس های شما جور است نوسان می کنند، در سراسر زندگی شما ادامه دارد. آسانترین راه برای اطمینان یافتن از اینکه فرد مورد نظرتان در فرکانسی مشابه شما از نظر جسمی، ذهنی، احساسی، روحی و معنوی نوسان می کند این است که به دنبال پیشرفت و رشد فردی باشید. خودتان را ملزم کنید که نوساناتی که عشق، لذت، شادی، صمیمیت جنسی، و تعهد برایتان به ارمغان می آورد و هر آنچه را که به زندگی شما مفهوم و هدف می دهد را دوبرابر کنید. در این شرایط وقتی کسی جلو می آید انعکاسی از خود شما خواهد بود و نوسانات شما نیز در اوج خود خواهد بود.

نشان دادن یک رابطه پراحساس و بامحبت و دوام یافتن صمیمیت و عشق آسانتر از آن است که تصور می کنید کنترل آن به دست خودتان است.

اهداف و انگیزه های ازدواج و تشكیل خانواده

ازدواج سنگ بنای تشكیل خانواده است، لذا آن را رابطه ای دینی و قانونیتعریف می كنندكه مرد و زن را برایمشاركت همیشگیدر زندگی به هم می پیوندد.

در ایران ازدواج كاملاً مذهبیانجام می گیرد. عاقد خطبه دینی می خواند و عقد را جاری می كند و این امر را در اسناد رسمی ثبت می نمایند و ضوابط و شرایط را در عقد نامه می نویسند. در امر ازدواج و تشكیل خانواده در جامعه های گوناگون ، اهداف و انگیزه های متعددی وجود داشته است.

در مكتب اسلام این اهداف و انگیزهها بدین قرار ذكر شده است:

1-ایجاد كانون آسایش و آرامش برای زن و مرد:

یكی از مهمترین و شاید اولین انگیزه ازدواج براساس این مكتب ، ایجاد كانونی است كه در آن زن و مرد احساس آرامش كنند . زیرا زنان آرامش دهنده روانی مردانند و زن و مرد به دوستی با هم نیازمندند .

در قرآن كریم آیه 21 ، سوره روم خداوند می فرماید :

” از نشانه های او ( خدا ) این است كه از خود شما برایتان همسرانی آفرید تا در كنار آنها آرام گیرید و میان شما دوستی وصمیمیت به وجود آورد . به راستی برای مردمی كه بیندیشند در این كار نشانه هایی است .”

2- حفظ عفت و پاكدامنی

پیامبر اكرم (ص)می فرماید :” آن كس كه ازدواج كند نیمی از دینش را حفظ كرده است و بر اوست كه نصف دیگر را از خطر دور بدارد .”

3ـ دوستی ، محبت و عشق

ازمحبت نار نوری می شود وز محبت دیو حوری می شود

روان شناسان یكی از نیازهای اساسی و مهم آدمی را نیاز به محبت ذكر كرده اند . آدمی در هر سن و مرحله ای از حیات خویش به محبت احتیاج دارد و علاقه مند است كه دیگران او را دوست بدارند وبه او مهر بورزند.

یكی از راه های مهم و مؤثر ابراز مهر و محبت و برقراری دوستی بین زن ومرد ، ازدواج است . آثار محبت و تبدیل آن به عشق و علاقه وافر و همبستگی عمیق روانی و عاطفی ، پیوند زن و مرد را تحكیم بخشیده ، فضای خانواده را به فضایی صمیمی ، گرم ، پرطراوت ، شاداب و بالنده مبدل می كند .

محبت كردن و محبت دیدن ، رضایت خاطر پدیدمیآورد و تعادل روانی زن و مرد را ممكن میسازد . محبت صفا دهنده وجود است و شفابخش دردها .

4ـ برقراری تعادل در وجود آدمی ، تأمین سلامت جسم و روان،رهایی از تنهایی

یكی از انگیزه های مهم ازدواج تأمین سلامت جسم و روان زن و مرد از طریق ارضای احتیاجات جسمانی و روانی است . نیاز به امنیت خاطر ، نیاز به معاشرت ، نیاز به درددل ، نیاز به تغذیه و …كه اگر به درستی و به موقع ارضاء نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند ، نابسامانی ها و زیان های فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی پدید می آورند . لذا ازدواج از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد آرامش و سكون آدمی و سبب اساسی تعادل وجود است .

ازدواج به زندگی زن و مرد جهت می بخشد و مرد و زنِ نگران ، مضطرب و سركش را آرام ساخته ، موجبات حفظ سلامت تن و روان آنان را فراهم می كند .

خودداری از ازدواج و در نتیجه عدم ارضای پاره ای از نیازهای آدمی ممكن است زمینه اختلالات عاطفی و بیماری های جسمانی و روانی را مساعد سازد و خروج از اعتدالِ وجود را ممكن نماید .

5ـ كمك به رشد و تكامل یكدیگر

یكی دیگر از انگیزه های ازدواج كمك به رشد و تكامل زن و مرد است . زیرا محیط گرم و صمیمی و فضای پر مودت و محبت خانواده فرصتی برای تبادل اندیشه ها ، رشد اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده است .

در سازمان خانواده،افراد تحت تأثیر دانش ها ، بینش ها و دیدگاه ها و مهارت های یكدیگر هستند . در این فضا پاره ای از استعدادهای زن و مرد و دیگر اعضای خانواده شكوفا می گردد ، احساس و قبول مسئولیت و رشد اجتماعی ممكن می شود و تعامل حاكم بر این فضا به رشد شخصیت افراد كمك می كند .

6ـ داشتن فرزند و یا فرزندانی سالم و شایسته

میل به داشتن فرزند و تداوم نسل ، از انگیزه ها و اهداف مهمی است كه همواره در دوره های مختلف تاریخی موجب ازدواج و تشكیل خانواده شده است .

در قرآن كریم آمده است كه :

” پدید آورنده آسمانها و زمین ، برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و از چارپایان جفتها، تا بر شمار شما بیفزاید . هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوایی بینا .”

وظایف و كاركردهای اساسی خانواده

با توجه به این كه خانواده یكی از تأسیسات اجتماعی است كه در دوره های مختلف تاریخی و در جوامع گوناگون وجود داشته و هم اكنون نیز به صورت هسته ای گسترش یافته ، دارای كاركردهای مختلفی است . در جامعه های گوناگون،این كاركردها و وظایف به دلایل فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی و اقتصادی یكسان نیست .اهم این كاركردها عبارت است از :

1ـ همكاری در امور تولیدی و اقتصادی خانواده

2ـ همفكری و همكاری در امور مربوط به تغذیه و بهداشت و دیگر كارهای خانه

3ـ تكمیل و تكامل زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده و كمك به رشد اخلاقی ، اجتماعی و عقلانی یكدیگر

4ـ تولید مثل و داشتن فرزند

5ـ ارضای تمایلات عاطفی

6ـ تأمین امنیت روحی اعضای خانواده

7ـ پرورش و آموزش كودكان و نوجوانان

راههاي همسريابي

راههاي همسريابي عبارتند از:

1. وساطت افراد خانواده، بستگان و بخصوص والدين: متدوال ترين روش در فرهنگ ملي و ديني همين روش شناسايي به واسطه افراد خانواده و يا فاميل و بستگان است. افراد خانوداه اغلب به دليل شناختي که از فرد و روحيات و عقايد و خواسته هاي وي دارند و همين طور شناختي که از افراد مورد نظر دارند و يا مي توانند با تحقيق هاي مهم همه جانيه شناخت کافي پيدا کنند بهتر مي توانند به تطابق داشتن و ميزان هم گرايي و اشتراکات آنها آگاهي پيدا کنند. اين روش ساده ترين روش عملي و سهل الحصولترين طريق کسب اطلاعات اوليه و ارتباطات بعدي و مورد نياز است و از نظر حاصل کار نيز ثمر بخش ترين شيوه به شمار مي رود.

به عبارت ديگر اين روش از اين امتيازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمينان نسبي بيشتر به صداقت و دلسوزي واسطه(که خانواده و والدين هستند) و شناخت بيشتر به روحيات، سوابق و خواسته هاي طرفين. علاوه بر اين خالي از هر گونه تعصب و سوگيري است و بدون هيچ گونه حب و بغض شخصي انجام مي گيرد. همچنين تحت تأثير احساسات و عواطف غريزي که در ارتباطهاي مستقيم به وجود مي آيد، نيست.

2. وساطت مراکز مشاوره

مراجعه به برخي مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد براي ازدواج تأسيس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را يافت. چنين مراکز مشاوره محدود هستند و کمتر با فرهنگ ملي و بومي ما تناسب دارد و افراد کمتري براي شناسايي فرد مورد نظرشان به اين مراکز مراجعه مي کنند. اگر اين مرکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد باشند در محيط هاي دانشگاه يا غير آن مي توانند موثر باشند و از طرف ديگر چون امکان همسريابي از راه اول يعني وساطت خانواده به هر دليلي امکان پذير نيست اين راه مي تواند اطلاعاتي که موردنياز را در اختيار بگذارند. تأکيد مي شود اين مراکز مشاوره بايد داراي کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و سابقه روشن و مطمئن باشند.

3. راه ديگري که متأسفانه در حال حاضر و بخصوص در محيط هاي اجتماعي مختلط مثل دانشگاه ها از آن استفاده مي شود روش ارتباط مستقيم و بدون واسطه است. در اين روش جوانان آماده ازدواج شخصا و مستقيما اقدام به خواستگاري يا جلب خواستگار مي کنند. به نظر ما اين روش معقولي نيست و تناسبي با فرهنگ ديني و اخلاقي ما ندارد و معمولا موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور مي شود زيرا اين روش به ” دلباختگي در يک نگاه” منتهي مي شود و تصميم گيرنده بدون توجه به معيارها و ارزشهاي تعيين شده در شرائط همسر ايده ال و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفا به خاطر جلب توجه به ظواهري همچون زيبايي، ثروت، تحصيلات، پست و مقام و … شيفته طرف مقابل شده و تصميم گيري اش در يک فضاي فکري و رواني احساسي و عاطفي انجام مي گيرد.

هرچند لازم است دو طرف به مسائل ظاهري مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولي محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها منتفي است و صحيح نيست بلکه بايد ضمن توجه به آنها، به موازين اساسي و ارزشهاي اخلاقي و زيربنايي و پايبندي به اصول اخلاقي ديني اصالت بخشيد و آنها را محور تصميم گيري قرار داد. و گر نه تصميم گيري هاي بر اساس ارتباط هاي مستقيم و بدون واسطه معمولا بر اساس خواسته هاي نفساني و احساسات زودگذر انجام مي گيرد. که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراين توصيه اکيد ما اين است که براي شناسايي فرد مورد نظر و همسريابي هرگز از اين روش استفاده نشود و به ايجاد ارتباط مستقيم چه حضوري و چه تلفني و چه مکاتبه اي بدون اشراف و نظارت خانواده هاي دو طرف اقدام نشود.

4- يکي از راه هايي که امروزه براي شناسايي و ارتباط دختر و پسر بکار گرفته مي شود, چت است, در اين زمينه گفتني است, اصل چت در صورتي که منتهي به مفسده اي نشود اشکال ندارد, ولي با توجه به حساسيت مسئله همسر گزيني و شرايط فراواني که احراز آنها لازم است, بدست آوردن همسر مناسب, از اين طريق مشکل به نظر مي رسد, مگر اينکه در مراحل بعدي در مورد او تحقيقات رسمي صورت گيرد و شما از اين بابت مطمئن شويد که همسر مورد نظر خود را يافته ايد.

به بيان ديگر اين روش بسياري از واقعيتهاي لازم را از شما پنهان نگه مي دارد و لذا اکتفا نمودن به اين روش هرگز شما را به واقعيت نمي رساند و چه بسا يک آدم کور و کچل را پسنديده باشيد چه حتي عکس قابل اعتماد از او در اختيار نداريد و تا کنون کسي نگفته است که من زشتم که ايشان نفر دوم باشد

البته از نظر فقهي و شرعي ازدواج با چنين فردي اشکال شرعي ندارد, ولي از آنجا كه ازدواج نقطه عطف زندگي است و خوشبختي و بدبختي انسان تا حدود زيادي بستگي به موفقيت و يا شكست در اين امر مهم و حياتي است بهتر آن است در انتخاب همسر و شريك زندگي دقت زيادي كرد و تا زماني كه از شايستگي و لياقت وي اطمينان پيدا نكرده ايم، اقدام صورت نگيرد و حتي وعده و قول و قرار ندهيد. بنابراين اگر آشنايي تان در حد و سطح همان چت است به نظر نمي رسد براي چنين تصميم سرنوشت سازي ، كافي باشد بلكه تحقيق هاي بيشتري در اين زمينه لازم و ضروري است و بايد از ديگر روشها نيز که نام برديم کمک بگيريد و با مراجعه مستقيم و حضوري به خانواده وي و اطلاع از سطح فرهنگي اجتماعي، ديني اخلاقي وي و خانواده اش اطمينان بيشتري حاصل نماييد و نيز با شناسايي دوستان نزديك و نيز كسب اطلاع از همكاران و محل كار وي، ميزان آشنائي تان را بيشتر كنيد. و به طور كلي با چشمي باز و آگاهي كامل از وضعيت وي و خانواده محترمشان اقدام به چنين عمل مهم و سرنوشت سازي كنيد تا در آينده دچار پشيماني نشويد و نگوييد اي كاش تحقيق بيشتري مي كردم و از تناسب وي با خود اطلاع پيدا مي كردم. بنابراين توصيه مي شود براي انتخاب همسر و شريك زندگي براي يك عمر، ابتدا ملاكها و معيارهاي همسر لايق و شايسته را مطالعه كنيد و از والدين محترم تان نيز كمك بگيريد و نظرات مشورتي آنها را نيز بشنويد و درباره فرد مورد نظر تحقيق كافي (چه توسط خود و چه توسط خانواده محترمتان) بعمل آوريد و به صرف برخي گفته ها و شنيده ها يا نوشته هايي كه از طريق چت بدست آورده ايد اكتفا نكنيد.

در عين حال شما خوب مي دانيد خاستگاه اين شيوه خواستگاري و ازدواج فرهنگ غربي است که از بين رفتن پايه بنيادين خانواده، پاي بند نبودن به ارزش هاي ديني و وجود تفکر ليبرالي به معني آزادي خواهي در همه عرصه هاي زندگي مهمترين مشخصه آن است. طبق اظهار نظر جامعه شناسان خانواده، درغرب ازدواج به معني زن و شوهر شدن از راه شرعي و يا قانوني با هدف زندگي طولاني با يکديگر در حال منسخ شدن است و شکل جديدي از کنار هم زندگي کردن زن و مرد رواج يافته که هيچ سنخيتي با فرهنگ حاکم بر کشور ايران ندارد. اين نوع ازدواج يا کنار هم زندگي کردن در غرب به زندگي شريکي مشهور است که در آن زن و مرد به عنوان زن و شوهر مورد خطاب قرار نمي گيرند بلکه با عنوان شريک نزديک (Partener ) ياد مي شود. آشنايي و خواستگاري و سپس ازدواج اينترنتي و چتي نيز برخاسته از چنين فرهنگي است.

حاکميت چنين فرهنگي سبب مي شود آسيب هايي را براي ازدواج اينترنتي به دنبال بياورد به عنوان نمونه مي توان به ارائه اطلاعات غلط توسط يکي از طرفين به ديگري هنگام آشنايي و خواستگاري اشاره کرد. بنابراين چگونه مي توانيد به اطلاعات طرف مقابلتان اعتماد کنيد؟!

از آن جا که معمولا وقتي از طريق چت ارتباط برقرار شد به تدريج بيشتر شده و زمينه علاقه به يکديگر فراهم مي شود و چه بسا به وابستگي بيانجامد و در صورتي که بخواهيد اطلاعات داده شده را در جلسه حضوري مورد بررسي قرار دهيد و تصميم گيري کنيد چه بسا تصميم گيريتان تحت تأثير همان عشق و علاقه قبلي شده و نتوانيد واقعيات را آن گونه که هست مشاهده کرده و تصميم عاقلنه و واقع بينانه بگيريد. خلاصه پايه واساس ازدواجتان بر احساسات گذاشتهش شده و زندگي سست و متزلزل خواهد شد. خلاصه اين که خواستگاري از طريق چت راه مطمئن معقولي نمي تواند باشد.

معیارهاى یک همسر خوب

براى انتخاب همسر باید معیارهایى داشته باشیم؛ یعنى دختر و پسر، باید ملاک‏ها و میزان هایى داشته باشند و بدانند چه همسرى، با چه مشخصات و چه صفاتى مى‏خواهد؟ مى‏توان ملاک‏ها و معیارها و خصوصیاتى را که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، به دو قسم دسته بندى کرد:

آن هایى که رکن و اساس اند و براى زندگى سعادتمندانه حتماً لازم اند؛

آن هایى که شرط کمال هستند و براى بهتر و کامل‏تر شدن زندگى اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارند.

به طور کلی ملاک های دسته اول عبارتند از:

تدیّن و دیندارى، کسى که پاى بند دین نیست، تضمینى وجود ندارد که پاى بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگى مشترک باشد. اگر یکى دیندار و دیگرى بى دین باشد، زندگی آنان روى سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بى دین باشند، باز تضمینى وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دیندارى و تدیّن این است که پاى بندی به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحى و بى ریشه و بى عمل.

پیامبر(ص) به شخصى که مى‏خواست ازدواج کند، فرمود: «علیک بذات الدین؛ (1) بر تو باد که همسر دیندار بگیرى».

در مورد دیگرى فرمود: «کسى که با زنى به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش وامى‏گذارد و کسى که فقط به خاطر زیبایى با زنى ازدواج کند، دراو امور ناخوشایند خواهد دید. کسى که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد».(2)

دین دار بودن، به این است که داراى صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقه‏مند به قرآن و اهل بیت پیامبر(ص)، ترس از خدا داشتن، آبرونگه‏دار بودن، اسراف کار نبودن و…

اخلاق خوب از ویژگى‏هاى لازم و اساسى براى همسر است. منظور از اخلاق خوب تنها خنده رویى و خوش خلقى نیست، بلکه به معناى اخلاق اسلامى داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است.

پیامبر(ص) فرمود: «اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنة فى الارض و فساد کبیر؛(3) با کسى که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود خواهد آمد».

فردى از امام رضا(ع) سؤال کرد: براى دخترم خواستگارى آمده که بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «لا تزوّجه ان کان سیئى الخُلق؛(4) اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده».

نمونه اخلاق بد، لجاجت و یکدندگى، تکبر نسبت به همسر، بى ادب بودن، بى وفایى، کینه توزى، سوءظن داشتن، سبکى و هرزگى، کم ظرفیتى و بى تابى، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.

شرافت خانوادگى: منظور از شرافت خانوادگى، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعى نیست، بلکه منظور نجابت و پاکى و تدین خانوادگى طرفین است، زیرا ازدواج با یک فرد مساوى است با پیوند با یک خانواده و فامیل و ایجاد یک نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست که انسان بگوید: من مى‏خواهم با خود این فرد زندگى کنم و کارى به کار خانواده‏اش ندارم. لذا پیامبر(ص) فرمود: «انظر فى أى شى تضع ولدک فان العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار مى‏دهى، زیرا نطفه و ژن‏ها و خصوصیات ارثى، خواه ناخواه منتقل مى‏شود و تأثیر مى‏گذارد».

پیامبر(ص) فرمود: «بنگرید چه کسى را به همسرى بر مى‏گزینید، زیرا فرزندان، شبیه و مانند دایى هایشان مى‏شوند».(5)

باز حضرت فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله: و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فى منبت السوء؛ از سبزه‏هاى قشنگى که روى مزبله‏ها سبز میشود، پرهیز کنید. پرسیدند: مقصودتان چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خانواده ناپسندی رشد کرده باشد (پسر نیز همین طور).(6)

زیبایى: زیبایى نیز یک امتیاز است و در شیرینى و سعادت زندگى زناشویى تأثیر به سزایى دارد. اگرانسانى، قیافه ظاهرى و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگى را بر او تلخ نماید یا حتی بعد از ازدواج دل به دیگری دهد.

به همسران سفارش شده است که خود را براى هم بیارایند و یکدیگر را اشباع و ارضا کنند تا از انحرافات و مفاسد مصون بمانند.

کفو همدیگر بودن: سنخیت و تناسب و همتایى در علم و سواد و دین و ایمان و فرهنگ و فکر و اخلاق و تحصیلات علمى و سن و مال اگر در تمامى جهات تناسب بیشتر باشد، مشکلات خانوادگى کم‏تر خواهد بود.(7)هر قدر روحیات دختر وپسر به یکدیگر نزدیکتر باشد پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیش تری برخوردار خواهد بود.دختر دیندار باید باشخص دیندار ازدواج کند زیرا دیندار وبی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر اصطکاک و در گیری خواهند داشت.فرد تحصیل کرده هم بهتر است با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند.هم چنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دخترو پسر زیاد باشد‌، پس ازگذشت سالیانی استحکام خانواده دچار تزلزل می شود.البته همانندی کامل امکان پذیر نیست و نباید در انتخاب همسر وسواسی بود ، ولی همانندی نسبی لازم است.

احادیث و روایاتی که بیان شده ، اگر چه بیشتر خطاب به مردان در انتخاب همسر است ، اما معیار هایی که در آنها آمده کلی است و در انتخاب همسر از طرف زنان نیز همین معیارها وجود دارد.

ملاک‏ها و معیار و مسائل دیگرى که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد است در دسته‏ى دوم قرار مى‏گیرد و مى‏توان از آن صرف نظر کرد مانند: هم نژاد بودن ، یا هم شهری بودن ، یا هم زبان بودن.

ویژگیهای زن و مرد خوب

شناخت ویژگیهای مناسب و مطلوب هر یک از مرد و زن و انتخاب همسر براساس آنها امری مهم است جوانان می خواهند شاخصهای مثبت را برای یک ازدواج موفق بدانند تا بر پایه آنها همسر و شریک آینده زندگی خود را انتخاب کنند این ویژگیها چه در باره خانم ها و چه در خصوص آقایان ضرورتی انکارناپذیر است به طور قطع دختر خانم ها و آقا پسرها در محیطهای زندگی شخصی و اجتماعی گوناگون، متفاوت تربیت می شوند و همین تربیتهای متفاوت موجب نگرانی و دردسرهای آینده زندگی مشترک می شود، پس این پرسش که زن خوب یا مرد خوب کیست، و چه ملاکهایی را در انتخاب همسر رعایت کنیم، امری مهم و حائز اهمیت است.

بیان کلی پارسا بودن زن به عنوان معیاری برای یک زن خوب انسان را در تعیین مصادیق آن دچار تردید می کند بنابراین ملاکهایی را برای زن خوب بیان می کنیم. مشخص ترین معیار زن شایسته خوب شوهرداری است. در خبر از حضرت امام باقر (ع) نقل شده است حضرتش فرمود: «خداوند بر مردان و زنان هر دو جهاد نوشته است جهاد مرد بذل مال و جان است تا کشته شود و جهاد زن آن است که بر غیرت و ناراحتیهای شوهر صبر کند».

بنابراین صبر زن در مقابل ناملایمات و ناسازگاری شوهر در حد جهاد شوهر ستوده شده است و هم چنین جهاد زن خوب شوهر داری توصیف شده است.

بهترین زنان در توصیف پیامبر اسلام زیباترین آنان هستند که کم مهره ترین باشند، هم چنین فرمود می خواهید بهترین زنان را معرفی کنم؟ گفتند: آری یا رسول ا… فرمود: بهترین زنان آنست که بچه زیاد می آورد و با عاطفه و محبت و عفیف و پوشیده باشد، در خانواده اش عزیز و محترم و برای شوهر متواضع و فروتن باشد، با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به دیگران و اغیار مستور و خوددار باشد به سخن شوهر گوش فرا دهد، فرمانبرداری نماید در خلوت خود را برای او بیاراید.

مردی به محضر پیامبر اسلام (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، همسری دارم که چون به خانه می روم به پیشبازم می آید و وقتی بیرون می روم بدرقه ام می نماید و اگر مرا غصه دار ببیند می گوید غم مخور که اگر غم روزی می خوری خداوند آن را به عهده گرفته و اگر برای آخرت غم داری و فکر می کنی خداوند بر فکر و غم تو بیفزاید.

▪ پیامبر (ص) فرمود: او را بشارت بهشت ده و به وی بگو که تو یکی از عاملان خداوندی و در هر روز پاداش ۷۰ شهید برای تو خواهد بود (مکارم الاخلاق ج ۱ ص ۳۸۲)

در کتاب تهذیب شیخ طوسی جلد ۷ آمده است ابی حمزه از جابر انصاری، صحابه پیامبر (ص) نقل کرد که شنیدم جابرانصاری سخن می گفت از جلسه ای که در محضر رسول خدا (ص) داشتند و درباره زنان و فضیلت بعضی از آنان نسبت به بعضی دیگر سخن به میان آمده بود پیامبر اسلام (ص) فرمود: آیا مایلید از بهترین زنان شما خبر دهم؟

حضار گفتند: بلی یا رسول ا… سپس پیامبر (ص) فرمود بهترین زنان شما زنانی هستند که فرزند به دنیا آورند و محبوب و پوشیده باشند در بین خانواده خود با عزت، و نزد شوهرشان متواضع و فروتن باشند برای شوهرشان خود را بیارایند و از اغیار خود را بپوشانند و امر شوهر را اطاعت کنند و خود را در اختیار وی قرار دهند.

آنگاه از رسول خدا (ص) نقل شده است بهترین زنان آنست که خوشبو و خوش غذا باشد. اگر خرج کند در راه صحیح و خوب خرج کند و اگر امساک نماید به روش صحیح باشد.

از امام صادق (ع) نقل شده است: بهترین زنان آنست که اگر خشمگین شود به شوهر گوید دست من در دست توست یعنی در اختیار تو هستم به بستر خواب نخواهم رفت تا این که از من خشنود شوی از تمام روایات پیش گفته این مهم استفاده می شود. که بهترین زنان آنانی هستند که صفات جمال و کمال را با هم داشته باشند و زیبایی زن در چهره و اندام و موهای بلند او است و کمال زن در فهم و تواضع در برابر شوهر و غیرت در مقابل اغیار است.

زن خوب به عنوان همسر و زوجه مرد آن قدر در اسلام تاکید شده است که حضرت رسول (ص) فرمود: هیچ مردی بعد از اسلام نفعی بالاتر از همسر مسلمان عایدش نمی شود که چون به او بنگرد مسرور گردد و چون به او فرمانی دهد اطاعت نماید و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ کند.

اصل كفویت

آنچه كه در اسلام با عنوان “كفو بودن” بدان اشاره شده در واقع شباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی، روانی، فرهنگی، علمی، سن و … است. به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است.

از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟

تفاوت سنی، همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات و نیاز ها را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد.

طرز فكر یكسان در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.

عوامل فرهنگی بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم و از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به جنسیت خاص و… متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست.

تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت. حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و … راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت. می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند.

لحظاتی از زندگی پیش می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد.

هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها ، مهم تلقی می شوند. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و ناپایدار خواهد بود

فلسفه خواستگارى

شايد بپرسيد كه فلسفه خواستگارى چيست؟ چرا فاميل پسر يا خود او با هديه اى ارزنده به خواستگارى دخترى مى روند و از او تقاضاى همسرى براى پسرشان مى كنند؟ و چرا دختر به خواستگارى پسر نرود؟ اينكه از قديم, مردان به خواستگارى زنان مى رفته اند و از آنها تقاضاى همسرى مى كرده اند, نشانه حيثيت و احترام زن بوده است. دست آفريدگار, مرد را مظهر طلب و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. خلقت، زن را گل و مرد را بلبل قرار داده است. غريزه مرد، نياز و طلب است و غريزه زن ناز و دلبرى است. و خلاف حيثيت و فطرت زن است كه به دنبال مرد برود و خود را خواهان وصال او نشان دهد. براى مرد قابل تحمل است كه از زنى خواستگارى و جواب رد بشنود.

اما براى زن كه مى خواهد محبوب و مطلوب باشد و از قلب مرد سر درآورد، قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگرى برود. از اين رو دخترانى كه به اصطلاح دلداده پسرى مى شوند و بعد از مدتى از او جواب رد مى شنوند, گرفتار ناراحتيهاى روحى و روانى شديدترى نسبت به پسران مى شوند. اين روش, برخلاف تصور عده اى كه مى گويند: “زن به صورت كالايى درمى آيد كه خريدارش مرد است”, با طبيعت زن و مرد سازگار بوده و موجب استحكام زندگى و استمرار آن مى شود; و همان ويژگيهاى زن, بوده كه مرد را به طرف خود كشانده و او را مشتاق وصالش نموده است و ادامه اين ويژگى، عامل بقا و كيان خانواده و موجب مودت و دوستى هر دو مى شود.

رسم خواستگارى مرد از زن يك تدبير ظريفانه و حساب شده اى است كه از خصوصيتى كه خداوند براى حفظ احترام و حيثيت زن, در وجود مرد قرار داده و او را نيازمند وصال زن آفريده، سرچشمه گرفته است.

چگونه خواستگارانى را انتخاب كنيم؟ و براى خواستگارى به كجا برويم؟

بنايى محكمتر از بناى خانواده ساخته نشده است. ابتداى اين بنا, با خواستگارى آغاز مى شود و چگونگى اين آغاز در سستى و يا تحكيم زندگى موثر مى باشد و لذا از مسائلى است كه بايد مورد توجه هر دختر و پسرى قرار گيرد.

ملاكهاى گزينش همسر آنقدر دقيق و حساس است كه بدون توجه و بكارگيرى آنها, زندگى زناشويى دچار مشكل خواهد شد. دختر و پسرى كه با هم پيوند همسرى مى بندند مى خواهند هر يك مايه عزت و سربلندى ديگرى باشد; اسرارش را فاش نسازد; در سختيها و مشكلات ياريش كند; به هنگام ناراحتى و افسردگى آرامش سازد; احترامش كند و نيازهاى روحى, روانى او را برآورده سازد. و واضح است كه بدون رعايت ملاكهاى لازم در ازدواج, حصول چنين اهدافى ممكن نيست.

در فرهنگ اسلام و كلمات پيامبر(ص) و امامان(ع), بعضى ملاكها را شرط ضرورى ازدواج و بعضى ديگر را به عنوان فضيلت, مزيت و ارزش اضافى شمرده اند و عواقب و پيامدهاى مثبت و منفى هر كدام را بيان كرده اند. امام صادق(ع) در پاسخ به مردي که قصد ازدواج داشت فرمودند: بنگر كه هستى و شخصيت خود را در چه موضعى مى گذارى و چه كسى را در مالت شريك مى كنى و از دين و رازت آگاه مى سازى؟(1)

اين سخن ويژگيهاى اصلى و اساسى يك همسر را كه رمز سعادتمندى خانواده است, در عفت, پاكدامنى و امانتدارى و ديندارى خلاصه مى كند. آنچه كه براى هر دختر و پسرى به هنگام خواستگارى, به عنوان ملاك قبول يا رد مورد توجه قرار مى گيرد, چند چيز است: 1 – ديندارى، 2 – اخلاق حسنه، 3 – جمال و زيبايى، 4 – ثروت، 5 – تحصيلات و شغل.

از بين ملاكهاى فوق, رعايت دو شرط اول و دوم, ضرورى و لازم است و شرايط ديگر فرعى و ارزش اضافى هستند كه اگر همسر آينده ، آنها را هم داشته باشد, درصد موفقيت و شيرينى زندگى بالاتر است. در ابتدا ناچاريم ملاكهاى غير ضرورى و فرعى را مورد ارزيابى قرار دهيم تا هدفى را كه در پى آن هستيم بهتر و آسانتر بدان برسيم.

جمال و زيبايى

زيبايى و سلامت جسم در همسر يك ارزش است كه اگر همراه با زيبايى و جمال معنوى و ايمان درونى باشد بس ارزنده خواهد بود. از آنجا كه طبع هر انسان, زيبادوست و زيباپسند است, هر مردى دوست دارد با زنى زيبا ازدواج كند. و هر زنى نيز دوست دارد با مردى خوش قيافه وصلت نمايد و اين خواسته چيزى نيست كه مورد مخالفت اسلام قرار گرفته باشد. حتى در بعضى روايات بر اين امر تاكيد شده كه به هنگام انتخاب همسر به وضع ظاهرى, اندام, مو و صورت او عنايت داشته باشيد. رسول خدا(ص) در اشاره به اين مطلب مى فرمايد: “هنگامى كه خواستيد از زنى خواستگارى كنيد چنانكه از زيبايى صورتش سوال مى كنيد, از مويش نيز سوال كنيد, زيرا مو نيز يكى از دو جمال محسوب مى شود.”(2)

اما سفارش اسلام اين است كه در انتخاب همسر, تنها جمال و ديگر ملاكهاى فرعى را مورد توجه قرار ندهيد, بلكه به آنها به عنوان يك ارزش اضافى و مزيت بنگريد. پسرى كه فقط بخاطر زيبايى دخترى, با او ازدواج كند و نسبت به ديگر خصوصيات اخلاقى و روانى او بى تفاوت باشد, گرفتار بلايى مى شود كه خروج از آن به آسانى ممكن نيست.

رسول خدا(ص) مى فرمايد: اگر كسى فقط به خاطر زيبايى با زنى ازدواج كند اين زيبايى براى او وبال مى شود.(3)

در سخن ديگر مى فرمايد: با زنى به خاطر زيباييش ازدواج نكن, چه بسا زيباييش او را به پستى كشاند.(4)

به همين جهت دخترى كه زيبايى فوق العاده دارد, اگر دين و تربيت صحيح نداشته باشد, غالبا مغرور و خودخواه است و مى خواهد بر شوهرش تحكم كند, و اطاعت شوهر را نمى پذيرد. اينگونه زنان كه گرفتار خودخواهى هستند, ممكن است در برابر مردان هوسباز حرمت زندگى زناشويى خود را حفظ نكنند. درختى كه ظاهرش زيبا باشد ولى ميوه اش تلخ و بدمزه, چه فايده اى دارد؟ اگر همسر زيبا به خانه بياورى و از عفت و پاكدامنى او غافل باشى و اختيارات را به او بسپارى, كانون گرم خانواده را به دوزخى سوزان تبديل مى كند, به علاوه, زيبايى مانند ((گل)) است كه در اثر مرور زمان, پژمرده مى شود و طراوت خود را از دست مى دهد. اينها واقعيتهايى يكجانبه نيست. چنين نيست كه لازم باشد مرد به دنبال چنين ويژگيهايى باشد. دختر نيز نبايد اينها را ناديده بگيرد.

شرایط خواستگاری :

قبل از تصمیم قطعی ، یك یا چند جلسه را حتماً جهت صحبت و گفتگو با طرف مقابلتان بگذارید ، این كار را حتماً انجام دهید، چون اطلاعات زیادی را به دست خواهید آورد و همچنین حرفها و نظرات خود را بیان خواهید كرد . اما در جلسة گفتگو از چه مسائلی صحبت می كنید ؟

جلسة گفتگو جای دل دادن و دل سپردن نیست ، بلكه جایی است كه بایستی« قول سدید» داشته باشید ، حتماً می پرسید قول سدید یعنی چه ؟قول سدید حداقل چهار ویژگی در كلام و كلمات دارد و یك ویژگی هم در لحن بیان دارد . شفافیت ، مستدل بودن ، و واقعیت داشتن از خصوصیات كلام و قاطعیت در لحن كلام ، عناصر تشكیل دهندة قول سدید هستند .

شفافیت :

كلمات گر چه هر كدام كاربردهای متفاوتی دارند، اما هر كدام بار معنایی و احساسی متفاوت از هم را در درون خود دارند، افراد ذهن خوان و قلب بین نیستند تا بدانند كه در درون ما چه می گذرد . ما در پشت پردة كلمات قرار داریم ، آنها كلمات را می بینند نه ما را و غالباً كلمات را تجزیه و تحلیل می كنند نه نیتهای درونی ما . بنابراین به هنگام گفتگو از هر گونه كلی گویی ، پراكنده گویی ، ابهام گویی اجتناب كنید .

مستدل بودن :

مطالبتان را با دلایل منطقی و محكمه پسند بیان كنید ، اگر آرزویی ، برنامه ای ، هدفی و خواسته ای را دارید دلایل خودتان را كاملاً بیان كنید ، مستدل و منطقی صحبت كردن دیگران را نیز به فكر فرو می برد تا بیشتر در مورد حرفهای شما فكر كنند ، اگر خواسته های منطقی دارید با منطق آنها را بیان كنید تا تصور نشود كه شما خیلی متوقع هستید.

واقعیت داشتن :

به هنگام گفتگو از واقعیتها بگوئید ، از آمال و آرزوها و توهمات بی اساس و خیالی دوری كنید،خیالبافی هایتان راکناربگذاریدو

ازمسائل ملموس درزندگی صحبت کنید، همان هایی كه وقتی می خواهید زندگی را شروع كنید، وجود آنها را بیشتر از تمامی خیال هایتان حس خواهید كرد .

اهمیت داشتن :

از مسائل مهم صحبت كنید ، از همة آنچه كه در یك زندگی اهمیت زیادی دارند صحبت به میان آورید ، وقت خود را صرف مسائل پوچ و بی اهمیت نكنید ، بچه گانه صحبت نكنید ، صحبت از اینكه چه رنگی را دوست دارید ، چه غذایی را دوست دارید بی اهمیت است . این حرفهای كودكانه را كنار بگذارید و به مسائلی بپردازید كه نشانة رشد فكری و روحی و بلوغ شما باشد.

قاطعیت :

اگر بحث تشكیل یك زندگی است ، پس لازم است كه قاطع باشید . هر گونه مسامحه ، سهل انگاری ممكن است فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته باشد . اگر برای آینده خود برنامه هایی دارید لازم است همه آنها را به هنگام گفتگو به روشنی هر چه تمام بر زبان آورید. درباره تمامی مسائل وضعیت فكری و روحی ، وضعیت اقتصادی ، سبك زندگی ، برنامه های آینده ، اعتقادات و … بحث و تبادل نظر كنید ، نگذارید مسئله ای مبهم بماند ، اگر در مورد مسئله ای بحث كردید و به اختلاف رسیدید تا تكلیف آن را مشخص نكردید ، آن را رها نكنید . در هنگام صحبت ، خود را همانگونه كه هستید عرضه دارید و همین دقت را در مورد طرف مقابلتان به كار ببرید.

هنگام تنظیم قرار داد ازدواج ، همه در خواستهای قلبی خود را كه بالندگی و رشد و استقلال فردی را تضمین می نماید با طرف دیگر در میان بگذارید و در صورت توافق آن را امضاء نمائید ، باید خاطر نشان سازیم كه انتظارات و توقعات شما از ازدواج باید كاملاً منطقی و معقول باشد( 2).

آدم كم رو گرسنه از سر سفره بلند می شود .

یادتان باشد به هنگام انتخاب همسر حجب و حیای نامعقول را كنار بگذارید چرا كه باعث محرومیت و ایجاد دردسر در زندگی می شود ، به هنگام تصمیم گیری ، تنها خودتان تصمیم بگیرید و به خاطر دیگران خود را در آتش بیندازید .

سین جیمهای خواستگاری

مراسم خواستگاری یکی از زیباترین مراسم در زندگی هر جوانی است. این نکته در مورد والدین نیز صدق می کند. بدین خاطر که با خواستگاری رفتن برای فرزندانشان، به یاد خاطرات خوب دوران جوانی خودشان می افتند. والدین گاهی از به یاد آوردن گذشته احساس لذت و شادکامی می کنند و گاهی هم با آه و اندوه از آن زمان یاد می کنند و در دل می گویند ای کاش قلم پایم می شکست و چنان روزی در زندگیم پیش نمی آمد.

به والدین توصیه می شود که راه را برای فرزندانشان باز بگذارند تا آنچه را که بیرون از منزل برایشان اتفاق می افتد، با خیال راحت در جمع خانواده بازگو کنند و آن را به کمک دیگر اعضای خانواده تجزیه و تحلیل کنند. در آن صورت می توانند مطمئن باشند که به نتایج ایده آل هر خانواده ایرانی می رسند.

طبیعی است که در مراسم خواستگاری، نوعی اضطراب و دلشوره در ذهن اعضای خانواده وجود دارد، به خصوص اگر دو خانواده نسبت به هم شناختی نداشته باشند، این اضطراب بیشتر خودنمایی خواهد کرد.

در هر مراسم خواستگاری، احتمالاً یکی از دو حالت زیر وجود دارد:

1- مراسم خواستگاری بدون شناخت قبلی از خانواده های طرفین .

2- مراسم خواستگاری با شناخت قبلی از خانواده طرفین.

درحالت اول، خانواده های دو طرف نسبت به هم هیچگونه شناختی ندارند، بنابراین لازم است در صورتی که خانواده دختر کاملاً بی خبر هستند، توسط خانواده پسر به هر وسیله ای که امکان داشته باشد، از جریان خواستگاری مطلع شوند و با تعیین وقت قبلی به خانه آنان بروند؛ به دلیل آنکه ممکن است، خانواده دختر در شرایط نامطلوبی باشند و آمادگی پذیرایی از خانواده پسر را نداشته باشد. در چنین شرایطی ارزیابی دو خانواده از همدیگر نابجا خواهد بود و خانواده دختر خیلی عصبانی خواهند بود که همین وضعیت ممکن است در زندگی بعدی آنان تأثیر ناخوشایندی داشته باشد و به عنوان یک خاطره بد در ذهن ها بماند، پس بهتر است به خاطر حفظ حرمت خود و احترام به خانواده دختر، قبلاً در مورد رفتن به خواستگاری به خانواده دختر اطلاع داد. دلیل دیگر آنکه اصلاً ممکن است خانواده دختر به خانواده پسر اجازه ورود ندهند، و شاید بتوان گفت که حق هم دارند، چون شناختی نسبت به آن خانواده در دست ندارند.

گاهی هم ممکن است برای مرتب کردن خانه، از خانواده پسر بخواهند که مدتی پشت در و یا در سالن پذیرایی منتظر باشند. خلاصه این که در یک کار از قبل تدارک دیده نشده ، اتفاقاتی که ممکن است بیفتد و تأثیرات خوب و یا بد آن، که در هر صورت چندان مطلوب نخواهند بود.

زمان خواستگاری بهتر است بعدازظهر و یا این که در ساعات اولیه شب باشد تا همه ی اعضای خانواده در منزل حضور داشته باشند ( البته در فصل های مختلف وضعیت متفاوت است.) در اولین جلسه خواستگاری، بهتر است که برای همراهی پسر، فقط از والدین او و کسی که معرف آنان است و احتمالاً با طرفین آشنایی دارد، استفاده شود و از همراه کردن اعضای دیگر فامیل ، مانند: عمو، دایی، عمه، خاله، خواهران و شوهران آنان و یا برادران و همسران آنان خودداری کرد، زیرا خانواده ها نسبت به هم شناختی ندارند و نمی دانند با چه کسی باید حرف بزنند و تصمیم گیرنده کیست. به هنگام پذیرایی نیز، ممکن است زیر نگاه های تیز لشگری از طایفه داماد، اتفاقاتی بیفتد. ضمن آنکه خانواده دختر نمی دانند پذیرایی را از کجا باید شروع کنند. گاهی هم در خانواده دختر بیش از یک دختر وجود دارد و هیچ یک از دو طرف هم نمی داند که دختر مورد نظر کدام است. البته در خانواده های چند دختری، ابتدا از دختر بزرگتر شروع می کنند که گاهی مورد پسند واقع نمی شود و بیشتر متوجه دختر بعدی می شوند که وضعیت او نیز وابسته به دختر بزرگتر خواهد بود.

پیشنهاد می شود که از واسطه جهت خواستگاری کمتر استفاده گردد. همچنین در صورتی که قبلاً به خانواده اطلاع داده شده و تعیین وقت گردیده است، بهتر است که از خانواده پسر در یک اطاق کوچک پذیرایی شود. اتفاقات بزرگ دنیا در اطاق های کوچک و دربسته ، طرح ریزی می گردد. بهتر است که در روز خواستگاری از چراغ های رنگین، نورافکن ها و لوسترهای بزرگ استفاده نشود و از چراغ های ساده استفاده شود.

اجرای مراسم خواستگاری را که از مراسم لازم برای شروع زندگی است نباید سرسری گرفت و اگر می خواهید در خانواده همسرتان مورد احترام و دارای ارزش باشید، زندگی مشترکتان را حتماً از طریق خواستگاری شروع کنید.

بهتر است وسایل و مواد خوراکی مورد استفاده برای پذیرایی، خیلی ساده باشند. مثلاً از چای و نان شیرینی یا بیسکوئیت ساده استفاده شود که به راحتی در دهان جای بگیرد. ( از نان نخودچی یا شیرینی هایی که ممکن است در داخل گلو بپرد و ایجاد اشکال نماید استفاده نکنید.) برای پذیرایی از میوه های آبدار مثل انار و نیز شیرینی های بزرگ استفاده نشود که باعث زحمت می گردند، چون کلیه حرکات خانواده های طرفین زیر ذره بین قرار دارد و ثبت و ضبط می گردند.

ابتدا بهتر است که فردی از خانواده پسر که می تواند خوب حرف بزند، شروع به صحبت کند، چون معمولاً در این لحظه حواس همه حاضرین متوجه این شخص می شود. و اگر کسی باشد که نتواند خوب سخنرانی کند، ممکن است سبب لبخندهای تمسخرآمیز میزبانان گردد. بهتر است در مورد پسر ( داماد) هر آنچه واقعیت دارد بیان گردد. فقط واقعیت ها، زیرا مطالبی که برخلاف واقعیت باشد، به صورت پدیده ذهنی بدی در نظر خانواده دختر جلوه گر خواهد شد و به طور یقین در آینده ، زوج جوان با مشکل رو به رو خواهند شد و حتی ممکن است کارشان به طلاق بکشد. از طرف خانواده دختر هم باید شرح حال مختصری از وضعیت دختر از نظر سن، تحصیلات و بعضی خصوصیات خاص ارائه گردد.

رسم ادب این است که اگر طرف مقابل مورد قبول واقع نشد ، خانواده ها به هم اخم نکنند و قیافه عبوس به خود نگیرند، بلکه با لبخند و با رعایت احترام کامل و گفتن این جملات که «فعلاً رفع مزاحمت می کنیم و ان شاء ا… به زودی همدیگر را خواهیم دید» و یا «به شما خبر خواهیم داد» و با روبوسی از یکدیگر و با این فرض که دوستی بر دوستانشان اضافه شده است، یکدیگر را ترک نمایند.

البته این گونه خواستگاری به هیچ عنوان را توصیه نمی شود و بیشتر شبیه به خرید کالاست. وقتی شناختی در بین نباشد، طرفین نمی دانند که طرف مقابلشان چه کسی است، چطور زندگی می کند، چه تحصیلاتی دارد، در چه محیط اقتصادی و فرهنگی رشد کرده است، چه عقایدی دارد و بسیاری از مجهولات دیگری که پاسخ به هر کدام احتیاج به زمان طولانی دارد.

حالت دوم، خواستگاری با شناخت قبلی طرفین از یکدیگر است و در این نوع خواستگاری که خانواده های پسر و دختر از قبل با یکدیگر آشنا شده اند و نسبت به هم اطلاعاتی دارند، بهتر است نکات زیر رعایت گردد.

تاریخ آن از قبل تعیین شود و بهتراست که در ساعت های عصر یا اوایل شب صورت پذیرد. افراد کمتری خانواده پسر را همراهی نمایند و بهتر است از وابستگانی برای این کار استفاده شود که بتوانند خوب و منطقی صحبت کنند و تصمیم بگیرند. از نظر پوشش بهتر است که داماد یک لباس ساده و راحت بپوشد و احیاناً لباسی تهیه نکنند که نتواند در آن آرام بگیرد و در نتیجه مورد تمسخر واقع شود.

پوشش دختر خانم بهتر است مطابق با فرهنگ اسلامی و ایرانی، لباسی بلند و پوشیده باشد، به طوری که به راحتی بتواند در آن حرکت کند. خانم ها لازم است به این نکته توجه کافی داشته باشند که مردان ایرانی پوشیده ترین لباس را می پسندند. لباس نباید طوری باشد که از شدت تنگی رو به پاره شدن برود! نوع آرایش بهتر است که بسیار ساده و متناسب با چهره ای شاخص فرهنگ و مذهب ایرانی باشد. اگر آرایش تند و غلیظ باشد، قضاوت خانواده پسر( داماد) چندان مناسب نخواهد بود.

در مراسم خواستگاری بهتر است که پسر چند شاخه گل کوچک، زیبا و با رنگ های شاد تهیه نماید و به هنگام ورود به خانه دختر روی میز بگذارد. به همه دختران توصیه می گردد که به هنگام خواستگاری، چای یا شیرینی را به اولین سرنوشت ساز زندگی، یعنی مادر داماد تعارف کنند، در کنار او بنشینند ، با او صحبت کنند، به سؤالات او پاسخ دهند و خلاصه آن که به او توجه کنند و چندان به پدر داماد نزدیک نشوند که ممکن است از همان اوایل باعث دردسر شوند.

لازم است که در جلسه اول خواستگاری فقط روی مسائل ازدواج صحبت شود و از بحث هایی که باعث اتلاف وقت می گردند و مسئله اصلی را به تعویق می اندازند، خودداردی نمایند.

به خانواده داماد توصیه می گردد که در همان اولین جلسه ، بعد از توافق ، هدایایی به عروس بدهند. میزان مهریه بستگی به وضعیت فکری ، اقتصادی و اجتماعی طرفین دارد.بسیار دیده شده که ایراداتی در رفتار و شخصیت دختر وجود داشته است که باید به طرف مقابل، مبلغی هم دستی داده شود تا با او ازدواج کند؛ یک دختر وسواسی که شب و روز فقط مشغول تمیز کردن دستهایش است، ولی از خانه داری هیچ گونه اطلاعی ندارد و حتی طرز تهیه نیمرو را بلد نیست، آیا می توان با او زندگی کرد؟ و یا پسری که شخصیتی متکی به والدینش دارد و اصلاً رشد فکری و اجتماعی او در حد بسیار پایینی می باشد تا اخلاقش ناپسند است و فحاشی می کند، حتی اگر میلیاردها مهریه دختر کند آیا ارزش ازدواج کردن دارد؟ در مقابل دخترانی هم هستند که ارزششان اصلاً در عدد و رقم نمی گنجد با معیارهای عادی نمی توان گوشه ای از شخصیت و رفتار و صفات خوب آنان را که مطبوع طبع هر ایرانی مشکل پسندی باشد بیان کرد.

خلاصه آنکه در زمینه مهریه می توان گفت که این سنتی لازم است و باید اجرا گردد. پس باید آنچه را عقل حکم می کند، انجام داد و نیز ارزش مادی و معنوی طرفین در نظر گرفته شود و در نهایت تصمیم با طرفین و توافق آنان است.

به طور کلی اجرای مراسم خواستگاری را که از مراسم لازم برای شروع زندگی است نباید سرسری گرفت و اگر می خواهید در خانواده همسرتان مورد احترام و دارای ارزش باشید، زندگی مشترکتان را حتماً از طریق خواستگاری شروع کنید. همچنین مجدداً به والدین ارجمند توصیه می شود که راه را برای فرزندانشان باز بگذارند تا آنچه را که بیرون از منزل برایشان اتفاق می افتد، با خیال راحت در جمع خانواده بازگو کنند و آن را به کمک دیگر اعضای خانواده تجزیه و تحلیل کنند. در آن صورت می توانند مطمئن باشند که به نتایج ایده آل هر خانواده ایرانی می رسند.

در طی مراسم خواستگاری نیز به نظرات و عقاید والدین دو طرف احترام گذاشته شود. با رعایت نکات بالا زوجی با سعادت در کنار یکدیگر خواهید بود که هر لحظه از زندگی مشترک برایتان ارزشمند، شیرین و فراموش نشدنی خواهد بود.

خواستگاری در اتاق دونفره

به درستی که ما انسان‌های خوشبختی هستیم؛ چرا که والاترین پندها را از حکیم‌ترین معبود ازلی در مجموعه‌ی گرانقدری با نام قرآن در اختیار داریم. در این مقطع؛ با استناد به اندرز حکیمانه ایزد متعال با این مضمون که: «به آنچه علم نداری، عمل نکن»؛ 24 نمونه از مواردی که در جلسه خواستگاری، می‌تواند شما را در جهت کسب معرفت و سهولت سنجش و انعقاد تصمیم یاری دهد، بیان می‌کنیم.

1- از تکرار مواردی که توسط خانواده‌ها بررسی شده، بپرهیزید؛ مگر آنکه نیاز به حلاجی جزئیات داشته باشد.

2- صادق باشید.

3- در طول جلسه متانت و حجب خود را حفظ کنید.

4- خوب و کامل صحبت کنید و سعی کنید در مقابل، شنونده خوبی نیز باشید.

5- هدف خود را از ازدواج، اعلام نمایید.

6- در خصوص آنچه هستید (خصوصیات اخلاقی)، قبل از اینکه از شما پرسیده شود، توضیح دهید.

7- شما حق دارید آنچه از زندگی مشترکتان می‌خواهید، به‌طور کاملاً واضح مطرح کنید.

8- مؤذبانه آرمان‌های خود را اعلام کنید.

9- علایق مهم خود را بیان نمایید.

10- سطح و شکل اعتقادات فرهنگی خود را مشخص کنید.

11- در مورد اعتقادات مذهبی خود، سخن بگویید.

12- توقعات مالی معقول‌تان را مطرح کنید.

13- از ابراز توقعات عاطفی‌تان چشم‌پوشی نکنید.

14- در مورد استقلال زندگی آتی و اقتدار مطلوب‌تان گفتگو کنید.

15- اگر شرایط ویژه رفتاری، شغلی و … مطلوب شماست؛ حتماً همین‌جا مطرح کنید.

16- اگر با شرایط یا موارد خاصی، مخالفت یا کراهت جدی دارید، در همین مقطع اعلام کنید.

17- تعصبات یکدیگر را بشناسید.

18- در موارد ناهماهنگ، سعی کنید تا حدودی از تمایل و توانایی قابلیت تغییر یکدیگر در همان زمینه، مطلع شوید.

19- بدانید تظاهر به آنچه نیستید، از پرخطرترین رفتارها در این جلسات است.

20- از هیچ پرسش مهمّی که در ذهن‌تان نقش می‌بندد، صرف نظر نکنید.

21- فراموش نکنید: اطلاعات این گفتمان، روشنگر مسیر تصمیم‌گیری شما خواهد بود.

22- عجله نکنید و هیچ‌گونه اعلام نظر قطعی اعم از مخالفت و یا موافقت کلی، در این جلسه نداشته باشید.

23- در پایان جلسه، اگر هنوز دچار ابهام و تردید هستید و فکر می‌کنید قادر به رفع آن نمی‌باشید، در مورد مراجعه به روانشناسی، جهت مشاوره ازدواج، باهم تصمیم بگیرید.

24- به خاطر داشته باشید که این حق شرعی و اجتماعی شماست که بدانید، بسنجید و تصمیم بگیرید.

دوران نامزدی

یکی از اموری که در زندگی مشترک نقش حساسی دارد، « دوران نامزدی» است . اگر با این دوران ، با ظرافت و ماهرانه برخورد شود و به وظایف مخصوص آن عمل شود، می تواند در بالندگی و پرباری و استحکام دوران های بعدی ، تأثیرعمیقی داشته باشد.

سخن عامیانه ای بین مردم هست که می گوید : «یک روز دوران نامزدی ، بهتر از یک سال دوران بعد از عروسی است !» این سخن ، هر چند مبالغه آمیز است، اما حقیقت مهمی را بیان می کند ؛ واقعاً دوران نامزدی از جهاتی مهم تر و شیرین تر و پُر بارتر و لذت بخش تر و سازنده تر از دوران پس از عروسی است و می توان در این دوران ، شالوده و پایه های زندگی آینده را بنا نهاد .

منظور ما از « دوران نامزدی » ، فاصله ی بین عقد و عروسی است . یعنی عقد صورت گرفته باشد و یا اگر طرفین برای عقد دائم آمادگی ندارند و می خواهند در فرصت و مناسبتی خاص و با برپایی جشن، عقد کنند ، می توانند عقد موقت بخوانند تا زمان عقد دائم فرا رسد . عقد موقت ، قانون و شرایط مخصوصی دارد که باید رعایت شود و یکی از شرایط آن این است که : حتماً باید با اجازه ی پدر دختر باشد ( مانند عقد دائم ).

وظایف دختر و پسر در این دوران

1- افزایش شناخت نسبت به یکدیگر، برای تفاهم بیشتر

هر چند دختر و پسر، در مرحله ی گزینش ، باید شناخت کافی نسبت به هم پیدا کرده باشند اما علاوه بر آن شناخت ، باید در دوران نامزدی ، آشنایی ملموس تر و محسوس تر و بیشتری از یکدیگر پیدا کنند و با روحیات و اخلاق و دیدگاه های هم بیشتر آشنا شوند. در حقیقت ، این آشنایی و شناخت در دوران نامزدی ، تکمیل کننده ی شناخت مرحله ی گزینشی است، آن گاه در پرتو این آشنایی نزدیک و کامل ، خود را برای تفاهم و سازگاری در زندگی مشترک ، آماده می کنند. آن شناخت ، برای«انتخاب » بود و این شناخت ، برای « تفاهم و سازگاری».

2- اصلاح و تربیت

اگر کسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح کند ، یا صفت و حالتی را در او ایجاد کند، بهترین دوران برای این « اصلاح و تغییر و تربیت »، دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصی قائلند . در نتیجه پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینه ی تحول و تغییر و اصلاح ، مساعدتر. ( اما نباید از یاد برد که نمی توان فردی را که سال ها به شیوه و عادت خاصی خو گرفته ، اساساً و به طور کلی تغییر داد و متحول کرد؛ بنابراین ، منظور اصلاح و تغییر در اصول بنیادین فرد نیست)

3- افزایش محبت

از شرط های اصلی سعادت در زندگی زناشویی ،« محبت » است و زمینه ی آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی ، بهترین فرصت برای افزایش و تحکیم محبت است. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا کاهش آن ، مؤثر است.

بنابراین ، دختر و پسر باید کاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیده ای که باعث افزایش محبت می شود، کوتاهی نکنند و از کارهایی که موجب دلسردی و کاهش محبت می شود، اجتناب کنند.

4- بها دادن به احساسات و عواطف یکدیگر

نامزدها باید مواظب عواطف و احساسات یکدیگرباشند و به آن بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدشان ، بهای لازم را نمی دهند و به او «بی اعتنایی» می کنند و خیال می کنند این کارشان باعث عزیزتر شدنشان می شود! حال آنکه کاملاً برعکس است و چنین رفتاری باعث جریحه دار شدن عواطف نامزدشان می شود و در نتیجه کینه ی او را به دل می گیرد و ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی شان بزند.

خاطرات دوران نامزدی – معمولاً – تا آخر عمر در ذهن می ماند و در زندگی آینده تأثیر دارد ( چه خاطرات شیرین و چه تلخ ).

بنابراین ، رفتار نامزدها باید کاملاً حساب شده باشد و از اعمالی که به غرور و شخصیت یکدیگر لطمه می زند، اجتناب گردد. بی اعتنایی و سرسنگینی و تکبر در مقابل نامزد، لطمه های سنگینی به عواطف و شخصیت او می زند.

متأسفانه فراوان مشاهده می شود که پسران جوان از بی اعتنایی و سرسنگینی نامزدشان گله و درد دل دارند و – مثلاً – می گویند :« هدیه ای برای نامزدم گرفتم و با هزار امید و آرزو به دیدارش رفتم ، اما او بی اعتنایی و بی احترامی کرد و مرا تحویل نگرفت و با دلی شکسته و پر خون از منزلشان بیرون آمدم…»

دختران متدین و با عفت بدانند که این کارها، لازمه ی تدین و عفت نیست ، بلکه حرام است.

معنا ندارد که دختر، در مقابل نامزدش که به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست ، خود را مخفی کند و به او بی اعتنایی نماید ! بله، این را قبول داریم که : دختران عفیف و با حیا در اوایل دوران نامزدی ، خجالت می کشند و نمی توانند با نامزدشان رفتاری خیلی صمیمی و محبت آمیز داشته باشند؛ پسران هم باید رعایت حال آنان را بکنند؛ اما این حالت و خجالت باید به زودی برطرف گردد و رابطه شان صمیمی و پر محبت ، و در عین حال همراه با احترام متقابل باشد .

5- هدیه دادن

« هدیه » در جلب دل ها و افزایش محبت ها ، نقش عجیبی دارد. بر نامزدها لازم است که از این نکته ی زیبا و مهم غفلت نکنند.

لازم نیست که هدیه ، گران قیمت باشد، بلکه لازم است زیبا و مورد علاقه ی طرف باشد و مهمتر آن که : « با ظرافت داده شود!». هدیه دادن ، ظرافت و سلیقه ی خاصی را می طلبد!

این هم فراموش نشود که : هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه این که فقط پسر به دختر هدیه بدهد . البته پسر باید بیشتربدهد!

6- نامه نگاری های محبت آمیز

نوشتن نامه های پر محبت و با صفا ، تأثیر نکویی در افزایش محبت و استحکام رابطه ی بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیک باشند و همیشه یکدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خود را دارد. نامزدها می توانند نامه ها را بنویسند و پس از ملاقات و هنگام جدا شدن از هم ، نامه ها را به یکدیگر بدهند. البته هرگاه مسافرتی پیش آمد و از هم دور شدند ، نامه ها باید بیشتر و مفصل تر شود.

همسرانی را می شناسم که پس از گذشت سال ها از زمان ازدواجشان ، هنوز نامه های دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه می کنند و برایشان خاطره انگیز و لذت بخش است !

7- ملاقات های صمیمانه

دو نامزد باید در این دوران شیرین و به یاد ماندنی ، دیدارهای دوستانه داشته باشند. این ملاقات ها ، امید و شور و علاقه را درهر دو تقویت می کند. این کار نه تنها خلاف عفت نیست ، بلکه باعث تقویت عفت در هر دو می شود. در این ملاقات ها ، با یکدیگر صحبت های محبت آمیز داشته باشند و به هم عشق و علاقه و محبت نشان دهند و درباره ی زندگی آینده شان گفت و گو کنند ؛ به هم دل گرمی و امید بدهند و باهم به گردش و تفریح و مسافرت بروند.

خانواده آسمانی

خانواده ، كانونی است مقدس كه در سایه پیوند زناشویی دو انسان از دو جنس مخالف پایه گذاری شده و با پیدایش و تولید فرزندان كامل تر می شود. در اسلام برای تشكیل خانواده ، استانداردهایی معرفی شده است . هرقدر اركان تشكیل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شایستگی و برتری برخوردار خواهند بود. از این رو، به طور اجمال می توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است كه اركان آن شایسته و منطبق با استانداردهای اسلامی باشد، مناسبات و روابطی منطبق با آموزه های دینی بر آنها حاكم باشد، خروجی آن انسانهایی شایسته وموثر در ساخته شدن جامعه ایده آل اسلامی باشد. واما ملاك برتری، از نظر اسلام ، مال و ثروت و مانند آن نیست كه كسی به آنها ببالد. برتری خانواده به انطباق آن با استانداردهای اسلامی و برخورداری از ویژگیهای ارزشی و فضیلتهاست.

برترین خانواده در اسلام

اسلام ، اهل بیت پیغمبر اكرم (ص ) را به عنوان نمونه ای كامل از خانواده برتر معرفی و صلاحیت الگویی آن را برای جهانیان امضا كرده است . خداوند سبحان این خانواده را از هرگونه رجس و پلیدی مبرا دانسته است . و خلاصه جای جای قرآن از فضایل و ویژگیهای آنان سخن گفته است . این خانواده از پیوند ملكوتی وجود نازنین حضرت علی (ع ) و فاطمه اطهر(س ) تشكیل شده است . علی (ع) و فاطمه (س ) كفو یكدیگرند؛ اگر علی (ع ) نبود فاطمه (ع ) در عالم همتایی نداشت و اگر فاطمه (س ) نبود برای علی (ع ) كفوی نبود. پیوند آن دو در آسمانها و نزد عرشیان برقرار شد و در جمع زمینیان تحقق عینی یافت . رسول خدا(ص ) در جریان ازدواج آن دو وجود عرشی ، آنان را اسوه و الگوی امت خویش خواند و فرمود: زندگی علی (ع ) و فاطمه(س) سراسر الگوست .

در آموزه های اسلامی برای گزینش همسر شایسته بر ویژگی دین و ایمان بسیار تاكید شده است . در خانواده برتر اسلامی ، زن و شوهر هر دو از عقیده و ایمانی خالص برخوردارند.

ویژگیهای خانواده برتر

با توجه به اینكه اهل بیت پیامبراكرم (ص ) از نظر اسلام برترین خانواده شمرده می شوند از تمام ویژگیهای ارزشی و استانداردهای مكتبی به صورتی كامل برخوردارند، باید این خانواده برای همگان الگو قرار گیرند و ویژگیهای آن به عنوان نوك قله و اوج ارزشهای اسلامی مورد توجه باشد و خانواده های اسلامی برای رشد و تعالی خود و دستیابی به زندگی ایده آل و مكتبی همواره ارزشهای نوك قله را مدنظر قرار دهند و تمام حركات و سكنات و جهت گیریهای خود را با آن هماهنگ سازند و تا می توانند در همان سمت و سو حركت كنند و خود را به نوك قله نزدیك سازند. امام علی (ع ) پیروان خود را به اهل بیت و الگوگیری از آنان فرا خوانده ، می فرماید: به اهل بیت پیامبر بنگرید، از آن سمت كه آنها گام برمی دارند منحرف نشوید و قدم به جای قدمشان بگذارید، آنها هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاكت باز نمی گردانند. با این توضیح ویژگیهای خانواده برتر را از دیدگاه اسلام در محورهای فوق پی می گیریم :

اصالت خانوادگی

اولین ویژگی خانواده برتر در اسلام ، اصالت خانوادگی و اصل و نسب پاكیزه است . اصلاب ارزشمند پدران و دامنهای مطهر و پاك مادران كه به هیچ گونه پلیدی آلوده نشده اند. چنان كه در زیارتنامه امام حسین (ع ) می خوانیم :” شهادت می دهم كه تو از گوهرهای پاك و از ارحام مطهری . جاهلیت به ناپاكیهایش شما را آلوده نساخت و لباسهای ناپاك خود را بر اندام شما نپوشاند”. این ویژگی آنچنان مهم است كه امام حسین (ع ) در جریان دست بیعت ندادن با یزید از آن استفاده می كند “دامنهای پاك و منزهی كه من در آن پرورش یافته ام به من چنین اجازه ای نمی دهند”.

ویژگی های نفسانی

1-دین و ایمان : خانواده ای برتر است كه هر كدام از اركان آن از ویژگی دین و ایمان و اعتقادات ناب برخوردار باشد. در آموزه های اسلامی برای گزینش همسر شایسته بر ویژگی دین و ایمان بسیار تاكید شده است . در خانواده برتر اسلامی ، زن و شوهر هر دو از عقیده و ایمانی خالص برخوردارند. چنانكه در مورد حضرت علی (ع ) و فاطمه (ع ) این گونه است . اگر ایمان جن و انس را روی هم بگذارند به اندازه ایمان علی (ع ) نمی رسد. رسول خدا(ص ) درباره ایمان دخترش فرمود: همانا خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را از ایمان و یقین لبریز كرده است .

همسر داری علی (ع )، مدیریت او در خانه و خانواده ، شوهرداری فاطمه (ع )، خانه داری و تربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد و تا قیامت برای جهانیان نورافشانی می كند.

2-علم و دانش : اركان تشكیل دهنده خانواده برتر از لحاظ علم و آگاهی دارا و ثروتمند هستند. در این خانواده زن افزون بر اطلاعات و آگاهیهای مذهبی به عنوان همسر، مادر، مدیر و كدبانوی خانه از آگاهیهای لازم زندگی برخوردار است . راه و رسم شوهرداری و خانه داری را به خوبی می داند و به وظایفی كه شرع مقدس بردوش او نهاده ، واقف است و از لحاظ رشد عقلی و فكری به درجه ای رسیده است كه نیازی به امر و نهی ندارد. رسول خدا(ص ) می فرماید: بهترین دختران (برای ازدواج ) كسانی اند كه از عقل و ادب برخوردارند و شما به امر ونهی او نیازی نمی یابی . مرد چنین خانواده ای نیز افزون بر اطلاعات دینی ، به عنوان مدیر و سرپرست خانواده ، شوهر و پدر از آگاهیهای لازم برخوردار است و به وظایفی كه اسلام بر عهده اش نهاده ، به خوبی آشناست .

3-معنویت : زن وشوهر در خانواده برتر سرشار از معنویت اند. زندگی آنان صحنه ذكر و یاد خداست . اهل تهجد و شب زنده داری ، تلاوت قرآن ، دعا و مناجات ، راز ونیاز، توبه و استغفار و مانند آن هستند. از حضیض دنیا و خواسته های ناچیز دنیوی فراتر رفته اند و مرغ دلشان به پرواز درآمده و اوج گرفته است . دنیا و مال و ثروت ، جاه و مقام و شهرت و امثال این امور اعتباری سیرابشان نمی كند. پیوند آنها با یكدیگر ذره ای از معنویتشان نكاسته ، بلكه بر توفیقاتشان افزوده است ؛ چرا كه زندگی زناشویی آنان به ارتباط آنها با خدا بیشتر مدد رسانده است .

رسول خدا(ص ) می فرماید: بهترین دختران (برای ازدواج ) كسانی اند كه از عقل و ادب برخوردارند و شما به امر ونهی او نیازی نمی یابی .

معنویت امیرمومنان كه زبانزد خاص و عام است . خدا بر سراسر زندگی اش حكومت دارد. تن او در میان زمینیان ، ولی روحش با عرشیان دمخور است . پیامبر(ص) توصیف می كند: وقتی دخترم فاطمه در محراب عبادت قرار می گیرد، همچون ستاره ای برای ملائكه آسمان می درخشد و خداوند بزرگ به آنان می گوید: ای ملائكه من ! به بهترین بنده من فاطمه بنگرید، او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامی وجودش می لرزد.

خواستگاری پر از عشق و حیا

قبل از پرداختن به زندگانی این دو بزرگوار، توجه به دو نکته لازم و ضروری است: اولاً: معصومین دارای دو بعد شخصیتی و خلقتی می باشند، یک بعد خلقت نوری آنها است، که این قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام است؛ و این مقام و درجه برای احدی دست یافتنی نیست؛ بُعد دیگر آنها خلقت بشری است.

وقتی جامه خلقت را در این عالم خاکی پوشیدند؛ مانند دیگران، دارای همه ی خصوصیات بشری اعم از احساس، عواطف، گرسنگی تشنگی، درد، خستگی و … می باشند (انّما انا بشرٌ مثلکم . کهف آیه 11) و اوج بندگی آنها در این است که ویژگی همه را دارند ولی معصیت خدا نمی کنند.

بعد خلقت نوری ائمه اطهار مربوط به قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام است؛ که این مقام و درجه برای احدی دست یافتنی نیست؛ بُعد دیگر آنها خلقت بشری است.

این بعد شخصیت آنها برای شیعیان و پیروان آنها به مقدار وسع وجودیشان دست یافتنی است و بشریت باید به آنها اقتداء کنند(2). ثانیاً: زندگانی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) دارای ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی، عبادی و… است؛ که در این مقاله فقط به بعد زندگانی زناشویی آنها می پردازیم. تا درس های عملی آموخته به عنوان الگوی حسنه ی زوج قرآنی به آنها اقتدا کنیم. و با پیروی از آنها مروج فرهنگ فاطمی و علوی در جامعه اسلامی خود باشیم.

خواستگاری

-یا رسول الله! دخترت فاطمه را به همسری من درآور! من مهریه ی او را صد ناقه ی سیاه کبود چشم که همگی از شتران باردار مصری هستند، همراه با ده هزار دینار قرار می دهم.

-دیگری گفت: من نیز همان اندازه مهریه قرار می دهم، به علاوه پیش از او اسلام آوردم. رسول خدا(ص) از گفتار آنان خشمگین شد و فرمود تو اموال خود را به رخ من می کشی(3).

بزرگان قریش نیز از خواستگاران حضرت فاطمه(س) بودند، و پیامبر(ص) در پاسخ آنان فرمودند: همانا اختیار او در دست خداوند متعال است.

پیامبر(ص) چون آنها را کفو فاطمه(س) نمی دانست با حفظ احترام با حواله به خدا کردن، پاسخ منفی به آنها می داد. روزی ابوبکر، عمر و سعدبن معاذ با یکدیگر گفتگو می کردند، سخن از دختر پیامبر(ص) شد. ابوبکر گفت: خواستگارانی که رفته اند، پیشنهادشان رد شد. پیامبر(ص) فرموده است که تعیین همسر فاطمه(س) با خداست.

تنها علی(ع) در مورد خواستگاری تاکنون اقدامی نکرده است، شاید به خاطر تهیدستی از انجام این کار سرباز می زند. با این همه برایم روشن است که خدا و پیامبر(ص) ، زهرا(س) را برای او نگاه داشته اند، پیشنهاد شد پیش حضرت علی(ع) بروند و نظر او را راجع به این ازدواج بپرسند؟

علی(ع) وقتی سخن ابوبکر را شنید، اشک در چشمان مبارکش حلقه زد و فرمود ای ابابکر! احساسات و خواسته های درونی مرا تحریک نمودی؛ من هم بدین موضوع علاقه مندم ولی فقر و تهیدستی مرا از این کار بازداشته است.

ابوبکر گفت: یا علی این سخن را نفرمایید، زیرا دنیا و اموال دنیا در نظر خدا و رسول ارزشی ندارد. علی علیه السلام پس از پیشنهاد ابوبکر به منزل می رود و پس از شست و شوی خود، عبای تمیزی بر تن کرده و کفشهایش را پوشید به حضور رسول خدا(ص) شتافت. در قسمت بعد این مقاله سعی داریم با شرح ماوقع خواستگاری حضرت علی(ع) به بیان درس هایی زندگی ساز از ازدواج این دو نور بپردازیم.

وقتی جامه خلقت را در این عالم خاکی پوشیدند؛ مانند دیگران، دارای همه ی خصوصیات بشری اعم از احساس، عواطف، گرسنگی تشنگی، درد، خستگی و … می باشند (انّما انا بشرٌ مثلکم . کهف آیه 11) و اوج بندگی آنها در این است که ویژگی همه را دارند ولی معصیت خدا نمی کنند.

ازدواج دو نور

پيامبر(ص) در خانه ي ام سلمه بود. علي عليه السلام داخل منزل شد و سلام کرد و در گوشه اي نشست. از خجالت چهره اش سرخ شده بود. سرش را زير انداخت و ساکت ماند. او نمي توانست تقاضاي خود را بيان کند. پس از مدتي سکوت، پيامبر(ص) فرمود: يا علي! گويا براي خواسته اي نزد من آمده اي که از اظهار آن شرم داري؟

بدون خجالت حاجت خود را بخواه و مطمئن باش خواسته تو پذيرفت است. علي(ع) پاسخ داد: اي پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت باد. من در خانه ي تو بزرگ شدم، با مهر تو پروش يافتم، نيکوتر از پدر ومادرم در تربيتم کوشش نمودي، از فيض وجودت هدايت يافتم. اي پيامبر خدا! سوگند بخدا که تو اندوخته ي دنيا و آخرت من هستي.

اکنون هنگام آن رسيده که تشکيل خانواده دهم تا به وي انس گيرم. و پيش شما آمدم از دختر شما فاطمه خواستگاري کنم، آيا شما او را به عقد من درمي آوريد؟! پيامبر(ص) از پيشنهاد علي(ع) شاد و خوشحال شد و به روي علي(ع) خنديد و فرمود: صبر کن تا نظر فاطمه را جويا شوم. آنگاه نزد فاطمه رفت و فرمود: دخترم، علي بن ابي طالب به خواستگاري تو آمده، آيا اجازه مي دهي تو را به عقدش در آورم؟

از پيامبر(ص) سئوال کردند: دخترمان را به چه کسي بدهيم؟! حضرت پاسخ دادند: «کسي که همتا و مانند او باشد»(6)

فاطمه(س) به خاطر شرم و حيا ساکت ماند، اما حرکتي که ناشي از نارضايتي باشد، از خود بروز نداد. رسول خدا(ص) از سکوت فاطمه رضايت او را دريافت و فرمود« الله اکبر سکوتها رضاها». رسول خدا(ص) با لبي خندان نزد علي(ع) آمد و فرمود: آيا چيزي براي ازدواج داري؟ علي(ع) پاسخ داد: اي رسول خدا، پدر و مادرم فدايت هيچ چيز از شما پوشيده نمانده، تمام ثروتم شمشير و شتر و زرهي بيش نيست.

پيامبر(ص) فرمود: شتر و شمشير براي کار جهاد مورد نياز توست. همان زره را مهر قرار مي دهم. علي(ع) زره را فروخت و بهاي آن را که عبارت از 480 يا 500 درهم نقره بود. به عنوان مهريه در اختيار پيامبر(ص) گذاشت.

درس هاي عملي از خواستگاري

با دقت و توجه به داستان خواستگاري حضرت علي(ع) از حضرت فاطمه(ع)؛ و رفتار و کردار خانواده ي دختر در برخورد با خواستگاران، مي توان درس هاي زير را استخراج کرد؛ تا با الگوگيري اسلامي به آنها نزديک تر شده و معضل ازدواج نسل جوان را با نسخه هاي «ثقلين» برطرف کنيم؛ و جامعه اسلامي را از مفاسد اجتماعي “تاخير سن ازدواج” محفوظ بداريم.

1- برتري تقوا و دين از ثروت

وقتي بعضي از اصحاب پيامبر(ص) مي خواستند با ثروت خود، از فاطمه خواستگاري کنند، پيامبر(ص) با شدت با آنها برخورد کرد که شايد براي بينندگان شدت برخورد حضرت تعجب آور بود. ملاک مهم و اوليه را براي دخترش تقوا و دين قرار داد و خودشان هم فرموده اند: «هرگاه کسي به خواستگاري نزد شما آمد که اخلاق و دين او را پسنديديد، اگر چنين نکنيد، فتنه و فساد بزرگي در زمين رخ خواهد داد(5)».

2- «کفويت» مهمترين ملاک همسر

وقتي بعضي از اصحاب از فاطمه خواستگاري کردند حضرت پيامبر(ص) به علت عدم کفويت آنها پاسخ داد: «انتخاب همسر فاطمه(س) به عهده خداست»؛ اصحاب هم خودشان دانستند که کفو فاطمه(س) کسي جز علي(ع) نيست. لذا بسراغ او رفتند و او را به خواستگاري فاطمه(س) تشويق کردند.

از پيامبر(ص) سئوال کردند: دخترمان را به چه کسي بدهيم؟! حضرت پاسخ دادند: «کسي که همتا و مانند او باشد»(6). دقت شود حضرت(ص) همتاي و مانند يکديگر بودن را ملاک انتخاب همسر فرمودند؛ هر زني با مردي که از نظر دين و اخلاق شبيه هم هستند شايسته است که ازدواج کنند. و بقول مثال مشهور «کبوتر با کبوتر باز با باز …»

حضرت زهرا(س) از دارايي و ثروت علي(ع) نپرسيدند و نفرمودند که «علي(ع) چه مي تواند براي من تهيه کند؟ و يا آنکه «چه بايد براي من تهيه کند» بلکه در مقابل سرزنش زنان مدينه بخاطر ازدواج با علي(ع) فقير، ايستادگي کردند.(7)

3- توقع و انتظارات در حد وسع خواستگار

پيامبر(ص) از علي عليه السلام پرسيد «چه داري؟!» و انتظارات خود را از داماد در حد وسع او قرار داد؛ پيامبر(ص) نفرمودند: «حالا بايد چه چيزهايي در حد شأن و نياز دخترم فراهم کني!»

حضرت زهرا(س) از دارايي و ثروت علي(ع) نپرسيد و نفرمودند که «علي(ع) چه مي تواند براي من تهيه کند؟ و يا آنکه «چه بايد براي من تهيه کند» بلکه در مقابل سرزنش زنان مدينه بخاطر ازدواج با علي(ع) فقير، ايستادگي کرد.

چگونه زندگی زناشویی خود را جذاب و محکم کنیم

بیایید با به خاطر آوردن لحظه‌ای که برای نخستین بار مردی را که امروز همسر شماست دیدید، کار را شروع کنیم. به یادآوردن این لحظه، مهم است. آیا به خاطر می‌آورید که هر بار که برای دیدن شما به خانه‌تان می‌آمد، چقدر مرتب و منظم و خوش‌لباس بودید؟ آیا آن حمام گرفتن‌های طولانی و سپس آرایش کردن‌ها و عطر زدن‌ها و شادابی و خوش برخوردی‌های خود را به یاد دارید؟ در آن زمان خیلی مطمئن بودید و به قدری هیجان داشتید که برای دیدن او دقیقه شماری می‌کردید. با شور و هیجان برای دیدنش می‌رفتید و می‌دانستید که از دیدن شما و از بودن در کنار شما خوشحال خواهد بود.

شما خود می‌دانید که تنها کسی هستید که شوهرتان از دیدن شما دچار هیجان و شادی می‌شود.

به خاطر آورید که شما تنها دختری بودید که او برای زندگی ، بانوی خانه و شریک اصلی زندگی خویش از میان آن همه دختر انتخاب کرد. شما تنها کسی هستید که او برای هم‌زبانی و همدلی و همراهی خویش در مسیر پرفراز و نشیب زندگی آینده خویش برگزیده است، در حقیقت تنها کسی هستید که می‌توانید هر وقت که بخواهید او را به اوج آسمان‌ها بفرستید.

پرتحرک، با حرارت و جذاب باشید.

یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که شما از نظر درونی و ظاهری هر روز برای او تازه‌تر و جذاب‌تر باشید. او عاشق تمامی وجود شماست. در حقیقت مشتاق و آرزومند آن است که هر روز از باغ پرطراوت وجود شما گلی تازه بچیند.

ظاهر آراسته و پوشش زیبای شما همان چیزی است که شوهر شما در نخستین برخورد پس از ورود به خانه، از شما می‌خواهد. او می‌خواهد موقع مراجعت به منزل، دختر رویاهایش واقعاً یک خانم به تمام معنا باشد، با تمام ویژگی‌های یک زن زیبا و طناز، شادابی و شیطنت یک دختر جوان و سرزنده، لطافت و طراوت یک گل. این نیاز و انتظار واقعی یک مرد از همسر خود است.

خانم‌های عزیز، به خاطر بسپارید که مردها آدمهای عجیبی هستند . یک مرد قبل از اینکه به شخصیت یک زن توجه کند، ابتدا سر و وضع ظاهری او را می‌بیند.

هرگز از ظاهر آراسته خود به‌منظور دیگر غیراز جلب و بیان محبت استفاده نکنید. مطمئن شوید که نیت و رفتار شما با لباس پوشیدنتان متناسب است و هرگز قصد ندارید از این ابزار برای سلطه به همسر و رسیدن به اهداف پنهانی استفاده نمایید. او کاملاً احساس خواهد کرد و عکس‌العملی برخلاف خواسته شما نشان خواهد داد.

چگونه همسرمان را به خانه جذب کنیم.

به جای اینکه شوهر خسته شما به هنگام ورود به خانه، در آشپزخانه یا اطاق‌ها به دنبال همسرش بگردد، بی‌درنگ برای استقبالش به جلوی درب خانه بروید. بگذارید آن لحظه‌ای که به خانه وارد می‌شود، یک لحظه شاد و زیبا باشد. با صورت آرایش کرده در حالی که رایحه عطر از وجود شما به مشام می‌رسد، خرامان خرامان به طرف در بروید. به این ترتیب نه تنها می‌توانید به ابراز محبت او پاسخ بدهید بلکه خود شما هم نیاز به این ابراز محبت دارید. اگر او با حالتی عصبی و خسته و کوفته به خانه می‌آید، با دیدن قیافه مرتب و منظم شما خستگی از تنش بیرون می‌رود.

لباس‌های خوب و زیبای شما مخصوص میهمانی نیست!

آیا در حالی که لباس جذاب و زیبایی بر تن دارید در جلو در به استقبال شوهرتان رفته‌اید؟ اکثر زنان سعی دارند که بهترین لباسشان را در مهمانی‌ها بپوشند و به رخ سایر خانم‌ها بکشند ولی هیچ‌وقت این کار را در مورد شوهرانشان نمی‌کنند. شوهرتان نیز نیاز دارد که شما رویاهایش را برای داشتن یک زن شیک برآورده سازید. هرگز اجازه ندهید که شوهرتان پی ببرد وقتی که به خانه برمی‌گردد همسرش با چه «لباس و آرایشی» منتظرش است، این عمل، باعث می‌شود او احساس خاصی نسبت به لحظه ورود به منزل پیدا کند. این، درست مانند همان احساسی است که انسان در موقع باز کردن بسته‌بندی یک هدیه دارد.

شما می‌توانید با پوشیدن لباس‌های گوناگون و جالب، نظر شوهرتان را نسبت به‌خود جلب کنید. اگر فرزند بزرگ سال دارید، طبیعتاً هنگامی که در خانه هستند از پوشیدن لباس‌های نامناسب در حضور آنها خودداری کنید. ولی بچه‌ها لباس‌های زیبای شما را دوست دارند، چون زندگیشان را از یک‌نواختی خارج و هیجان‌انگیزتر می‌کند.

شوهر شما دوست دارد که شما خوب لباس بپوشید، او شما را دوست خواهد داشت زمانی که احساس کند که می‌خواهید وی را خوشحال کنید. هنگامی که نیاز او به مشاهده یک زن جذاب و شاداب و طناز در خانه برآورده شد، به‌قدری سپاسگزار شما خواهد بود که احساس وظیفه برای برآوردن نیازهای شما را خواهد کرد، بدون اینکه شما از او چیزی خواسته باشید. همین امشب این موضوع را آزمایش کنید!

چگونه رابطه میان خود و همسرمان را استحكام بخشیم؟

ما در اینجا تعدادی روش مفید را برای تقویت و بهبود روابط میان همسران پیشنهاد می كنیم . البته باید دانست كه حتماً نباید همه آنها را با هم و در یك زمان به كار برد.

شما می توانید با توجه به ویژگی های خود و همسرتان موارد مناسب را انتخاب كرده و در مواقع لزوم به كار برید:

1ـ رفتارهای مثبت همسرتان را تحسین كنید و او را به انجام هر چه بیشتر آن رفتارها ترغیب نمایید. به او بگویید كه چقدر به وجودش افتخار می كنید و دوست دارید همواره در كنارش باشید.

2ـ وقتی همسرتان در حال صحبت كردن با شماست، به هیچ وجه حرفش را قطع نكنید. صبر كنید تا كاملاً حرفش تمام شود و بعد نظر خود را بیان كنید.

3ـ همسر خود را با انواع و اقسام خواسته ها و دستوراتتان برده و اسیر خود نسازید. وقتی كاری از او می خواهید خودتان هم در عوض كاری برایش انجام دهید. دقت كنید كه این كار حتماً نباید مسئله مهمی باشد. شما هم می توانید با انجام كارهای كوچك و به ظاهر كم اهمیت و حرفهایی محبت آمیز او را شاد كنید و خستگی را از تنش بیرون آورید.

4ـ خیلی از مواقع ما با حرفها و حركاتمان همسرمان را نسبت به خود عصبانی و ناراحت می كنیم. سعی كنید تا حد امكان از كارها و رفتارهایی كه سبب دلزدگی و ناراحتی همسرتان می شود بپرهیزید. حتی اگر به آن كارها علاقه دارید به خاطر همسر و زندگی مشتركتان آنها را كنار بگذارید.

5 ـ برای ایجاد صمیمیت بیشتر سعی كنید با هم كتابی انتخاب كنید و آن را به نوبت بخوانید. سپس در مورد آن با هم بحث و گفتگو نمایید. اگر اهل كتاب نیستید، می توانید به جای آن با هم فیلمی را تماشا كنید و بعد درباره اش حرف بزنید.

6 ـ در مورد روزهای اول آشنایی تان و ویژگی هایی كه سبب شد نسبت به هم علاقمند شوید گفتگو نمایید. ولی دقت كنید كه اگر ویژگی های خوب ظاهر خود را پس از گذشت سالها از دست داده اید بهتر است در مورد آنها حرفی نزنید. چرا كه هدف ما صحبت در مورد ویژگیهای ظاهری و فیزیكی نیست. به جای آن سعی كنید آزادانه و صادقانه در مورد ویژگیهای مثبت روحی و شخصیتی یكدیگر گفتگو نمایید.

7ـ زمانی در روز یا در هفته را فقط به خودتان دو نفر اختصاص دهید. مثلاً یك بعدازظهر با هم به پاركی بروید كه هیچ كس حتی فرزندانتان نتوانند مزاحمتان شوند و سعی كنید از این با هم بودن لذت ببرید.

8 ـ در آخر باز هم می گوییم: هیچ وقت احترام گذاردن نسبت به یكدیگر را فراموش نكنید. (احترام به افكار، عقاید و دیدگاههای همسرتان باعث می شود او نیز چنین احساساتی را نسبت به شما پیدا كند )

مسئله دیگری كه پس از گذشت چند سال در زندگی های زناشویی رخ می دهد این است كه افراد اغلب با تعجب به احساسات شورانگیز خود در روزهای اول ازدواج می نگرند و با خود می گویند چرا اینقدر زود ازدواج كردم ، یا این كه آیا این فرد همان كسی است كه من می خواستم؟

البته این بدان معنا نیست كه آنها دیگر همسرشان را دوست نمی دارند، بلكه بدان معناست كه دچار نوعی روزمرگی شده اند. در چنین حالاتی فرد مثل یك قطار مسیری را دائم طی می كند و دیگر هیچ چیز این مسیر برایش تازگی و جذابیت ندارد. متأسفانه با بروز چنین احساساتی افراد اغلب حس می كنند كه دیگر چیز تازه ای برای هم ندارند و به بن بست رسیده اند. ولی باید دانست كه در این مواقع فقط زندگی زناشویی به نوعی به خواب رفته است و تنها كاری كه باید بكنید این است كه بیدارش كنید. هر صبح پس از برخواستن از خواب كمی فكر كنید و بیندیشید كه چه كاری می توانید بكنید تا همسرتان زندگی بهتری داشته باشد. سعی كنید در روز حداقل یك كار كه سبب رضایت او است انجام دهید. رفته رفته این كار به نوعی عادت تبدیل می شود و به این ترتیب همواره همسر شما جزء اولین مسائلی می شود كه ذهنتان را به خود مشغول می سازد.

متأسفانه امروزه كانونهای خانوادگی زیادی ، تنها به دلیل همین مسئله عادی شدن روابط و رسیدن به نوعی روزمرگی از هم پاشیده می شوند. زن و شوهر باید قدر زندگی زناشویی خود را بدانند. باید توجه كنید كه زندگی قرار نیست همیشه بر وفق مراد شما باشد. روزهای خوب و بد همیشه وجود دارند و این حقیقت زندگی است. پس سعی كنید به هنگام بروز نارضایتی ها در زندگی صبر را پیشه خود سازید و كوچكترین بهانه ای را برای دعوا قرار ندهید. سعی كنید همراه با هم روزهای سخت زندگی را تحمل كنید و همچون روزهای شیرین، در سختی ها نیز با هم باشید. به خاطر داشته باشید كه شما ازدواج كرده اید كه یك تن شوید و همه چیزتان با هم مشترك شود. نه این كه تبدیل به رقبایی شوید كه همواره در حال حسادت و نیش و كنایه زدن به یكدیگر هستند. همانطور كه از همسرتان توقع دارید بعضی از كارها را بكند یا نكند ، به او نیز اجازه دهید همین توقع را از شما داشته باشد. ولی توقعات بی جا از همسرتان نداشته باشید. زن و شوهر حتی می توانند در میان جمع بدون بیان كلمه ای ، با اشاره و طرز نگاه یكدیگر را تشویق و حمایت كنند و به این ترتیب به او بفهمانند كه علیرغم تمام مشكلات و اختلافات او را دوست دارند و دركش می كنند. تا جایی كه می توانید از یكدیگر انتقاد نكنید. البته راهنمایی و گوشزد كردن ایرادات طرف مقابل با انتقادات بیجا فرق می كند. انتقاد مستقیم اغلب سبب رنجیدگی خاطر طرف مقابل می شود، بهتر است نكات مورد نظرمان را در لفافه و به صورتی كاملاً غیر مستقیم به همسرمان بگوییم . چرا كه شرط اول زندگی مشترك ، پذیرفتن بدون قید و شرط یكدیگر است. حتماً نسبت به هم اعتماد داشته باشید. در غیر این صورت عشق و علاقه واقعی میانتان شكل نخواهد گرفت. همیشه و تحت هر شرایطی برای كمك به همسرتان آماده باشید. مگر قرار نیست شما بهترین دوست او باشید؟ پس توجه به او و نیازهایش و درك شرایط او را در اولویت كارهای خود قرار دهید.

نقش ها و وظایف همسران در به وجود آوردن خانواده ای شاد و سالم

برای پاسخ به این سؤال باید به توضیح دو نكته اساسی بپردازیم . یكی شناخت نقش و جایگاه هر یك از دو همسر و دیگر الگوهای ارتباطی در میان اعضای خانواده .

منظور از نقش ، وظایف و مسئولیت هایی است كه زن و شوهر در زندگی خانوادگی بر عهده دارند . جایگاه عبارت است از مقام و شأنی كه هر یك از دو همسر در زندگی مشترك دارند . نقش و جایگاه لازم و ملزوم یكدیگرند و هر یك در ارتباط با دیگری است . ما برای این كه بتوانیم از موقعیت متناسب و مورد نیاز خود در خانواده برخوردار باشیم باید وظایف و مسئولیت هایمان را بشناسیم و به آنها عمل كنیم و در مقابل،وقتی با وظیفه شناسی زندگی خانوادگی را ادامه می دهیم ، باید آن طور كه شایسته ماست مورد احترام و تكریم قرار گیریم .

دو ویژگی كه برای برخورداری زن و شوهر از جایگاه مناسب اهمیت دارد :

1- احساس ارزشمندی و احترام

2- در نظر داشتن تفاوتها

ارزشمندی و احترام حالتی است كه هم زن و شوهر بایستی در خویشتن احساس كنند و هم آن را دروجود دیگری بپذیرند و رعایت نمایند . احساس ارزش و عزت نفس تا حدودی ناشی از نحوه تربیت گذشته و خصوصیات شخصیتی زوج های جوان است و بستگی به این دارد كه پدر و مادر و خانوادهیهر یك از آنها با وی چگونه رفتار كرده اند و آیا زمینه های ایجاد چنین احساس را در وجود او فراهم كرده اند یا خیر. این احساس می تواند تا حدی در زندگی زناشویی به دست آید یا تقویت شود . زن و شوهر باید نسبت به یكدیگر احترام ، صمیمیت و اعتماد داشته باشند و در مواردی كه اختلاف نظری بین آنان پیش می آید ، حفظ احترام و ارزش همسر سر لوحه رفتارها و برخوردهای آنان باشد.

تفاوت های فیزیكی و روانی بین زن و شوهر نیز باید در روابط خانوادگی رعایت شود . هر چند این تفاوت ها نباید مساوات و عدالت بین زن و شوهر را تحت الشعاع قرار دهد ، لیكن باید باعث تفاوت هایی در مسئولیت ها و انتظارات هر كدام نسبت به دیگری گردد . ازدواج امری است كه برای زن و مرد به عنوان یك نیاز مشابه فطری است . لیكن در زندگی مشترك ، هر كدام از این دو بایستی تفاوت های خود را با دیگری مد نظر داشته باشد . وضع مطلوب یك زندگی مشترك آن است كه هم زن و هم شوهر احساس خوشایندی از این زندگی داشته باشند و در عین حال هر یك از آنان خود را در جایگاه كاملاً مساوی با همسرش حس نكند و بر حسب نیازها و احساس های خاص خود ( بر حسب جنسیت ) از طرف همسرش با او رفتار نماید.

برای آنكه در زندگی زناشویی،هم شأن و احترام زن و شوهر حفظ شود و هم بر حسب تفاوت ها و تشابهات ، روابط معقول و متعادلی بین آنان به وجود آید ، بایستی هر یك از آنها نقش ها و و ظایف خود را بشناسد و به آنها عمل كند . نقش هایی كه در اینجا از آنها صحبت می كنیم به سه گروه عمده قابل دسته بندی است :

1- نقش های مشترك زن و شوهر

2- نقش هایی كه برای شوهر در اولویت است یا خاص اوست .

3- نقش هایی كه برای زن در اولویت است یا خاص اوست .

نقش های مشترك :این نقش ها یا وظایف ، آنهایی هستند كه انسجام عاطفی و معنوی بیشتری در خانواده ایجاد می كنند. عمده ترین این وظایف عبارت است از :

1- 1: مهر ورزی دو همسر نسبت به یكدیگر ـ زن و شوهر باید نسبت به هم مهر و محبت داشته باشند و به ویژه این احساس را به یكدیگر ابراز كنند .

2- 1 :احترام و تكریم یكدیگر – همسران بایستی خود را عادت دهند در هر شرایطی ، رفتارشان از چارچوب احترام و حفظ حرمت طرف مقابل خود خارج نشود .

3- 1 :بردباری و شكیبایی در برابر ناملایمات – زندگی خانوادگی ، به ویژه در اوایل آن همراه با مشكلات و مسائل بسیاری است . برای مقابله با این مشكلات ، زوجین بایستی تدابیر لازم را بیندیشند و به كار ببرند . یكی از اقدامات اساسی كه در برابر همه مشكلات لازم است ، برخورداری از روحیه بردباری و صبر در مقابل محرومیت ها و سختی هاست . ظرفیت روحی زوجین باید در حدی باشد كه حتی به رغم ناتوانی در حل بعضی از آنها ، تعادل روحی و رفتاری خود را از دست ندهند . هر یك از دو همسر باید در مواقعی كه احساس می كنندطرف مقابلشان در برابرمسائلی دچار اضطراب و نگرانی است ، او را به صبر و شكیبایی دعوت كند . چنین رویه ای برای جمع كردن قوای روانی و فكری تازمان یافتن راه حل های مناسب برای مشكلات ، ضروری است .

4- 1 :احترام به وابستگان همسر : هر زن و شوهر جوانی قبل از ازدواج،با آشنایان و نزدیكان زیادی ارتباط و وابستگی فامیلی و عاطفی دارند . این روابط بعد از ازدواج به صورت های مختلف حفظ می شود و ادامه می یابد . بخشی از روابط خانوادگی زوج های جوان در ارتباط با بستگان آنها تنظیم می شود و به صورت سنت ها و آداب و رسوم اجتماعی ، احترامات متقابل ، پذیرایی ها ، دعوت ها و دید و بازدیدها نمود می یابد . از وظایف بسیار مهم همسران آن است كهوابستگان همسرخود را احترام كنند و آنها را در نظر داشته باشند . بعضی مواقع دیده می شود كه مردی اظهار می كند زن خود را دوست دارد یا زن اظهار علاقه به شوهر می كند ، ولی در مقابلِ بستگان وی واكنش منفی و حاكی از عدم استقبال و محبت نشان می دهد و توجه ندارد كه همسرش به خاطر دارا بودن این روابط فامیلی ممكن است در مقابل هر نوع بی توجهی و یا توهین احتمالی نسبت به آنان ، حتی اگر از طرف همسرش باشد ، آزرده دل و ناراحت شود.

خنده ، کلید آرامش در خانواده

دكتر «بهروز جلیلى» روان پزشك و دانشیار دانشگاه علوم پزشكى ایران معتقداست: براساس تحقیقات و شواهد انجام گرفته، اثبات شده كه خنده مى تواند در رفع اختلالات روان پزشكى نظیر افسردگى، اضطراب و اختلالات رفتارى بسیار مفید و مؤثر باشد و تنش هاى موجود در افراد و هورمون هاى تشدید كننده و مولد اضطراب و افسردگى را به طور چشمگیرى كاهش دهد. خنده مى تواند تأثیر مثبت و خوبى را برجاى بگذارد و در ایجاد روحیه شاداب تأثیرگذار باشد.

وى معتقداست: براساس تحقیقات موجود كسانى كه در زندگى روزمره خود خندیدن را جایگزین عصبانیت و خشم سازند بیش از سایرین دچار موفقیت هاى مكرر مى شوند و احساس رضایتمندى بیشترى از زندگى خواهند داشت. نیاز به خندیدن و شاد بودن در كلیه افراد امرى ضرورى است و بهتر است كه به جاى خنده هاى مصنوعى به طرف خنده هاى واقعى كشیده شوند و از لطیفه هاى مفید براى خنداندن یكدیگر استفاده كنند و از خندیدن هایى كه باعث تمسخر دیگران مى شود و غیر اخلاقى است پرهیز كنند. زیرا در غیر این صورت تنش هاى موجود و نتایج معكوس و نادرست در آنها افزایش مى یابد.

همچنین تحقیقات دیگر حاكى از آن است که خندیدن بیماران مبتلا به افسردگى در صورتى كه درمان هاى دارویى و غیردارویى خود را ادامه دهند و به موقع مصرف كنند، شدت بیمارى را در آنها كاهش مى دهد.

خندیدن در صورتى كه به موقع و در جاى خود به كار رود، متناسب و خوب است چرا كه در غیر این صورت زشت و ناپسند محسوب مى شود.

خندیدن زمان پیرى را به تعویق می اندازد و استرس ها و بیمارى ها را كاهش مى دهد. زنان همیشه باید خود را با شرایط زندگى تطبیق دهند و از فكر كردن به مسائل كوچك و بى ارزش خوددارى كنند

امروزه خنده در میان كلیه اقشار جامعه خصوصاً زنان بسیار اندك شده و یا اصلاً معنایى ندارد، شاید علت این امر عواملى نظیر حجب و حیای زنان باشد كه خندیدن از نظر آنها عمل قبیح و نادرستى محسوب مى شود. این در حالى است كه خندیدن درست و به موقع، نه تنها نا به جا و زشت قلمداد نمى شود بلكه براى روح، جسم و كاهش بیمارى ها نیز مفید است. همچنین مشكلات اقتصادى فشارهاى زندگى و كار و استرس هاى روزانه نیز از دیگر دلایلى است كه باعث از میان رفتن خنده در میان مردم شده است.

دکتر جلیلی معتقد است: افرادى كه همیشه در حال خندیدن هستند بیش از سایرین تحمل مشكلات شغلى، مادى، معنوى و… را خواهند داشت و بهتر مى توانند با این مشكلات دست و پنجه نرم كنند.

خندیدن با ترشح هورمونى به نام اندروفین موجب احساس آرامش و رضایت در افراد مى شود. از نظر فیزیولوژیك، تحریك پوست بدن و ایجاد حالت قلقلك در بیشتر افراد سبب خنده مى شود؛ به دلیل این كه نقاط ویژه اى در مغز انسان وجود دارد كه تحریك الكتریكى آنها موجب برانگیختن احساس شادى، خوشى و خنده مى شود. زمانى كه گروهى از افراد با دیدن موضوع خنده دارى تبسم مى كنند یا مى خندند، دچار نوعى عاطفه مثبت گروهى می شوند و همبستگى به وجود مى آید.

دكتر «فربد فدایى» روان پزشك نیز معتقداست: بررسى هاى علمى نشان مى دهند كه خنده باعث كاهش اضطراب، تنش جسمى و خشم مى شود.

وى معتقد است: گذشته از سودمندى خنده، از دیدگاه صاحبنظران، علت خنده هم مهم است. اندیشمندان تبسم یا خنده اى را كه ناشى از موفقیت در یك كار دشوار، و رضایت ناشى از یارى رساندن به انسان یا هر موجود زنده دیگر باشد و حتى خنده ناشى از ادراك طنز را هم تأیید مى كنند. اما خندیدن به شوخى هاى مبتذل با موضوعات جنسى، پرخاشگرانه، به ظاهر افراد و لهجه افراد را ارزشمند نمى دانند.

زمانى كه از طنز در رسانه ها صحبت مى كنیم افرادى نظیر دهخدا مورد نظر هستند كه از جمله، مجموعه مقالات او تحت عنوان «چرند و پرند» از نمونه هاى عالى طنز اجتماعى است كه در بیدارى و آزادی خواهى ایرانیان نقش داشته است.

در سینما نیز آثار افرادى چون چارلز چاپلین، باستركیتون و… از موارد طنز تلقى مى شود. زیرا ضمن خنداندن، افراد را به فكر هم فرو مى برد و عواطف والایى چون نوعدوستى، محبت، عشق به انسان ها و موجودات زنده دیگر را تقویت مى كند.

وى مى گوید: در مجموعه هاى تلویزیونى ایرانى كه به غلط عنوان طنز به آنها داده شده است عموماً نوع نوینى از نمایش هاى روحوضى و مطربى گذشته را مى بینیم كه صرفاً به قصد خنداندن مردم تهیه شده اند و مى كوشند به وسیله لهجه نامأنوس، لحن هاى غیرعادى، فریاد كشیدن، آرایش و پوشش غیرعادى و ظاهر جسمى نامتعارف مردم را بخندانند (كه خیلى از اوقات به این كار هم موفق نمى شوند). در اینجا با نمایش روحوضى و سیاه بازى روبرو هستیم با این تفاوت كه مطرب هاى روحوضى ادعایى نداشتند و گرچه مسائلى از قبیل مشكلات زن و شوهر، دروغگویى و مردم فریبى را هم مطرح مى كردند اما مى دانستند كه طرح سطحى این موضوعات فقط زمینه اى براى خنداندن مردم است. در طنزهاى واقعى دغدغه هاى عاطفى و شناختى انسان مطرح مى شود، شرایط ناعادلانه و مناسبات غیرانسانى به مبارزه طلبیده مى شود و سرانجام محبت، پشتكار و منطق پیروز مى شود.

وى معتقداست: كوتاه سخن این که، خندیدن به خودى خود واجد ارزش است. اما براى انسان اندیشمند موضوع خنده هم اهمیت دارد. به نحوى كه تفاوت بین طنز با شوخى، لطیفه، جوك و هجو مطرح مى شود، طنز كه ضمن خندانیدن فرد او را به اندیشه هم فرومى برد و عواطف عالى در او پدید مى آورد، والاترین و ماندنى ترین روش براى خندیدن است، پس بخندید تا دنیا به روى شما بخندد.

زبان مشترک،درمان همه ی دردها

آیا تا به حال شده است که با همسر ، دوست و یا رییس تان در مورد موضوع مهمی صحبت کنید و او اصلا متوجه گفته های شما نشود و کاملا نسبت به آن بی تفاوت باشد؟ معمولا این حالت موقعی رخ می دهد که زبان شما با زبان طرف مقابل کاملا مغایرت دارد!

خانم ها اغلب با زبان احساس صحبت می کنند و بیشتر تمایل دارند در مورد اهداف و آرزوهای شان با همسرشان گفت و گو کنند. ولی متاسفانه بیشتر آقایان با این زبان آشنایی ندارند و ترجیح می دهند تنها با زبان عقل و منطق حرف بزنند .

اغلب مشکلات زناشویی دقیقا از همین نقطه آغاز می شود. زیرا خانم ها متوجه نیستند که آقایان به طور طبیعی و غریزی بدین صورت رفتار می کنند . بنابراین مشکل از این جا نشات می گیرد که زن و شوهرها با یک زبان مشترک با یکدیگر گفت و گو نمی کنند! خیلی به ندرت اتفاق می افتد که بتوانید به اجبار آقایان را وارد مسایل احساسی کنید و از آن ها بخواهید مانند شما فکر کرده و ابراز احساسات کنند. ناراحت شدن و عصبانیت نیز در این گونه موارد هیچ فایده ای ندارد. در این حالت بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که از یک ابزار ارتباطی قدرتمند استفاده کنید تا آن ها به راحتی متوجه نیازها، عواطف و احساسات شما بشوند.

این ابزار به کارگیری زبان مشترک است. یعنی شما باید یاد بگیرید در شرایط گوناگون از جملات عاطفی و دوستانه ی به جا و مناسبی استفاده کنید تا خیلی سریع به یک زبان مشترک دست یابید. بعد از مدتی شاهد خواهید بود همسرتان برای گفته های شما ارزش بیشتری قایل می شود و ارتباط گرم تر و صمیمی تری پیدا می کنید. بگذارید در این جا مثالی برای شما بزنم: اگر من بخواهم به کسی بگویم چه قدر برایم ارزش دارد ، می توانم این طور بگویم: “به نظر من، تو واقعا عالی هستی!” این جمله بد نیست ولی به درستی نمی تواند ارزش و اعتبار شخص مورد نظر را به تصویر بکشد. بهتر است گفته شود: ” تو برای من از هر چیز دیگری در دنیا با ارزش تری” یعنی برای من مانند یک جواهر هستی. آیا فکر نمی کنید جمله دوم تأثیر بیشتری بر روی طرف مقابل تان می گذارد و او بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد؟ شما با این گفته تصویری در ذهن او ترسیم می کنید که او به ندرت می تواند آن را فراموش کند. به همین دلیل است که می گوییم در ارتباطات سعی کنید تصویری در ذهن طرف مقابل به وجود آورید که غیرقابل پاک شدن باشد و همواره در ذهن او باقی بماند.

ارزش تصویر ذهنی مثبت از هزاران کلمه و جمله بالاتر بوده و تاثیر آن به مراتب بیشتر خواهد بود.

هدف مشخصی داشته باشید

برای برقراری ارتباطی بهتر نیاز دارید که ابتدا هدف تان را مشخص کنید. آیا می خواهید افکار و احساسات تان را با همسرتان تقسیم کنید ، با او صمیمی تر شوید ، از او تعریف کنید ، او را مورد تشویق قرار دهید و یا از او انتقاد کنید؟ وقتی هدف تان مشخص شد ، می توانید تصمیم بگیرید چگونه صحبت کنید تا بهترین تصویر را در ذهن او ایجاد کرده و او تحت تاثیر گفته های شما قرار گیرد.

به علایق طرف مقابل توجه کنید

در ارتباطات این مرحله بسیار مهم و ضروری است. اگر شما بدون توجه به علایق همسرتان صحبت کنید احتمالا او گفته های شما را نادیده می گیرد و به عبارتی گفته های شما تاثیر چندانی در او نخواهد کرد. به عنوان مثال اگر می خواهید از همسرتان انتقاد کنید ، این انتقاد را در زمینه هایی که علاقه دارد ، انجام دهید. یعنی اگر ماهیگیری دوست دارد این موضوع را به نحوی به ماهیگیری ارتباط دهید. مطمئن باشید نتیجه آن خیلی بهتر از مواقعی است که او نسبت به آن موضوع اصلا تمایلی نشان نمی دهد. بنابراین اگر می خواهید بیشترین تاثیر را روی او بگذارید ابتدا علایق او را در زمینه های فیلم، کتاب، آهنگ و… مشخص کنید و بعد با برنامه ریزی خاصی، خواسته تان را مطرح کنید تا به بهترین نتیجه دست یابید.

از این دو نیروی قدرتمند استفاده کنید: داستان های تخیلی – خاطرات گذشته

به عنوان مثال رجوع به خاطرات شیرین گذشته نیرومندترین قدرتی است که شما می توانید از آن استفاده کنید. تنها کافی است به آن اشاره کرده و ذهن فرد را متوجه آن ساخته و و تصویری شفاف در ذهن او ایجاد کنید و یا حتی می توانید گفته تان را در قالب داستان عنوان کرده و تصویری پررنگ در افکار او ترسیم سازید و او را به طور ناخودآگاه درگیر صحبت های تان کنید.

بهترین زمان را انتخاب کنید

اگر می خواهید در مورد موضوع مهمی صحبت کنید و نتیجه لازم را بگیرید ، آن را در زمان مناسبی مطرح کنید. بدترین حالت وقعی است که همسرتان به شدت عجله دارد و می خواهد در جلسه مهمی حاضر شود و شما درست در همان موقع می خواهید خواسته تان را مطرح کنید. مطمئنا او نمی تواند جوابگوی شما باشد و نسبت به صحبت های تان توجه نشان دهد. بنابراین در مکان و زمان مناسب خواسته تان را مطرح کنید.

مصمم باشید

اگر با همسرتان در مورد موضوع مهمی صحبت کردید و او باز هم متوجه منظور اصلی شما نشد ، تسلیم نشوید و باز هم به دنبال مکان، زمان و موقعیت های مناسب دیگری بگردید تا هر چه سریع تر موضوع را با او در میان بگذارید.

در تمام مراحل زندگی از زبان عشق استفاده کنید

وقتی یاد گرفتید چگونه با همسرتان صحبت کنید و نتیجه لازم را گرفتثید، مطمئنا در سایر امور زندگی تان نیز موفق عمل خواهید کرد و ناخودآگاه عادت می کنید که با به کارگیری زبان مشترک ، ارتباط تان گرم تر و صمیمی تر شود.

رازهای سر به مهر زندگی

زوجها در طول زندگی زناشویی گرفتار استرسهای گوناگونی می شوند که بعضی از این استرسها طبیعی است مانند استرس بچه دار شدن، بیماری، بزرگ شدن بچه ها و مشکلات اقتصادی و بعضی استرسها ناگهانی به وجود می آید و مانند یک شوک شدید تأثیرات منفی بر زندگی زناشویی وارد می کند. یکی از این استرسها افشای رازهای گذشته و آشکار شدن مسایلی است که زوجین از هم پنهان کرده بودند. به اعتقاد روان شناسان راستگویی مهمترین عنصر برای ایجاد صمیمیت بین زن و شوهر به شمار می رود.

اما ممکن است افشای بعضی از رازها به زندگی دیگران آسیب بزند و یا بی جهت موجب سوء تفاهم بین زن و شوهر شود.

● پیوند گذشته و حال تا کجا؟

افسانه قندهاریزاده کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در این مورد که چه رازی را باید گفت و چه چیزهایی را باید در صندوقچه دل پنهان کرد، می گوید: معمولاً فاش شدن بعضی از پنهان کاریها زن و شوهر را دچار خشم و سرزنش و تنبیه می سازد و زنجیره ای از تعامل های منفی و پیش رونده ایجاد می کند که این روابط نابسامان می تواند به صورت الگوهای تخریبی بی توجهی، عیبجویی، مشاجره، انتظارات و اعتقادات منفی درباره طرف مقابل به وجود آید.

وی اسرار و مسایلی را که در زندگی افراد وجود دارد به سه دسته تقسیم می کند و می افزاید: دسته اول مسایلی است که به رویدادهای گذشته و وقایعی مربوط می شود که قبل از ازدواج برای یکی از طرفین ایجاد شده مثل داشتن خواستگارهای متعدد با بیان احساسات کودکانه دوران نوجوانی که لزومی ندارد این قبیل مسایل مطرح شود، زیرا بسیاری از افراد و بخصوص مردها تحمل و ظرفیت پذیرش چنین مسایلی را ندارند.

دسته دوم به مسایلی از قبیل ازدواج قبلی، طلاق والدین، داشتن ناپدری یا نامادری مربوط می شود که اینها مسایلی نیست که تا ابد پنهان بماند و سرانجام روزی آشکار می شود.

بنابراین بهتر است زن و شوهر قبل از ازدواج این مسایل را با هم در میان بگذارند تا رازی بین آنها پنهان نماند، زیرا افشای این مسایل بعد از ازدواج بنای اعتماد را ویران می کند و بذر بدبینی و سوء ظن را در دل زوجین می کارد.

دسته سوم مسایلی هستند که بعد از ازدواج برای طرفین به وجود می آید. این مسایل نیز به هیچ وجه نباید پنهان بماند و بسیار شایسته است که همسران مسایل مختلفی را که برای آنها پیش می آید صادقانه با هم درمیان بگذارند و راه چاره ای بیابند، چون اگر در مورد مسایل دسته دوم امکان گذشت و چشم پوشی باشد در مورد این مسایل کمتر کسی گذشت می کند و آثار سوء و عواقب ناخوشایندی به وجود می آورد.

همین روان شناس در ادامه خاطرنشان می کند: البته پنهان کاری بدون دلیل به وجود نمی آید، در بسیاری از موارد ما در مراکز درمانی شاهد هستیم که بعضی از همسران طوری رفتار می کنند و طرز فکر و نگرش آنان به گونه ای است که باعث می شود طرف مقابل مسایل را از آنان مخفی کند، مثلاً مسایل خیلی کوچک و بی اهمیت مثل دیدار و رفت و آمد دو خواهر با یکدیگر موجب عصبانیت شوهر شده و در نتیجه زن ملاقات با خواهرش را پنهان می کند یا در مورد مخارج منزل خست به خرج می دهد و زن مجبور می شود بسیاری از مسایل اقتصادی و هزینه ها را به همسرش نگوید، به همین دلیل به همسران چه زن و چه مرد توصیه می شود خودشان زمینه پنهان کاری را ایجاد نکنند.

وی در ادامه توصیه می کند: زن و شوهر باید به خواسته ها و نیازهای یکدیگر احترام بگذارند و از تفکر منطقی برخوردار باشند.

وی می افزاید: پنهان کاری علاوه بر آثاری که بر روابط زن و شوهر می گذارد شعاع این ناراحتی ها دامان فرزندان را هم می گیرد، چون بچه ها با هوش و ذکاوت فطری خود براحتی در می یابند که بین پدر و مادر اختلافهایی وجود دارد. آنها فضای ریاکاری و عدم صداقت را حس می کنند و چون قدرت تجزیه و تحلیل مطالب را ندارند از زندگی در چنین محیطی رنج می برند و مسایل را بزرگ می کنند؛ در نتیجه روی سلامت روانی، وضعیت تحصیلی و ارتباطات آنها اثر می گذارد. بی تردید فرزندان چنین خانواده ای نمی توانند با پدر و مادر خود همانند سازی کنند و عدم همانند سازی مناسب با والدین ضربه های جبران ناپذیری بر رشد شخصیت کودکان به جا می گذارد.

● صداقت و پنهان کاری چرا و چگونه؟

مریم حسین زاده، کارشناس ارشد روان شناسی و روان درمانگر نیز معتقد است؛ در کشور ما ازدواج یک مرحله مقدماتی به نام خواستگاری دارد که توجه به این نکات می تواند سلامت ازدواج را تضمین کند:

۱) صداقت شاید اساسی ترین و زیربنایی ترین مسأله ای باشد که می تواند ضامن امنیت و سلامت ازدواج باشد.

در مرحله خواستگاری باید طرفین درخصوص اعتقادات، باورهای دینی و مذهبی، معیارها و ملاکهای اساسی در زندگی و نگاه به حال و آینده بدون هیچ پرده پوشی صحبت کنند، زیرا زن و شوهر لازم است درخصوص همه این موارد با یکدیگر سنخیت داشته باشند.

۲) وجود بیماریهای شخصی، ارثی، تجربیات، شکست ها و ناکامی ها، خاطرات، اتفاق و حوادث تأثیرگذار مربوط به طرفین مطرح و در صورت لزوم توضیح داده شود و در مجموع صفا، صمیمیت، مهر، گذشت، فداکاری، ایثار و وفاداری را توشه راه زندگی خود سازند.

پس از طی این مرحله و رسیدن به مرحله ازدواج، پذیرش هر یک به عنوان عضو جدید خانواده مقابل یک اصل مهم است که نباید ناچیز شمرده شود.

زوجین در هنگام ایجاد توافق زناشویی نباید فقط به نیازهای مادی اساسی خویش بپردازند، بلکه لازم است درخصوص مسایل شخصی از قبیل زمان و نحوه خواب و خوراک، منازعه و آشتی مجدد به بحث و تبادل نظر بپردازند.

زن و شوهر باید با هم تصمیم بگیرند که اعیاد را چگونه بگذرانند، چگونه برای تعطیلات برنامه ریزی کنند و نحوه خرج کردن و اجرای کارهای روزمره خانه را مشخص سازند.

باید درباره سنن و مراسم خانوادگی که قرار است همچون گذشته باقی بماند، با یکدیگر به توافق برسند و نیز اینکه مایلند چه مراسم و سنتهایی را شخصاً برای خودشان وضع کنند. ضروری است آنها درجه نزدیکی یا دوری از خانواده همسر را به کمک یکدیگر مشخص نمایند. در عین حال مناسب است آنها به دیدار دوستان یکدیگر بروند و در طی زمان کسانی را انتخاب کنند که سرانجام به دوست مشترک آن دو مبدل خواهند شد. بنابراین باید مشترکاً دوستان جدید خود را انتخاب نمایند.

در مجموع زوجین باید به استحکام بنای زندگی خویش بیندیشند و از کنجکاوی های بی مورد، درخصوص زندگی خانواده مقابل و آنچه ارتباطی به آنان ندارد پرهیز نمایند.

● صداقت همراه با سیاست

علیرضا تقوی عضو هیأت علمی دانشگاه نیز معتقد است: صداقت باید با نوعی سیاست و تفکر منطقی همراه باشد تا زوجین ضمن اینکه از صداقت یکدیگر مطمئن می شوند، در آینده نیز چنانچه اختلافی پیش آمد نتوانند از آن سوء استفاده کنند. به عنوان مثال دختر جوانی که دفترچه خاطرات خود را در اختیار همسرش می گذارد و یا مرتباً از خواستگارانی که داشته سخن به میان می آورد بذر بدبینی و بدگمانی را در دل شوهر خود می کارد. همچنین خانمی که اسرار زندگی خانواده و فامیلش را نزد همسرش فاش می کند باید در نظر داشته باشد که در صورت بروز اختلاف ممکن است همسرش از آن به عنوان یک حربه استفاده کند.

وی در پایان نتیجه می گیرد که صداقت در زندگی زناشویی لازم است، به شرطی که به موقع و سنجیده به کار رود، در غیر این صورت ممکن است در آینده مشکلات و ناراحتی هایی در روابط زوجین به وجود آورد.

صحبت درباره روابط عاشقانه گذشته: صحیح با غلط

تردیدی وجود ندارد که خانم ها نسبت به آقایون خیلی بیشتر صحبت می کنند. معمولاً خانم ها همیشه در پی آن هستند که همسرشان در مقابل آنها احساساتش را ابراز کند و هر چه در دل دارد را بر زبان بیاورد. این در حالی است که آقایون ترجیح می دهند خانم دست از سرشان بردارد و آنها را تنها بگذارد.

به هر حال زمانی که نوبت به گفتگوی باز میان زوجین می رسد، صحبت کردن در مورد “نامزد قبلی” و یا روابطی که هر یک از طرفین در گذشته تجربه کرده اند، می تواند تاثیرات مهمی بر روی رابطه بگذارد.

زمانیکه دو نفر قصد آن را دارند که در کنار هم یک رابطه ی قوی و پویا را ایجاد نمایند، درست نیست که همواره صحبت از یک نفر دیگر در ارتباط آنها به میان کشیده شود؛ اما باز هم باید به این سوال پاسخ داد: “اگر یکی از طرفین مرتباً در مورد رابطه ی قبلی خود صحبت می کند، آیا این بدان معناست که او در حال حاضر از ارتباطی فعلی اش ناراضی است؟” به هر حال بروز احساساتی نظیر حسادت، سوء ظن، و شک و تردید اجتناب ناپذیر است.

طرف دیگر همواره به این مسئله فکر می کند که به چه علت شریک او تا این حد از نامزد قبلی خود برای او تعریف می کند. اما ایا اگر کسی در مورد روابط قبلی خود صحبت کند به راستی بدان معناست که از ارتباط فعلی خود ناراضی است؟ به این سوال نمی توان یک جواب “بله” و یا “خیر” قطعی گفت. هر ارتباطی متفاوت است و از این مهمتر همه ی انسان ها نیز با هم فرق می کنند.

فقط به این خاطر که شریک شما مرتباً در مورد نامزد قبلی اش با شما صحبت می کند نمی توانید مطمئن شوید که تمایل دارد مجدداً رابطه ی خود را با فرد مورد نظر از سر بگیرد.

در یک چنین شرایطی ممکن است شخص تصور کند که چون شریکش دائماً از رابطه ی قبلی خود تعریف می کند، بنابراین به ارتباط گذشته بیش از ارتباط فعلی علاقمند بوده است. اما لزوماً صحبت از تجربیات گذشته نمی تواند یک چنین مفهومی در بر داشته باشد.

پیش از اینکه هر گونه قضاوتی کنید، باید ببینید که ارتباط قبلی او چه مدت زمانی به طول انجامیده. اگر آنها ارتباط طولانی مدتی با هم داشتند، بنابراین باید این انتظار را داشته باشید که هرزگاهی جملاتی در مورد نامزد قبلی شریک خود بشنوید. دلیلش هم این است که به هر حال برای مدت زمانی با هم بوده اند و در حال حاضر او جزئی از زندگی گذشته ی همسرتان را تشکیل می دهد

البته باید به شدت توجه داشته باشید که صحبت کردن در مورد نفر قبلی، صرفاً به آن معنا نیست که شریک زندگیتان احساس خاصی نسبت به فرد مورد نظر دارد. او فقط حقایق و اتفاقاتی را که برایشان افتاده برای شما تعریف می کند.

شما همچنین باید به این مطلب توجه کنید که شریکتان در چه زمینه ای در مورد نامزد قبلی اش با شما صحبت می کند.

اگر به طور مکرر شما را با نامزد قبلی اش مقایسه می کرد بنابراین باید نتیجه بگیرید که: “بله، با مشکل بزرگی روبرو هستید.” اگر شریک شما عادت به مقایسه کردن داشته باشد و همیشه شما را با نامزد قبلی (و یا هر کسی دیگری) مقایسه کند، پس باید متوجه باشید که مشکل از جانب اوست و این رابطه از سلامت مناسب اجتماعی برخوردار نمی باشد. همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کردیم، باید بدانید که همه ی انسان ها متفاوت هستند و شما تحت هیچ شرایطی نباید احساس کنید که شریکتان شما را با کسی مقایسه می کند.

این مسئله را نیز باید در نظر بگیرید که اگر گاهی اوقات به برخی از رفتارهای متداول شریک قبلی شان اشاره کردند، درست نیست بیش از اندازه حساسیت به خرج دهید، چراکه قصد آنها فقط بازگو کردن شرایط عادی زندگی شان است.

اگر متوجه شدید که نامزد قبلی و شریک فعلی زندگیتان اصرار دارند که به هر طریقی که شده به ارتباط خود با هم ادامه دهند، حتی در حد یک دوست کاملاً عادی، آنوقت باید کمی مراقب باشید. اگر چنین اتفاقی روی داد، نگران شدن شما یک امر کاملاً طبیعی است.

اگر نامزد قبلی سعی می کرد که حضور خودش را حفظ کند و نامزدتان نیز مجدداً شروع کرد به صحبت کردن در مورد او، باید احتمال دهید که شاید مجدداً شعله های عشقشان در حال روشن شدن است. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که احساسات واقعی خود را با طرف مقابل در میان بگذارید و به او بگویید که چه مسائلی باعث ایجاد نگرانی در شما شده اند.

شاید به شرایطی برخورد کنید که نامزد قبلی و شریک شما بخواهند به رابطه ی دوستانه ی خود ادامه دهند. در این حالت تصمیم گیری با شماست که در این رابطه باقی بمانید و ارتباط آنها را از نزدیک کنترل کنید و یا او را ترک کنید.

کلیدهای خوشبختی در زندگی زناشویی

عوامل مؤثر در دوام ازدواج هر یک در جای خود مهم است؛ ولی مهمتر از همه، عوامل اخلاقی و روانی است. بسیاری از کسانی که ازدواج هایشان از هم گسیخته است؛ علت را عدم توافق اخلاقی ذکر می کنند. هر چند ممکن است این سرپوشی برای پوشاندن سایر عوامل باشد ولی واقعیت این است که محکمترین ضربه را بر پیکر خانواده میزند.‌

عوامل اخلاقی و روانی متعددی در توفیق و حفظ زناشویی مؤثرند، و باید قبل از ازدواج در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرند. مواردی دیده شده است که خصوصیات اخلاقی افراد تحت تأثیر مشکلات زندگی تغییر کرده و زندگی شیرین خانوادگی به تلخی و تباهی کشیده شده است. بنابراین ثبات در ویژگی های اخلاقی و شخصیت از عواملی است که در ازدواج نقش مهمی به عهده دارد.‌

عوامل توفیق در زناشویی علاوه بر آن که در انتخاب مهم است، در حفظ و تداوم زندگی نیز اهمیت دارد. از این رو فردی که همسر مناسبی اختیار کند، باید متوجه باشد که بزرگترین نعمت در زندگی نصیبش شده است. او باید در نظر داشته باشد که نگهداری و حفظ نعمت، از به دست آوردن آن مهمتر و مشکلتر است.‌

● مهمترین عوامل توفیق و حفظ زناشویی:‌

۱) حوصله و بردباری: حوصله و بردباری در زندگی زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است. کسانی که در قبال مسائل خانوادگی و اختلافات بین خود و همسرشان حوصله به خرج نمیدهند و پساز کوچکترین موضوع مورد اختلاف، عکسالعمل نشان میدهند، زندگی زناشویی را به طرف ناسازگاری و ناشادی پیش میبرند. ‌

۲) صداقت: پایه و اساس زندگی خانوادگی است. چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا به دروغ متوسل شوند، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب میشود و زندگی زناشویی با مشکل مواجه میشود. ‌

۳) خلوص: منظور از خلوص، سادگی، پاکی و بیآلایشی است. اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد، زندگی صفا و صمیمیت خود را از دست خواهد داد. ریاکاری و تظاهر به مهربانی و صداقت بدون آن که واقعیت داشته باشد، بنیاد زناشویی را سست خواهد کرد.‌

۴) مهربانی: زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته و نسبت به هم مهربان باشند؛ در غم و رنج یکدیگر شریک ، و در همه حال یاریگر هم باشند.‌

۵) از خود گذشتگی: در زندگی زناشویی چنانچه گذشت نباشد زندگی به سختی می گذرد. بنابراین زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند و وضعی پیش نیاورند که با لجاجت، زندگی را بر خود تلخ کنند. زن و شوهری که در موارد اختلاف، از خود گذشت نشان میدهند و خطاهای یکدیگر را تحمل میکنند، در جهت سعادت و زندگی شاد و شیرین زناشویی پیش میروند. چنانچه روابط بین همسران صمیمانه باشد، هیچکدام از طرفین انتظار ندارد در ازای از خود گذشتگی، چیزی دریافت کنند که این امر نشانه عشق و صمیمیت زیاد بین آنهاست. فقط زوجهای ناموفق در اندیشه جبران خوبی های خود هستند.‌

۶) صمیمیت: صمیمیت حالتی است که بین زن و شوهر پرده و حجابی نباشد. آنچه در دل دارند بگویند و یار و غمخوار یکدیگر باشند. صمیمیت آینهای است که آنچه در ذهن و رفتار است در آن منعکس میشود.‌

۷) اعتماد و اطمینان: یکی از پایه های مهم زندگی شاد و خوشایند، اعتماد و اطمینان زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. زندگی زناشویی که در آن اعتماد حاکم نباشد، نتیجهاش اضطراب و نگرانی و بدبینی و بالاخره نابسامانی است. اگر پایه اعتماد و اطمینان در خانوادهای سست باشد؛ زندگی از نظر روانی وضع نامناسبی پیدا خواهد کرد. بنابراین رفتار و حرکاتی که ممکن است از طرفین سلب اعتماد کند؛ باید کنترل و ترتیبی فراهم شود که زوجین از همه جهات نسبت به یکدیگر تفاهم کامل داشته باشند.‌

۸) نظم و انضباط: یکی از عواملی که همیشه بین زن و شوهر منجر به بحث و گفتگوی اعتراضآمیز میشود، عدم رعایت نظم و انضباط در امور داخلی خانه است. زن یا شوهری که جوراب و لباسش وسط خانه افتاده باشد ، و یا نظافت و بهداشت خانه را رعایت نکند، مورد اعتراض قرار میگیرد. زمانی که هر دو طرف بینظمند شاید مشکل کمتر باشد. ولی اگر یکی منظم و منضبط و دیگری بیقید و بینظم باشد، مشکل بیشتر خواهد بود.‌

۹) همکاری: بیشتر امور خانه نیاز به همکاری دارد. این همکاری، ممکن است جنبه غیر ذهنی داشته باشد؛ مانند کمک در انجام امور خانه از قبیل شستن ظروف، خرید لوازم مورد نیاز، جارو کردن و…؛ و ممکن است جنبه ذهنی داشته باشد مانند همفکری برای رفع مشکلات و گرفتاریهای مالی، بررسی امور مربوط به فرزندان و مشابه آن. زن و شوهر باید در هر دو زمینه با هم همکاری نمایند تا مشکلات خانواده حل گردد. آنچه به بیسر و سامانی خانه و خانواده میانجامد؛ خودرا‡یی و عدم احساس مسئولیت یکی از طرفین است.‌

۱۰) سازگاری: وضعیت خانواده ممکن است در شرایط مختلف از نظر روانی و رفاه دگرگونیهایی داشته باشد. مثلاً نان آور خانه شغل خود را از دست بدهد و درآمد خانواده کم شود یا شغل او تنزل پیدا کند و یا با رویدادهای پیشبینی نشده دیگری مواجه گردد. در این مواقع چنانچه زوجین قدرت سازگاری داشته باشند و بتوانند خود را با شرایط تطبیق دهند، بقای خانواده تضمین میشود؛ در غیر این صورت احتمال از هم پاشیدگی خانواده میرود.‌

۱۱) تعهد: زن و مردی که عقد ازدواج بستهاند باید به تعهدات خود در طول عمر زناشویی پایبند باشند و همواره در نظر داشته باشند که عدول از تعهدات زناشویی از عواملی است که ریشههای این پیوند مقدس را سست میکند.‌

۱۲) سخاوت: خسّت هر یک از طرفین از عواملی است که ادامه زندگی را برای آنها مشکل میکند؛ مرد باید در اقتصاد خانواده میانهروی را اختیار کند و همسر خود را در هزینههای زندگی بیش از اندازه محدود نسازد. زن و مرد باید بین اسراف و خسّت ، نقطه میانهروی و اعتدال را انتخاب کنند و در این زمینه با هم همآهنگ شوند. دادن کادو و چشم روشنی به مناسبتهای مختلف، محبت و گرمی خانوادگی را افزایش میدهد و موجب استحکام پایههای زندگی زناشویی میگردد.‌

۱۳) وفاداری: زن و شوهر آنچه لازمه همسری است باید تا آخر عمر، مورد نظر قرار دهند و حقوق همسر خود را رعایت نمایند. تعهد و وفاداری دو خصلت حمیده است که ستونهای کاخ زناشویی را تشکیل میدهد. همسران متعهد به رعایت حقوق یکدیگر تا پایان عمر به هم وفادارند و به هیچ وجه از وظایف و مسئولیتهایی که در این زمینه پذیرفتهاند شانه خالی نمیکنند.‌

۱۴) احساس مسئولیت: عدم احساس مسئولیت زن و مرد در امور خانه و زندگی یکی از عواملی است که میتواند زندگی زناشویی را با بحران مواجه سازد. بنابراین هر یک از زوجین باید در حدود وظایفی که در روابط با خانواده به عهده دارند، احساس مسئولیت نمایند و نسبت به انجام آنها با جدیت اقدام کنند.‌

۱۵) مودّت و حسن تفاهم: یکی از عوامل حفظ و گرمی زندگی، مودّت و حسن تفاهم بین زن و مرد است. زن و مرد برای آن که از لذایذ زندگی برخوردار باشند، باید نسبت به یکدیگر در حد اعلای دوستی رفتار کنند و رفتار و روابط خود را براساس حسن تفاهم استوار نمایند.‌

۱۶) انعطافپذیری: گاه عواملی موجب اختلافهایی بین همسران میگردد. در اینجا حل مشکل با انعطافپذیری است. با انعطافپذیری زن و مرد میتوانند در جهات و ابعاد مختلف تنشهای موجود را کاهش دهند، و از دامن زدن به اختلافها جلوگیری نمایند، زیرا گذشت حالتی از انعطافپذیری است و این امر نقش مؤثری در استحکام بنای زناشویی دارد.‌

نكاتی چند درباره شناسایی ، علت یابی و راهیابی مسائل خانوادگی

نكته اول:

نخستین نكته این است كه انجام دادن هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یك همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید .

نكته دوم:

خانواده یك نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامتآن است . سعی كنید با همدلی ، همفكری ، همكاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید .

نكته سوم:

در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیكترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه كنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت كنید .

نكته چهارم :

زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به كار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند ، متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از : فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن ، تشریك مساعی و مشورت كردن ، به عقاید یكدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یكدیگر و نظایر آن .

نكته پنجم :

تحكیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم ، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . ازاین رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است .

نكته ششم :

وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند ، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف كرد كه گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشكل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه كه روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،كاری ماهرانه و پرپیچ و خم است كه كمك و مشاوره افراد متخصص را طلب می كند .

نكته هفتم :

لازمهیایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصافو صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانوادهرا بهفضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفیتبدیل نمایید .

نكته هشتم:

مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشكلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریك به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدنآنهاپیشگیری كنند و در اولین فرصت ممكن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یك فرایند مخرب و پیشرونده عمل می كنند . گاهی یك سوء تفاهم یا یك سوء ارتباط كوچك مانند یك گلوله برفی به تدریج به یك بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممكن است كه كسی در ارتباط با سكوت همسرش بگوید : وقتی او سكوت می كند ، معنایش این است كه مرا دوست ندارد . در حالی كه ممكن استسكوتاو معانی گوناگون داشته باشد .

نكته نهم:

مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است . سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید . همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستید . خاصه آن كه تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و یا در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد .

نكته دهم:

لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است كه طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یكدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی كنید در روابط كلامی ، غیر كلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افكار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه كنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید ( بی تفاوت نباشید ) . بنابراین اگر زن یا شوهری گفت : همسر من به فكر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به كار خودش مشغول است و …. ، این امر زنگ خطر محسوب می شود .

نكته یازدهم:

یادتان باشد كه مسئله یك طرف و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب كرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است كه از همسرتان سوال كنید : هدف شما از انجام این كار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می كنی ؟ ، چه طور شد كه این طور عمل كردی ؟ و نظایر آن .

نكته دوازدهم:

گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه به درستی درك نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هركس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند . یا این كه اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال كند كه منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد كه توضیح بیشتری دهد تا رفع اشكال و ابهام شود .

نكته سیزدهم:

در اكثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یكدیگر سخن می گویند ، اما آنچه كه یكی می گوید و آنچه كه دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشكلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشكل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان كنند . در این باره باید یادآور شد كه خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلكهدر برابرخشونتباید سكوت كرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت .

نكته چهاردهم:

در اكثر مواقع ، زوج هایی كه مشكلات ارتباطی دارند ، دچار مشكل شناختی ، طرز قضاوت كردن ( پیش داوری ) و دیدن اشكالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها كسانی هستند كه وقتی با لیوانی كه تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می كنند .

نكته پانزدهم :

سعی كنید با نگرش مثبت نسبت به یكدیگر و با مشورت كردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی كنید .

نكته شانزدهم :

در هر فرصتی كه پیش می آید سعی كنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط كلامی برقرار كنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذكر است كه زنها از صحبت كردن با همسرشان استفاده می كنند . بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند . چنانكه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش كند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا كندوصحبت كردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موكولنماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری كنید كه همسرشما فكر كند و احساس نماید كه شما مشغول كار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی كنید و توجه ندارید.

نكته هفدهم:

زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یكدیگر ارتباط كلامی و عاطفی برقرار كنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشكلات زناشویی- خانوادگی اقدام كنند و پیش از آن كه موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل كنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخلهنمایند .

نكته هجدهم:

زن و شوهر باید مشخص كنند كه از یكدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یك فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یكدیگر بپردازند و از یكدیگر سئوال كنند : آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور كنند كه این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند كه نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشكار ابراز كند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یكدیگر سؤال كنند : چه باید كردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟

نكته نوزدهم:

در رویارویی با مسائل و مشكلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است .

نکته بیستم:

راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یكدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصطلاح درد دل كردن اختصاص دهید .

نكته بیست و یكم :

داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی كه بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و … روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشكلاتی این است كه طرفین از یكدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یكدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود .

نكته بیست و دوم:

براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی كرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول كرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح كرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد . برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد كه این حرف را زدیویا این كار را كردی ؟ پسهمواره زن و شوهر باید یكدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توكل توصیه كنند .

نكته بیست و سوم:

زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامكان از انجام رفتارهایی كه موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری كنند .

نكته بیست و چهارم :

گاه زن و شوهر از یك مسئله واحد دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه،بروز یك مسئله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد . در حالی كه مرد می خواهد مستقل وخودمختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره كار این است كه در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند .

نكته بیست و پنجم:

لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است كه فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره كردن یكدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز كنند .

نكته بیست و ششم:

به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یكدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه كنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره كردن ، متلك گفتن ، تحقیر كردن ، سرزنش كردن و به رخ كشیدن یكدیگر باید اجتناب كرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می كند .

نكته بیست و هفتم:

اساس یك ارتباط سالم و بانشاط مثبت فكر كردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی كنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی كه در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری كه در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابطسالم ورضایت بخش از نعمت هایی است كه در اختیار دارید و باید شاكر درگاه الهی باشید .

نكته بیست و هشتم:

گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحكام پیوند زناشویی از سوی هر یك از زوج هاست . لذا از خطاهای یكدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل كنید . این نكته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است كه با زنان خود با نیكی و مهربانی معاشرت كنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید .

نكته بیست و نهم:

زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند كوچك ( مثلاً یك شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیك ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یكدیگر بروز دهند .

نكته سی ام:

زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند .

نكته سی و یكم:

از آن جا كه نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت كنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یكدیگر مشخص كنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند .

نكته سی و دوم:

در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاكم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای كانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید .

نكته سی و سوم:

خطای یكدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نكنید و همواره احترام یكدیگر رانگه دارید . همچنین سعی كنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری كنید .

نكته سی و چهارم:

مسئله اصلی این است كه تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافات زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد.

نكته سی و پنجم:

تشویق و ابراز تشكر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تكرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تكرار آن رفتارها ا بیشتر می كند . او یاد می گیرد كه پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تكرار كنم .

نكته سی و ششم:

سعی كنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح كنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شكل گیری افكار منفی پرهیز كنید . برای مثال اگر همسر شما یك بار بدقولی كرده است به او نگویید : تو همیشه بدقولی می كنی ! در حالی كه ممكن است همسر شما این بار قولش را فراموش كرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد .

نكته سی و هفتم:

گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شكستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی كنید حتی الامكان به قول های داده شده عمل كنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید .

نكته سی و هشتم:

از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یكدیگر مانند : بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز كنید .

نكته سی و نهم:

لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یكی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشكلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در كار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید.

نكته چهلم :

سخن آخر این كه برای ایجاد ، حفظ و استمرار یك رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یك از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش كند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت كند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل كمك كننده برقراری ارتباطسالم توجه نماید و عمل كند .

ستایش همسر ، به‌عنوان قهرمان اصلی زندگی

دوام هر ازدواجی نیاز به تدبیر و درایت دارد، که به کار بردن این تدبیر و درایت، توانایی خاصی لازم دارد. شوهر شما نیاز دارد او را همان‌طور که هست درک کنید نه «آن‌طوری که دلتان می‌خواهد باشد.» به‌عنوان مثال، نگاه دقیقی به او بیفکنید. ممکن است که او اندام خود را دوست داشته باشد. بدن او تنها چیزی است که او دارد و با آن زندگی می‌کند. او از شما می‌خواهد که جسمش را دوست بدارید و تحسین کنید.

تنها راهی که برای این کار وجود دارد این است که به او بگویید اندامش را دوست دارید. شاید این کار برای شما خیلی غریب به نظر برسد. حتی ممکن است شما آن را خیلی مبتذل بدانید. اگر این‌گونه باشد ممکن است شوهر شما این نیاز طبیعی خود را از طریق فرد دیگری غیر از شما تأمین نماید که بدترین حالت برای شما خواهد بود. برای شما امتیاز بسیار بزرگی خواهد بود که شوهرتان را مطمئن سازید او را همان‌گونه که هست دوست دارید و به‌عنوان مهم‌ترین فرد زندگی خود در قالب یک فرد خاص و استثنایی در قلب خود پذیرفته‌اید.

او را شخصاً با نگاه و رفتار و گفتار خویش تحسین کنید. این همان چیزی است که او از شما انتظار دارد. اگر شوهر شما شبی به خانه آمد و از شما به‌خاطر آراستگی منزل و غذای خوبتان قدردانی کرد و به شما گفت چقدر امشب زیبا و سرحال شده‌اید، در مقابل نیز توقع دارد که از زبان شما بشنود که او هم امشب مرتب و خوش‌قیافه شده است، نه اینکه از او در مورد کارش و علت دیر آمدن و یا چگونگی رفع مشکلات خانواده بازجویی شود.

با دقت به او خیره شوید. او نمی‌تواند تحسین زیادی را به ناگاه پذیرا شود. پس خیلی آرام شروع کنید. یک روز به او یک حرف تعریف و تحسین‌آمیز بزنید و آن وقت روز دیگر مطلب یا رفتار دیگر، بنابراین خواهید دید که در برابر شما هم‌چون گل شکفته خواهد شد. این‌گونه رفتار تحسین آمیز شما می‌تواند جایگاه واقعی همسرتان را به‌عنوان یک پدر ارزشمند و قابل احترام در نزد فرزندان تثبیت در تغییر رفتار مناسب آنان نسبت به پدرشان موثر و مفید قرار گیرد.

یک زن نباید عاری از هیجان باشد و ازدواج نباید در سکون باقی بماند. شما می‌توانید شور و هیجان خود را حفظ کنید و آن را افزایش دهید و برای موفق شدن در زندگی زناشویی، باید حتماً این کار را بکنید. در پایان یک روز دراز، شوهر شما به‌خصوص نیازمند تحسین‌های شما است. شوهری قبل از ترک محل کارش و رفتن به منزل، به زنش تلفن کرد و گفت «من یک مرد ناقص هستم که در جستجوی یک زن کامل می‌باشم. آماده شو!»

کاری کنید که غرور و اعتماد به نفس همسرتان در پایان هر روز از نو زنده شود. این امر، باید با صداقت کامل انجام و از سرشت واقعی عشق سرچشمه بگیرد. اگر شما نیازهای او را برآورده نکنید، او ناگزیر خواهد بود که به طریقی از خانه بگریزد.

از سوی دیگر، ممکن است که شوهر شما از آن‌گونه مردانی باشد که تنها کارشان در خانه نوشیدن چای و مطالعه روزنامه یا تماشای تلویزیون باشد. شاید سرزنش‌ها و رفتارهای نامطلوب شما سبب شده که دست از کار کردن در خانه برداشته و تمایلی برای کمک کردن به شما نداشته باشد.

حتماً شوهر شما به تحسین نیاز دارد. به او اعتماد به نفس بدهید تا انگیزه‌های لازم را دوباره به‌دست آورد، به استثنای مسایل عمده و اساسی که زندگی خانوادگی را تحت شعاع قرار می‌دهد، معمولاً زندگی از امور کوچک و بی‌اهمیت که جریان زندگی را دگرگون می‌سازد تشکیل می‌شود.

شخصیت و وجود مرد فریاد می‌زند: «مرا دوست بدار و خواسته‌هایم را برآورده ساز» عشق می‌گوید: «به من اجازه بده که نیازهایت را برآورده سازم.» همین امشب، احساس صمیمانه‌تان را نثار شوهرتان کنید و تماشا کنید که چگونه جام وجود او پر و لبریز می‌شود. آنچه را که از غر زدن بر نمی‌آید، تمجید و تحسین انجام خواهد داد!

مرد و زن، هر چند از لحاظ وضعیت یکسان هستند اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. در یک خانواده سالم و متعادل مرد رئیس خانواده و مسئول آن است و زنش معاون او و مدیر خانواده می‌باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست. هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید. بعضی مواقع خانواده‌ها تلاش کرده‌اند که این ترتیب را معکوس کنند و یک زن را به‌عنوان رئیس خانواده انتخاب کرده‌اند. زمانی که این نظام جدید پا می‌گیرد و قوامی می‌یابد، نظام خانواده وارونه می‌شود. طولی نمی‌کشد که این سیستم جدید متلاشی می‌شود. وقتی با مدیریت خوب و قوی خود به شوهرتان امکان می‌دهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی را انجام می‌دهید.

یک زن کامل، یک برده نیست. او بزرگوارانه تصمیم می‌گیرد که خود را با زندگی شوهرش سازگار کند، هر چند که گاهی اوقات ممکن است ناخود‌آگاه خود را قربانی سعادت خانواده و همسرش احساس نماید و به گونه‌ای رنج‌آور احساس فدا شدن و نادیده انگاشته شدن خود را در زندگی بنماید که اکثر نابسامانی‌های روانی و رفتاری زنان مانند افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس و خودباوری ناشی از این طرز تفکر خواهد بود. در حالی که مردان در صورتی که جایگاه واقعی خود را در خانواده توسط مدیریت خوب همسرش به دست آورند، به نوبه خود برای سپاسگزاری از همسرشان، فداکاری او را جبران کرده و تا حد توانایی خویش خواسته‌های او را برآورده می‌کنند.

زندگی زناشویی، به یک رژیم سلطنتی می‌ماند. جایی که در آن شوهر شاه است و همسرش یک ملکه. در کاخ سلطنتی، که همان کانون گرم خانواده است، تصمیم شاه حرف آخر است، هم برای ملکه و هم برای کشورش. اما بی‌شک ملکه برده شاه نیست، زیرا او می‌داند که قدرتش در کجا نهفته است. او همسر شاه است و می‌‌تواند بر مسند قدرت بنشیند. وی حق دارد و در واقع می‌تواند به راحتی تمامی احساساتش را بیان کند، با اینکه پادشاه به مقدار زیادی از قضاوت ملکه الهام می‌گیرد، اما در صورت اختلاف نظر و عقیده، شخص پادشاه است که تصمیم نهایی را می‌گیرد.

حالا اگر پادشاه خانه شما، تصمیمی اشتباه بگیرد، چه می‌شود؟ این یک وضعیت دشوار است، به‌خصوص وقتی که شما ‌می‌دانید حق با شماست. متأسفانه در مواقع زیادی این چنین است. با وجود این، ملکه باید از شوهرش تبعیت کند و نباید پس از اعلان تصمیم شوهرش، وی را سرزنش کرده و یا از او خرده بگیرد. خانم‌های عزیز قدری به خاطرات تلخ گذشته در این زمینه برگردید و نتیجه و اثرات ناخوشایند آن آزمون‌ها و تجربه‌های شتاب‌زده را به خاطر آورید!

«اکثراً در کودکی به دختر بچه‌ها آموخته می‌شود که به هیچ مردی نمی‌توان اعتماد کرد، زیرا مردها فقط برای اینکه خوش بگذرانند به زن‌ها نزدیک می‌شوند. لذا، اگر قرار است با مردی زندگی کنیم بگذارید او خودش را با شما وفق دهد، قبل از اینکه شما این کار را بکنید».

این طرز فکر از زمان کودکی شکل گرفته می‌شود و بی‌شک موجب ایجاد موانع بزرگی در زندگی کنونی‌شان می‌گردد.

زن آرمانی، مرد آرمانی … زندگی آرمانی

در معماری زندگی مشترک آشنایی «آغاز»، شناخت «پیشرفت»، و ازدواج «کامیابی» محسوب می شود، اما با هم خوشبخت بودن و حساس رضایت از یکدیگر هدف نهایی زوجین در ازدواج موفق است که برای دستیابی به این هدف ارزشمند، باید نیازهای عاطفی و مهمتر از آن تفاوتهای فردی یکدیگر را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.

به اعتقاد روانشناسان، همه افراد به لحاظ شخصیتی یک سری تفاوتهایی با یکدیگر دارند که برخی از این تفاوتها به دلیل جنسیت افراد می باشد، اما این مسأله به معنای فاصله انداختن و جدا کردن نیست، بلکه در سایه با هم بودن می توانند ما را به کمال و آسایش برسانند. البته مشروط بر آن که آنها را بشناسیم تا درصدد رشد و تکامل یکدیگر برآییم.

● فرصتهای شیرینی که نباید از دست داد

گرچه اکثر ما نیازهای خود را به طور کامل می دانیم، ولی متأسفانه اغلب گمان می کنیم دیگران، به خصوص همسرمان نیز همین نیازها را دارد و از او انتظار داریم آنچه را که ما می پسندیم، بپسندد و آن گونه که ما فکر می کنیم، بیندیشد.

در این میان خیلی از ما تصور می کنیم اگر همسرمان دوستمان دارد، باید به همان گونه که ما با او رفتار می کنیم، با ما رفتار کند، ولی این را نمی دانیم که چنین طرز تفکری موجب می شود تا فرصتهای شیرینی که می توانیم در صورت با هم بودن خلق کنیم را از دست بدهیم، زیرا نمی دانیم با وجود شباهتهای موجود، تفاوتهایی از نظر جنسیتی با هم داریم. پس بهتر است در مورد این تفاوتها و نیازهای مرتبط با آن به طور واضح و روشن صحبت کنیم تا در سایه شناخت آنها به رضایت خاطر و آسودگی خیال برسیم.

● زن خواهان احترام است و مرد طالب تشکر

وقتی مرد به گونه ای با همسرش رفتار کند که مطمئن شود شوهر حقوق، خواسته ها و نیازهای او را در اولویت قرار داده و به او احترام گذاشته است، او نیز نشان می دهد که از رفتار و تلاش همسرش راضی است. در نتیجه مرد حس می کند که همسرش قدردان زحمتها و تلاشهای اوست و چون مورد تقدیر و تشکر قرار می گیرد، راسخ تر می شود تا بر تلاش خود در زندگی بیفزاید و انگیزه پیدا کند تا بیشتر به همسرش احترام بگذارد. در این شرایط زندگی برای هر دوی آنان دلپذیرتر خواهد شد.

● ابراز علاقه، اعتماد می آورد

وقتی زن با همسرش طوری رفتار کند که مرد متوجه شود مورد اعتماد اوست، شوهر نیز از تمام توان خود برای خوشبختی همسرش کمک می گیرد. پس این واکنش زن (مثبت اندیشی درباره تواناییهای شوهر) پیامدهای خوشایندی را به همراه دارد.

همچنین زمانی که مرد به احساسات همسرش توجه می کند و از صمیم قلب به خشنودی او می اندیشد، زن مطمئن می شود شوهرش به او علاقه دارد و نسبت به زندگی دلگرمتر می شود که حاصل آن طراوت و شادابی محیط خانواده است.

● زن تشنه مهرورزی و مرد تشنه تحسین است

اگر مرد، نیازهای همسرش را در اولویت قرار دهد و با افتخار خود را متعهد بداند که از همسرش حمایت و نیازهای او را برآورده کند، زن نیز متوجه می شود که شوهرش او را دوست دارد و احساس بالندگی می کند. در این جاست که مرد با مهم جلوه دادن احساسات و نیازهای همسرش، در کنار کارهای مورد علاقه خود مثل کار، مطالعه، ادامه تحصیل و تفریح موجب می شود نیاز همسرش به مهرورزی نیز برآورده شود. بنابراین وقتی زن احساس کند شوهرش در زندگی تنها به او می اندیشد و به خاطر خوشبختی او تلاش می کند، به شوهرش افتخار خواهد کرد و این رفتار وی را مورد تحسین قرار می دهد.

باید توجه داشت همان طور که زن نیازمند مهرورزی از سوی همسر است، مرد نیز احتیاج به تحسین وی دارد. پس چه بهتر که زن هم از ویژگیها و استعدادهای او از قبیل صداقت، شرافت، صبر و مهربانی و مقاومت احساس خرسندی کرده و این مسأله را به او بازگو کند. در چنین شرایطی، زندگی برای هر دوی آنها کانون عشق و علاقه می شود و لحظه، لحظه آن سرشار از لطف و آرامش خواهد بود.

● او را درک کن تا پذیرفته شوی

هنگامی که زن بدون هیچ کوششی برای تغییر همسر، او را همان گونه که هست بپذیرد و باور داشته باشد، مرد نیز او را صمیمانه پذیرفته و از او استقبال می کند.

البته این پذیرش به آن معنا نیست که مرد از هر جهت کامل و بی عیب و نقص است، بلکه به این مفهوم است که زن به شوهرش اعتماد می کند و به او فرصت می دهد تا خود در پی اصلاح و بهبود نقصهایش باشد. در این صورت مرد راحت تر به سخنان همسرش گوش می دهد، او را درک می کند و می کوشد نیازهای او را به گونه ای شایسته برآورده کند.

از سوی دیگر وقتی مرد بدون داوری و از روی همفکری به ابراز احساسات همسرش گوش دهد، زن حس می کند همسرش او را درک می کند، در نتیجه بهتر می تواند او را بپذیرد و باور داشته باشد و در این صورت زندگی مشترکشان هم صمیمانه تر می شود.

● تشویق در برابر اطمینان خاطر

بررسیها نشان می دهد، هنگامی که مرد به همسرش احترام می گذارد و به او علاقه نشان می دهد، درکش می کند و نسبت به او مهر می ورزد، زن اطمینان خاطر پیدا می کند.

البته این به آن معنا نیست که مرد تصور کند چون تمام نیازهای اساسی همسرش را برآورده کرده، او باید کاملاً شاد باشد و احساس امنیت کند، بلکه شایسته است همواره او را مورد ملاطفت و مهربانی قرار دهد و بگوید که «دوستش دارد» و بارها و بارها به او اطمینان خاطر بدهد که چقدر برایش اهمیت دارد. (البته نه به طور غیرمستقیم و یا با الفاظ شوخی آمیز، بلکه با ایجاد رابطه چشمی و کاملاً مستقیم). زن نیز باید با اطمینان به تواناییها و قابلیتهای همسرش، او را تشویق کند تا احساساتی از قبیل امیدواری و شجاعت را به وی منتقل کند. چون مردها هنگامی که همسر خود را قدردان بدانند، اطمینان خاطری را که او نیازمند است به او می بخشند.

● تأیید و اعتبار

به عقیده اغلب مردها، زن ایده آل، زنی است که آنان را تأیید کند. زیرا هر مردی در اعماق وجودش دوست دارد در نظر همسرش یک «قهرمان» باشد. بنابراین اگر مرد بتواند در فراز و نشیبهای زندگی عملکرد مناسبی داشته باشد و همسرش او را تأیید کند، عزت نفس پیدا خواهد کرد و این مسأله موجب می شود او از موقعیت خود در خانواده راضی باشد که بازتاب این مسأله نیز برای زن اعتبار به وجود می آورد و احساس می کند مورد محبت شوهرش قرار گرفته است.

همچنین مرد با اعتبار بخشیدن به نیازهای زن، این مسأله را اثبات می کند که او را همان گونه که هست دوست دارد و همیشه برایش قابل احترام است.

● نکته آخر

یکی از مهمترین مسایل روز در زندگیهای مشترک برابری حقوق و مساوات در تمام امور زندگی است. این مسأله بر پایه عقیده قرار دارد که زن و شوهر دارای حقوق یکسانی هستند و باید برای تحکیم و موفقیت رابطه خود، به طور عادلانه با یکدیگر همکاری کنند، اما این عقیده که آنان «دارای حقوق مساوی» هستند به این معنی نیست که نمی توانند با هم تفاوت داشته باشند، بلکه بیانگر این است که تفاوتهای آنان نباید سبب شود تا یکی بر دیگری برتری یابد و بر او سلطه جویی کند.

همچنین منظور از «همکاری عادلانه و مساوی» زن و شوهر این نیست که باید هر دو به یک اندازه کار کنند و درآمدی مساوی داشته باشند و کارهای منزل را نیز به طور مساوی بین خود تقسیم کنند، بلکه در زندگی مشترک و ازدواجی که متکی بر آگاهی و شناخت عاطفی باشد، مساوات یعنی اینکه زوجین کارها را به گونه ای با هم تقسیم کنند که هر دو از انجام سهم خود رضایت داشته باشند و اگر احتمالاً یکی از طرفین نسبت به سهم خود ناراضی بود، این آزادی را داشته باشد که مسأله را بیان کند تا با همکاری و همدلی طرف مقابل، به سمت توافقی منطقی و عادلانه در جهت احساس رضایت در زندگی مشترکشان حرکت کنند تا هر دو به کمال برسند. در این صورت می توانیم مساوات را این گونه معنا کنیم که زوجین باید بکوشند تا در محبت، مهرورزی، تأیید، قدردانی، گذشت و بزرگواری نسبت به طرف مقابل از یکدیگر سبقت بگیرند تا بتوانند با توکل به خدا همسری شایسته و کامل برای یکدیگر باشند.

 


جستجو