وَ اعْلَمْ اَنَّهُ. آگاه باش
لَيْسَ شَىْءٌ بِاَدْعى اِلى حُسْنِ ظَنِّ راع بِرَعِيَّتِهِ مِنْ اِحْسانِهِ اِلَيْهِمْ،
كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان،
وَ تَخْفيفِهِ الْمَؤُوناتِ عَلَيْهِمْ، وَ تَرْكِ اسْتِكْراهِهِ اِيّاهُمْ عَلى ما لَيْسَ
و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان
لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْيَكُنْ مِنْكَ فى ذلِكَ اَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ
ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم
بِرَعِيَّتِكَ، فَاِنَّ حُسْنُ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَويلاً، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ
فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو برمى دارد، و به خوش گمانى تو
حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ، وَ اِنَّ اَحَقَّ مَنْ ساءَ ظَنُّكَ بِهِ
كسى شايسته تر است كه از تو احسان ديده، و به بدگمانيت كسى سزاوارتر است كه
لَمَنْ ساءَ بَلاؤُكَ عِنْدَهُ. (نهج البلاغه نامه 53)
از جانب تو به او ناراحتى رسيده.؛نکته و حکمت ها
1- داشتن حسن ظن و اعتماد و اطمینان به مردم؛
2- بالا بردن اعتماد مردم از طریق احسان به آن ها و کاستن از هزینه هایشان و تحمیل نکردن امور غیر لازم؛
3- فراهم کردن همه عوامل حسن ظن و اعتماد به حکومت؛
4- سرمایه اجتماعی و اعتمادزایی؛
5- حسن ظن به کار آزموده ها و تجربه پس داده ها؛
6- سوء ظن به بد سابقه ها و شکست خورده ها؛
7- نداشتن انتظار نابجا از مردم.
انتظارات، بایدها و نبایدها (اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1- به زیر مجموعه خود حسن ظن داشته باشد؛
2- به زیر مجموعه خود اعتماد و اطمینان داشته باشد؛
3- پیوسته در پی بالا بردن اعتماد زیر مجموعه به خود و سازمان باشد؛
4- از هزینه های زیر مجموعه و سازمان خود بکاهد؛
5- امور غیر موظف را به زیر مجموعه خود تحمیل نکند؛
6- سرمایه اجتماعی را افزایش دهد؛
7- نسبت به کارآزموده ها و تجربه پس داده ها اصل را برحسن ظن و نسبت به بد سابقه ها و شکست خورده ها اصل را بر سوء ظن بگذارد.
شواهد از آیات قرآن و سخنان امام (ع)
اول: آیات قرآن
1- (قل أذن خیر لکم)؛ «بگو: گوشیِ خوب بودن، به نفع شماست»؛
2- (یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید»؛
دوم: روایات امام
1- «إذا ظهرت الریبه سائت الظنون» ؛ «هر گاه شک ظاهر شود (یقین از بین برود)، گمان ها بد شود»؛
2- «إذا استولی الصلاح علی الزمان و اهله ثم أساء الظن رجل برجل لم یظهر منه خزیه فقد ظلم و اعتدی» ؛ «هر گاه صلاح و نیکی بر زمان و مردم آن چیره گردد، مردی به مردی دیگر بدگمان شود، با این که ناشایسته از او سرنزده باشد؛ البته این مرد بدگمان ستم کرده و از اعتدال گذشته است»؛
3- «إذا استولی الفساد علی الزمان و أهله ثم أحسن الظن رجل برجل فقد غر»؛
«هر گاه فساد بر زمان و مردمش غلبه پیدا کند، آن گاه مردی حسن ظن به مردی دیگر کند، البته این مرد فریب خورده است»؛
عمده بدبختی امروزه ما مسلمانان روی همین اصل است که فساد بر زمان تسلط پیدا کرده و حسن اعتماد از ما سلب شده و رشته تمام امور از هم گسیخته است؛
4- «آفه الدین سوءالظن» ؛ «آفت دین بدگمانی به خدا است».
روشــها
وَ لاتَنْقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الاُْمَّةِ، وَ اجْتَمَعَتْ
روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كرده اند، و به سبب آن در ميان مردم
بِهَا الاُلْفَةُ، وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ، و لاتُحْدِثَنَّ سُنَّهً تَضُرُّ بِشَىْء
الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته
مِنْ ماضى تِلْكَ السُّنَنِ، فَيَكُونَ الاَْجْرُ لِمَنْ سَنَّها، وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ
ضرر مى زند بهوجود نياور، كه پاداش و اجربراى كسى است كه روشهاى درست را برپاكرده، وگناه از
بِـما نَقَضْـتَ مِنْـها .
بين بردن آن روشها بر گردن توست.
الف- نکته ها و حکمت ها
1- نقض نکردن سنت های مشروع؛
2- ایجاد نکردن سنت های نامشروع؛
3- رعایت شاخص های عمل بزرگان، وحدت والفت آفرینی،اصلاح در رویه ها،نظامات وسنت ها؛
4- پاسداشت نظامات.
ب. انتظارات، بایدها و نبایدها (اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1- نظامات، رویه ها و مقررات مشروع را نقض نکند؛
2- نظامات و رویه ها و مقررات نامشروع را ایجاد نکند؛
3- سه شاخصه عمل بزرگان،وحدت آفرینی و اصلاح گری را در نظامات مدیریتی خود رعایت کند؛
4- نظامات و آداب و سننی را که بزرگان امت به آن پای بند بوده اند، رعایت کند؛
5- نظامات و آداب و سننی را که باعث وحدت و انسجام می شود، رعایت کند؛
6- نظامات و آداب و سننی را که باعث اصلاح و صلاح مردم است، رعایت کند؛
7- خود را نگهبان نظامات بداند.
ج) شواهد از روایات امام (ع)
ارتباط با دانشمندان
وَ اَكْثِرْ مَدارَسَةَ الْعُلَماءِ، وَ منافَثَةَ الْحُكَماءِ، فى تَثْبيتِ ما صَلَحَ
در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم
عَلَيْهِ اَمْرُ بِلادِكَ، وَ اِقامَةِ مَا اسْتَقامَ بِهِ النّاسُ قَبْلَكَ.
پيش از اين به آن مستقيم شده اند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن.
الف- نکته ها و حکمت ها
1- ارتباط تنگاتنگ با علمای دین؛
2- بحث و گفت و گوی فراوان با کارشناسان و متخصصان؛
3- سامان دادن امور؛
4- شناسایی عوامل قوام کارها در گذشته.
ب- انتظارات، بایدها و نبایدها (اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1- ارتباط پیوسته با عالمان دین و دانشمندان داشته باشد؛
2- با کارشناسان و متخصصان و صاحب نظران ارتباط پیوسته داشته باشد؛
3- از دیدگاه علما و کارشناسان برای سامان دادن امور استفاده کند؛
4- از تجربیات و روش های اثر بخش تجربه شده بهره ببرد؛
5- پیوسته به دنبال تثبیت عوامل صلاح و اصلاح جامعه و تأمین حفاظت از آن چه مردم به آن وابسته اند، باشد.
ج- شواهد از آیات قرآن و سخنان امام (ع)
اول: آیات قرآن
1- (یرفع الله الذین آمنو منکم و الذین اوتو العلم درجات)؛ «خدا کسانی از شما را که ایمان آورده اند و کسانی را که به آنان دانش داده شده، به رتبه هایی بالا می برد».
2- (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون)؛ «آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسان اند؟!»
3- (فسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون)؛ «پس اگر نمی دانید، از آگاهان بپرسید».
4- (و من یؤت الحکمه فقد أوتی خیراً کثیرا)؛ «و به هر کس فرزانگی داده شود، پس به یقین خیری فراوان [به او] داده شده است».
دوم: روایات امام
1- «من ایقظ فتنه فهو آکلها»؛
2- « رأیک لا یتسع لکل شی- ففرغه للمهم من امورک- و مالک لا یغنی الناس کلهم فاخصص به اهل الحق- و کرامتک لا تطیق بذلها فی العامه – فتوخ بها اهل الفضل- و لیلک و نهارک لا یستوعبان حوانجک – فأحسن القسمه بین عملک و دعتک»؛
3- « الملک بالدین یبقی والدین بالملک یقوی»؛
4- «الحازم اذا اشکل علیه الرأی بمنزله من اضل لؤلوه – فجمع ما حول مسقطها من التراب – ثم التمسها حتی وجدها- و لذلک الحازم یجمع وجوه الرأی فی الامر المشکل – ثم یضرب بعضه ببعض حتی یخلص الیه الصواب»؛
5- «اذا احسست من رایک باکداد و من تصورک بفساد- فاتهم نفسک بمجالستک لعامی الطبع- او لسیئ الفکر- و تدارک اصلاح مزاج تخیلک بمکاثره اهل الحکمه- و مجالسه ذوی السداد- فان مفاوضتهم تریح الرای المکدود – ترد ضاله الصواب المفقود»؛
6- «کثره الآراء مفسده کالقدرلا تطیب اذ کثر طباخوها»؛
7- «الدین یعصم»؛ «دین انسان را (از بدی و لغزش) باز می دارد»؛
8- «العلم ینجد»؛ «دانش شخص را یاری می کند»؛
9- الحکمه ترشد»؛ «حکمت شخص را راهنمایی کند»؛
10- «الفکر یهدی»؛ «فکر و اندیشه راهنما است»؛
11- «العلم بالفهم»؛ «دانش به دریافت و اندیشه است»؛
12- «ألفهم بالفطنه»؛ «دریافت به زیرکی است»؛
13- «الفطنه بالبصیره»؛ «زیرکی با بینش است»؛
14- «الناس أعداء ماجهلوا»؛ «مردم دشمن چیزی اند که نمی دانند»؛
15- «الحزم باجاله الرأی»؛ «دور اندیشی به گردش و کار انداختن اندیشه است»
16- «الحکماء اشرف الناس انفساً و اکثرهم صبراً و اسرعهم عفواً و اوسعم اخلاقا»؛ «حکماء از حیث نفوسشان، شریف تر و از حیث صبر ، بیشتر و از حیث گذشت، پر شتاب تر و از جهت خوی و خلق ، گشاده روترین مردم می باشند»؛
17- «العلما اطهر الناس اخلاقاً و اقلهم فی المطامع أعراقاً»؛ «دانشمندان از حیث اخلاق پاکیزه ترین واز حیث ریشه دوانیدن در طمع ها، کمترین مردم اند»؛
18- «اعقلو الخبر اذا سمعتوه عقل درایه لاعقل روایه فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل»؛ «هر گاه سخنی شنیدید آن را برای دانستن بشنوید؛ نه برای بازگو کردن، زیرا د انش روایت کننده بسیار و رعایت کننده اندک دارد»؛
19- «اعقل الناس أنظرهم فی العواقب»؛ «خردمندترین مردم کسی است که بیشتر به پایان کارها می نگرد»؛
20- «آفه العلما حب الریاسه»؛ «آفت دانشمندان (بر خلاف دستور دین و دانش کار کردن و ) رتبه و سروری خواستن است»؛
21- «جالس العلماء تسعد»؛ «با دانشمندان بنشین تا نیک بخت شوی»؛
22- «جالس العلماء تزدد علما»؛ «با علما بنشین، بر علمت بیفزایی»؛
23- «الحازم إذا أشکل علیه الرأی بمنزله من أضل لؤلؤه- فجمع ما حول مسقطها من التراب- ثم التمسها حتی وجدها- و لذلک الحازم یجمع وجوه الرأی یجمع وجوه الرأی فی الأمر المشکل- ثم یضرب بعضه ببعض حتی یخلص إلیه الصواب»؛ «وقتی رأی و نظر انسان دور اندیش در مسئله ای دچار مشکل شود، مانند کسی که لؤلؤیی گم کرده، همه ی خاک های اطراف را جمع و بررسی می کند تا آن را بیابد. به همین جهت دوراندیش همه آراء و ابعاد مسئله و مشکل خود را گردآوری و آن ها را آنقدر بر یکدیگر می زند تا راه درست را بیابد؛ (رأی صحیح را پیدا کند.)».
24- «إذا أحسست من رأیک بإکداد و من تصورک بفساد- فاتهم نفسک بمجالستک لعامی الطبع- أو لسیئ الفکر- و تدارک إصلاح مزاج تخلیک بمکائره أهل الحکمه- و مجالسه ذوی السداد – فإن مفاوضتهم تریح الرأی المکدود- و ترد ضاله الصواب المفقود»؛ « هر گاه در رأی خود احساس اشکال و سختی که و در ذهن خود احتمال فساد دادی، خود را متهم نما و بررسی کن که با انسان های کوتاه فکر یا بد اندیشه ننشسته باشی و ماهیت تخیل خود را با ارتباط با دانشمندان و اهل حکمت و ثواب جبران نما، زیرا تعامل تو با ایشان، رأی تو را از رأی ناثواب زهانیده و اندیشه مطلوب گم شده را به تو باز می گرداند»؛
25- «کثره الآراء مفسده کالقدر لاتطیب إذ کثر طباخوها»؛ «کثرت آرا و تنوع دیدگاه ها فساد آور است، هم چنان که اگر آشپزهای یک دیگ متعدد شوند، غذا مطبوع نخواهد بود».