امام حسن عسگری (علیه السلام) در روز جمعه8ریبع الثانی سال232ق در مدینه متولد شد.1مادر بزرگوارش حُدیث2 وپدر بزرگوارش امام هادی (علیه السلام) است.مرحوم اربلی می نویسد:«امام اسمه فالحسن و کنیته ابومحمد ولقبه الخاص،3نامش حسن و کینه اش ابومحمد و لقبش خالص است.
شیوه قرآن مجید در رابطه با ائمه هدی(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) و خانواده آن حضرت این است
که به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگیهای آنان بپردازد نه به معرفی «شخص». این شیوه
حکمتهای متعددی دارد که برخی از آنها به اختصار بیان خواهد شد. در اینجا دوزمینه برای گفت و
گو وجود دارد: موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) و حکمت و سراین روشن.
آية ولايت
>>إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون>>.[1[
تفسير آيه
1.
كلمة «اِنَّمَا» بر تخصيص دلالت ميكند. يعني ولايت بر مسلمانان مخصوص خدا، و پيامبر خدا و مؤمناني است كه در آيه توصيف شدهاند. زمخشري در اين زمينه نگاشته است:2.
در مورد اين كه مقصود از ولايت چيست، دو ديدگاه وجود دارد. علماي اهل سنت آن را به معناي محبت و نصرت، و علماي شيعه آن را به معناي زعامت و رهبري دانستهانددو اصل از اصول دین به نام های «عدل » و «امامت » به عنوان «اصول مذهب » از ویژگیهای مذهب شیعه است هم چنانکه خصوص عدل از ویژگیهای گروهی از اهل سنت، به نام معتزله است که منقرض شده اند به شمار می رود. (1)
در این بخش پیرامون موضوع امامت از نظر قرآن بحث می نمائیم فزون از این حد مربوط به کتابهای عقائد است که در این باره به صورت گسترده سخن گفته شده است.
بحث امامت از در فرقه های مختلف از مسلمان ها، بحث گسترده ای است كه فصول بسیار زیادی را به خود اختصاص داده است.
پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چنانچه حضرت فرموده بودند امت اسلام به مرور زمان فرقه های مختلفی شدند كه ریشه این اختلافات مربوط به موضع گیری مختلف این فرقه ها نسبت به مسئله حیاتی امامت می باشد.
شیوه برخورد باغیر خودیها
با ملاحظه سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام تردیدی باقی نمیماند كه از دیدگاه آن حضرت، وجود غیر خودیها در جمع امت اسلامی قابل انكار نیست. افشاگریهای مدام آن حضرت برای روشن شدن چهره واقعی غیر خودیها و بسیج نیروهای مؤمن برای مقابله با آن طیف، براهین روشن و دلایل قاطعی برای اثبات غیر خودیها به شمار میرود.اوصاف حق و باطل از نظر قرآن
الف – حق همیشه مفید و سودمند است
همچون آب زلال که مایه حیات و زندگى است، اما باطل بى فایده و بیهوده است، نه کفهاى روى آب هرگز کسى را سیراب مى کنند و درختى را مى رویانند، و نه کفهائى که در کوره هاى ذوب فلزات ظاهر مى شود. مى توان از آنها زینتى و یا وسیله اى براى زندگى ساخت، و اگر هم مصرفى داشته باشند، مصارف بسیار پست و بى ارزشند که به حساب نمى آیند، همانند صرف کردن خاشاک براى سوزاندن: باطل همواره مستکبر، بالانشین، پرسروصدا، پر قال و غوغا ولى تو خالى و بى محتوا است، اما حق متواضع، کم سر و صدا، اهل عمل و پر محتوا و سنگین وزن است.
امام موسي كاظم(ع) همانند ديگر اوصياي الهي كوشيد تا در قول و عمل به عنوان نمونه عيني و شاهد كامل الهي ظاهر شود. زندگي او سرشار از آموزه ها و درس هايي است كه مي تواند راهنماي عمل هر يك از افراد و جوامع بشري باشد. هر كسي كه بخواهد در مسير كمالي قرارگيرد و زندگي فردي و اجتماعي خود را چنان بسازد كه احساس خوشبختي كند و هرگونه اندوهي از گذشته و ترسي از آينده خويش بزدايد، مي تواند با رجوع به آن بزرگوار، خود را در اين حالت قراردهد.
از آن جايي كه در نظام موجود هستي، حق و باطل به هم آميخته است تا جايي كه باطل به سبب شرايط و مقتضياتي، بيش تر از حق جلوه گري مي كند، شناخت حق و پيروي از آن براي بيشتر مردم، دشوار و سخت است. از اين دشوارتر، عمل براساس حق و لوازم آن است. از اين رو اهل بصيرت و شناخت حقايق و صالحان و صادقاني كه براساس بصيرت و شناخت خويش عمل كنند، همواره بسيار اندك هستند.