جلد 3 صفحه 3 سطر 7
لغت:
قروء جمع قرء است و ” قرء ” دو معنا دارد: 1- پاكي 2- آلودگي به حيض.
بعولة: جمع ” بعل “: شوهران.
رجال: مردان، اصل اين كلمه ” رجل ” بمعناي قوه است و كلام ارتجالي به آن كلام گويند كه متكلم بدون فكر و تأمل آن را ادا كند.
جلد 6 صفحه 4
آيات 97-98-99 نساء لغت :
توفي : قبض روح و ميراندن چيزي يا کسي و وفاة به معناي مرگ است زيرا شخصي که مي ميرد ، روحش قبض مي شود . نيز توفي به معناي شمردن است . شاعر مي گويد : ان بني ادرم ليسوا من احد ليسوا الي قيس و ليسوا من اسد و لا توفاهم قريش في العدد .
يعني : قبيله بني ادرم ( که يکي از قبايل قريش است ) از هيچ طليفه اي نيستند ، نه از طايفه قيس هستند و نه از طايفه ي اسد و طايفه ي قريش هم ايشان را در شمار خود نمي آورد .
ماوي : مرجع ، محل بازگشت ، منزل .
استضعاف : چيزي را ضعيف و ناتوان يافتن و ” مستضعفين ” کساني که ضعيف شمرده مي شوند مثل پيران و زنان و کودکان .
جلد 5 صفحه 5 سطر 12
لغت
بث : نشر
رقيب : مراقبي كه هيچ چيز از او پنهان نميماند .
جلد 5 صفحه 9 سطر 3
بيان آيه 2 نساء
حوب : گناه . اين كلمه اسم مصدر از ” حوب ” بمعني گناه كردن است . روايت كردهاند كه حسن اين كلمه را بصورت مصدر قرات كرده است .
جلد 4 صفحه 15
لغت آيه 25 :
کيف : براي سؤال از حال و کيفيت است و در اينجا تنبيه بر حال کساني است که به آتش مي روند و در اين جمله بلاغت و اختصار بسيار است و تقدير چنين است : چگونه خواهد بود حال کسانيکه به ادعاهاي باطل مغرور شده به حدي که آنها را به خلود در آتش کشانده مثل اينکه بگويي : و تقدير آيه چنين است : چگونه خواهد بود حالشان در وقت اجتماعشان در قيامت . >
جلد 4 صفحه 15
لغت آيه 25 :
کيف : براي سؤال از حال و کيفيت است و در اينجا تنبيه بر حال کساني است که به آتش مي روند و در اين جمله بلاغت و اختصار بسيار است و تقدير چنين است : چگونه خواهد بود حال کسانيکه به ادعاهاي باطل مغرور شده به حدي که آنها را به خلود در آتش کشانده مثل اينکه بگويي : و تقدير آيه چنين است : چگونه خواهد بود حالشان در وقت اجتماعشان در قيامت . >
جلد 2 صفحه 1 سطر 1
شرح لغات
منع : باز داشت .
جلد 2 صفحه 16 سطر 16
شرح لغات :
جحيم : آتش شعله ور .
جلد 2 صفحه 18 سطر 1
شرح لغات :
و لن ترضي : هرگز خشنود نميگردد
ملتهم : طريقه آنانرا .
مفردات نور
«ترجمه و شرح لغات برگزیده از تفسیر شریف مجمع البیان»
جلد 1 صفحه 41 سطر 14
شرح لغات اين سوره
حمد : با مدح و شكر معناي نزديك بهم دارند و كلمات ” ذم ” و ” هجا ” و ” كفران ” در مقابل حمد و مدح و شكر مي باشند ، در حمد لازم نشده است كه در برابر نعمت باشد ولي شكر حتما در مقابل نعمت و نيكي است .رابطه توليد علم وريزشها ورويشها
موضوع ریزشها در نظام اسلامی مانند هر پدیدهی اجتماعی دیگر، تكعاملی و تكساحتی نیست. علل و عوامل مختلفی میتوانند در بروز این پدیده نقش داشته باشند. اما بعضی عوامل، عوامل معلِّل هستند و بعضی مدلِّل. گاهی علتهای روانشناختی و جامعهشناختی سبب میشود كه شخصی ریزش كند؛ مثلاً بهعنوان شخصیت انقلابی حضور داشته، سالها زندان و زجر كشیده، شكنجه دیده و در پیروزی نهضت نقش مؤثر داشته اما پس از مدتی میشود علیه انقلاب. از طرفی ممكن است دلائل مدلّل هم باشند؛ یعنی وجود معرفتهایی سب عدول از فرآیند انقلاب شده و منشأ ریزش گردند.
ریزشها و رویشهاونقش ان در تكامل جامعه
در مباحث علوم انسانی قبل از هرچیز ابتدا باید مبنای خود را در تعریف انسان مشخص كنیم و بعد وارد بحث شویم. انسان تعریف انسانیِ خود را از تجربه و نظرات خود و دانشمندان میگیرد و به دلیل اینكه معرفت تعریفشدهی او از انسان خواه و ناخواه در معرض تحول و تغییر است، نتیجهای كه از تجربه و تحلیل مسائل میگیرد، مقطعی است و تمام ساختمانهای ساختهی او را در مقطع بعدی ویران میكند. حركت دانش انسانشناسی مثل حركت جبّهی زمین، زلزلهآفرین است. مجموعه مطالبی كه روی خط زلزلهی حركتِ تعریفِ انسانی قرار گرفته، از ضربات آن بیشتر از مطالب دیگر آسیب میبیند.
ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامي
ابعاد جهاد با دشمن
یكی از نكات برجسته در فرهنگ اسلامی، كه مصداقهای بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و كمتر در طول زمان دیده میشود، «فرهنگ رزمندگی و جهاد» است. جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هر گونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممكن است كاری انجام دهند و زحمت هم بكشند و از آن، تعبیر به جهاد كنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یك شرط جهاد، این است كه در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یك وقت در میدان جنگِ مسلّحانه است كه «جهاد رزمی» نام دارد؛ یك وقت در میدان سیاست است كه «جهاد سیاسی» نامیده میشود؛ یك وقت هم در میدان مسائل فرهنگی است كه به «جهاد فرهنگی» تعبیر میشود و یك وقت در میدان سازندگی است كه به آن «جهاد سازندگی» اطلاق میگردد. البته جهاد، با عنوانهای دیگر و در میدانهای دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است كه در آن، تلاش و كوشش باشد و شرط دومش اینكه، در مقابل دشمن صورت گیرد.
عوامل ريزشها و رويشها
دربارهي ريزشها و رويشها و عوامل آن به نظر ميرسد كه ابتدا بايد موضوع را درست بفهميم و بعد آن را تحليل كنيم؛
نهم دي رویش عاشوراییان، ریزش فتنهگران
حضور دهها میلیونی ملت ایران و بویژه قیام 3میلیونی مردم پایتخت علیه آشوبگران و سردمداران فتنه، چنان اثرگذار بود که حتی موجب شد، طراحان دروغ تقلب دستپاچه شده و با فرستادن سیگنالهایی برای مسؤولان نظام از آنها بخواهند با اغماض از کنار 200 روز تنشآفرینی بگذرند.