شيوه امام علي عليه السلام در برخورد با غیر خودیها
مقدمه
یكی از كارامدترین و برترین زمینههای الگوپذیری از حیات جاویدان و زندگی سراسر عزت امام علی علیه السلام، شناختسیره آن امام همام در برخورد با «غیرخودیها» – اعم از معاند و غیر معاند – میباشد.بیتردید با اشاعه فرضیه «تساهل و تسامح» و گسترش دامنه تلاشهای غیرخودیها در عرصههای گوناگون اجتماعی – اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی – پرداختن به این بخش از سیره امیرمؤمنان علیه السلام ضرورت بیشتری یافته است; زیرا گاه دیده میشود برخی اشخاص و احزاب با استناد به بعضی شیوههای آن بزرگوار در قبال مخالفان و نادیدهگیری بخش دیگر، درصدد مشروعسازی بینش خویش در باب تساهل و تسامح میباشند.
ناگفته پیداست كه هدف اصلی این افراد و گروهها این است كه از این طریق بتوانند فرهنگ غلط تواضع و تسلیم در قبال دشمنان معاند را توسعه داده و شیوه ناصواب «سازش» ذلتبار با غیرخودیها را جایگزین اندیشه جاوید «ستیز با استكبار» نمایند.
«غیرخودی ها» در منظر قرآن
بی تردید، یكی از بهترین عواملی كه موجب موفقیت انسانهای مؤمن در عرصه دشمن ستیزی میشود، آشنایی آنان با اوصاف و خصلتهای گوناگون دشمنان (غیرخودی ها) میباشد. بر این اساس، نوشتار حاضر درصدد است كه در این وادی گامی نهد و با الهام از آیات كریمه قرآنی و گفتار بر جای مانده از معصومان(علیهم السلام)مطالبی را در زمینه تبیین برخی از ویژگیهای «غیرخودی»ها ارائه كند. پیش از از پرداختن به اصل سخن، ذكر دو نكته لازم مینماید:
۱) ضرورت آشنایی با ویژگیهای غیرخودی ها
گاه دیده و شنیده میشود كه ناآشنایان با آموزههای وحیانی چنین میپندارند كه گزاره «خودی» و «غیرخودی» در شعاع اموری همچون نژاد، جغرافیا و مانند آن قابل طرح است. متأسفانه رواج این گونه پندارهای نادرست موجب گردیده تا اشخاص و احزاب گوناگونی با مطرح شدن این گزاره ضروری، در عرصه فرهنگی و سیاسی مخالفت نمایند و صریحاً اعلان كنند: «كافر و بی دین هم خودی است. قرآن هم فرمود: “لكم دینكم ولی دین”، بنی آدم اعضای یكدیگرند»۲ و «خداوند خودی و غیرخودی نمیشناسد، نعمت هایش را به همه داده است; چرا ما كاسه داغتر از آش هستیم؟»3
ضرورت شفاف سازي ميان خودي و غيرخودي
در مقاله حاضر نويسنده با استناد به برخي آموزه هاي قرآني و اصل تبري در اسلام، درباره ضرورت وجود شفافيت ميان مواضع مؤمنان و غيرمؤمنان و دشمنان دين، و تأكيد فراوان قرآن بر اين مهم سخن گفته است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
خودی و غیر خودی در اندیشه امام خمینی رحمه الله
خودی یا غیر خودی بودن از واقعیات تاریخ و زندگی بشر است كه همواره در شكوفایی یا انحطاط تمدنها، مذاهب و نظامهای سیاسی نقش اساسی ایفا كرده است. تا زمانیكه یك امت بر باورها و منافع خویش ثابت قدم بوده اند، در صحنههای مختلف پیروز و سرافراز گشته اند؛ اما همین كه برخی عوامل از درون با عنوان ستون پنجم و عامل نفوذی بیگانه برای رسیدن به قدرت، شهرت و ثروت به تضعیف اتحاد و اقتدار آن نظام سیاسی اقدام كرده اند، ملت خود را به سراشیبی سقوط و وابستگی سوق داده اند.
خـودی و غـیرخودی درمكتب اسلام
مـردم هـر سرزمینی, با هر گونه رنگ و نژاد و زبان و حتی مذهب و عـقـیـده, مجموعهای را تشکیل میدهند که از آن به عنوان (ملت) یاد میشود.
تمام شهروندان در هر کشوری, چه شهری و چه روستایی, چه برخوردار و چـه نـا بـرخوردار و نادار, بی سواد و با سواد, در هر لباس و جـایـگاه سیاسی و اجتماعی که باشند دارای حقوق یکسان و مزایا و خـدمات عمومی برابرند. از این زاویه, نمیتوان مردم را تجزیه و تقسیم کرد.
مبنای ریزش و رویش
اول؛ تا كنون سخنان فراوانی دربارهی ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامی ایران گفته شده است، اما اكثر این سخنان و تحلیلها تنها از منظری سیاسی و ارزشگذارانه و با تأكید بر چهرهها و اشخاص، و نه روندها و بسترهای شكلگیری تضعیف و یا تقویت چنین ریزشها و رویشهایی به این بحث پرداختهاند. در نگاه سیاسی به چنین موضوعی همین بس كه اولاً این موضوع تنها در هنگامهی رقابتهای سیاسی و نیز زمانی كه واقعهی سیاسی حاد و خاصی حادث میشود در گسترهی عمومی رؤیتپذیر میشود و ثانیاً پرداختن به چنین موضوعی تقریباً تنها محمل نطقهای سیاسی و تحلیلهای ژورنالیستی واقع میشود.
حسن بن محمد بن حنفیه
حسن بن محمد بن حنفیه، نوهی امیرالمومنین علی(ع) است که تاریخ، وی را از گروه مُرجعه [اهل ارجاع] میداند. سید حسن، نوهی امیرالمومنین(ع) فرزند محمد حنفیه در خصوص اختلاف میان عثمان، طلحه و زبیر و امیرالمومنین علی(ع) امر را به خدا ارجاع میداد.
خودىهاى ضعیف
نیروهاى خودى سست و ضعیف بعدازمدتى حضور در جبهه حق ودفاع ازارزشهاى والاى علوى، خستگى و ضعف برآنها چیره گشته و از ادامه راه باز ماندند.
نقش منافقین و نیروهاى خودى تغییرموضع داده در ایجاد روحیه یاس و شكست وسستى در میان این گروه، بسیار برجسته وروشن است. تبلیغات مسموم و نگرانى ازآیندهاى كه توسط منافقین، تاریك و مبهمجلوه مى نمود، این چنین فضایى را براىنیروهاى خودى به وجود آورده بود.
مقدمه:
دو كلمه «خودى» و «غیرخودى» كه به تازگى وارد فرهنگ گفتارى و نوشتارى ما شدهاند، و محل بحث و اظهار نظرهاى فراوان گشتهاند و گاهى اعتقاد بدان و یا نفى آن، پرچم معرف گروهها و یا افراد گشته است، ترجمه آزاد «تولى» و «تبرى» مىباشد. تولى و تبرى دو ركن از ضروریات دین و در فرهنگ متدینین، به «فروع دین» معروف و در ردیف نماز و روزه و جهاد هستند.
خودیهاى تغییر موضع داده
این گروه كسانى هستند كه قبلا جزو خودیها بودند اما تحت تإثیر منافقین, تغییر ماهیت دادند و در گذشته خود تجدید نظر نمودند, و از روى جهالت و براى مطامع دنیوى و هواهاى نفسانى, با منافقین هماهنگ شدند و بر همان طبلى كوبیدند كه فراهم آمده دست نفاق بود و راهى را پیش گرفتند كه نهایتى جز تفرقه و ثمرى جز برآورده شدن آرزوهاى منافقین نداشت. آنان با جدا شدن از جبهه مومنین, جبهه دیگرى در مقابل حق ایجاد نمودند و هزاران نفر را قربانى مطامع نفسانى خود ساختند و دنیا و آخرت خود را تباه نمودند.