چرا نام امامان در قران نیامده

 

شیوه قرآن مجید در رابطه با ائمه هدی(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) و خانواده آن حضرت این است

که به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگیهای آنان بپردازد نه به معرفی «شخص». این شیوه

حکمت‏های متعددی دارد که برخی از آنها به اختصار بیان خواهد شد. در اینجا دوزمینه برای گفت و

 

گو وجود دارد: موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) و حکمت و سراین روشن.

 

الف) موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) در قرآن:

قرآن مجید در موارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگیهای رفتاری ائمه هدی(ع) بویژه

امیرالمومنین(ع) برداشته است ازجمله:

1- «ویطعمون الطعام علی مسکینا و یتیما و اسیرا»، (الانسان، آیه 9) مفسرین بزرگ شیعه وسنی

آورده‏اند که این آیه در شان امیرالمومنین(ع) و خانواده ایشان است و مساله روزه‏داری حضرت

علی(ع) و…. و دادن افطار خود به مسکین یتیم و اسیر در سه شب متوالی را به طور متواتر نقل

کرده‏اند.

2- «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، (احزاب، آیه 33) در خصوص

این آیه مقالات و کتب متعددی نگاشته شده و در این که شامل حضرت علی(ع) و فاطمه(س) و

حسین(ع) است نزد شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران

پیامبر(ص) که با ادله متعددی علمای شیعه شمول آن نسبت به همسران پیامبر(ص) را رد کرده‏اند.

3- «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون»،

(مائده، آیه 55) شان نزول این آیه نیز در تمام تفاسیر معتبر شیعه و سنی اختصاصا در رابطه با

حضرت علی(ع) میباشد. البته آیات بسیار دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد

اکتفا میکنیم. در آیه اول اوج ایثار در شدت نیاز و در آیه دوم طهارت مطلق از هر کژی و کاستی و

عیب و گناه و در آیه سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر همراه با اوج اخلاص و خدادوستی

نمایان گردیده است. البته در آیه سوم نکته دیگری وجود دارد که در قسمت بعدبه آن اشاره خواهیم کرد.

ب) حکمت روش قرآن در معرفی اهل بیت(ع):

شیوه ذکر شده حکمتهای متعددی دارد از جمله:

1-انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی چندان نقشی در روشنگری ندارد بلکه نهایتا به

نوعیتبعیت و پیروی که کورکورانه میکشاند و البته این مانع آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز

معرفی شوند ولی اساسا معرفی شخصیت معرفی الگوهاست و در نتیجه جامعه را به جای گرایشات

متعصب آمیز جاهلانه به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاکها و فضایل و امتیازات واقعی

سوق میدهد.

2- معرفی شخصیت زمینه ساز پذیرش معقول است در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب

دافعه میشود. این روش بویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سو قرار گرفته باشد یا

جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد بهترین روش است. و این مساله دقیقا در مورد

امیرالمومنین(ع) و اهلبیت(ع) وجود داشته است. برای شناخت درست این مساله لازم است ابتدا

شرایط و ویژگیهای جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظرگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن

زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسأله نایل آییم. واقعیت آن

است به استثنای اندکی از مومنان برجسته اکثریت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بیت(ع) به ویژه

امیرالمومنین(ع) پذیرش نداشتند و پیامبر(ص) نیز در مقاطع مختلف با دشواریهای زیادی آن حضرت

را مطرح میساختند و در هر موردبا نوعی واکنش منفی و مقاومت روبرو میشدند دلایل این امر

متعدد است از جمله: الف) بسیاری از آنان کسانی بودند که تا چند صباحی قبل در صف معارضین

اسلام قرار داشتند و رویاروی خود شمشیر علی (علیه‏السلام) را دیده واز همان جا کینه وی رابه دل

گرفته بودند چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) نیز یکی از علل رویگردانی مردم از آن حضرت

راهمین نکته (نکیر سیفه) بیان فرمودند. ب ) تفکرات و سنن غلط جاهلی هنوز براندیشه مردم حاکم

بود و اموری مانند سن و … را در امور سیاسی دخیل میدانستند و لذا به خاطر جوان بودن حضرت

علی(ع) وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمیدانستند. ج ) این تفکر خطرناک در سطح

جامعه رایج بود و توسط کسانی تبلیغ میشد که پیامبر(ص) درصدد آن است که خویشان خود را برای

همیشه بر مسند قدرت و حکومت بنشاند و در این راستا خدمات ارزنده پیامبر را نیز نوعی بازی

سیاسی تفسیر میکردند که برای چنگ اندازی به حکومت برای خود و اهل بیتش انجام داده است. این

مساله چنان بالا گرفته بود که روز غدیر پس از معرفی امیرالمومنین(ع) یکی از حاضران صدا زد

«خدایا! ما را گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده‏ام و ما پذیرفتیم و اکنون میخواهد داماد و

پسرعمش را بر ماحاکم و مستولی سازد اگر او راست میگوید سنگی از آسمان ببار و مرا بکش!! »

اکنون این سوال پدید میآید که آیا در چنین وضعیتی تا چه اندازه صلاح بوده است نام آن حضرت و

یا ائمه(ع) بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟ ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر

چنین شده بود ریشه اختلافات از بن کنده میشد و امت اسلامی یکپارچه و هم‏آوا میشدند و راه هدایت

را پیشه میساختند زیرا قرآن مورد قبول همه است و برآن اختلافی نیست. اما آیا واقعیت چنین است؟

خیر. زیرا این خطر به طور جدی وجود داشت که بر سر مساله امیرالمومنین(ع)حتی اساس اسلام و

قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن میآمد این مشکله وجود داشت که طیف

عظیمی که در جامعه پایگاه تبلیغاتی وسیعی داشتند و درصدر اطرافیان پیامبر نیز بودند اساسا

رسالت آن حضرت و قرآن و… را یکسره نفی و انکار کنند و خطرجدی برای اساس اسلام و قرآن

بیافرینند. شاید این مساله ابتدا اغراق‏آمیز جلوه نماید در حالی که رخدادهای مهم تاریخی به خوبی از

این نکته پرده برگرفته‏اند. در اینجا به ذکر دو نمونه که در منابع تاریخی مهم اهل تسنن به تکرار آمده

و از مسلمات تاریخی است اکتفامیشود: * همه مورخان برجسته آورده‏اند که چون پیامبر لحظات آخر

عمر خویش را میگذراندند درخواست قلم و لوحی نمودند تا سندی برای امت به یادگار نهند که

هیچگاه به انحراف و ضلالت گرفتار نگردند این درخواست برای اطرافیان کاملا روشن بود و هدف

از آن باتوجه به موضع‏گیریهای پیشین پیامبر واضح بود. در این هنگام صدا زدند «ان الرجل لیهجر؛

همانا این مرد بر اثر شدت تب هذیان میگوید»!! شگفتا پیامبری که خداوند در وصفش فرموده است

«و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی …» در خانه‏اش و نزد عزیزترین و بهترین حامیانش

این چنین جسارت آمیز مورد طعن قرار گیرد و کار به جایی میرسد که آن حضرت از تصمیم خود

منصرف میشود! زیرا جدا خوف آن وجود دارد که پایداری برآن موجب انکار رسالت شود و مسلما

کسانی که چنین درخانه پیامبر خدا باوی برخورد میکنند خود را مستظهر به پشتیبانی وسیع اجتماعی

میبینند و گرنه هرگز جرات چنین جسارتی به خود نمیدادند. از همین جا روشن میشود که سر شیوه

قرآن چیست. یعنی قرآن هم برای اهل فهم و درک و تعقل حرف خود را زده است و هم کاری کرده

کرده که فاقدان چنان خصوصیتی یکسره از اصل دین جدا نشوند و انگیزه‏های سیاسی خاصی باعث

نشود که به طور کلی مردم را از اصل دین و دیانت جدا سازند. جالب آن است که علاوه بر آیاتی که

به گونه‏های مختلف مساله ولایت امیرالمومنین (علیه‏السلام) را مطرح ساخته‏اند سومین آیه‏ای که در

آغاز این نگاشته آورده‏ایم بسیارروشن این پیام را داده و همراه با بیان امتیازات خاص آن حضرت

مساله ولایت و رهبری امت گوشزد ساخته است. در اینجا یک سوال باقی میماند و آن اینکه خداوند

فرموده است: « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » بنابراین باتوجه به این آیه از آن خطرات چه

باک؟ پاسخ آن است که حافظ بودن خداوند برای قرآن از راه اسباب و علل خاص آن است و یکی از

آنها به کارگیری همین شیوه است که انگیزه کنارزدن قرآن را به خاطر یکسری اهداف خاص از بین

میبرد.

برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: – فروغ ابدیت، جعفر سبحانی – رهبری امام علی(ع)

از دیدگاه قرآن و پیامبر(ص)، ترجمه سید محمود سیاهپوش – نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه سید

مرتضی عسکری – بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی – خاطرات مدرسه، سید جواد مهری –

معالم المدرستین ، علامه سید مرتضی عسکری – اجتهاد در مقابل نص ، علامه سید شرف‏الدین-

امامت و رهبری شهید مطهری- آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی , ترجمه : سید محمد جواد مهری-

اهل سنت واقعی کیست ؟، تیجانی سماوی , ترجمه : سید محمد جواد مهری – از آگاهان بپرسید،

تیجانی سماوی , ترجمه : سید محمد جواد مهری- اهل بیت , کلید مشکل ها، تیجانی سماوی , ترجمه

: سید محمد جواد مهری- همراه با راستگویان، تیجانی سماوی , ترجمه : سید محمد جواد مهری-

عبدالله بن سبا, ج 3 – 1علامه عسکری- نقش ائمه در احیای دین , ج 15 – 1علامه عسکری- یکصد

و پنجاه صحابی ساختگی علامه عسکری- نقش عایشه در تاریخ اسلام علامه عسکری- اندیشه های

اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین )، ج 2 – 1 , علامه عسکری , ترجمه : دکتر

جلیل تجلیل- حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات )، علامه سید شرف الدین , ترجمه محمد رضا

امامی- شیعه در اسلام، علامه طباطبایی- شیعه و تهمت های ناروا، علامه جواد شری- شیعه پاسخ

می گوید، سید رضا حسینی نسب- فریب، صالح الوردانی- سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی-

الغدیر، علامه امینی- عبقات الانوار، میرحامد حسین- احقاق الحق، علامه شهید تستری- شبهای

پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی- راه ما, راه و روش پیامبر ما ، علامه امینی , ترجمه : موسوی

همدانی.


جستجو