غیر خودى‏ها از منظر نهج البلاغه 4

 

شیوه برخورد باغیر خودی‏ها

با ملاحظه سخنان امیرالمؤمنین علیه‏السلام تردیدی باقی نمی‏ماند كه از دیدگاه آن حضرت، وجود غیر خودی‏ها در جمع امت اسلامی قابل انكار نیست. افشاگری‏های مدام آن حضرت برای روشن شدن چهره واقعی غیر خودی‏ها و بسیج نیروهای مؤمن برای مقابله با آن طیف، براهین روشن و دلایل قاطعی برای اثبات غیر خودی‏ها به شمار می‏رود.

 

نكته مهم و در خور تأمّل و دقّت، شیوه برخورد حضرت علی علیه‏السلام با غیر خودی‏ها است كه برای شیعیان و رهروان آن حضرت بهترین دستورالعمل و راهكار به حساب می‏آید.

از مجموعه خطبه‏ها و نامه‏های علی علیه‏السلام در زمینه برخورد با غیر خودی‏ها، به چند نكته روشن می‏رسیم:

1 ـ سعی وافر و تلاش بی‏وقفه حضرت علی علیه‏السلام برای هدایت و به راه آوردن غیر خودی‏ها، نشانگر روح فوق العاده بزرگ و ملكوتی آن حضرت می‏باشد كه ازهیچ كوششی برای راهنمایی ونجات آنان دریغ نمی‏كند و نهایتِ حسن نیت خیر و صلاح خود را به منصه ظهور می‏رساند، حتی هنگامی كه لشكریان مقابل هم صف آرایی می‏نمایند و طبل جنگ نواخته می‏شود و خون‏ها به جوش می‏آید، آن حضرت اجازه شروع جنگ را به یاران خود نمی‏دهد تا آخرین اتمام حجت‏ها را نیز بنماید و باز اذن جنگ نمی‏دهد، مگر این كه دشمن جنگ را آغاز كرده باشد.

حضرت علی علیه‏السلام با خطابه‏ها و نامه‏ها و اعزام سفیران، تا آخرین لحظه تلاش می‏كرد كار به جنگ نیانجامد و خونی ریخته نشود، و حد اكثر حلم و سعه صدر را از خود بروز می‏داد تا شاید افراد بیش‏تری را از غرقاب هلاكت نجات دهد.

2 ـ امیرالمؤمنین علیه‏السلام سعی فراوانی برای روشن نمودن اذهان نیروهای مؤمن و وفادار داشت تا گول ظاهر غیرخودی‏ها را نخورند و در دام شعارهای زیبا اما تهی از حقیقت آنان گرفتار نشوند. روشنگری‏های آن حضرت درباره منافقین و خودی‏های تغییر موضع داده ـ كه به فرازهایی از آن‏ها اشاره شد. و ده‏ها مورد دیگر در لابلای سخنان حضرت وجود دارد.ـ درهمین‏راستا بود، تا مؤمنین دچار شبهه وخطا نشوند و تحت تأثیر تبلیغات و تحلیل‏های نادرست غیر خودی‏ها، درمواضع بحق خود تردید پیدا نكنند، و در نتیجه در مقابل اغواگری‏ها و وسوسه‏ها؛ مقاومت خود را از دست ندهند.

3 ـ تأكید حضرت علی علیه‏السلام بر بغض و دشمنی با غیرخودی‏ها نیز بسیارحائز اهمیت و محل تأمل و دقت است.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام كه بزرگ‏ترین منادی وحدت و الفت بین امت اسلامی بود و بیش‏ترین بها را نیز برای این امر پرداخت و تلخ‏ترین زحمات را متحمل شد، دربرابر غیر خودی‏هایی كه قابل هدایت نبودند و فسق وفجورشان علنی شده بود، نیروهای مؤمن را موظف به داشتن بغض و كینه می‏كرد، و یكی از شعبه‏های جهاد را بغض و دشمنی با آنان معرفی می‏كرد.

4 ـ برخورد قاطع و كوبنده با غیر خودی‏ها و مقابله جدی با آنان بدون هیچ نرمش و سازشی و در نهایت، جنگ و خون ریزی تا كوری چشم فتنه، جزو سنت‏های ثابت علوی در برخورد نهایی با غیرخودی‏ها می‏باشد، تا جایی كه آن حضرت جنگ نكردن با آنان را مساوی با كفر قلمداد نمودو غفلت ویا تغافل از آنان را به شدت مورد نكوهش و سرزنش قرار داد.

سخت‏ترین فراز از زندگی سیاسی امیرالمؤمنین علیه‏السلام جنگ با اهل قبله و مسلمانانی بود كه همگی شهادتین را بر زبان جاری كرده بودند، اما در طیف غیرخودی‏ها قرار گرفته و در برابر حق قد برافراشته بودند. همان طوری كه جنگ با آن‏ها برای بیش‏تر خودی‏ها ـ كه چنین امری را تجربه نكرده بودند.ـ كاری سخت شبهه ناك بود، و اگر صلابت و قاطعیت علی علیه‏السلام نبود، و روشنگری‏ها و هدایت‏های مستمر آن حضرت وجود نداشت، چشم فتنه كور نمی‏شد، بلكه چشمان خودی‏ها درگردوغبار فتنه‏ها از مشاهده حق ناتوان می‏شد. لذا حضرت علی علیه‏السلام در بیان افتخارات خود، به كوركردن چشم فتنه اشاره و آن را جزو ویژگی‏های خاص خود معرفی می‏نماید.

5 ـ به دلیل حساسیت و ظرافت برخورد با غیرخودی‏ها، حضرت علی علیه‏السلام تأكید می‏نماید كه فقط اهل بصیرت و اهل صبر و استقامت می‏توانند وارد میدان مبارزه با غیرخودی‏ها شوندو پرچم این نبرد را بر دوش كشند؛ كسانی كه آگاهی كامل از حق دارند و اهل شك و تردید و شبهه نیستند و تاب و توان مقابله جدّی و استقامت در برابر دوستان دیروز و دشمنان امروز را دارند. اما كسانی كه به دلیل دوستی دیروز، نمی‏توانند دشمنی امروز را تحلیل كنند و یا به دلیل این كه اختلافات را داخلی و در جمع امت می‏دانند و جمع بندی صحیح و جامعی از اوضاع ندارند، به یقین مرد این میدان نیستند و در صورت وارد شدن، جز ضربه زدن و در نهایت، پیوستن جمعی از آنان به طیف غیر خودی‏ها ثمری نخواهند داشت كه «خوارج» شاهد گویایی براین ادعاست. اینك چند فراز از سخنان حضرت را مرور می‏نماییم:

امیرالمؤمنین علیه‏السلام در تشریح اركان جهاد می‏فرماید:

«والجهاد منها علی أربع شعب: علی الأمر بالمعروف و النهی عن المنكر و الصّدق فی المواطن و شنآن الفاسقین، فمن أمربالمعروف شدّ ظهور المؤمنین، و من نهی عن المنكر أرغم أنوف الكافرین، و من صدق فی المواطن قضی ما علیه، ومن شنی‏ء الفاسقین و غضب للّه، غضب اللّه له و أرضاه یوم القیامة.»(1) «جهاد» 4 پایه دارد: امر به معروف، و نهی از منكر، صداقت در هرجایگاهی (هم چون جنگ خالصانه در راه دین) و دشمنی و بغض فاسقان (غیر خودی‏های گمراه و فاسد). هركسی امر به معروف كند، پشتوانه محكمی برای مؤمنان است و هركسی نهی از منكر نماید، بینی منافقان را برخاك می‏مالد و كسی كه درهمه صحنه‏ها با صداقت حاضر شود، مسؤولیت خود را انجام داده است وكسی كه با فاسقان دشمنی كند و برای خدا غضبناك شود، خداوند در حمایت از به خشم می‏آید و در روز قیامت خشنودش كند.

حضرت علی علیه‏السلام در توصیف موضع خود درباره برخورد با غیر خودی‏ها و تأمل و تدبر فوق العاده دقیق خود در این زمینه، چنین می‏فرماید:

«و قد قلّبت هذا الامر بطنه و ظهره حتی منعنی النّوم، فما وجدتنی یسعنی الاّ قتالهم أوالجحود بما جاء به محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فكانت معالجة القتال أهون علی من معالجة العقاب و موتات الدنّیا أهون علی من موتات الاخرة.»(2) برنامه و كار خود را زیر و رو كردم و همه جهاتش را سنجیدم تا آن جا كه دقت در این كار، خواب را از چشمان من گرفت. دیدم چاره‏ای نیست جز این كه یكی از دو راه را انتخاب نمایم: یا جنگ با آنان را پیش گیرم و به مبارزه برخیزم و یا آنچه را محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آورده است، انكار كنم؛ اما دیدم تن به جنگ دادن و پیكار آسان‏تر ازتحمّل مجازات پروردگار است واز دست رفتن دنیا برایم سهل‏تر است تا از دست رفتن آخرت. لذا رنج این جهان را بر كیفر آن جهان برگزیدم.

در همین زمینه كلام دیگری از آن حضرت نقل شده است:

«ولقد ضربت أنف هذاالأمر و عینه، و قلّبت ظهره و بطنه، فلم أرلی فیه الاّ القتال، أو الكفر بما جاء محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله »(3) من همه جوانب این كار را بررسی كردم، و درون و برون آن را جستجو نمودم و سرانجام خود را بر سر دوراهی یافتم: یا جنگ و یا كفر به آن‏چه پیامبراكرم محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آورده است.

هنگامی كه به علی علیه‏السلام پیشنهاد شد، طلحه و زبیر را تعقیب ننماید و به جنگ با آنان مبادرت نكند، چنین فرمود:

«واللّه لا أكون كالضّبع: تنام علی طول اللّدم، حتی یصل الیها طالبها، و یختلها راصدها، و لكنّی اضرب بالمقبل الی الحقّ المدبر عنه، و بالسّامع المطیع العاصی المریب أبداً، حتی یأتی علی یومی.»(4) به خدا سوگند! من همچون كفتار نیستم كه با آهنگ ضربات آرام وملایم و پیاپی صیاد كه بر دل لانه‏اش می‏زند، به خواب رود و صیادانش به فریب شكارش نمایند، بلكه این منم كه با یارانی كه روی به حق دارند، فراریان ازحق را سركوب می‏كنم و به مدد كسانی كه گوش به فرمان من نهاده‏اند، شورشگرانی را كه همواره در حق من تردید ورزیده‏اند، درهم می‏كوبم، و این راه و رسم من است كه تا واپسین روز عمرم ادامه خواهم داد تا مرگم فرا رسد.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام قاطعیت و صلابت و عزم جدّی خود را در برخورد با غیرخودی‏ها، این گونه بیان می‏كند:

«و لعمری ما علی من قتال من خالف الحقّ و خابط الغی، من إدهان ولاایهان، فاتقوااللّه عباداللّه و فرّوا الی اللّه من اللّه و امضوا فی الّذی نهجه لكم، و قوموا بما عصبه بكم، فعلی ضامن لفلجكم عاجلاً ان لم تمنحوه عاجلاً»(5) به جان خودم سوگند! در نبرد با كسی كه با حق ستیزه كند و در گمراهی پافشاری نماید، كم‏ترین نرمش و سازش نخواهم داشت و لحظه‏ای مدارا و سستی نمی‏كنم.

پس ای بندگان خدا! تقوا پیشه كنید و ازخشم خدا در پناه رحمت خدا بگریزید و در راه روشنی كه خداوند در پیش پای شما گشوده است، پیش روید و زندگی خود را براساس قوانین الهی كه برای شما مقرر شده است، برپا دارید كه علی ضامن پیروزی شما درآن جهان است؛ هرچند در این جهان پیروزی به دست نیاورید.

در خطبه‏ای كه امیرالمؤمنین علیه‏السلام قبل از جنگ جمل ایراد فرمود، از شروع مرحله‏ای جدید در مبارزه و جهاد خبر داد كه طرفین آن اهل قبله می‏باشند، و از مردانی كه می‏توانستند پرچم این پیكار سخت را بر دوش كشند، سخن به میان آورده است:

«… و قد فتح باب الحرب بینكم و بین أهل القبلة، و لایحمل هذا العَلَم الاّ أهل البصر و الصبر والعلم بمواضع الحقّ، فامضوا لما تؤمرون وقفوا عند ماتنهون عنه و لا تعجلوا فی أمرحتی تبینوا فانّ لنا مع كلّ أمر تنكرونه غیراً»(6) اكنون دروازه جنگ میان شما و اهل قبله گشوده شده است و پرچم این نبرد را فقط كسانی می‏توانند بردوش كشند كه صبر و بصیرت را درآمیزند و از مواضع حق، آگاهی كامل داشته باشند.

پس به هرآنچه فرمان داده‏اند، عمل كنید و از هرچه شما را نهی كرده‏اند، باز ایستید. درهیچ كاری شتاب نكنید، مگر آن گاه كه به حقیقت آن آگاه گردید؛ زیرا چه بسا موردی كه شما انكار نمایید و ما نظر دیگری داشته باشیم.

والحمدللّه ربّ العالمین.

پی نوشت:

1 ـ نهج البلاغه، حكمت، 31؛ معجم، فراز 7.

2 ـ همان، معجم، خطبه 54.

3 ـ همان، خطبه 43؛ معجم فراز 3.

4 ـ همان، خطبه 6، معجم.

5 ـ همان، خطبه 24، معجم.

6 ـ همان، خطبه 173؛ معجم، فراز 4.


جستجو