حضرت امام جواد عليه ‏السلام جلوه پاسدارى از اعتقاد

پنجشنبه - 16 آگوست 2012

بسيار مناسب است كه براى شناخت هر چه بهتر شخصيّت امام جواد عليه‏السلام به حديث لوح مراجعه كنيم . خصوصيّت اين حديث قدسى در اين است كه شخصيّت اهل بيت  عليهم‏السلام را در حدّ استعداد و قابليّت ما ترسيم نموده است . در اين حديث شريف خداوند متعال امام جواد عليه‏السلام را چنين معرفى مى‏نمايد :

« حقّ القول منّي لأسرّنّه بمحمّدٍ إبنه وخليفته من بعده ووارث علمه فهو معدن علمي وموضع سرّي و حجّتي على خلقي لا يؤمن عبدٌ به إلاّ جعلت الجنّة مثواه وشفّعته في سبعين من أهل بيته كلّهم قد استوجبوا النّار »[1] .  امام رضا  عليه‏السلام را به وسيله پسرش محمّد شاد مى‏گردانم و محمّد را خليفه و وارث پدرش قرار مى‏دهم . او [امام جواد  عليه‏السلام] گنجينه علم من ، جايگاه اسرار من و حجّت من بر بندگان مى‏باشد . كسى به اوايمان نمى‏آورد مگر اينكه بهشت را جايگاه او قرار مى‏دهم و او را شفيع هفتاد نفر از خانواده‏اش كه مستحقّ آتش بوده‏اند قرار مى‏دهم .

بر اساس اين حديث شريف شخصيّت و فضيلت حضرت امام جواد  عليه‏السلام در حدّى مى‏باشد كه اگر كسى به ايشان ايمان بياورد در رديف شفيعان روز قيامت قرار مى‏گيرد . اين بيان خداوند متعال عظمت شگرفى براى جواد الائمه  عليه‏السلام تصوير مى‏كند امّا به دو دليل زبانِ ما ياراى بازگو كردن فضائل و شخصيّت هيچ يك از اهل بيت  عليهم‏ السلام را ندارد ؛

منابع علائم ظهور

شنبه - 11 آگوست 2012

منابع علائم ظهور

بررسي منابع علائم ظهور: الف) منابع شيعه: كم ترين منابع مربوط به اين بحث همان منابع مربوط به مهدي ((عج)) و غيبت اوست. از جمله اين سه كتاب كهن شيعه: الغيبة نعماني (م 360 ق)كمال الدين شيخ صدوق (م 381) و الغيبه شيخ طوسي (م 460 ق) است. تقريباً هسته اصلي همه روايات ظهور و علائم را همين سه كتاب تشكيل مي‌دهند؛ به خصوص كه هر يك فصلي از كتاب خود را به نشانه‌هاي ظهور اختصاص داده‌اند.
سهم كتاب نعماني در اين موضوع بيشتر است. چون دو باب را به آن اختصاص داده و در يك باب از همة نشانه‌ها سخن گفته و 68 روايت نقل مي‌كند و در باب ديگر به روايات «سفياني» پرداخته است.
پس از اين سه كتاب بايد از منابع مربوط به زندگي معصومين علیه السلام نام برد كه در آنها به مناسبت شرح زندگي امام دوازدهم علیه السلام به علائم ظهور هم اشاره مي‌شود، كتاب «الارشاد شيخ مفيد (م 413 )
«اعلام الوري طبرسي(م 548 ق) كه بيشتر مطالب خود را از ‏«الارشاد‏» نقل مي‌كند « كشف الغمة اربلي( م 692 ق) و «در فصول المهمة ابن صباغ» (م 855 ق) است (ابن صباغ مالكي از اهل سنت است ولي كتاب خود را به شيوة مورخان شيعه دربارة دوازده امام نوشته است). اين نمونه ها كه علامت‌ها را از كتابهاي پيشين نقل كرده‌اند. كليني در ‏«روضة كافي‏» حميري در‏« قرب الاسناد‏» و مفسّراني چون علي بن ابراهيم و عياشي ذيل تفسير برخي آيه‌ها به احاديث علائم اشاره كرده‌اند. علامه مجلسي مجموع مطالب اين كتابها را جمع آوري كرده و در بحارالانوار آورده است.1

احادیث آخر الزمان در کتب اهل سنت

شنبه - 11 آگوست 2012

احادیث آخر الزمان در کتب اهل سنت

عن أنس بن مالك قال: ذكر في زمن رسول الله خسف قبل المشرق فقال رجل: يا رسول الله يخسف
بأرض فيها المسلمون؟
فقال:”نعم إذا كان أكثر أهلها الخبث”.رواه الطبراني في الصغير والأوسط ورجاله رجال الصحيح.‏

و قال صلى الله عليه و سلم(يكون في آخر هذه الأمة خسف و مسخ و قذف قيل :يا رسول الله ! أنهلك و فينا الصالحون ؟ قال : نعم إذا ظهر الخبث)رواه الترمذي و صححه الألباني

شفاعت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اِلهي لَيْسَ لي وَسيلَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ وَلا لي ذَريعَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَوارِفُ رَحْمَتِكَ وَشَفاعَةُ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَمُنْقِذِ الاُْمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِفَاجْعَلْهُما لي سَبَباً اِلى نَيْلِ غُفْرانِكَ وَصَيِّرْهُما لي وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِكَ »[1] .

خدايا ! مرا به سوى تو وسيله‏اى جز عواطف مهربانيت نيست و دست آويزى جز عطاهاى رحمانيّتت و شفاعت پيغمبر رحمتت  صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم كه نجات دهنده امّت از رنج و آلام دو عالم است نخواهد بود ، پس تو اين دو را براى من وسيله آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده .

دنيا گریزی گامى براى محبّت خدا

شنبه - 11 آگوست 2012

« يا مَنْ اَنْوارُ قُدْسِهِ لِأبْصارِ مُحِبّيهِ رائِقَةٌ وَسُبُحاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عارِفيهِ شائِفَةٌ يا مُنى قُلُوبِ الْمُشْتاقينَ وَيا غايَةَ آمالِ الْمُحِبّينَ اَسْئَلُكَ حُبَّكَ وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنى اِلى قُرْبِكَ »[1] .

اى آنكه انوار قدسى اش براى ديدگان دوستداران‏اش كمال روشنايى است و انوار جمالش براى دل‏هاى عارفان اش جلابخش است ، اى آرزوى دل‏هاى مشتاقان و اى نهايت آرزوهاى دوستداران ، درخواست مى‏كنم از تو دوستى‏ات را و دوستى آن را كه تو را دوست مى‏دارد و دوستى هر عملى كه مرا به تو نزديك مى‏كند .

در اين مناجات ، انسان محبّ و شيفته ـ كه اندكى از حلاوت محبّت را چشيده است ـ از خداوند متعال تقاضاهاى مهمّى مطالبه مى‏كند ؛ از جمله گزينش و انتخاب شدن براى مقام قرب و ولايت ، خلوص در محبّت ، شوق لقا ، رضا به قضا ، ديدار جمال الهى و پناه از هجران و فراق خداوند . در ادامه مناجات چنين علائم و نشانه‏هايى براى محبّين و مشتاقين راستين ذكر شده است : عادتشان آرامش در درگاه الهى است ، روزگارشان در ناله و زارى از فراق محبوب سپرى مى‏شود ، پيشانى‏اشان هميشه بر خاك است ، چشمانشان هميشه بيدار و اشك ريزان است ، قلوبشان شيفته و اسير محبّت الهى است و دلهايشان از شكوه و هيبت الهى از جاى كنده شده است .

مقام شفاعت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اِلهي لَيْسَ لي وَسيلَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ وَلا لي ذَريعَةٌ اِلَيْكَ اِلاّ عَوارِفُ رَحْمَتِكَ وَشَفاعَةُ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَمُنْقِذِ الاُْمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِفَاجْعَلْهُما لي سَبَباً اِلى نَيْلِ غُفْرانِكَ وَصَيِّرْهُما لي وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِكَ »[1] .

خدايا ! مرا به سوى تو وسيله‏ اى جز عواطف مهربانيت نيست و دست آويزى جز عطاهاى رحمانيّتت و شفاعت پيغمبر رحمتت  صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله ‏وسلم كه نجات دهنده امّت از رنج و آلام دو عالم است نخواهد بود ، پس تو اين دو را براى من وسيله آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده .

حضرت امام سجّاد  عليه‏السلام در اين مناجات روش تقرّب و راه يافتن به بارگاه قدس ربوبى را به ما مى‏آموزند . به تصريح امام سجّاد  عليه‏السلام در اين مناجات ، انجام واجبات و مستحبّات و پرهيز از محرّمات و مكروهات ، وسيله‏اى مطمئن براى رساندن فرد به بارگاه عزّ ربوبى نمى‏باشد ، چرا كه هيچ يك از آنها خالى و تهى از آلودگى‏هاى نفسانى نمى‏باشد ، معمولاً افعال ما انسان‏ها يا از خوف جهنّم است يا طمع به بهشت و چنين اعمالى تنها قابليّت تحقّق خواسته‏هاى صاحبان خود را دارد. به اين معنا كه فردى كه به خاطر ترس از جهنّم واجبات را انجام مى‏دهد و از محرّمات پرهيز مى‏كند ، از جهنّم رهايى مى‏يابد ، همچنين است حال كسى كه به طمع بهشت و برخوردارى از لذّت‏هاى بهشتى واجبات را به جا مى‏آورد و از محرّمات پروا مى‏كند . چنين افرادى با چنين اعمال و نيّت هايى نمى‏توانند به بارگاه الهى تقرّب پيدا كنند .

محبت و دلنشينى مصیبت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اِلهي ! مَنْ ذَاالَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذي اَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغى عَنْكَ حِوَلاً اِلهي ! فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ وَشَوَّقْتَهُ إِلى لِقاَّئِكَ »[1] .

پروردگارا !  كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ، و كيست كه به مقام قرب تو انس بگيرد و لحظه‏اى از تو روى بگرداند . خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيده‏اى و خالص براى عشق و محبّت نموده‏اى و به لقايت مشتاق كرده‏ اى .

محبت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ الاِْرْتِياحُ اِلَيْكَ وَالْحَنينُ وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالأنينُ جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ وَعُيُونُهُمْ ساهِرَةٌ في خِدْمَتِكَ وَدُمُوعُهُمْ سائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ وَاَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهابَتِكَ » .

بارخدايا ! قرار ده ما را از آنان كه عادتشان شادمانى و آرامش به درگاه تو و ناله و زارى از دورى توست و روزگارشان آه و ناله است ، پيشانيشان سجده كننده است به بزرگى تو و ديدگانشان بى خوابست در خدمت تو و اشكشان روان است از ترس تو و قلبهايشان آويخته است به دوستى تو و دلهايشان بركنده است از شكوه و هيبت تو .

خلوص در عبادت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اِلهى مَنْ ذَاالَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذي اَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغى عَنْكَ حِوَلاً اِلهي فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقاَّئِكَ وَرَضَّيْتَهُ بِقَضاَّئِكَ وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ اِلى وَجْهِكَ وَحَبَوْتَهُ بِرِضاكَ وَاَعَذْتَهُ مِنْ هِجْرِكَ وَقِلاكَ وَبَوَّاْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ في جِوارِكَ وَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ »[1] .

پروردگارا !  كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ، و كيست كه به مقام قرب تو انس بگيرد و لحظه‏اى از تو روى بگرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيده‏اى و خالص براى عشق و محبّتت نموده‏اى و به لقايت مشتاق كرده‏اى و خشنود ساختى آنان را به مشيّتت ، و نگاه كردن به سوى جمالت را به آنان بخشيدى و متّصل گردانيدى آنان را به خشنوديت و پناه دادى آنان را از دوريت و نشاندى آنان را در جايگاه راستى در جوارت و مخصوص گردانيدى آنان را به معرفتت .

محبّت و عبوديّت

شنبه - 11 آگوست 2012

« اِلهي مَنْ ذَاالَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذي اَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغى عَنْكَ حِوَلاً اِلهي فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقاَّئِكَ »[1] .   پروردگارا !  كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ؟ و كيست كه به مقام قرب تو اُنس گيرد و لحظه‏اى از تو روى گرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيده‏اى و خالص براى عشق و محبّتت نموده‏اى و به لقايت مشتاق كرده‏ اى .
تأمّلى در معنا و مفهوم محبّت ؛  در اين مناجات نورانى امام زين العابدين  عليه‏السلام ، ذات اقدس اله را از مقام و جايگاه محبّين مورد خطاب قرار مى‏دهند ؛ لذا بايد نخست اندكى در معنا و مفهوم محبّت تأمّل نماييم .

واژه « حبّ و محبّت » به معناى ميل و رغبت مى‏باشد . « حُبّ » در زد اهل معرفت ، نخستين منزل از منازل دهگانه احوال عارفان است . در پى منزل حب ، منازل ديگرى مى‏آيد چون غيرت ، شوق ، عطش و … عارف ، نخست بايد ميل و اراده به سوى محبوب پيدا كند . سپس در مقام غيرت ، اغيار و بيگانه‏ها را از دل مى‏زدايد و قدم در وادى اشتياق مى‏نهد و مرحله به مرحله منازل را طى مى‏كند . مفهوم محبّت در نزد همه وجدانها واضح است . محبّت يك تعلّق و انجذاب بين محبّ و محبوب است . به عبارت ديگر محبّت پيوندى بين محبّ و محبوب است كه محبّ براى رسيدن به كمال ، قدم در راه تصاحب و به دست آوردن محبوب مى‏گذارد . انسان به طور طبيعى غذا را دوست دارد ، نسبت به جنس مخالف كشش دارد ، نسبت به مقام ، مال و علم تعلّق و علاقه دارد ، لذا براى به دست آوردن اين امور تلاش مى ‏كند .

اخلاص

شنبه - 11 آگوست 2012

« فَيا مَنْ هُوَ عَلَى الْمُقْبِلينَ عَلَيْهِ مُقْبِلٌ وَبِالْعَطْفِ عَلَيْهِمْ عائِدٌ مُفْضِلٌ وَبِالْغافِلينَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحيمٌ رَؤُوفٌ وَبِجَذْبِهِمْ إِلى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ اَسْئَلُكَ أَنْ تَجْعَلَني مِنْ أَوْفَرِهِمْ مِنْكَ حَظّاً وَاَعْلاهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلاً وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّكَ قِسْماً وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِكَ نَصيباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ اِلَيْكَ هِمَّتي وَانْصَرَفَتْ نَحْوَكَ رَغْبَتي فَاَنْتَ لا غَيْرُكَ مُرادي وَلَكَ لا لِسِواكَ سَهَري وَسُهادي وَلِقاؤكَ قُرَّةُ عَيْني وَوَصْلُكَ مُني نَفْسي وَاِلَيْكَ شَوْقي وَفي مَحَبَّتِكَ وَلَهى وَإِلى هَواكَ صَبابَتي وَرِضاكَ بُغْيَتي وَرُؤيَتُكَ حاجَتي وَجِوارُكَ طَلَبي وَقُرْبُكَ غايَةُ سُؤلى وَفي مُناجاتِكَ رَوْحي وَراحَتي وَعِنْدَكَ دَواءُ عِلَّتي وَشِفاءُ غُلَّتي وَبَرْدُ لَوْعَتي وَكَشْفُ كُرْبَتي فَكُنْ اَنيسي في وَحْشَتى وَمُقيلَ عَثْرَتي وَغافِرَ زَلَّتى وَقابِلَ تَوْبَتي وَمُجيبَ دَعْوَتي وَوَلِيَّ عِصْمَتي وَمُغْنِيَ فاقَتي وَلا تَقْطَعْني عَنْكَ وَلا تُبْعِدْني مِنْكَ يا نَعيمي وَجَنَّتي وَيا دُنْيايَ وَآخِرَتي يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ »[i] . اى خدايى كه هر كسى رو سوى تو آورد توجّه و اقبال كرده و با عطوفت و مهر ، فضل و احسان مى‏كنى . و با آنان كه از ياد تو غافلند نيز مهربان و دل‏سوزى ، و با عاطفه و لطف و جاذبه محبّت آنها را نيز به درگاهت مى‏كشانى ، و از تو اى خدا درخواست مى‏كنم كه بهره مرا از فضل خود بيشتر و منزلتم را نزد خويش بالاتر از همه آنان قرار دهى و قسمت‏ام را از دوستى ، عشق و محبّت خود بزرگتر و نصيب معرفتم را به خودت از ديگران بيشتر قرار دهى . اى خدا توجّهم از همه منقطع و به سوى توست و اشتياق و ميلم به سوى توست ، پس تويى نه ديگرى مرادم و براى توست نه ديگرى شب زنده دارى و بيدارى‏ام و ديدارت نور چشم من است ، و رسيدن به تو آرزوى دلم است . و به سوى توست شوقم و در محبّت توست شيفتگى‏ام و به سوى عشق توست دلدادگى‏ام و خشنودى توست آرزويم و ديدار توست نيازم و همسايگى توست خواهشم و نزديكى توست آخرين سؤالم . و در راز و نياز كردن با توست زنده دلى و آسودگى‏ام و در پيشگاه توست داروى دردم ، و بهبودى سوز جگرم و خنكى سوز دلم و بر طرف شدن گرفتاريم ، پس باش همدم من در هراسم ، و نا ديده گيرنده لغزشم و آمرزنده زشتيم ، و پذيراى توبه‏ام و پاسخگوى درخواستم و سرپرست پاك دامنى من و بى نياز كننده نداريم ، مرا از خود دور وجدا مگردان اى تو نعمت وبهشت ودنيا وآخرتم اى مهربانترين مهربانان.

دعا و مناجات

شنبه - 11 آگوست 2012

« سُبْحانَكَ ما اَضْيَقَ الْطُّرُقُ عَلى مَنْ لَمْ تَكُنْ دَليلَهُ وَما اَوْضَحَ الْحَقُّ عِنْدَ مَنْ هَدَيْتَهُ سَبيلَهُ اِلهى فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَيْكَ وَسَيِّرْنا في اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْكَ قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعيدَ وَسَهِّلْ عَلَيْنَا الْعَسيرَ الشَّديدَ وَاَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَيْكَ يُسارِعوُنَ وَبابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَاِيّاكَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يَعْبُدُونَ وَهُمْ مِنْ هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغاَّئِبَ وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ المأرب وَمَلاَْتَ لَهُمْ ضَمائِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ فَبِكَ إِلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا وَمِنْكَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْحَصَّلُوا فَيا مَنْ هُوَ عَلَى الْمُقْبِلينَ عَلَيْهِ مُقْبِلٌ »[1] .

بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايش نباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كرده‏اى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مى‏شتابند ، و درب خانه ات را مدام مى‏كوبند و تو را در شب و روز عبادت مى‏كنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستى‏ات  لبريز كردى و آنان را از پاكيزه‏ترين سرچشمه‏ها سيراب كردى. آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواسته‏هايشان را به دست آوردند . اى آنكه روى آوراست بر روى آوران به سوى خود .