« حقّ القول منّي لأسرّنّه بمحمّدٍ إبنه وخليفته من بعده ووارث علمه فهو معدن علمي وموضع سرّي و حجّتي على خلقي لا يؤمن عبدٌ به إلاّ جعلت الجنّة مثواه وشفّعته في سبعين من أهل بيته كلّهم قد استوجبوا النّار »[1] . امام رضا عليهالسلام را به وسيله پسرش محمّد شاد مىگردانم و محمّد را خليفه و وارث پدرش قرار مىدهم . او [امام جواد عليهالسلام] گنجينه علم من ، جايگاه اسرار من و حجّت من بر بندگان مىباشد . كسى به اوايمان نمىآورد مگر اينكه بهشت را جايگاه او قرار مىدهم و او را شفيع هفتاد نفر از خانوادهاش كه مستحقّ آتش بودهاند قرار مىدهم .
بر اساس اين حديث شريف شخصيّت و فضيلت حضرت امام جواد عليهالسلام در حدّى مىباشد كه اگر كسى به ايشان ايمان بياورد در رديف شفيعان روز قيامت قرار مىگيرد . اين بيان خداوند متعال عظمت شگرفى براى جواد الائمه عليهالسلام تصوير مىكند امّا به دو دليل زبانِ ما ياراى بازگو كردن فضائل و شخصيّت هيچ يك از اهل بيت عليهم السلام را ندارد ؛
منابع علائم ظهور
بررسي منابع علائم ظهور: الف) منابع شيعه: كم ترين منابع مربوط به اين بحث همان منابع مربوط به مهدي ((عج)) و غيبت اوست. از جمله اين سه كتاب كهن شيعه: الغيبة نعماني (م 360 ق)كمال الدين شيخ صدوق (م 381) و الغيبه شيخ طوسي (م 460 ق) است. تقريباً هسته اصلي همه روايات ظهور و علائم را همين سه كتاب تشكيل ميدهند؛ به خصوص كه هر يك فصلي از كتاب خود را به نشانههاي ظهور اختصاص دادهاند.
سهم كتاب نعماني در اين موضوع بيشتر است. چون دو باب را به آن اختصاص داده و در يك باب از همة نشانهها سخن گفته و 68 روايت نقل ميكند و در باب ديگر به روايات «سفياني» پرداخته است.
پس از اين سه كتاب بايد از منابع مربوط به زندگي معصومين علیه السلام نام برد كه در آنها به مناسبت شرح زندگي امام دوازدهم علیه السلام به علائم ظهور هم اشاره ميشود، كتاب «الارشاد شيخ مفيد (م 413 )
«اعلام الوري طبرسي(م 548 ق) كه بيشتر مطالب خود را از «الارشاد» نقل ميكند « كشف الغمة اربلي( م 692 ق) و «در فصول المهمة ابن صباغ» (م 855 ق) است (ابن صباغ مالكي از اهل سنت است ولي كتاب خود را به شيوة مورخان شيعه دربارة دوازده امام نوشته است). اين نمونه ها كه علامتها را از كتابهاي پيشين نقل كردهاند. كليني در «روضة كافي» حميري در« قرب الاسناد» و مفسّراني چون علي بن ابراهيم و عياشي ذيل تفسير برخي آيهها به احاديث علائم اشاره كردهاند. علامه مجلسي مجموع مطالب اين كتابها را جمع آوري كرده و در بحارالانوار آورده است.1
احادیث آخر الزمان در کتب اهل سنت
عن أنس بن مالك قال: ذكر في زمن رسول الله خسف قبل المشرق فقال رجل: يا رسول الله يخسف
بأرض فيها المسلمون؟
فقال:”نعم إذا كان أكثر أهلها الخبث”.رواه الطبراني في الصغير والأوسط ورجاله رجال الصحيح.
و قال صلى الله عليه و سلم(يكون في آخر هذه الأمة خسف و مسخ و قذف قيل :يا رسول الله ! أنهلك و فينا الصالحون ؟ قال : نعم إذا ظهر الخبث)رواه الترمذي و صححه الألباني
خدايا ! مرا به سوى تو وسيلهاى جز عواطف مهربانيت نيست و دست آويزى جز عطاهاى رحمانيّتت و شفاعت پيغمبر رحمتت صلى الله عليه وآله وسلم كه نجات دهنده امّت از رنج و آلام دو عالم است نخواهد بود ، پس تو اين دو را براى من وسيله آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده .
اى آنكه انوار قدسى اش براى ديدگان دوستداراناش كمال روشنايى است و انوار جمالش براى دلهاى عارفان اش جلابخش است ، اى آرزوى دلهاى مشتاقان و اى نهايت آرزوهاى دوستداران ، درخواست مىكنم از تو دوستىات را و دوستى آن را كه تو را دوست مىدارد و دوستى هر عملى كه مرا به تو نزديك مىكند .
در اين مناجات ، انسان محبّ و شيفته ـ كه اندكى از حلاوت محبّت را چشيده است ـ از خداوند متعال تقاضاهاى مهمّى مطالبه مىكند ؛ از جمله گزينش و انتخاب شدن براى مقام قرب و ولايت ، خلوص در محبّت ، شوق لقا ، رضا به قضا ، ديدار جمال الهى و پناه از هجران و فراق خداوند . در ادامه مناجات چنين علائم و نشانههايى براى محبّين و مشتاقين راستين ذكر شده است : عادتشان آرامش در درگاه الهى است ، روزگارشان در ناله و زارى از فراق محبوب سپرى مىشود ، پيشانىاشان هميشه بر خاك است ، چشمانشان هميشه بيدار و اشك ريزان است ، قلوبشان شيفته و اسير محبّت الهى است و دلهايشان از شكوه و هيبت الهى از جاى كنده شده است .
خدايا ! مرا به سوى تو وسيله اى جز عواطف مهربانيت نيست و دست آويزى جز عطاهاى رحمانيّتت و شفاعت پيغمبر رحمتت صلى الله عليه وآله وسلم كه نجات دهنده امّت از رنج و آلام دو عالم است نخواهد بود ، پس تو اين دو را براى من وسيله آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده .
حضرت امام سجّاد عليهالسلام در اين مناجات روش تقرّب و راه يافتن به بارگاه قدس ربوبى را به ما مىآموزند . به تصريح امام سجّاد عليهالسلام در اين مناجات ، انجام واجبات و مستحبّات و پرهيز از محرّمات و مكروهات ، وسيلهاى مطمئن براى رساندن فرد به بارگاه عزّ ربوبى نمىباشد ، چرا كه هيچ يك از آنها خالى و تهى از آلودگىهاى نفسانى نمىباشد ، معمولاً افعال ما انسانها يا از خوف جهنّم است يا طمع به بهشت و چنين اعمالى تنها قابليّت تحقّق خواستههاى صاحبان خود را دارد. به اين معنا كه فردى كه به خاطر ترس از جهنّم واجبات را انجام مىدهد و از محرّمات پرهيز مىكند ، از جهنّم رهايى مىيابد ، همچنين است حال كسى كه به طمع بهشت و برخوردارى از لذّتهاى بهشتى واجبات را به جا مىآورد و از محرّمات پروا مىكند . چنين افرادى با چنين اعمال و نيّت هايى نمىتوانند به بارگاه الهى تقرّب پيدا كنند .
پروردگارا ! كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ، و كيست كه به مقام قرب تو انس بگيرد و لحظهاى از تو روى بگرداند . خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيدهاى و خالص براى عشق و محبّت نمودهاى و به لقايت مشتاق كرده اى .
« اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ الاِْرْتِياحُ اِلَيْكَ وَالْحَنينُ وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالأنينُ جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ وَعُيُونُهُمْ ساهِرَةٌ في خِدْمَتِكَ وَدُمُوعُهُمْ سائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ وَاَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهابَتِكَ » .
بارخدايا ! قرار ده ما را از آنان كه عادتشان شادمانى و آرامش به درگاه تو و ناله و زارى از دورى توست و روزگارشان آه و ناله است ، پيشانيشان سجده كننده است به بزرگى تو و ديدگانشان بى خوابست در خدمت تو و اشكشان روان است از ترس تو و قلبهايشان آويخته است به دوستى تو و دلهايشان بركنده است از شكوه و هيبت تو .
پروردگارا ! كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ، و كيست كه به مقام قرب تو انس بگيرد و لحظهاى از تو روى بگرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيدهاى و خالص براى عشق و محبّتت نمودهاى و به لقايت مشتاق كردهاى و خشنود ساختى آنان را به مشيّتت ، و نگاه كردن به سوى جمالت را به آنان بخشيدى و متّصل گردانيدى آنان را به خشنوديت و پناه دادى آنان را از دوريت و نشاندى آنان را در جايگاه راستى در جوارت و مخصوص گردانيدى آنان را به معرفتت .
« اِلهي مَنْ ذَاالَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذي اَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغى عَنْكَ حِوَلاً اِلهي فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقاَّئِكَ »[1] . پروردگارا ! كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ؟ و كيست كه به مقام قرب تو اُنس گيرد و لحظهاى از تو روى گرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيدهاى و خالص براى عشق و محبّتت نمودهاى و به لقايت مشتاق كرده اى .
تأمّلى در معنا و مفهوم محبّت ؛ در اين مناجات نورانى امام زين العابدين عليهالسلام ، ذات اقدس اله را از مقام و جايگاه محبّين مورد خطاب قرار مىدهند ؛ لذا بايد نخست اندكى در معنا و مفهوم محبّت تأمّل نماييم .
واژه « حبّ و محبّت » به معناى ميل و رغبت مىباشد . « حُبّ » در زد اهل معرفت ، نخستين منزل از منازل دهگانه احوال عارفان است . در پى منزل حب ، منازل ديگرى مىآيد چون غيرت ، شوق ، عطش و … عارف ، نخست بايد ميل و اراده به سوى محبوب پيدا كند . سپس در مقام غيرت ، اغيار و بيگانهها را از دل مىزدايد و قدم در وادى اشتياق مىنهد و مرحله به مرحله منازل را طى مىكند . مفهوم محبّت در نزد همه وجدانها واضح است . محبّت يك تعلّق و انجذاب بين محبّ و محبوب است . به عبارت ديگر محبّت پيوندى بين محبّ و محبوب است كه محبّ براى رسيدن به كمال ، قدم در راه تصاحب و به دست آوردن محبوب مىگذارد . انسان به طور طبيعى غذا را دوست دارد ، نسبت به جنس مخالف كشش دارد ، نسبت به مقام ، مال و علم تعلّق و علاقه دارد ، لذا براى به دست آوردن اين امور تلاش مى كند .
« فَيا مَنْ هُوَ عَلَى الْمُقْبِلينَ عَلَيْهِ مُقْبِلٌ وَبِالْعَطْفِ عَلَيْهِمْ عائِدٌ مُفْضِلٌ وَبِالْغافِلينَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحيمٌ رَؤُوفٌ وَبِجَذْبِهِمْ إِلى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ اَسْئَلُكَ أَنْ تَجْعَلَني مِنْ أَوْفَرِهِمْ مِنْكَ حَظّاً وَاَعْلاهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلاً وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّكَ قِسْماً وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِكَ نَصيباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ اِلَيْكَ هِمَّتي وَانْصَرَفَتْ نَحْوَكَ رَغْبَتي فَاَنْتَ لا غَيْرُكَ مُرادي وَلَكَ لا لِسِواكَ سَهَري وَسُهادي وَلِقاؤكَ قُرَّةُ عَيْني وَوَصْلُكَ مُني نَفْسي وَاِلَيْكَ شَوْقي وَفي مَحَبَّتِكَ وَلَهى وَإِلى هَواكَ صَبابَتي وَرِضاكَ بُغْيَتي وَرُؤيَتُكَ حاجَتي وَجِوارُكَ طَلَبي وَقُرْبُكَ غايَةُ سُؤلى وَفي مُناجاتِكَ رَوْحي وَراحَتي وَعِنْدَكَ دَواءُ عِلَّتي وَشِفاءُ غُلَّتي وَبَرْدُ لَوْعَتي وَكَشْفُ كُرْبَتي فَكُنْ اَنيسي في وَحْشَتى وَمُقيلَ عَثْرَتي وَغافِرَ زَلَّتى وَقابِلَ تَوْبَتي وَمُجيبَ دَعْوَتي وَوَلِيَّ عِصْمَتي وَمُغْنِيَ فاقَتي وَلا تَقْطَعْني عَنْكَ وَلا تُبْعِدْني مِنْكَ يا نَعيمي وَجَنَّتي وَيا دُنْيايَ وَآخِرَتي يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ »[i] . اى خدايى كه هر كسى رو سوى تو آورد توجّه و اقبال كرده و با عطوفت و مهر ، فضل و احسان مىكنى . و با آنان كه از ياد تو غافلند نيز مهربان و دلسوزى ، و با عاطفه و لطف و جاذبه محبّت آنها را نيز به درگاهت مىكشانى ، و از تو اى خدا درخواست مىكنم كه بهره مرا از فضل خود بيشتر و منزلتم را نزد خويش بالاتر از همه آنان قرار دهى و قسمتام را از دوستى ، عشق و محبّت خود بزرگتر و نصيب معرفتم را به خودت از ديگران بيشتر قرار دهى . اى خدا توجّهم از همه منقطع و به سوى توست و اشتياق و ميلم به سوى توست ، پس تويى نه ديگرى مرادم و براى توست نه ديگرى شب زنده دارى و بيدارىام و ديدارت نور چشم من است ، و رسيدن به تو آرزوى دلم است . و به سوى توست شوقم و در محبّت توست شيفتگىام و به سوى عشق توست دلدادگىام و خشنودى توست آرزويم و ديدار توست نيازم و همسايگى توست خواهشم و نزديكى توست آخرين سؤالم . و در راز و نياز كردن با توست زنده دلى و آسودگىام و در پيشگاه توست داروى دردم ، و بهبودى سوز جگرم و خنكى سوز دلم و بر طرف شدن گرفتاريم ، پس باش همدم من در هراسم ، و نا ديده گيرنده لغزشم و آمرزنده زشتيم ، و پذيراى توبهام و پاسخگوى درخواستم و سرپرست پاك دامنى من و بى نياز كننده نداريم ، مرا از خود دور وجدا مگردان اى تو نعمت وبهشت ودنيا وآخرتم اى مهربانترين مهربانان.
بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايش نباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستىات لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمهها سيراب كردى. آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند . اى آنكه روى آوراست بر روى آوران به سوى خود .