بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمهها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند .
بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمه ها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند .
بارالها! پاك و منزّهى تو چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايش نباشى، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى، خداوندا! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت كه آنان در رفتن به سويت مى شتابند، و درب خانه ات را مدام مى كوبند و تو را در شب و روز عبادت مى كنند و آنان از هيبت تو هراسانند.
پاداش فراوان براى تلاش مبلّغان دینی
«إلهي اجْعَلْني مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأخْيارِ وَألْحِقْني بِالصّالِحينَ الأبْرار ِالسّابِقينَ إلىَ الْمَكْرُماتِ الْمُسارِعينَ إلىَ الْخَيْراتِ الْعامِلينَ لِلْباقِياتِ الصّالِحاتِ السّاعينَ إلى رَفيعِ الدَّرَجاتِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ وَبِالاِْجابَةِ جَديرٌ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ»(1).
پروردگارا! مرا از خوبان برگزيده ات قرار ده و مرا به نيكان شايسته ملحق كن، سبقت گيرندگان به سوى جوانمردىها، شتابندگان به سوى نيكىها، عمل كنندگان براى كارهاى نيك ماندگار، كوشش كنندگان براى بالاترين درجهها به رحمتت اى رحم كنندهترين رحم كنندگان.
بارالها! پى در پى بودن بخششت مرا از شكرگزارى غافل كرده، و بارش مدامفضل تو مرا از شمردن ستايشت غافل كرده، و پشت سر هم بودن بركاتت مرا از يادآورى ستودنيهايت باز داشته، و دستگيريهايى متوالى تو مرا از پخش و نشر نيكوئيهايت ناتوان كرده است.
وجود مبارك سيّد الساجدين عليه السلام در اين فراز از نيايش از خداوند متعال درخواست مىنمايد كه: بارالها! نعمات فراوانى به ما ارزانى داشتهاى كه ريشه در تفضّلات تو و مهربانىات به بندگان دارد؛ بارالها! آنها را كامل و تمام كن و آنها را به خاطر گناهان از ما سلب نفرما. يعنى خداوندا! بر ما كرم نما كهاز اين نعمات تا آخرين لحظات حيات بهرهمند شويم.
از مهمترين خواستههاى انسان مؤمن، حسن عاقبت است كه بايد هميشه آن را مدّ نظر داشته باشد و بر اينكه روزى ممكن است آنها را از دست بدهد بيمناك باشد. چه بسا افرادى، عمرى را در ايمان، طهارت وبندگى خدا سپرى كردند امّا در آخر عمر به خاطر يك حادثه و لغزش از درگاه الهى رانده شدند و يك عمر بندگى خود را حبط كردند. بنابر اين انسان بايد هميشه و در همه حال از خداوند بخواهد كه از او در برابر لغزشها محافظت كند.
مهمترين مسأله در عاقبت به خير شدن بنده توجّه و هوشيارى اونسبت به ذات أقدس احديّت و عنايتهاى او است؛ يعنى اگر بنده درلحظههاى حساس و سرنوشت ساز زندگىاش، يك آن خود را از توجّه خاصّ حضرت حق بى نياز بداند، خود را در سراشيبى انحطاط، گمراهى و ضلالت رها كرده است.
و از آنان امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مىكردند چون شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند.
علماى اهل سنّت معتقدند اصحاب پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم همگى عادلند و به اعمال و اقوال ايشان مىتوان تمسّك كرد تا جايى كه تقريباً همهٔ فرق اهل سنّت، بسيارى از احكام شرعى خويش را به افعال و اقوال صحابه مستند مىكنند. براى اهل سنّت در ظاهر هيچ تفاوتى بين سلمان فارسى، يار صديق پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، و ابو هريره دروغ پرداز حاضر در جبههٔ مخالف پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، وجود ندارد و هر يك از آنها كه مدّعى شود سخنى كه به زبان آورده، كلام رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم است، نه تنها از او مىپذيرند كه در احكام شرعى به آن استناد هم مىكنند؛ البته همانگونه كه بيان شد اينان فقط در ظاهر عدالت صحابه را پذيرفتهاند و الّا در بسيارى از موارد از جمله مسألهٔ امامت و خلافت، لا اقل موضوع اين بود كه چون دو گروه از صحابه، كه همگى عادلند، با هم تعارض مىكنند كار به تساقُط و ترك نظر هر دو طرف منجر شود و بايد سراغ أدلّهٔ ديگر روند كه تاريخ چنين مسألهاى را گزارش نكرده است و همين مسأله ثابت مىكند كه اهل سنّت همه جا عدالت صحابه را قبول نكرده اند.
خدايا! آنچه از فضلت برايم آغاز كردى به انجام رسان و آنچه از كرمت به من عطا نمودى، سلب مكن، و آنچه به بردبارى خود بر من مستور نمودى پردهدرى مكن، اعمال زشت مرا كه به آنها آگاهى يافتهاى بر من ببخشا.
خواسته هاى امام عليه السلام:
در فرازهاى پايانى مناجات راغبين امام سجاد عليه السلام، از خداوند متعالمطالبى را درخواست مى نمايند.
1 – «الهى ما بدأت به من فضلك فتمّمه» پروردگارا! آنچه را كه از فضل و كرامت خود، بى آنكه من آن را درخواست و تقاضا نمايم عطا نمودى،كامل و تمام كن.
2 – «وما وهبت لي من كرمك فلا تسلبه» بارالها! آنچه را كه از موضع كرامت به من عطا نمودى، سلب مفرما.
3 – «وما سترته عليّ بحلمك فلا تهتكه» خداوندا! آنچه را كه با حلم و بردبارى از زشتىها و گناهان من پوشاندى، باز هم مخفى دار و مرا رسوا منما.
4 – «وما علمته من قبيح فعلي فاغفره» بارالها! هر چه از گناهان و افعال ناشايستى كه به آنها آگاهى دارى بر من ببخش.
خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت،درخواست مىكنم و نزد عواطف رحمانيّتت و لطائف احسانت، كه پا برجادارى گمانم را به آنچه از تو آرزو دارم در اكرام و انعام فراوانت و در نزديك كردنم و نوازش نمودم از طرفت و بهرهورى در نظر به آستانت، و هم اكنون خود را در معرض نسيم عنايت و لطفت در آوردهام، و تقاضاى باران جود و رحمتت را مىنمايم. از خشمت به رضايت و به درگاهت گريزانم اميدوار بهترين چيزى هستم كه در نزد توست، اعتماد به بخششهايت دارم،
«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل إكرامك»(2).
خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت، درخواست مىكنم و نزد عواطف رحمانيّتت و نيكىهاى لطفت، زارى مىكنم كه گمان مرا در اميدوارى به اكرامت تحقّق بخشى.
در اين فراز از مناجات امام سجاد عليه السلام خداوند را به امورى سوگند مى دهند:
1 – (سبحات وجهك) خداوندا! تو را به زيبايها و مظاهر جلالت سوگند مى دهم.
2 – (أنوار قدسك) خداوندا! تو را به نورانيّتى كه برخاسته از قدّوسيّت وپاكيزگىات است، سوگند مى دهم.
3 – (عواطف رحمتك) بارالها! تو را به رحمتى كه منشأ آن عاطفه ومهربانى است سوگند مى دهم.
رحمت از مظاهر جمال الهى است و عواطف رحمت به معناى رحمتى مضاعف وافزون است.
4 – (لطائف برّك) خداوندا! قسم به نيكىهايى كه از لطفت سر چشمه مى گيرد.
شرايط وكيل:
انسان كسى كه واجد شرايط و ويژگىهاى ذيل باشد را وكيل خود قرار مىدهد.
1 – وكيل بايد در انجام مأموريّت، قادر و توانمند و از بصيرت كافى برخورد باشد تا بتواند از عهدهٔ انجام كارى كه به او سپردهاند بخوبى برآيد.
2 – وكيل بايد امين و درستكار باشد و فقط منفعت موكّل خود را در نظر بگيرد و سود و زيان خود را در انجام وكالت دخالت ندهد.
هنگامى كه فردى داراى اين ويژگيها باشد، مىتوانيم او را وكيل خود قرار دهيم و اين فرد قابليّت توكيل را خواهد داشت. وقتى ما به خداوند حسن ظن پيدا مىكنيم كه او را وكيل خود قرار دهيم، و همهٔ امور را به او تفويض نماييم. زيرا مىدانيم كه خداوند متعال قادر، بصير و امين است و منفعت بندگانش را در نظر دارد و اگر كسى به او اعتماد و اطمينان نمايد، خداوند او را نااميد نمىكند و به اعتماد و اطمينان او پاسخ مثبت مىدهد.