حسن عاقبت:

وجود مبارك سيّد الساجدين ‏عليه السلام در اين فراز از نيايش از خداوند متعال درخواست مى‏نمايد كه: بارالها! نعمات فراوانى به ما ارزانى داشته‏اى كه‏ ريشه در تفضّلات تو و مهربانى‏ات به بندگان دارد؛ بارالها! آنها را كامل و تمام ‏كن و آنها را به خاطر گناهان از ما سلب نفرما. يعنى خداوندا! بر ما كرم نما كه‏از اين نعمات تا آخرين لحظات حيات بهره‏مند شويم.

از مهمترين خواسته‏هاى انسان مؤمن، حسن عاقبت است كه بايد هميشه آن را مدّ نظر داشته باشد و بر اينكه روزى ممكن است آنها را از دست بدهد بيمناك باشد. چه بسا افرادى، عمرى را در ايمان، طهارت وبندگى خدا سپرى كردند امّا در آخر عمر به خاطر يك حادثه و لغزش از درگاه ‏الهى رانده شدند و يك عمر بندگى خود را حبط كردند. بنابر اين انسان بايد هميشه و در همه حال از خداوند بخواهد كه از او در برابر لغزشها محافظت ‏كند.

مهمترين مسأله در عاقبت به خير شدن بنده توجّه و هوشيارى اونسبت به ذات أقدس احديّت و عنايتهاى او است؛ يعنى اگر بنده درلحظه‏هاى حساس و سرنوشت ساز زندگى‏اش، يك آن خود را از توجّه خاصّ‏ حضرت حق بى نياز بداند، خود را در سراشيبى انحطاط، گمراهى و ضلالت ‏رها كرده است.

تفاوت اكرام و فضل الهى:

«وما وهبتَ من كرمك فلا تسلُبْه».

و آنچه از كرامت به من عطا نمودى سلب مكن.

امام عارفان عليه السلام در همين فراز دعا از خداوند مى‏خواهند نعمتهايى راكه در پرتو كرامتَت به ما ارزانى داشته‏اى از ما سلب مفرما. با مراجعه به‏آيات و روايات اين مطلب به خوبى روشن مى‏شود كه بخشى از نعمتهاى ‏خداوند ريشه در كرامت حضرت حق (جلّ وعلا) دارند و بخشى ديگر ريشه ‏در فضل خداوند دارند و اين دو با هم متفاوتند.

تفاوت اين دو دسته نعمت در اين است كه در فضل الهى، بنده نياز به‏ مقدّمه چينى و استحقاق تنعّم ندارد؛ يعنى لازم نيست زمينه بهره‏مندى دربنده باشد. چنانكه امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايند:

«يا مبتدائاً بالنّعم قبل استحقاقها»(2).

اى كسى كه نعمات خود را پيش از استحقاق [بنده] به آن ارزانى داشته‏اى.

ولى نعمتهايى كه دريشه در كرامت حضرت حقّ (سبحانه و تعالى) دارد نيازمند آمادگى قبلى است و اين بنده است كه با اعمال و افعال خود ظرفيّت دريافت و پذيرش كرامت الهى را در خود ايجاد مى‏كند.

خداوند سبحان در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ × قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ×بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» (3).

من به پروردگارتان ايمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهيد ×(سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: وارد بهشت شو. گفت: اى كاش ‏قوم من مى‏دانستند × كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرار داده است.

پيش زمينه دريافت كرامتهاى الهى، ايمان و تقوى است؛ يعنى اگر بنده ‏بخواهد به اكرام الهى متنعّم شود بايد اين دو ويژگى را داشته باشد و اين دو (ايمان و تقوى) مراتب و درجاتى دارد و هر كس به ميزان ايمان و تقوايش‏ مى‏تواند از اكرام الهى بهره‏مند شود.

خداوند در اين باره در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنّ ‏أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»(4).

اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبايل قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و آگاه است.

خداوند، ستّار العيوب:

«فما ستر علىّ بحلمك فلا تهتكه».

و آنچه به بردبارى خود بر من مستور نمودى پرده درى مكن.

حضرت سيد الساجدين عليه السلام در ادامه اين مناجات عاشقانه ‏مى‏فرمايند: خداوندا! من سرشار از گناه هستم و جرايم و گناهان زيادى ‏مرتكب شده‏ام، امّا تو آنها را پوشاندى و  پنهان نمودى و آبرويم را حفظ كردى. خداوندا! گرچه هنوز دست از افعال قبيح خود بر نداشته‏ام و قلب خود را، كه حرم توست، به گناه مى‏آلايم، ولى تو ستّار العيوب هستى. خدايا! همچنان آبرويم را حفظ كن و گناهانم را پنهان بنما.

امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايند:

«أين سترك الجميل.. واغفرلي ما خفيَ على الادميّين من عملي ‏وادِمْ لي ما به سترتني»(5).

خداوندا! چه زيبا مى‏پوشانى… ببخشاى بر من آنچه [از گناهان] را كه برمردم پوشيده است و همچنان آنها را پوشانده و پنهان دار.

قيامت روز رسوايى

قيامت عرصه‏اى است كه تمام خلايق در آن جمع مى‏شوند و خداوند به حساب همه بندگان رسيدگى مى‏نمايد. ما بايد از آن روز بهراسيم؛ زيرا در برابر ديدگان تمام خلايق مى‏خواهند به حساب ما رسيدگى كنند و خواه ناخواه ‏گناهان نهان ما آشكار خواهد شد. قرآن مجيد نيز به اين مطلب اشاره كرده واز آن به «يوم تبلى السّرائر» ياد كرده است. اميرالمؤمنين عليه السلام هم نگرانى خودرا از اين روز ابراز داشته و مى‏فرمايند:

«فلا تفضحني يوم القيامة على رؤوس الأشهاد»(6).

بارالها، روز قيامت در برابر ديد همگان شرمسارم منما.

ما از اينكه آبرويمان در خانه و يا در يك جمع كوچك ريخته شود به ‏شدّت ترسانيم، چگونه است حال ما در روز قيامت كه تمام خلايق، از اولين تا آخرين، گردهم آمده‏اند و خداوند در ملأ عام و در برابر ديدگانِ تمام خلايق‏ به حسابها رسيدگى مى‏نمايد و پرونده‏ها و اسرار آشكار مى‏گردد؟

پرده پوشى خدا در گرو پرده پوشىِ ما:

هر دعاى امام سجّاد عليه السلام در صحيفه سجّاديّه، همانند مدرسه‏اى است‏ براى نزديكى به خدا و مناجات و كرامت اخلاقى تازه‏اى را به ما مى‏آموزد.

نكته مهمّى كه در ضمن اين فراز از مناجات بايد به آن توجّه كرد اين ‏است كه: اگر بنده‏اى در اين دنيا، آبروى ديگر بندگان را نريزد و به آنان ‏احسان و محبّت نمايد، خداوند متعال را خشنود نموده است و خداوند مى‏فرمايد: من اولى هستم به حفظ آبرو و احسان به تو. اگر از خداوند مى‏خواهيم كه آبروى ما را در دنيا و آخرت نسبت به جرايمى كه مرتكب ‏شده‏ايم حفظ كند و آبروى ما را نريزد، ما نيز نبايد واقعاً در صدد ريختن ‏آبروى ديگران باشيم(7).

اگر از خداوند مى‏خواهيم كه گناهان ما را بيامرزد، ما نيز بايد تقاضاى ‏بخشش انسانهاى مؤمن را بپذيريم(8). اگر دوست داريم كه مورد لطف وعنايت الهى قرار بگيريم، ما نيز بايد همين رفتار را با انسانهاى ديگر داشته ‏باشيم و بايد باور داشته باشيم كه بين رفتار ما با مردم و برخورد خداوند تبارك و تعالى با ما، ارتباط مستقيم و تنگاتنگ وجود دارد. 

در مدرسه اهل بيت عليهما السلام به ما آموخته‏اند كه اگر سائلى چيزى از مادرخواست كرد و ما نتوانستيم به او كمك كنيم، حدّاقل او را دعا كنيم و از خدا بخواهيم كه او را كمك نمايد. اين يك درسى است كه بايد هميشه آن را به‏ ياد داشته باشيم و بدان عمل نمايم، اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايند:

«من علم من أخيه سيئةً فسترها ستر اللَّه عليه يوم القيامة»(9).

هر كس از زشتى برادر خود آگاه شود و آن را پنهان كند، خداوند نيز در روز قيامت گناهان او را پوشيده مى‏دارد.

اگر زشتى و گناه كسى را پنهان كرديم و او را در جمع رسوا نكرديم. خداوند متعال نيز در روز قيامت، گناهان ما را خواهد پوشاند؛ بدين معنا كه ما را به خاطر انجام آن گناهان، عقاب و عذاب نمى‏كند.

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند:

«من روى على مؤمن رواية يريد بها شينه وهدم مرؤته ليسقطمن أعين النّاس أخرجه اللَّه من ولايته إلى ولاية الشيطان فلا يقبله‏الشيطان»(10).

اگر كسى عليه برادر مؤمنى خود سخنى بگويد كه او را كوچك [و خوار] نمايدو آبروى وى را بريزد خداوند او را از ولايت خود به ولايت شيطان وارد مى‏كند و [حتّى] شيطان نيز او را نمى‏پذيرد.

شخصى به محضر رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مشرّف شد و پس از گفتگويى ‏طولانى عرض كرد: «دوست دارم كه خداوند گناهانم را بپوشاند». 

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در پاسخ فرمودند:

«اُسترْ عيوب إخوانك يستر اللَّه عليك عيوبك»(11).

گناهان برادرانت را پنهان كن تا خداوند پوشيده دارد گناهانت را.

در روايت ديگرى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

«يا معشر من أسلم بلسانه ولم يسلم بقلبه! لا تَتَبّعوا عثرات ‏المسلمين فإنّه من تتبّع عثرات المسلمين تتبّع اللَّه عثرته ومن تتبّع ‏اللَّه عثرته يفضحه»(12).

اى گروهى كه به زبان ايمان آورده‏ايد [ولى هنوز] با قلب ايمان نياورده‏ايد!، لغزشهاى مسلمانان را جستجو نكنيد، به درستى كه هر كس پيگير لغزشهاى مسلمانان باشد، خداوند نيز به دنبال لغزشهاى او مى‏باشد وخداوند لغزشهاى هر كس را كه پيگيرى كند سرانجام او را رسوا مى‏كند.

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند:

«المؤمن ملجم» (13).

مؤمن بر دهان مسلّط است.

انسان بايد بر زبان خود مسلّط باشد و زبان به هر سخنى نگشايد. متأسّفانه امروزه در برخى از رسانه‏ها و مطبوعات مسأله‏اى به نام افشاگرى، دستاويزى براى هتك حريم مؤمنين شده است كه معلوم هم نيست از كجاى ‏دين چنين چيزى فهميده شده است و جزء كدام يك از ملكات اخلاقى وآموزه‏هاى دينى مى‏باشد.

خداوند بهترين همسايه:

«الهى! إستشفعت بك إليك واستجرت بك منك».

خدايا! به واسطه خودت طلب شفاعت مى‏نمايم بر تو و از توبه خودت پناه ‏مى‏برم.

نكته مهمّى كه در اين فراز از دعا بايد به آن توجّه خاصّى شود عبارت: «به واسطه خودت از درگاه تو طلب شفاعت مى‏كنم» است. بسيارى از مردم ‏آنچنان محو تلألؤ انواز قدسيّه حضرات معصومين‏ عليهم السلام مى‏شوند كه گاه ‏ناخواسته از بارگاه حضرت حق جلّ و علا غافل مى‏شوند. هر چند خداوند تبارك و تعالى حساب روزى خلايق را در دنيا و رسيدگى به اعمالشان در آخرت را به اهل بيت عصمت و طهارت ‏عليهم السلام تفويض نموده است(14) ولى شايد وجود مقدّس سيّد الساجدين عليه السلام در اين فراز از دعا مى‏خواهند تو جّه ريزه‏خواران مكتب را به اين نكته جلب كنند كه راه و طريق، خود ما هستيم، ولى‏اين امر نبايد شما را از منبع لايزال حضرت حق (سبحانه وتعالى) غافل كند.

امام سجّاد عليه السلام در اين فراز از دعا، درب جديدى به سوى معارف ‏بيكران الهى مقابل ما مى‏گشايند و مى‏فرمايند: بارالها! خودت شفيع و واسطه ‏من باش و مرا در پناه و جوار خودت قرار بده.

نكته مهم ديگرى كه در ضمن اين فراز دعا بايد به آن توجّه كرد حقّ‏ همسايه بر همسايه است كه از جمله حقوق مهمّ اجتماعى به شمار مى‏رود. امام سجاد عليه السلام هم با توجّه به عنايت ويژه‏اى كه معارف دينى ما به سالم‏سازى اجتماع و ايجاد يك مدينه فاضله دارد، در رساله حقوق خود فصلى دربيان حقوق همسايه باز كرده‏اند كه ما به جهت رعايت اختصار از بيان آن ‏مى‏گذريم و به ذكر يك حديث از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم بسنده مى‏كنيم كه ‏فرمودند: «مازال جبرئيل عليه السلام يوصينى بالجار حتّى ظننتُ أنهُ سيورّثَه» (15). دراين فراز از نيايش امام سجاد عليه السلام به خداوند متعال عرض مى‏كنند، خداوندا! از تو، به خودت پناه مى‏برم و مرا در جوار رحمتت [و همسايگى خودت] قراربده تا از فيوضات اين همسايه بى بديل متنعّم شوم.

مى‏گويند عدّه‏اى مى‏خواستند در محدوده محلّ اقامت حاتم طائى به‏ شكار ملخ بپردازند، امّا حاتم طائى به آنان اجازه نداد و گفت: اين ملخها به ‏من پناه آورده‏اند.

طمع در رحمت الهى:

«أتيتك طامعاً في إحسانك راغباً في امتنائك مستسقياً وابلَ طَوْلك».

به درگاه تو آمدم به طمع احسان تو و راغب در بخشش تو و به طلب باران‏ رحمتت از ابر بخشش.

خداوندا! مى‏دانيم كه تو محسن هستى و به احسان تو طمع داريم، احسانت مانند باران فراوانى است كه قطع نمى‏شود؛ ما را از فيض و احسانت‏سيراب گردان!

«مستمطراً غمام فضلك، طالباً مرضاتك، قاصداً جنابك، وارداً شريعة رفدك».

خواستار ابر فضلت هستم و عازم آستانت هستم، وارد بر آبگير پذيرائى درجويبار عطايت.

بارالها! فضل تو همانند ابرى است كه بر تمام هستى سايه افكنده ‏است، از اين ابر باران مى‏خواهيم. عطاياى تو، همانند رودخانه‏اى است كه درجريان مى‏باشد و ما در كنار اين رودخانه نشسته‏ايم و مى‏خواهيم از آن‏ بهره‏مند شويم.

«ملتمساً سَنىّ الخيرات من عندك».

و خواهشمند خيرات درخشانت.

مى‏خواهيم به آسانى به خوبيهاى تو دسترسى داشته باشيم و زود به‏آنها برسيم.

«وافداً إلى حضرة جمالك».

وارد بر حضرت و درگاه جمالت.

مى‏خواهيم از حضور تو لذّت ببريم.

«مريداً وجهك».

مريد آستانت هستم.

«طارقاً بابك».

كوبنده درب بنده نوازيت.

مى‏خواهيم درب خانه تو را به صدا در آوريم.

«مستكيناً لعظمتك وجلالك».

خوار در برابر بزرگيت.

تكيه گاه ما فضل و عظمت و جلالت تو است.

عدالت معامله ‏اى دشوار:

«فافعل بي ما أنت أهله من المغفرة والرحمة ولا تفعل بي ما أنا أهله من العذاب والنقمة برحمتك يا أرحم الراحمين».

با من آن ‏گونه كه تو شايسته آنى از آمرزش و رحمت رفتار كن و مكن با من‏ آنچه من لايق‏ام از عذاب و عقوبت، به رحمتت [اميدوارم] اى مهربان‏ترين ‏مهربانان.

ديدن معشوق بالاترين نعمت براى عاشق به شمار مى‏آيد و چيزى به‏ جز وصل و ديدن زيبايهاى معشوق، دل بى قرار عاشقِ سوخته دل را تسكين‏ و آرامش نمى‏بخشد.

خانه خداوند، خانه احسان، فضل و كرامت است؛ اگر خداوند درب‏اين خانه را باز نكند و با بندگان با عدالت خود معامله فرمايد، حساب سختى‏ در پيش خواهيم داشت؛ به همين دليل در دعاها به خداوند چنين عرض ‏مى‏كنيم:

«اللّهم عاملنا بفضلك ولا تعاملنا بعدلك» (16).

خدايا! با ما بر اساس فضلت رفتار نما نه با عدالت.

رحمت گسترده الهى:

حضرت لقمان عليه السلام به فرزند خود مى‏فرمايد:

«يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»(17).

پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردل (كارِ نيك يا بد) باشد، و در دل‏سنگى يا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (درقيامت براى حساب) مى‏آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است.

رحمت الهى بسيار گسترده و وسيع است. حتّى در آن روزى كه به ‏تصريح قرآن و بيان ائمّه هدى‏عليهم السلام روز دهشت و وحشت است و كسى به جز خود به هيچ كس ديگر نمى‏انديشد و مِهرها از دل بيرون مى‏رود و همه از هم‏گريزانند، خداوند چنان سفره رحمت را مى‏گستراند كه همگان، حتّى شيطان‏ هم به رحمت و لطف حضرت حقّ (سبحانه و تعالى) طمع مى‏ورزد. چنانكه‏امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند؛

«إذا كان يوم القيامة نشر اللَّه تبارك وتعالى رحمته حتّى يطمع إبليس‏في رحمته» (18).

هنگامى كه خداوند در روز قيامت رحمت خود را بگستراند، ابليس نيز به‏ رحمت خدا طمع مى‏ورزد و مى‏پندارد كه رحمت الهى شامل حال وى ‏مى‏گردد.

در رابطه با رحمت گسترده و بيكران الهى، رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم‏مى‏فرمايند:

«إنّ للَّه عزّوجلّ مائة رحمة، وإنّه أنزل منها واحدة الى الأرض‏فقسّمها بين خلقه، بها يتعاطفون ويتراحمون وأخّر تسعاً وتسعين‏ لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة»(19).

رحمت خداوند داراى صد بخش مى‏باشد، خداوند يك قسمت [از آن صد قسمت] را به زمين فرود آورد و بين مخلوقات پخش نمود كه با آن با همديگر مهربان هستند و به همديگر رحم مى‏كنند و نود و نه قسمت ديگر را نزد خود نگه داشت براى اينكه به بندگان خود در روز قيامت به آن رحمت ‏كند.

آرى! مهربانى و عطوفتى كه در ميان تمام مخلوقات و موجودات وجود دارد، يك درجه از صد درجه رحمت الهى است. خداوند متعال نود و نه برابر اين رحمت را به خود اختصاص داده است تا در روز قيامت، بندگان از آن‏ رحمت برخوردار و آمرزيده شوند.

فيض كاشانى قدس سره در كتاب محجّة البيضاء، نقل مى‏كند در زمان‏ پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم پسر بچّه‏اى بر روى ريگهاى داغ و تفتيده بيابان ايستاده بود و سرگرم ديدن مناظر پيرامون خود بود. همين كه مادرش اين صحنه را ديدرفت و بر روى زمين دراز كشيد و به فرزندش گفت: روى سينه من بايست و اطراف خود را تماشا كن، هنگامى كه مردم اين صحنه را ديدند بسيار گريستند سپس رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:

«أعجِبْتم من رحمة هذه لابنها»؛

آيا از مهربانى اين مادر نسبت به فرزندش تعجّب كرديد؟

و مردم در پاسخ پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم عرض كردند: آرى. سپس ‏پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در ادامه فرمودند:

«فإن اللَّه تعالى أرحم بكم جميعاً من هذه بابنها»(20).

خداوند مهربانتر است به شما از اين مادر به فرزندش.

همچنين فيض كاشانى قدس سره در همان كتاب نقل مى‏كند: روزى ابن عبّاس‏ مشغول خواندن قرآن بود كه به اين آيه رسيد،

«وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فأنقذُكم منها»(21).

و شما بر لب حفره‏اى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد.

عربى كه در نزديكى ابن عبّاس بود هنگامى كه اين آيه را شنيد گفت:

«واللَّه ما أنقذكم منها وهو يريد أن يوقعكم فيها»؛

بخدا سوگند، خداوند شما را از آن نجات نداد تا اينكه شما را در آن‏ بيندازد(22).

سپس ابن عبّاس گفت:

«خذوها من غير فقيه»(23).

از اين سخنى كه غير فقيه (غير متخصّص در فهم قرآن) آن را گفته است، استفاده كنيد.

خداوند متعال مى‏خواهد در سايه تعاليم آسمانى دين و تحت تعليمات ‏مربيّان آسمانى خويش كه همان ائمه هدى‏عليهم السلام مى‏باشند ما را از آتشى نجات‏دهد كه خود با اعمال خود آن را برافروختيم وگرنه خداوند كوره بر نيافروخته‏كه بندگان را در آن بسوزاند.

گناه به معناى خروج از دايره بندگى است و يك گناه كافى است كه ما را از همه رحمتها و كرامتهاى الهى دور كند و ما را مستحقّ عذاب و عتاب نمايد؛ بنابر اين هرگز نبايد گناه را هرچند كم و ناچيز است كوچك شمرد؛ چرا كه ‏كوچك شمردن گناه، گناهى بزرگ است.

1) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.

2) صحيفهٔ سجاديه، صفحهٔ 567.

3) سورهٔ يس، آيات 27 تا25.

4) سورهٔ حجرات، آيه 13.

5) مفاتيح الجنان، دعاى ابو حمزه ثمالى.

6) بحار الانوار، جلد 91 صفحهٔ 97.

7) بسيارى از رواياتى كه از ناحيه حضرات معصومين‏ عليهم السلام صادر شده آنچنان بر حفظ حرمت مؤمن تأكيد كرده‏اند كه آن را همسنگ حرمت خانه كعبه و حتّى بالاتر از آن‏ دانسته‏اند. در روايتى، كه حسن بن عطيه، نقل مى‏كند چنين آمده است: روزى امام ‏صادق عليه السلام بالاى كوه صفا ايستاده بودند، عباد بصرىّ به ايشان عرض كرد: «حديثى از شما روايت شده است» امام عليه السلام فرمودند: «آن حديث چيست؟» عباد بصرىّ عرض‏كرد: «مى‏گويند شما فرموده‏ايد كه حرمت مؤمن از حرمت اين بنا ]خانه كعبه[ بالاتراست». امام عليه السلام فرمودند: «اين سخن را من گفته‏ام. همانا اگر مؤمن به اين كوهها امركند كه نزديك شويد، چنين مى‏كنند». سپس عباد بصرىّ گفت: «به كوهها كه نظر كردم‏ ديدم به اين سو مى‏آيند». سپس امام عليه السلام خطاب به كوهها فرمودند: «به حال خودبمان؛ من تو را اراده نكردم». (نخواستم به اين سو بيايى).

8) بخشش و گذشت از كسانى كه بر انسان ستم روا داشته‏اند واقعاً كار دشوارى است و به ‏جز از انسانهاى خود ساخته از كسى ساخته نيست و كمتر كسى است كه به خود حق‏ انتقام‏گيرى و مقابله ندهد و شايد به همين دليل است كه پيامبر نور و رحمت حضرت‏محمّد صلى الله عليه وآله وسلم چنين انسانهايى را بهترين خلايق خداوند معرفى كرده‏اند. در حديثى‏ پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم  مى‏فرمايند: «لا اُخبركم بخير خلائق الدنيا والآخره؟ العفو عمّن‏ ظلمك وتصل من قطعك والاحسان إلى من أساء اليك واعطاء من حَرمك» (كافى ج2 ص 107)، اين گذشت و بخشش نسبت به انسانهاى آبرومند از ديدگاه اهل بيت عليهما السلام از اهميّت بيشترى برخوردار است و بسيار تاكيد شده كه آبروى انسانهاى وجيه به جز در مواردى كه حدود خداوند نقض شده باشد، هر چند خطايى هم از آنها سر زده باشد، حفظ شود. امام صادق عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند: «أجيزوا لاهل المعروف عثراتهم‏ واغفروها لهم فإنّ كفّ اللّه تعالى عليهم» (كافى ج 4 ص 28).

9) الترغيب والترهيب، جلد3 صفحهٔ 229 و ميزان الحكمه جلد 3 صفحهٔ 2207 و مسند احمد جلد 4 صفحهٔ 104.

10) كافى، جلد 2 صفحهٔ 358.

11) كنز العمال، جلد 16 صفحهٔ 129.

12) كافى، جلد 2 صفحهٔ 355.

13) ملجم اسم فاعل از ماده «ألجم يُلجم» به معناى لجام زدن است ولى كنايتاً به معناى‏ ملتزم بودن به همه احكام شرعى تا زمانى كه بنده در قيد ايمان است استعمال مى‏شود. معانى الاخبار، صفحهٔ 171.

14) خداوند تبارك و تعالى در قرآن مى‏فرمايد: «إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ × ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ» (سوره غاشيه، آيه 25 و 26) يعنى بازگشت مردم به سوى ماست و ما به حساب آنهارسيدگى مى‏كنيم؛ در زيارت شريفه جامعه كبيره خطاب به اهل بيت ‏عليهم السلام عرض مى‏كنيم «أياب الخلق اليكم وحسابهم عليكم» يعنى خلق به سوى شما (خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم) باز مى‏گردند و رسيدگى به حساب خلق بر عهده شما است و اگر بخواهيم بين اين دو را جمع كنيم بايد بگوييم خداوند امور دنيا و حساب آخرت خلق را به اهل بيت رسول‏اللَّه ‏عليهم السلام تفويض كرده است.

15) آنقدر جبرئيل درباره همسايه به من سفارش كرد كه من تصور كردم همسايه از همسايه‏اش ارث مى‏برد. براى مطالعه بيشتر مراجعه كنيد به كتاب سيرى در رساله حقوق‏ امام سجاد عليه السلام، سلسله گفتارهاى آية اللَّه يثربى ج 3. 

16) شرح اصول كافى.

17) سورهٔ لقمان، آيه 16.

18) امالى صدوق قدس سره، مجلس سى و هفتم حديث 2.

19) تفسير مجمع البيان، جلد1 صفحهٔ 44 و بحار الانوار، جلد 6 صفحهٔ 219 با اندكى‏ تفاوت.

20) محجّة البيضاء، جلد 8 صفحهٔ 389.

21) سورهٔ آل عمران، آيه 103.

22) احتمالاً منظور اعرابى اين است كه خداوند شما را در آتش نيانداخته است كه حالا بخواهد شما را نجات دهد بلكه خودتان با اعمالتان آتشى افروخته‏ايد كه خداوند از سرلطف شما را از آن نجات داده است.

23) محجة البيضاء، جلد 8 صفحهٔ 386.

24) ميزان الاعتدال، جلد 1 صفحهٔ 139 شماره 552.


جستجو