«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل إكرامك»(2).
خداوندا! از تو به حقّ عظمت و جلالتِ و جهت و به حق نورانيّت قدسيّتت، درخواست مىكنم و نزد عواطف رحمانيّتت و نيكىهاى لطفت، زارى مىكنم كه گمان مرا در اميدوارى به اكرامت تحقّق بخشى.
در اين فراز از مناجات امام سجاد عليه السلام خداوند را به امورى سوگند مى دهند:
1 – (سبحات وجهك) خداوندا! تو را به زيبايها و مظاهر جلالت سوگند مى دهم.
2 – (أنوار قدسك) خداوندا! تو را به نورانيّتى كه برخاسته از قدّوسيّت وپاكيزگىات است، سوگند مى دهم.
3 – (عواطف رحمتك) بارالها! تو را به رحمتى كه منشأ آن عاطفه ومهربانى است سوگند مى دهم.
رحمت از مظاهر جمال الهى است و عواطف رحمت به معناى رحمتى مضاعف وافزون است.
4 – (لطائف برّك) خداوندا! قسم به نيكىهايى كه از لطفت سر چشمه مى گيرد.
خداوندا! تو را سوگند مىدهم به زيباييهاى جمال، قدوّسيّت، رحمت ونيكىهايت كه ما را نا اميد و مأيوس نكن. خداوندا! گر چه سرمايهاى نداريم امّا اميد و دل به تو بستهايم و سرمايهٔ ما اميد و حسن ظن به توست. بارالها!آرزوى ما را بر آورده نما و ما با اين گمان و تصوّر به سوى تو قدم بر مىداريم و حركت مى كنيم.
اسرار اسماء الهى:
در اين نيايش امام زين العابدين عليه السلام ذات ذو الجلال ربوبى را به (سبحات وجهك) قسم مىدهد.
(سبحات) در لغت به معناى، نور، جلال، عظمت و منزّه و پاك بودن خداوند از صفتهاى مخلوقين است(3). يكى از اسماء الهى (سبّوح قدوّس) است. نه تنها ذات خداوند متعال سبّوح است بلكه مطابق نصّ صريح قرآنكريم اسم خداوند نيز سبّوح مى باشد.
«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»(4).
منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبهات را.
تمام اسماء الهيّه سبّوح و بلند مرتبه است. اسماء خداوند متعال داراى اسرار و رازهايى است كه ما از درك و فهم آن عاجز و ناتوان هستيم.
«اللّهم بحقّ هذا الدّعاء وبحقّ هذه الأسماء الّتي لا يعلم تفسيرها ولاتأويلها ولا باطنها ولا ظاهرها غيرك»(5).
خداوندا! به حق اين دعا و به حق اين نامها كه بيان و تفسير آن را و باطن و ظاهر آن را كسى جز تو نمى داند.
در دعاى سمات و دعاهاى ديگرى كه از حضرات معصومينعليهم السلام بدست ما رسيده است، خداوند متعال را به اسم، نه به ذات قسم مى دهيم.
«اللّهم إنّي أسألك باسمك العظيم الأعظم الأعزّ الأجل الأكرم»(6).
خداوندا! قسمت مىدهم به نامهايت كه بزرگ و ارجمند و گرامى است.
در دعاى سحر امام باقر عليه السلام مىفرمايند:
«الّلهم إنّي أسألك من أسمائك بأكبرها وكلّ أسمائك كبيرة»(7).
خداوندا! تو را به نامهاى بزرگ و بلند مرتبهات مىخوانم در حالى كه تمامى نامهايت بزرگ و بلند مرتبه مىباشد.
با توجّه به ادعيه و روايات، ما قادر به درك صحيح معانى اسماء الهى نيستيم. پس بطريق اولى ذات ذوالجلال ربوبى غير قابل درك و فهم مى باشد.
عدم درك ذات باريتعالى :
در مناجاتهايى كه از ائمّهٔ اطهار عليهم السلام در دست داريم، خداوند متعال را به مظاهر جمال و جلال مىخوانند. زيرا ذات مقدّس پروردگار براى همهٔ آدميان از جمله حضرات معصومين عليهم السلام غير قابل درك و فهم مىباشد. هر چند ائمّهٔ عليهم السلام در ميان مخلوقات والاترين درك از ذات خداوند را دارايند.
امام باقر عليه السلام مى فرمايند:
«كلّ ما ميّزتموه بأوها مكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم»(8).
آنچه شما با بالاترين دقّت براى شناخت خداوند به دست مياوريد، ساخته و پرداخته ذهن شما است و به شما باز مى گردد.
افرادى هستند كه داراى اذهان قوى و استعدادهاى فوق العاده مىباشند. اينان اگر ذهن خود را در مسير شناخت معارف بكار بگيرند و اين موهبت خدا دادى را به نحو احسن پرورش داده و در راه علم و دانش گام بردارند حتماً ميزان و نحوهٔ شناخت آنان با ديگر افراد متفاوت مى باشد.
حضرات معصومين عليه السلام نيز اگر بخواهند ذات اقدس الهى را به شكل كامل درك كنند راه به جايى نخواهند برد. آن چه را كه مردم در ذهن تصوّركنند خدا نخواهد بود بلكه مخلوق و ساخته ذهن آنان است. هر چه در اين مسير گام برداريم باز هم آنچه را درك كردهايم ساخته و بافته ذهن ناتوان ماست. لذا يكى از دستورات اهل بيت عليهم السلام در مسير شناخت، عدم ورود به محدودهٔ شناخت ذات است هميشه اهل بيت عليهم السلام در مقابل سؤالاتى كه در خصوص ذات خداوند صورت مىگرفته افراد را به تفكّر در تجلّيات خداوند در عالم خلقت دعوت مىنمودهاند.
امام باقر عليه السلام مىفرمايند:
«إيّاكم والتفكّر فى اللَّه ولكن إذا أردتم أن تنظروا إلى عظمته فانظروا إلى عظيم خلقه»(9).
از تفكر در ذات خداوند بپرهيزيد، و اگر خواستيد عظمت خداوند را بنگريد،به عظمت و بزرگى مخلوقات و آفرينش او نظر بيافكنيد.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايند:
«إنّ اللَّه أعلى وأجلّ وأعظم من أن يبلغ كنه صفته، فصِفُوه بما وصف به نفسه وكفّوا عمّا سوى ذلك»(10).
خداوند بالاتر، برتر و عظيمتر از آن است كه به كنه و ذات او دست يافته شود. او را همانگونه كه خود را وصف و مدح كرده است، وصف نماييد و چيزى غير از آن نگوييد.
به همان اندازهاى كه خداوند خود را توصيف كرده و اولياء الهى خداوند را به ما معرّفى كردهاند حق داريم سخن بگوييم و بيشتر از آن اجازه نداريم.
رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
«لا احصى ثناءا عليك أنت كما أثنيت على نفسك»(11).
نمىتوانم حق ستايش تو را به جاى آورم، تو همانگونه هستى كه خود را ستودهاى.
ما نمىدانيم خداوند متعال را چگونه ثنا و ستايش نماييم، براى ثناء خداوند بايد از زبان ائمّهٔ اطهار عليهم السلام سخن بگوييم، زيرا آنان با نحوهٔ سخن گفتن و نيايش كردن با ذات اقدس ربوبى آشنا هستند.
اگر معرفت الهى نصيب برخى شود نيز ساخته و صنع خداوند مىباشد.به عبارت ديگر آن معرفت و دانش نيز به يد قدرت او صورت پذيرفته است و در وجود و بقاء خود به خداوند محتاج و نيازمند است.
شخصى از امام صادق عليه السلام مىپرسد، معرفت خداوند صنعت و ساختهٔ چه كسى است؟
امام عليه السلام در پاسخ مىفرمايند:
«مِن صنع اللَّه عزّوجلّ ليس للعباد فيها صنع»(12).
معرفت توسط خداوند به وجود مىآيد و بندگان در اين پيدايش نقشى ندارند.
سيّد الشهدا عليه السلام مىفرمايند:
«إنّ اللَّه احتجب عن العقول كما احتجب عن الأبصار»(13).
همانگونه كه خداوند از ديدگان پنهان است از عقل و ادراك آدميان نيز پنهان است.
هشدار نسبت به مسيرهاى منحرف:
همهٔ انسانها بر اساس فطرت كمال جو مىباشند. اين حس فطرى همواره انسان را به جستجوى راه كمال تشويق مىنمايد. خطرى كه در كمين هر فردى قرار دارد، خطر تشخيص راه صحيح و درست از بى راهه است.على رغم وجود روايات و سفارشات حضرات معصومين عليهم السلام در تبيين و روشنسازى پيرامون گرايشهاى متفاوت فكرى، عقيدتى، و باطل بودن آنها، تمايل به اين افكار چه از روى
جهل و چه به دلايل ديگر وجود دارد. حركت در مسيرى غير از تعاليم اهل بيت عليهم السلام انسان را به گونهاى به وادى هلاكت مىكشاند كه سخنان شرك آميز و سراسر كفر خود را عين توحيد و خداشناسى مىشمرد. به عنوان نمونه شخصى
«لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ»(14) را در مظاهرش نيز جارى مىداند.
انشاء اللَّه در نوبتهاى آتى رواياتى را در مذمت تصوّف و ديگر گرايشهاى انحرافى، بيان مىكنيم.
ترس از خدا ثمره معرفت اللَّه
غايت قصوايى كه انسانها به آن مىرسند معرفت اوصاف و مظاهر جمال و جلال ربوبى است، و ثمرهٔ اين معرفت، خوف و ترس از خداوند است. امكان ندارد كسى به عرفان و معرفت الهى دست يافته باشد امّا از خداوند نترسد و از دستورات الهى سرپيچى و نافرمانى نمايد.
رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
«من كان باللَّه أعرف كان من اللَّه أخوف»(15).
هر كس به خداوند شناخت بيشترى داشته باشد، هراس او از خداوند نيز بيشتر خواهد بود.
«أخوفكم أعرفكم»(16).
هر كه ترسش افزون، شناخت و معرفتش بيشتر.
خداوند سبحان در قرآن كريم مىفرمايد:
«يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(17).
خداوند خيانت چشمها و آنچه دلها پنهان مىدارند را مىداند.
اگر كسى به گونهاى نا محرمى را بنگرد كه هيچ كس متوجّه نشود،خداوند به آن عالم و آگاه مىباشد. همچنين خداوند به گناهانى كه در دل پنهان شده همانند، حسد، كينه، بدى نسبت به مؤمنين به آنها نيز آگاه است.اگر انسانى خداوند را اين گونه بشناسد، نبايد از وى گناه و خيانتى صادر شود.
«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»(18).
بى گمان پروردگارت در كمينگاه است.
نشانههاى دوستان خدا
الف – نهراسيدن از مرگ:
از آثار و ثمرات ديگر معرفت الهى، حبّ و دوستى خداوند است. اگر كسى به مراتبى از عرفان و معرفت خداوند نائل گردد، ناگزير از محبّان و دوست داران خداوند خواهد بود. دوستان خداوند، داراى نشانهها و علائمى هستند، از جمله اين نشانهها، نترسيدن از مرگ مىباشد.
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد:
«قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَإِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»(19).
بگو اى يهوديان! اگر گمان مىكنيد كه شما از ميان همهٔ مردم، دوستان خدا هستيد، اگر راست مىگوييد آرزوى مرگ كنيد.
يهوديان خود را از ميان تمام اقوام و انسانها برتر مىدانند، زيرا نسل خود را از طريق حضرت اسحاق عليه السلام به حضرت ابراهيم عليه السلام مىرسانند ومىگويند حضرت اسحاق عليه السلام فرزند ساره بود كه پيغمبر زاده است. و خود را از فرزندان حضرت اسماعيل عليه السلام نيز بالاتر مىدانند، زيرا مىگويند مادر حضرت اسماعيل عليه السلام كنيز بود. يهوديان خود را شريف الطرفين مىدانند يعنى نسل آنان از طرف پدر و مادر به پيامبر مىرسد. خداوند به يهوديان مىفرمايد: حال كه فقط خود را دوستان خدا مىدانيد، آرزوى مرگ نماييد.
وقتى حضرت عزرائيل، مىخواست حضرت ابراهيم عليه السلام را قبض روح نمايد، حضرت ابراهيم عليه السلام فرمود:
«هل رأيت خليلاً يميت خليله؟»
آيا ديدهاى، دوستى، دوستش را بميراند.
و خداوند در پاسخ وى فرمود:
«هل رأيت حبيباً يكره لقاء حبيبه؟ إنّ الحبيب يحبّ لقاء حبيبه»(20).
آيا ديدهاى دوستى، ديدار دوست خود را نا خوشايند بدارد؟ عاشق همواره طالب ديدار معشوق است.
مرگ، منزل و معبرى است كه با گذر از آن، به منزل و جايگاه، وصال و لقاء خواهيم رسيد. به همين دليل خداوند به يهوديان مىفرمايد: شما اگر در ادعاى خود
صادق هستيد، براى رسيدن به وصال و لقاء الهى آرزوى و تمنّاى مرگ نماييد. اما آرزوى مرگ نمىكنيد زيرا،
«وَلاَ يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»(21).
ولى آنان هرگز تمنّاى مرگ نمىكنند، بخاطر اعمالى كه از پيش فرستادهاند و خداوند ظالمان را به خوبى مىشناسد.
خداوند مىفرمايد: يهوديان آرزوى مرگ نمىكنند، زيرا در ادّعاى دوستى و محبّتشان راستگو نمىباشند و زاد و توشه ندارند.
ب – مراقبت:
كسى كه خداوند را دوست دارد هميشه مواظب و مراقب خود مىباشد تا كارى بر خلاف ميل محبوب از وى سر نزند، و به اصطلاح عرفا اين مرحله،مراقبت نام دارد. مراقبت يعنى انسان هميشه خود را در محضر و حضور خداوند ببيند. يكى از شرايط دوستى مراقبت است. كسى كه مىداند دوست او را مىبيند، كارى بر خلاف نظر و ارادهٔ او انجام نمىدهد. ما مىدانيم خداوند متعال هميشه و در همه حال ما را مىبيند.
«أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى»(22).
آيا او ندانست كه خداوند (همهٔ اعمالش را) مىبيند؟!
با توجّه به اين نكته انسان مراقب چگونه رفتارى نمايد؟ در پاسخ بايد گفت: اگر كسى در ادعاى دوستى خود صادق، و همواره مراقب خود است،تمام اعمال و افعال خود را مطابق ميل و خواسته محبوب تنظيم مىكند.
اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
«أن تجعل أوقاتي من الليل والنّهار بذكرك معمورة وبخدمتك موصولة وأعمالي عندك مقبولة حتّى تكون أعمالي وأورادي كلّها ورداً واحداً وحالي في خدمتك سرمدا»(23).
خداوندا! روزگار مرا از شب و روز به يادت آباد شده و به كار كردن براى تو پيوند شده و كردارم را در پيشگاهت پذيرفته شده قرار ده، تا اينكه كردارهايم و دعاهايم يكتا و احوالم دائماً در خدمتت باشد.
انسان مراقب، بايد بگونهاى رفتار نمايد، كه توجّه او به حضور در محضر الهى، دوام و استمرار داشته باشد و مراقبت او مقطعى نباشد و بايد هنگامى كه به منزل لقاء رسيد نيز مراقب باشد. انسانى كه خداوند را دوست دارد، نه تنها از محرّمات
بلكه از مكروهات نيز پرهيز مىكند، زيرا بغض الهى داراى مراتب است، برخى از مراتب آن شديد است كه محرّمات نام دارد، و برخى ديگر ضعيف، كه مكروهات نام دارد.
انسانى كه خود را در حضور حق مىبيند، حاضر نيست كه فعل مكروهى از وى سر زند. به همين دليل است كه بعضى از بزرگان، علماء و مربّيان در طول عمرشان، عمل مكروهى را مرتكب نمىشدهاند. انسان بايد مواظب باشد و دقيقاً حدود الهى را رعايت نمايد.
خداوند مىفرمايد:
«مَّا لَكُمْ لاَ تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً»(24).
چرا شما براى خداوند عظمت قائل نيستيد؟
هنگامى كه خداوند مىفرمايد:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»(25).
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند، اين براى آنان نيز پاكيزهتر است، خداوند از آنچه انجام مىدهند،آگاه است * و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند.
مدّعى دوستى خداوند نبايد به نا محرم نگاه نمايد.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَيَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً»(26).
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است، و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد، و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند.
كسى كه مىداند خداوند او را مىبيند و سخنانش را مىشنود، غيبت نمىكند. و زبان به تهمت و افتراء به مؤمنين نمىگشايد.
خداوند مىفرمايد:
«اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»(27).
(به او مىگوييم): كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى.
امام رضا عليه السلام مىفرمايند:
«ليس منّا من لم يحاسب نفسه في كلّ يوم»(28).
از ما نيست هر كس كه خود را هر روز محاسبه ننمايد.
ما بايد قبل از قيامت عملكرد خود را بررسى نماييم. قبل از اينكه خداوند متعال كتاب اعمال ما را در اختيارمان قرار دهد، آن كتاب را بخوانيم و از اعمال زشت خود شرمسار و خجل گرديم. با خود عهد ببنديم، كه ديگر اعمال زشت گذشته را تكرار ننماييم، و اگر خداى نا كرده گناهان گذشته را دوباره تكرار كنيم، بدانيم كه از مرز انسانيّت و اسلاميّت، ايمان و ولايت گذشتهايم، و به ساحت مقدّس اهل بيت عليهم السلام جسارت كردهايم. ما بايد هميشه آماده مرگ و سفر آخرت باشيم و استعداد و آمادگى آن سفر پر مخاطره را داشته باشيم.
امام مجتبى عليه السلام مىفرمايند:
«استعدّ لسفرك وحصّل زادك قبل حلول أجلك»(29).
آماده سفر آخرت شو، و زاد و توشه را پيش از رسيدن مرگ بدست آور.
آيا به خداوند حسن ظن داريم؟ با اين زاد و توشه در نزد خداوند شرمسار نخواهيم بود؟ آيا نيّتها و اعمال خود را خالص كردهايم؟
ج – دوستى با دوستان خداوند:
يكى ديگر از علائم و نشانههاى محبّ خداوند، دوستى و محبّت با دوستان خداوند و دشمنى با دشمنان خداوند است.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند:
«أىّ عرى الإيمان أوثق؟»
كدام يك از دستگيرههاى ايمان محكمتر است؟
امام عليه السلام در پاسخ فرمودند:
«أوثق عرى الإيمان الحبّ في اللَّه والبغض في اللَّه وتوالي أولياء اللَّهوالتبرّي من أعدا اللَّه»(30).
محكمترين دستگيرههاى ايمان دوستى و دشمنى براى خدا، دوستى اولياء خدا و دشمنى با دشمنان خدا است.
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايند:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم»(31).
آيا نديدى كسانى را كه طرح دوستى با گروهى كه مورد غضب خداوند بودند،ريختند؟!
ما بايد با دشمنان اهل بيت عليهم السلام قطع رابطه كنيم و با آنان ارتباط و پيوند نداشته باشيم، زيرا آنان مورد غضب الهى قرار گرفتهاند.
ما نبايد با كسانى كه اهل گناه و معصيت هستند و از دستورات الهى سرپيچى مىكنند طرح رفاقت و دوستى بريزيم. كسى كه خداوند را دوست دارد، نمىتواند و نبايد با اين گروه پيوند و ارتباط داشته باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
«أمرنا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم أن نلقي أهل المعاصي بوجوه مكفهرّة»(32).
پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به ما دستور فرمودند كه با گناهكاران با چهرههاى عبوس روبرو شويم.
ما بايد با كسانى كه اهل معصيت هستند و با امر به معروف و نهى ازمنكر از اعمال زشتشان دست بر نمىدارند، با چهرههاى عبوس و درهم كشيده روبرو شويم، و با روى باز و چهرههاى خندان با آنان برخورد نكنيم.
«أسألك بسبحات وجهك وبأنوار قدسك وابتهل إليك بعواطف رحمتك ولطائف برّك أن تحقّق ظنّي بما اُؤمّله من جزيل إكرامك»(33).
خداوندا! تو را سوگند مىدهيم، آرزوى ما دست يابى به كرامت طولانى و مستدام تو در دنيا و آخرت است، اين آرزوى ما را مستجاب گردان.
انشاء اللَّه همه مشمول اكرام و انعام ذات اقدس الهى قرار گيريم.
«والسّلام عليكم ورحمة اللَّه وبركاته»
……………….( Anotates )……………..
1) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.
2) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.
3) مجمع البحرين، جلد 2 صفحهٔ 324.
4) سورهٔ اعلى، آيه 1.
5) مفاتيح الجنان دعاى سمات.
6) مفاتيح الجنان، دعاى سمات.
7) مفاتيح الجنان، دعاى سحر ماه رمضان.
8) بحار الانوار، جلد 66 صفحهٔ 293.
9) كافى، جلد1 صفحهٔ 93.
10) كافى، جلد1، صفحهٔ 102.
11) بحار الانوار، جلد 68، صفحهٔ 23.
12) توحيد صدوق، صفحهٔ 410.
13) تحف العقول، صفحهٔ 245.
14) سورهٔ بقره، آيه 255.
15) بحار الانوار، جلد 67 صفحهٔ 393.
16) عيون الحكم والمواعظ، صفحهٔ 113.
17) سورهٔ غافر، آيه 19.
18) سورهٔ فجر، آيه 14.
19) سورهٔ جمعه، آيه 6.
20) امالى صدوق، صفحهٔ 264.
21) سورهٔ جمعه، آيه 7.
22) سورهٔ علق، آيه 14.
23) مفاتيح الجنان، دعاى كميل.
24) سورهٔ نوح، آيه 13.
25) سورهٔ نور، آيات 30 – 31.
26) سورهٔ حجرات، آيه 12.
27) سورهٔ اسراء، آيه 14.
28) كافى، جلد2 صفحهٔ 453.
29) بحار الانوار، جلد 44 صفحهٔ 139.
30) وسائل الشيعه، جلد 16 صفحهٔ 177.
31) سورهٔ مجادله، آيه 14.
32) كافى، جلد 5 صفحهٔ 59.
33) مناجات خمس عشر، مناجات الراغبين.