بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمه ها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند .
روشهاى هدايت از نظر شيخ بهايى قدس سره ؛
در جلسه گذشته تلاش كرديم با تأمّل در برخى از واژههاى كليدى
مناجات المريدين خود را يك گام به اهل بيت عليهمالسلام نزديكتر كنيم و سپس چهار نوع هدايت را توضيح داديم كه عبارت بودند از 1 ـ هدايت عام (تكوينى) ؛ 2 ـ هدايت خاص (تشريعى) ؛ 3 ـ توفيق و هدايت افزونتر ؛ 4 ـ هدايت در عالم آخرت .
شيخ بهايى قدسسره در تفسير سوره مبارك حمد مىفرمايد : هدايت روشها و انواع فراوانى دارد و قابل شمارش نمىباشد ، امّا چهار نوع كلّى آن عبارتند از :
« الأوّل : الهداية إلى جلب المنافع ودفع المضارّ ، بإفاضة المشاعر الظاهرة والمدارك الباطنة والقوّة العاقلة وإليه يشير قوله تعالى: «أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»[2] ؛
نخست : هدايتى كه براى به دست آوردن منافع و دفع زيانها مىباشد و آن به وسيله حواس ظاهرى ، نيروى باطنى (شعور) و تعقّل صورت مىگيرد . و به اين نوع هدايت خداوند متعال اشاره دارد و مىفرمايد: پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى ، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده، سپس هدايت كرده است .
الثاني : نصب الدلائل العقليّة الفارقة بين الحقّ والباطل والصلاح والفساد ، وإليه يشير قوله عزّ وعلا : «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»[3] ؛
دوم : قرار دادن نشانهها و علائم عقلى كه به وسيله آن بين حق و باطل ،
درست و نادرست تفاوت گذارده مىشود و خداوند متعال به اين نوع هدايت
اشاره مىكند و مىفرمايد : و او را به راه خير و شر هدايت كرديم .
الثالث : الهداية بإرسال الرسل وإنزال الكتب وإليه يؤمي قوله تعالى : «فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى»[4] ؛
سوم : هدايتى كه به وسيله فرستادن پيامبران و كتابهاى آسمانى صورت
مىگيرد در رابطه با اين نوع هدايت خداوند متعال مىفرمايد : ما ثمود را
هدايت كرديم ، ولى آنها نابينايى را بر هدايت ترجيح دادند .
الرابع : الهداية إلى طريق السير إلى حضائر القدس والسلوك إلى مقامات الانس بانطماس آثار التعلّقات البدنيّة واندراس أكدار الجلابيب الجسميّة والاستغراق في ملاحظة أسرار الكمال ومطالعة أنوار الجمال ، وهذا النوع من الهداية يختصّ به الأولياء ومن يحذو حذوهم … أرادوا الثبات على ما هم عليه من الهدى ، كما روى عن أميرالمؤمنين عليهالسلام من تفسير «اهدِنَا» بثبّتنا »[5] .
چهارم : هدايت براى رسيدن به محضر بارگاه قدس ربوبى و پيمودن و طىّ
كردن مقاماتى كه براى انسان ايجاد انس كند ، به وسيله از بين بردن اميال و شهوات جسمانى و دريدن پردههاى كدورت ، و غرق شدن در تماشاى اسرار كمال و مطالعه نورهاى جمال . اين نوع از هدايت مختص اولياى اللّه و كسانى است كه قدم در راه آنان مىگذارند … آنان مىخواهند ثابت قدم بمانند بر آنچه كه هدايت شدهاند همچنان كه اميرالمؤمنين عليهالسلام در تفسير إهدنا ، مىفرمايند : ثابت قدم شدن .
تقاضاى دستيگرى از خداوند متعال ؛
با توجّه به مطالبى كه تا كنون در مورد هدايت بيان نموديم ، ىتوان
تمام انواع هدايت را به دو گروه كلّى تقسيم نمود[6] ؛
1 ـ ارائه طريق و راهنمايى ؛
2 ـ ايصال و رساندن به مطلوب .
به عنوان مثال ، اگر شخصى آدرسى را از ما بپرسد ، و ما به او چگونه سيدن را بگوييم ، هدايت نوع اولاست ؛ يعنى به او ارائه طريق نمودهايم . امّا اگر دست سؤال كننده را بگيريم و او را به سر منزل مقصود برسانيم ، هدايت نوع دوّم (ايصال به مطلوب) را انجام دادهايم . هدايتى كه در سوره مبارك حمد وجود دارد و ما هر روز آن را مىخوانيم و هدايتى كه در اين نيايش نورانى وجود دارد ، هدايت نوع دوم مىباشد ؛ زيرا ما از خداوند متعال مىخواهيم كه دست ما را بگيرد و تا رساندن به سر منزل مقصود رها نكند .
عذر جاهل و تقصير عالم ؛
مسأله مهمّ در مورد هدايت اين است كه صرف در دست داشتن
آدرس نمىتواند موجب اطمينان و وثوق به عدم گمراهى گردد ؛ چه بسا كسانى كه اندكى علم و آگاهى دارند (آدرسى در دست دارند) امّا خطرات فراوانى آنان را فرا مىگيرد ؛ زيرا بنابر آنچه كه از روايات نورانى اهل بيت عليهمالسلام به ما رسيده است انسان عالم بيش از جاهل در معرض خطر و آزمايش قرار مىگيرد . امام صادق عليهالسلام در مورد دشوارى محاسبه اعمال عالم مىفرمايند :
« يغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل أن يغفر للعالم ذنب واحد »[7] .
هفتاد گناه انسان جاهل آمرزيده مىشود پيش از آنكه گناهى از عالم آمرزيده شود .
البتّه منظور از ذكر كلمه هفتاد بيان تعداد نمىباشد بلكه بيان كثرت
است . از اين نمونه در قرآن كريم نيز آمده است آنجا كه مىفرمايد :
«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ
لَهُمْ»[8] .
چه براى آنها استغفار كنى ، و چه نكنى ، حتّى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى ، هرگز خدا آنها را نمىآمرزد .
منظور از اين آيه نيز بيان كثرت است ، نه اينكه ، اگر پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم هشتاد بار استغفار كند ، خدا گناهان آنان را مىآمرزد . خلاصه سخن آنكه خداوند متعال گناهان فراوانى را از جاهل مىآمرزد ؛ زيرا آنكه جاهل است و نادانسته گناه مىكند امّا انسان عالم با وجود اينكه راه را از بى راهه مىشناسد و قدرت تشخيص صواب از نا صواب را دارد مرتكب گناه مىشود .
شاعر در اين زمينه مىگويد :
كور در چاه فتد معذور است
عذرش اين است كه چشمش كوراست
امام سجّاد عليهالسلام در اين مناجات صرف ارائه طريق را از خداوند متعال درخواست نمىكنند ؛ ايشان خواستهاى بيشتر از راهنمايى تقاضا مىكنند . اگر راهنما حركت كند و ما به دنبال او مسير را طى كنيم ، بدون شك ، رسيدن به مقصد حاصل خواهد شد . به عنوان مثال ، اگر به شهر بزرگ و شلوغى برويم و از مقصد خود تنها آدرسى در دست داشته باشيم رسيدن به مقصد كارى سخت و صعب مىباشد ، امّا اگر راهنمايى در كنارمان باشد و دست ما را بگيرد ، آسان و بدون هيچ رنجى به مقصد مىرسيم . در يك كلام ، وجود دليل و راهنما حتمى و الزامى است ؛ حال اگر راهنما همراه ما باشد و ما به دنبال او حركت كنيم ، رسيدن به مقصد و مقصود و دست يافتن به مطلوب آسان خواهد بود .
بايد به اين نكته مهمّ نيز توجّه داشت كه همّت پيمودن طريق كم
اهميّتتر از راهنماشناسى و پيروى از او نيست . از اين رو مخاطرات انسان
عالِم بيشتر است ؛ چرا كه دانا و عارف به راه است امّا همّت نمىكند و قدم در راه نمىگذارد . تقصير و بيچارگى چنين شخصى به مراتب بيشتر از جاهلى است كه راه را از بى راهه تشخيص نمىدهد .
هدايت ، پيروى از ولايت ؛
با تأمّل و دقّت در روايات در مىيابيم كه ائمّه اطهار عليهمالسلامبهترين راهنماى موجودات به طور اعمّ و انسانها به طور اخصّ هستند . امام صادق عليهالسلام در تفسير صراط مىفرمايند :
« الطريق إلى معرفة اللّه عزّوجلّ وهما صراطان ، صراط في الدّنيا
وصراط في الآخرة ، فأمّا الصراط الّذي في الدّنيا فهو الإمام المفترض
الطاعة من عرفه في الدنيا واقتدى بهداه مرّ على الصراط الّذي هو
جسر جهنّم في الآخرة ومن لم يعرفه في الدّنيا زلّت قدمه عن الصراط
في الآخرة »[9] .
صراط يعنى راه شناخت خداوند عزّوجل و آن دو صراط است ، يكى در دنيا و
يكى در آخرت ، صراط در دنيا امام واجب الطاعه است ، هر كه او را در دنيا
بشناسد و از او پيروى كند ، از صراط آخرت كه پلى بر روى جهنّم است
مىگذرد ، و هر كس او را در دنيا نشناسد قدمش در آخرت بر صراط مىلغزد .
در روايات فراوانى همين معنا ذكر شده است و اهل بيت عليهمالسلام عينا مصاديق صراط دنيا را مشخّص فرمودهاند تا حجّت بر همگان تمام شود. امام صادق عليهالسلام مىفرمايند :
« الصراط المستقيم أميرالمؤمنين علي عليهالسلام »[10] .
صراط مستقيم اميرالمؤمنين عليهالسلام مىباشند .
در روايتى ديگر امام صادق عليهالسلام مىفرمايند : صراط يعنى معرفت و شناخت امام عليهالسلام[11] . همچنين امام صادق عليهالسلام مىفرمايند :
« نحن الصراط المستقيم »[12] .
ما صراط مستقيم هستيم .
در دعاى شريف ندبه آمده است :
اَيْنَ بابُ اللَّهِ الَّذي مِنْهُ يُؤتى اَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذي اِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الاَْوْلِياءُ »[13] .
كجا است آن درب خداوند كه از آن وارد مىشوند ؟ كجا است آن چهره
خداوندى كه اوليا به سوى او متوجّه شوند ؟
همه موجودات حتّى فرشتگان مقرّب الهى بايد از ائمّه اطهار عليهمالسلام پيروى كنند . ائمّه اطهار عليهمالسلامپيشوا و راهنماى همه موجودات هستند . هر كس كه مىخواهد ، هدايت يابد و به بارگاه ربوبى برسد ناچار است كه از آنان پيروى كند . معشوق حقيقى و واقعى را بايد در خانه ايشان جستجو كنيم و به صدا در آوردن دربى غير از درب خانه ايشان فرو رفتن در دامن ضلالت و گمراهى است . لذا براى آنكه در بى راههها و كژ راههها گرفتار نگرديم و منحرف نشويم و در مسيرى گام نهيم كه به هدايت منتهى شود بايد از حضرات معصومين عليهمالسلام پيروى نماييم و از آنان استمداد جوييم .
تأمّلى در مناجات ؛
مناجات مريدين نيايش و زبان حال كسى است كه شوقِ لقاء و يدار معشوق را دارد ، اين شوق و علاقه وافر در تمام فرازهاى اين مناجات طنين افكن است . ما نيز راه دل سپردگى به چشمهسار معارف اهل بيت عليهمالسلام را پيش مىگيريم و در حدّ استعداد و فهم در فرازهاى آغازين اين نيايش شيرين تأمّلى مىنماييم .
« اِلهي فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَيْكَ » .
خداوندا ! خودت دست ما را بگير و ما را در راه رسيدن به سويت
راهنمايى كن .
« وَسَيِّرْنا في اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْكَ قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعيدَ وَسَهِّلْ عَلَيْنَا الْعَسيرَ الشَّديدَ » .
بارالها ، از نزديكترين و آسانترين راهها ما را به سويت برسان ،
دورى راه را بر ما نزديك كن و دشوارى آن را آسان نما .
بدون راهنمايى و دستگيرى تو ، ما گمراه و گرفتار خواهيم شد ، و در صورت دستگيرى هدايت حتمى نصيب ما خواهد شد .
« وَاَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَيْكَ يُسارِعوُنَ » .
ما را به بندگانى كه مىخواهند به سرعت به سويت بشتابند همراه كن .
خداوندا ! از آنانى نباشيم كه پس از عمرى طولانى هنوز حركت
نكردهاند و قدم در راه نگذاردهاند .
« وَبابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَاِيّاكَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يَعْبُدُونَ وَهُمْ مِنْ
هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ » .
پروردگارا ! ما را از بندگانى قرار بده كه هميشه درب خانه تو را به صدا در مىآورند ؛ يعنى كسانى كه در پشت درب خانه تو شبانه روز عبادت و نيايش مىكنند و از هيبت و جلال تو مىهراسند . بندگان راستين با عبادت درب خانه خداوند متعال را به صدا در مىآورند .
« الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ » .
خداوندا ! بندگان راستين تو ، كسانى هستند كه تو آبشخور آنان را تطهير و
تزكيه كردهاى ، آنان از هر چشمه و جويبارى آب نمىنوشند و تنها از
سرچشمه زلال تو سيراب مىشوند . آنان كسانى نيستند به جز شيعيان كه ائمّه اطهار عليهمالسلام را شناختند و از آنان پيروى مىكنند .
« وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغاَّئِبَ » .
« رغائب » در لغت به معناى هدايا و عطاياى فراوان است[14] .
خداوندا تو ، به بندگان مخلص عطاياى ويژهاى عنايت مىكنى .
« وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ » .
خداوندا ! بندگان هر چه از تو درخواست كردهاند را به آنان عطا
كردى . آنان با رستگارى به مطلوب و محبوب خود رسيدند . آنان گمشده
خود را يافتند و خوشبخت شدند .
« وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ المأرب » .
« أرب » در لغت به معناى حوائج مهم و فراوان است[15] .
خداوندا ! تو بندگانت را هدايت و دستگيرى كردى و سر چشمه زلال و پاكى در اختيار آنان قرار دادى و آرزوهايشان را بر آورده كردى و حوائج و
خواستههاى مهمّى را كه با زحمت و چاره جويى به دست مىآورند را به
آسانى به آنان عطا فرمودى .
« وَمَلاَْتَ لَهُمْ ضَمائِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ » .
پروردگارا ! درون و باطن بندگانت را سرشار و لبريز از محبّتت كردى.
هنگامى كه ظرفى لبريز گردد ديگر جايى براى مظروف ديگرى باقى
نمىماند . حال اگر درون بندگان راستين ممّلو از محبّت خداوند متعال شود،
ديگر جايى براى محبّت غير خدا نخواهد داشت . امام صادق عليهالسلام مىفرمايند :
« قلوب خلت عن ذكر اللّه فأذاقها اللّه حبّ غيره »[16] .
دلهايى كه از ياد خداوند تهى باشد ، خداوند دوستى و محبّت غير خود را در آن جاى مىدهد .
« وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ » .
خداوندا ! آنان را به گونهاى سيراب كردى كه ديگر تشنه نمىشوند و براى رفع عطش شرابى به جز آنچه در اختيار آنان قرار دادى نمىطلبند .
كسانى كه از شراب طهور[17] سيراب گردند ، هرگز تشنه نمىشوند، وهيچ شراب ديگرى نمىتواند حلاوت آن را از ياد و خاطر آنان بزدايد .
« فَبِكَ إِلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا » .
آن شراب گوار جز لذّت مناجات و گفتگو با خداوند متعال نيست . آنان با دستگيرى تو لذّت و حلاوت مناجات با تو را چشيدهاند ، و همه لذّتها در نظر آنان تلخ و زهر آگين خواهد بود . به عنوان مثال ، جوانى كه پس از هجران به وصال معشوق خود مىرسد هنگام گفتگو با او آن چنان لذّتى مىبرد كه اگر در آن لحظه شرابى گورا به او دهند كه گفتگو با معشوق را قطع كند گويى جام زهرى به او دادهاند .
كسى كه غرق در لذّت مناجات با ارحم الراحمين است بطريق اولى تمام لذّتها در نظر او رنگ مىبازد .
« وَمِنْكَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا » .
پروردگارا ! آنان به وسيله دستگيريت به دور دستترين مقاصد و
خواسته هايشان دست يافتند .
استوارى در هدايت ؛
خلاصه سخن آنكه ما بايد از خداوند متعال دستگيرى لحظه به لحظه تا رسيدن به هدايت را بخواهيم نه ارائه طريق . امّا وقتى سخن از راه يافتگان به بارگاه قدس الهى و ائمّه اطهار عليهمالسلام به ميان مىآيد اين درخواست هدايت معناى ديگرى پيدا مىكند . خواستن هدايت براى هدايت يافتگان ، استوارى و ثبات قدم در هدايت است . اميرالمؤمنين عليهالسلام در اين باره مىفرمايند :
« اَدِم لنا توفيقك الّذي به أطعناك في ما مضى أيّامنا حتّى نطيعك كذلك
في مستقبل أعمارنا »[18] .
خداوندا ! توفيق اطاعت گذشته را بر ما مستمر بدار تا در آينده نيز تو را
اطاعت كنيم .
امام صادق عليهالسلام نيز مىفرمايند :
« أرشدنا للزوم الطريق المؤدّي إلى محبّتك المبلغ دينك والمانع من أن
نتّبع أهوائنا فنعطب أو نأخذ بآرائنا فنهلك »[19] .
خداوندا ما را ارشاد و هدايت كن تا پيرو راهى باشيم كه به محبّتت منتهى
گردد و به دينت برسد ، و مانع باشد از پيروى هواهاى نفسانى ـ كه سرانجام آن سوختن[20] است ـ و اعتماد به نظراتمان كه عاقبت آن هلاكت است .
بايد هميشه از خداوند متعال درخواست نماييم ، كه ملازم و همراه ائمّه اطهار عليهمالسلام باشيم . بايد همواره اين دعا در نظرمان باشد كه از مسير آنان جدا نگرديم تا به هدايت قطعى و يقينى دست يابيم در غير اين صورت گرفتار اميال نفسانى مىشويم و از هواى نفس پيروى مىكنيم كه سرانجامى جز سوختن و هلاكت در انتظارمان نخواهد بود . اگر بخواهيم بر اساس تفكّرات و انديشههاى خودمان مسير را بپيماييم راه به جايى نخواهم برد و عاقبت سرگردان و هلاك خواهيم شد .
[1] ـ مناجات خمسة عشر ، مناجات المريدين .
[2] ـ سوره طه ، آيه 50 .
[3] ـ سوره بلد ، آيه 10 .
[4] ـ سوره فصلت ، آيه 17 .
[5] ـ مفتاح الفلاح ، صفحه 788 ـ 786 .
[6] ـ حاشيه ملا عبداللّه ، صفحه 10 .
[7] ـ كافى ، جلد 1 صفحه 47 .
[8] ـ سوره توبه ، آيه 80 .
[9] ـ معانى الاخبار ، صفحه 32 و بحار الانوار ، جلد 8 صفحه 66 .
[10] ـ معانى الاخبار ، صفحه 32 .
[11] ـ تفسير صافى ، جلد 1 صفحه 85 .
[12] ـ تفسير صافى ، جلد 1 صفحه 85 .
[13] ـ مفاتيح الجنان ، دعاى ندبه .
[14] ـ مفردات غريب القرآن ، صفحه 198 ، اولين شب جمعه ماه رجب ، ليلة الرغائب ناميده مىشود ؛ زيرا اميد است كه در اين شب عطاياى فراوانى از خداوند متعال دريافت شود .
[15] ـ كتاب العين ، جلد 8 صفحه 289 .
[16] ـ بحار الانوار ، جلد 70 صفحه 158 .
[17] ـ بر گرفته از سوره انسان ، آيه 21 .
[18] ـ معانى الاخبار ، صفحه 33 .
[19] ـ عيون اخبار الرضا ، جلد 2 صفحه 273 .
[20] ـ عطب : هلاك شدن و سوختن . كتاب العين ، جلد 2 صفحه 20 .