جنبش عدم تعهد+چرا دفاع درجنگ نرم مقدستر از جنگ سخت است

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایلهای پاورپونت جنبش عدم تعهد+چرا دفاع در جنگ نرم مقدس تر از جنگ سخت است

ولایت مداری

شنبه - 29 دسامبر 2012

فایل پاور پونت ولایت مداری

لوازم عبور از گذرگاه‌هاي سخت از نگاه امام خامنه‌اي روحی فداه

یکشنبه - 16 دسامبر 2012

درست در همان زمان که تصور مي‌رفت تحريم راهبردي دشمن که مرحله نهايي زنجيره تحريم‌هاست، در آستانه نتيجه گرفتن است و جمهوري اسلامي با واقعيتي روبه‌رو شده که پافشاري بر آرمان‌ها مي‌تواند او را با چالش‌هاي جدي و حتي بحران مشروعيت و پديد آمدن شکاف مهلک بين مردم و حاکميت مواجه سازد، امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) در جمع کارگزاران نظام با هشدار به «واقعيت‌پنداري» به‌عنوان يک لغزشگاه، به تبيين خط «واقعيت‌سازي و واقعيت‌نمايي» از سوي دشمن و لوازم عبور از گذرگاه پيش رو پرداختند که در ذيل به بحث گذاشته شده است:
الف- ترکيب آرمان‌گرايي با واقع‌بيني، شرط عبور از پيچ‌هاي تند و گردنه‌هاي سخت
در ادبيات سياسي جاري و معمول، وجود مغايرت بين آرمان‌گرايي و واقع‌گرايي، يک مفروض اساسي است که ريشه در فلسفه سياسي غربي و سکولار دارد؛ چراکه از آن نگاه، «ايده‌آليست‌ها امور و روابط بين‌المللي را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد و تعهد در نظر مي‌گيرند و اعتقاد دارند که سياست بايد مطابق آرمان‌ها يا اصول متعالي عمل کند، در حالي که رئاليست‌ها، امور و روابط بين‌المللي را بر حسب منافع ملي و قدرت مورد توجه قرار مي‌دهند و طرفدار حفظ وضع موجود محافظه‌کار هستند و اتکا به سياست دارند» و نگاه به اخلاق و آرمان‌ها رنگ مي‌بازد؛ به‌عبارتي براي عمل سياسي معطوف به هدف و موفقيت بايد از آرمان‌ها عبور کرد و به منافع قدرت موجود توجه داشت. يکي از عوامل شکل‌گيري اين نگاه، پيوند بين آرمان‌ها و ارزش‌هاي اخلاقي و موازين عدالت‌طلبي است که در فلسفه سياسي غربي با سياست نيل به منافع، منافات دارد و در عمل، بازدارنده به حساب مي‌آيد. اما در نگاه امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) به‌عنوان يک انديشمند سياسي دين‌باور، اين تفکيک بي‌معناست و «شرط عبور موفقيت‌آميز از پيچ‌هاي تند و گردنه‌هاي سخت در مسير حرکت رو به جلوي نظام اسلامي را حفظ ترکيب آرمان‌گرايي با واقع‌بيني و نگاه صحيح به توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي کشور و ملت تضمين مي‌کند.» ضمن اينکه در اين نگاه هيچ منافاتي بين آرمان‌ها و واقعيت‌ها وجود ندارد، بلکه «بسياري از آرمان‌هاي انقلاب جزو مطالبات مردم است و به همين علت، از واقعيات مسلم و عيني جامعه محسوب مي‌شود.» اين آرمان‌ها عبارتند از: عزت ملي، زندگي ايمان‌مدار، مشارکت در مديريت کشور، پيشرفت همه‌جانبه، استقلال اقتصادي – سياسي و برخورداري از آبروي بين‌المللي که هرگاه به خطر بيفتد، مردم حاضرند براي آن، فداکاري و ايثار به خرج بدهند. البته از نظر معظم‌له، بين آرمان‌گرايي و خيال‌پردازي، تفاوت وجود دارد و زماني که عنصر واقع‌بيني در آن ناديده گرفته شود، به سطح خيال و شعار تنزل مي‌کند.

امام خامنه ای روحی فداه نماد مدیریت مهدوی

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

شیوۀ مدیریتی امام عصر علیه السلام بر اصول ومبانی الهی استوار بوده وبا نظامهای مدیریتی ناقص وفاسد جهان کنونی قابل مقایسه نیست. با بر افراشته شدن پرچم عدالت خواهی بر بام ایران به دست خمینی کبیر(قدس سرّه) زمینه برای ظهور تامّ عدالت وتحقق وعدۀ حتمی الهی به مستضعفان تاریخ آماده شده است. در این میان مقام معظّم رهبری که خلف صالح خمینی کبیر واز کمربستگان حقیقی مهدی موعود هستند در بیست سال اخیر که سکّاندار کشتی انقلاب بوده اند جلوه های زیبایی از مدیریت مهدوی را به نمایش گذاشته اند که می تواند برای هر مدیری راهگشا ودرس آموز باشد. در این مقاله برخی از این جلوه های مدیریتی در سطح کلان مورد بررسی قرار گرفته است.

مهمترین شاخصۀ مدیریت امام زمان علیه السلام چیست؟

چه ایده ای در زمان غیبت امام عصر می تواند بهترین طرح مدیریت جهان باشد؟

جایگاه مهدویت در وحدت بخشی به دنیای اسلام کجاست؟

وظیفۀ مدیران وآحاد ملّت در قبال جبهۀ جهانی مستضعفین چیست؟

اینها سؤالاتی است که در مقالۀ حاضر با بررسی سخنان وعملکرد مقام معظّم رهبری به دنبال پاسخ هایی راهگشا برای آنان خواهیم گشت.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«اى سيد ما! اى مولاى ما!

ما آنچه بايد بکنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه هم بايد گفت، گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبروئى هم دارم که اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه‏ى اينها را من کف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اينها هم نثار شما باشد.

سيد ما، مولاى ما!

دعا کن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب اين کشور توئى؛ صاحب اين انقلاب توئى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما.»[1]

مدیریت مهدوی آرمان نورانی مهدویت

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

بشريت در تكاپوي دست‌يابي به قله اقتدار و درك بهاري‌ترين فصل روزگار، صبر و قرار خويش را از كف داده است. روزگاري تحولات شگرف و پياپي خود را در قالب انقلابي صنعتي به جامعه بشري عرضه مي‌دارد و از پي آن سيل كارگران را به سمت كندوهاي توليد صنعتي و ماشيني گسيل مي‌كند. توليدات انبوه اين مجموعه‌ها را دست‌مايه توليدات افزون‌تري مي‌سازد و بدين طريق كاركنان، مصرف‌كنندگان و شركاي افزون‌تري را نيز بدين بازي پرجنجال اما سودمند فرا مي‌خواند. در اثناي اين تكاپوها و جست و خيزها، بارديگر شاهدي بر نقصان علم و محدوديت بينش او از راه مي‌رسد و نمايان مي‌كند كه چگونه اين فرمانروايي توليدي مي‌تواند مهد ناآرامي‌ها و انواع اعتصابات و شورش‌ها باشد.

بشر صنعت‌گر مي‌كوشد تا بيابد از كدام طريق ممكن مي‌توان هم بهترين درونداد را به نظام ماشيني توليدي تزريق نمود و هم بيشترين برونداد را از فرآوري اين مجموعه استحصال كرد. طريقي كه همراه آن كم‌ترين نارضايي براي مجموعه منابع فكري و انساني حاصل گردد و يا به عبارت ديگر بيشترين ارضاء نياز، در سطوح مختلف آن، براي كاركنان دانش‌گر و غيردانش‌گر فراهم آيد. بشر همواره بدين انديشه مشغول و درين بحر مستغرق است تا شايد ضريب خطاي خويش را به كم‌ترين حد تنزل دهد و به تبع، سطح موفقيت خود را به اعلي مرتب ارتقاء بخشد.

اين تلاش در مسير انديشه‌ورزي و نظريه‌پردازي، منجر به تدوين علومي مي‌گردد تا قافلة حيات را با تمام پيچيدگي‌ها به منزل توفيق و سرزمين آسايش راهبري كنند و براي سؤالات نخبگان كاروان زندگي، پاسخي بهينه در مسير تصميم‌گيري‌هاي سرنوشت‌ساز فراهم آورند. از پي اين نيازها و نازها، سؤالات فراواني پديد آمدند تا پاسخ‌يابي براي آنها، باعث تشكيل مجامع فكري و محافل تحقيقي به دست زبدگان دانش و تيزبينان اهل بينش گردد.

حاصل آن‌كه، نخستي آكادمي‌هاي مديريت و دپارتمان‌هاي تصميم‌گيري تأسيس شدند و آغازين قدم‌ها را جهت شكافتن هسته مشكلات جوامع كاري و اداري جهان برداشتند. قدم‌هايي كه هم‌چون ساير اقدام، ميراثي براي تلاش‌هاي عقل عملي و نظري جامعة جهاني بر جاي گذاشتند.

شايد بتوان تمامي تئوري‌ها و جنب و جوش‌هاي ساكنان سرزمين مديريت را، از انقلاب صنعتي تا زمانة حاضر، در قالب چند شاخص ارزيابي عمل‌كرد خلاصه كرد و به نام محصول رنج‌هاي علمي و فكري در اين عرصه، پيشكش اهل نظر نمود.

رايج‌ترين شاخص‌ها در ميان انواع و شايد انبوه شاخص‌هاي سنجش عملكرد، چند شاخصة عمده و زبده‌اند كه نام‌شان بر تارك هر سازماني و سرلوحة كار هر مدير مدبري جلوه‌نمايي مي‌كند. اين شاخص‌ها عبارتند از:
اثربخشي، كارآيي، نوآوري، انعطاف‌پذيري و كيفيت زندگي كاري.

مدیریت مهدوی، جهانی آرمانی

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

يكي از اساسي­ ترين سؤالاتي كه در سطح جهاني مطرح است و ذهن هر انساني را به خود مشغول نموده است، اين است كه آيندة بشر چگونه رقم خواهد خورد؟ و متولّي امورات انسان در تمام ابعاد زندگي روزمرة او چه كسي يا چه نوع حكومتي است؟ و از همه مهمتر حكومت و جامعة آيندة‌ […]

پاسخ امام خامنه ای روحی فداه به ۱۰ پرسش درباره مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریكا

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مبارزه‌ی ملت ایران با سیاست‌های سلطه‌طلبانه‌ی آمریكا از سابقه‌ای تاریخی برخوردار است. این مقابله از كودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ آغاز شد و در ۱۶ آذر همان سال با سركوب حركت ضدآمریكایی دانشجویان ادامه یافت.
متن زیر مروری است بر دیدگاه‌ها و مواضع حضرت آیت الله خامنه‌ای درباره تقابل ملت ایران و دولت آمریكا، كه پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را در قالب پرسش و پاسخ‌ و به‌مناسبت روز دانشجو، تنظیم و منتشر كرده است.
سؤال    پاسخ
۱    آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریكا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟
مبارزه از زمان كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شده
و تا كنون ادامه دارد.
۲    ۱۶آذر با چه ویژگی‌هایی باید شناخته شود؟
16 آذر متعلق به دانشجوى ضدآمريكا و ضدسلطه است.
۳    مصادیق دشمنی‌ دولت آمریكا علیه ملت ما
چه بوده است؟
كمك به حركتهای تروریستی، تصرف دارائی ایران كمك به صدام در جنگ با ایران، شلیك به هواپیمای مسافربری، اهانت به ملت ایران، تحریم‌های همه‌جانبه.
۴    علت اصلی دشمنی دولت آمریكا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
یك: نفی سلطه‌پذیری، وابستگی سیاسی و سكولاریزم اخلاقی؛
دو: پافشاری ما بر هویت ملی و اسلامی، دفاع از مظلومان و فتح قله‌های علمی
۵    علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریكا چیست؟
طبق آیات قرآن پای‌بندی به ايمان بِالله و كفر به طاغوت واجب است و امروز طاغوت اعظم در دنیا آمریكاست.
۶    آیا رابطه با آمریكا خطر او را برای ما كم می‌كند؟

رابطه قدرت و فرهنگ

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

ابعاد مفهومی
در مفهوم شناسي وتعريف واژگان اصلي، مهمترین مفاهیم کاربردی در این مطالعه، تحلیل چیستی و ماهیت دو مفهوم فرهنگ و قدرت است که در ذیل اشاره می‌شود:
1ـ فرهنگ
تاکنون بیش از دویست و هفتاد تعریف از فرهنگ ارائه شده است. با این توصیف، با توجه به تعدد تعاریف مربوط به فرهنگ، مناسب است تعریف مورد نظر بیان شود:
فرهنگ، بخشی از معرفت است که در ذهنیت مشترک افراد و یا جامعه و یا در زیست جهان افراد وارد شده است. مراد از معرفت در این عبارت تنها آگاهی‌ای ذهنی، تصوری یا تصدیقی نیست ؛ مراد معنای عامی است که احساس، عاطفه، گرایش، اعتقاد، عادات و آداب را نیز فرا می‌گیرد. هر نوع آگاهی، هنگامی که صورت جمعی پیدا کند در قلمرو فرهنگ واقع می‌شود.(پارسانیا، 1387، 52)
فرهنگ در این تعریف عقاید، آگاهی ها، ارزش ها، هنجارها، آداب و عاداتی را شامل می‌شود که از طریق تعلیم و تعلم منتقل شده و صورتی جمعی پیدا می‌کند. اگر جمعی که فرهنگ در بین آنان محقق می‌شود گسترده و فراگیر باشد فرهنگ، صورتی عمومی پیدا می‌کند و اگر محدود باشد فرهنگ خاص و یا خرده فرهنگ را پدید می‌آورد. البته در دل یک فرهنگ عام، خرده فرهنگ‌های خاص می‌تواند وجود داشته باشد.صورت جمعی، قیدی است که معرفت‌های فردی و خاص و یا حقایق و اموری را که در بیرون از حیطه معرفت افراد قرار گرفته باشند، از تعریف فرهنگ خارج می‌کند. (همان، 52- 53) براین اساس فرهنگ دارای هویتی معرفتی و جمعی بوده که دارای ابعاد و سطوح گوناگونی است.
2- قدرت
مفهوم قدرت از واژه‌هایی است که در نزد اندیشمندان و علوم گوناگون برداشت‌ها و تعاریف مختلفی از آن شده است. بیشتر تعریف‌هایی که از قدرت اجتماعی انسان شده، به قدرت سیاسی نظر دارد و به ندرت می‌توان کسانی را یافت که در تعریف قدرت، از این حد فراتر رفته و به مفهوم وسیع اجتماعی انسان توجه کرده باشند. مثل اینکه گفته‌اند: ” قدرت عبارت است از امکان تحمیل اراده فرد بر رفتار جمعی دیگر.” (گالبرایت، 1366، 23 ) یا گفته‌اند: ” قدرت در اصطلاح به مفهوم اختیار تحمیل اراده به دیگران به صورت قهری یا اختیاری است.‌” (آقا بخشی، 1366،203) با کمی دقت در می‌یابیم که در حقیقت، این تعاریف و بسیاری دیگر از این قبیل، تنها ناطر به قدرت سیاسی اند، در صورتی که قدرت، مفاهیم انسانی – اجتماعی متعدد،گوناگون و وسیعی دارد که قدرت سیاسی، یکی از آنها و شاخه‌ای از قدرت انسانی – اجتماعی خواهد بود.

واکاوی یک نبرد از قدرت نرم تا جنگ نرم

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

یکی از موضوعات بسیار مهمی که در سالهای اخیر از سوی دستگاههای مسئول دنبال شد و به شکل گسترده در رسانه های گروهی منعکس شده است موضوع جنگ نرم می باشد با کمی دقت در برنامه ها ی اجرا شده و اخبار منعکس شده و اظهار نظرهای که در این مورد می شود مشاهده می شود که در تمامی این مطالب و برنامه در عین حال که موضوع جنگ نرم طرح می شود هیچ اشاره ای به موضوع اصلی این جنگ که براساس قدرت نرم شکل می گیرد نمی شود و در بسیاری از موارد موضوعاتی مانند جنگ رسانه ای ، جنگ روانی که هرکدام به نوعی زیر مجموعه جنگ نرم محسوب می شوند معادل جنگ نرم معرفی می شود در این مقاله تلاش می شود ضمن تعریف قدرت اشکال مختلف آن توضیح داده شود وقدرت نرم بعنوان موضوع اصلی عرصه جنگ نرم مورد واکاوی قرار می گیرد ضمن آنکه برخی از روشهای رسانه ای مورد استفاده در عرصه جنگ نرم معرفی می شود .
قدرت در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی به معنی توانایی افراد یا اعضای یک گروه برای دست‌یابی به هدف‌ها و یا پیش‌برد منافع خود از راه واداشتن دیگر افراد جامعه به انجام دادن کاری خلاف خواسته آن‌هاست. قدرت یک مزیت اجتماعی است که در قشربندی مورد توجه قرار می‌گیرد.بسیاری از ستیزه‌ها در جامعه، مبارزه برای قدرت است؛ زیرا میزان توانایی یک فرد در دست‌یابی به قدرت بر این امر که تا چه اندازه می‌توانند خواست‌های خود را به زیان خواست‌های دیگران به مرحله اجرا درآورند، تأثیر می‌گذارد. قدرت می‌تواند از طریق عضویت در یک طبقه اجتماعی یا پذیرفتن یک نقش سیاسی به دست آید.فعالیت‌ها و ویژگی‌های فرد، ثروت فرد و عامل زور نیز می‌تواند در افزایش قدرت نقش داشته باشد. از دیگر عوامل تأثیرگذار بر میزان قدرت افراد، کاریزما است.
تعریف قدرت
یکی از مشهورترین تعاریف قدرت، متعلق به برتراند راسل است که می گوید: قدرت را می توان ایجاد تأثیر مورد نظر تعریف کردتالکوت پارسونز قدرت را چنین تعریف می کند: « قدرت، ظرفیت تعمیم یافته برای تضمین اجرای تعهدات الزام آور واحدهای گوناگون یک نظام با سازمان جمعی است در زمانی که تعهدات به دلیل تأثیرشان بر اهداف جمعی، مشروعیت یافته است؛ یعنی جایی که در صورت تمرد ، فرض اجرای تعهدات از طریق ضمانت های اجرایی منفی مربوط به موقعیت، وجود داشته باشد ، قطع نظر از این که بازیگر بالفعل این اجرا چه کسی باشد». به نظر تافلر قدرت به « تولید تأثیری مطلوب با حداقل عوارض جانبی (قابل شناسایی) » تعریف می شود و در عریان ترین شکل خود، قدرت عبارت است از استفاده از خشونت، ثروت و دانایی برای واداشتن مردم به انجام کاری خاص

كالبدشناسى مفهوم قدرت

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

قدرت، مفهومى بسيار وسيع دارد كه تقريبا مى‏توان گفت در همه يا اكثر علوم تخصصى اعمّ از علوم فيزيكى و انسانى يا فردى و اجتماعى، كاربردى گسترده دارد، ولى جايگاه قدرت در علوم اجتماعى و به ويژه در علوم سياسى، قابل ملاحظه است؛ به‏گونه‏اى كه بسيارى از انديشمندان سياسى به اهميت آن پى برده و حتى، بعضى از آنها كتاب مستقلى درباره آن نوشته‏ اند.
امّا از آنجا كه اين مفهوم گسترده و پيچيده است، بررسى آن نيازمند دقت فراوان است تا اصطلاحات گوناگون در هم نياميزد. گستردگى و پيچيدگى قدرت سبب شده كه هر كس از يك زاويه خاصّ و يا با توجه به يك اثر خاص به آن بپردازد و يا يك نوع قدرت خاصى را مدّ نظر قرار دهد و يا به تعريفى بسيار كلى و مبهم قناعت كند.
مفهوم قدرت، نه تنها در علوم فيزيكى، انسانى و اجتماعى، بلكه در فلسفه و كلام و علوم الهى نيز كاربرد و اهميت خاص خود را دارد.
بنابراين، توضيح چنين مفهومى، با چنين كاربردى وسيع و به ويژه با نقشى كه در فلسفه و كلام و علوم انسانى ـ اجتماعى دارد و از همه مهمتر با جايگاه بلندى كه در علوم سياسى و كاربرد وسيعى كه در جامعه دارد، داراى اهميت فوق‏العاده و نيازمند تفصيل و توضيح بيشتر است.
هدف اين نوشتار، اين است كه نخست مفهوم لغوى و اصطلاحى قدرت را نقد و بررسى نمايد و سپس ديدگاه خود را درباره مفهوم قدرت و انواع مختلف آن در علوم گوناگون به ويژه در علوم انسانى، اجتماعى و سياسى ارائه دهد مقاله با ذكر چند نكته قرآنى در مورد قدرت سياسى پايان مى‏پذيرد.
مفهوم قدرت در فرهنگ لغت
فرهنگ‏هاى زبان فارسى، واژه قدرت را در مفاهيم «توانستن»، «توانايى داشتن» كه معنى مصدرى آن است و «توانايى» كه اسم مصدر است به كار برده‏اند (على‏اكبر دهخدا، لغت‏نامه). گاهى نيز مرادف با كلمه «استطاعت» و به معنى قوه‏اى كه واجد شرايط تأثيرگذارى باشد به كار رفته است (محمد معين، فرهنگ معين). و همچنين به «صفتى كه تأثير آن بر وفق اراده باشد» معنا شده است (محمد معين، فرهنگ معين). مى‏توان گفت، اين معنا با مفهوم قدرت در علم كلام شباهت زيادى دارد.
كلمه قدرت در اصل از زبان عربى به فارسى انتقال يافته است.
«قدرت» در فرهنگ‏هاى عربى‏زبان، در اصل از ماده «قدر» به معناى «ظرفيت واقعى و حدّ نهايى و كامل هر چيز» گرفته شده است. بعضى از ارباب لغت «قدرت» را با توجه به رابطه آن با «قدر» معنا كرده‏اند، از جمله: قدرت خداوند بر آفريدگانش به اين معناست كه ظرفيت و حد نهايى كه خود خواسته و اراده كرده است به آنها مى‏دهد.

انقلاب اسلامي و نقش تاريخ¬ ساز امام خميني(ره) در توليد قدرت نرم

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

انقلاب اسلامي در بستر و شرايطي از تاريخ بشري اتفاق افتاد كه فردهالیدی از آن به معمايي متناقص و ميشل فوكو به روح جهان بي روح و اميد جهان نااميد تعبیر کردند (هالیدی، 1364؛ فوکو، 1379).
البته تعابير بسيار زياد ديگري كه حاكي از شگفتي‌هاي انقلاب اسلامي در ابعاد گوناگون آن است از نويسندگان، انديشمندان، سياستمداران و مورخين وجود دارد (محمدی، ؟؟؟) كه پرداختن بدان‌ها در اين مقاله مقدور نيست. بستر مكاني وقوع انقلاب ‌اسلامي كشور ايران تحت حاكميت سلطنت پهلوي بود؛ رژيمي كه تمام ابعاد وجودي قدرت سخت‌افزاري را با خود به همراه داشت.
به تعبير آبراهاميان ارتش و نيروهاي مسلح، سازمان اطلاعات و امنيت (ساواك)، دربار، نفت و درامدهاي نفتي، و حمايت امریکا و غرب همگي ذهنيت و فضايي شکست‌ناپذير را براي مخالفين داخلي و خارجي شاه پديد آورده بود (آبراهامیان، 1377). دو متغير اتكاء رژيم به نفت و درامدهاي نفتي و حمايت خارجي به ويژه امريكا از شاه زمينه‌ساز خودمختاري شاه و بي‌توجهي او به حساسيت‌هاي جامعه شده بود. “گازيوروسكي”نويسنده معروف امريكايي با اشاره به خودمختاري شاه در ارتباط با دو عنصر نفت و حمايت امريكا تصريح دارد که شاه بدون توجه به حساسيت‌ها و مخالفت‌هاي جامعه، مردم، نيروها و طبقات اجتماعي مختلف برنامه‌هاي خود را دنبال مي‌نمود و خود را مافوق همه نيروهاي ياد شده مي‌دانست. از سوي ديگر هرچند سركوبي مخالفين به ويژه بعد از سال 1332 از راهبردهاي رژيم شاه بود، ليكن در بعد خارجي، رژيم به شدت وابسته به امريكا بود. وی رابطه ايران و امريكا را يك رابطه ناسالم و غيرمتعارف يا حامي –وابسته ذكر نموده است (1371). او با برشمردن ابعاد مختلف اين وابستگي به صراحت تصريح مي‌نمايد كه: «يكي از مصاديق بارز سلطه‌‌‌‌‌‌گري و سلطه‌پذيري در دنياي آن روز رابطه ايران و امريكا بوده است» (1371، ص346).
به طور کلی در آن زمان روح غفلت، سرسپردگي، غرب‌گرايي و غرب‌زدگي در ايران و جهان اسلام حاكم گشته، دين و معنويت در دنيا به طور اعم و در ايران به طور اخص از بين رفته بود. به تعبیر شهيد مطهري در جهان معاصر بحران معنوی بزرگ‌ترین بحران است (مطهری، ؟؟؟؟).
رژيم سلطنتي شاه جهت تحكيم روابط سياسي و وابستة خود با‌‌‌ امريكا و صهيونيسم و تقويت بنيان‌هاي قدرت، تضعيف اسلام و نهادهاي مختلف مرتبط با آن را در دستوركار خود قرار داده‌‌ بود. تأکيد بر غرب‌گرايي و غرب‌زدگي و بزرگداشت باستان‌گرايي در راستاي تضعيف باورها و آموزه‌هاي ديني و نهادهاي ديني بود تا جایی که حتي اقدام به تغيير تاريخ  هجري شمسي و جايگزيني تاريخ شاهنشاهي نمود.

نقش وعده‌های الهی در زندگی فردی و اجتماعی

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

وعده‌های خداوند به مؤمنین فقط مربوط به آخرت نیست
خداوند متعال وعده‌هایی که به بندگان مؤمن خودشان دادند بعضاً مربوط به آخرت هستند، خب در این باره سخنی نیست، معلوم است که یکی از پایگاه‌های مهمّ اعتقادی ما، یکی از موضوعات مهمّ ایمانی ما همین است که ایمان داشته باشیم به وعده‌هایی که خداوند متعال برای حیات جاودانه به ما عنایت فرمودند. ولی بخشی از وعده‌های خداوند متعال مربوط است به زندگی دنیایی ما. در دنیا هم خداوند متعال برای مؤمنین در شرایطی که فرامین او را اجرا کنند وعده‌‌هایی دارند، حتی وعیدی دارند، هم مجازات‌های دنیوی هست هم پاداش‌های دنیوی.
البته اگر فقط آخرت بود کار دینداری یک مقدار آسان‌تر می‌شد، چون حساب آخرت از دنیا جدا می‌شد. ما تا وقتی در دنیا هستیم، در تنظیم امور روزمرۀ زندگی، با دین کاری نداشتیم با خدا کاری نداشتیم و شروع می‌کردیم به زندگی روزمرۀ خودمان حالا با هر طریقی که می‌خواستیم این زندگی را تنظیم کنیم، ولی با وعده‌هایی که خداوند متعال دربارۀ زندگی دنیا به ما دادند، معلوم می‌شود که دخالت مستقیم در نحوۀ زندگی ما دارند. این‌جور نیست که فقط دستوراتی در دنیا به ما داده باشند، بفرمایند ما دیگر با شما کاری نداریم آخرت ببینیم چه می‌شود. پاداش‌ها و مجازات‌های الهی لحظه به لحظه بر اساس عملکرد ما در زندگی ما جاری می‌شود، و این برای بعضی‌ها مشکلاتی را ایجاد می‌کند که به این مشکلات خواهم پرداخت.
نمونه‌هایی از وعده‌های دنیوی خدا در ارتباط با زندگی اجتماعی و فردی در قرآن
امّا اجازه بدهید ابتداءً برخی از این وعده‌‌های دنیوی‌ای که خداوند متعال در آیات قرآن به ما داده است را برایتان بخوانم، دل‌هایمان روشن بشود به نور قرآن کریم. ببینید خداوند متعال با چه تأکیدی، با چه تصریحی وعده‌های خودشان را بیان می‌فرمایند، هم در زندگی اجتماعی هم در زندگی فردی.
در سورۀ غافر می‌فرمایند «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ»(1) ما حتماً کمک می‌کنیم پیامبران خودمان را و مؤمنین را در حیات دنیا، رهایشان نمی‌کنیم در دنیا، آنها تنها نیستند و ما قطعاً این یاری را به آنها خواهیم رساند، و روز قیامت هم که به جای خودش باقی است.
یا در سورۀ روم آیات متعددی دربارۀ نصرت الهی هست. قطعه‌ای از یکی از آیات را برای شما می‌خوانم، می‌فرماید: «کَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»(2) بر ما لازم و حتمی است که مؤمنین را کمک کنیم، خداوند متعال تصریح می‌فرماید و مؤمنین علی القاعده دلشان خیلی قرص باید بشود به وعده‌های الهی؛ و آیات دیگری که در می‌گذریم.