فایلهای پاورپونت جنبش عدم تعهد+چرا دفاع در جنگ نرم مقدس تر از جنگ سخت است
درست در همان زمان که تصور ميرفت تحريم راهبردي دشمن که مرحله نهايي زنجيره تحريمهاست، در آستانه نتيجه گرفتن است و جمهوري اسلامي با واقعيتي روبهرو شده که پافشاري بر آرمانها ميتواند او را با چالشهاي جدي و حتي بحران مشروعيت و پديد آمدن شکاف مهلک بين مردم و حاکميت مواجه سازد، امام خامنهاي(مدظلهالعالي) در جمع کارگزاران نظام با هشدار به «واقعيتپنداري» بهعنوان يک لغزشگاه، به تبيين خط «واقعيتسازي و واقعيتنمايي» از سوي دشمن و لوازم عبور از گذرگاه پيش رو پرداختند که در ذيل به بحث گذاشته شده است:
الف- ترکيب آرمانگرايي با واقعبيني، شرط عبور از پيچهاي تند و گردنههاي سخت
در ادبيات سياسي جاري و معمول، وجود مغايرت بين آرمانگرايي و واقعگرايي، يک مفروض اساسي است که ريشه در فلسفه سياسي غربي و سکولار دارد؛ چراکه از آن نگاه، «ايدهآليستها امور و روابط بينالمللي را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد و تعهد در نظر ميگيرند و اعتقاد دارند که سياست بايد مطابق آرمانها يا اصول متعالي عمل کند، در حالي که رئاليستها، امور و روابط بينالمللي را بر حسب منافع ملي و قدرت مورد توجه قرار ميدهند و طرفدار حفظ وضع موجود محافظهکار هستند و اتکا به سياست دارند» و نگاه به اخلاق و آرمانها رنگ ميبازد؛ بهعبارتي براي عمل سياسي معطوف به هدف و موفقيت بايد از آرمانها عبور کرد و به منافع قدرت موجود توجه داشت. يکي از عوامل شکلگيري اين نگاه، پيوند بين آرمانها و ارزشهاي اخلاقي و موازين عدالتطلبي است که در فلسفه سياسي غربي با سياست نيل به منافع، منافات دارد و در عمل، بازدارنده به حساب ميآيد. اما در نگاه امام خامنهاي(مدظلهالعالي) بهعنوان يک انديشمند سياسي دينباور، اين تفکيک بيمعناست و «شرط عبور موفقيتآميز از پيچهاي تند و گردنههاي سخت در مسير حرکت رو به جلوي نظام اسلامي را حفظ ترکيب آرمانگرايي با واقعبيني و نگاه صحيح به تواناييها و ظرفيتهاي کشور و ملت تضمين ميکند.» ضمن اينکه در اين نگاه هيچ منافاتي بين آرمانها و واقعيتها وجود ندارد، بلکه «بسياري از آرمانهاي انقلاب جزو مطالبات مردم است و به همين علت، از واقعيات مسلم و عيني جامعه محسوب ميشود.» اين آرمانها عبارتند از: عزت ملي، زندگي ايمانمدار، مشارکت در مديريت کشور، پيشرفت همهجانبه، استقلال اقتصادي – سياسي و برخورداري از آبروي بينالمللي که هرگاه به خطر بيفتد، مردم حاضرند براي آن، فداکاري و ايثار به خرج بدهند. البته از نظر معظمله، بين آرمانگرايي و خيالپردازي، تفاوت وجود دارد و زماني که عنصر واقعبيني در آن ناديده گرفته شود، به سطح خيال و شعار تنزل ميکند.
مهمترین شاخصۀ مدیریت امام زمان علیه السلام چیست؟
چه ایده ای در زمان غیبت امام عصر می تواند بهترین طرح مدیریت جهان باشد؟
جایگاه مهدویت در وحدت بخشی به دنیای اسلام کجاست؟
وظیفۀ مدیران وآحاد ملّت در قبال جبهۀ جهانی مستضعفین چیست؟
اینها سؤالاتی است که در مقالۀ حاضر با بررسی سخنان وعملکرد مقام معظّم رهبری به دنبال پاسخ هایی راهگشا برای آنان خواهیم گشت.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«اى سيد ما! اى مولاى ما!
ما آنچه بايد بکنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه هم بايد گفت، گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبروئى هم دارم که اين را هم خود شما به ما داديد؛ همهى اينها را من کف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اينها هم نثار شما باشد.
سيد ما، مولاى ما!
دعا کن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب اين کشور توئى؛ صاحب اين انقلاب توئى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما.»[1]
بشريت در تكاپوي دستيابي به قله اقتدار و درك بهاريترين فصل روزگار، صبر و قرار خويش را از كف داده است. روزگاري تحولات شگرف و پياپي خود را در قالب انقلابي صنعتي به جامعه بشري عرضه ميدارد و از پي آن سيل كارگران را به سمت كندوهاي توليد صنعتي و ماشيني گسيل ميكند. توليدات انبوه اين مجموعهها را دستمايه توليدات افزونتري ميسازد و بدين طريق كاركنان، مصرفكنندگان و شركاي افزونتري را نيز بدين بازي پرجنجال اما سودمند فرا ميخواند. در اثناي اين تكاپوها و جست و خيزها، بارديگر شاهدي بر نقصان علم و محدوديت بينش او از راه ميرسد و نمايان ميكند كه چگونه اين فرمانروايي توليدي ميتواند مهد ناآراميها و انواع اعتصابات و شورشها باشد.
بشر صنعتگر ميكوشد تا بيابد از كدام طريق ممكن ميتوان هم بهترين درونداد را به نظام ماشيني توليدي تزريق نمود و هم بيشترين برونداد را از فرآوري اين مجموعه استحصال كرد. طريقي كه همراه آن كمترين نارضايي براي مجموعه منابع فكري و انساني حاصل گردد و يا به عبارت ديگر بيشترين ارضاء نياز، در سطوح مختلف آن، براي كاركنان دانشگر و غيردانشگر فراهم آيد. بشر همواره بدين انديشه مشغول و درين بحر مستغرق است تا شايد ضريب خطاي خويش را به كمترين حد تنزل دهد و به تبع، سطح موفقيت خود را به اعلي مرتب ارتقاء بخشد.
اين تلاش در مسير انديشهورزي و نظريهپردازي، منجر به تدوين علومي ميگردد تا قافلة حيات را با تمام پيچيدگيها به منزل توفيق و سرزمين آسايش راهبري كنند و براي سؤالات نخبگان كاروان زندگي، پاسخي بهينه در مسير تصميمگيريهاي سرنوشتساز فراهم آورند. از پي اين نيازها و نازها، سؤالات فراواني پديد آمدند تا پاسخيابي براي آنها، باعث تشكيل مجامع فكري و محافل تحقيقي به دست زبدگان دانش و تيزبينان اهل بينش گردد.
حاصل آنكه، نخستي آكادميهاي مديريت و دپارتمانهاي تصميمگيري تأسيس شدند و آغازين قدمها را جهت شكافتن هسته مشكلات جوامع كاري و اداري جهان برداشتند. قدمهايي كه همچون ساير اقدام، ميراثي براي تلاشهاي عقل عملي و نظري جامعة جهاني بر جاي گذاشتند.
شايد بتوان تمامي تئوريها و جنب و جوشهاي ساكنان سرزمين مديريت را، از انقلاب صنعتي تا زمانة حاضر، در قالب چند شاخص ارزيابي عملكرد خلاصه كرد و به نام محصول رنجهاي علمي و فكري در اين عرصه، پيشكش اهل نظر نمود.
رايجترين شاخصها در ميان انواع و شايد انبوه شاخصهاي سنجش عملكرد، چند شاخصة عمده و زبدهاند كه نامشان بر تارك هر سازماني و سرلوحة كار هر مدير مدبري جلوهنمايي ميكند. اين شاخصها عبارتند از:
اثربخشي، كارآيي، نوآوري، انعطافپذيري و كيفيت زندگي كاري.
يكي از اساسي ترين سؤالاتي كه در سطح جهاني مطرح است و ذهن هر انساني را به خود مشغول نموده است، اين است كه آيندة بشر چگونه رقم خواهد خورد؟ و متولّي امورات انسان در تمام ابعاد زندگي روزمرة او چه كسي يا چه نوع حكومتي است؟ و از همه مهمتر حكومت و جامعة آيندة […]