چهل حدیث شهید و شهادت

جمعه - 7 دسامبر 2012

1. بالاترین نیکیها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.
رسول خدا(ص) می فرماید :
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21

2. برترین مرگها
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اشرف الموت قتل الشهاده
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
شهادت برترین مرگهاست.
بحارالانوار، ج67، ص8، حدیث4

3. مرگ برتر
قال امیر المومنین علیه السلام :
ان الموت طالب حثیت لایفوته المقیم و لا یعجزه الهارب ان اکرم الموت القتل.
حضرت علی علیه السلام فرمود :
مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است.
نهج البلاغه، خطبه123

یاران خاص امام عسکری(علیه السلام)1- فضل ابن شاذان نیشابوری

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

مکتب تربیتی امام عسکری(ع) در دوران خفقان عباسیان شکل گرفت و به یمن وجود امام، برکات ارزنده‌ای را برای جامعة اسلامی تا به امروز به جای گذارد و دانشمندان و کتابهای پرباری را امروز از آن گرامی به یادگار داریم. از جمله دانشمندان و فقهایی که از مکتب علمی و تربیتی ایشان بهره گرفتند و حتی آن حضرت، برخی از آنها را وکیل خویش معرفی فرمود، عبارت‌اند از:
احمد بن اسحاق اشعری قمى، حسن بن شکیب مروزى، احمد بن ادریس قمی معلم، حفص بن عمرو العمرى، حسن بن موسی خشاب، سعد بن عبدالله قمى، سید عبدالعظیم حسنى، علی بن جعفر خزایى، عبدالله بن جعفر حمیرى، عثمان بن سعید عمرى، محمد بن حسن صفّار، علی بن بلال و فضل بن شاذان نیشابورى.[1]
شیخ طوسى; نام یکصد و سه نفر از این دانشمندان را در باب اصحاب امام آورده است. با توجه به محدودیت شدید آن حضرت و مراقبت ویژة نظامیان حکومت، اهمیت این آمار روشن می‌شود و این، غیر از کسانی است که در شهرهای مختلف اسلامی با پیک و نامه و یا به صورت شفاهی از آن بزرگوار استفاده برده‌اند.
همچنین افرادی هستند که نامشان در حافظة تاریخ ثبت نشده است. آرى، امام عسکری(ع) فقط 6 سال (254 260 ق) امامت امت را عهده‌دار شد؛ ولی در این مدت کوتاه برای هدایت اندیشه‌های مسلمانان و سیراب‌کردن انسانهای تشنة معارف و معنویت، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار، و مردم مشتاق را راهنمایی نمود.
در عصر حضرت عسکری(ع) افراد متعددی از شهرها و مناطقی چون: بغداد، نیشابور، قم، رى، بلخ و سمرقند از رهنمودها و رهبریهای داهیانة آن برگزیدة الهی برخوردار بودند و انوار هدایت و تعلیمات امامت آن حضرت، در آن روزگاران در گوشه‌گوشة جهان اسلام پرتوافشان بود.[2]
شاگرد ممتاز مکتب اهل بیت:
ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدى، فقیه صاحب‌نظر، مفسّر حاذق، دانشمند شهیر، مؤلف گرانقدر در علوم و فنون اسلامى، از سران متکلّمان شیعه، زبردست در عرصة مناظره با مخالفان اهل بیت: و از یاران نزدیک امام حسن عسکری(ع) است. او همچنین توفیق خدمت به امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی7 را در کارنامة خویش دارد. تولد وی را در سال 180 ق تخمین زده‌اند.
پدرش از راویان احادیث ائمه: و اصحاب یونس بن عبدالرحمان بود و روایات ارزشمندی از اهل بیت: نقل کرده است. فضل نیز تحت تربیت چنین پدرى، نشو و نما کرد و به کمالات عالیه نائل شد. وی علم قرائت را در نوجوانی از اسماعیل بن عباد در بغداد فرا گرفت و علم حدیث را نیز از فقیه عارف و عابد، حسن بن علی بن فضال آموخت. همچنین علم کلام و سایر علوم را با اشتیاق فراوان نزد اساتید عصر تحصیل کرد.[3]

اخرین سالهای زندگی امام هادی علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

عباسیان و چالشهای فرا روی
دوران امامت امام هادی علیه السلام بیش از 33 سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپری کرد. دراین مدت گروه های بسیاری از شهرهای شیعه نشین ایران، عراق و مصر برای بهره گیری از محضر امام به سوی مدینه آمدند.(1) امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتی بین مردم یافت که دولتمردان عباسی، به شدت از این وضع احساس خطر می کردند. برای نمونه، بُرَیحه عباسی(2) در نامه ای
______________________________
1. ائمتنا، علی محمد علی دخیّل، بیروت، دار مکتبة الامام الرضا علیه السلام ، چاپ ششم، 1402 ه . ق، ج 2، ص 257.
2. نام این شخص در الارشاد، ج 2، ص 435 عبداللّه بن محمد ضبط شده است که امور نظامی و اقامه نماز را در حرمین شریفین عهده دار بوده است.
به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را می خواهی، علی بن محمد علیهماالسلام را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود فرا خوانده و عده بسیاری نیز دعوتش را پذیرفته اند… .»(1)
عباسیان که هراس بسیاری از رهبری شیعه و خطر حرکت شیعیان برضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدین ترتیب، تبعید و مراقبت نظامی را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار می رفت، دوباره در دستور کار قرار دادند.
تبعید امام هادی علیه السلام
امام از مضمون نامه بُرَیحه عباسی آگاهی یافته و در نامه ای به متوکل، وی را از دشمنیها و کینه توزی و دروغ پردازی نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستی مزوّرانه و دو پهلو را پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دستور داد تا نامه ای به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان می کرد، ولی در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنان که یزداد، پزشک مسیحی دربار با آگاهی از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: «بنابر آنچه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن علی علیهماالسلام به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره های سرشناس به وی گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آنها خارج شود… .»(2)

شیوه مدیریتی امام هادی علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

امام هادی علیه السلام در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» (1) به دنیا آمد. پدرش پیشوای نهم، امام جواد علیه السلام و مادرش بانوی گرامی «سمانه مغربیه » است که زنی با فضیلت، شب زنده دار و با تقوا بود. آن حضرت در سال 220 ه . ق در 8 سالگی، پس از شهادت پدر گرامی اش به امامت رسید. امام علی النقی علیه السلام در طول 33 سال امامت خویش، با چند تن از خلفای عباسی هم عصر بود; که به ترتیب عبارتند از:
1 – معتصم، برادر مامون (217 – 227)
2 – واثق، پسر معتصم (227 – 232)
3 – متوکل، برادر واثق (232 – 248)
4 – منتصر، پسر متوکل (6 ماه)
5 – مستعین، پسر عموی منتصر (248 – 252)
6 – معتز، پسر دیگر متوکل (252 – 255)
امام هادی علیه السلام در زمان خلیفه آخر و به دست عوامل وی مسموم گردیده و به شهادت رسید و ایشان را در شهر سامرا و در خانه خود به خاک سپردند.
به مناسبت میلاد آن حضرت به شیوه های رهبری ایشان در عصر تاریک 6 تن از خلفای جائر عباسی نگاهی می اندازیم و محورهای مهم اقدامات آن امام همام را در مدت امامت و رهبری امت مورد بررسی قرار داده و با استفاده از منابع تاریخی و شواهد موجود، تصمیمات مدبرانه و مواضع حکیمانه ایشان را در تنویر افکار شیعیان و در برابر گروه های منحرف داخلی بازشناسی می کنیم.
روش های مبارزاتی امام هادی علیه السلام
1 – نفوذ در میان دولتمردان
روش های حکیمانه و کمالات علمی، معنوی انسانی امام هادی علیه السلام سبب شد که آن بزرگوار در میان کارگزاران حکومت و دولتمردان عصر خویش محبوبیت خاصی پیدا کند.
مثلا هنگامی که هرثمه، آن حضرت را وارد بغداد کرد، اسحاق بن ابراهیم طاهری که والی بغداد بود به او گفت: تو متوکل را می شناسی (که چه قدر فرد خبیث و بدسرشتی است) اگر او را بر قتل این آقا تحریک کنی، امام را خواهد کشت و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله در روز قیامت خصم تو خواهد بود و او گفت: «سوگند به خدا، جز نیکی از او ندیده ام.» (2)

زندگی امام علی النقی علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

امام دهم کنیه اش اباالحسن و مشهورترین القابش هادی و نقی را با لقب های نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیّب، متوکّل و عسکری نیز می خواندند. ابوالحسن ثالث و فقیه عسکری نیز از لقب های مشهور وی بود.(1)
فرازهای درس آموز
در این نوشتار سعی بر آن است که با طرح فرازهایی از سیره ی عملی امام هادی علیه السلام با نحوه ی رفتار آن حضرت در مسائل مختلف آشنا شویم و با تبیین بعضی از فعالیّت های آن حضرت در دوران خفقان و استبداد عباسی که راه را برای فعالیّت آشکار امام علیه السلام مخصوصا در مسائل اجتماعی بسته بودند، زیباترین نمونه ی پایداری و دفاع از دین را معرفی نماییم.
اینک فرازهایی نورانی از زندگی آن حضرت را هرچند به اختصار مرور می کنیم.
مبارزه با ستمگران
امام علی النّقی علیه السلام در طول امامت سی و سه ساله اش با شش خلیفه ی عباسی هم عصر بود.
1 ـ معتصم هشتمین خلیفه ی عباسی (220 ـ 227 ه . ق.) حدود هفت سال.
2 ـ واثق پسر معتصم (227 ـ 232 ه . ق.) حدود پنج سال.
3 ـ متوکّل برادر واثق (232 ـ 247 ه . ق.) حدود پانزده سال.
4 ـ منتصر پسر متوکل، (شش ماه).
5 ـ مستعین پسر عموی منتصر (247 ـ 252 ه . ق.) حدود پنج سال.
6 ـ معتز پسر دیگر متوکّل (252 ـ 254 ه . ق.) حدود دو سال.(2)
معتمد مسموم شد و به شهادت رسید.(3)
آن ها نهی فرمود.
دو نمونه
1 ـ متوکّل عبّاسی، پی درپی کاخ می ساخت، تا جائی که تعداد آن ها به بیست کاخ رسید، و هر کدام از آن ها نام مخصوصی داشت.
یکی از مهمترین کاخ های متوکّل به نام «عمارة الجعفری» بود که دو میلیون دینار خرج آن شد.(4)
مِنْ فَراعِنَةِ الاَْتْراک؛(5)
می شود.»

امام هادی علیه السلام و جریانات انحرافی

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

هدایت گران جامعه
از آن رو که مسئولیت هدایت جامعه پس از نبی اکرم صلی الله علیه و آله به عهده ائمه طاهرین علیهم السلام است و تبیین معارف اصیل و ناب اسلامی را آنان به عهده دارند و ایشان اند که باید عقیده و فکر مردم را از انحرافات باز دارند، آن بزرگواران هر یک طبق شرائط ویژه حاکم بر دوران امامت خویش، این امر مهم را به بهترین شیوه به انجام رسانیدند. امامان ما هر یک کم و بیش در زمان امامت خویش با انحرافات فکری و عقیدتی درگیر بودند. امام هادی علیه السلام نیز از این امر، مستثنا نبودند. در دوران امامت امام دهم علیه السلام بعضی انحرافات عقیدتی مطرح بود که ریشه در دورانهای قبل داشت؛ ولی به هر حال، از آنجا که جامعه مسلمانان و به خصوص شیعه در زمان امام دهم علیه السلام دچار بعضی از این مشکلات بود، امام به مناسبتهایی با این انحرافات برخورد می کرد و با اعلام موضع خویش، نظر حق و صائب را بیان می نمود و مردم را از باورهای ناصحیح و غلط بازمی داشت.
مسئله جبر و تفویض
یکی از مواردی که در متون روایی ما مطرح شده است، مسئله جبر و تفویض و بطلان این دو نظریه افراطی و تفریطی کلامی می باشد.
امام هادی علیه السلام در جواب نامه ای که اهل اهواز به وی نوشتند و مسئله ابتلای مردم به اختلاف در دین و عقیده به جبر و تفویض را مطرح نمودند و راه چاره را طلبیدند، مطالبی را به تفصیل بیان نمودند که مرحوم ابن شعبه حرّانی در تحف العقول به تفصیل آورده است. حضرت در ابتدا مطالبی را به عنوان مقدمه مطرح کرده و در ضمن آن به یک مسئله اساسی و ریشه ای پرداخته است و آن، تمسک به ثقلین است که به صورتی مبسوط و مستدلّ به اثباتش رسانده است. سپس با استناد به بعضی از آیات الهی و روایات نبوی، ولایت و عظمت و مقام والای مولی الموحدین امیرمؤمنان، علی علیه السلام را بیان و ثابت نموده است.(1)
بین این مقدمه و بحث جبر و تفویض؟
حضرت علیه السلام پس از بیان آن مقدمه می فرماید: «پیشاپیش، این شرح و بیان را به عنوان دلیل و راهنما بر آنچه که خواسته ایم مطرح کنیم و به عنوان پشتیبان برای آنچه که در صدد بیان آن هستیم که همان مسئله جبر و تفویض و امر بین این دو است، آوردیم.»(2)نمی گردید و مبتلا به هیچ گونه انحرافی نمی شد.

قطره ای از اقیانوس بی کران کرامات امام هادی (علیه السلام)

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

در سال 212 هجری، نیمه ذی حجّة، در اطراف مدینه، در محلی به نام «صریا» ستاره دیگری از نسل پاک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آسمان امامت و ولایت طلوع کرد، و با نورانیت مَقدَم خویش، قلب پدر و شیعیان را پر از نشاط و شادی نمود.
گلی از گلشن طه به جهان رو کرده     که جهان را ز صفا جنّت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی     که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده
آری، نام او «علی» است و القاب زیبایش عبارت اند از: «نقی»، «هادی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، و «طیّب». و به آن حضرت «علی رابع»، و «ابوالحسن ثالث» نیز گفته اند. پدر گرامیش، امام جواد علیه السلام و مادر گرامی اش، «سمانه مغربیّه» است که او را به اسامی ماریه قبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون: عابده، سیده شب زنده دار، قاری قرآن و… یاد کرده اند.(2)
امام هادی علیه السلام در سن هشت سالگی (سال 220 هجری) به امامت رسید. دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که از بین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفه عباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان بود. ابن اثیر می گوید: «متوکل نسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهل بیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به او خبر می دادند که کسی علی و اهل بیتش را دوست دارد، قصد مال و جانش را می کرد.»(3)
با این حال، امام هادی علیه السلام خدمات علمی و فرهنگی زیادی به جامعه اسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته های حدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوران اختناقی برای شیعیان و پیروان بیان نموده است، مانند: «رِسالَةٌ فی الرّد علی اَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه در تحف العقول آن را نقل کرده است.(4) و کلمات امام هادی علیه السلام که در مجموعه ای به نام «مسند الامام الهادی» توسط عزیزالله عطاری گردآوری شده است. و همچنین زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی ژرف و عمیق است، یادگار آن امام همام است.
و شاگردان فراوانی تربیت کرد که 27 نفر از آنان دارای تألیف بودند، و مجموعا 414 اثر را به رشته تحریر در آوردند. از میان آنها احمد بن محمد برقی 120 کتاب، فضل بن شاذان نیشابوری 180 کتاب، محمد بن عیسی بن عبید 19 کتاب، محمد بن ابراهیم 60 کتاب، و یعقوب بن اسحاق 12 کتاب نگارش کرده اند.(5) و راویان متعددی از حضرت روایت نقل کرده اند که اسامی 185 نفر از آنان در رجال گرد آوری شده است.(6)

هفت مجلس درس از امام هادی علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

عظمت باری تعالی
شناخت وجود خداوند و اوصاف جلال و جمال باری تعالی در حد شایستگی هر انسانی، به غیر از طریق اهل بیت علیهم السلام امری ناممکن است؛ گرچه هر کسی نسبت به فراخور استعدادش خداوند را می شناسد و به او ایمان می آورد؛ اما بیان عظمت حق از زبان اهل بیت علیهم السلام جلوه ای دیگر دارد و آنان کامل ترین و مطمئن ترین منبع وحی و سرچشمه توحیدند. امام هادی علیه السلام در تبیین صفات خداوند می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّی یُوصَفُ الَّذِی تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاْءَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاْءَبْصَارُ عَنِ الاْءِحَاطَةِ بِهِ نَأَی فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقَالَ کَیْفَ وَ أَیَّنَ الاْءَیْنَ بِلَا أَنْ یُقَالَ أَیْنَ هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّةِ وَ الاْءَیْنِیَّةِ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ؛(1) خداوند متعال توصیف نشود، جز بدانچه خود وصف کرده است و چگونه توصیف می شود آن وجودی که حواس مخلوقات از درکش ناتوان است و اوهام و خیالات به آن نمی رسند و تصور و اندیشه ها به حقیقتش آگاه نمی گردند و در افق نگاه چشمها نگنجد! او با همه نزدیکی دور است و با همه دوری اش نزدیک. چگونگی را پدید آورد و خودش چگونه نیست. مکان را آفرید، ولی خود مکانی ندارد و از چگونگی و مکان داشتن جداست. یگانه است و بی همتا. با شکوه است و نامها و اسمائش همه مقدس اند و پاک.»
شکوه بندگی
از منظر فرهنگ متعالی توحید، عبودیت و بندگی حضرت حق تعالی است که بالاتر از آن مقامی برای مخلوق متصور نیست:
امام دهم علیه السلام در تبیین مقام بندگی می فرماید:
«مَنِ اتَّقَی اللَّهَ یُتَّقَی وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَلْیَیْقِنْ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِین؛(2) هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد، [مردم] از نافرمانی او پرهیز کنند و هر کس خدا را اطاعت کند، [دیگران] از او اطاعت می کنند و کسی که از دستورات خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم مخلوقین نخواهد داشت و هر کس خالق را به خشم آورد، او باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.»

امام هادی (علیه السلام) و مبارزات سیاسی

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

چهره و عملکرد حکمرانان معاصر
امام هادی ـ علیه السلام ـ با شش تن از خلفای عباسی، معاصر بود که به ترتیب عبارتند از : معتصم (برادر مأمون)؛ واثق (پسر معتصم)؛ متوکل (برادر معتصم)؛ منتصر (پسر متوکل)؛ مستعین (پسر عموی منتصر) و معتز (پسر متوکل).
معتصم در سال 218 ه‍ ق با مرگ مأمون به خلافت رسید و تا سال 227 ه‍ ق حکمرانی کرد. محمد بن عبد الملک تا پایان عمر وزیر او بود.[1] پس از درگذشت او، فرزندش، «الواثق بالله هارون بن ابی اسحاق» ـ که مادرش، کنیزی به نام «قراطین» بود ـ به خلافت دست یافت. او نیز در دوران خلافت خود به سان پدرش به ترکها اقتدار فراوان بخشید.[2]
او در سنگدلی و بی¬رحمی، رویه مأمون و پدرش را پیش گرفته بود و جان افراد بسیاری را در مسئله حدوث یا قدم قرآن گرفت. بسیاری را شکنجه کرد یا به زندان افکند و سرانجام در سال 232 ه‍ ق درگذشت.[3] و برادرش «جعفر بن محمد بن هارون»، معروف به «المنتصر بالله» قدرت یافت که «احمد بن ابی داوود» او را «المتوکل علی الله» خواند.[4] متوکل بسیار تندخو و بی¬رحم بود که همگان را با تندی از خود می¬راند، تا اندازه¬ای که هرگز محبت او به کسی دیده نشد. او می¬گفت: «حیا موجب شکستگی است و مهربانی، زبونی و سخاوت، احمقی است». از این رو همواره همگان از او به بدی و بدنامی یاد می¬کردند.[5] او در دوران خلافت خود جنایتهای بسیاری انجام داد. این دوران، سخت¬ترین روزگار برای شیعیان وعلویان در دوره عباسی، بلکه در سراسر تاریخ تشیع به شمار می¬رود. او کینه وصف ناپذیری از خانواده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در دل داشت و این کینه سبب تجاوز و ستم به شیعیان آنان نیز شد؛ به گونه¬ای که همگی با به قدرت رسیدن او آواره و بی¬خانمان شدند. در دوران او، امام هادی ـ علیه السلام ـ به سامرا تبعید شد. یکی از اعمال ننگین او، ویران کردن مزار مطهر حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ در سال 236 ه‍ ق بود که خشم شیعیان را به شدت برانگیخت؛ به گونه¬ای که مردم بغداد؛ در و دیوار و مساجد را از شعار علیه او آکندند و شاعران در هجو او شعرها سرودند. زندگی ننگین او در سال 247 ه‍ ق پایان یافت و فرزندش محمد «المنتصر» به قدرت رسید. او بر خلاف نیاکان خود به کارهای شایسته رغبت نشان می¬داد و ستم روا نمی¬داشت و به علویان احسان می¬کرد.
او برادران خود، معتز و مؤید را که در زمان خلافت پدرش، ولایت عهدی پذیرفته بودند، خلع کرد. او در نخستین اقدام حکومتی خود، «صالح بن علی» را که از ستمگران و کینه توزان به آل علی ـ علیه السلام ـ بود، از حکمرانی مدینه برکنار کرد و «علی بن الحسین» که فردی خوش رفتار با شیعیان بود، به جای او گمارد.

مناظره ای از امام جواد الائمه علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و لقب او «تقی » و «جواد» می باشد، در نیمه ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود (1) .
مادر او «سبیکه » که از خاندان «ماریه قبطیه » همسر پیامبر اسلام به شمار می رود، از نظر فضایل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد (2) .
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مامون (193 – 218) و معتصم (218 – 227) معاصر بوده است .
«ابن حجر هیثمی » از علمای اهل سنت می نویسد: «مامون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت . (3) »
شبلنجی عالم دیگر اهل سنت می گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشکار ساخت . (4) »
به بهانه نیمه رجب و سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال بر آنیم با ارائه یکی از مناظرات آن حضرت، خوشه ای از خرمن علم و فضل و کمال عقل او برگیریم، و فرا روی اندیشه خویش قرار دهیم .
مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددی نقل شده (5) است که به عنوان نمونه به یکی از آن ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است .
بعد از آن که مامون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با ماعت بسیاری نزد آن حضرت و مامون آمدند . یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که [در مدارک اهل سنت] نقل شده است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می باشد» چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولی بر ناقل این ستور لازم است که طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه کنید; هر حدیثی که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود .»

امام جواد علیه السلام غریب شهر وخانه

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

الف) سیمای جواد الائمه در یک نگاه
امام محمد بن علی علیهما السلام (جواد الائمه) نهمین امام از خاندان اهل بیت علیهم السلام است . القابی که برای آن امام برشمرده اند و هر یک گویای بعدی از شخصیت آسمانی حضرت است، عبارت اند از: «مختار، مرتضی، متوکل، متقی، زکی، تقی، منتجب، مرتضی، قانع، جواد، عالم ربانی، منتجب المرتضی و … .» (1)
ابن صباغ مالکی از القاب «جواد، قانع، مرتضی » یاد می کند و می گوید: مشهورترین لقب امام، «جواد» است . (2) شیخ صدوق نیز می نویسد: به محمد بن علی الثانی، تقی گفته شد; چون از خدا تقوا پیشه کرد و زمانی که مامون شبانه با حالتی مست وارد شد و او را با شمشیر زد و گمان کرد حضرت را کشته است، خداوند او را نگه داشت . (3)
کنیه های حضرت نیز عبارت اند از: ابو جعفر ثانی (کنیه جدش امام باقر علیه السلام) و ابو علی . (4)
به نوشته ابن صباغ مالکی، چهره ای سفید و اندامی متوسط داشت (5) و نقش انگشترش به نقل طبری «العزة لله » مانند انگشتر پیامبر صلی الله علیه و آله بود . (6)
مادر حضرت، سبیکه نوبیه بود . (7) به نقل شیخ مفید فرزندان حضرت «علی الهادی علیه السلام، موسی، فاطمه، امامه » بودند (8) و طبرسی از دختران به «حکیمه، خدیجه، ام کلثوم » اشاره می کند و می گوید: برخی تنها از فاطمه و امامه یاد کرده اند . (9)
شیخ طوسی روز دهم رجب را سال تولد وی می داند (10) و به نقل طبرسی آن امام در عصر معتصم به شهادت رسید . (11) در این هنگام، 25 سال و 2 ماه و 18 روز از دوران حیات امام می گذشت . (12)
مرحوم کلینی می نویسد:
«محمد بن علی علیهما السلام در حالی که 25 سال و سه ماه و دوازده روز از عمرش می گذشت، در روز سه شنبه، 6 روز قبل از ذی حجه سال 220 ه . ق شهید شد و بعد از پدر ده سال (منهای بیست روز) زندگی کرد .» (13)
ایشان با محمد امین بن هارون تا سال 198 ه . ق (قبل از امامت) معاصر بود . از آن پس با مامون بن هارون (از 198 تا 218 قبل از امامت و 218 تا 203 در زمان امامت) هم عصر بود و سرانجام با معتصم عباسی از 17 رجب یا شعبان 218 ه . ق تا لحظه شهادت، ذی قعده 220 ه . ق معاصر بود .
اینک که در آستانه شهادت جانگداز آن امام بزرگ و غریب قرار گرفته ایم، به بازخوانی گوشه هایی از مظلومیتش در طول دوره امامت تا لحظه شهادت می پردازیم: (14)

امام جواد علیه السلام

سه شنبه - 4 دسامبر 2012

پدر بزرگوارش حضرت رضا علیه السلام و مادر ارجمندش بانوی مصری تباری به نام «سبیکه» است که از خاندان «ماریه قبطیه»، همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، به شمار می رود؛ بانویی که از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی از انسانیت قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد. «ریحانه» و «خیزران» از دیگر نامهای مادر امام جواد علیه السلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (193 ـ 218) و معتصم (218 ـ 227) معاصر بوده است.(2)
مراسم ولادت
حضرت رضا علیه السلام پیشاپیش خبر ولادت فرزندش امام جواد علیه السلام را به اطرافیان داده بود، از جمله: شبی خواهرش حکیمه خاتون را احضار نمود و فرمود: «ای حکیمه! امشب فرزند با برکت خیزران متولد می شود که تو باید در نزد او حاضر باشی.» آن گاه فرمود: «فَاِذا هِیَ وَلَدَتْ فَاَلْزِمیها سَبْعَةَ ایّامٍ؛(3) هرگاه او (خیزران) زایمان نمود، هفت روز همراه او باش.»
حکیمه خاتون می گوید: پاسی از شب گذشت تا اینکه نوزاد رضا علیه السلام در حالی که پرده نازک نورانی بر او پوشیده بود، به دنیا آمد و نوری از او ساطع بود که تمام حجره را روشن نمود؛ به گونه ای که از نور چراغ بی نیاز شدیم. آن نوزاد نورانی را در دامن خود گذاشتم و پرده را از خورشید جمالش کنار زدم.(4) حکیمه اضافه می کند: در لحظه ای که امام جواد به دنیا آمد، فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه (5)؛ گواهی می دهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است.»
و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه کرد، فرمود: «اَلْحَمْدُ للّه ِ وَصَلّی اللّه عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّةِ الرّاشِدین(6)؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدایتگر باد.»
حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد علیه السلام شنید با شتاب نزد امام رضا علیه السلام رفت و عرض کرد از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟ حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا حَکیمةُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ(7)؛ ای حکیمه! [در آینده] عجایب بیشتری از او خواهید دید.»