يكي از اساسي ترين سؤالاتي كه در سطح جهاني مطرح است و ذهن هر انساني را به خود مشغول نموده است، اين است كه آيندة بشر چگونه رقم خواهد خورد؟ و متولّي امورات انسان در تمام ابعاد زندگي روزمرة او چه كسي يا چه نوع حكومتي است؟ و از همه مهمتر حكومت و جامعة آيندة مورد انتظار بشر بايد داراي چه ويژگيها و شاخصهايي باشد و بعنوان مهمترين چالش و بحران پيش روي او، چه راه و روشي براي برون رفت از هزاران مشكل و گرفتاري كه امروزه با آنها دست بگريبان است وجود دارد؟ ودر پاسخ به سؤالاتي از اين دست و اصولاً در مورد دانستن و آگاهي يافتن نسبت به اوضاع و احوال آينده و حتي در مورد حكومت جهاني موعود از قديم الايام دو ديدگاه متفاوت وجود داشته يكي اينكه: آن را بعنوان يك آرزو و آرمان دست نيافتني بنگريم كه فقط بايد در انتظار آن خورشيد تابناك نشست و نگاه به آينده چون اثر مثبت و سازندهاي در زندگي امروز ما ندارد لذا نبايد به آن پرداخته شود و نتيجه اين ديدگاه چيزي جز خموري و سرخوردگي نخواهد بود و از طرفي هيچ تأثيري در واقعيتهاي موجود جامعة امروزي نخواهد كه در نقد اين نوع تفكر بايد گفت كه آنها از اين موضوع اساسي غفلت كردهاند كه ريشة حوادث و مشكلات امروز در گذشته نهفته است و آينده را هم با امروز بايد ساخت و از طرفي نيز توجه به آيندة تاريك يا درخشان انعكاس و اثري فوري و عميق در زندگي امروز و موضع گيريهاي ما دارد و پر واضح است كه بخاطر امروز هم كه شده بايد آينده را مورد بررسي و تحقيق قرار دهيم و شنيدهايم كه اگر دنيا را چون خورشيدي روشن خواهد كرد بدين معنا نيست كه تا آمدن خورشيد نوراني در تاريكي بنشينيم»[
دوم اينكه: بعنوان يك چشم انداز و الگوي واقعي از يك جامعة مطلوب وعده داده شده به آن نگريسته شود كه كار كرد آن سامان بخشي به وضع موجود و كسب آمادگي لازم در جهت درك حكومت جهاني موعود است و نيتجهاش تلاش و كوشش و ايجاد شور و شعف و اميد به آيندهاي زيبا و دست يافتني خواهد بود.
طبق اين ديدگاه، نبايد تمام مشخصههاي بيان شده در مورد حكومت مهدي را فقط ترسيم كنندْ وضعيت آينده جهان بدانيم و آنها را فقط از باب معجزه و كرامات كه مخصوص به حضرتش ميباشد بپنداريم بلكه مهم اين است كه بايد غير از بُعد كرامات، و امدادهاي غيبي ساير مشخصههاي عنوان شده در روايات را در تمام عرصههاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و … در جامعة خود شناسائي و پياده كنيم تا به عنوان يك فرهنگ عمومي در آمده و بكار گرفته شود و آن فرهنگ الگوپذيري از شاخصهاي حكومت مهدوي است «و در حقيقت امام زمان (ع) بايد به صورت يك الگو براي مؤمنين درآيد اگر آن حضرت با كفر ميجنگد،. براي عدالت زحمت ميكشد و مجاهدت ميكند ما هم كه مأموم و دنبالهرو در هستيم بايد براي گسترش عدالت مجاهدت كنيم»[ii]
لذا به نظر ميرسد اولين قدم در اين راه بزرگ،شناسايي شاخصهاي آن حكومت مطلوب و (مدينه المهدي) است كه بايد مورد مداقّه قرار گيرد.
در اين مقاله سعي شده است به بعضي از شاخصهاي كابردي حكومت داري و رهبري و مديريت آن حضرت نه بر طبق معجزات و كرامات و امدادهاي غيبي، بلكه بر اساس اصول شناخته شدةدانش بشري در مديريت يعني سازماندهي، برنامهريزي، نظارت، هماهنگي و انگيزش و … پرداخته شود تا ان شاء الله بتواند به عنوان يك الگو و نمونه عملي از نوع حكومت نحوة رهبري مديريت در جامعهاي كه منتظر دولت يار امت كاربرد داشته باشد.
اميد كه بذر محبت و ارادت بيش از پيش در قلوبمان بيفشاند و موجب شكوفائي مان گردد و ثمرة آن كه مقبول واقع شدن در درگاه حضرتش ميباشد، محقق گردد. بار الها اين چنين بادا.
مديريت:
در يك تعريف جامع، مديريت،را بدين گونه تعريف نمودهاند:مديريت، فرآيند بكارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامهريزي سازماندهي، هماهنگي، ارتباطات، انگيزش، رهبري و نظارت براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول ميباشد.
واز ديدگاه اسلام عبارتست از: هنر و علم به كارگيري صحيح افراد و امكانات در جهت وصول اهداف سازماني به نحوي كه با موازين شرع مغايرت نداشته باشد.[iii]
و اگر بخواهيم در عرف امروز معادل و مرادف و همانندي براي رهبري و مديريت در مصطلاحات اسلامي پيدا كنيم بايد بگوئيم ارشاد و رشد يا هدايت و رشد لذا قدرت رهبري همان قدرت بر هدايت و ارشاد در اصطلاحات اسلامي است.[iv]
واضح است كه طبق روايات وارده حضرت (ع) زماني زمام امور را در دست ميگيرد كه دنيا وارث انبوهي از نابسامانيهاست و هالهاي از ويرانيها بر دنيا سايه افكنده و ناامني همه جا را فرا گرفته است. در اثر جنگ و نزاع، ميليونها كشته و زخمي و بيمار جسمي و روحي بر جاي مانده است و … در چنين شرائطي ادارة سرزميني به گستردگي دنيا كار بس دشواري است كه تنها با مديريت و رهبري يك راهنماي الهي و با در اختيار داشتن كارگزاران و مسؤولين دلسوز و معتقد به نظام الهي ولايي امكان پذير خواهد بود و در حقيقت به هنر مديريت انگشت آن حضرت است. كه اوضاع و احوال متشنج آن دوران سامان يافته و دردها التيام مييابد و حكومت عدالت محور و الهي حضرت است كه با رهبري و مديريت معصومانةخويش جهان را از ظلم و جور ميرهاند و مسلماً در اين راه بزرگ، اهداف و راه و روش و سيرة پيامبر اسلام و امير المؤمنين (ع) را پيگيري خواهد نمود.[v]
كارمند يابي (كارمند گزيني)
يكي از وظائف مهم مدير، انتخاب و گزينش كارمند و نيروي انساني تحت مديريت خود است كه در ادارة حكومتي كه امام مهدي (ع) رهبري آنان را عهده دار خواهد شد كارگزاران و مديران و مسؤلان حكومت از بزرگان امت انتخاب خواهند شد.. از اين روست كه در بعضي از روايات به تركيب نظام حكومتي حضرت اشاره شده است و در برخي ديگر از روايات، پيامبران و جانشينان آنان و تقوا پيشگان و صالحان روزگار و بزرگان اصحاب پيامبر را از مصاديق اصلي كارگزاران آن دولت كريمه معرفي نموده است. و در برخي ديگر از روايات به صفات و ويژگيهاي مجريان و ياران حضرت تصريح شده است:
از جمله اينكه رواياتي كه در مورد حضرت عيسي (ع) وارد شده است از ايشان آمده است كه ايشان وزير، جانشين[vi]، پرده دار و فرمانده[vii] و مسئول دريافت اموال حضرت قايم (ع)[viii] تعبير شده است.
و در روايتي از امام صادق (ع) رسيده است كه …. پنج تن از قوم موسي و هفت نفر از اصحاب كهف و يوشع وصي موسي و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي وابادجانه انصاري و مالك اشتر زنده خواهند شد.[ix] و فرمانرواي كشورها ميشوند.[x]
و در روايت ديگري ميخوانيم كه:چون قايم ظهور كند و داخل كوفه شود خداوند از قبرستان وادي السلام هفتاد هزار صديق را زنده ميكند كه همگي از اصحاب و انصار او ميشوند.[xi]
و همچنين در اين باره آمده است كه: وقتي قايم اهل بيت قيام كند به محلهاي از كوفه ميرود و دستور حفاري نقطهاي را ميدهد، دوازده هزار شمشير و كلاه خود از آنجا خارج مينمايد و به دوازده هزار عجم و موالي (ايرانيان) ميپوشاند.[xii]
و بنا به نقل صحيح مسلم: آنان بهترين دليران روي زمين هستند مرداني كه خدا را آنگونه كه بايد شناختهاند، آنها پرچمداران حضرتند، آنان فقيهان و قاضيان و فرمانروايان هستند.[xiii]
اگر چه در يك دستهبندي از روايات به نتيجه ميرسيم كه برخي از آنها در صدد تعيين مصاديق كارگزاران و مجريان حكومت مهدي (ع) هستند و با اسم و مشخصات كامل آنان را معرفي نموده است ـكه به بعضي از آنها اشاره شد ـ و برخي ديگر از روايات در صدد بيان اوصاف و مشخصههاي ياران حضرت ميباشند از جملة اينكه آنان، داراي قدرت چهل مرد هستند،[xiv] دلهايي چون پارههاي آتش و آهن دارند.[xv] شجاعند و قدرتمند، جوانند[xvi] و عاشق شهادتند.[xvii] سپاهيان محبوبند و فرمانبردار و مطيعند[xviii]، داراي سرعت عمل و قاطعيت در كارند[xix]، پارسا و شبزنده دارند[xx]،زاهد و سادهزيستند[xxi] و … .
اما ميتوان گفت يك وصف و ويژگي اساسي كه ميتواند همةموارد فوق و غير از آنها را نير در برگيرد، مصداق وليّ خدا بودن ياران و كارگزاران حضرت است. يعني همانهايي كه از هيچ چيز ترس به دل راه نميدهند و اندوهگين نميشوند. چنانكه در آيه 62 سورة يونس ميخوانيم:الا اِنّ اولياء الله لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون.
تحقق اين صفت (وليّ خدا شدن) براي كسي امكان پذير است كه جزء خدا نبيند و به غير از او به كسي نينديشد و اگر كسي به اين مرحله برسد در حقيقت به اوج كمال آدمي رسيده است.
امام صادق (ع)در اين باره فرمودهاند:خوشا به حال شيعيان قايم كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او و فرمانبردارش هستند. آنان اولياي خدايند همانها كه نه ترس آنها را فرا ميگيرد و نه اندوهگين ميشوند.[xxii]
سازماندهي
يكي از اساسيترين وظائف مدير، سازماندهي است كه در اصطلاح سازمان را گروهي متشكل از دو يا چند نفر كه در محيطي با ساختار منظم و از پيش تعيين شده براي اهداف گروهي كه با يكديگر همكاري ميكنند تعريف كردهاند.[xxiii] به گونهاي كه ميتوان گفت:وظيفه و كاركرد سازماندهي مديريت، ايجاد يك طرح يا الگويي است كه در چهارچوب آن بتوان مجموعه هدفها و مقاصد را به بهترين وجه تسهيل نمود.[xxiv] اگر چه در روايات متعددي آمده است كه خداوند او را با ملائكة مسوّمين و مردفين و منزلين و كروبين و جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل ياري مينمايد.[xxv] و در روايتي از امام صادق (ع) وارد شده كه فرشتگان و جنيان همگام ظهور براي مردم ظاهر ميشوند و با آنها گفتگو خواهند كرد.[xxvi] اما همچنانكه پيشتر اشاره شد بايد ساختار سازماني، اهداف ساختاري و تقسيم كار و ساير عوامل و مباني مؤثر در سازماندهي را كه امروزه علم بشريت به آن رسيده است، در مورد حكومت مهدوي مورد بررسي قرار دهيم.
الف) سازماندهي ياران اوليه
از مجموع رواياتي كه دربارة تعداد سپاهيان حضرت وارد شده است، استفاده ميشود كه اين اعداد (چهار هزار و ده هزار و دوازده هزار …)هر يك نمايانگر تعداد نيروهايي هستند كه ممكن است در برههاي از زمان ياريگر حضرت باشند يا نيروي مخصوص باشند يا گارد حفاظت باشند اما به نظر ميرسد ياران اوليه همان 313 نفرند.
چنانكه در روايتي مفضل بن عمر از امام صادق (ع) پرسيد: اي آقاي من از كجا و چطور ظهور مينمايد و … امام فرمودند:حضرت به آنان خطاب مينمايد اي جماعت نقبا و اي خاصان و آنانكه خدا شما را پيش از ظهور من براي نصرت من ذخيره كرده است، با صميم دل و اطاعت كامل نزد من آئيد و آنان در يك چشم به هم زدن در بين ركن و مقام حاضر ميشوند. …. و شمارة آنان سيصد و سيزده نفر به عدد اصحاب رسول خدا در روز بدر خواهند بود.[xxvii] همچنين در اين باره آمده است كه اصحاب قايم سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم ميباشند … و در مكه ديده ميشوند بدون ميعاد و سابقة قرار داد[xxviii] …. و هر يك خود را در ميان سيصد نفر ميبيند.[xxix]
ب:سازماندهي بر حسب قلمرو جغرافيايي
از امام باقر (ع)روايت شده است كه فرمودند:چون قايم آل محمد (ص) قيام نمايد به هر اقليمي مردي را ميفرستد و به او ميفرمايد فرمان و عهد تو در كف دست تو ميباشد.[xxx]
و همچنين حضرت علي (ع)در اين باره فرمودهاند:مهدي فرمانروايان را به شهرها ميفرستد تا به عدالت بين مردم حكم كنند.[xxxi]
و در روايتي ديگر بيان فرموده از: مهدي ياران خود را به سرزمينهاي گوناگون ميفرستد و ياراني را كه در آغاز قيام با او عهد و پيمان بستهاند به سوي شهرها روانه ميسازد و آنان را به عدل و احسان سفارش مينمايد. هر يك از آنان فرمانرواي سرزميني ميگردند و پس از آن همة شهرهاي جهان با عدل و احسان آباد ميگردد.[xxxii]
ج) تقسيم كار و طبقهبندي و ظائف بر حسب تخصص و وظيفه (شايسته سالاري)
سازماندهي بر حسب وظيفه و تخصص رايجترين روش طرحريزي در سازمانهاست به گونهاي كه كلية فعاليتهايي كه به يك نوع تخصص و اطلاعات احتياج داشته باشد در يك واحد سازماني زير نظر مستقيم مدير سازمان قرار ميگيرد.
امام صادق (ع) ميفرمايند: هنگاميكه قايم آل محمد (ص) قيام كند از پشت كعبه هفده نفر را بيرون ميآورد و پنج نفر از قوم موسي هستند كه به حق قضاوت ميكنند …. و هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آل فرعون و سلمان فارسي و ابودجانه و مالك اشتر[xxxiii]و در بحار الانوار آمده است: آنان ياوران مهدي و حاكمان روي زمين خواهند بود.[xxxiv]
ابوبصير از امام صادق (ع) پرسيد: آيا جزء اين گروه (سيصد و سيزده نفر) افرد ديگري در پشت كعبه نيستند؟ حضرت فرمود: آري مؤمنان ديگري نيز هستند ولي آنان فقيهان، نخبگان، حاكمان و قاضياني خواهند بود كه پيشرو (سينه) و پشت سرشان را حضرت دست ميگذارد و مسح ميكند و در پي آن هيچ قضاوتي بر آنان دشوار نيست.[xxxv]
تقسيم كار و مديريت بر نيروي انساني با توجه به استعدادها و تواناييها و بكارگيري آنان از مهمترين اصول مديريتي است كه در حكومت حضرت مهدي (ع) تحقق مييابد و ادارة سرزمينهاي پهناور اسلامي به كساني واگذار ميشود كه بارها از عهدة آزمايشها برآمده و شايستگي و لياقت خود را به اثبات رسانده باشند.
د: تفويض اختيار و عدم تمركز
قدرت را ميتوان توانايي اشخاص يا گروهها،در اثر نهادن بر عقايد و ارزشهاي فكري اشخاص يا گروههاي ديگر يا وادار كردن آنها به اعمال خاص يا واداشتن آنها به انجام كاري تعريف كرد و اختيار را ميتوان به حق انجام دادن كار تعريف نمود.
در چند دهة اخير موضوع تمركز و عدم تمركز مورد بحث بسياري از محققين بوده است چنانكه در اين رابطه گفتهاند: آنچه بايد غير متمركز شود اول لازم است متمركز شود و آن زماني كه نظم و كنترل فراهم نشود بحث در مورد عدم تمركز بيفايده خواهد بود. لذا اولين شرط براي ايجاد تمركز اين است كه ابتدا يك حكومت قوي و متمركز وجود داشته باشد.
در بحث سازماندهي، عدم تمركز سازماني عبارتست از توزيع منظم اختيارات مربوط به وظايف خاص مديريت (برنامهريزي، سازماندهي، رهبري، هماهنگي، … ) كه بنابر ارادةمقام بالاتر ميتواند پس گرفته شود.[xxxvi]
اهل بيت (ع) در مورد تمركز قدرت اوليه حكومت حضرت مهدي (ع) و تفويض اختيارات به كارگزاران و عدم تمركز قدرت ثانويه روايات متعددي نقل فرمودهاند: از جمله امام رضا (ع) از پدرانش نقل ميكند كه پيامبر فرمود:وقتي مرا به معراج بردند … عرض كردم: پروردگارا آيا اينان (امامان) پس از من جانشينان من خواهند بود ندا آمد … به عزت و جلالم سوگند دين و آئين خود را به وسيلة آنان به افراد بشر غالب ميسازم و كلمة الله را بوسيلة آنان برتري ميبخشم و بوسيلة آخرين آنها، زمين را از وجود سركشان و گنهكاران پاك ميكنم و فرمانروايي شرق و غرب را به او ميدهم.[xxxvii]
و همچنين امام باقر (ع) در تفسير آيه شريفة (الذين ان مكّنّاهم في الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزكاة فرمودهاند: اين آيه مربوط به آل محمد (ص) و آخرين امامان است. خداوند شرق و غرب زمين را در اختيار نفوذ حضرت مهدي (عج) و يارانش قرار ميدهد.[xxxviii]
و امام صادق (ع) فرمودهاند: آن گاه كه حضرت قايم (عج) قيام كند براي هر مرز و بومي از زمين فرمانروايي معيّن ميكند و به او ميفرمايد برنامة كار تو در دل توست و چنانچه در هنگام انجام وظيفه مشكلي پيش آمد كه حكم آنرا ندانستي به كف دست خود بنگر و بر طبق آن چه در آن مييابي رفتار نما.[xxxix]
برنامه ريزي
يكي از وظايف مهم مديريت برنامهريزي است كه مانند پلي زمان حال را به آينده مربوط ميكند. يعني پلي است ميان جايي كه هستيم و جائي كه ميخواهيم به آن برسيم.
برنامهريزي يعني انتخاب مأموريتها و هدفها و اقداماتي براي رسيدن به آن كه مستلزم تصميمگيري و انتخاب از ميان بديلها براي اقدام آيندة سازمان است. و اساسيترين وظيفه در ميان وظايف مديريت است و حتّي ديگر وظايف مدير (سازماندهي، رهبري، هماهنگي و نظارت و …) در فرآيند برنامهريزي ميسّر است.[xl]
با تحقيق و تدبر در رواياتي كه در اين باب آمده است متوجه ميشويم كه علاوه بر اينكه اصل تشكيل و وجود حكومت حضرت مهدي (ع) طبق ارادة الهي و با برنامهريزي خاصي محقق خواهد شد به گونهاي كه گويا يك برنامهريزي دقيق و از پيش تعيين شده و هدفمند براي تحقق حكومت جهاني موعود طراحي و در نظر گرفته شده و از سوي معصومين (ع) علايمي براي آن ذكر شده است، روايات ديگري نيز وجود دارد كه ما را به برنامهريزي خود حضرت در مديريت كاملهاش رهنمون ميشود. كه ما به برخي از آنها اشاره ميكنيم.
از امام صادق (ع) روايت شده است كه او (مهدي (ع)) گنجها را استخراج ميكند و اموال را تقسيم مينمايد و اسلام را حاكم ميگرداند.[xli] و حضرت امير (ع) فرمودهاند:مهدي فرماندهان را به شهرها ميفرستد تا به عدالت بين مردم حكم كنند.[xlii] و نيز صادق اهل بيت (ع) فرمودهاند: آن گاه كه حضرت قايم (ع) قيام كند براي هر مرز و بومي فرمانروايي تعيين ميكند و به او ميفرمايد: برنامة كار تو در دست توست …..[xliii]
بر اساس اين روايات حضرت حتماً برنامة دقيقي براي منابع غير انساني از جمله گنجها و منابع زير زميني دارد تقسيم اموال طبق عدالت نيز برنامةخاص خود را ميطلبد چنانكه در ذيل روايت سوم به برنامه داشتن حضرت براي مجريان به صراحت اشاره رفته است.
الف) مديريت بر مبناي هدف
اصطلاح مديريت بر مبناي هدف به عنوان يك نگرش تازه در مديريت و برنامهريزي از سوي پيتر دراكر عنوان شد و آن فرآيندي است كه در آن رؤسا و مرئوسين در تشخيص هدف و هدف گذاريها به منظور برنامهريزي با يكديگر همكاري ميكنند تا هدف تعيين شده را به بهترين وجه تأمين نمايند.[xliv]
از روايات چنين استفاده ميشود كه حضرت مهدي (ع) در تشكيل حكومت و در برنامهريزي دقيق خود در حيطة مديريت جهاني خويش اهداف بلند و بالايي را در نظر دارد كه همان اهداف حضرت رسول خدا و حضرت علي (ع) را دنبال و پيگيري خواهد نمود. عبدالله بن عطاءميگويد از امام باقر (ع) پرسيدم:زماني كه مهدي ظهور كند به چه سيره و روشي رفتار نمايد؟ حضرت فرمود: همانطوريكه پيامبر خدا رفتار كرد، منهدم سازد آنچه را كه قبل از او بود و اسلام را از سر گيرد.[xlv]
به طور كلي ميتوان هدف حضرت و يارانش را اقامة قسط و عدل در تمام ابعاد زندگي مادي و معنوي بشريت دانست چنانچه در قرآن نيز به آن تصريح شده است.[xlvi]
و بنا به فرمايش حضرت علي (ع) هدف از قيام و تشكيل حكومت احياي معالم و شعاير دين خدا و اصلاح شهرها و امنيت بندگان مظلوم خدا و اقامة حدود خداست.[xlvii]
در اين باره از امام باقر (ع) رسيده است كه خداوند زمين را با حضرت قايم (عج) زنده ميگرداند آن حضرت در زمين به عدالت رفتار ميكند و زمين را با گسترش عدالت زنده مينمايد پس از آنكه در اثر گسترش ظلم مرده بود.[xlviii]
و امام صادق (ع) دربارة گستره و عمق عدالت در حكومت و مديريت حضرت مهدي (ع) فرمودهاند: بخدا سوگند به طور حتم عدالت مهدي (ع) در دورن خانهها و اتاقهايشان نفوذ ميكند همچنانكه سرما و گرما در آن وارد ميشود.[xlix]
ب) شناخت و تعيين منابع و پيش داشتهاي محيطي
منظور از منابع كه در فرآيند تغيير و تحول از آن استفاده ميشود همان نيروي انساني كار، ماشين آلات و تجهيزات و سرمايه و منابع طبيعي بايد در تعيين هدفها مد نظر قرار گيرد.[l]
از روايات متعدد و متنوعي كه در اين باره آمده است در مييابيم كه حضرت ياران خاص خود را ميشناسد و آنان را فرا ميخواند.[li] و آنان با نام خود و پدر و فاميل و شهر شناخته ميشوند.[lii] و دوازده هزار تن از آنان را با تجهيزات جنگي مهيا ميگرداند.[liii]
زمين گوهرها و منابع خود را در اختيار حضرت قرار ميدهد.[liv] و ….
همه و همه دلالت بر شناخت نيروي انساني و منابع محيطي، حضرت مهدي (ع) دارد كه ايشان با بكار گرفتن آنها در جهت حكومت عدالت محور خود استفاده خواهد كرد.
در اين باره ابو بصير از امام صادق (ع) نقل ميكند كه حضرت فرموده اند: هنگاميكه كار به صاحب اصلي ولايت (مهدي (ع)) برسد خداوند هر نقطة فرو رفتهاي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطة مرتفعي را پائين ميبرد آنچنان كه تمام دنيا نزد او به منزلة كف دستش خواهد بود. كداميك از شما اگر در كف دستش موئي باشد آنرا نميبيند.[lv]
ج) مدت زمان برنامه ريزي
اجراي پروژهها در مدت زمان مشخص شده و بر طبق برنامه از پيش تعيين شده از اهميت بسياري برخوردار است برنامهريزي ممكن است براي يك روز يا يك هفته با يك ماه يا يك سال باشد يا اينكه دورههاي بلند مدت چند ساله را شامل شود كه در علم مديريت برنامهريزي را به كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت تقسيم نمودهاند.
الف) برنامهريزي كوتاه مدت و ميان مدت، كه مدت آن يك سال يا كمتر از آن است و به آن برنامهريزي عملياتي نيز ميگويند.[lvi] از بعضي از روايات استفاده ميشود كه آن حضرت براي تشكيل حكومت و آغاز انقلاب خود برنامههاي كوتاه مدت و ميان مدت و بلند مدت را در دستور كار خود دارد.
امام صادق (ع) مي فرمايند: حضرت مهدي (ع) به هنگام ظهور پيراهن پيامبر را كه در جنگ احد پوشيده بود و عمامه و زره آن حضرت را كه بر قامت او آراسته بود ميپوشد و ذوالفقار را در دست ميگيرد و شمشيري ميكشد و در مدت هشت ماه از كشتة بي دينان، پشتهها ميسازد.[lvii]
روايات، دلالت دارد كه نهضت و انقلاب مقدس حضرت مهدي (ع) در مدت چهارده ماه كامل ميگردد در شش ماه اول امام در اضطراب و نگراني به سر ميبرد و حوادث را به طور پنهاني توسط ياران خود رهبري مينمايد و در هشت ماه بعدي در مكه ظهور ميكند و رهسپار مدينه ميشود و بعد راهي عراق و قدس ميگردد و با دشمنان خدا وارد نبرد ميشود و سرانجام جهان اسلام را بطور يك پارچه تحت فرمان و اطاعت خود در ميآورد.[lviii]
ب) برنامه بلند مدت (حكومت دراز مدت)
گر چه درباره حكومت حضرت احاديث مختلفي در منابع اسلامي ديده ميشود كه از پنج يا هفت سال تا سيصد و نه سال ذكر شده كه ممكن است اشاره به مراحل و دورانهاي مختلف انقلاب و حكومت آن حضرت باشد ـآغاز و شكل گيري و پياده شدن و استقرار حكومت و دوران تكامل و دوران نهايي ـاما مسلّم است كه اين همه مقدمات پر آوازه براي يك دوران كوتاه مدت نيست بلكه قطعاً براي مدت طولاني خواهد بود كه ارزش تحمل اين همه زحمت و تلاش و مجاهدت را داشته باشد.[lix]
همچنين مرحوم مجلسي در ذيل روايات متعددي كه دربارة مدت حكومت حضرت آورده است احتمالاتي را بيان نموده و فرمودهاند كه برخي بر تمام مدت حكومت دلالت ميكند، برخي ديگر به مدت ثبات و استقرار حكومت و نيز بر طبق سالها و روزهايي كه ما با آنها آشنا هستيم و بعضي احاديث ديگر بر طبق سالها و روزهاي متعلق به دوران حضرت است كه طولاني ميباشد.[lx]
هماهنگي و ارتباطات
زماني كه مديريت، عمليات تقسيم كار و طبقهبندي وظايف را انجام داد بايستي تدابير لازم براي هماهنگ كردن كارها و وظائف تقسيم شده، اتخاذ شود، از آنجا كه واحدهاي مختلف يك سازمان هر كدام داراي هدفها و وظايف و مسئوليتهاي خاصي هستند كه با هم تفاوت اساسي دارند لذا بايد فعاليتهاي هر واحد سازماني با فعاليتهاي ساير واحدها هماهنگ شود.[lxi] از طرفي ارتباطات در سازمان از چنان اهميتي برخوردار است كه ميتوان گفت اولين وظيفه مدير اين است كه سيستم ارتباطات را در سازمان توسعه دهد. اطلاعات لازم شامل واقعيتها، انديشهها و احساسات بايد قبل از تصميم گيري لحاظ شوند. لازم به يادآوري است كه ارتباطات را چنين تعريف كرداند:
ارتباطات فرآيند ارسال اطلاعات از طريق يك شخص به شخص ديگر و درك آن توسط شخص گيرنده است. يعني انتقال و سهيم شدن در انديشهها و عقايد و واقعيتها به گونهاي كه گيرنده آنها را دريافت و درك كند.[lxii]
امام صادق (ع) دربارة چگونگي ارتباط در روزگار ولي عصر (عج) مي فرمايد: در روزگار حضرت قايم (ع)مؤمن در مشرق زمين برادرش را كه در غرب زمين است ميبيند هم چنين مؤمني كه در غرب است برادرش را كه در شرق است مشاهده ميكند.[lxiii]
و نيز در روايت ديگري فرموده اند: هنگاميكه قايم ما قيام كند خداوند قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش ميدهد به گونهاي كه از فاصله (چهار فرسخ) حضرت با شيعيانش سخن ميگويد و آنان سخنش را ميشنوند و حضرت را ميبينند در حاليكه حضرت در جايگاه خودش مستقر است.[lxiv]
و همچنين در روايتي كه پيش از اين ذكر شد كه حضرت براي هر سرزميني فرمانروايي تعيين مينمايد و به او ميفرمايد كه برنامةكار تو در دست توست و چنانچه در هنگام انجام وظيفه مشكلي پيش آمد كه حكم آن را ندانستي به كف دستت بنگر و بر طبق آن چه در آن مييابي رفتار نما.[lxv] ممكن است فهم مشكلات با نگاه به كف دست كنايه از سرعت ارتباط با حكومت مركزي و كسب تكليف براي رفع مشكلات باشد.
انگيزش
براي هر مديري، آگاهي از مسأله انگيزش كاركنان كه در واقع پي جويي علت و سبب حركت در رفتارهاي آن سازمان است، بسيار مهم ميباشد، به طور كلي انگيزش را ميتوان حالتي در افراد دانست كه آنان را به انجام رفتار و عمل خاصي متمايل ميسازد.
انگيزش از ريشة واژة لاتين (موور)به معني حركت كردن مشتق شده است و در تعريف اصطلاحي آن آوردهاند: فرآينديكه به نيروهاي پيچيده و نيازها و شرائط و هر چيز ديگري اطلاق ميگردد كه فعاليت فرد را براي تحقق هدفها، آغاز و يا به آن تداوم ميبخشد.
در تعريف انگيزش توجه به سه مؤلفه بسيار مهم است.
جزء اول مربوط به انرژي يا نيرو دهي به رفتار است. تمام علايم و نشانههاي محيطي و خاطرهها و …. نيازهاي عاطفي كه افراد را براي رفتار معيني هدايت مينمايد در اين مؤلفه قرار ميگيرد.
جزء دوم مربوط به هدف است كه رفتار فرد را هدايت نموده و به آن جهت ميدهد.
جزء سوم به بقا و دوام رفتار توجه دارد و تداوم آن را موجب ميشود.[lxvi]
دربارة ايجاد انگيزه روايات بسياري را ميتون بعنوان شاهد ارائه نمود كه ما بعضي از آنها را كه بيشتر به جنبة انگيزش معنوي اشاره دارد ميپردازيم.
در ذيل روايت مفضل بن عمر كه در فرا خوان ياران حضرت وارد شده است، بعد از اشاره به نقطة آغازين انقلاب حضرت كه كعبه است و مابين ركن و مقام تجمع خواهند داشت، آمده است:خداوند امر فرمايد نوري از زمين تا آسمان به صورت ستون كشيده شود و به آن نور همة مؤمنين كه در روي زمين هستند روشنايي گيرند و نوري از آن به درون خانههاي آنان بتابد و دلهاي آنان را خرم و خرسند نمايد … .[lxvii]
و امام باقر (ع) فرمودهاند: زماني كه قايم، قيام كند دستش را به سر بندگان قرار ميدهد پس عقلهاي آنان را جمع ميكند و دانستههاي آنان را با اين كار كامل ميگرداند.[lxviii]
و ديگر روايات فراواني كه اشاراتي به انگيزش افراد دارد از جمله: قيام نميشود مگر اينكه همه مردم دچار يأس شوند.[lxix] هيج چيز نيست مگر مطيع آنها ميباشند حتي درندگان[lxx] سنگ موسي را كه از آن دوازده چشم جاري ميشود و گرسنگان و تشنگان سير و سيراب ميشوند.[lxxi] و سيصده و سيزده نفر را با اسم و رسم كامل بر اسب سوار ميكند و به مكه ميآورند بدون هيچ سابقة قبلي[lxxii] …
و دهها روايت ديگر از اين دست همه و همه انگيزة بسيار بالايي را ايجاد مينمايد تا ياران حضرت گوي سبقت را در ميدان خدمتگزاري به نظام الهي از يكديگر بربايند. تا همنشين و همراه با انبياءالهي و اصحاب كهف و صحابه پيامبر باشند و چون آنان تا سرحد جان از حضرت اطاعت نمايند و اهداف حضرت را پيگيري كنند و در عمل و رفتار متمايل و عاشق حضرت و عملكرد او و اهداف عاليه او گردند چرا كه وجود آنان سراسر شوق شده است چون به يقين رسيدهاند كه:رزمندة امام اگر دشمن را بكشد پاداش بيست شهيد را اگر به شهادت برسد پاداش بيست و پنج شهيد براي اوست.[lxxiii]
بله اين اوصاف مگر ميشود در كسي انگيزه تحرك بوجود نيايد آنها آنقدر از آن منبع فيض سيراب ميشوند كه امام صادق (ع) در وصف آنها فرموده است:ياران مهدي مرداني هستند كه دلهاي آنان مانند آهن سخت و محكم است. هرگز شك و شبههاي در ذات خدا در دل آنها راه ندارد. آنان از سنگ سختترند. اگر به آنها مأموريت داده شود تا كوهها را از جا بركنند اين كار را به سرعت انجام ميدهند و اگر مأموريت سركوبي و نابودي شهري به آنان داده شود آن را ويران مينمايند گويي عقابهايي بر اسبها نشستهاند.[lxxiv]
رهبري
يكي از وظايف اصلي مدير وظيفة رهبري است كه عامل مؤثر و تعيين كنندهاي در جهت افزايش كارايي سازمان به شمار ميرود. زيرا وظيفة رهبري از طريق تحت تأثير قرار دادن رفتار افراد در سازمان و توجه به نيازهاي روحي و رواني كاركنان، ميل باطني به همكاري را در آنها جهت تحقق هدفهاي اساسي سازمان ايجاد ميكند لذا در تعريف رهبري آوردهاند كه: رهبري يعني تأثيرگذاري بر افراد در انجام وظايفشان با ميل و علاقه و بعضي رهبري را نفوذ بر زيردستان تعريف كردهاند و در تعريف ديگري گفته شده كه رهبري عبارتست از علم و هنر نفوذ در افراد به طوري كه با ميل و خواسته خود در جهت حصول به هدفهاي تعيين شده گام بردارند.
در مهارتهاي رهبري نيز نظريههاي كلاسيك، ويژگيهاي ذاتي فرد را در توفيق رهبري مؤثر ميدانند اما اخيراً رهبري موفيقيت آميز را به رفتار مناسب بر عملكردهاي رهبر وابسته دانستهاند نه به ويژگيهاي شخصي او.[lxxv]
با توجه به روايات زيادي كه دربارة شخصيت عظيم الشأن حضرت آمده است كه مضامين آنها اين است كه او ذخيرة خداست و آخرين وصيّ خليفة خدا در روي زمين است. تمام اميد و ملجأ بيپناهان است و يار و ياور ستمديدگان و دشمن سرسخت ظالمان است و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود و … تمام ويژگيهاي يك مديريت مطلوب را براي ايشان بيان نموده است كه رهبريت معصوم آن را به سر حد كمال خواهد رساند. در واقع سرتاسر عملكردها و رفتارهاي حضرت علاوه بر ويژگيهاي ذاتي و الهي، به گونهاي است كه ميل و خواهشهاي افراد را در جهت رسيدن به هدفهاي تعيين شده تحريك نموده و تحت تأثير خود قرار ميدهد.
امام باقر (ع) دربارة نفوذ تأثير شخصيت فردي حضرت در رابطةرهبري كردن و تحت تأثير قرار دادن افراد فرمودهاند: هر بيماري كه قايم را درك كند شفا يابد و هر ضعيفي نيرومند ميشود.[lxxvi] و نيز حضرت ايشان فرمودهاند: زماني كه قايم ما قيام كند كه دستش را بر سر بندگان قرار ميدهد پس عقلهاي آنان را جمع ميكند و دانستههاي آنان با اين كار كامل ميشود.[lxxvii]
امام رضا (ع) ميفرمايد: مهدي (عج) داناترين، بردبارترين و پرهيزگارترين مردمان است او از همه انسانها بخشندهتر و شجاعتر و عابدتر است.[lxxviii]
حضرت مهدي (عج) همانند ديگر امامان معصوم چون انسانهاي كاملي هستند از هر جهت الگو و اسوه ميباشند و وقتي مردم به خصوص كارگزاران ايشان اين صفات عاليه را در او از نزديك مشاهده مينمايند مسلّم است كه تحت تأثير روش و سيره و عملكرد او واقع شده ميل باطني آنان در جهت تحقق اهداف اساسي حكومت حضرت بيش از پيش تحريك و تقويت ميشود.
نظارت و كنترل
نظارت را نوعي مقايسه و تطبيق بين آنچه كه هست و آنچه بايد باشد تعريف كردهاند در حقيقت فعاليتي است كه ضمن آن عمليات پيشبيني شده با عمليات انجام شده مقايسه ميشود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آنچه بايد باشد و آنچه هست بر رفع و اصلاح آنها اقدام ميشود.[lxxix]
امتحان و ابتلاء
امام صادق (ع) در روايتي فرمودهاند: هيهات، هيهات فرج واقع نميگردد تا اينكه غربال شويد، سپس غربال شويد، سپس غربان شويد تا صافي و آلودگي برود و صافي و ناخالصي باقي بماند.[lxxx]
و در روايت ديگري فرمودهاند:همانا طالوت به نهر امتحان شدند چنانكه در قرآن آمده (مبتليكم بنهر) همانا اصحاب قايم به مثل آن آزموده ميشوند.[lxxxi]
قاطعيت و سخت گيري
امام علي (ع) در اين باره ميفرمايند:او دربارة عمال و كارگزاران دولت خويش بسيار سخت گيري است و ….[lxxxii] و در روايت ديگري نيز آوردهاند كه: حضرت تمامي قضات بدكار را كنار ميزند.[lxxxiii]
وسعت اطلاعات
پيامبر خدا فرمود: سوگند به آنكه جانم در دست اوست قيامت برپا نميشود تا اينكه كفش يا چوب تعليمي يا عصاي شخصي به او خبر دهد كه خانوادهاش پس از خارج شدنش از خانه،چه كاري انجام داده است.[lxxxiv]
امام باقر (ع) در اين باره ميفرمايد: آن حضرت بدين سبب مهدي نام گرفت كه به امور مخفي هدايت ميشود تا جائي كه افرادي را ميفرستد تا شخصي را كه مردم او را مجرم و گناهكار نميدانند، به قتل برسانند.
ميزان آگاهي حضرت از مردم به اندازهاي است كه اگر كسي در خانة خودش سخني بگويد بيم آن دارد كه مبادا ديوارهاي خانهاش گزارش و شهادت دهند.[lxxxv]
سيره عملي
سيره و روش زندگي حضرت به گونهاي است كه رفتار و عملكردش در درون ساختار حكومتياش نظارت آور است و كسي به خود اجازه نميدهد كه تخلف نمايد يا كم كاري و اهمال در پيش گيرد. چون ميبيند كه رهبر و مدير او كارگزاران خويش را امتحان و آزمايش ميكند و با آنان سخت گير است و اطلاعاتي كه راجع به همه از جمله كارگزاران خود دارد به بالاترين ميزان است با اين همه خود چون يك فرد عادي زندگي زاهدانه و عابدانهاي دارد. و از زير دستانش ميخواهد كه چنين باشند.
امام علي (ع) در اين باره ميفرمايند: … او نيز در حق خود متعهد ميشود كه از راه آنان برود. جامهاي چون جامةآنان بپوشد، مركبي چون مركب آنان سوار شود و آنگونه كه مردم ميخواهند باشد و براي خود دربان و نگهبان اختيار نكند.[lxxxvi]عدالت محوري[lxxxvii]
از مجموع مطالب گذشته مشخص گرديد كه در ساية مديريت و رهبري حضرت مهدي (ع) سرانجام در يك مدت كوتاه (14 ماه)روزگاري فرا ميرسد كه بشريت و جهان و جهانيان در وضعيت آرماني، به سر خواهند برد كه آرزوي دست يافتن به آن قدمتي به درازاي تاريخ بشريت دارد.
بيشترين نمود اين جهان آرماني چنانكه از روايات نيز بدست ميآيد عدل و عدالتي است كه سرتاسر عالم را فرا ميگيرد و به سر انگشت تدبير و هنر مديريت حضرت است كه زمين مرده از ستم زنده ميشود. و شعار (يملاءالارض قسطاً و عدلاً) با جديت تمام به اجرا در ميآيد و آثار آن در همه جا نمايان خواهد شد.
حضرت، حكومت را به گونهاي سازماندهي مينمايد كه طبق برنامهاي دقيق و از پيش تعيين شده افرادي كه شايستگي كامل و لياقتي در خود برخوردار باشند به مسئوليت گمارده ميشوند و اين نيروهاي آزمون پس داده و مخلص هدف و انگيزهاي جز مصالح كشور اسلامي ـ آن هم به گستردگي تمام دنيا ـ و خشنودي و رضايت خداوند و وليّ امر (عج)و اجراي دستورات از مهدي زهرا (س) به چيز ديگري نميانديشند و در اين راه هيچ ترس و حزني آنها را فرا نميگيرد.
در پرتو رهبري و مديريت معصومانه حضرت است كه همه افراد تحت مديريت، از چنان انگيزةبالاي معنوي برخوردار ميشوند كه سر از پا نشناخته، عاشقانه همچون پولاد آب ديده سخت و محكم كوهها را از جاي بر خواهند داشت.
و بالاخره بُعد نظارتي حضرت در اعمال مديريش به سر حد كمال ميرسد، و هيچ كس از آن رنجور و ملول نگشته و آرزوي خدمتگذاري در ركاب حضرت را مينمايند و ثمرة رعايت اين اصول شناخته شده در مديريت عدالتي فراگير خواهد شد كه ام سلمه ميگويد: پيامبر فرمود: مهدي چنان عدالتي را در جامعه بر پا خواهد كرد كه زندگان آرزو ميكنند؛ كاش مردگانشان زنده بودند و از آن عدالت بهرهمند ميگرديدند.[lxxxviii]
يعني همان مدينة فاضلهاي كه ديگر كسي به كسي ستم نميكند و حتي حيوانات به يكديگر تعدّي و تجاوز نمينمايند و گرگ و گوسفند همنشين ميگردند. گسترة عدالت حضرت به گونهاي است كه عدالت به درون اتاقهاي مردم وارد ميشود چنانكه سرما و گرما به آن وارد ميشود.[lxxxix]
و اموال را يكسان بين مردم تقسيم مينمايد.[xc] و … و اين عدالت در همة ابعاد تا آنجا سايه بلند و پرخير و بركتش را بر جهان و جهانيان مياندازد كه بنا به فرمايش امام صادق (ع): حضرت مهدي دستور ميدهد كه اولويت در طواف براي كساني است كه حج واجب به عهده دارند رعايت شود و نخستين جلوهگاه عدالت مهدي موعود است.[xci]
شكوفايي علم و معرفت و گسترش فرهنگ اسلامي
حكومتي كه در رأس آن مدير و رهبري همچون مهدي (ع) قرار دارد كه درهاي دانش بر روي او گشوده است آن هم نه تنها به آن اندازه كه بر پيامبران و اولياءگشوده بوده است بلكه بيش از سيزده برابر آنچه آنان از دانش بهره داشتهاند، قهراً از نظر علمي پيشرفتي شگفت انگيز خواهد داشت.
سطح درك دانش و علم براي مردم آن دوران به گونهاي است كه حتي زنان جوان كه سن و سالي از آنها نگذشته است آنچنان به كتاب خدا و مباني مذهب آشنا ميشوند كه به آساني حكم خدا را از قرآن كريم استخراج مينمايند.
مردم آن روزگار بواسطةدرجة تقوي و پرهيزگاري كه دارند از جام حكمت الهي و معرفت ديني نيز سيراب ميشوند چنانكه حضرت علي (ع) فرمودهاند: گروهي در آن فتنهها صيقل ميشوند …. ديدههاي آنان به نور قرآن جلا داده ميشود و تقسير در گوشهايشان جا ميگيرد و در شب جام حكمت را به آنها بنوشانند چنانكه در بامداد هم نوشيدهاند.[xcii]
از جهت صنعت و تكنولوژي نيز پيشرفت فوق العادهاي اتفاق خواهد افتاد چنانكه روايات در اين باره دگرگوني و تحوّل شگرفي را پيش بيني نمودهاند.
امام صادق (ع) ميفرمايد: علم و دانش بيست و هفت حرف است و همة آن چه پيامبران آورده از تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جزءبا آن دو حرف آشنا نيستند، هنگاميكه قايم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را بيرون ميآورد و آن را بين مردم نشر و گسترش ميدهد.[xciii]
در حكومت امام مهدي (عج) مردم به گونهاي بيسابقه به اسلام روي ميآورند. در همه جا آواي اسلام طنين انداز است و آثار مذهب متجلي است. و به تعبير روايات، اسلام در هر خانه و كوخ و چادري رخنه ميكند چنانكه سرما و گرما در آن نفوذ مينمايد … استقبال به حدي است كه در يك مسجد دوازده نماز جماعت خوانده ميشود و مساجدي ساخته خواهد شد كه پانصد در خواهند داشت.
امير المؤمنين (ع) دربارة گسترش آموزش قرآن و معارف اسلامي ميفرمايند: گويا شيعيانم را ميبينم كه در مسجد كوفه گرد هم آمدهاند و با برپايي چادرهايي مردم را به همان ترتيبي كه قرآن فرود آمده بود آموزش ميدهند.[xciv]
امام باقر (ع)ميفرمايند: در روزگار حضرت مهدي (عج) به اندازهاي به شما حكمت و فهم داده خواهد شد كه يك زن در خانهاش به طبق كتاب خدا و سنت و پيامبر قضاوت ميكند.[xcv]
برقراري امنيت
يكي از بنياديترين كارهاي حضرت برقراري امنيت در جامعه است با مديريتي كارآمدي كه از سوي حضرت اعمال ميگردد،در مدت كوتاهي در همة زمينهها امنيت به جامعه باز ميگردد. امنيتي كه بشر در هيچ دوراني به خود نديده است و ما به اختصار به بعضي از جنبههاي آن بر طبق روايات اشاره مينمائيم.
الف) امنيت عمومي
رسول خدا فرمودهاند:زمين را از عدالت پر ميكنند تا جايي كه مردم به فطرت خويش باز گردند نه خوني به ناحق ريخته شود و نه خوابيدهاي را بيدار كنند.[xcvi] و حضرت علي (ع) در اين باره فرموهاند: هر گاه قايم قيام كند آسمان بارانهاي خود را ميبارد و درندگان و چهارپايان از در آشتي وارد ميشوند و به انسانها كاري ندارند تا جائي كه زني از عراق به شام ميرود بدون اينكه درندهاي او را نگران سازد يا از درندهاي بترسد.[xcvii]
و نيز در روايت ديگري آمده است …. گوسفند در كنار گرگ به چريدن مشغول است و كودكان با عقرب بازي ميكنند بدون اينكه آسيبي به آنان برسد.[xcviii]
از اين دسته روايات روشن ميشود كه امنيت جاني و مالي در آن روزگار به نهايت خود ميرسد به گونهاي كه چوپان گلة خود را به بيابان ميفرستد و از دستبرد انسانها و تجاوز درندگان آسوده خاطر است.
و حتي اين امنيت آنقدر فراگير ميشود كه اگر كسي بخواب رود اطمينان دارد كه او را بيدار نميكنند و مزاحم او نميشوند.[xcix]
ب) امنيت راهها
از پيامبر خدا در اين باره روايتي آمده است كه: حكومت مهدي به گونهاي است كه دو زن شبانه حركت كرده و مسافرت مينمايند و از بيعدالتي و ستم هراسي ندارند.[c]
امام باقر (ع) نيز ميفرمايند:بخدا سوگند ياران مهدي آنقدر ميجنگند تا خدا به يگانگي پرستيده شود و به او شرك نورند و تا آنجا كه پيرزني سالخورده و ناتوان از اين سوي جهان به آن سوي رهسپار گردد و كسي متعرض او نشود.[ci]
ج) امنيت قضايي
از آنجا كه اجراي حدود الهي از واجبات مهم به شمار ميرود و جديّت و مصمّم بودن حضرت و كارگزاران او براي اجراي قوانين و حدود كتاب خدا به نهايت خود خواهد رسيد به گونهاي كه از هر گونه هواهاي نفساني و خواهشهاي شيطاني نيز به دور خواهد بود، لذا در روايات به خصوصيات قاضيان و مصاديق آنان اشاره بلكه تصريح شده است. امام صادق (ع) در پاسخ به ابوبصير كه پرسيد: آيا به غير از اين سيصد و سيزده نفر افراد ديگري در پشت كعبه نيستند؟ فرمود: آري مؤمنان ديگري هستند ولي اين گروه فقها و نخبگان و قاضيان خواهند بود كه حضرت سينه و پشت سرشان را مسح خواهد كرد و پس از آن ديگر قضاوتي بر آن دشوار نخواهد بود.[cii]
و در روايت ديگر از حضرت نقل شده است: هنگاميكه قايم آل محمد (ص) قيام كند از پشت كعبه هفده نفر را بيرون ميآورد كه پنج نفر از قوم موسي هستند كه به حق قضاوت ميكند و … [ciii]
امنيت قضايي به حدي است كه امام باقر (ع) ميفرمايد: پس از ظهور مهدي هيچ حقي از كسي بر عهدة ديگري نميماند مگر آنكه حضرت آن را باز ستاند و به صاحب حق ميدهد.[civ]
شكوفايي اقتصاد و رفاه اجتماعي
در قرآن كريم آمده است:اگر مردم شهر و دياري ايمان آورند و تقوا پيشه سازند ما درهاي بركات زمين و آسمان را بر آن ميگشائيم.[cv]
در حكومت حضرت مهدي (عج) از آنجا كه مردم به اطاعت خداوند گردن مينهند و اطاعت از ولي خدا را سرلوحه كار خود قرار ميدهند و تمامي احكام و حدود و ثغور الهي به اجرا در ميآيد و مردم به تقوا و نيكي روي ميآورند لذا ديگر دليلي ندارد كه زمين و آسمان بركاتش را از بندگان خدا دريغ نمايد. لذا نعمت و بركت از همه سو به موجودات سرازير ميشود بارانهاي به موقع شروع به باريدن مينمايد. زمينها حاصلخيز ميشوند. كشاورزي شكوفا ميگردد و حتي بيابانهايي مانند مكه و مدينه كه هرگز سبزي و خرمي را به خود نديدهاند. به نخلستان تبديل ميگردد. دامداري پر رونق ميشود ـ فقر و تنگدستي رخت بر ميبندد و آباداني همه جا را فرا ميگيرد، و بازرگاني و تجارت رواج مييابد و پر رونقترين دوران خود را تجربه ميكند
ـ در مورد رفاه اجتماعي و شكوفايي اقتصادي روايات بسياري وارد شده است كه به ذكر چند نمونه از آن بسنده ميكنم:
الف) تقسيم اموال و بخششهاي فراوان
پيامبر خدا ميفرمايد: در آخر زمان خليفهاي ظهور ميكند كه مال را بدون شمارش ميبخشد.[cvi] و در روايتي ديگر فرمودهاند:
در روزگار نااميدي و پيدايش فتنهها شخصي به نام مهدي (عج) ظهور ميكند …. كه هيچ بدهكاري نميماند مگر آنكه حضرت بدهي او را ميپردازد.[cvii]
ب) عمران و آباداني
امام علي (ع) ميفرمايند: مهدي ياران خود را به سرزمينهاي گوناگون گسيل ميدارد … و آنان را به عدل و احسان سفارش مينمايد. هر يك از آنها فرمانرواي سرزميني ميگردند. پس از آن همة شهرهاي جهان با عدل و احسان آباد ميگردد.[cviii]
و امام باقر (ع) در اين باره فرمودهاند:در دوران حكومت مهدي (عج) در روي زمين هيچ ويرانهاي نميماند مگر آنكه آباد ميگردد.[cix]
ج) فراواني باران و محصولات كشاورزي
رسول خدا در اين مورد ميفرمايند: … رودخانهها پر از آب ميشود و چشمهسارها به جوشش آمده لبريز ميگردند و زمين چند برابر محصول خواهد داد.[cx]
و حضرت علي (ع) فرمودهاند: حضرت مهدي شرق و غرب زمين را تسخير ميكند …. بديها و ناراحتيها را برطرف مينمايد. و خير و نيكي جايگزين آن ميشود به طوري كه كشاورز از هر سه كيلو گندم يا جو سيصد كيلو محصول بدست ميآورد.[cxi] چنانكه خداوند فرموده: از هر سنبل صد دانه به عمل ميآيد و خداوند براي هر كسي كه اراده نمايد زيادتر ميكند.[cxii]
فهرست منابع
1. قرآن؛
2. نهج البلاغه؛
3. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، مؤسسةالوفا ـ بيروت.
4. بشارة الاسلام، سيد مصطفي آل سيد حيدر كاظمي، نينوا الحديثه، تهران.
5. دلائل الامامة: ابو جعفر محمد بن جريربن رستم طبري، رضي، قم.
6. الشيعة و الرجعة: محمد رضا طبسي نجفي، آداب، نجف، 1385 ق.
7. منتخب الاثر، في الامام الثاني عشر، لطف الله صافي، صدر، تهران.
8. الملاحم، (علايم ظهور امام زمان) چهل حديث شيخ محمد حسين همداني طارئي، صحفي قم، 1377.
9. الكافي، محمد بن يعقوب كليني رازي، دار الكتب الاسلامية، تهران.
10. عصر ظهور علي كوراني ـترجمة عباس جلالي، چاپ و نشر بين الملل، 1381.
11. سپيدة اميد سيد حسين اسحاقي، بوستان كتاب قم، 1380.
12. زندگاني خاتم الاوصياء امام مهدي ـ باقر شريف قرشي ـ ترجمه ابوالفضل اسلامي، باقري قم، 1384.
13. اصول و مباني مديريت، حسين نصيري ـ دانشگاه امام علي (ع)، 1385.
14. مديريت عدالت، مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، مجلة انتظار موعود، ج 14، ص 14، ج 13
15. تفسير عياشي، محمد بن مسعود بن عياش سمرقندي، كتابفروشي اسلاميه تهران.
16. الملاحم، و الفتن في ظهور الغائب المنتظر، رضي الدين علي بن موسي بن طاووس، مؤسسة الاعلمي، بيروت. اثبات الهداة.
17. حكومت جهاني، مهدي، ناصر مكارم شيرازي، نسل جوان، 1380.
پی نوشت ها:
[i] . مقام معظم رهبري، رسالت، 15/1/67.
[ii] . برگرفته شده از سخنان مقام معظم رهبري، رسالت، 15/1/ 67.
[iii] . اصول و مباني مديريت، ص 13 حسين نصيري.
[iv] . انتظار موعود، ح 14، ص 191، مديريت، هدايت، مهدويت سيد صمصام الدين قوامي.
[v] . بشارْ الاسلام ص 283 اسلام ص 100؛ اصول كافي، ج 6، ص 442. بحارالانوار، ج 4، ص 159.
[vi] . طلاحم، ابن طاووس، ص 83.
[vii]. غاية المرام، ص 697، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي (ع)، نجم الدين طبسي، ص 171.
[viii] . بحار الانوار، ج 52، ص 346.
[ix] . عياشي/ تفسير، ج 2، ص 32؛ بحار الانوار، ج 52، ص 246.
[x] . نجم الثاقب، ص 157 و 158.
[xi] . بحار الانوار، ج 53، ص 372.
[xii] . منتخب الاثر، ص 612.
[xiii] . انتظار موعود، ج 14، ص 181/ مديريت عدالت مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي.
[xiv] . بحار الانوار، ج 52، ص 386.
[xv] . همان.
[xvi] . بحار الانوار، ج 52، ص 334، ملاحم، ابن طاووس، ص 145.
[xvii] . مستدرك الوسائل، ج 7، ص 114 به نقل از چشم ازندازي به حكومت مهدي.
[xviii] . بحار الانوار، ج 52، ص 327.
[xix] . بحار الانوار، ج 52، ص 341.
[xx] . بحار الانوار، ج 53، ص 308.
[xxi] . بحار النوار، ج 52، ص 345 و غيبة ـنعماني ص 234.
[xxii] . كمال الدين و اتمام النعمةج 2، ص 357، به نقل از سپيدة اميد ـحسين اسحاق ص 83.
[xxiii] . مديريت، عدالت، مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، انتظار موعود ج 14، ص 193.
[xxiv] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 108.
[xxv] . بحار الانوار، ج 53، ص 243 و ص 347.
[xxvi] . نجم الثاقب، ص 153.
[xxvii] . بحار الانوار، ج 53، ص 7، و ص 190.
[xxviii] . همان، ج 53، ص 369.
[xxix] . دلائل الامامة ص 320.
[xxx] . ببشارةالاسلام، ص 220، بحار الانوار، ج 52، ص 365.
[xxxi] . منتخب الاثر، ص 593.
[xxxii] . الشيعةو الرجعة، ج 1، ص 168 به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي نجم الدين طبسي ص 201.
[xxxiii] . اثبات الهداة، ج 3، ص 55؛ به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي ـ نجم الدين طبسي، ص 194.
[xxxiv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.
[xxxv] . ملاحم، ابن طاووس، ص 202.
[xxxvi] .مباني و اصول مديريت ـ حسين نصيري، ص 139 و 140.
[xxxvii] . بحار الانوار، ج 18، ص 346.
[xxxviii] . بحار الانوار، ج 1، ص 1.
[xxxix] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.
[xl] . مديريت عدالت مهدويت، سيد صمصام الدين قوامي، انتظار موعود، ج 14، ص 202.
[xli] . منتخب الاثر ص 589.
[xlii] . همان، ص 539.
[xliii] . بحار الانوار، ج 52، ص 325و غيبت نعماني، ص 319.
[xliv] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 97.
[xlv] . بشارة الاسلام، ص 283.
[xlvi] . حديد آيه 25، ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با انها كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت و قسط قيام كنند…
[xlvii] . خطبه 3، نهج البلاغه.
[xlviii] . بحار الانوار، ج 51، ص 54.
[xlix] . همان، ج 52، ص 362.
[l] . اصول و مباني مديريت، ص 98، حسين نصيري.
[li] . بحار، ج 52، ص 352.
[lii] . همان، ج 52، ص 268.
[liii] . اثبات الهداة، ص 115.
[liv] . منتخب الاثر، ص 589.
[lv] . بحار الانوار، ج 52، ص 328.
[lvi] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 104و 105.
[lvii] . بحار الانوار، ج 52، ص 233.
[lviii] . عصر ظهور علي كوراني، ص 277.
[lix] . حكومت جهاني مهدي (ع) ناصر مكارم شيرازي، ص 281، با اندكي تصرف و تلخيص.
[lx] . بحار، ج 52، ص 280.
[lxi] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 160.
[lxii] . همان، ص 172.
[lxiii] . بحار، ج 2، ص 291 و بشارةالاسلام، ص 341.
[lxiv] . همان، ج 52، ص 336 و كافي ج 8، ص 24، با مختصر تفاوتي در منتخب الاثر، ص 483.
[lxv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365.
[lxvi] . اصول و مباني مديريت حسين نصيري از ص 188 تا ص 191.
[lxvii] . بحار الانوار، ج 13، ص 102، چاپ قديم.
[lxviii] . منتخب الاثر، ص 607.
[lxix] . بحار، ج 13، ص 190، چاپ قديم.
[lxx] . همان، ص 185.
[lxxi] . همان، ص 187.
[lxxii] . بشارةالاسلام، ص 225.
[lxxiii] . كافي، ج 3، ص 223.
[lxxiv] . يوم الخلاص ص 224 به نقل از مجلة انتظار موعود، ج 13، ص 171.
[lxxv] . اصول و مباني مديريت حسين نصيري، ص 208 تا 211.
[lxxvi] . بشارة الاسلام، ص 243.
[lxxvii] . منتخب الاثر، ص 607.
[lxxviii] اثبات الهداة، ج 2، ص 537.
[lxxix] . اصول و مباني مديريت، حسين نصيري، ص 220.
[lxxx] . بحار الانوار، ج 52، ص 113.
[lxxxi] . همان، ج 52، ص 308.
[lxxxii] . همان، ج 51، ص 123.
[lxxxiii] . همان،ج 51، ص 120.
[lxxxiv] . مسند احمد ج 3، ص 89، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي ـنجم الدين ، طبسي ، ص 180.
[lxxxv] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و بشارةالاسلام، ص 253، با اندكي تفاوت.
[lxxxvi] . منتخب الاثر، ص 469.
[lxxxvii] . عمدة مطالب از اين عنوان به بعد از كتاب چشم اندازي به حكومت مهدي (ع) آقاي نجم الدين طبسي اقتباس و خلاصه شده است.
[lxxxviii] . احقاق الحق، ج 13، ص 214، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي، ص 168، نجم الدين طبسي.
[lxxxix] . بحار الانوار، ج 52، ص 362.
[xc] . احقاق حق، ج 12، ص 186، به نقل از چشم اندازي ص 167.
[xci] . اصول كافي، ج 4، ص 427؛و بحار الانوار، ج 52، ص 374.
[xcii] . نهج البلاغه، خطبه 150.
[xciii] . بحار الانوار، ج 52، ص 326.
[xciv] . بحار الانوار، ج 52، ص 364.
[xcv] . همان، ص 352.
[xcvi] . فتن، ابن حما، ص 99، بحار ج 52، ص 290.
[xcvii] . همان، ج 52، ص 316.
[xcviii] . ملاحم ابن طاووس، ص 97.
[xcix] . همان، ص 70.
[c] . المعجم الكبير، ج 8، ص 179.
[ci] . بحار الانوار، ج 52، ص 345.
[cii] . ملاحم ابن طاووس، ص 202.
[ciii] . بحار الانوار، ج 52، ص 365 و ج 53، ص 91.
[civ] . همان، ج 52، ص 224.
[cv] اعراف / 95.
[cvi] . فتن ابن حمار، ص 98.
[cvii] . بحار الانوار، ج 51، ص 75.
[cviii] . الشيعةو الرجعة ج 1، ص 168.
[cix] . احقاق الحق ج 13، ص 342.
[cx] . بحار الانوار، ص 304.
[cxi] . الشيعة و الرجعة ج 1، ص 167.
[cxii] . بقره/ 26.