درست در همان زمان که تصور ميرفت تحريم راهبردي دشمن که مرحله نهايي زنجيره تحريمهاست، در آستانه نتيجه گرفتن است و جمهوري اسلامي با واقعيتي روبهرو شده که پافشاري بر آرمانها ميتواند او را با چالشهاي جدي و حتي بحران مشروعيت و پديد آمدن شکاف مهلک بين مردم و حاکميت مواجه سازد، امام خامنهاي(مدظلهالعالي) در جمع کارگزاران نظام با هشدار به «واقعيتپنداري» بهعنوان يک لغزشگاه، به تبيين خط «واقعيتسازي و واقعيتنمايي» از سوي دشمن و لوازم عبور از گذرگاه پيش رو پرداختند که در ذيل به بحث گذاشته شده است:
الف- ترکيب آرمانگرايي با واقعبيني، شرط عبور از پيچهاي تند و گردنههاي سخت
در ادبيات سياسي جاري و معمول، وجود مغايرت بين آرمانگرايي و واقعگرايي، يک مفروض اساسي است که ريشه در فلسفه سياسي غربي و سکولار دارد؛ چراکه از آن نگاه، «ايدهآليستها امور و روابط بينالمللي را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد و تعهد در نظر ميگيرند و اعتقاد دارند که سياست بايد مطابق آرمانها يا اصول متعالي عمل کند، در حالي که رئاليستها، امور و روابط بينالمللي را بر حسب منافع ملي و قدرت مورد توجه قرار ميدهند و طرفدار حفظ وضع موجود محافظهکار هستند و اتکا به سياست دارند» و نگاه به اخلاق و آرمانها رنگ ميبازد؛ بهعبارتي براي عمل سياسي معطوف به هدف و موفقيت بايد از آرمانها عبور کرد و به منافع قدرت موجود توجه داشت. يکي از عوامل شکلگيري اين نگاه، پيوند بين آرمانها و ارزشهاي اخلاقي و موازين عدالتطلبي است که در فلسفه سياسي غربي با سياست نيل به منافع، منافات دارد و در عمل، بازدارنده به حساب ميآيد. اما در نگاه امام خامنهاي(مدظلهالعالي) بهعنوان يک انديشمند سياسي دينباور، اين تفکيک بيمعناست و «شرط عبور موفقيتآميز از پيچهاي تند و گردنههاي سخت در مسير حرکت رو به جلوي نظام اسلامي را حفظ ترکيب آرمانگرايي با واقعبيني و نگاه صحيح به تواناييها و ظرفيتهاي کشور و ملت تضمين ميکند.» ضمن اينکه در اين نگاه هيچ منافاتي بين آرمانها و واقعيتها وجود ندارد، بلکه «بسياري از آرمانهاي انقلاب جزو مطالبات مردم است و به همين علت، از واقعيات مسلم و عيني جامعه محسوب ميشود.» اين آرمانها عبارتند از: عزت ملي، زندگي ايمانمدار، مشارکت در مديريت کشور، پيشرفت همهجانبه، استقلال اقتصادي – سياسي و برخورداري از آبروي بينالمللي که هرگاه به خطر بيفتد، مردم حاضرند براي آن، فداکاري و ايثار به خرج بدهند. البته از نظر معظمله، بين آرمانگرايي و خيالپردازي، تفاوت وجود دارد و زماني که عنصر واقعبيني در آن ناديده گرفته شود، به سطح خيال و شعار تنزل ميکند.
ب- چگونگي پيشگيري از خطاي راهبردي يا پاسداشت محاسبات متکي بر پيوند بين آرمانها و واقعيتها
از نگاه امام خامنهاي، خط تشديد فشار و تحريم (تحريم فزاينده و راهبردي) که مرحله تکامليافته تحريم هوشمند است، با هدف واداشتن مسئولان و مردم ايران اسلامي به تجديدنظر در محاسبات خود يا بهعبارتي، رساندن به بنبست تسليم و سازش انجام ميگيرد. از اينرو تحريم فزاينده با جنگ نرم تلفيق شده و سعي دارد با تصويرسازي و مديريت ادراک، ابتدا ما را به نوعي خطاي راهبردي بکشاند که چاره اوليه تنظيم دستگاه رصد و برآورد و يا بهعبارتي جلوگيري از هرگونه خطا و لغزش در شناخت واقعيات ميداني است. در چنين وضعيتي و با اين نگاه ميتوان عوامل لغزش و خطا را در موارد ذيل دستهبندي کرد:
1- خيالپردازي و ناديده گرفتن واقعيتها و يا عدم پيشبيني و به کارگيري سازوکارها و لوازم مواجهه با واقعيتها؛
2- واقعيتپنداري و اشتباه و خطا در شناخت واقعيات و يا اسير شدن به «واقعيتسازي» و «واقعيتنمايي» دشمن؛ از آنجا که همزمان با تحريم، دستگاه جنگ نرم نيز فعال است و دشمنان با بهکارگيري ابزار و روشهاي جنگ نرم از جمله رسانهها و ديپلماسي عمومي تلاش دارند تا با ارائه تصاويري مطابق اهداف اصلي در کشور آماج يعني در هم شکستن باورها و ارادهها براي ايجاد تغيير رفتار يا ساختار، عمل کنند و مقاومت مسئولان و مردم را از آنان بگيرند، توجه به اين عامل، اهميت بالايي دارد.
3- غفلت از تلاش دشمن براي به هم ريختن صحنه واقعيتها با کوچکنمايي توان کشور و ملت ايران و بزرگنمايي توان جبهه استکبار؛
4- دلبستگي به دنيا و داشتن ضعف نفس که در هنگام محاسبه واقعيتها و يا انتخاب مسير تعيينکننده است؛
5- نگاه بخشي به واقعيتها يا نديدن همه مسائل واقعي در کنار يکديگر؛
6- خيالپردازي و يا تصور ناقص؛ که از اصل پرداخت هزينه براي آرمانها غافل بوده و با واقعيتها شعاري برخورد کند.
ج- برآورد صحيح و واقعي(واقعبيني) ضرورتي براي ادامه راه
اتخاذ تصميمات راهبردي منوط به تشخيص درست موقعيت است که با شناسايي محورهاي تهديد – فرصت و قوت – ضعف بهدست ميآيد. به عبارتي با نگاه به مزيتهاي دروني و برونمحيطي است که ميتوان به شناختي واقعبينانه رسيد و سپس راهبردهاي نيل به يک چشمانداز را که در آن آرمانها با واقعيتها پيوند ميخورد، تعيين کرد. نگاه امام خامنهاي نيز منطبق با همين اصول راهبردي است و ايشان براي محاسبات واقعبينانه و عدم تجديدنظر در آن بر اثر فشار و لغزش، ابتدا به واقعيتهاي مربوط به جبهه استکبار (تهديدات فرصتها) و سپس واقعيتهاي جبهه خودي (قوتها – ضعفها) ميپردازند که واقعيتهاي مربوط به جبهه استکبار در دو بخش فرصت و تهديد به شرح ذيل است:
1- قوتهاي دشمن(تهديدات براي ما)
1-1- تواناييهاي سياسي، اقتصادي و رسانهاي جبهه استکبار که به کمک دستگاه رسانهاي قوي خود تلاش ميکند خود را جامعه بينالملل معرفي کند؛
2-1- برخورداري جبهه استکبار از همراهي چند کشور ضعيف بهعنوان سياهيلشکر که البته بدون حمايت دولتهاي استکباري، صفر به حساب ميآيند؛
3-1- توانايي تحريف واقعيتها و جا زدن مسائل هستهاي و حقوق بشر بهجاي مشکل اساسيشان که با اصل نظام اسلامي و پيشرفتهاي آن دشمن است.
2- ضعفهاي دشمن(فرصتها براي ما)
در حالي که واقعيتها نشاندهنده وجود قوتهايي در جبهه استکبار است؛ اما اين جبهه ضعفهايي نيز دارد که عبارتند از:
1-2- بياعتباري استکبار نزد افکار عمومي که با پرونده سياه آمريکا و انگليس و صهيونيسم، کسي دروغهاي آنان را باور نميکند؛
2-2- عدم کنترل نظام سلطه بر جمهوري اسلامي که پس از انقلاب اسلامي از چنگ آنها خارج شد و الهامپذيري امروز بيداري اسلامي کشورها که رو به گسترش است، تهديد ديگري عليه جبهه استکبار به حساب ميآيد؛
3-2- جديد نبودن چالش پيش آمده و بهعبارتي وجود تجربه براي مقابله با آن؛
4-2- ضعيف شدن جبهه استکبار در روند تحولات و تغييرات سياسي و اقتصادي؛
5-2- افزايش تهديدپذيري رژيم صهيونيستي بهعنوان متحد جبهه استکبار پس از جنگهاي 33روزه و 22روزه و تحولات منطقهاي؛
6-2- مشکلات آمريکا در افغانستان و منطقه؛
7-2- بحران اقتصادي غرب.
3- واقعيتهاي مربوط به نظام جمهوري اسلامي
در کنار واقعيتهاي مربوط به دشمن، نگاه واقعبينانه ايجاب ميکند که به واقعيتهاي خودي نيز توجه شود. از ديدگاه امام خامنهاي(مدظلهالعالي) در چالش فعلي بايد واقعيتهاي مربوط به جمهوري اسلامي را در نظر گرفت و در محاسبات و برآوردهاي راهبردي گنجاند. واقعيتهايي چون:
1-3- جرئت نداشتن بدخواهان به حمله عليه مراکز، تأسيسات و شناورهاي جمهوري اسلامي ايران، در حالي که در دوران جنگ به مراکز نفتي، تأسيسات و شناورهاي ما حمله ميشد؛
2-3- پيشرفت مستمر نظام جمهوري اسلامي بهويژه دانشهاي پيچيده و انحصاري در شرايط تحريم و تهديد؛
3-3- توانمندي و اعتمادبهنفس نظام اسلامي در مقابله با تهديد؛
4-3- آثار مثبت تحولات منطقهاي بر روي موقعيت راهبردي جمهوري اسلامي ايران؛
5-3- برخورداري ايران اسلامي از منابع غني نفت و گاز و معدني؛
6-3- منابع انساني و جمعيت بانشاط و پرانرژي جوان.
پس از اين، رهبر معظم انقلاب اسلامي با مقايسه اوضاع دو طرف، تفاوت اساسي بين وضعيت ما و غرب قائل شدند و فرمودند: «مشکلات ما مانند مشکلات کوهنوردي است که در حال حرکت به سمت قله دچار مشکلاتي ميشود؛ اما حرکتش همچنان ادامه دارد. در حالي که مشکلات اقتصادي غرب همانند اتوبوسي است که زير بهمن مانده است. با توجه به اين نوع برآورد راهبردي که برخاسته از واقعبيني و نگاه به آرمانهايي است که خود بخشي از واقعيتهاي جامعه اسلامي است، جمعبندي به عدم تجديدنظر در محاسبات ميانجامد. بهعلاوه با توجه به واقعگرايي از نگاه دشمن که به قدرت، محدود است، هرگونه ضعف و عقبنشيني موجب گستاخي و زيادهخواهي او ميشود. همانگونه که در دورهاي «آنقدر گستاخ شدند که حتي هنگامي که مسئولان ما به سه سانتريفيوژ قانع شده بودند، آنها مخالفت کردند.» اين به آن معناست که در وضعيت فعلي، کساني که با انحراف و شتابزدگي ادعاي شرايط شعبابيطالب را مطرح ميکنند، در واقع با تشويق دشمن، به تشديد تحريمها و زيادهطلبي آنان کمک کردهاند./
به بهانه مذاکرات کارشناسي ايران و 1+5
آيا ايران غنيسازي 20 درصد را تعليق ميکند؟
مذاکرات دکتر علي باقري و هلگا اشميت، معاونان دکتر جليلي و کاترين اشتون، روز سهشنبه 3 مرداد 1391 (24 ژوئيه 2012) در استانبول انجام شد. دو طرف در اين مذاکرات درباره دستور کار نشست آتي ايران و 1+5 مذاکره کردند و تعيين يک دستور کار توافقي و پيشنهاد آن به دکتر جليلي و کاترين اشتون مهمترين وظيفه آنها بود. پيش از اين، يک دور نشست کارشناسي ميان ايران و 1+5 در استانبول (13 تيرماه) برگزار شده بود که هدف از آن، تبيين کارشناسي پيشنهادهاي دو طرف براي يکديگر بود. ايران در مسکو پيشنهادي به 1+5 ارائه کرد و پيش از آن هم 1+5 در بغداد پيشنهادي به ايران ارائه کرده بود. پس از نشست کارشناسي 13 تير، گروه 1+5 در بيانيهاي اعلام کرده بود که هدف از ديدار معاونان، «پر کردن شکافهاي موجود ميان دو طرف» خواهد بود. پس از نشست باقري و اشميت، «مايکلمان» سخنگوي کاترين اشتون در بيانيهاي اعلام کرد پس از مذاکرات علي باقري و هلگا اشميت، جليلي و کاترين اشتون براي تعيين چگونگي انجام مذاکرات سياسي ايران و 1+5 با يکديگر در تماس خواهند بود. در همين رابطه يک روزنامه آمريکايي نوشت: بعيد است مذاکرات ايران و 1+5 تا قبل از شهريورماه 1391 (سپتامبر 2012) از سر گرفته شود. «روي گاتمن» طي مقالهاي در «ميامي هرالد» نوشت: «سرعت گفتوگوهايي که چهاردهم آوريل (استانبول 2) آغاز شد، بسيار کند شده است و مقامات اتحاديه اروپا اکنون ميگويند بعيد بهنظر ميرسد اين گفتوگوها تا ماه سپتامبر از سر گرفته شود.» اين روزنامه درباره علت اين موضوع نوشت: «مقامات غربي، ايران را به علت ارائه پيشنهادهاي سرسختانه در مذاکرات 18 ژوئن در مسکو مسئول کند شدن روند مذاکرات ميدانند؛ اما بسياري از تحليلگران معتقدند دليل واقعي کاهش سرعت مذاکرات، انتخابات رياستجمهوري آمريکا و اکراه باراک اوباما، رئيسجمهور اين کشور براي رسيدن به توافقي است که رقيب وي، ميت رامني ميتواند از آن به عنوان مدرکي دال بر عدم حمايت کافي وي از اسرائيل استفاده کند.»
آنچه مسلم است اينکه اولين خواسته غرب و گروه 1+5 از جمهوري اسلامي ايران در دور جديد مذاکرات هستهاي که از فروردين امسال آغاز شده، تعليق غنيسازي 20 درصد بهعنوان اولين گام اعتمادساز است. در مقابل، ايران نيز در ازاي برآوردن اين خواسته، پذيرش رسمي حق ايران در برخورداري از حق غنيسازي اورانيوم ( 5/3) را خواستار شده است؛ موضوعي که آقاي دکتر جليلي در جريان مذاکرات بغداد و مسکو بهصراحت بر آن تأکيد کرد و تدبير هوشمندانهاي که طرف مقابل را در موضع انفعال قرار داد؛ چراکه آنها تصور ميکردند ايران در مذاکرات بغداد مابهازاي تعليق 20درصد لغو تحريمها را خواستار خواهد شد. هرچند تاکنون توافق مشخصي درباره گامهاي ايران و غرب حاصل نشده و تقريباً همه چيز به حسننيت 1+5 بستگي دارد؛ اما گفتوگوهاي آتي ميان دکتر جليلي و خانم اشتون تا حدودي مبين اين مسئله است که تداوم گفتوگوها ميتواند نشانگر تمايل دو طرف براي برداشتن گامهاي ملموس باشد. حال سؤال اين است که اگر غرب، حسننيت نشان دهد و حق ايران را در داشتن برنامه غنيسازي 5/3 درصد بپذيرد و جمهوري اسلامي نيز متقابلاً غنيسازي 20درصد را تعليق کند، آيا اين موضوع بهمنزله عقبنشيني کشورمان در مقابل غرب قلمداد ميشود؟ البته اين سؤال بيشتر از جانب محافل ضد انقلاب و دنبالههاي داخلي آنها مطرح ميشود که لازم است پاسخي روشن به اين جوسازيها داده شود.
اورانيومي که از اعماق زمين استخراج و پس از سير مراحل مختلف، غنيسازي ميشود، در سه سطح کاربرد دارد:
1- 5/3 تا 5 درصد که بيشتر براي توليد برق و قدرت در نيروگاهها مورد استفاده قرار ميگيرد. بيشترين کاربرد انرژي هستهاي هم همين سطح است.
2- 75/19 که به اختصار 20 درصد ميگويند و کاربرد آن براي توليد راديوايزوتوپها جهت مصارف پزشکي است.
3- بالاي 90 درصد که براي توليد سلاح اتمي انجام ميشود.
موضوع غنيسازي 20درصدي در ايران مربوط ميشود به رآکتور تحقيقاتي تهران که امروز بيش از 850 هزار نفر از هموطنانمان جهت مهار يا درمان بيماريهاي خود از توليدات آن استفاده ميکنند. اين رآکتور قبل از انقلاب بهدست آمريکاييها ساخته شد که پس از پيروزي انقلاب اسلامي ديگر سوخت آن را تأمين نکردند. ايران در سال 1993 ميلادي 200 کيلوگرم از سوخت 20 درصد را از آرژانتين خريداري کرد که اين ميزان تا سال گذشته جوابگوي نياز رآکتور تهران بود. تابستان 1388 ايران در نامهاي به آژانس بينالمللي انرژي اتمي خواستار تأمين 120 کيلوگرم از اين نوع سوخت طبق مقررات آژانس شد. آژانس نيز برخلاف رويه معمول، اين موضوع را به سه کشور آمريکا، فرانسه و روسيه ارجاع داد. پس از مذاکرات فشرده ايران با اين سه کشور در پاييز و زمستان همان سال و در جريان مذاکرات وين 1 و 2 آنها اعلام کردند که ايران براي اين ميزان سوخت 20درصدي بايد 1200 کيلوگرم از ذخاير اورانيوم 5/3 درصدي خود را که غنيسازي کرده، به خارج از کشور منتقل کند. در آن مقطع، انجام اين مبادله يک پيروزي بزرگ براي جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشد؛ چراکه عملاً قطعنامههاي غيرقانوني شوراي امنيت ( 1737،1747،1803،1835) که نکته کليدي آنها تعليق غنيسازي 5/3 درصد در ايران بود، زيرسؤال ميرفت. در ادامه مذاکرات، جمهوري اسلامي ايران ضمن موافقت با انجام اين مبادله ابتدا سه شرط درباره (همزماني، تدريجي و مکان مبادله ) مطرح کرد – شروطي که هيچ خللي در اصل مبادله، ايجاد نميکرد- که بعدها با لحاظ شرايطي، از دو تاي آنها يعني مکان و تدريجي بودن کوتاه آمد. غربيها اصرار داشتند که ايران بايد 1200 کيلوگرم را يکجا به آنها تحويل دهد و آنها نيز يک سال بعد 120 کيلوگرم سوخت20درصد را در اختيار ايران قرار دهند. بعد مشخص شد که غربي¬ها هيچ ارادهاي براي انجام مبادله ندارند و فقط ميخواهند عامل بازدارنده را که همان ذخاير 5/3 درصدي بود، از ايران بگيرند و متعاقب آن، فشارهاي آمريکا و رژيم صهيونيستي افزايش يابد تا تهران مجبور به عقبنشيني شود و در نهايت در انزوا قرار گيرد. مهرماه سال 88 ايران 1500 کيلوگرم اورانيوم 5/3 درصدي ذخيره کرده بود. با اين اوصاف، جمهوري اسلامي ايران نميتوانست سرنوشت اين تعداد از هموطنانمان را به بازيهاي سياسي غرب گره بزند و درواقع بهانه موجه براي انجام غنيسازي 20 درصد را پيدا کرد که از بهمن 88 تاکنون و براساس گزارش آخر مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي تاکنون بيش از 146 کيلوگرم از اين نوع اورانيوم را غنيسازي کرده که بيش از مقدار لازم براي عمر باقيمانده رآکتور تهران است چراکه قرار است رآکتورهاي ديگري با سوخت متفاوت جايگزين شوند. حال اين سؤال را ميتوان مطرح کرد که اگر مبادله سوخت انجام ميشد، آيا ايران ميتوانست غنيسازي 20 درصد انجام بدهد؟ قطعاً نه، چراکه با جنگ رواني غرب اينطور وانمود ميشد که ايران به سمت ساخت سلاح اتمي پيش ميرود.
بنابراين در چنين شرايطي که نياز ما برآورده شده، کف مطالبات و چانهزني ايران از 5/3 به 20 درصد افزايش يافته است. اگر غرب حسننيت داشته باشد، ايران نيز ميتواند درباره توقف يا ادامه غنيسازي 20 درصد با آنها وارد بحث و معامله شود.
ايران بعد از تحريم نفت
در يازدهم تيرماه امسال بالاخره كشورهاي غربي آخرين كارت خود در حوزه تحريم اقتصادي ايران را رو كردند و خريد نفت از جمهوري اسلامي ايران را متوقف کردند. غرب معتقد است كه اين مرحله از تحريم¬ها، فلجكننده است و زيان اقتصادي زيادي را به ايران وارد مي¬كند و در شرايطي كه تورم و ساير مشكلات اقتصادي ايران افزايش يافته، مي¬تواند در كوتاهمدت منجر به تغيير رفتار و عقب¬نشيني جمهوري اسلامي از مواضع خود به¬ويژه در موضوع هستهاي شود. با وجود جنگ رواني غرب در اين زمينه، مقامات كشورمان بر عقب¬نشيني نکردن از مواضع اصولي نظام تأكيد دارند و معتقدند با صبر و استقامت مي¬توان تحريم¬هاي نفتي غرب را خنثي كرد. واقعيت هم اين است كه چنانچه جمهوري اسلامي ايران بتواند از اين مرحله از تحريم¬ها موفق بيرون آيد، ابزار غربي تحريم را كه بيش از دو دهه است در مسير پيشرفت كشورمان سنگ¬اندازي مي-كند، به¬شكلي اساسي خنثي کرده و كارآيي آن را از بين خواهد برد تا جايي¬كه غرب ديگر به فشار از طريق تحريم اميدي نخواهد داشت. سؤال اين است كه با وجود تحريم¬هاي گسترده غرب در حوزه نفت و حوزه¬هاي مربوط به آن، همچون تحريم بيمه نفتكش¬ها آيا ايران مي¬تواند بر اين تحريم¬ها غلبه كند؟ تاكنون چه اقداماتي در جهت مقابله با تحريم نفت انجام داده و آخرين وضعيت فروش نفت كشورمان چگونه است؟ با آگاهي از فشارهاي موجود در تحريم نفت و تلاش گسترده رقباي نفتي ايران براي پركردن جاي خالي ايران در بازارهاي نفتي، در اين نوشته به فرصت¬هاي مقدور و راه¬هاي جايگزين ايران در وضعيتي كه غربي¬ها تمام توان خود را براي جلوگيري از فروش نفت ايران به¬كار بسته¬اند، مي¬پردازيم.
بررسي توانايي ايران در غلبه بر تحريم نفت
واقعيت اين است كه تحريم¬هاي اخير نفت و بيمه، مشكلات زيادي را براي فروش نفت ايران به¬وجود آورده است. در حالي¬كه سهم صادرات ايران در روزهاي قبل از تحريم نفت تقريباً دو ميليون و دويست هزار بشكه در روز بود، اين رقم اكنون به تقريباً يك ميليون و يكصد هزار بشكه در روز كاهش يافته است. گفته مي¬شود زيان ناشي از كاهش فروش نفت ايران، روزانه نزديك به 60 تا 70 ميليون دلار است. در كنار اين جلوگيري غربي¬ها از بيمه نفتكش¬هاي ايراني و كشتي¬هاي حامل محصولات پتروشيمي ايران وضعيت سختي را براي صنعت نفت كشور به¬وجود آورده است و از آن¬جا كه اقتصاد ايران وابسته به درآمدهاي نفتي است، مشكلات اقتصادي زيادي بر كشور تحميل ميشود. در عينحال، با توجه به ساير واقعيت¬هاي اقتصاد بين¬الملل و ديگر توانمندي-هاي كشور در صنايع پيراموني نفت، مي¬توان ادعا كرد كه هرچند در وضعيت كنوني، تحريم نفت سبب مشكلات اقتصادي شده، اما اين وضعيت، شكننده خواهد بود و حربه تحريم نفت در ميان¬مدت كارآيي خود را از دست خواهد داد. در واقع، تحريم نفتي ايران بر پايه¬هاي سست و شكننده¬اي بار شده و بعد از چند ماه شكست خواهد خورد. عواملي كه برنامه تحريم را به شكست مي¬كشاند، در دو بعد فرصت¬ها و توانمندي¬هاي ايران و همچنين اقدامات جايگزين ايران بعد از تحريم نفت دسته¬بندي مي¬شوند:
الف) فرصت¬ها و توانمندي¬هاي ايران در خنثي كردن تحريم نفت:
1- رونق توليد و صادرات محصولات نفتي با وجود تحريم
سرمايه¬گذاري ايران در توليد محصولات نفتي و صادرات آنها به¬جاي صادركردن نفت خام، امروزه به نتايج مطلوبي رسيده و ظرفيت مناسبي را فراهم كرده تا بخشي از نفت خام استحصال¬شده در داخل، به مواد پتروشيمي تبديل و به خارج صادر شوند. به¬گفته يكي از مسؤلان نفتي، امروزه مراکز پژوهشي در صنعت نفت به بلوغ خود رسيدهاند و اين شکوفايي به گونه¬اي است که امور بزرگ عملياتي و پژوهشي در داخل کشور و به دست متخصصان و نيروهاي توانمند بومي و داخلي انجام مي¬پذيرد و نبايد از نظر دور داشت که در وضعيت فعلي و با توجه به تحريم¬ها، پژوهشگران صنعت نفت کشور توانسته¬اند در پروژه¬هاي بزرگ، گامهاي مؤثر بردارند. همچنين به¬گفته مديرعامل هلدينگ پتروشيمي نفت و گاز پارسيان، عملکرد شرکتهاي پتروشيمي در سه ماهه امسال بهتر از شش ماهه سال قبل ارزيابي مي¬شود و بررسي گزارشهاي سه ماهه، نشان از رشد سودآوري سهام شرکتهاي پتروشيمي و درآمدزايي اين شرکتها دارد.
بعد از اجراي تحريم¬هاي نفتي غرب، رسانه¬هاي غربي و ضدانقلاب، تبليغات منفي زيادي را به¬راه انداختند مبني بر اينكه صادرات محصولات پتروشيمي ايران 90 درصد كاهش يافته است؛ اما چنانچه كاهش درآمدي در بخش صادرات محصولات پتروشيمي مشاهده مي¬شود. ناشي از كاهش قيمت نفت است. همچنين كاهش خريد محصولات پتروشيمي ايران بيشتر از جانب كشورهاي اروپايي و كرهجنوبي است. اين در حالي است كه معاون وزير نفت در امور پتروشيمي مي¬گويد: هماکنون درخواستهاي زيادي از برخي کشورها داريم که به علت محدوديت سقف توليد، قادر به پاسخگويي همه متقاضيان نيستيم. به¬گفته وي، صادرات محصولات پتروشيمي، از نظر ارزش 25 درصد و از نظر وزني، 11 درصد نسبت به سال قبل رشد داشته است که اين آمار، نشان ميدهد صنعت پتروشيمي، در فروش محصولات خود با هيچ مشکلي مواجه نيست. همچنين رئيس کل گمرک ايران، ارزش صادرات غير نفتي سه ماهه نخست امسال را 8 ميليارد و 900 ميليون دلار برآورد کرد. در ميان کالاهاي غير نفتي از نظر ارزش، محصولات پتروشيمي مانند کود اوره، پلياتيلن و قير در صدر قرار دارند كه بيشتر به کشورهاي عراق، چين، امارات متحده عربي و افغانستان صادر شده است.
ميزان ارزآوري صنايع پتروشيمي به¬گفته مديرعامل شرکت ملي صنايع پتروشيمي به اين شكل است كه سال گذشته پيشبيني صادرات 6/11 ميليارد دلاري را داشتيم؛ اما رقم صادرات به ميزان 3/14ميليارد دلار محقق شد، امسال نيز برنامهريزي براي تحقق صادرات 5/16 ميليارد دلاري است. بيات روند کاهش قيمت نفت را بر بازار پتروشيمي مؤثر خواند و گفت: رقم صادرات 5/16 ميليارد دلار محصول پتروشيمي در سال 91 با در نظر گرفتن همه عوامل، ازجمله نوسانهاي قيمت نفت که بر صنعت پتروشيمي تأثيرگذار است، صورت گرفته و تحقق آن دور از انتظار نيست.
بنابراين با وجود كاهش قيمت محصولات پتروشيمي و نيز با وجود كاهش خريد توليدات پتروشيمي ايران از سوي اروپا، ايران از توان مديريت اين موضوع برآمده و محصولات پتروشيمي خود را در كشورهاي آسيايي و آفريقايي به¬فروش مي¬رساند. هند ازجمله بازارهاي پرمصرف محصولات پتروشيمي ايران است. بازار 2/1 ميليارد نفري هند نهتنها از لحاظ بزرگي که از لحاظ حملونقل نيز براي ايران داراي مزيت است. فاصله نسبتاً نزديک دو کشور، حملونقل کالا با کشتيهاي کوچک اما با تناوب زياد را براي دو طرف اقتصادي ميسازد.
علاوه بر اين، جمهوري اسلامي ايران، سه پالايشگاه در حال ساخت دارد كه قرار است با بودجه خاص به-سرعت تا پايان سال ساخته شود. اين سه پالايشگاه مي¬توانند روزانه بين 300 تا 400 هزار بشكه از نفت خام كشور را پالايش كنند و از درصد خام¬فروشي نفت كاسته مي¬شود، ضمن اينكه ارزش¬افزوده و ارزآوري محصولات پتروشيمي بسيار بيشتر از فروش نفت خام است.
2- اراده شكننده مشتري¬هاي سنتي نفت ايران در همراهي با تحريم¬ها
در بين كشورهاي اروپايي، يونان، ايتاليا و اسپانيا مشتريان سنتي نفت ايران هستند كه اكنون در اوضاع وخيم اقتصادي قرار دارند و با اكراه تن به تحريم¬ ايران داده¬اند. انتقال نفت ايران به اين كشورها از طريق شرکتهاي خصوصي توليدکننده فرآوردههاي نفتي آنها بوده و همين موضوع، منفذي براي فرار اين كشورها از برنامه تحريم ايران است. ديگر اينكه پالايشگاه¬هاي اين كشورها بر اساس نفت خام ايران برنامهريزي شده است و باتوجه به سابقه تفاهم و آسان بودن همکاريهاي مشترک در معاملات گذشته، استفاده نکردن از نفت ايران، فشار زيادي به آنها مي¬آورد. با وجود همراهي اين كشورها با برنامه تحريم، پيش¬بيني مي¬شود در ميانمدت بهدنبال بهرهمندي مجدد از نفت ايران برآيند. البته بايد گفت اين كشورها خريد نفت از ايران را به¬طور كامل قطع نكرده بلكه كاهش داده¬اند.
3- دشواري قابل توجه جايگزيني نفت ايران
نفت هر كشور كيفيت متفاوتي با نفت ساير توليد¬كنندگان اوپك دارد. در حال حاضر بيش از50 پالايشگاه در جهان از نفت ايران استفاده ميکنند. جايگزيني عملي نفت ديگر فروشندگان به همان نحوه و با فرمول نفت ايران باتوجه به روند مستمر قبلي صدور نفت ايران به اين پالايشگاهها مشكلاتي را به¬همراه دارد. اگرچه در کوتاهمدت ادعاي جايگزيني نفت ايران عملي است؛ اما در بلندمدت جايگزيني آن صرفنظر از ايرادات ديگر که به لحاظ فني و کيفي قابل تأمل و جدي بهنظر ميرسد، از نظر تبديل و ارائه آن از سوي ديگر بازيگران نفتي يعني فروشندگان، دشوار خواهد بود. بايد گفت مدت شش ماهه¬اي كه آمريكا براي خريداران اروپايي نفت ايران در نظر گرفته بود كه سيستم پالايشگاهي خود را بر مبناي نفت ديگر كشورها تغيير دهند، سبب نشده تا همه اين كشورها بتوانند در اين كار موفق شوند و همچنان نفت ايران مناسب پالايشگاه¬هاي آنان است. از اينرو افزايش توليد 5/2 ميليون بشکهاي نفت عربستان در روز براي جبران كمبود ناشي از تحريم نفت ايران نمي¬تواند در بلندمدت كارساز باشد، چراكه كيفيت آن با نفت ايران متفاوت است. نفت صادراتي ايران، سنگين و ترش است، در حالي که نفت کشورهايي چون عربستان، ليبي يا آفريقاي غربي، سبک و شيرين هستند. اين بدان معنا است که نفت اين کشورها حاوي سولفور کمتري است و بيشتر مناسب تهيه فراورده¬هايي چون بنزين است، در حالي که نفت سنگين ايران که حاوي سولفور بيشتري است، براي فراوري به ديگر محصولات مشتق از نفت، هزينه کمتري ميبرد. نفت عربستان حتي براي برخي کشورهاي آسيايي از جمله هند نيز مناسب نيست. به نوشته سايت «بيزينس رکوردر» آمريکا، از آنجا که پالايشگاههاي نفت هندوستان با تکنولوژي پالايش خوراک نفت خام سنگين با آپيآي 28 و 29 ساخته شده و بايد نفت خام خود را از کشوري مانند ايران که نفت سنگين دارد، تهيه کند؛ از اينرو عربستان که نفت خام سبک با آپيآي 38 تا 41 دارد، براي آنکه نفت خام متناسب با پالايشگاه هند را تأمين کند، بايد نفت خام عرب متوسط با آپيآي 36 و نفت عرب سنگين با آپيآي 36 را با هم مخلوط کند تا براي پالايشگاه هند قابل استفاده باشد.
اين مشكلات سبب شده تا خريداران اروپايي نفت ايران بهسوي روسيه روي آورند و از آنجا كه كيفيت نفت روسيه شبيه نفت ايران است، براي خريد نفت روسيه صف بكشند. كارشناسان معتقدند نفت سنگين اورال روسيه با نفت سبک منطقه ولگا در سيبري غربي، ترکيبي مناسب براي جايگزيني نفت ايران براي پالايشگاههاي اروپايي است که همچنان با سيستم متكي به نفت ايران فعاليت ميکنند. به¬هر حال، اين موضوع در بلندمدت نيز نمي¬تواند پاسخگوي نياز اروپا باشد، چراكه فارغ از توان پاسخگويي روسيه به نياز نفتي اروپا، باج¬گيري¬هاي اين كشور در فروش گاز به اروپاييان، كشورهاي غربي را وا مي¬دارد كه همچنان براي رفع موانع خريد نفت از ايران تلاش كنند.
نكته اساسي¬تر اينكه خريد نفت روسيه، تقويت موضع كرملين، رقيب راهبردي آمريكاست. به¬همين دليل، شخص اوباما با خريد نفت از روسيه مخالف است. وي در پاسخ به كنگره گفته است: ما نبايد نفت ايران را تحريم كنيم، چراكه سود اين كار به جيب رقيب ديرينه ما، روسيه، مي¬رود. ميدان¬داري روسيه كه ذخاير راهبردي زيادي هم دارد، در حالي¬كه اروپا و آمريكا درگير مشكلات اقتصادي هستند، در بلندمدت به¬ضرر جبهه غربي است.
4- پيچيدگي بازار معاملات نفت از نگاه خريداران
همچنان¬كه گفته شد، هر كشور متقاضي و خريدار نفت لازم است براي تبديل نفت خام و تهيه محصولات نفتي، پالايشگاه¬هاي خود را بر مبناي نفت فروشنده ايجاد كند و اين كار در ظرف زماني چندساله انجام ميگيرد. يك كشور متقاضي نمي¬تواند هر سال سيستم پالايشگاهي خود را تغيير دهد. از اين رو متقاضي نفت به¬دنبال فروشندگاني است كه فروش نفت به وي را طي مدت طولاني تضمين كند. هر خريدار ميبايست رفتارهاي احتمالي فروشنده را محاسبه كند. در كنار اين موضوع، حجم بالاي معامله نفت و هزينه¬هاي كلان حملونقل، بيمه و… بازار معاملات نفتي را با پيچيدگي زيادي مواجه كرده است؛ مثلاً صرفنظر از اينكه به-لحاظ تفاوت كيفيتي، نفت عربستان نمي¬تواند به¬سادگي جايگزين نفت ايران شود و امکان عملي عرضه فيزيکي آن که به جز منطقه خليجفارس و تنگه هرمز عملاً راه عبوري قابل اتکايي ندارد، نکته مهم ديگري درباره ظرفيت توليد نفت عربستان وجود دارد که قابل چشمپوشي نيست و آن، بحران¬ داخلي اين كشور و همچنين كشور آشفته ليبي به¬عنوان ديگر كشور جايگزين نفتي است. در حال حاضر، بيداري اسلامي جامعه عربستان را به تحرك واداشته و تضميني نيست كه نظام پادشاهي اين كشور بتواند حافظ منافع غرب در حوزه انرژي باشد. مشاهده شده كه در اثر نهضت بيداري اسلامي در مصر، چندين بار لوله¬هاي انتقال گاز به رژيم صهيونيستي منفجر شد؛ بنابراين اروپا و آمريكا كه نيازمند امنيت انتقال انرژي هستند، با مشكلات زيادي مواجهند. اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران در بين كشورهاي صادركننده نفت از بيشترين امنيت برخوردار است و در تأمين امنيت انتقال انرژي اقتدار بالايي دارد.
5- نزديك¬شدن به فصل سرما
اروپاييان تنها دو ماه ديگر در فصل گرما قرار دارند و بعد از اين مدت نسبتاً كوتاه بايد مقدمات ذخيره¬سازي نفت را براي استفاده در پاييز و زمستان فراهم كنند. بر اين اساس، وضعيت سنگين براي فروش نفت ايران بعد از دو ماه شكسته خواهد شد. نياز جهان به نفت در زمستان حدود 93 ميليون بشكه در روز است و در حال حاضر كه فصل گرماست، عربستان و روسيه در اوج توليد هستند تا بتوانند كمبود نفت ايران را جبران كنند. چون زمستان فرا رسد، اين دو ديگر توان جبران نفت ايران را ندارند. طبيعي است كه در آن وضعيت، قيمت نفت به¬طور محسوسي افزايش خواهد يافت و مشكلات اقتصادي غرب، تاب تحمل قيمت بالاي نفت را ندارد. پيش¬بيني مي¬شود در اين موقعيت، اروپا بار ديگر به نفت ايران رجوع كند.
ب) فرصت¬¬يابي¬هاي جديد ايران براي صادرات نفت بعد از تحريم:
1- استفاده از ظرفيت بخش خصوصي
يكي از طرح¬هاي مقابله با تحريم نفت، فعال¬كردن بخش خصوصي در فروش نفت است. به¬گفته رئيس اتحاديه صادركنندگان نفت، بخش خصوصي، محدوديتي در حوزههاي صادرات نفت خام ندارد و حجم صادرات نفت اين بخش، حدود 500 هزار بشکه در روز است. البته بخش خصوصي بازاريابي مستقل خود را خواهد داشت و وارد بازارهاي نفت ايران نخواهد شد. اين موضوع براي متقاضيان اروپايي نيز خوشايند خواهد بود، چراكه آنها نيز به¬دنبال راه¬هاي دور زدن تحريم¬ها هستند و در حال حاضر برخي از پالايشگاههاي اروپايي به دليل غير اقتصادي بودن، ورشکسته شدهاند و از اين رو صاحبان جديد آنها باوجود تحريمهاي نفت ايران، حاضر شده-اند براي نجات خود، با بخش خصوصي ايران براي واردات نفت، قرارداد امضا کنند.
2- توليد بر اساس بيع متقابل
ايران سرمايه¬گذاري در برخي مناطق نفتي را بر اساس بيع متقابل انجام داده است. بدين معنا كه برخي شركت¬هاي بزرگ نفتي در ميادين نفتي ايران سرمايه¬گذاري كردهاند و اكنون در حال استخراج نفت هستند تا سهم سرمايه¬گذاري خود را ببرند. هرگونه اخلال در اين روند، مضرات اقتصادي زيادي را متوجه اين شركت-ها مي¬كند. براي مثال، شركت اِني ايتاليا با سرمايه¬گذاري در يكي از فازهاي نفتي ايران قرار است در مقابل، حداقل دو ميليارد دلار نفت از ايران خريداري كند.
3- افزايش خريد چين، هند و تايوان
بر اساس اخباري كه رويترز منتشر كرده است، خريدهاي نفتي چين، هند و تايوان از ايران بعد از تحريم نهتنها كاهش نداشته بلكه از افزايش چشم¬گيري نسبت به سال قبل برخوردار بوده است. رويترز با اشاره به افزايش واردات نفت سه کشور از ايران در نخستين ماه اجراي تحريم نفتي غرب، اعلام کرد واردات نفت چين، هند و تايوان از ايران در اين ماه به ترتيب با رشد 54 درصدي، 27 درصدي و 216 درصدي روبهرو خواهد شد. رويترز، به نقل از مؤسسه «پترولاجستيکس» اعلام کرد چين با افزايش قابل توجه واردات نفت از ايران به بزرگترين خريدار نفت ايران در ماه جولاي تبديل خواهد شد. بر اساس اين گزارش، انتظار ميرود چين با دريافت تخفيفهايي واردات خود را از اين کشور از 430 هزار بشکه در روز در ماه ژوئن، به روزانه 890 هزار بشکه در ماه جولاي افزايش دهد که اين ميزان برابر با 54 درصد کل صادرات نفت ايران خواهد بود. ميزان واردات چين از ايران در سال 2011 بهطور متوسط برابر با 480 هزار بشکه در روز بوده است. بر اساس اين گزارش، اگر اطلاعات نهايي گمرک چين اين ارقام را تأييد کند، اين اقدام چين، دهنکجي بزرگي به آمريکا خواهد بود. همچنين انتظار ميرود خريدهاي نفتي هند از ايران از 264 هزار بشکه در روز در ماه ژوئن به 335 هزار بشکه در روز در ماه جولاي افزايش يابد و اين ميزان از متوسط واردات سال گذشته اين کشور از ايران برابر با 326 هزار بشکه نفت در روز بيشتر خواهد بود. بدين ترتيب، واردات نفت هند از ايران نيز در ماه جولاي با رشد 27 درصدي روبهرو خواهد شد. چند روز قبل نيز ايسنا گزارش داد كه هند اولين محموله نفت ايران را پس از اجراييشدن تحريمهاي اتحاديه اروپا عليه صادرات نفت ايران دريافت کرده است. نفتکش ايراني «موشن» که 298هزار و 731 تن گنجايش دارد، در بندر وادينار در گجارات اين محموله نفتي را تخليه کرده و «اسپيباريا» يکي از مسئولان بندر وادينار، ورود اين نفتكش به بندر را تأييد كرده است.
طبق گزارش رويترز،تايوان نيز محمولهاي برابر با 65 هزار بشکه در روز از ايران وارد خواهد کرد که اين محموله نيز از متوسط واردات اين کشور از ايران در سال 2011 برابر با 30 هزار بشکه، افزايش بيش از دو برابري خواهد داشت. به نوشته اين گزارش، افزايش واردات چين و هند، دو واردکننده بزرگ آسيا در سال گذشته، بر خلاف ژاپن و کرهجنوبي بوده است. انتظار ميرود ژاپن در ماه جاري ميلادي 98 هزار بشکه در روز، نفت از ايران وارد کند که بيش از يکسوم نسبت به سال گذشته کمتر است و کره جنوبي نيز به علت مشکلات بيمه، توانايي واردات نفت را ندارد.
4- بازارهاي جديد آفريقايي
ايران تاكنون يكي از صادركنندگان عمده نفت به آفريقاي جنوبي بوده و با تأمين 29 درصد نياز آفريقاي جنوبي به نفت خام، بزرگترين تأمينکننده نفت اين کشور بهشمار ميرفته اما به¬سبب فشارهاي آمريكا اكنون اين وضعيت با مشكل مواجه شده است. در عين¬حال، ايران از توان بازاريابي در آفريقا برخوردار است و بعد از اجرايي شدن تحريم¬هاي اخير توانست با كنيا موافقتنامه فروش نفت امضا كند. حجم نفتي که بر اساس اين موافقتنامه قرار است به کنيا صادر شود، 4 ميليون تن در سال، معادل 30 ميليون بشکه در سال يا 80 هزار بشکه در روز اعلام شده است. همچنين اخيراً وزيران نفت و انرژي زيمبابوه و تاجيکستان از آغاز مذاکراتي براي واردات نفت خام از شرکت ملي نفت ايران خبر داده بودند.
5- كنسرسيوم شركت¬هاي بيمه داخل در مقابله با تحريم بيمه كشتي¬ها
گفته شد كه يكي ديگر از ابعاد تحريم¬هاي جديد غرب در زمينه نفت، تحريم بيمه كشتي¬هاي صادركننده محصولات پتروشيمي ايران و نفت¬كش¬هاي ايراني است. براي مقابله با اين شرايط، کنسرسيومي متشکل از شرکتهاي بيمه داخلي با هدف بيمه کردن کشتيهاي حامل محصولات پتروشيمي تشكيل شده كه همه کشتيهاي داخلي و خارجي حامل محصولات پتروشيمي را تا مقصد، بيمه ميکند و دولت نيز تضمين لازم را براي تأمين بيمه اين محصولات، ارائه کرده است. ايران با راه¬اندازي بيمه خوداتكايي كه يك بيمه معتبر داخلي است، بيمه كشتي¬ها و نفتكش¬هاي خود را بر عهده گرفته است كه براي متقاضيان خارجي نفت نيز معتبر است. برنامه ديگر ايران، تحويل نفت در مقصد است. يعني اينكه به¬جهت نوبودن ناوگان حملونقل دريايي ايران، كشورمان خود خطر صادرات نفت تا مقصد خريدار را مي¬پذيرد و نيازي به بيمه بينالمللي نيست.
6- موافقت هند و ژاپن با بيمه کشتيهاي حمل نفت ايران
در حالي¬كه كشورهاي اروپايي بيمه نفتكش¬هاي ايراني را تحريم كرده¬اند، هند به¬عنوان يكي از بزرگترين خريداران نفت ايران با پوشش محدود بيمهگران هندي براي کشتيهاي حملکننده نفت ايران موافقت کرد. شرکتهاي بيمه داخلي هند اجازه يافتند تا پوشش 50 ميليون دلاري خسارت آلودگي و صدمات شخصي براي مالکان کشتي حملکننده نفت ايران را فراهم کنند، همچنين آنها پوشش بيمه 50 ميليون دلاري بدنه و موتور کشتي را بهمنظور حمايت از کشتيها در برابر خسارات فيزيکي تأمين خواهند کرد. اين مجوز، اجازه ميدهد که پالايشگاهها از هرگونه اختلال در تأمين نفت جلوگيري کنند. بر اين اساس، شرکت کشتيراني هند توانايي از سرگيري انتقال نفت ايران را بهدست آورده است.
در همين زمينه بايد گفت پايگاه خبري «بيزينستايمز» بهتازگي اعلام كرد پارلمان ژاپن با اعطاي ضمانتهاي دولتي براي بيمه محمولههاي نفتي ايران موافقت کرده که به موجب آن، به دولت ژاپن اجازه داده ميشود هر تانکر نفت ايران را به ميزان حداکثر 6/7 ميليارد دلار در برابر حوادث احتمالي تحت پوشش بيمهاي قرار دهد. همچنين سه مقام پالايشگاهي ژاپن در روزهاي اخير اعلام كردند كه ژاپن بهزودي با بيمه مستقل خود، اولين محموله نفت ايران را در جزيره خارک بار خواهد زد. طبق گفته آنان، دو شرکت ژاپني به نامهاي «نفت و انرژي جي ايکس نيپون» و «ايدميتسو کوسان» احتمالاً در 20ژوئيه در جزيره خارک حدود يکميليون و 700هزار بشکه نفت ايران را بهوسيله نفتکش غولپيکر ريوهو ماري كه تحت حمايت دولت ژاپن است، به مقصد ژاپن بار خواهند زد.
7- تغيير آرايش ناوگان دريايي نفت ايران براي مقابله با تحريم
جبهه غربي علاوه بر تحريم نفتي ايران، جنگ رسانه¬اي را هم عليه ايران به¬كار گرفته و هر روز اخبار منفي زيادي را عليه صنعت نفت كشور منتشر مي¬كند. در روزهاي اخير، خبرگزاري رويترز مدعي شد در حالي كه چين و هند از کشتيراني جمهوري اسلامي ايران درخواست کرده¬اند که نفت وارداتي اين کشورها از ايران با نفتکشهاي ايراني ارسال شود، شرکت ملي نفتکش ايران، کشتيهاي کمي در اندازه مورد نياز براي برآوردن نياز حداقل يکي از پالايشگاههاي هند دارد. اين در حالي است كه به¬گفته جمال مياحي، مدير امور فني شرکت ملي نفتکش، ايران با در اختيار داشتن 47 فروند کشتي نفتکش با ظرفيت حمل سالانه 11 ميليون تن نفت خام و فراورده نفتي، چهارمين ناوگان بزرگ حمل دريايي نفت جهان را در اختيار دارد. از اين رقم 43 فروند نفت خام ، سه فروند فراوردههاي نفتي و يك فروند گاز مايع را منتقل مي¬كنند. در هفته¬هاي اخير، برنامه¬ريزي براي اضافه¬شدن 13 کشتي جديد به ناوگان حملونقل نفتي ايران انجام شده كه با اين حساب، ظرفيت حمل نفت دريايي ايران طي يك¬سال آينده به يک ميليارد بشکه افزايش مي¬يابد. اين ناوگان مي¬تواند 18 ميليون تن نفت خام را جابهجا كند و به¬اين ترتيب، دومين ناوگان بزرگ جهان و جوانترين ناوگان دريايي نفت خام جهان به ايران تعلق ميگيرد. هماکنون شرکت نفتکش ايران با شرکت¬هاي خارجي همچون شل، توتال فرانسه و استات اويل هيدرو نروژ فعاليت ميکند و در وضعيت فعلي، کشتيهاي نفتکش ايران در بيش از 50 بندر جهان نفت تخليه و بارگيري ميکنند که مبدأ و مقصد بسياري از اين کشورها غيرايراني هستند. اين ناوگان گسترده ايران در حالي كه از تجربه مهم انتقال نفت در دوران جنگ تحميلي – انتقال حدود 4 ميليارد بشكه نفت در هشت سال زير آتش ارتش بعث- برخوردار است، مي¬تواند نفت كشور را به بازارهاي جديد منتقل كند. با توجه به وجود کشتيهاي مازاد در ناوگان نفتکش ايران، برخي از اين کشتيها از چند سال گذشته تاکنون براي سودآوري بيشتر در خطوط انتقال نفت دريايي اروپا و براي شرکت¬هاي بزرگ نفت جهان همچون شل انگليس و توتال فرانسه مشغول به کار بودند؛ اما در هفته¬هاي گذشته، ايران در مقابله با تحريم¬هاي اروپا از 10فروند نفتكش خود در اروپا، هفت نفتکش غول¬پيكر را فراخواند تا در مسيرهاي ديگري فعاليت كنند. اين اقدام علاوه بر مقابله با تحريم¬ها مي¬تواند سودآوري بيشتري نيز براي كشور داشته باشد. به-گفته يكي از مقامات، علاوه بر اينكه به¬سبب تحريم¬ها ناوگان ايران نياز داشت كه اين نفتکش¬ها به خدمت خودش درآيند، جابهجايي دريايي نفت خام در مسيرهاي شرق و جنوب شرق آسيا از نظر کرايه حمل، سودآوري بيشتري براي نفتکشهاي ايراني دارد. ضمن اينكه با توجه به حلوفصل مشکلات بيمه و مؤسسات ردهبندي در اوضاع فعلي هيچگونه مشکلي براي تردد کشتيهاي نفتکش ايران در هيچيک از آبراههاي بينالمللي جهان وجود ندارد. بر اين اساس، پيشبيني ميشود با خروج کشتيهاي نفتکش ايران از بازار اروپا، شوک رواني خروج اين تعداد کشتي غولپيکر منجر به افزايش چندباره هزينه حمل دريايي نفت براي پالايشگرهاي اروپايي شود که با توجه به اوضاع اقتصادي منطقه يورو، تحميل اين هزينههاي اضافي مشکلات بيشتري را ايجاد خواهد کرد.
نتيجه¬گيري
از مجموع آنچه گذشت، اين فرضيه تأييد مي¬شود كه تحريم نفت ايران وضعيت شكننده¬اي دارد و در ميانمدت نمي¬تواند پابرجا بماند. ايران با سابقه 100 سال توليد و فروش نفت و با ناوگان دريايي قدرتمند و نوين، اكنون جايگاهي مهم در عرصه توليد و صادرات نفت دنيا دارد كه نمي¬توان به¬سادگي آن را ناديده گرفت. هرچند با وجود تحريم¬هاي گسترده غرب در حوزه نفت و بيمه كشتي¬ها، مشكلات زيادي براي فروش نفت كشور ايجاد شده و ضررهاي اقتصادي نيز متوجه ما شده است؛ اما مي¬توان پيش¬بيني كرد كه افزايش قيمت نفت طي ماه¬هاي آينده نه¬تنها اقبال به نفت ايران را افزايش مي¬دهد، بلكه ضررهاي اقتصادي را نيز جبران خواهد كرد. شايد ضررهاي كنوني از اين جهت كه مسئولان كشور، مديريت بهتري در هزينه¬كردن درآمدهاي كلان نفتي اعمال كنند، تجربه خوبي نصيب ما کند.