دگرگونی ارزشهای الهی
معاویه پس از صلح با امام حسن مجتبی (ع) و احساس امنیت از ناحیۀ آن فروغ امامت ،برای جلوگیری از سقوط سلطنت خود و تثبیت آن در خاندانش با غلظت و شدت فراوان به تحریف ارزشها روی آورد.
دگرگون سازی سخنان رسول اکرم (ص) و توجیه آنها به نفع بنی امیه و علیه اهل بیت (ع) کاری رایج گردید[1] ،سازماندهی فرقه های منحرف به نام اسلام ،دامن زدن به آتش تعصبات قومی و امتیازات نژادی و افتخارات طایفه ای ،باب نمودن طعن و هجو قبایل به هم و فضیلت عرب بر عجم و قریش بر غیر آن،ترویج اشعار عصرجاهلی به جای قرآن و حدیث و احیاء شعائر وسنت های جاهلیت عرب که با روح دیانت و سنت نبوی در تباین بود- ازدیگر حرکت های تبلیغی امویان بود.[2] جاحظ، امویان را نخستین کسانی می داند که آشکارا در تاریخ اسلامی ،رسوم و آداب دینی ،بدعت به وجود آوردند و سعی کردند از شاهان ایران و روم شرقی( بیزانس) پیروی نمایند.[3] امویان به دلیل مصالح و منافع شخصی و مقتضیات اجتماعی، اسلام آوردند. آنان اسلام را نه به عنوان ایین بلکه همچون عاملی برای رسیدن به مقاصد پلید خویش به کار گرفتند. آنان به موازات انحراف و تبلیغات در عرصه های نظری از طریق انحراف درایدئولوژی در بُعد اجتماعی نیز با ایجاد رعب و وحشت به کنترل مردم دست زدند و با برافروختن آتش اختلافات نژادی و کینه های قومی و قبیله ای به روشهای مختلف در سرکوبی مخالفان کوشیدند که جاسوسی ،ترور،مسموم نمودن،کم کردن میزان مستمری مردمان کوفه و بصره و افزایش مستمری اهالی شام از جمله آنهاست .
صالحترین:بهترين كيست؟
مردم سعى كنند صالحترين را انتخاب كنند. آن كسانى كه نامزد رياست جمهورى ميشوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آنها زير ذره بين قرار ميگيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آنها را اعلام ميكند، اينها همه شان صالحند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالحترين را پيدا كنيد. اين جا جائى نيست كه من و شما بتوانيم به حداقل اكتفاء كنيم؛ دنبال حداكثر باشيد؛ بهترين را انتخاب كنيد.
برگ برگِ حَماسه مشروطه , تا آن جا که مُهر دین دارد, وبر مدار شریعت می چرخد سپیده گشاست ودر افرین.
وانجا که در دام فتنه روشنفکران غربگرا واخوندهای متحجر اسیر می شود عبرتهادارد اموختنی اموختنی.
هر برگی یک فراز است, یک اوج و یک شعله جاودانی.
وگاهی ننگی بر ننگ دیگر، وچه ننگی بالاتر از سربه دار کردن امام وپیشوای ان وپای چوبه دار کف زذن.
فراز فراز آن, دل تاریکی را می شکافد و بامدادان را پدید می آورد. بامدادانی که پایان ستم, حِرمان, رنج و دردند و آغاز رهایی, بزرگی, سروری و کرامت انسانی.
واز سوی عبرتهای ان، خاموش کردن نور خدا بوسیله جاهلان متهتک وعالمان متنسک.
برهه برهه آن, سپیده آفرین است و روشنایی گستر و نمایان گر ستیز روشنایی با تاریکی, دانایی با نادانی, زندگی با مرگ.
بصیرت با بی بصیرتی.
از مقوله های اندر خور طرح, که می تواند برای امروز ما راه گشا و درس آموز باشد, موضع گیری عالمان دین در برابر نهضت مشروطیت است.
بی گمان, نقش کلیدی در به کار گرفتن اهرمهایی که به نهضت مشروطیت انجامید, داشتند. تاریخ مشروطیت, آکنده از میدان داری و نقش آفرینی آنان در گوناگون عرصه هاست.
آن چه به گفته دوست و دشمن, نقش آنان را در این میدان برجسته و چشم گیر نمایاند و سبب واهمه و واپس نشینی دشمن شد, هماهنگی, همراهی, همدلی و برادری آنان در تمامِ آنات نهضت و همه فراز و نشیبهای حرکت بود.
در جهان غرب, نهضت فکری و هنری رنسانس و دگرگونیهای چهارصد ساله, نظام مشروطه را در پی داشت.
روح مشروطه, برانگیخته و نشأت یابنده, از قانون بشری و پیروی ارکان سیاسی جامعه از روح عرفی, دنیوی و نفسانی بود. جایگاه نهادهای دینی در آن دگرگون شد و دین در عرضِ علم و هنر حسّی جدید قرار گرفت و روشنفکران, نمایندگان تفکر جدید غرب, روحانیان مسیحی و فئودالها, نمایندگان جامعه سنتی را, سرکوب و از میدان دور کردند.
جداسازی قوا و پیدایش نظام پارلمانی, به خواسته های این نظام نوپا پاسخ می داد.
فتنه بزرگتر کدام است؟ قال أمير المؤمنين عليه السلام: «قصم ظهري إثنان عالم متهتك، و جاهل متنسك، فالجاهل يغش الناس بتنسكه، و العالم يغرهم بتهتكه» بحار الانوار ج 2، ص 111. همواره جریان حق با دو گروه افراط کننده و تفریط کننده نسبت به حق، روبرو بوده است، امام خامنه ای هم بارها، از جمله در ۱۴ خرداد ۷۶، به این دو گروه (متهتک در برابر حق و منفعل در برابر باطل و نیز گروه متحجر و خوارجی) اشاره کرده اند. الحمد لله پیوند مبارک “امام و امت” توانست طی سالهای ۸۴ و ۸۸، متجددین لیبرال مسلک را شکست دهد، اینک نوبت فتنه بزرگتر؛ یعنی خوارج و علمای متنسک و به قول امام خمینی، آخوندهای احمق و بیشعور است. از جوانان بیدار دانشگاه چیزی عایدشان نشد، سرفتنه را به سمت حوزه کج کردند. حالا نوبت طلاب و فضلای انقلابی است که در برابر براندازان بایستند.
شكي نيست كه ديدگاه مكاتب و افراد نسبت به حقوق و مسؤوليتهاي بشر، با توجه به نوع جهانبيني آنها متفاوت خواهد بود . اين مطلب كه انسان از چه حقوقي برخوردار است، و چه مسؤوليتهايي بر دوشش دارد بستگي به اين دارد كه انسان چيست؟ و از چه ابعاد وجودي برخوردار است؟
در ميان موجوداتي كه در جهان طبيعت زندگي ميكنند، انسان از ويژگيهايي برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز نموده است . ريشه اين ويژگيها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعي و غريزي، از حيات روحاني و عقلي نيز برخوردار است . حيات روحاني و عقلاني انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل ميدهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او ميتواند در چگونگي شكل گرفتن و فعليتيافتن آن تاثيرگذار باشد .
تفاوت میان آزادی تکوینی ووتشریعی انسان
در بررسی آزادی انتخاب راه،باید میان آزادی تکوینی وتشریعی فرق نهاد.آزادی تکوینی به این معناستکه در نظام آفرینش انتخاب راه وعقیده اجبارپذیر نیست.اصولا دین مجموعه ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی توان آنهارابر کسی تحمیل کرد. اگر اصول ومبانی دیانت برای کسی حاصل نشود دین نیز به قلمرو جانش پای نمی نهد.از این رو،قرآن کریم می فرماید:
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ
لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿البقره/٢٥٦﴾
فقهای اسلام از اعم ازسنی و شیعه غنا را حرام وخواننده وشنونده ان را فاسق دانسته اند هم چنین به حرمت موسیقی (نوازندگی) وگوش دادن به ان و سا خت و ساز و خرید و فروش آلات آن فتوا داده اند
این مطلب درمیان فقهای اسلام اجماعی بوده بلکه یکی از ضروریات اسلام می باشد البته دراین مسئله اختلاف های جزئی نیز وجود دارد و گروهی از فقهای اهل سنت در صورتی غنا و موسیقی را حرام می دانند که با حرام دیگری همراه با مقدمه برای حرام دیگر باشد ولی برخی از فقهای اهل سنت و همه فقه ای شیعه قائل به حرمت ذاتی غنا و موسیقی هستند
دراین فصل ابتدا به ارا و فتاوای فقهای اهل سنت اشاره و سپس سخنان برخی از فقهای شیعه درباره حرمت غنا موسیقی و الات ان بیان خواهد شد