پروردگارا ! كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ، و كيست كه به مقام قرب تو انس بگيرد و لحظهاى از تو روى بگرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيدهاى و خالص براى عشق و محبّتت نمودهاى و به لقايت مشتاق كردهاى و خشنود ساختى آنان را به مشيّتت ، و نگاه كردن به سوى جمالت را به آنان بخشيدى و متّصل گردانيدى آنان را به خشنوديت و پناه دادى آنان را از دوريت و نشاندى آنان را در جايگاه راستى در جوارت و مخصوص گردانيدى آنان را به معرفتت .
« اِلهي مَنْ ذَاالَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذي اَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغى عَنْكَ حِوَلاً اِلهي فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقاَّئِكَ »[1] . پروردگارا ! كيست كه شيرينى محبّت تو را بچشد و كسى جز تو را بخواهد ؟ و كيست كه به مقام قرب تو اُنس گيرد و لحظهاى از تو روى گرداند ؟ خداوندا ! ما را از آنانى قرار ده كه براى مقام قرب و دوستى خود برگزيدهاى و خالص براى عشق و محبّتت نمودهاى و به لقايت مشتاق كرده اى .
تأمّلى در معنا و مفهوم محبّت ؛ در اين مناجات نورانى امام زين العابدين عليهالسلام ، ذات اقدس اله را از مقام و جايگاه محبّين مورد خطاب قرار مىدهند ؛ لذا بايد نخست اندكى در معنا و مفهوم محبّت تأمّل نماييم .
واژه « حبّ و محبّت » به معناى ميل و رغبت مىباشد . « حُبّ » در زد اهل معرفت ، نخستين منزل از منازل دهگانه احوال عارفان است . در پى منزل حب ، منازل ديگرى مىآيد چون غيرت ، شوق ، عطش و … عارف ، نخست بايد ميل و اراده به سوى محبوب پيدا كند . سپس در مقام غيرت ، اغيار و بيگانهها را از دل مىزدايد و قدم در وادى اشتياق مىنهد و مرحله به مرحله منازل را طى مىكند . مفهوم محبّت در نزد همه وجدانها واضح است . محبّت يك تعلّق و انجذاب بين محبّ و محبوب است . به عبارت ديگر محبّت پيوندى بين محبّ و محبوب است كه محبّ براى رسيدن به كمال ، قدم در راه تصاحب و به دست آوردن محبوب مىگذارد . انسان به طور طبيعى غذا را دوست دارد ، نسبت به جنس مخالف كشش دارد ، نسبت به مقام ، مال و علم تعلّق و علاقه دارد ، لذا براى به دست آوردن اين امور تلاش مى كند .
« فَيا مَنْ هُوَ عَلَى الْمُقْبِلينَ عَلَيْهِ مُقْبِلٌ وَبِالْعَطْفِ عَلَيْهِمْ عائِدٌ مُفْضِلٌ وَبِالْغافِلينَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحيمٌ رَؤُوفٌ وَبِجَذْبِهِمْ إِلى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ اَسْئَلُكَ أَنْ تَجْعَلَني مِنْ أَوْفَرِهِمْ مِنْكَ حَظّاً وَاَعْلاهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلاً وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّكَ قِسْماً وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِكَ نَصيباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ اِلَيْكَ هِمَّتي وَانْصَرَفَتْ نَحْوَكَ رَغْبَتي فَاَنْتَ لا غَيْرُكَ مُرادي وَلَكَ لا لِسِواكَ سَهَري وَسُهادي وَلِقاؤكَ قُرَّةُ عَيْني وَوَصْلُكَ مُني نَفْسي وَاِلَيْكَ شَوْقي وَفي مَحَبَّتِكَ وَلَهى وَإِلى هَواكَ صَبابَتي وَرِضاكَ بُغْيَتي وَرُؤيَتُكَ حاجَتي وَجِوارُكَ طَلَبي وَقُرْبُكَ غايَةُ سُؤلى وَفي مُناجاتِكَ رَوْحي وَراحَتي وَعِنْدَكَ دَواءُ عِلَّتي وَشِفاءُ غُلَّتي وَبَرْدُ لَوْعَتي وَكَشْفُ كُرْبَتي فَكُنْ اَنيسي في وَحْشَتى وَمُقيلَ عَثْرَتي وَغافِرَ زَلَّتى وَقابِلَ تَوْبَتي وَمُجيبَ دَعْوَتي وَوَلِيَّ عِصْمَتي وَمُغْنِيَ فاقَتي وَلا تَقْطَعْني عَنْكَ وَلا تُبْعِدْني مِنْكَ يا نَعيمي وَجَنَّتي وَيا دُنْيايَ وَآخِرَتي يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ »[i] . اى خدايى كه هر كسى رو سوى تو آورد توجّه و اقبال كرده و با عطوفت و مهر ، فضل و احسان مىكنى . و با آنان كه از ياد تو غافلند نيز مهربان و دلسوزى ، و با عاطفه و لطف و جاذبه محبّت آنها را نيز به درگاهت مىكشانى ، و از تو اى خدا درخواست مىكنم كه بهره مرا از فضل خود بيشتر و منزلتم را نزد خويش بالاتر از همه آنان قرار دهى و قسمتام را از دوستى ، عشق و محبّت خود بزرگتر و نصيب معرفتم را به خودت از ديگران بيشتر قرار دهى . اى خدا توجّهم از همه منقطع و به سوى توست و اشتياق و ميلم به سوى توست ، پس تويى نه ديگرى مرادم و براى توست نه ديگرى شب زنده دارى و بيدارىام و ديدارت نور چشم من است ، و رسيدن به تو آرزوى دلم است . و به سوى توست شوقم و در محبّت توست شيفتگىام و به سوى عشق توست دلدادگىام و خشنودى توست آرزويم و ديدار توست نيازم و همسايگى توست خواهشم و نزديكى توست آخرين سؤالم . و در راز و نياز كردن با توست زنده دلى و آسودگىام و در پيشگاه توست داروى دردم ، و بهبودى سوز جگرم و خنكى سوز دلم و بر طرف شدن گرفتاريم ، پس باش همدم من در هراسم ، و نا ديده گيرنده لغزشم و آمرزنده زشتيم ، و پذيراى توبهام و پاسخگوى درخواستم و سرپرست پاك دامنى من و بى نياز كننده نداريم ، مرا از خود دور وجدا مگردان اى تو نعمت وبهشت ودنيا وآخرتم اى مهربانترين مهربانان.
بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايش نباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستىات لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمهها سيراب كردى. آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند . اى آنكه روى آوراست بر روى آوران به سوى خود .
بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمهها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند .
بارالها ! پاك و منزّهى تو ، چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايشنباشى ، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى ، خداوندا ! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده ، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت ، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت آنان كه در رفتن به سويت مىشتابند ، و درب خانه ات را مدام مىكوبند و تو را در شب و روز عبادت مىكنند و آنان از هيبت تو هراسانند . آنان كه آبشخورهايشان را صاف و گوارا كردى و به آرزوهايشان رساندى و خواسته هايشان را روا ساختى و حاجتهاى آنان را از فضلت بر آوردى و نهادشان را از دوستيت لبريز كردى و آنان را از پاكيزهترين سرچشمه ها سيراب كردى . آنان به وسيله تو ، به لذّت راز و نياز رسيدند و دورترين خواستههايشان را به دست آوردند .
بارالها! پاك و منزّهى تو چقدر تنگ است راهها بر آنكه تو راهنمايش نباشى، و چقدر آشكار است حق پيش آنكه او را به راهش راهنمايى كردهاى، خداوندا! ما را در راههاى رسيدن به سويت قرار ده، و رهسپار كن ما را در نزديكترين راهها براى ورود بر خودت، نزديك كن بر ما دورى را و آسان كن برما دشوارى و سختى را و متّصل كن ما را به بندگانت كه آنان در رفتن به سويت مى شتابند، و درب خانه ات را مدام مى كوبند و تو را در شب و روز عبادت مى كنند و آنان از هيبت تو هراسانند.
پاداش فراوان براى تلاش مبلّغان دینی
«إلهي اجْعَلْني مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الأخْيارِ وَألْحِقْني بِالصّالِحينَ الأبْرار ِالسّابِقينَ إلىَ الْمَكْرُماتِ الْمُسارِعينَ إلىَ الْخَيْراتِ الْعامِلينَ لِلْباقِياتِ الصّالِحاتِ السّاعينَ إلى رَفيعِ الدَّرَجاتِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ وَبِالاِْجابَةِ جَديرٌ بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ»(1).
پروردگارا! مرا از خوبان برگزيده ات قرار ده و مرا به نيكان شايسته ملحق كن، سبقت گيرندگان به سوى جوانمردىها، شتابندگان به سوى نيكىها، عمل كنندگان براى كارهاى نيك ماندگار، كوشش كنندگان براى بالاترين درجهها به رحمتت اى رحم كنندهترين رحم كنندگان.
بارالها! پى در پى بودن بخششت مرا از شكرگزارى غافل كرده، و بارش مدامفضل تو مرا از شمردن ستايشت غافل كرده، و پشت سر هم بودن بركاتت مرا از يادآورى ستودنيهايت باز داشته، و دستگيريهايى متوالى تو مرا از پخش و نشر نيكوئيهايت ناتوان كرده است.
وجود مبارك سيّد الساجدين عليه السلام در اين فراز از نيايش از خداوند متعال درخواست مىنمايد كه: بارالها! نعمات فراوانى به ما ارزانى داشتهاى كه ريشه در تفضّلات تو و مهربانىات به بندگان دارد؛ بارالها! آنها را كامل و تمام كن و آنها را به خاطر گناهان از ما سلب نفرما. يعنى خداوندا! بر ما كرم نما كهاز اين نعمات تا آخرين لحظات حيات بهرهمند شويم.
از مهمترين خواستههاى انسان مؤمن، حسن عاقبت است كه بايد هميشه آن را مدّ نظر داشته باشد و بر اينكه روزى ممكن است آنها را از دست بدهد بيمناك باشد. چه بسا افرادى، عمرى را در ايمان، طهارت وبندگى خدا سپرى كردند امّا در آخر عمر به خاطر يك حادثه و لغزش از درگاه الهى رانده شدند و يك عمر بندگى خود را حبط كردند. بنابر اين انسان بايد هميشه و در همه حال از خداوند بخواهد كه از او در برابر لغزشها محافظت كند.
مهمترين مسأله در عاقبت به خير شدن بنده توجّه و هوشيارى اونسبت به ذات أقدس احديّت و عنايتهاى او است؛ يعنى اگر بنده درلحظههاى حساس و سرنوشت ساز زندگىاش، يك آن خود را از توجّه خاصّ حضرت حق بى نياز بداند، خود را در سراشيبى انحطاط، گمراهى و ضلالت رها كرده است.
خدايا! آنچه از فضلت برايم آغاز كردى به انجام رسان و آنچه از كرمت به من عطا نمودى، سلب مكن، و آنچه به بردبارى خود بر من مستور نمودى پردهدرى مكن، اعمال زشت مرا كه به آنها آگاهى يافتهاى بر من ببخشا.
خواسته هاى امام عليه السلام:
در فرازهاى پايانى مناجات راغبين امام سجاد عليه السلام، از خداوند متعالمطالبى را درخواست مى نمايند.
1 – «الهى ما بدأت به من فضلك فتمّمه» پروردگارا! آنچه را كه از فضل و كرامت خود، بى آنكه من آن را درخواست و تقاضا نمايم عطا نمودى،كامل و تمام كن.
2 – «وما وهبت لي من كرمك فلا تسلبه» بارالها! آنچه را كه از موضع كرامت به من عطا نمودى، سلب مفرما.
3 – «وما سترته عليّ بحلمك فلا تهتكه» خداوندا! آنچه را كه با حلم و بردبارى از زشتىها و گناهان من پوشاندى، باز هم مخفى دار و مرا رسوا منما.
4 – «وما علمته من قبيح فعلي فاغفره» بارالها! هر چه از گناهان و افعال ناشايستى كه به آنها آگاهى دارى بر من ببخش.