دعا و نیایش

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

از جمله مواردی که در قران مجید به آن اهمیت فراوانی داده شده است؛ دعا و نیایش و ارتباط با خداوند متعال است. برخی از مواردی که در آیات قرآن درباره دعا و نیایش آمده است، عبارتند از:
1- قرآن به دعا و نیایش دستور داده، از بندگان می خواهد تا از این برکت عظیم که منشأ رسیدن به تمامی فیوضات الهی در خیر دنیا و آخرت است غفلت نکنید. خداوند متعال در قران کریم چنین می فرماید:
« وَ قالَ رَبُّکُم اُدعُونی اَستَجِب لَکُم »
( پروردگار تان فرمود: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را).
2- قرآن، دعا را از نشانه های صالحان ذکر فرموده است:
« اَنَّهُم کانُوایُسارِعُونَ فِی الخَیراتِ وَ یَدعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً »
( آنان در کارهای نیک شتاب می نمودند و ما را از روی رغبت و بیم می خواندند).
3- قرآن، دعا و نیایش را امری فطری و ضروری دانسته و تنها راه نجات از گرفتاریها و مشکلات را نیایش پروردگار معرفی می کند:
« وَ اِذا مَسَّ الِانسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ اَو قاعِداً اَو قائِماً فَلَمّا کَشَفنا عِنُه ضُرَّهُ مَرَّ کَاَن لَم یَدعُنا اِلی ضُرٍّ مَسَّهُ »
( و چون انسان را آسیبی رسد، ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده می خواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، چنان می رود که گویی ما را برای گرفتاری که به او رسیده، نخوانده است).
علاوه بر آیات قرآن، روایات فراوانی نیز درباره اهمیت دعا و نیایش در کتاب های روایی به چشم می خورد. به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) دعا را همان عبادت دانسته می فرماید: «اَلدُّعاءُ هُوَ العِبادَه » دعا همان عبادت است.
همچنین آن حضرت می فرماید: « اَلدُّعاءُ مُخُّ العِبادَهِ وَ لا یُهلَکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ ؛ دعا مغز عبادت است و با دعا احدی هلاک نخواهد شد.
از علی (ع) نقل شده که فرمود: « اَلدُّعاءُ مَفاتیحُ النَّجاحِ وَ مَقالیدُ الفَلاحِ ؛ دعا کلیدها نجات و کامیابی و گنجینه های رستگاری است»

عوامل عزت در روايات معصومين عليه السلام

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

معناي عزّت
عزّت در لغت به معناي محكم و نفوذناپذير است. «اَرْضٌ عَزيزَةٌ» يعني زميني كه آب در آن راه نيابد. اين واژه (عزت) از نظر اصطلاحي اجتماعي به معناي حالتي است كه از شكست انسان پيشگيري مي‏كند (حالت شكست ناپذيري) و مانع مغلوب شدن او مي‏گردد.1
سرچشمه عزت
سرچشمه اصلي عزت خداوند است، و تمام عزتها از آن اوست. «فَللّه‏ِ الْعِزَّةُ جَميعاً»2؛ «پس همه عزتها از آن خداوند است.»
اگر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و مؤمنان نيز عزت دارند، عنايتي است الهي، و عزّتي است اعطائي.
امام حسين عليه‏السلام به پيشگاه خداوند، عرض مي‏كند: «يا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرَّفْعَةِ فَاَوْلِيائُهُ بِعِزِّهِ يَعْتَزُّونَ؛3 اي كسي (خدايي) كه خود را به مقام بلند و رفيع اختصاص داد، پس دوستانش به عزّت او عزيز مي‏باشند.»
آن حضرت در جاي ديگري فرمود: «كُلُّ الْكِبْرِ للّه‏ِ وَحْدَهُ وَلا يَكُونُ في غَيْرِهِ. قالَ اللّه‏ُ تَعالي: «وَللّه‏ِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنينَ»؛4 بزرگي تماماً از آن خداي يكتا است و در غير او نيست. خداوند متعال مي‏فرمايد: عزّت از آن خدا و پيامبر و مؤمنين است.»
وقتي كه سرمنشأ واقعي عزّت خداوند است، بدست آوردن عزّت از غير طريق الهي، به هر صورتي كه باشد ذلّت است.

محبت اهل بیت علیهم السلام ، رهاوردمعرفت

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

هر ساله شیعیان با غروب آخرین روز ذی حجّة، غمی سنگین را بر دل احساس می کنند. از دور نوای عاشورا به گوششان می رسد و با شوری بسیار به سوی هیئتها و حسینیه ها روان می شوند تا در سیلاب اشک و آه و عشق، جان خود را شستشو دهند.
دستها بر سینه ها می خورد و زنجیرها شلاّق وار بر کتفها فرود می آید تا نمادی از همدردی با شلاّق خوردگان و عزاداران آن روزگار باشد. کودکان دست در دست پدرانشان، و نوزادان شیرنوشان در آغوش مادرانشان شاهدانی بر این مراسم می باشند تا فردا این میراث گرانمایه را میراث دار باشند. محرّم، صفر، عاشورا و … همگی ریشه هایی عمیق در فرهنگ شیعه دارند؛ امّا دریغ آنجاست که این فرهگ ریشه دار با تمامی ژرفایش آن چنان که باید مورد شناخت و معرفت حقیقی قرار نگرفته است. عاشورا و سوگواری آن اگرچه شوری هزارساله را برانگیخته است و خود مبدأ جوششهای انقلابی پرثمر بوده است، امّا همچنان در میان بسیاری از مردم به مثابه دریایی بی کران می ماند که عمقی به اندازه یک بندانگشت دارد. هنوز که هنوز است شور و سوز عاشورایی شیعه به شعوری نینوایی تبدیل نگشته است؛ شعوری که اطاعت می آفریند و تسلیم را ثمر می دهد؛ شعوری که حماسه ها را رقم می زند و در شوری پرجذبه سبقت برای در آغوش گرفتن تیغها و نیزه ها را می آفریند. نینواییان منطقها و مصلحتهای ظاهری را می شکنند و در اوج معرفت با خون محبت نامه های خویش را امضاء می کنند. خود به قضاوت بنشینیم؛ چه فاصله ای است بین این شور امروزی و آن شور عاشورایی؟ چه تفاوتی است بین آن شعور حسینی که تا سبقت به سوی تیغ پیش می رود و این شعور امروزی که به بهانه اشکی و سینه ای، بسیاری از گناهان را کوچک نشان می دهد.
از اینرو، مقاله حاضر در پی آن است تا جایگاهم معرفت را بار دیگر باز شناسد و رابطه اش را با محبت بازگو نماید، اگر چه خویشتن را در محاصره اختصار می بیند و تازیانه قلم را بسته.

جايگاه عقل وعاقلان در كلام خاتم پيامبران

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

ريشه و اساس تمام پيشرفتهاى مادى و معنوى بشر در طول تاريخ، انديشه و تعقل و بهره‏ورى از خرد از يك طرف و سعى و تلاش خردورزان و عاقلان از طرف ديگر بوده است. اگر بشر قرن بيستم و بيست و يكم از نظر صنعتى و تكنولوژى به موفقيتهاى چشمگيرى دست يافته، براثر انديشه و تلاش بوده است؛ چنان كه پيشرفتهاى معنوى جوامع و افراد نيز براثر بهره‏ورى از توان عقل و خرد و قدرت انديشه و تلاش بوده است.
پيامبران، امامان، اولياء، نخبگان و بندگان صالح الهى، همه اهل خرد و تعقل و مروج تفكر و انديشه بوده‏اند. از جمله، ابوذر شاگرد تربيت شده و خردورز پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بيشترين اوقات خويش را صرف تعقل و انديشه و عبرت‏اندوزى و بهره‏گيرى از خرد خويش و ديگران كرد.(1)
قرآن اين كتاب جاويد و ماندگار الهى (به عنوان كامل‏ترين كتاب الهى و معجزه خاتم پيامبران) براى انديشه و خردورزى و صاحبان عقل و خردورزان، ارزش زيادى قائل است، و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل و دقت و تفقّه بيان كرده است. در قرآن بيش از هزاربار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه بارورى خرد و انديشه است، تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را به تفكر دعوت كرده و بيش از 10 آيه با حكم «انظرُوا؛ دقت كنيد» شروع شده و بيش از پنجاه مورد كلمه «عقل» و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبر در قرآن، به عنوان بهره‏ورى از عقل، امر شده است؛ چنان كه در آيه‏اى از زبان اهل جهنم مى‏خوانيم: «وَقالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فى اَصْحابِ السَّعيرِ»؛(2) «و مى‏گويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مى‏كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.» و همچنين قرآن كريم از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بسيار بهره جسته است.(3)
از طرف ديگر فقهاى خردورز ما نيز عقل و خرد را يكى از چهار منبع استنباط و استخراج احكام معرّفى كرده‏اند و حكيمان و انديشمندان اسلام نيز با بهره‏گيرى از خرد و استدلالهاى عقلانى، فلسفه و كلام اسلامى را در اوج عظمت و متانت ارتقاء و صعود داده‏اند.

اثار اعمال انسان

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

اثار اعمال انسان برگرفته از تفسيرالميزان
يكي ديگر از آثار گناهان اين است كه گناهان با حوادث اين عالم ارتباط دارد كه در قرآن و روايات ما تصريح به اين امر شده است پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند يا علي! ما مِنْ خدش عود و لا نكبهٍ قدمٍ الا بذنب. يا علي هر خاري كه از چوبي به انسان مي‌رسد و هر لغزش قدمي به اثر گناهي است كه از او سر زده است.[1]
پس بين اعمال انسان و حوادثي كه رخ مي‌دهد ارتباط هست، البته منظور ما از اعمال تنها حركات و سكنات خارجيه‌اي است كه عنوان حسنه و سيئه دارند، نه حركات و سكناتي كه آثار هر جسم طبيعي است، به آيات در اين رابطه توجه فرمائيد.
و ما اصابكم من مصيبه فيما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير.
و آنچه مصيبت كه به شما مي‌رسد به خاطر كارهائي است كه به دست خود كرده‌ايد البته خداي تعالي از تاثير بسياري از كارهاي شما جلوگيري مي‌كند.[2]
يا مي‌فرمايد:
ان الله لايُغيَّر ما بقوم، حتي يُغيّروا ما بانفسِهم و اذا اراد الله بقوم سُوءً فَلا مَرَدَّله.
به درستي كه خداوند نعمت هيچ قومي را سلب نمي‌كند و وضع آنان را تغيير نمي‌دهد تا خودشان وضع خود را تغيير دهند و چون خدا براي قومي بدي بخواهد ديگر برگشتي بر اين نيست.[3]
و اين آيات ظاهر در اين است كه ميان اعمال و حوادث تا حدي ارتباط هست، اعمال خير و حوادث خير و اعمال بد و حوادث بد.

فضيلت تبرّا و تولاّى خالصانه

دوشنبه - 15 اکتبر 2012

فضيلت تبرّا و تولاّى خالصانه

امام جواد(عليه السلام) روايتى بسيار شريف، پر مغز و پرمحتوا دارد كه قابل تأمّل است:
أوْحَى اللّهُ إِلَى بَعضِ الأَنبياءِ: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ، وَ امّا انقِطَاعُكَ إِلَىَّ فَتَعزُزكَ بِى، و لكن هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّا. ( علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 69، ص 238، باب 36، ح 7.)

پيامبرى از پيامبران خدا توجّه يافت كه خدا نعمت بزرگى را به من عطا كرده كه در دنيا زهد دارم و عشق به دنيا را از دل من برداشته است. بالاتر از آن، حالت انقطاع الى اللّه به من داده است كه چه مفهوم بسيار والا، پرمعنا و پرمحتوايى است. انقطاع الى اللّه، يعنى به هيچ چيز جز خدا اميد نداشته باشى. سر و كارت فقط با خدا باشد. از همه چيز بريده و فقط به او پيوسته باشى. خيلى نعمت بزرگى است. وقتى كسى توجّه يابد كه خدا نعمتى به اين عظمت به او داده، لازمه اش اين است كه به ذهن او خطور كند به چه كسى چنين نعمتى داده شده است. چه نعمتى از اين بالاتر؟ نه دلبستگى به دنيا و نه اميد به كسى غير از خدا دارد. هيچ انسى با كسى جز خدا ندارد. خدا مى‌خواهد دست پيامبرش را بگيرد و باز هم او را بالاتر بياورد؛ از اين رو مى‌فرمايد: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ.
اين بى رغبتى كه به دنيا دارى و دنبال مال و مكنت دنيا نمى روى، باعث مى‌شود كه آسوده و راحت باشى؛ چون انسان هر قدر بيش‌تر به دنيا دل ببندد، گرفتارى و غصه اش بيش‌تر مى‌شود. درست است كه زهد، صفت بسيار خوبى است؛ امّا احتمال دارد كه فقط براى خدا نباشد؛ چرا كه زهد پاداش دنيايى، يعنى راحتى و آسودگى دنيايى را در پى دارد.

درس‌هایی که باید از خروس آموخت

دوشنبه - 15 اکتبر 2012

مرحوم آیت الله اشتهاردی (ره) در خصوص رفتارشناسی امامان معصوم (ع) و درس‌هایی که باید نوع بشر از رفتار برخی حیوانات بیاموزد را اينگونه عنوان كرد:

|)يَا أيّهِا الّذينَ آمَنُوا قُوا أنْفُسكُمْ وَ أهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجَارَةُ … |  تحريم:6 |

[اي كسانيكه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاست، نگه داريد.]

نمونه اي ديگر از رفتارشناسي ائمه (ع)

يكي از امتيازات ائمه اطهار (ع) نسبت به مخلوقات ديگر، آن است كه علاوه بر آگاهي از احوالات و خصوصيات انسانها، نسبت به رفتار و حركات حيوانات هم آشنا هستند، و اين علم با روانشناسي كه ديگران دارند تفاوت دارد، چون ائمه (ع) به چيزهايي احاطه دارند كه روانشناسان معمولي بدانها احاطه ندارند.

ائمه (ع) ، علاوه بر اينكه دردهاي دروني همه بشر را مي دانستند، اوصاف و رفتار حيوانات را هم مي دانستند و روايات در اين زمينه فراوان است; از جمله آنها روايتي است در خصال صدوق (ره)، كه از امام رضا |(ع)  نقل شده است.

منشأ تمام خیر و خوبی‌ها

شنبه - 13 اکتبر 2012

*تنها نجات دهنده انسان
بشر در دنیا، در این عالم امتحان، دائم به مسائل خیر و شرّ پیچیده شده است و تمام آن‌ها را فردای قیامت در مقابل دارد، امّا همه خیر و شرّ به ید خود انسان است؛ چون در عالم به عنوان عالم اختیار، انسان‌ها مختارند آنچه که می‌خواهند انجام بدهند. پروردگار عالم تمام خوبی‌ها و بدی‌ها را تبیین فرموده است و انبیا عظام، حضرات معصومین(ع)، اولیاء الهی و در طی زمان تمام ابرار، حجج الهی، عرفای عظیم‌الشّأن و متخلّقین به اخلاق الهی، دائم به بشر خوبی‌ها و بدی‌ها را تذکار دادند؛ امّا هیچ کدام از انبیاء عظام، حجج الهی، اولیاء، عرفا و متخلّقین به اخلاق الهی، نمی‌توانند انسان را نجات دهند مگر عمل خود انسان.
این انسان است که می‌تواند فردای قیامت در مقابلش همه خوبی‌ها را یا همه‌ی بدی‌ها را بنگرد. این که تبیین خوبی‌ها و بدی‌ها من ناحیة الله تبارک و تعالی و از طرق انبیاء و اولیاء به انسان می‌رسد، طبیعی است، امّا بالصراحه خود ذوالجلال و الاکرام به انبیاء عظامش فرمود: شما بشیر و نذیرید، مبشراً و نذیرا هستید و هیچ کدام نمی‌توانید دست کسی را بگیرید.

برخورد های کریمانه امام خامنه ای با مخالفان

سه شنبه - 28 آگوست 2012

گستردگی دشمنان انقلاب اسلامی ایران با هیچ یک از انقلاب‌های عصر کنونی چه از نظر تعداد و چه از نظر تنوع، در بینش و نگرش قابل مقایسه نیست، همان‌گونه که این گستردگی درباره دوستان انقلاب اسلامی نیز صدق می‌کند؛ دوستان انقلاب هم چه از نظر تعداد و چه از نظر تنوع در بینش و نگرش، بی‌شمارند.
بی‌شک این گستردگی و تنوع دشمنان، ریشه در ماهیت انقلاب اسلامی و تلاش هر دو ابرقدرت در آغاز پیروزی انقلاب دارد که برای نابودی آن از همة عناصر و امکانات خود در داخل و خارج بهره می‌گرفتند، علاوه بر این به دلیل ایدئولوژیک بودن انقلاب اسلامی و درگیری انقلاب با باندهای قاچاق انسان، اسلحه، مواد مخدر و برپا کنندگان مراکز فساد و فحشا، این باندها نیز به صف دشمنان انقلاب پیوستند؛ باندهایی که برای انقلاب‌های دیگر نه تنها دردسرساز نبوده بلکه به عنوان اهرمی تخدیری برای پیشبرد اهداف خود حتی از آنان هم حمایت می‌کردند.
در کنار فهرست کردن این دشمنان، باید به ریزش‌های درونی انقلاب و تغییر ذائقه‌ برخی و خسته شدن برخی دیگر از ادامه مبارزه، اشاره کرد. البته هر یک از این پدیده‌ها محتاج تحلیل و تأمل جداگانه‌ای می‌باشد. رویارویی نظام با این طیف معاندان و مخالفان، باور هر کسی را به سوی سمتی می‌کشاند که مقاومت 33 ساله این مردم با مدیریت رهبران آن را شبیه به اعجاز کرده است و باید به جای فهرست کردن و تحلیل درباره برون رفت این نظام از هر بحرانی تنها در پیشگاه حق تعالی به خاطر امدادهای الهی و مدیریت رهبران الهی آن، سجده شکر به جای آورد، چرا که به اعتراف کارشناسان هر یک از این دشمنان و حوادث و پدیده‌ها به تنهایی می‌توانست انقلابی را نابود سازد.

اعجاز عشق

سه شنبه - 21 آگوست 2012

«عشق» نيز همانند «ميل‌جنسي» واژ‌ه‌اي خوشنام نيست. اين هدر دو به دلايلي چند تقدس خود را از دست داده‌اند و جلوه‌هاي ناخوشنامشان معروف گشته است. چون خانواده‌هاي بشنوند که فرزندشان عاشق شده است چنان مي‌‌هراسند که گويا کسي آنها را ربوده است. شايد علت اين است که از ميزان ربايندگي عشق تا حدّي آگاه‌اند. زماني که فردي ربوده مي‌شود اين احتمال وجود دارد که دستيابي به او ديگربار ممکن نباشد و در روزگار ربودگي‌اش آسيبي ببيند که هرگز برطرف نشود.
شناخت حقيقي عشق
اسرار عشق به همجنس و غيرهمجنس
فوايد و لذت آن
تداخل عشق و ميل‌جنسي
آميختگي ميل‌جنسي و گرايش‌هاي معنوي
شيوة عشق ورزيدن و رموز موفقيت در آن
در جستجوي نيمة دوم خود
اينها مسايلي است که تصميم دارم دربارة آنها با شما گفتگو کنم.
عشق به همان ميزان که لذت‌آور، حرکت‌آفرين و آرامش بخش است. هراس‌انگيز و ويرانگر است. اين هر دو نمونه تأثير تا حدّي بدين بستگي دارد که فرد از عشق چه مي‌داند، چگونه عاشق مي‌شود و چطور پيش مي‌رود!‌
حقيقت آن است که زندگي ما از ‌آغاز تا فرجام با عشق آميخته است.
آنان که با دانش فيزيک و شيمي آشنايند به خوبي مي‌دانند که در چرخة آفرينش، نيروي جاذبه  و ربانيش (مغناطيس) چگونه نقش ايفا مي‌کند.

راز ناپوشيدگي دختران و زنان

سه شنبه - 21 آگوست 2012

رفتار و انگيزه‌هاي زن همانند آفرينش وي اسرار‌آميز و شگفت‌آور است. زن اگر در اصلِ زندگي‌‌کردن خود بي‌هدف باشد حرکات زنانه‌اش بي‌‌هدف و انگيزه نيست. بنابراين، ساده‌انديشي است اگر گمان شود که علت بي‌توجهي بانوان به پوشيدگي اندامشان، فقط سستي ايمان است. از طرفي چون عوامل و انگيزه‌هاي رفتار آنان به طور دقيق و کامل شناسايي نمي‌شود براي درمانش کوششي نتيجه‌بخش صورت نمي‌گيرد و انتظار مي‌رود که يک نسخه براي هر نوع رفتار آنان موثر واقع شود.
بيان «عوامل کم توجهي دختران وزنان به پوشيدگي» را در سه گفتار دنبال مي‌کنيم:‌
اول:‌شناخت عوامل فرهنگي و اعتقادي
دوم:‌تحليل عوامل و انگيزه‌هاي رواني
سوم: شناسايي عوامل اجتماعي
در هر گفتار کوشش شده است تا تحليل‌ها با بيان راه‌حل همراه باشد و از نشان دادن درد، بدون ارائه درمان،‌ اجتناب شود.
عوامل فرهنگي و اعتقادي

تمايلات و رفتارهاي جنسي

سه شنبه - 21 آگوست 2012

هيچ آيين آسماني به سرکوب غريزه فرمان نداده است. هيچ آيه و حديثي را نمي‌توان يافت که به مبارزه با ميل‌- جنسي به معناي سرکوب سفارش کرده باشد. پندارهاي واهي افراد است که تعابير قرآن و حديث را «سرکوب» تفسير مي‌کند. از مهم‌ترين تعابير قرآن و روايات «جهاد نفس» است که در هيچ کتاب فرهنگ لغت، به معناي سرکوب غريزه نيست.
«لطف خداوند» يا ابراز محروميت و افسردگي؟‌
تعريف و تحليل‌هايي که دربارزة‌ «غريزه‌جنسي» پيشنهاد و ارائه مي‌شود گاه بدانجا متناقض و متضاد است که انسان پس از ارزيابي آنها به درستي نمي توان تميز دهد که «ميل‌جنسي» به واقع «لطف‌خداوند» به بندگان است يا ماية شکنجه و آزار وي! آيا وسيلة آرامش است يا ماية‌ افسردگي و تشديد ناراحتي اعصاب؟‌
نوع نگاه ما به «ميل‌جنسي» مهم‌ترين عاملي است که سرنوشت تأثير آن را بر ما معلوم مي‌سازد. آنکه مبارزه با ميل‌جنسي را به هر صورت که باشد مهم‌ترين وظيفة ديني خود مي‌شمرد آنگاه که به ارضاي صحيح ميل‌جنسي نيز دست يابد، چه بسا به نکوهش خود بپردازد و دچار خودآزاري گردد؛ اما آن که ارضاي صحيح آن را عبادت بشمرد، پس از آن احساس تقّرب خواهد کرد و براي ادامة زندگي شاداب‌تر مي‌گردد.
از همين جا معلوم مي‌شود که انتقاد‌کنندگان به جوامع مذهبي به کدام يک از دو تفکر مي‌نگريسته‌اند. آيا استفاده از لذت حلالي که خداوند آفرينندة آن است جاي نکوهش دارد!‌
پس‌مانده‌هاي افکار اشتباه و کهن نوعي احساس ملامت در افراد مذهبي پديد ‌آورده است که ارضاي غريزه را برخلاف عرفان و مهار نفس بدانند. در اين تفکر رعايت جانب اعتدال نيز افراط است و جانب تفريط اعتدال است؛ تا جايي که افرد متديّن گاه برقراري رابطه جنس با همسر را هم امري نه مورد سفارش، که راهي تنها براي رهيدن از گناه و و رنج شهوت مي‌پندارند!‌ گاه اينان براي رفتار و عقيدة خود شواهدي نيز از آيات و رويات رديف مي‌کنند.
اين نوع پندار ميان غريزه و عقايد مذهبي کشمکش جانکاه به وجود مي‌آورد. در حالي که اين غريزه براي آرامش است نه ناراحتي اعصاب. در اسلام کوچک‌ترين اشاره‌اي به پليدي علاقة جنسي نشده است و نظر به آن است که علاقة جنسي با معنويت جمع شود.