قرآن با باورها و رفتارهای خرافی چگونه مقابله کرده است؟

جمعه - 7 دسامبر 2012

مقایسه ویژگیهای اجتماعی جامعه عربستان قبل از ظهور اسلام که از آن با عنوان دوره جاهلیت نام برده می‌شود با جامعه بعد از آن نشان از تحولی شگرف در ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد بی تردید این تحول نتیجه وجود قرآن به مثابه قانون و حضور اسوه ماندگار آن یعنی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده است فهم چگونگی این تحول تجربه گران سنگی است که همواره می‌تواند مسیر حرکتهای فرهنگی اجتماعی مصلحان را روشن کند. یکی از ویژگیهای شاخص جامعه جاهلی باورها و رفتارهای خرافی است. اعتقاد به تأثیر اشیاء بی جان از جمله بت‌ها بر سرنوشت انسان، باور داشتن ارتباطی توهمی‌بین پدیده‌ها همچون ارتباط آینده انسان با نحوه پرواز پرندگان و اعتقاد به سلطه جن بر اندیشه و اراده انسان از باورهای غیر عقلانی بود که به مثابه غل و زنجیر انسان دوران جاهلیت را از هر نوع حرکت پیشرو فکری باز می‌داشت. اینکه قرآن با چه شیوه‌ای توانست از باورمندان خرافه گرا آزاد اندیشانی واقع‌گرا بسازد پرسشی اساسی است نگارنده سعی کرده است به این پرسش پاسخ دهد از این روی مقاله را در سه بخش چیستی خرافه، سبب شناسی خرافه و شیوه خرافه ستیزی قرآن تنظیم کرده و نشان داده است قرآن با تبیین صحیح پدیده‌ها در طبیعت و نسبت بین آن‌ها و با بیان درست جایگاه انسان در هستی و نسبت انسان با خداوند و دیگر مخلوقات عامل ادراکی خرافه را مورد توجه قرار داده و با ترسیم راه های برون‌رفت از نا امنی و اضطراب عامل روانی خرافه را نشانه رفته است بدین ترتیب قرآن مبانی معرفتی و نظری خرافه را به چالش کشیده و با تکیه بر روش مشاهده ای و ارایه الگوهای عینی با خرافه مبارزه کرده است.
1- چیستی خرافه:
کاوش در واژه خرافه، و جستار در کاربرد و کاویدن مشتقات آن می‌تواند قرینه ای برای فهم بهتر و نشانه ای برای رسیدن به تعریف آن باشد. خرافه (1) واژه ای عربی از ریشه «خَرَفَ» به معنای قطع کردن و چیدن میوه است؛ «خَرفت الثمار ای قطعتها». به همین مناسبت عرب‌ها فصل چیدن میوه یعنی پاییز را «خریف» نامیده‌اند. اگر خَرَفَ درباب «خَرِفَ» به کار رود به معنای فاسد شدن عقل بر اثر پیری است «خَرِفَ الرجلُ، خرفاً ای فَسَدَ عقلُهُ لِکبره» (2)‌ وقتی یک بیمار به هذیان‌گویی دچار می‌شود و یاوه می‌بافد او را خَرِف، ابله و خَرفان گویند. (3)
برخی گفته‌اند مردی عرب از قبیله جُهینه یا بنی عُذْرَة توسط جنیان ربوده شد چون به میان مردم خود آمد. سخنانی اعجاب برانگیز می‌گفت مردم سخنانش را دروغ دانسته تکذیبش کردند و مرد را «خُرافة»‌ نامیدند پس خرافه نام مردی یاوه گو از مردان عرب است. (4)

برداشت دنیاگرایانه از قیام عاشورا

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

از زمانی که واقعه جانگذار عاشورا روی داده است تا به امروز، اندیشمندان بسیاری از جهان اسلام، درباره انگیزه ها و چرایی این قیام، سخن ها گفته اند و نوشته ها نوشته اند. اما در این میان، برخی با توجه به گرایش ها و وابستگی هایی که به حاکمان معاصر خویش داشته اند، به برداشت های تحریف آلود و وارونه از قیام کربلا، دست یازیده اند که یکی از آن ها «نگاه دنیاگرایانه به نهضت عاشورا» است. این نوشتار در ابتدا به معرفی و نقد این دیدگاه پرداخته و در ادامه به اهداف قیام عاشورا از دیدگاه رهبر قیام پرداخته است.

چرا نهضت کربلا ماندگار شد؟

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

وقايع و حوادث در طول تاريخ از لحاظ تاثيرات اجتماعي و بارهاي مثبت و منفي يکسان نبوده و متفاوت هستند بعضي تاثيراتش سطحي وگذرا است برخلاف بعضي ديگرکه تاثير عميق و ماندگاري بجا مي گذارند چه بسا از نظر عاطفه و تاثيرات روحي بعضا دچار تحول و انقلاب دروني مي گردند. عاشوراي حسيني از اين دسته است. اگر شما به دقت ملاحظه کنيد خواهيد ديد که بارهاي مثبت در ابعاد گوناگون تربيتي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و معنوي دراين واقعه آن هم ظريف وعميق وجود دارد که متفکران وانديشمندان و فرزانگان حوزه ي فکر وانديشه رابه تحير و تعجب وامي دارد. گرچه اين واقعه برآينداصطکاک و برخورد دو نوع تفکر و دو طينت متضاداست يکي طينت و تفکري پاک که مظهر ايمان، صداقت، عفاف، ايثار، شرف، مروت، حيا، انسانيت، حريت، آزادي که خواستگاه ارزش هاي والاي انساني است. ديگري طينت خبيث که مظهر کفر، جهل، مکروفريب، حضاخت، شهوت، بي حيايي، بي ادبي، قساوتها و بالاخره اسير شهوت و شکم است.

درسها وعبرتها در عاشورا

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

قیام امام حسین(ع) از سویی تجلی گاه خصلت های پاک انسانی و فضایل اخلاقی در جبهة حق (درسها)، و از سوی دیگر محل بروز و ظهور رذایل اخلاقی(عبرتها) در جبهة باطل است. عاشورا، میدان مسابقة خصلت های پاکی است که ریشه در افکار درخشان رسول گرامی اسلام(ص) دارد. حسین(ع) و یاران وفادارش، برای احیاء این خصلت ها قیام کردند و به همین خصایل نیز مشهور شدند. در جبهة مقابل نیز، دشمنان گرفتار رذیله های اخلاقی بودند و به همان رذایل معروف شدند. اینک برخی از آن فضایل و رذایل اخلاقی را برمی شمریم:

چرا جامعه دچار فساد شده بود ،که امام برای اصلاح قیام می کنند

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

حضرت ابا عبد الله علیه السلام در وصیّت‏نامه به برادرش محمّد حنفیّه چنین فرمود: «وَاِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاَحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى؛[1] من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم به پاخاستم.»

از این جمله به خوبى استفاده مى‏شود كه جامعه آن روز، دچار فساد شده بود و در نتیجه، امام مى‏ خواست آن را اصلاح كند. اكنون باید دید چرا جامعه دچار فساد شده بود؟

اوّلاً: حاكمیّت یزید و بنى امیّه منشأ این فساد بود؛ چنان‏كه خود حضرت نیز به این امر اشاره دارد؛ آنجا كه فرمود: «فاتحه اسلام را باید خواند هنگامى كه امّت به حاكمى مثل یزید گرفتار شود.»[2]

ثانیاً: بى‏ مسئولیّتى، مصلحت‏ طلبى و منفعت‏ خواهى نخبگان جامعه و عدم پایبندى آنان به ارزشهاى دینى و رسالت انسانى، عامل فساد و بحران فرهنگى و معنوى جامعه آن روز شده است كه خود حضرت امام حسین‏ علیه السلام به این عامل نیز اشاره مى‏فرماید. در روزهاى پایانى حكومت معاویه، امام در جمع نخبگان اصحاب و تابعین رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه‏اى روشنگرانه در منا ایراد مى‏كند و در آن به شدت از بى‏توجهى نخبگان به وظایف دینى و اجتماعى خود انتقاد مى‏كند. در قسمتى از این خطبه مى‏ خوانیم:

دین و انتظار بشر از آن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

قرآن در سوره حدید، عدالت را از اهداف اساسی رسالت همه انبیاء الهی می داند . چنان که آهن برای حفظ اقتدار و صیانت نظام عادلانه نازل شده است و خداوند در این باره چنین فرمود: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط وانزلنا الحدید فیه باس شدید ومنافع للناس » (1) به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن ها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن برای مردم خطری سخت و سودهایی است، پدید آوردیم .

در سوره مائده بعد از دعوت مؤمنان به رعایت عدالت آن را به تقوی و پرهیزکاری نزدیک دانسته و فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی » (2) ای کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید، عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است و در سوره نساء فرمود: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین والاقربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا وان تلووا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا» (3) ای کسانی که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا به زیان پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد اگر یکی از دو طرف دعوا توان گر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است پس از پی هوس نروید که در نتیجه از حق عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آن چه انجام می دهید آگاه است .

بيدارى آفرينی عاشورا

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

يكى از نشانه هاى بسيار سترگ رسالتهاى بزرگ ، جداسازى ((حق )) از ((باطل )) است ، در همه نمودهاى حق و همه نمودهاى باطل . هنگامى كه بنابر زمينه هاو علتهايى حق پوشيده گشت ، و امورى به نام ((حق )) خود را عرضه داشت ، و كسانى با بهره جويى از اين نام پيش افتادند، همواره نيروى حق كنار مى رود و جولان باطل مى گسترد. و اگر حق از پايگاه عظيم و خورشيدى خويش فرو افكنده شد، و باطل مياندار گشت ، براى زندگى و انسان چه ارزشى بر جاى خواهد ماند؟
اينجاست كه رسالت داران بزرگ ، و خورشيد سازان قرون و اعصار آرام نمى گيرند، و براى زدودن سياهيهاى باطل به پا مى خيزند، تا فروغ دامن گستر حق دوباره جان گيرد و بر پهنه هاى زيست انسانى بتابد، و خردها روشن سازد، و جان ها را زنده كند، و حياط حيوانى و منحط را به حيات انسانى و متعالى بدل سازد.
از آغاز سلطنت اموى در دمشق ، همه گونه زمينه سازى فراهم آمد – بجز آنچه امويان از آن پيش كرده بودند كه در تاريخ معروف است – تا حق از پايگاه عظيم خود رو افتد، و فروغ آن نابود گردد، و باطل ميان دار و حاكم باشد، جاهليت باز گردد و ((حزب اموى )) پيروز شود. به خلافت رسيدن يزيد (با كوشش هاى مزورانه ، و تهديدها و تطميعهاى دربار اموى دمشق ، و به شهادت رساندن بزرگان اسلام ، و چه بسا دخالت مرموز ايادى دربار بيزانس ، دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن ))، بزرگترين دليل وقوع اين فاجعه بزرگ بود، يعنى فرو افكندن حق و نشاندن باطل به جاى آن ، محو اسلام قرآنى و باز گرداندن جاهليت سفيانى …

امر به معروف و نهی از منکردر مکتب اهل بیت علیهم السلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

از فرازهای جامعه کبیره که به معرفی امامان می پردازد جمله امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر شما امر به معروف و نهی از منکر کردید. این فراز نیز در بسیاری از زیارتهای امامان آمده است گویا این مشخصه هماند اقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة از ویژگیهای برجسته امامان است.
حوزه بحث امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از مباحثی است که در حوزه های مختلف معارف اسلامی مطرح است از سوئی در فقه به عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر مطرح است که در آن ابعاد مختلف این مسئله از نگاه فقهی دنبال می شود. از سوی دیگر در علم کلام نیز این بحث مطرح است خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید و علامه حلّی در شرح آن این بحث را از نگاه کلامی دنبال کرده است. در علم اخلاق نیز این بحث جایگاه خود را دارد، مرحوم علامه ملامهدی نراقی در جامع السعادات و فرزندش در معراج السعادة به تفصیل این بحث را از نگاه اخلاقی و اینکه چگونه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد مطرح نموده است.

مباني عقلاني امر به معروف و نهي از منكر

جمعه - 9 نوامبر 2012

امر به معروف و نهي از منكر از احكام ضروري
اسلام است كه در نصوص ديني مورد تأكيد فراوان
قرارگرفته است، ولي آيا اين حكم را به عنوان
يك‏فريضه “تعبّدي” بايد تلقي كرد كه “وجوب”،
مراتب، و شرايط آن، به شكل “تأسيسي” از جانب
شرع‏ارائه شده است؟ و يا بايد آن را از “احكام
عقلي”دانسته و نصوص ديني را “ارشاد” به حكم عقل
به‏ حساب آورد؟
اين مقاله، در صدد ارائه مباني عقلاني اين فريضه بر
آمده و آراء مختلف در اين زمينه را مورد بررسي قرار
داده است. البته اگر “وجوب عقلي” امر به معروف و نهي
از منكر پذيرفته شود، لوازم و پيامدهاي خاصي نيز
خواهد داشت و بويژه در استنباط فروع، بايد به اين مبنا
توجه كرد. مقاله كنوني فقط به اصل مسأله پرداخته،
وآثار فقهي آن، به مجال ديگري واگذار شده است.  

تحقق آرمانهای الهی درپرتو امر به معروف و نهی از منکر

جمعه - 9 نوامبر 2012

از منظر معارف بلند مذهب تشیع امر به معروف و نهی از منکر يكي از فروعات دين مبین اسلام است. و درباره وجوب آن جای هیچ گونه شک و شبهه ای وجود ندارد و همه فقهاء اسلام آنرا واجب می دانند و وجوب آن هم با تمسک به آیات قرآن و احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و دلیل عقلی به اثبات رسیده، است و اگر این دو فریضه مهم الهی واجب نبود آن وقت دعوت پیامبر و آن همه تلاشها در راه راهنمایی بشر معنی و مفهومش را از دست می داد زیرا امر به معروف یعنی راهنمایی بسوی خیر و خوبی و هر آنچه رضای الهی در آن است و نهی از منکر یعنی بازداشتن از بدی ها و هر آنچه موجب نافرمانی از دستورات الهی می شود که این، وظیفه پیامبر است و بعد از او، جانشینان و پیروانش باید این مسیر: (دعوت به خوبی ها و نهی از بدی ها) را دنبال نمایند تا بشریت افسار گسیخته، در دام هوای نفس و شیطان سقوط نکند. به بیان دیگر همه انبیاء الهی برای این منظور به پیامبری مبعوث شده اند تا بشریت را به سوی خوبی وصلاح بکشانند و آنها را از بدی ها و ناهنجاریها بازدارند زیرا هر دينى، از پيروان خود مى‏خواهد به هنجارهايى تن در دهند و از ناهنجارى‏هايى دوری کنند. اين هنجارها در قالب احكام و ناهنجارى‏ها در قالب ممنوعات قرار مى‏گيرند، از اين منظر دين عبارت است از پاره‏اى بايدها و نبايدها كه مؤمنان بايد در چار چوب آن حركت كنند و بكوشند بايدها را انجام دهند و از نبايدها پرهيز کنند. امر به معروف و نهى از منكر نيز عبارت است از: در خواست تحقق آن بايدها و كوشش براى پيشگيرى از نبايدها. از اين منظر مى‏توان هدف دين را تحقق آن بايدها و محو آن نبايدها دانست. اين بايدها در قالب معروف‏ها و آن نبايد ها در هيئت منكرها معرفى مى‏شوند. پس می توان این نتیجه را بدست آورد که امر به معروف و نهی از منکر یعنی تحقق بخشیدن همه برنامه های دینی اسلام و نفی همه برنامه هایی که با این دین منافات دارد از خداوند منان مسئلت داریم تا در راه تحقق این فریضه مهم ما را یاری نماید .

آیا امر به معروف و نهی از منکر دستور قرآنی دارد؟

جمعه - 9 نوامبر 2012

اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکرترک شود گناه و فساد یک نفر یا یک گروه به سایر افراد و سایر گروه ها نیز سرایت می کند و جامعه ای را آلوده می کند.

امر به معروف و نهی منکراز فروع دین اسلام و اجراء آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می شود. زیرا از نظر اسلام جامعه انسانی یک واحد به هم پیوسته است که اگر جلوی میکروب های موجود در یک عضو گرفته نشود ناراحتی و مرض از یک عضو به سایر اعضاء سرایت خواهد کرد. امر به معروف و نهی از منکر به منزله واکسیناسیون جامعه و جلوگیری از ابتلاء به بیماریهای روحی و روانی است. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر برای همه جوامع ضرورت تام دارد.
مثال امر به معروف و نهی از منکر مثال جلوگیری از انسان نادانی است که سوار کشتی شده و قصد سوراخ کردن آن را دارد که اگر از این کار او جلو گیری نشود با سوراخ شدن کشتی، خود او و دیگر مسافران کشتی غرق خواهند شد. آیا اگر چنین فردی اعتراض کند که هیچ کس حق ندارد آزادی مرا سلب کند ؛ زیرا من تنها زیر صندلی مخصوص خود را که اختیار آن را دارم، سوراخ می کنم و تنها خودم غرق می شوم !!!کسی به اعتراض او توجه می کند؟ مسلما کسی اعتراض او را نمی پذیرد زیرا همگان می دانند که سوراخ شدن یک نقطه از کشتی همان و غرق شدن همه کشتی با تمام سر نشینان هم همان.

امربه معروف و نهی ازمنكر

جمعه - 9 نوامبر 2012

نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی كه باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می كند كه او ناظر و مراقب همه اموری باشد كه پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منكر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفكر سیاسی یك مسلمان به شمار می رود؛ چنان كه از مهم ترین فرایضی است كه وجوب كفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.[1]
قرآن كریم در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[2]
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یكدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنكر می كنند، نماز را برپا می دارند و زكات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می كنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یكدیگر علاقمند بوده و به منزله یك پیكر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود كه تخلف و انحراف یك فرد، در كل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان كه یك بیماری واگیر در صورتی كه معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.