ورع

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاور پونت ورع

قران وتربیت انسان

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت قران وتربیت انسان

عفت وپاکدامنی2

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت عفت وپاکدامنی2

شهوت پرستی وعفاف

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاور پونت شهوت پرستی وعفاف

حسادت

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت حسادت

جود وسخاوت

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاور پونت جود وسخاوت

عفت وپاکدامنی

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاور پونت عفت وپاکدامنی

بخل وامساک

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت بخل وامساک

ارزوهای دراز( طول عمل)

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت ارزوهای دراز(طول عمل)

امر به معروف ونهی از منکر

یکشنبه - 30 دسامبر 2012

فایل پاورپونت امر به معروف ونهی از منکر

نقش وعده‌های الهی در زندگی فردی و اجتماعی

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

وعده‌های خداوند به مؤمنین فقط مربوط به آخرت نیست
خداوند متعال وعده‌هایی که به بندگان مؤمن خودشان دادند بعضاً مربوط به آخرت هستند، خب در این باره سخنی نیست، معلوم است که یکی از پایگاه‌های مهمّ اعتقادی ما، یکی از موضوعات مهمّ ایمانی ما همین است که ایمان داشته باشیم به وعده‌هایی که خداوند متعال برای حیات جاودانه به ما عنایت فرمودند. ولی بخشی از وعده‌های خداوند متعال مربوط است به زندگی دنیایی ما. در دنیا هم خداوند متعال برای مؤمنین در شرایطی که فرامین او را اجرا کنند وعده‌‌هایی دارند، حتی وعیدی دارند، هم مجازات‌های دنیوی هست هم پاداش‌های دنیوی.
البته اگر فقط آخرت بود کار دینداری یک مقدار آسان‌تر می‌شد، چون حساب آخرت از دنیا جدا می‌شد. ما تا وقتی در دنیا هستیم، در تنظیم امور روزمرۀ زندگی، با دین کاری نداشتیم با خدا کاری نداشتیم و شروع می‌کردیم به زندگی روزمرۀ خودمان حالا با هر طریقی که می‌خواستیم این زندگی را تنظیم کنیم، ولی با وعده‌هایی که خداوند متعال دربارۀ زندگی دنیا به ما دادند، معلوم می‌شود که دخالت مستقیم در نحوۀ زندگی ما دارند. این‌جور نیست که فقط دستوراتی در دنیا به ما داده باشند، بفرمایند ما دیگر با شما کاری نداریم آخرت ببینیم چه می‌شود. پاداش‌ها و مجازات‌های الهی لحظه به لحظه بر اساس عملکرد ما در زندگی ما جاری می‌شود، و این برای بعضی‌ها مشکلاتی را ایجاد می‌کند که به این مشکلات خواهم پرداخت.
نمونه‌هایی از وعده‌های دنیوی خدا در ارتباط با زندگی اجتماعی و فردی در قرآن
امّا اجازه بدهید ابتداءً برخی از این وعده‌‌های دنیوی‌ای که خداوند متعال در آیات قرآن به ما داده است را برایتان بخوانم، دل‌هایمان روشن بشود به نور قرآن کریم. ببینید خداوند متعال با چه تأکیدی، با چه تصریحی وعده‌های خودشان را بیان می‌فرمایند، هم در زندگی اجتماعی هم در زندگی فردی.
در سورۀ غافر می‌فرمایند «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ»(1) ما حتماً کمک می‌کنیم پیامبران خودمان را و مؤمنین را در حیات دنیا، رهایشان نمی‌کنیم در دنیا، آنها تنها نیستند و ما قطعاً این یاری را به آنها خواهیم رساند، و روز قیامت هم که به جای خودش باقی است.
یا در سورۀ روم آیات متعددی دربارۀ نصرت الهی هست. قطعه‌ای از یکی از آیات را برای شما می‌خوانم، می‌فرماید: «کَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»(2) بر ما لازم و حتمی است که مؤمنین را کمک کنیم، خداوند متعال تصریح می‌فرماید و مؤمنین علی القاعده دلشان خیلی قرص باید بشود به وعده‌های الهی؛ و آیات دیگری که در می‌گذریم.

در تعالیم قرآن عرفان چگونه امده است؟

جمعه - 7 دسامبر 2012

پیش از آن‌که مسائل و موضوعات عرفان و تصوف را با آیات قرآن تطبیق دهیم و دیدگاه قرآن را درباره‌ی اصول و مسائل تصوف مطرح کنیم، نخست این موضوع را مطرح می‌کنیم که اصولا عرفان از ادیان آسمانی و توحیدی نیست. برای این ادعا، دلایل زیر را داریم:
1- عرفان روش است نه آیین:
عرفان و تصوف به خودی خود یک آیین نیست بلکه روش است؛ روشی برای کسب معرفت. با مطرح شدن این روش، انسان عملا دو روش را می‌تواند برای رسیدن به معرفت و کشف حقیقت در پیش گیرد. یکی، روش شناخته شده، عادی و عرفی حس و عقل و دیگری، روش سیر و سلوک، مجاهده و ریاضت.
این دو روش از دیرباز در تاریخ تفکر بشر مطرح بوده و از روش‌های شناخته شده و پر طرفدارند. انسان می‌تواند با به کار گرفتن یکی از این دو روش و یا هر دوی آن‌ها، به نتایجی از نظر جهان‌بینی برسد. در عین حال، عده‌ای از متفکران، معتقدند تنها حس و عقل در فهم جهان مؤثرند و برای کشف و شهود، آثار و نتایج واقعی و سودمند قائل نیستند؛ چونان‌که طرفداران سیر و سلوک نیز عقل و اندیشه را تنها در فهم ظاهر جهان و در حوزه‌ی زمان و مکان کارآمد می‌دانند اما در فهم حقایق جهان، تنها سیر و سلوک را کارآمد می‌شناسند. از همان آغاز، این دو مکتب برای انسان مطرح بوده و این دو روش، عملا به صورت چهار روش مطرح شده است: روش مشائی، روش اشراقی، روش کلامی و روش عرفانی. زیرا انسان برای رسیدن به معرفت و درک حقیقت یا از عقل بهره می‌گیرد و یا از سیر و سلوک.
– گروهی که از عقل بهره‌مند هستند، خود به دو گروه تقسیم می‌شوند:
آنان که به مکتب یا مذهب خاصی تعصب یا التزام ندارند که پیرو روش مشاء هستند. و گروهی که به روش و مکتب خاصی التزام دارند که همان روش اهل کلام است.
– همچنین، کسانی که از مجاهده و سیر و سلوک بهره می‌گیرند، نیز دو گروه دیگر را تشکیل می‌دهند: اگر به مکتب و مذهب خاصی ملتزم نباشند، این همان روش اشراقی است. و اگر به مکتب و مذهب خاصی تعهد دارند، آن را روش عرفا و صوفیه می‌نامند. بنابراین‌که مجاهده و سلوک یک روش است، نمی‌توان آن را به عنوان یک دین یا مذهب، نتیجه‌ی وحی آسمان دانست اما می‌توان آن را روشی برای درک حقایق جهان محسوب کرد؛ حقایقی همچون حقیقت هستی، واجب‌الوجود، نبوت، ولایت و موجودات جهان. در این‌که سیر و سلوک روش است نه مکتب، همین کافی است که بدانیم سالک پیش از سیر و سلوک چیزی ندارد تا آن را مکتب خود بشمارد بلکه، باید با سیر و سلوک به چیزی برسد. غزالی که می‌توان او را مرز بازگشت از عقل به تصوف شمرد، می‌گوید برای رفع حجاب تقلید، لازم است که تعصب مذهبی را کنار بگذارند و به معنی شهادتین ایمان داشته باشند تا حقیقت امر در مسائل اعتقادی، در اثر ریاضت و نه مجادله احساس گردد.(2) بنابراین غزالی سلوک را روش تشخیص حقانیت مذهب می‌داند.