حوزه بحث امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از مباحثی است که در حوزه های مختلف معارف اسلامی مطرح است از سوئی در فقه به عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر مطرح است که در آن ابعاد مختلف این مسئله از نگاه فقهی دنبال می شود. از سوی دیگر در علم کلام نیز این بحث مطرح است خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید و علامه حلّی در شرح آن این بحث را از نگاه کلامی دنبال کرده است. در علم اخلاق نیز این بحث جایگاه خود را دارد، مرحوم علامه ملامهدی نراقی در جامع السعادات و فرزندش در معراج السعادة به تفصیل این بحث را از نگاه اخلاقی و اینکه چگونه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد مطرح نموده است. معنای معروف و منکر
واژه معروف هر کار نیکی است که علاوه بر نیکی آن، انجام دهنده اش آنرا به وصف نیکی بشناسد یا توسط دیگری باین عنوان شناسانده شود و به عبارت دیگر معروف به معنی چیزی است که عقل و فطرت پاک آنرا به نیکی بشناسد. ابن اثیر می گوید: المعروف اسم جامع لکل ما عرف من طاعة اللّه و التقرّب الیه و الاحسان الی النّاس(1) معروف اسم جامعی است برای هر چیز شناخته شده همانند اطاعت خداوند، تقرّب به او و احسان به مردم.
واژه منکر هر کار بدی است که انجام دهنده آن خودش آنرا با این وصف بدی بشناسد و یا توسط دیگری شناسانده شود. بعبارت دیگر منکر آن است که عقل و فطرت پاک آنرا به نیکی نشناسد بلکه آنرا کار بد بشناسد.
مصادیق معروف و منکر در قرآن
برخی از مصادیق معروف ها و منکرها در آیات قبل و بعد 110 آل عمران که مربوط به امر به معروف و نهی از منکر است آمده است بعنوان نمونه ایمان، تلاوت قرآن، اندیشیدن و تفکر، جهاد، شهادت در راه خدا، عدالت، استقامت در راه خدا، رابطه و حفظ مرزهای اسلامی از تهاجم دشمنان، صدق، تقیّه، دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، اتحاد و برادری و…از مصادیق معروف ذکر شده است.
و کفر، قتل پیامبران، گناه، نفاق و دوروئی، دوستی با کافران، اصرار بر گناه، سستی و بی حالی، ظلم و ستم، کرنش در برابر دشمن، اطاعت از کفار، کشمکش و نزاع، فرار از جهاد، خیانت، بخل، رضایت به ظلم و گناه، فروختن دین و حق به دنیا، فتنه گری حسد، بازیچه قرار دادن دین، دروغگویی، فساد حاکمان، قطع رحم، و…و…از مصادیق منکر یاد شده است.(2)
امر به معروف و نهی از منکر امامان
سخن اینست که مراد از اینکه شما امر به معروف و نهی از منکر کردید چیست مگر غیر امامان اهل این فریضه نبودند؟
پاسخ اینست که امر به معروف و نهی از منکر بسی فراتر از یک امر به معروف و نهی از منکر معمولی بود آنها با گفتار و رفتار خود فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را نهادینه کردند. تأکید فراوان امامان بر این فریضه بود که نگذاشت این دو واجب از یادها برود. صدها روایتی که در مجامع روائی درباره این فریضه است سند این سخن است.
بعنوان نمونه برخی از روایاتی که امامان اهمیّت این فریضه را تبیین کرده اند ذکر می کنیم:
1 امام باقر(ع) فرمود: …انّ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و تردّ المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الامر…(3) امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و شیوه صالحان و فریضه بزرگ است و در پرتو آن سایر فرائض و واجبات برپا می گردد و راهها امن می شود و تجارت و کاسبی مردم حلال گشته و هرگونه ظلم و جور برچیده شود و زمین آباد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و همه کارها روبراه می گردد.
2 امر معروف و نهی از منکر بحدی مهم است که تارک نهی از منکر را حضرت نبی اکرم(ص) مؤمن بی دین می نامد:
عن النبی(ص) انّ اللّه عزّ و جلّ لیبغض المؤمن الضعیف الّذی لادین له فقیل و ما المؤمن الضعیف الّذی لادین له قال الّذی لاینهی عن المنکر(4) خداوند دشمن می دارد مؤمن ضعیفی را که دین ندارد، شخصی پرسید مؤمن ضعیف بی دین کیست؟ حضرت فرمود: آن کس که نهی از منکر نمی کند.
3 در روایتی از حضرت امام باقر(ع) رسیده است:
اوحی اللّه الی شعیب النبی انی معذب من قومک مئة الف اربعین الفاً من شرارهم و ستین الفاً من خیارهم فقال یا ربّ هؤلاء الاشرار فما بال الخیار؟ فاوحی اللّه عزّ و جلّ الیه داهنوا اهل المعاصی و لم یغبضوا لغضبی(5)
خداوند به حضرت شعیب پیامبر وحی کرد من صدهزار نفر از قوم ترا عذاب و به هلاکت می رسانم چهل هزار نفر بدان آنها را و شصت هزار نفر از نیکانشان را شعیب عرض کرد بارالها بدان سزاوارند خوبان چرا؟ خداوند به او وحی کرد از این رو که نیکان مماشات و سازشکاری کردند و برای خاطر خشم من خشمناک نشده اند.
این روایات بخشی از انبوه روایاتی است که امامان(ع) در این عرصه فرمودند. اینها خود فرهنگ سازی است.
این یعنی امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر.
برترین معروفها و بدترین منکرها
نکته دیگر در باب امر به معروف و نهی از منکر و امامان اینست معروفهایی که امامان در پی تحقق آن بودند برترین معروفها و منکرهایی که امامان با آنان مقابله کردند بدترین منکرها بودند. آرمان بلند امامان تشکیل نظام اسلامی بود. نظام اسلامی ما در همه معروفهاست که در گلستان آن گلهای معروف های گوناگون می روید، حضرت امام صادق(ع) در روایتی که ولایتها(رهبری ها) را بر دو قسم می نماید یکی رهبری های حلال و دیگری حرام. و می فرماید که ولایت والی عدل حلال است و مورد تأیید و کمک او هم چنین است.
سپس می فرماید: …وذلک انّ فی ولایة والی العدل و ولاته احیاء کلّ حلّ و کلّ عدل و امامة کلّ ظلم و جور و فساد فلذلک کان الساعی فی تقویة سلطانه و المعین له علی ولایته ساعیاً الی طاعة اللّه مقویا لدینه(6)
این از آن روست که در ولایت والی عادل و کارگزارش هر حق و عدلی زنده می شود و هر ستم و جور و فسادی کشته می شود و از این رهگذر کسی که در تقویت حکومت او بکوشد و در فرمانروایی دستیارش باشد کوشنده در راه طاعت خدا ونیرو بخش دین اوست.
حکومت و نظام اسلامی تحقق عملی توحید و احکام دین است بر این اساس است که برترین معروف است. و هر یک از امامان که زمینه بدست گرفتن حکومت را می دیدند، آنرا به دست می گرفتند و اقتدار خویش را در راستای تحقق احکام دین به کار می گرفتند به عنوان نمونه وقتی امیرمؤمنان دید مردم به سراغ حضرت آمدند، و زمینه تشکیل حکومت فراهم شده است، آنرا به عهده گرفت و با کمال قوّت به حکومت داری پرداخت خود می فرماید: اما والّذی فلق الحبة و برء النسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الّایقارّوا علی کظة ظالم و لاسغب مظلوم لاسقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اوله(7) آگاه باشید به خدایی که دانه را شکافته و انسان را آفریده سوگند اگر به خاطر حضور حاضران (توده های مشتاق بیعت کننده) و اتمام حجت بر من بخاطر وجود یار و یاور نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانی که خداوند از دانشمندان و علمای هر امت گرفته که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده و مظلوم سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر پشتش می افکندم (و رهایش می نمودم) و آخرش را به جام اولینش سیراب می کردم.
مولی علی(ع) به صحنه آمد و تمام همتش را جزم کرد تا احکام نورانی دین را تحقق بخشد که این برترین معروف است فرمود: اللّهم انک تعلم انه لم یکن الّذی کان منّا منافسة فی سلطان ولا التماس شی ء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک(8) بار خدایا تو می دانی که مبارزات و جهادمان بخاطر اشتیاق به قدرت و حکومت و فراچنگ آوردن ثروت نبود بلکه تا نشانه ها و پرچم دینت را برافرازیم و ظلم و تجاوز را در شهرهایت از همگان بزدائیم تا بندگان ستمدیده امنیت و پناه گیرند و قوانین تعطیل شده ات اجرا شود.
آنها امر به معروف کردند و در این حوزه به قلّه نظر داشتند، آنها نهی از منکر کردند و به مبارزه با بدترین منکر که حکومت جور است پرداختند و تمامی امامان در این سنگر مقدّس قرار داشتند حکومت جور مادر منکرات است که بستر بسیاری از ناهنجاریهای شرعی و اخلاقی است. حضرت امام صادق(ع) پس از آنکه همکاری با حکومتهای جور را حرام اعلام می کند، می فرماید: و ذلک ان فی ولایة الوالی الجائر دوس الحق کلّه و احیاء الباطل کلّه و اظهار الظلم و الجور و الفساد و ابطال الکتب و قتل الانبیاء و المؤمنین و هدم المساجد و تبدیل سنة اللّه و شرائعه…(9)
دلیل آن اینست که در حکومت حاکم جائر حق به کلی پامال می گردد و باطل به کلی زنده می گردد و ظلم و جور و فساد اشکار شده و کتابهای آسمانی ابطال گشته و کشتار پیامبران و مؤمنان صورت گرفته و مساجد ویران شده و سنت ها و قوانین خداوند تغییر می یابد.
حضرت مولی علی(ع) یکی از دلائل خود را برای بدست گرفتن حکومت این می داند که او نگران سرکار آمدن نابخردان و گناهکاران است که این خود بستر بسیاری از گناهان است. فرمود: ولکننی آسی ان یلی امر هذه الامة سفهاءها و فجارها فیتخذوا مال اللّه دولاً و عباده خولاً و الصالحین حرباً و الفاسقین خرب(10) لکن از این اندوهناکم که نابخردان و تبهکاران این امت حکومت را بدست آورند آنگاه مال خدا را دست بدست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند و با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند. سالار شهیدان ابی عبداللّه الحسین(ع) که در منشور جاویدش در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه می نویسد: ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر…(11) می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم.
حکومت یزیدی را بدترین منکر می داند که با حاکمیت آن اساس اسلام آسیب می بیند و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید(12) اینک باید فاتحه اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایی مثل یزید گرفتار شده اند. پس شاید بتوان یکی از جهاتی که امامان را به عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر می شناسیم این باشد که این ویژگی آنان است که آنان در پی تحقق برترین معروف و مبارزه با بدترین منکر بودند.
امامان و منکرهای دیگر
اینک سؤالی مطرح است و آن اینست که آیا امامان در عرصه هایی جزئی امر به معروف و نهی از منکر داشتند یا نه برخی مدعی اند که امامان در موارد جزئی نهی از منکر نداشتند و کسانی را که در برابر منکر بدحجابی و بی حجابی موضع می گیرند مورد نکوهش قرار می دهند.
پاسخ اینست که معنای اهتمام امامان به مبارزه با بدترین منکران این نیست که در برابر دیگر منکرات ساکت بودند. چرا که هر منکری را باید نهی کرد به عنوان نمونه:
الف: در سیره امیرمؤمنان علی(ع) آورده اند که حضرت هر روز اول صبح به بازار می رفت و با صدای بلند می فرمود: یا معشر التجار اتقوااللّه ای گروه تجاغر تقوا پیشه کنید. بازاریان که می فهمیدند مولی به بازار آمده است دست از کار کشیده مستمع نصایح از جان برآمده مولی که مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر است می شدند حضرت می فرمود: ..جانبوا الکذب، و تجافوا عن الظلم، وانصفوا المظلومین و لاتقربوا الربوا و اوفوا الکیل و المیزان و لاتبخسوا الناس اشیاءهم و لاتعتوا فی الارض مفسدین…(13) از دروغ دوری گزینید، از ظلم کناره بگیرید، با مظلومان منصفانه رفتار کنید، به ربا نزدیک نشوید، حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از اموال مردم چیزی نکاهید و در زمین به فساد نکوشید.
ب: نیز آمده است: کان علی(ع) یأتی السوق فیقول یا اهل السوق اتقوا اللّه و ایاکم و الحلف فانه ینفق السلعة و یمحق البرکة فان التاجر فاجر الا من اخذ الحق و اعطاه السلام علیکم(14) امیرمؤمنان علی(ع) به بازار می آمد و می فرمود بازاریان تقوا پیشه کنید از قسم بپرهیزید که کالا را از بین برده و برکت را محو می کند همانا تاجری که حق مدار نبوده جز حق نگیرد،، جز حق ندهد، فاجر و گناهکار است.
ج نیز آورده اند مولی به بازار می آمد و سراغ اصناف مختلف رفته و منکرهای شغل آنها را تذکر می داد و به آنها می گفت از آن کناره گزینند.(15)
این نمونه ها کافی است برای اثبات این مدعا که مولی علی(ع) همانگونه که در پی مبارزه با منکرات بزرگ بوده از منکرات دیگر نیز غفلت نداشته است.
شیوه امر به معروف و نهی از منکر
دیگر نکته در امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر آن است که این انوار تابناک الهی با گفتار و رفتار خود علاوه بر آنکه امر به معروف و نهی از منکر می کردند شیوه انجام این فریضه را هم آموزش دادند.
امامان(ع) با گفتار و رفتار خود بر اموری در امر به معروف و نهی از منکر تأکید داشتند.
1 امر به معروف خود باید با شیوه معروف باشد به عبارت دیگر نباید امر به معروف و نهی از منکر با شیوه منکر باشد حضرت نبی اکرم(ص) فرمود: من کان آمراً بمعروف فلیکن امره ذلک بمعروف.(16)
آن کس که امر به معروف می کند باید خود امرش به صورت معروف باشد. آورده اند که عمر شبی در مدینه مشغول تجسس بود آواز مردی را از خانه ای شنید از دیوار بالا رفت و دید ساقی و ساغر هر دو جمعند، عمر گفت ای دشمن خدا گمان کردی که خدا گناه تو را می پوشاند آن مرد گفت: عجله نکن! اگر من یک گناه کردم تو سه گناه کردی 1 خدای فرمود: لاتجسسو تو تجسس کردی 2 خدای فرمود وأتوا البیوت من ابوابه در خانه ها از در وارد شوید تو بر دیوار شدی و مرا نگریستی 3 خدای فرمود: لاتدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلّموا علی اهله(17) بر غیر خانه خود وارد نشوید مگر انس بگیرید و بر اهلش سلام کنید تو بدان عمل نکردی. عمر شرمنده شد و از او دست برداشت.(18)
2 سفارش می کردند امر به معروف و نهی از منکر باید همراه با رفق باشد. پیامبراکرم(ص) مبلّغی را جهت تبلیغ بین قومش فرستاد باو سفارش کرد: علیک بالرفق و القول السدید لاتک فظاً و لاغلیظاً و لا مستکبراً و لا حسود(19)
بر تو باد به رفق و گفتار مستند و مستدل، خشونت در گفتار نداشته باش، سنگدل مباش، مستکبر و حسود نیز مباش.
در چندین روایت از نبی اکرم(ص) است که مبلغین را که می فرستادند چنین سفارش می کردند که:
ادعوا الناس و بشرا و لا تنفراً و یسراً و لا تعسر(20) مردم را دعوت به دین کرده بشارت دهید و ایجاد نفرت نکنید، آسان بگیرید و سخت گیریهای بی جا نداشته باشید.
رفق و نرمی در دعوت به حق شیوه پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) بوده است. در تاریخ پیامبر آمده است:
جوانی خدمت پیامبر آمده عرض کرد: ای پیامبر خدا آیا به من اجازه می دهی زنا کنم؟ با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند ولی پیامبر(ص) با خونسردی و ملایمت فرمود نزدیک بیا جوان نزدیک آمد و در برابر پیامبر نشست حضرت با محبت از او پرسید آیا دوست داری با مادر تو چنین کنند. گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم راضی نیستند با مادرانشان چنین شود.
آیا دوست داری با دختر تو چنین کنند. گفت: نه فدایت شوم؟ فرمود: همینطور مردم درباره دخترانشان راضی نیستند.
فرمود: بگو ببینم آیا برای خواهرت می پسندی؟
جوان مجدداً انکار کرد. (و از درخواست خود به کلی پشیمان شد.) پیامبر دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد عرض نمود خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگی به بی عفتی نگهدار از آن به بعد منفورترین کار نزد این جوان زنا بود.(21)
امر به معروف و نهی از منکر اهل بیت این چنین است.
3 اهل بیت آموختند که امر به معروف و نهی از منکر باید همراه با ادب باشد. گنهکار بیمار است باید بیماری روحی اش را درمان کرد نباید با اهانت بر بیماری اش افزود. امر به معروف و نهی از منکر امامان در نهایت ادب بود.
در روایتی آمده است که حضرت امام حسن و امام حسین(ع) پیرمردی را در حال وضو دیدند پیرمرد به خوبی وضو، نمی گرفت حسن(ع) و حسین(ع) برای راهنمایی پیرمرد به نزد وی رفتند و از او خواستند که وضوی هر دو آنان را ببیند و بگوید وضوی کدام یک از آنها بهتر است هر دو بزرگوار وضویی نیکو ساختند و پیرمرد که وضوی درست آنان را می دید گریست و به اشتباه خود پی برد و به آنها گفت هر دو خوب وضو می گیرید و این پیرمرد ناتوان است که درست وضو نمی گیرد ولی به برکت مهربانی شما با امت جدتان امروز وضو گرفتن را از شما آموختم.(22)
در سیره امامان برخورد مهرآمیز همراه با متانت با هتاکانی که بی ادبانه با آنان برخورد می کردند نمونه های فراوان دارد که شیفتگان اهل بیت کم و بیش شنیده یا خوانده اند.
4 از نکات مهم در امر به معروف و نهی از منکر اهل بیت(ع) توصیه آنان به دعوت عملی به معروفهاست و خود در خط مقدّم عمل به معروف بودند. از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده است که: من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلّم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم».(23)
کسی که خود را در مقام پیشوایی و امامت مردم قرار می دهد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد به تعلیم خویش بپردازد و باید تأدیب کردن او به عملش پیش از تأدیب دیگران به زبانش باشد که معلم و ادب کننده خویش به اقدام سزاوارتر است از کسی که معلّم و مربی مردم است. حضرت امام صادق(ع) فرمود: کونوا دعاة للناس بالخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق و الورع.(24)
مردم را بدون زبان (بلکه با عمل خویش) به سوی خوبی فراخوانید تا از شما سخت کوشی در راه دین و صداقت و خداترسی را ببینند. در روایت دیگر آمده است: کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة الناس بالسنتکم مردم را با اعمالتان به سوی خدا بخوانید نه (تنها) با گفتارتان.روایت در این زمینه فراوان است بهمین مقدار بسنده می کنیم.(25)
سیره عملی امامان نیز همین بوده است و مواردی که منحرفان از رفتار عملی امامان به راه صلاح و سداد کشانده شدند اگر بیش از گفتارشان نباشد کمتر قطعاً نیست. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: ایها الناس انّی و اللّه ما احثکم علی طاعة الّا و اسبقکم الیها و لاانهاکم عن معصیة الّا و اتناهی قبلکم عنه(26) ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی ترغیب نمی کنم مگر اینکه خودم پیش از شما به آن عمل می نمایم و شما را از هیچ معصیتی باز نمی دارم مگر اینکه خودم پیش از شما از آن دوری می جویم.
گرچه از شرایط لازم برای امر به معروف و نهی از منکر عامل بودن شخص آمر و ناهی محسوب نمی شود همانگونه که در کلام رسول خدا نقل شده است مروا بالمعروف و ان لم تفعلوه و انهوا عن المنکر و ان لم تجتنبوه کلّه(27) امر به معروف و نهی از منکر کنید هرچند خودتان به آن عمل نکرده باشید و نهی از منکر کنید هرچند از تمام منکرات اجتناب نکرده باشید.
ولی بی تردید اگر گوینده خود عامل به آنچه می گوید باشد تأثیر کلام او فوق العاده خواهد بود.
وقتی مردم می دیدند پیامبر در میدان جنگ، خود در خط مقدّم است در عبادت پیشگام است، در دگر دوستی اولین است قهراً این رفتار، محبت پیامبر را به عمق دلها می برد.
وقتی مردم می دیدند که اگر مولی علی(ع) مردم را دعوت به زهد و اعراض از دنیا می کند خود سرآمد زاهدان روزگار است مواعظ دلنشین او بر دلها می نشست تا آنجا که همام در پی این مواعظ دلنشین جان به جان آفرین تسلیم می کند.
فصعق همام صعقة کانت نفسه فیه هنگامی که سخن امام به اینجا رسید ناگهان همام غش کرد و بی هوش شد و در آن حالت روح از کالبدش مفارقت کرده به لقاء اللّه پیوست.
آنگاه مولی علی(ع) فرمود: اما واللّه لقد کنت اخافها علیه ثم قال هکذا تصنع المواعظ البالغة باهله(28) آگاه باشید بخدا قسم من از این حادثه هراس داشتم سپس فرمود پند و اندرزهای رسا با اهلش چنین می کند.
سلام بر امامان که امر به معروف و نهی از منکر کردند. در پی تحقق برترین معروفها و مبارزه با بدترین منکرها بودند و با گفتار و رفتار خود شیوه صحیح امر به معروف و نهی از منکر را آموختند.
پی نوشت ها:
1. نهایه ابن اثیر، ج 3، ص 216.
2. الامر بالمعروف و النهی عن المنکر از آیة اللّه نوری، ص42 تا 47 و ترجمه آن توسط مرحوم محمد اشتهاردی، از ص 81 تا 90.
3. فروع کافی، ج 5، ص 55.
4. وسائل الشیعه، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب 1.
5. فروع کافی، ج 5، ص 55.
6. تحف العقول، ص 232.
7. نهج البلاغه خطبه سوم شقشقیه.
8. نهج البلاغه، خطبه 131.
9. تحف العقول، ص 232.
10. نهج البلاغه، نامه 62.
11. مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188.
12. مقتل خوارزمی، ج 1، ص 185.
13. فروع کافی، ج 5، ص 151.
14. الغارات، ج 1، ص 110.
15. دعائم الاسلام، ج 2، ص 538.
16. التبلیغ فی الکتاب و السنته، ص 132.
17. سوره نور، آیه 27.
18. الدرالمنثور، ج 6، ص 93.
19. بحارالانوار، ج 18، ص 104، ح 4.
20. صحیح مسلم، ج 3، ص 1358، ح 6.
21. المناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 400.
22. نهج البلاغه، کلمه قصار، ص 73.
23. اصول کافی، ج 2، ص 105.
24. قرب الاسناد، ص 77.
25. در این زمینه مراجعه کنید به کتاب التبلیغ فی الکتاب و السنة از ص 140 تا 146 و از ص 217 تا 232.
26. نهج البلاغه، خطبه 175.
27. میزان الحکمة، ج 6، ح 12776.
28. نهج البلاغه، خطبه 193.