درس‌هایی که باید از خروس آموخت

مرحوم آیت الله اشتهاردی (ره) در خصوص رفتارشناسی امامان معصوم (ع) و درس‌هایی که باید نوع بشر از رفتار برخی حیوانات بیاموزد را اينگونه عنوان كرد:

|)يَا أيّهِا الّذينَ آمَنُوا قُوا أنْفُسكُمْ وَ أهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجَارَةُ … |  تحريم:6 |

[اي كسانيكه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاست، نگه داريد.]

نمونه اي ديگر از رفتارشناسي ائمه (ع)

يكي از امتيازات ائمه اطهار (ع) نسبت به مخلوقات ديگر، آن است كه علاوه بر آگاهي از احوالات و خصوصيات انسانها، نسبت به رفتار و حركات حيوانات هم آشنا هستند، و اين علم با روانشناسي كه ديگران دارند تفاوت دارد، چون ائمه (ع) به چيزهايي احاطه دارند كه روانشناسان معمولي بدانها احاطه ندارند.

ائمه (ع) ، علاوه بر اينكه دردهاي دروني همه بشر را مي دانستند، اوصاف و رفتار حيوانات را هم مي دانستند و روايات در اين زمينه فراوان است; از جمله آنها روايتي است در خصال صدوق (ره)، كه از امام رضا |(ع)  نقل شده است.

خصائص خروس

قال الرضا (ع) : «في الدّيك الابيض خمس خصال من خصال الانبياء، معرفته باوقات الصّلوات و الغيرة و السّخاء و الشّجاعة و كثرة الطّروقة».

ائمه اطهار (ع) اينها را گفته اند، تا ما نيز ياد بگيريم. فقط شنيدن به درد نمي خورد. اينها براي تعليم و تعلّم است; خودشان مي فرمايند: «فنحن العلماء و شيعتنا المتعلّمون و سائر الناس غثّاء».

يعني ما معلميم، شيعيان ما متعلّم اند و بايد ياد بگيرند، بقيهء مردم كه نه در فكر تعليم هستند و نه دربند تعلّم، كف روي آب هستند.

حضرت رضا (ع)  در اين روايت مي‌فرمايد: پنج خصلت در خروس سفيد است كه از خصلتهاي انبيا است، اولين آن «معرفته باوقات الصلوات»  خروس، وقت نمازها را خوب مي شناسد. در گذشته راديو و ساعت و اين قبيل امكانات نبود. خروسها خبر مي دادند كه وقت نماز است و اعلام وقتشان، اطمينان آور بود و معنايش اين است كه ما بشناسيم و اول وقت، نماز را بخوانيم. نگوييم حالا وقت زياد است. امر مولاست و هر روز بايد اين امر را امتثال كنيم و اگر نمازها را به تأخير بيندازيم، توهين به امر الهي است.

غيرت، خصوصيت دوم خروس در اين روايت است. خروس، غيرت دارد. اگر خروسي دو يا چند مرغ را سرپرستي ميكند، با نوك زدن و دعوا كردن نمي گذارد خروس ديگر بيايد و با آنان ارتباط پيدا كند.

در زمان رضاخان، بيگانگان، بي غيرتي را ياد دادند، كشف حجاب كردند و گفتند: هر كس با هر وضعي بيرون بيايد، آزاد است.

مراتب غيرت

«غيرت»، مراتبي دارد و يكي از مراتب آن، غيرت عِرضي است كه در اين روايت به آن اشاره شده; يعني هر كس متعلّقهء خود را حفظ كند و به ديگران نشان ندهد.

فراهم كردن مقدمات فساد، مانند فيلم هاي مبتذل، زمينهء بي غيرتي عِرضي را به وجود مي آورد. بايد از اشاعهء آنها در بين مردم و خانوادهها جلوگيري كرد. آيهء شريفه: «قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها الناس و الحجارة تحريم:6» اشاره به اين است; يعني خودتان و اهل خودتان را از آتش جهنم حفظ كنيد. وقتي اين آيه نازل شد، جواني گريه كنان آمد محضر پيامبر (ص)؛ عرض كرد: يا رسول اللّه، ما خودمان را نمي توانيم از جهنم حفظ كنيم; خداوند فرموده: اهلتان راحفظ كنيد! پيامبر (ص) فرمود: مراد از آيه، اعمال زور نيست; براي آنها حلال و حرام خدا را بيان كنيد.

يكي ديگر از مراتب غيرت، غيرت ديني است كه مرحوم امام(ره) در درس اخلاق خود به آن اشاره فرموده و اين روايت را متذكر ميشدند: «انّ اللّه غيور و يحب كل غيور و من غيرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها».

از صفات خداوند اين است كه غيرت دارد و دوست دارد بندگان او غيرت داشته باشند; چون غيرت دارد، كارهاي زشت آشكار و پنهان را حرام كرده است. اگر كسي برخلاف دين رفتار مي كند، غيرت ندارد و بيتفاوت است. حضرت امام (ره) غيرتش وفا كرد كه اين انقلاب را برپا كرد و هر ضرري را هم به جان خريد. بعد از آن كه بار اول از حبس بيرون آمد، قسم خورد كه اين مدت، هر كاري آنها كردند، من نترسيدم; آنها از من مي ترسيدند. آري، اگر انسان، غيرت داشته باشد، هيبت پيدا مي كند.

اينكه مقام معظم رهبري –حفظه اللّه- به كساني كه حرف از ارتباط با آمريكا مي زدند، می‌فرمود: اينها بي غيرتند؛ يعني غيرت ديني ندارند و براي آنها مهم نيست كه دين از بين برود.

*سخاوت

سومين خصلت، سخاوت است. خروس سخاوت دارد. وقتي دانه هایی را می بیند، نوكش را به زمين مي زند تا يك مرغ بيايد. وقتي مرغ آمد، خودش كنار ميرود; يعني غير را مقدم بر خود مي داند.

*شجاعت

خصلت چهارم خروس، شجاعت است. وقتي دو تا خروس با هم مي جنگند، هيچ كدام فرار نمي كنند و اگر دو يا چند خروس در اطراف آنها وجود داشته باشند، ممكن نيست بگذارد آنها دخالت كنند. شجاعت دارد و مقاومت مي كند.

پنجم: «كثرة الطروقه»، به نظر بنده، بعضي اين جمله را اشتباه معنا مي كنند. «كثرةالطروقة» يعني آداب معاشرتش با مرغها زياد است، نه اينكه با مرغها زياد مجامعت دارد; يعني با آن چند مرغي كه تحت نظارت اوست، قهر نمي كند و به اين معناست كه انسان نبايد همه اش در فكر كار دنيا باشد; فكر آسايش زن و بچه، تفريح و رفاه آنها هم باشد. اگر اهل خانه، خواستهاي داشتند، نگويد حوصله ندارم، خسته ام. كودك، خستگي و مشكلات شما را نمي فهمد، او محبت ميخواهد.

چون كه با كودك سر و كارت فتاد      پس زبان كودكي بايد گشاد

خداوند براي هر چيزي حدي قرار داده: «ان اللّه جعل لكل شيء حدّا»  نه تنها در مورد زن و بچه، بلكه در كليه امور بايد مرزها را رعايت كرد.

خداوند ما را موفق به انجام آنچه رضاي اوست، بفرمايد و ما را از آنچه مورد سخط اوست، باز دارد!

والسلام عليكم و رحمةاللّه


جستجو