رجعت از جمله اعتقادات شيعه

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

رجعت در لغت به معني بازگشت و در اصطلاح به بازگشت گروهي از مومنان خالص و عده اي از منافقان فاجر به اين جهان پيش از قيامت گفته مي شود.
اعتقاد به رجعت از باورهاي مسلم و ترديدناپذير شيعه است كه بر آيات قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام استوار مي باشد. (1(

رجعت در دوران حكومت موعود آخرالزمان اتفاق خواهد افتاد و خداوند عده اي از مردگان را با همان اندام و صورتي كه بودند زنده كرده و به دنيا برمي گرداند. به گروهي از آنان عزت مي دهد و گروهي را ذليل مي كند و حق مظلومان را از ستم گران مي گيرد. وقتي قائم قيام كرد خداوند همه اذيت كنندگان مومنين را زنده مي كند تا به مجازات دنيوي برسند و دادگري مومنان به ظهور مي رسد. (2(

مفهوم رجعت

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

«رجعت » در لغت به معنای بازگشت است که در قرآن و روایات اسلامی با واژه های گوناگونی نظیر کَره ، رّد، حشر ، ایاب ، همه این واژه ها در معنای « بازگشت » مشترکند ، استعمال می شود. 
مرحوم سید مرتضی در بیان معنای اصطلاحی رجعت می فرماید:
«معنای رجعت چنین است که خدای تعالی به هنگام ظهور امام زمان حضرت مهدی علیه السلام گروهی از شیعیان را که پیش از قیام آن حضرت از دنیا رفته اند، به دنیا باز می گرداند تا آنان به پاداش یاوری و همراهی و درک حکومت آن وجود مقدس نائل آیند. و نیز برخی از دشمنان حضرتش را زنده می کند تا از ایشان انتقام گیرد . بدین ترتیب که آشکاری حق و مرتبه بالای پیروان حق را بنگرند و اندوهگین شوند.»
آثار رجعت
یکی از سئوالات مطرح در بحث رجعت این است که چرا باید عده ای از انسانها اعم از خوب و بد ، قبل از قیامت در دوران ظهور حضرت مهدی (ع) به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که تا این مقدار حضرات معصومین (ع) در روایات ، ادعیه و زیارات برآن تاکید کرده اند ، تا حدی که بعضی از علماء و بزرگان دین ، رجعت را از ضروریات مذهبِ شیعه برشمرده اند؟
رجعت به دنیا تنها با اذن و اراده الهی قابل تحقق است و چون خدای حکیم تمام کارها را از روی حکمت انجام می دهد، پس رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. در اینجا به مواردی از آثار رجعت اشاره می کنیم:
1-انتقام گرفتن از ستمگران :
در رجعت ، گروهی از منافقان و ستگران ِ تاریخ که در حقِ انسانها از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکرده و نیز غضب کنندگان خلاقتِ اهل بیت پیامبر (ع) به دنیا برمی گردند تا به بخشی از مجازاتهای خویش قبل از قیامت برسند.
امام صادق (ع) فرمود: «لمّا کانَ مِن اَمرِ الحُسینِ ما کانَ ضَجتِ الملائکهُ اِلی الله تَعالی ، فَاقامَ الله لَهُم ظَّلِ القائمِ وَقالَ . بهذا انتقمُ لَهُ مِن ظالمیهِ :
هنگامی که کار حسین (ع) خاتمه یافت ، ملائکه به درگاه خدا تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم را بر پاداشت و {به آنها} فرمود: بوسیله این از آنان که به او ستم کردند (قاتلین امام حسین (ع) انتقام می گیرم. »
و معلوم است که در صورتی می شود امام زمان (ع) از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام بگیرد که آنها در دنیا و در قید حیات باشند و این بارجعت تحقق خواهد یافت.

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه ق 1 در    
مدینه دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه اورا در      
بغل گرفت و پس خواندن اذان در گوش راست واقامه در گوش چپ نام او را      
عباس گذارد. مادر با فضیلتش فاطمه معروف به ((ام البنین))  دختر حزام بن      
خالد کلابی بود.2 واژه (( عباس))  از نظر لغوی به معنای ((بسیار ترش رو )    
است. و یا به معنای شیری که دیگران از او فرار کنند3 . انتخاب این نام نشان     
دهنده توان قدرت شجاعت وصلابت ان بزرگوار است. لذا مورخان نوشته اند      
((سَمّاهُ اَمیرُ المُومِنینَ علیه السلام بِالعَبّاسِ لِعِلمِهِ بِشُجاعَتِهِ وَسَطوَتِهِ وصَولِتِهِ وَعَبُوسَتِهِ فی قِتالِ             
الاَعداءِوَفی مُقابِلَةِ الخُصَماءَ ))                                                                                     
علی علیه السلام او را به این علت عباس نامید که به شجاعت  قدرت صلابت     
وشهامت او در جنگ با دشمنان ودر رویایی با جنگجویان اگاهی داشت 4.))       
گاهی هم حضرت امیر علیه السلام قنداقه عباس را می گرفت استین او را بالا     
میزد و بازوانش را می بوسید و گریه می کرد و می فرمود                          
((دستهای او در راه یاری برادرش حسین قطع میشود))  5                           
که هر یک بیانگر بخشی از مقام عظمت وسجایای اخلاقی اوست                    
((ممقانی)) شانزده لقب برای او بر شمرده است : مانند :                            
1. ابوالفضل: یعنی پدر فضایل (و یا او پسری به نام فضل داشت)                  
2 ابوالقریه:که سقا وابرسان بود  

اهداف بعثت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلمّ)

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

جهان در آستانۀ بعثت حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود.
در این میان منطقه جزیرة العرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایین ترین و بدترین وضع را تحمل می¬کرد. خضوع اعراب جاهل در مقابل چوبهای خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه در مقابل آن اجسام بی¬جان قربانیها کرده و استمداد می¬طلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا می¬داشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالای بی جان خرید و فروش می شدند و… .
خداوند متعال در آیات وحیانی خویش به برخی از ناهنجاریها و آداب غیر انسانی و جاهلانه آن روز اشاره کرده و می فرماید: ( قُلْ تَعالَوْ اَتْلُ ما حَرّمَ رَبُّکُم عَلَیْکُمْ اَلاّ تُشْرِکوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوالِدَیْنِ إحْساناً وَلاتَقْتُلوا أوْلادَکُمْ مِنْ إمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإیّاهُمْ وَلاتَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ وَلاتَقْتُلوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ إلاَ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصّیکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلونَ)1؛ « بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است ‌[برایتان] بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید. فرزندانتان را از ترس فقر نکشید. ما شما و آنها را روزی می¬دهیم. و به کارهای زشت نزدیک نشوید چه آشکار و چه پنهان. و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید مگر به حق [و از روی قانون الهی]. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید.»

امام علي (ع) چگونه مظهر «حق» (از اوصاف فعلي خداوند) است؟

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

حقّ، از اوصاف فعلي خداوند است و اميرالمؤمنين (ع) مظهر اتمّ اين وصف الاهي است؛ چنان كه عالمان شيعه و سنّي، روايات فراواني را در اين‌باره از رسول اكرم(ص) نقل كرده‌اند؛ از جمله
1 ـ سلمان، اباذر و مقداد نقل مي‌كنند از رسول اكرم شنيدم كه مي فرمود «انّ علياً مع الحقّ و الحقّ معه، يدرو كيفما دار به» (بحار 38/30)؛ يعني علي (ع) با حق است و حق نيز با علي(ع)؛ امّا اين‌كه در محور كمال وجودي علي (ع) دور مي‌زند يا علي (ع) در مدار حق مي‌گردد؟ پرسشي است كه پاسخ آن، در حديث ديگر، بيان شده است؛ زيرا رسول اكرم(ص) مي‌فرمايد «اللهم أدر الحق معه حيث دار» (بحار، 38/35)؛ خداوندا! حق را علي مدار قرار ده و او را محور دَوَران حق كن تا ديگران حق را در مسير و مأواي علي (ع) جست و جو كنند؛ نه آن‌كه علي (ع) را مدار حق قرار دهي تا علي محتاج تشخيص حق باشد و پس از آگاهي به آن، در مدار آن حركت نمايد.
از بيان نوراني حضرت علي(ع) نيز به خوبي استظهار مي‌شود كه انسان‌هاي كامل، زمامداران حق و سخن گويان صدقند. پس، زمام حق به دست علي(ع) است؛ نه آن‌كه زمام علي (ع) به دست حق باشد؛ زيرا نخستين حق فعلي خداي سبحان، وجود انسان كامل است و حقوق ديگر، متأخر از اويند؛ به بيان ديگر، حقوق ياد شده، جزء شؤون نازل همان صادر اول و برين است.

امام باقرعلیه السلام

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

در سال 57 هجری در شهر مدینه ستاره ای دیگر از ستارگان آسمان امامت و ولایت بدرخشید و با نور خود، عالم را منور نمود . نام او «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» بود که بعدها به «باقر» ملقب گشت . پدرش امام زین العابدین پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله » دختر امام حسن مجتبی بودند، از این جهت هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فاطمی و علوی بوده است . آن حضرت در سال 94 بعد از فوت پدر گرامی اش عهده دار مقام امامت و زعامت شیعیان جهان شد و در سال 114 هجری در شهر مدینه رحلت نمود و در قبرستان بقیع در کنار قبر پدر و جدش به خاک سپرده شد . (1)
دوران پرفروغ امامت آن حضرت با برخی از خلفای بنی امیه مقارن بود که عبارتند از:
1 – ولید بن عبدالملک (86 – 96)
2 – سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)
3 – عمر بن عبدالعزیز (99 – 101)
4 – یزید بن عبدالملک (101 – 105)
5 – هشام بن عبدالملک (105 – 125)
این دوران گرچه با ظلم و فساد و خوشگذرانی و هوسرانی دستگاه خلافت بنی امیه همراه بود و امام علیه السلام در شرائط سخت و دشواری به تبلیغ احکام و مبانی اعتقادی اسلام می پرداخت، ولی نسبت به دوران زندگی دیگر ائمه علیهم السلام وضعیتی نسبتا آرام داشت . در آغاز امامت آن حضرت که با حکمرانی ولید بن عبدالملک مقارن بود، دستگاه خلافت بنی امیه در صدد کشورگشایی و گسترش قلمرو حکومت خود بود، از این رو جامعه اسلامی در داخل با فشارهای سیاسی کمتری همراه بود، همچنین «سلیمان » برادر «ولید» در مدت کوتاه خلافت خود درهای زندانهای عراق را گشود و تمام زندانیان بی گناه را که «حجاج بن یوسف » در بند کشیده بود، آزاد ساخت، و بعد از این دو «عمر بن عبدالعزیز» در زمان خلافتش خدمات زیادی را انجام داد، از جمله خدمات او عبارتند از: مبارزه با تبعیض و فساد (2) ، ممنوع کردن سب علی علیه السلام که از زمان معاویه – لعنة الله علیه – رواج پیدا کرده بود، (3) و برگرداندن فدک به خاندان اهل بیت علیهم السلام (4) . امام باقرعلیه السلام از این موقعیت نهایت استفاده را برد و زیربنای یک جنبش عظیم علمی و فکری را پایه گذاری نمود که بعد از ایشان در زمان امامت امام صادق علیه السلام به تکامل رسید .

ولادت با سعادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم)

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

همانطوریکه مورخین نوشته اند، بعد از آن که عبدالله با آمنه ازدواج کرد زنان بسیاری از اهل قریش از حسرت این ازدواج مردند، و از برکت این ازدواج فرخنده در شهر مکه باران بارید، و این در حالی بود که قبل از آن دچار قحطی و خشکسالی فراوانی مبتلا گردیده بودند.
پس از آن ازدواج فرخنده، فراوانی نعمت به آنها روی آورد و آن سال را سال عام الفتح نام نهادند و ثمره این ازدواج فرخنده تولد حضرت محمد (ص) بود.
همانطوریکه مورخین نوشته اند، در روز 17 ربیع الأول سال

53 قبل از هجرت روز جمعه هنگام طلوع فجر در شهر مکه معظمه تولد آن حضرت است و چنین روزی آن حضرت متولد شده.(1)
آمنه مادر بزرگوار آن حضرت هنگام تولد فرزندش چنین می گوید:
«سوگند به خداوند وقتی که فرزندم به دنیا آمد، دست خود را به زمین نهاد و سر به آسمان برداشت، سپس نوری از او برخاست که همه جا را روشن کرد، و در آن نور شنیدم که گوینده ای می گفت: تو بهترین انسانها را به دنیا آورده ای پس نام او را محمد بگذار.» (2)
قبیله آن حضرت و قومیت او از نسل بنی هاشم است که در شجاعت و سخاوت و پاکی و اصالت در بین همه قبائل مشهور بوده اند، موقعیت خاص اجتماعی بنی هاشم از جنبه های گوناگون تا آنجا بود که انتساب به آن قبیله افتخار بود و عامل سرافرازی به شمار می آمد، حضرت محمد (ص) از چنین قبیله ای بوده است و از نظر خانواده، آن حضرت فرزند عبدالله، آن جوان نیک

پیامبر صلی الله علیه واله وسلم قبل از بعثت

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

پیغمبر اسلام یک فرد به تمام معنا خودساخته بود. او زندگی را از صفر شروع کرد. پیش از ولادت پدر جوانش وفات یافت.  شش ساله بود مادرش را نیز از دست داد. درهشت سالگی سرپرست و غمخوار خود عبدالمطلب جد بزرگوارش بدرود زندگانی گفت، و او به خانه عموی بزرگوارش ابوطالب آمد. در سن دوازده سالگی همراه عمویش ابوطالب به سفر تجاری شام رفت. در همان سن و سال چنان ممحبوبیت یافت که مردم مکه به وی لقب «امین» دادند.
محمد امین هرگز با مردم مکه و بزم های شبانه و عبش و نوشهای آنها میانه ای نداشت. از آنها کناره می گرفت و روی به خارج شهر می نهاد و در افکار عمیقی فرو می رفت. به پاس زحماتی که عمویش ابوطالب برای او متحمل شده بود، گوسفندان او را به چرا می برد، و در اطراف مکه چوپانی می نمود.

همیشه مشغول به خود بود، و از وضع موجود رنج می برد. رنج می برد که چرا مردان و زنان مکه آلوده اند، و اوقات گرانبهای خود را به میگساری و بی بند و باری می گذرانند؟ رنج می برد که تا کی اکثریت مردم مفلوک عرب باید در منجلاب زندگی مرگ آور غوطه ور باشند، و تا کی باید در این خواب طولانی به سر برند؟ هرچند او فردی از قریش بود، ولی از راه و رسم بت پرستی و مادیگری آنها سخت در عذاب بود. عذابی که پیوسته او را می آزرد.
به طور خلاصه آداب و رسوم خرافی که میان اعراب جاهلی و به خصوص مردم مکه و قریش معمول بود، چنان او را رنج می داد که سالی چند بار پناه به دامنه کوه حرا می برد، و در آنجا قله کوه به تنهائی می گذرانید، و به عبادت خداوند اشتغال داشت.

آیین پیامبر(ص) پیش از بعثت

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

این مطلب از نظر تاریخ مسلم است که:
اولا-رسول خدا(ص)در تمام دوران زندگی قبل از بعثت خود،لحظه ای در برابر بتها پرستش نکرد،و از آئین مشرکین وبت پرستان و سنتها و مراسم شرک آلود و غلط ایشان پیروی نکرد،و از«اکل میته »و ذبائحی که نام خدا بر آنها ذکر نشده بودنمی خورد،و اینکه در صحیح بخاری و مسند احمد بن حنبل آمده است که گویند:
برای رسولخدا(ص)سفره غذائی حاضر کردند،و زید بن عمرو بن نفیل (1) را نیز بر سر آن سفره خواندند،ولی زید از حضور برسر آن سفره خودداری کرده گفت:
«انا لا آکل مما تذبحون علی انصابکم،و لا آکل الا ما ذکر اسم الله علیه »
من از آنچه شما بر بتهای خود ذبح میکنید نمی خورم و جز آنچه را نام خدا بر آن برده شده نخواهم خورد.و در نقل احمد بن حنبل هست که رسول خدا(ص)بر سر سفره ای با سفیان بن حارث غذا میخورد وزید از آنجا عبور کرد و آن دو او را به خوردن دعوت کردند و او چنین پاسخی داد… (2)
مخدوش و غیر قابل قبول است و از اینرو خود اهل سنت وآنها که صحیح بخاری را صحیحترین کتابهای حدیثی میدانندنتوانسته اند آنرا بپذیرند و در صدد توجیه برآمده که از آنجمله سهیلی در کتاب «الروض الانف »گوید:
«کیف وفق الله زیدا الی ترک ما ذبح علی النصب و ما لم یذکراسم الله علیه و رسوله(ص)کان اولی بهذه الفضیلة فی الجاهلیة لما ثبت من عصمة الله تعالی له » (3) یعنی چگونه خداوند به زید این توفیق را عنایت کرد که از خوردن ذبحی که برای بتها ذبح شده و یا نام خدا بر آن جاری نشده بود خودداری کند،ولی به رسول خدا چنین توفیقی نداد،با اینکه رسول خدا(ص)به چنین فضیلتی سزاوارتر بود بخاطر عصمتی که از سوی خدای تعالی داشت:
و آنگاه درصدد پاسخ و توجیه برآمده و گوید:

حضرت زین العابدین تداوم بخش عزت و افتخار حسینی

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

پیشوای چهارم شیعیان (ع) بعد از حضور در حماسه افتخار آفرین و عزت بخش عاشورای حسینی، از لحظه ای که در غروب عاشورا با شهادت پدر بزرگوار وسایرعزیزانش مواجه گردید برای ادامه راه آنان مسئولیت سنگینی را به دوش کشید. امامت امت، سرپرستی اطفال وبانوان، رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان، تداوم مبارزه با طاغوت […]

گوشه ای از کرامات ، صفات و مناظرات امام حسن مجتبی(علیه السلام)

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

وقتی خبر ولادت امام مجتبی(ع) به گوش گرامی پیامبر اسلام رسید، شادی و خوشحالی رخسار مبارک آن حضرت را فرا گرفت، و مردم نیز شادی کنان می آمدند و به محضر مبارک پیامبر(ص) و علی و زهرا(علیهما السلام) تبریک می گفتند. رسول خدا آنگاه که قنداقه حسن را بغل گرفت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند(2) در روز هفتم ولادت، پیامبر اکرم گوسفندی را عقیقه (قربانی) کرد و هنگام ذبح گوسفند این دعا را خواند: «بِسمِ اللّهِ عَقیقَةٌ عَنِ الحَسَنِ، اَللّهُمَّ عَظمُها بِعَظمِهِ و لَحمُها بِلَحمِهِ شَعرُها بِشَعرِهِ اَللّهُمَّ اجعَلها وِقاءً لِمُحَمّدٍ و آله(ع)؛(3) بنام خدا، عقیقه ای است، از جانب حسن، خدایا! استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن، و گوشتش در برابر گوشت او، خدایا! عقیقه را وسیله حفظ(او و بیمه جان او) قرار بده به (عظمت) محمّد و آل محمّد(ص) سپس پیامبر گرامی (ص) موهای سر او را تراشید و فاطمه زهرا(ع) هم وزن آن به مستمدان «درهم» نقره سکّه دار انفاق نمود.(4)
از این تاریخ آیین عقیقه و صدقه به وزن موهای سرنوزاد مرسوم شد حسن بن علی، هفت سال در دوران جدّش زندگی کرد و سی سال از همراهی پدرش امیرمؤمنان برخوردار بود. پس از شهادت پدر(در سال 40 هجری) به مدّت 10 سال امامت امّت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیّت در سنّ 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت.
در این مقاله برآنیم که گوشه هایی از کرامات و مناظرات او را بیان کنیم.
الف: کرامات آن حضرت
کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادّی و بدون ادّعای نبوت و یا امامت»(5) و اگر با ادّعای نبوّت و امامت همراه باشد، معجزه نامیده می شود، به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی جز ـ گروه اندکی از معتزلی ها ـ صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است.
در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل سرگذشت حضرت مریم(ع) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی(ع) و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او نیز داستان آصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم بهم زدن و داستان هایی که از شیعه و سنّی درباره کرامات حضرت علی(ع) نقل شده است.(6)

رجعت از عقاید مسلم شیعه

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

یکى از آرزوهاى دیرینه بشر گسترش عدالت در سراسر گیتى و ریشه سوزى بیداد از همه آبادیهاى زمین است؛ و این امید و آرزو به شکل نوعى اعتقاد در ادیان الهى تجلى نموده است. در طول تاریخ، کسانى که مدعى تحقق این ایده شدند، طرحها ریختند و چاره‏ها اندیشیدند، ولى، نتوانستند بشر خسته دل را امیدى بخشند.
آرى؛ اندیشه ظهور حضرت مهدى (عج) تنها چراغ فروزانى است که مى‏تواند تاریکى‏ها و غبار خستگى را از انسان دور کند.
روزى که او مى‏آید و حکومت واحد جهانى تشکیل مى‏دهد، انحراف و بى‏عدالتیها را محو مى‏سازد و ابرهاى خودخواهى و نفاق را کنار مى‏زند تا بشر لذت و زیبایى زندگى واقعى را در سایه حکومت اهل‏بیت(ع) و پیاده شدن همه احکام اسلام ناب محمدى(ص) را با تمام وجود احساس کند.
در آستانه این ظهور نورانى آن منجى بشریت، حوادث شگفت‏انگیزى اتفاق مى‏افتد که از جمله آنها بازگشت گروهى از مؤمنان واقعى براى درک و تماشاى عظمت و شوکت جهانى اسلام و حکومت دولت کریمه خواهد بود؛ البته عده‏اى از کافران بد طینت نیز در این میان پیش از بر پائى رستاخیز به دنیا برمى‏گردند تا به سزاى پاره‏اى از اعمال ننگین خویش برسند. بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و کافران ستمگر به این جهان پیش از قیامت، «رجعت» نامیده مى‏شود.
رجعت، یکى از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامى است که از عقاید مسلم شیعه به شمار مى‏آید و مورد تأیید اهل‏بیت (ع) نیز قرار گرفته است.(1) بر این‏اساس، گروهى از مؤمنان راستین و عده‏اى از کافران بدسرشت، هنگام ظهور منجى عالم بشریت، حضرت مهدى (عج) به این دنیا بازگردانده مى‏شوند تا مؤمنان به ثواب یارى آن حضرت در تشکیل حکومت عدل و قسط جهانى نائل آمده، از درک و تماشاى عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند(2) و کافران به سزاى پاره‏اى از اعمال ننگینشان برسند.