جواد الائمه علیه السلام در یک نگاه

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

امام محمدبن على عليهماالسلام جوادالائمه نهمين امام از خاندان اهل بيت عليهم السلام است. القابى كه براى آن امام برشمرده‏اند و هر يك گوياى بُعدى از شخصيت آسمانى حضرت است، عبارت‏اند از: «مختار، مرتضى، متوكل، متقى، زكى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و… .» (1)

ابن صباغ مالكى از القاب «جواد، قانع، مرتضى‏» ياد مى‏كند و مى‏گويد: مشهورترين لقب امام، «جواد» است.(2) شيخ صدوق نيز مى‏نويسد: به محمدبن على الثانى، تقى گفته شد؛ چون براي خدا تقوا پيشه كرد و زمانى كه مامون شبانه با حالتى مست وارد شد و او را با شمشير زد و گمان كرد حضرت را كشته است، خداوند او را نگه داشت. (3)

كنيه‏هاى حضرت نيز عبارت‏اند از: ابو جعفر ثانى (كنيه جدش امام باقر عليه السلام) و ابو على . (4)

به نوشته ابن صباغ مالكى، چهره‏اى سفيد و اندامى متوسط داشت (5) و نقش انگشترش به نقل طبرى «العزه لله‏» مانند انگشتر پيامبر صلى الله عليه و آله بود. (6)

مادر حضرت، سبيكه نوبيه بود. (7) به نقل شيخ مفيد فرزندان حضرت «على الهادى عليه السلام، موسى، فاطمه، امامه‏» بودند(8) و طبرسى از دختران به «حكيمه، خديجه، ام كلثوم‏» اشاره مى‏كند و مى‏گويد: برخى تنها از فاطمه و امامه ياد كرده‏اند. (9)

شيخ طوسى روز دهم رجب را سال تولد وى مى‏داند (10) و به نقل طبرسى آن امام در عصر معتصم به شهادت رسيد. (11) در اين هنگام، 25 سال و 2 ماه و 18 روز از دوران حيات امام مى‏گذشت. (12)

گفتمان امنیتی اسلام

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

به منظور درک ماهیت نرم افزارانه امنیت در مکتب اسلام، ضروری است تا نخست ساخت گتفمان امنیتی را در اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. تأمل در این ساخت، مبین آن است که «امنیت» نه صرفاً در سطح منابع، یا ابزار یا اهداف ـ بلکه در سطح ماهیت ـ نرم افزارانه می باشد و از این حیث از سه رویکرد پیشین متمایز می گردد. با تـأمل در آموزه های اسلام می توان گفتمان امنیتی اسلام را مشتمل بر شش ساخت اصلی به شرح زیر معرفی نمود:
ساخت «تکوینی»
منظور از «ساخت تکوینی» مجموع مؤلفه ها، ویژگی ها یا اصول رفتاری است که  در مقام آفرینش از آن برخوردار شده است. این مؤلفه ها از ارزش امنیتی بالایی برخوردار است و توجه مدیران امنیتی را به مؤلفه های نرم افزارانه ای متوجه می سازد که از حیث زمانی، در دوره پیش از، «وجود عینی» پدیده امنیتی، موثر حاضر می شود. به عبارت دیگر، ملاحظات امنیتی در این سطح مقدم بر ظهور عینی پدیده بوده، در قالب سنن الهی و قوانین عمومی طبیعت، عمل می نماید. برای مثال، در داستان حضرت نوح (ع)، چنین آمده که آن حضرت پس از آن که مدت مدیدی قوم خود را تبلیغ و دعوت نمود و نسل  های بسیاری از آنان را در جریان دعوت آزمود، خطاب به خداوند متعال در مورد این قوم چنین دعا نمود:
«وَ  قالَ نُوحً رَبّ لا تُذَر عَلی مِن الکافرینَ دَباراً، إن تَذَرهُم یُضلو عبادکَ وَ لا یَلدُوا إلا فاجِراً کفاراً» (قرآن کریم، سومره مبارکه نوح (71)، آیات شریفه 27-26)
«و نوح خطاب به خدایش چنین گفت: بارالها: بر روی زمین از کافران احدی بر جا مگذار. که همانا اگر تو از ایشان کسی را بر جای گذاری، او به گمراه نمودن بندگانت اهتمام ورزد و از ایشان کسی متولد نشود، مگر آن که بدکار و کافر باشد».

راه برون رفت از مشکلات اقتصادی:

یکشنبه - 28 اکتبر 2012

امام خامنه ای روحی فداه در سفر به خراسان شمالی و دیدار با مردم بجنورد فرمودند: « اگر بخواهیم هدف‌هاى ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم که بتواند تا حدود زیادى خواسته‌هاى عمومى کشور و ملت را بیان کند و آن را در بر بگیرد، آن مفهوم کلیدى عبارت است از پیشرفت؛ منتها با تعریفى که اسلام براى پیشرفت میکند. پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آنها یک بُعدى مى‌بینند، آنها با یک جهت – جهت مادى – به پیشرفت نگاه میکنند. پیشرفت در نظر آنها، در درجه‌ى اول و به عنوان مهمترین، عبارت است از پیشرفت در ثروت و پیشرفت در علم و پیشرفت نظامى و پیشرفت فناورى. پیشرفت در منطق غربى اینهاست؛ اما در منطق اسلامى، پیشرفت ابعاد بیشترى دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومى، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بین‌المللى، پیشرفت در استقلال سیاسى – اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است – پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبه‌ى معنوى، جنبه‌ى الهى؛ این هم جزو پیشرفتى است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنیا» در این پیشرفتى که مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت». اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه»؛(1) دنیا را براى آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فداى دنیا کرد. در یک روایتى میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنى برنامه‌ریزى دنیا را فقط براى چند روزه‌ى زندگىِ خودت نکن؛ براى پنجاه سال برنامه‌ریزى کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامه‌هاى عمومىِ مردمى باید مورد توجهشان قرار بدهند … پیشرفت اسلامى، پیشرفت در منطق انقلاب، یعنى این؛ یعنى همه‌جانبه.»

شیعه در قران حدیث

شنبه - 27 اکتبر 2012

کلمه شیعه در کلام الله مجید سه نوبت ذکر شده:

اول به معناى فرقه و گروه مانند

ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا: «1»

دوم به معناى پیرو و دوست پیامبر، چنان که در داستان موسى آمده:

فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ: «2»

سوم به معناى پیرو و نگهدار مکتب و اعتقاد حق، آنجا که خداى تعالى حضرت ابراهیم را به راه و روش و اعتقادى توحید نوح معرفى مى‏کند مى‏فرماید:

وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ: «3»

در این آیه کریمه حضرت ابراهیم با همه شموخ مقام و عظمت نبوت شیعه حضرت نوح به حساب آمده است.

شگفت از دوستان ناآگاه و دشمنان دانا، و مزدوران استعمار است که پیدایش این لغت و ظهور این واژه و معتقدان به آن را به زمان صفویه نسبت مى‏دهند!!

چرا خداوند به ذبح اسماعیل(ع) فرمان داد؟

شنبه - 27 اکتبر 2012

در سفر پیدایش باب 22 مذکور است که خداوند به ابراهیم فرمود: «پسر یگانۀ خودت یعنی اسحاق را به کوه موریاه ببر و ذبح کن». از آنجا که تورات کنونی به ارشد بودن اسماعیل تأکید دارد پس «یگانه بودن» آن فرزند با «اسحاق» بودن او ناسازگار است. اما از آنجا که «یگانه بودن» آن فرزند دو نوبت دیگر نیز در همین باب مؤکد شده است لذا نتیجه می‌شود که کلمۀ «یعنی اسحاق را» توسط کاهنان افزوده گشته است.

در خصوص ذبیح بودن اسماعیل یا اسحاق در میان مسلمانان و یهودیان اختلاف نظر وجود دارد. و باید گفت که ریشۀ عداوت یهود با مسلمانان به همین مسئله برمی‌گردد. و همچنین ریشۀ دو عقوبت مهمی که خداوند به یهود رساند (اسارت بابلی در سال 586 قبل از میلاد و پراکندگی آنها در سال 70 میلادی) به تحریف همین حقیقت بازگشت دارد. زیرا علمای یهود یا تغییر نام ذبیح از اسماعیل به اسحاق می‌خواستند که برکت پیامبر خاتم را به قوم خود مخصوص کنند.
در این مقال مسئلۀ ذبیح بودن اسماعیل را با نگاهی به تورات کنونی یهود مرور خواهیم کرد و ادلۀ خود برای جعل تورات کنونی در این خصوص را به اختصار خواهیم گفت.
پیامبر آخرین، از نسل ابراهیم(ع) است
در تورات کنونی، خداوند در سه نوبت به حضرت ابراهیم(ع) وعده داده است که «از ذرّیت‌ تو، جمیع‌ امت‌های‌ زمین‌ بركت‌ خواهند یافت‌، زیرا كه‌ قول‌ مرا شنیدی‌« یا «از تو جمیع‌ قبایل‌ جهان‌ بركت‌ خواهند یافت‌« (سفر پیدایش 12/ 3 ـ 13/ 16 ـ 22/ 18). این کلام نقل‌شده از خداوند، به این معنا است که موعود امم یعنی پیامبر خاتم از حضرت ابراهیم(ع) پدید خواهد آمد.

فرو پاشی امریکا به زودی رخ خواهد داد

پنجشنبه - 25 اکتبر 2012

سیاست خارجی آمریکا بر این اساس استوار بوده که در صورت اقتضای منافعش با تمام توان از حق حاکمیت ملت‌ها، جدایی‌طلبی، استقلال‌خواهی و تجزیه کشورها حمایت نماید. مقامات این کشور بارها با توسل بر حق تعیین سرنوشت انسان‌ها و در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود خواهان اعطای حق استقلال به ساکنین کشورهای مختلف بوده‌اند. اما وضعیت وحدت ملی در داخل خود ایالات متحده آمریکا چگونه است؟ آیا ایالت‌های این کشور که برخی به عنوان جمهوری‌های مستقل وارد این کشور شده‌اند می‌توانند در صورت خواست مردم از این اتحاد بیرون آیند؟ جنگ داخلی آمریکا نشان داد که جواب این سؤال یک “نه” خونبار خواهد بود. رویه‌ای که آن زمان و به لطف پیروزی نظامی و نه حقوقی بنیان نهاده شد هم‌اکنون نیز جاری است و خروج ایالت‌ها به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. در گزارش حاضر سعی می‌شود، خوانندگان با جنبش‌های جدای‌طلبی امریکا و نظر افکار عمومی در مورد آنها آشنا گردند.
آیا ستاره‌ها در حال فرار از پرچم ایالات متحده آمریکا هستند؟

انتخاب آبراهام لینکلن و آغاز تجزیه

انتخاب آبراهام لینکلن جمهوریخواه و طرفدار الغای بردگی به عنوان رئیس‌جمهوری در آمریکا در سال 1860 باعث گردید ایالت کارولینای جنوبی از ایالات متحده جدا گردد. در حقیقت این ایالت مدت‌ها به دنبال بهانه‌ای بود تا جنوب علیه شمال ضدبرده‌داری متحد گردد. البته اینکه چرا شمال آمریکا با اتخاذ چنین ژست انسان‌دوستانه‌ای در صدد الغای بردگی بود خود بحث دیگری است. زمانی که نتایج انتخابات قطعی گردید، کارولینای شمالی طی میثاق‌نامه‌ای اعلام داشت، “بدین وسیله، اتحاد بین کارولینای شمالی و دیگر ایالت‌ها تحت عنوان “ایالات متحده آمریکا” فسخ می‌گردد.”

«خودی» و غیر خودی» از دیدامام خامنه ای روحی فداه

چهار شنبه - 24 اکتبر 2012

بحث «خودی» و «غیر خودی» که حدود ده سال پیش از سوی امام خامنه ای روحی فداه مطرح شد، سبقه‌ای دیرینه دارد. با رشد قارچ گونه جریانات ضد انقلابی، یعنی همان غیر خودی‌ها و نفوذ در لایه‌های جریانات وفادار به انقلاب، امام خامنه ای روحی فداه با احساس خطر نسبت به استحالة جریان خودی، جناح ها و جریانات سیاسی معتقد به نظام را از نفوذ غیر خودی‌های برحذر داشتند. در این مقال سعی شده است تا دیدگاه‌های رهبر فرزانه انقلاب در بحث خودی و غیر خودی، مورد واکاوی دوباره قرار گیرد.
مستندات قرآنی و روایی بحث «خودی و غیر خودی»
خودی و غیر خودی را دارای قدمتی طولانی است؛ چه آن‌که جنگ بین حق و باطل، کفر و ایمان، مَحرم و اجنبی، دوست و دشمن و … قدمتی دیرینه دارد. مراجعه به مستندات قرآنی و روایی بر این مهم صحّه می‌گذارد که خودی و غیر خودی، مفاهیمی ریشه‌دار و دارای سابقه‌ای طولانی به وسعت تاریخ بشریت است.
1.مستندات قرآنی: قرآن، مرزبندی بین حق و باطل، جبهة مؤمنین و کفار و تقسیم افراد به دو گروه خودی و غیر خودی را به صراحت مورد اشاره قرار می‌دهد.استفاده از اصطلاحاتی از قبیل «معه» و «مَعِیَ» و … دلالت بر مبحث خودی بودن و اصطلاحاتی نظیر «دونکم» و … بیانگر بحث غیرخودی در تقسیم‌بندی انسان‌هاست.
حضرت نوح   (ع) ضمن تقسیم مردم زمان خود به دو گروه فوق الذکر، از خداوند متعال نجات از شرّ و غیر خودی‌ها را طلب می‌کند و خداوند هم دُعای او را مستجاب کرده، می‌فرماید: «فَاَنجیناهُ و مَنْ معه».1 خدا همچنین هود و امت او را به دو دسته تقسیم نموده و دربارة آن‌ها می‌فرماید: «فَاَنْجَیْناهُ و الذین مَعه برحمةٍ مِنّا و قَطَعْنا دابِرَ الذین کذّبوا بِایاتنا و ما کانوا مؤمنین»؛2 ما هود و کسانی را که با او بودند، به رحمت خود نجات دادیم و آن‌هایی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نداشتند، به هلاکت رساندیم.

ويژگي هاي شخصيتي حضرت خديجه (سلام الله علیها)

شنبه - 20 اکتبر 2012

ما انسان‌ها دارای دو جنبه هستیم: شخصی و شخصیتی. در جنبه شخصی غالب شبیه یکدیگریم، برای رفع تشنگی و گرسنگی آب و غذا می‌خوریم، لباس می‌پوشیم …
لیکن در جنبه شخصیتی با یکدیگر متفاوتیم. برخی دارای شخصیت‌های مثبت، فعال و معنوی هستیم، بلعکس برخی دارای شخصیتی منفی، پوچ، بی هویت…
کسانی که دارای شخصیت‌های مثبت وبرترند، می‌توانند بر افراد دیگر تأثیر بگذارند، و همیشه زندگی‌شان سرمشق دیگران، و شایسته‌ی مطالعه و تحقیق است.
از جمله این افراد برتر و مناسب برای الگو شدن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند.
در این مقاله به دنبال بیان برخی از ویژگی‌های شخصیتی این بانو در مسیر زندگی مشترکش با رسول خدا (صلوات الله علیه واله) هستیم.

ویژگی های معنوی ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

شنبه - 20 اکتبر 2012

در طول تاریخ، به خصوص در عصر علم و صنعت و ارتباطات، تجربه ثابت کرده است که استعمارگران در هر جا پا گذاشتند از عضو حساس جامعه، یعنی زن سوء استفاده کردند، وبا معرفی زنان هرزه‌ی جهان به عنوان هنر پیش‌گان ممتاز و دختران شایسته، به اهداف خود برسند.
در مقابل اسلام به عنوان یک آیین سازنده به این مطلب توجه کرده است وبا معرفی زنان نمونه وبرتر پیروان خود را از هرگونه هم سویی با الگوهای کاذب بر حذر داشته است.
بر همین اساس ما نیز به عنوان پیروان دین اسلام به دنبال معرفی ویژگی‌های خاص و معنوی بانویی بر آمدیم که نخستین زن مسلمان و نخستین همسر پیامبر (صلوات الله علیه واله) است.
ایشان مظهر کمالات انسانی، ایثار وقارت، مادری آزموده و فضیلت پرور یعنی مادر زهرای اطهر (علیها سلام)، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) می‌باشند.
امیدواریم در این مختصر در حد توان برخی از ویژگی‌های معنوی آن بانوی علمی را ترسیم کرده باشیم.
الف- پيشتازترين بانو در گرايش به حق و عدالت.

حضرت خديجه (سلام الله عليها) پيشتازترين زن در تاريخ اسلام، در گرايش به حق و عدالت است، و اين پيشتازي در اسلام، پيشگامي در ايمان، در نماز و نيايش با خداي يكتا و برپايي فرهنگ و منش مترقي، و سبقت در دست بيعت دادن با پيامبر، از ویژگی‌های معنوي درخشان او به شمار می‌رود.
به ويژه كه در آن شرايط تيره و تار جاهليت، مخصوصاً در مورد زنان و دختران، كه بيشتر قرباني تاريك انديش ها و تعصب‌های كوركورانه و خرافه سازي می‌شدند.
خديجه (سلام الله عليها) هم به خاطر موقعيت اجتماعي و اقتصادي و مدیریتش، به طور طبیعی می‌بایست در اردوگاه مخالفان نهضت تو حیدگریان محمد صلی الله علیه و آله قرار بگيرد، نه در اردوگاه نوانديشان و رو آورندگان و ايمان آورندگان به آموزه‌های ستم ستيز وحي و رسالت، تا چه رسد كه از پيشتازان و پيشگامان اسلام و ايمان و آزادگي گردد و بر جایگاه پرفراز چهره‌های برجسته قرار بگيرد.

وصا یاى حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

شنبه - 20 اکتبر 2012

حضرت خدیجه  سلام الله علیهادر آخرین لحظات زندگى وصایایى به شرح زیر به پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) نمود:۱. براى او دعاى خیر کند.۲. او را با دست خود در خاک قرار دهد.۳. پیش از دفن در قبر او وارد شود.۴. عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار […]

حضرت خديجه عليها السلام – آموزه‏هاى تربيتى

شنبه - 20 اکتبر 2012

حضرت خديجه همسر گرامى رسول اكرم صلى الله عليه و آله، 68 سال پيش از هجرت نبوى صلى الله عليه و آله در شهر مكه به دنيا آمد . پدر وى خويلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم مى‏باشد . او در چهل سالگى با حضرت محمد صلى الله عليه و آله كه 25 سال از عمر شريفش را سپرى كرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خديجه شش فرزند به نام‏هاى قاسم، عبدالله، رقيه، زينب، ام‏كلثوم و فاطمه عليها السلام بود . قبل از اسلام وى به خاطر دارا بودن صفات پسنديده و فضائل اخلاقى و پاكدامنى، «طاهره‏» لقب گرفت . ثروت خديجه در ميان اهل مكه بى‏نظير بود و اهالى مكه با اموال وى به صورت مضاربه‏اى تجارت مى‏كردند . خديجه پس از ازدواج با پيامبر همه آن ثروت را در اختيار حضرت رسول نهاد و بدين ترتيب از جنبه اقتصادى دين اسلام را تقويت نموده و در گسترش آن نهايت تلاش خود را به جاى آورد .
مقام او در نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به حدى بود كه در مدت 25 سال زندگى مشترك با اين بانوى با عظمت، آن حضرت به خاطر تكريم وى با هيچ زنى ازدواج نكرد و بهترين دوران جوانى خويش را به وى بخشيد . بعد از رحلت‏حضرت خديجه، رسول گرامى اسلام هميشه به ياد محبت‏ها و تلاش‏هاى او بود . بنابر برخى اقوال خديجه قبل از ازدواج با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با دو نفر ديگر بنام‏هاى «ابو هالة بن زراره تميمى‏» و «عتيق بن عائذ مخزومى‏» نيز ازدواج كرده بود . اين ياور با وفاى رسالت‏بعد از 25 سال زندگى در كنار حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله در دهمين سال بعثت در 65 سالگى و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلى الله عليه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .

مقام بلند بانوي بزرگ اسلام حضرت ام المومنین خدیجه سلام الله علیها

شنبه - 20 اکتبر 2012

ابوسعيد خدري مي گويد: «رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: وقتي که در شب معراج، جبرئيل مرا به سوي آسمان ها برد و سير داد، هنگام مراجعت، به جبرئيل گفتم: آيا حاجتي داري/ جبرئيل گفت: حاجت من، اين است که سلام خدا و سلام مرا به خديجه برساني. پيامبر خدا وقتي به زمين رسيد، سلام خدا و جبرئيل را به خديجه(سلام عليها) ابلاغ کرد. خديجه گفت: «ان الله هو السلام و فيه السلام. اليه السلام و علي جبرئيل السلام؛ همانا ذات پاک خدا سلام است و از اوست سلام وسلام به سوي او باز گردد. و بر جبرئيل سلام باد».(1)
روزي جبرئيل نزد پيامبر آمد و گفت: «اي رسول خدا! اين خديجه است. هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوي پروردگارش و از طرف من ، سلام برسان و او را به خانه اي از يک قطعه (از زبرجد)، در بهشت که در آن رنج و ناآرامي نيست، مژده بده».(2)
در کتاب الخصائص الفاطميه آمده است: طبق روايت مشهور، هنگامي که حضرت خديجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت، از جانب خداوند کفن مخصوصي براي خديجه، نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آوردند که اين کفن، مايه تسلي خاطر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) هم بود. وقتي پيکر مطهر حضرت خديجه (صلي الله عليه و آله و سلم) را با آن کفن پوشاندند و جنازه را با کمک همراهان، به سوي قبرستان معلي بردند، پيامبر خدا در ميان قبر رفت و لحظاتي در قبر خوابيد و سپس بيرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.