مدینه دیده به جهان گشود . پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه اورا در
بغل گرفت و پس خواندن اذان در گوش راست واقامه در گوش چپ نام او را
عباس گذارد. مادر با فضیلتش فاطمه معروف به ((ام البنین)) دختر حزام بن
خالد کلابی بود.2 واژه (( عباس)) از نظر لغوی به معنای ((بسیار ترش رو )
است. و یا به معنای شیری که دیگران از او فرار کنند3 . انتخاب این نام نشان
دهنده توان قدرت شجاعت وصلابت ان بزرگوار است. لذا مورخان نوشته اند
((سَمّاهُ اَمیرُ المُومِنینَ علیه السلام بِالعَبّاسِ لِعِلمِهِ بِشُجاعَتِهِ وَسَطوَتِهِ وصَولِتِهِ وَعَبُوسَتِهِ فی قِتالِ
الاَعداءِوَفی مُقابِلَةِ الخُصَماءَ ))
علی علیه السلام او را به این علت عباس نامید که به شجاعت قدرت صلابت
وشهامت او در جنگ با دشمنان ودر رویایی با جنگجویان اگاهی داشت 4.))
گاهی هم حضرت امیر علیه السلام قنداقه عباس را می گرفت استین او را بالا
میزد و بازوانش را می بوسید و گریه می کرد و می فرمود
((دستهای او در راه یاری برادرش حسین قطع میشود)) 5
که هر یک بیانگر بخشی از مقام عظمت وسجایای اخلاقی اوست
((ممقانی)) شانزده لقب برای او بر شمرده است : مانند :
1. ابوالفضل: یعنی پدر فضایل (و یا او پسری به نام فضل داشت)
2 ابوالقریه:که سقا وابرسان بود
3. قمر بنی هاشم: چون دارای چهرهای زیبا بود. صاحب مقاتل الطالبین
مینویسد : عباس زیبا ونیک منظر بود وقتی بر اسبی درشت هیکل سوار میشد
پاهایش به زمین کشیده میشد و به او قمر بنی هاشم میگفتند6 )) . استاد مرتظی
مطهری میگوید ((عباس اندامی بسیار بلند و قامتی رشید و زیبا داشته که امام حسین علیه السلام از نگاه کردن به او لذت می برد 7
4. عبد صالح (=بنده شایسته):
5.الموسی(=ایثارگر):
6. الفادی(=فداکار)
7.الحامی(=حمایت کننده)
8.الوافی(=نگهبان ومحافظ)
9.الساعی(=تلاشگر)
10.باب الحوایج(=وسیله بر امدن حاجات)
11.حامل اللوا(=پرچمدار
عباس با لبابه دختر عبیدالله بن عباس (پسر عموی پدرش امام علی
علیه السلام) ازدواج کرد و از او دو فرزند به نام عبیدالله وفضل8 داشت
و اکنون در این نوشتار به بهانه تولد ان حضرت در چهرم شعبان که ((روز
جانباز)) نیز نامیده شده است برانیم تا گوشه هایی از فضایل و اوصاف ان
حضرت را که میتواند الگو واسوه ما باشد تقدیم شما خوانندگان گرامی
مخصوصا جانبازان عزیز کنیم :
انچه بیشتر از چهره حضرت عباس در ذهنها به تصویر کشیده شده و زبانها
گویای ان است شجاعت اوست وحال انکه قبل از همه چیز ان حضرت یک
بنده سرا پا تسلیم الهی است وتمام عظمتها و ارزشهای او زیر سایه همین
بندگی واطاعت محض الهی قرار دارد که به نمونه هایی اشاره میکنیم :
1.بنده صالح خدا:امام صادق علیه السلام این لقب گران سنگ را به او داد
چنان که در زیارتنامه ان حضرت میخوانیم
((اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّها العَبدُ الصالِحُ المُطیعُ للهِ…: سلام بر تو ای بنده صالح و
فرمان بر خدا.9))
2.اثار سجده بر پیشانی: قران یکی از نشانه های بندگان مخلص خدا را اثار
سجده در پیشانی انها میدانند :(سیماهُم فی وُجُوهِهِم مِن اَثَرِ السُجُودِ10):((نشانه
های انها در صورتهایشان بر اثر سجده زیاد (در پیشگاه الهی نمایان )است
و حضرت عباس اینگونه بود:در تاریخ می خوانیم :((وَبَینَ عَینَینهِ اَثَر السُجُودِ
(در پیشانی) وبیند چشمان او اثر سجده (نمایان) بود11))نقل شده که روی قاتل
عباس که از طایفه ((بنی دارم)) بود سیاه شده بود علت را از او پرسیدند گفت
(من مردی را که در وسط پیشانی او اثار سجده بود کشتم که نامش عباس بود 12
و جعفر نقدی در باره او چنین میگوید :(وَ هُوَ مِن عُظَماءِ اَهلِ بَیتِ عِلماً وَوَرَعاً
وَنُسکاً وَعِبادَةً: او از بزرگان اهل بیت است از نظر دانش وپارسایی ونیایش
وعبادت.)13 این ویژگی عباس برای تمتمی شیعیان درس بزرگی است تا بندگی
خدا را تا بندگی خدا را در راس همه کارهای خود قرار دهند و راز ونیاز
وعبادتهای شبانه وسجده های طولانی برای خدا را در زندگی خویش هرگز
فراموش نکنند
بسوزان دلی را که سوزی ندارد سحر کن شبی را که روزی ندارد
الهی به ان سر که شور تو دارد به ان دل که در سینه نور تو دارد
به شوق شهیدان در خون تپیده به اشک یتیمان محنت کشیده
به نام عزیزی که نام از تو دارد به ملک ولایت مقام از تو دارد
چنان کن که شرمنده فردا نباشم سر افکنده در پیش زهرا نباشم
ب)ولایت مداری و امام شناسی : از ویژگیهای مهم حضرت عباس امام شناسی
و اطاعت مطلق از امامان خویش بود .پس از شهادت پدر بزرگوارش امام
علی علیه السلام ودایع امامت و مقام ولایت تامه به امام حسن مجتبی علیه
السلام سپرده شد .عباس با جان دل فرمان بردار ومطیع بی چون وچرای
برادر و امام خود بود .وقتی امام حسن علیه السلام مجبور شد با معاویه صلح
کند و مورد طعن و شماتت (یا مُذِلَّ المُومِنینَ :ای خوار کننده مومنان) قرار
گیرد حضرت عباس بیش از پیش همراه و در رکاب امام خویش بود و با
شمشیر برهنه مانند یک سرباز جانباز از برادر وامام خویش محافظت میکرد
.در مراسم تشعیع ان حضرت که جنازه را تیر باران کردند بر حضرت عباس
خیلی گران امد و اگر دستور امام وبرادرش امام حسین علیه السلام نبود از
یکایک انان انتقام میگرفت بعد از شهادت امام حسن علیه السلام همواره در
خدمت امامش حضرت حسین بن علی علیه السلام بود
در مورد ولایت مداری وامام شناسی حضرت عباس به نمونه هایی اشاره میشود
1.در زیارتنامه ان حضرت که از سخنان امام صادق علیه السلام است چنین میخوانیم
((…اَلمُطیعُ للهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَ میرِ المُومِنینَ وَالحَسَنِ وَالحُسینِ صَلَّی الله عَلیهِم (سلام بر تو ای
بنده صالح و)مطیع خدا و رسولش وپیرو امیر المومنین وحسن وحسین که
درود خدا بر انان باد.14))
2.هنگام خروج از مدینه امام حسین علیه السلام ندا داد ((اَینَ اَخی –اَینَ قَمَرُ بَنی هاشِم
فَاَجابَهُ العَباسُ لَبَّیکَ لَبَّیکَ یا سَیَدی فَقالَ لَهُ الاِمامُ علیه السلام قَدَّم لی یا اَخی جَوادی فَاَتَی العَبّاسُ
بِالجَوادِ اِلَیهِ کجاست برادرم …کجاست ماه بنی هاشم پس عباس جواب داد:بله بله
ای اقای من نگاه امام حسین علیه السلام فرمودند:ای برادر اسبم را حاضر کن پس
عباس اسب حضرت را حاضر نمود .15))
3. در عصر تاسوعا شمر با چهار هزار نفر وارد وارد کربلا شد یکی از نقشه
های او برای کاستن از یاران امام حسین علیه السلام امان دادن به عباس وبرادران
او بود .وقتی جناب عباس شنید که شمر امان نامه اورده اصلا به او اعتنا
نکرد و جواب او را نداد تا اینکه امامش به او فرمان داد که جواب شمر را
بگوید عباس فرمود ((چه می گویی )) عرض کرد(( شما و برادرانت در
امانید))عباس غیرتمند سراسر وجودش اتش گرفت و فریاد او بلند شد (( تَبَّت
یَداکَ وَلَعَنَ ما جِئتَ بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّاللهِ اَتَا مُرُنا اَن َنترُکَ اَخانا وَسَیَّدَنا الحُسَینَ بنَ فاطِمَةَ و نَدخُلَ
فی طاعَةِ الُّلعَناءِ وَاولادِ اللُّعناءِ اَتُو مِنُنا وَبنُ رَسُولِِ اللهِ لا اَمانَ لَهُ : دستهایت بریده باد و لعنت خدا بر
انچه که که از امان نامه اوردی ای دشمن خدا ایا دستور میدهی که ما برادرمان و اقایمان حسین
علیه السلام پسر فاطمهعلیه السلام را رها کنیم و و داخل اطاعت لعنت شدگان وفرزندان
لعنت شدگان شویم(عجبا) ایا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا
(حسین بن علی) در امان نیست ))16
این جملات حاکی از معرفت و عشق عمیق حضرت عباس به امام خویش
حسین بن علیعلیه السلام است . به این جهت است که مورخان نوشته اند:عباس در
کربلا به خاطر تعصبات قبیله ای و خوانوائگی با دشمن نمی جنگید
((بَل کانَ یَعرِفُ اَنَّ دینَ اللهِ قائِم بِالحُسَینِ و هُوَ عَمُودُ الدینِ مُجاهِدٌ عَن دینِ اللهِ و عَن شَریعَةِ
المُصَطفی وَحامی عَن اِبنِ رَسُولِ اللهِ وَ عَن بناتِ الزَهراءِ کَما قالَ اِنی اُحامی اَبَداً عَن دینی و عَن
اِمامٍ صادِقِ الیَقینِ نَجلِ النّبیَّ الطّاهِرِ الاَمینِ :
بلکه همواره می شناخت که دین خدا به حسین علیه السلام پاینده است و او ستون
دین است و برای دین خدا وشریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله جهاد(ومبارزه)
میکند و(بدین جهت حضرت عباس با جان و دل) از فرزند رسول خدا و از
دختران زهرا حمایت و پشتیبانی کرد: چنانچه خود فرمود : به خدا قسم اگر
دست راست را قطع کردید براستی (همچنان) از دینم حمایت میکنم واز امامی
که یقین راستین دارد (دفاع میکنم ان امامی که ) پسر دختر پیامبر پاک و امین
میباشد.)17
از این جا به ویزگی سومی در ان وجود ان حضرت پی می بریم و ان شناخت
و معرفت و بصیرت ان جناب است :
ج) بصیرت ژرف:
بیشتر منحرفان از امامت و ولایت ظاهر بین وساده اندیشند قران کریم در باره
دنیا پرستان می فرماید :{یعلَمُونَ ظاهِراً مِن الحَیاةِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الاَخِرةِ هُم غافِلُونَ }(انان
تنها ظاهری از زندگی از زندگی دنیا را میدانند و از اخرت غافلند18)ولایت
مداران باید ژرف اندیش و ژرف نگر باشند
از امتیازات ویژه حضرت عباس بصیرت نافذ و ژرف اندیشی خاصی بود که
تمام خطوط جامعه و رگه های کفر و نفاق را به خوبی می شناخت و ولایت
مداران را نیز دقیقا شناسایی کرده بود. امام صادق درباره عمویش عباس
میفرماید(کانَ عَمُنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصیرَة ِ:عموی ما عباس دارای بصیرت ژرف بود19)
در مقابل یکی از کاستیهای عمر سعد که به دام یزید و ابن زیاد افتاد نداشتن
تیزبینی وبصیرت بود .ابن زیاد با بهره برداری از این کمبود فکری فردی
فرومایه وهزار چهره یعنی(شبث ربعی)را با اوهمراه ساخت تا او را توجیه
کند. شبث کوشید به عمر سعد القا کند که حسین کافرحربی است قتلش واجب
میباشد وبه همین جهت قتل او در ماه حرام اشکالی ندارد 20ولایتمداری وژرف
اندیشی از نیازهای شدید زمان ما برای تمام طبقات است : چرا که بصیرت
ژرف و عمق اندیشی باعث میشود خطوط فکری و سیاسی را به خوبی
بشناسند و در موضع گیریها دقیقا بر خط صحیح مستقیم امامت و ولایت سیر
نمایند.
د) شجاعت : از صفات بارز و برجسته حضرت عباس که همگان حتی
غیرمسلمانان با ان اشنایی دارند شجاعت ودلیری ایشان است . از اغاز
امیر المومنین علیه السلام برای این موضوع سرمایه گذاری نموده بود انجا که به
برادرش عقیل که اطلاعات وسیعی از نسب قبایل عرب و تاریخ گذشته ان رو
روز داشت سفارش فرمود که از اقوام اصیل و شجاع عرب همسری برای من
انتخاب کن که زاده شجاعان و وارث دلاوری وشهامت باشد : زیرا میخواهم
از این ازدواج فرزند شجاع ودلیری به دنیا بیاید . عقیل پس از برسی
وجستجو((ام البنین کلابیه)) را پیشنهاد کرد که حضرت با او ازدواج کند چرا
که در جامعه (ان روز) شجاع تر ودلیرتر از اجداد وپدران او نبود 21
از(حضرت ام البنین) چهار پسر رشید وقهرمان به نام عباس عبدالله عثمان و
جعفربه دنیا امدند که بزرگ ترین وشجاع ترین انها حضرت عباس بود.استاد
شهید مرتضی مطهری میگوید:(ارزوی علی علیه السلام در ازدواج با
ام البنین دروجود مقدس حضرت ابوالفضل غلیه ایسلام تحقق یافت 22
به نمونه هایی که شجاعت ان حضرت را میرساند اشاره میکنیم :
1.درباره ویزگیهای حضرت عباس در تاریخ می خوانیم :(کَالجَبَلِ العَظیمِ و
وقَلبُهُ کَالطَّودِ الجَسیمِ لِاَنَّهّ کانَ فارِساً هُماماً وَ بَطَلاً ضَرغاماً وَ کانَ جَسُوراً عَلَی الطَّعنِ
والضَّربِ فی مَیَدانِ الکُفارِ وَ الحَربِ :(عباس) مانند کوهی بزرگ وقلبش بسان
کوهی خشن (و استوار) بود: چرا که او جنگ اوری بلند همت
وسلحشوری شیرگون بود ودر(وارد کردن) نیزه وضربات (بر دشمن)
در میدان نبرد با کفارجسور(وبی باک) بود
2.در معالی البسطین چنین بیان شده است (وَ لا یُقاسُ بِشُجاعَتِهِ
اِلا شُجاعَةُ اَبیهِ وَ اَخیهِ : شجاعت عباس با شجاعت پدرش (علیعلیه السلام)
و برادرش (امام حسین علیع السلام )مقایسه میشود.23) و در ادامه میگوید
(درشجاعت عباس همین بس که وقتی دشمنان صدای او را میشنیدند
رگهای بدنشان می لرزید و از ترس صولت وقدرت اوقلبهایشان از
از وحشت می تیپد و پوست بدنشان جمع می شد.با توجه به این شجاعت
و شهامت بود که ابن زیاد برای او امان نامه فرستاد و به خیال خام خود
می خواست که او را از امام حسینعلیه السلام بگیرد 24
همین شجاعت و رقدرت او بود که پشتوانه محکمی برای امام حسین علیه
السلام بود هر چند تکیه امام حسین علیه السلام بر خداوند بود اما وجود حضرت
عباس که یک بنده خالص شجاع و توانمند خداوند بود در واقع یاری خدا
از طریق اسباب طبیعی بود لذا شهادت حضرت عباس سخت بر امام
حسین علیه السلام اثر گذاشت وصریحا انگاه که کنار بدن برادر امد فرمود
(:اَلاَّنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَقَلَت حیلَتی: اکنون کمرم شکست وراه چارهام کم شد)25
این سخنان از زبان معصومی صادر میشود که تعارف و زیاده گویی و
خلاف واقع در کلام و مرامشان راه ندارد. و وقتی که عباس اجازه
میدان خواست امام حسین علیه السلام فرمود:
(اذِا مضَیتَ تَفَرَّقَ عَسکَری: هرگاه {از دستم} بروی سپاهم از هم می پاشد)
تاریخ نویسان نوشته اند
((لَم یَبقَ الحُسَینُ بَعد اَبِی الفَضلِ اِلا هَیکَلاً شاخِصاً مُعَرّی عَن لَوازِمِ الحَیاةِ :از امام حسین
بعد از (مرگ) ابی الفضل حز هیکلی (و مشتی استخوان) خالی از لوازم
حیات و زندگی باقی نماند) 26
دشمنان هم سخت از مرگ عباس شاد شدند و جرات و خسارت پیدا
کردند وبر اصحاب وخیمه های امام حسین علیه السلام حمله ور شدند در
تاریخ می خوانیم :
((لَمّا قُتِلَ العَبّاسُ تَدافَعَتِ الرَّجالُ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ:27 هنگامی که عباس کشته شد
مردان (دشمن از هر سو) بر اصحاب امام حسین حمله شدند.))
تا تو بودی خیمه ها ارام بود دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمه ها غارت نشد بعد تو کس حافظ یارت نشد
تا تو بودی چهره ها نیلی نبود دستها اماده سیلی نبود
تا تو بودی دست زینب باز بود بودنت بحر حرم اعجاز بود
تا که مشکت پاره و بی اب شد دشمن پر کینه ات شاداب شد
ع)وفاداری و فداکاری عباس :
یادم ز وفای اشجع الناس اید وز چشم ترم سوده الماس اید
اید به جهان اگر حسین دیگری هیهات برادری چو عباس اید
وفا از بارزترین صفات مردان تاریخ ونشانه قوت دین و قدرت
امانتداری است.وفا دژ مستحکمی است که انسان را تا پایان خط در
مسیر راه نگه میدارد ))28
در وفا وفداکاری نیز حضرت عباس سرامد روزگار والگوی پاکان
وفادارو فداکاران ایثارگر است . دراین بخش پایانی به نمونه هایی
از وفا وفداکاری حضرت عباس اشاره می کنیم
1.رد امان نامه :
رد امان نامه ابن زیاد وشمر- که قبلا به ان اشاره شد – نشانه وفای
عباس است.
اعلان وفاداری در شب عاشورا .2
در شب عاشورا امام حسین علیه السلام در خطبه معروف خود فرمود (من به
همه شما رخصت رفتن دادم پس همه ازادید بروید وبیعتی که از جانب
من به گردن شما بود برداشتم و این شب که شما را فرا گرفته است
فرصتی است ان را شتر رهوار خود کنید و به هر سو که می خواهید
بروید)انگاه چراغ را خاموش کرد وفرصت خوبی برای رفتن بود
اولین کسی که وفای خود را ابراز داشت حضرت عباس وفادار بود((فَبَداَ
القَولَ العَبّاسُ بنُ عَلیَ عله السلام فَقالَ لَهُ لِمَ نَفعَلُ ذلِکَ؟ اَلِنَبقِیَ بَعدَکَ؟ لا اَرانَااللهُ ذلِکَ اَبَداً: انگاه
عباس فرزند علی اغاز به سخن نمود پس به امام حسینعلیه السلام عرض
کرد : برای چه این کار انجام دهیم ایا برای بعد از اینکه بعد از شما
باقی باشیم نه خدا این را {یعنی جدایی از شما را } هرگز به ما نشان ندهد))29
شاها من ار به ارش رسانم سریر فضل
مملوک این جنابم ومحتاج این درم
گر بر کنم دل از تو بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم این دل کجا برم
4. اوج وفا در شط فرات:
حضرت عباس علیه السلام بعد از شهادت علی اکبرمی خواست به میدان
برود.اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد بعد از اصرار زیاد
فرمود:مقداری اب برای کودکان بیاور.پیشانی حسینش را بوسید و
به سوی فرات حرکت کرد خود نیز تشنه بود می خواست اب بنوشد
:(فذکر عطش الحسین ومن معه فرقی الماء)30 سپس به یاد تشنگی حسین و همراهان
{وکودکان} افتاد سپس اب را {روی اب } ریخت )و بر خود خطاب کرد
یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسَینِ هُونی وَ بَعدَهُ لا کُنتِ اَن تَکُونی
هذَا الحُسَینُ وارِدُ المَنُونِ وَتشرَبینَ بارِدَ المَعینِ
تا للهِ ما هذا فِعالُ دیینی 31
ای نفس بعد از حسین خواری و ذلت بر تو باد و بعد از او{حسینعلیه
السلام}تو نباید باشی تا زنده بمانی حسین در استانه مرگ فرار گرفته و تو
اب خنک وگوارا مینوشی به خدا قسم این کار دین {و} ایین من نیست.))
انگاه قریاد براورد ک((وَاللهِ لا اَذُوقُ الماءَ وَ سَیَّدی اَلحُسَینُ عَطشاناً32:به خدا قسم اب
نمینوشم در حالی که اقای من حسین تشنه است .))
عباس بی وفا تو نبودی کنون چه شد نوشی تو اب حسینت در انتظارت
اعتراف دشمن به وفای عباس
هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند د میان انها پرچم
بزرگی بود .یزید وحاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده
ولی دستگیره ان سالم است. یزید پرسید((این را چه کسی حمل میکرد )) گفته
شد((عباس بن علی)) یزید از روی تعجب و تجلیل از ان پرجم سه بار
برخاست ونشست .گفت:((اُنظُرُوا اِلی هذَا العَلَم فَاِنَّهُ لَم یَسلَم مِنَ الطَّعنِ وَالضَّربِ اِلّا مِقبَضَ الیَدِ
الَّتی تَحمِلُهُ :به این پرچم بنگرید که بر اثر نیزه وزدن شمشیر جایی از ان سالم
نمانده جز دستگیره ان که پرچمدار ان را با دست حمل می کرده است))
سالم ماندن دستگیره پرچم نشان از ان دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه
وشمشیر را که بر دستش وارد میشده تحمل میکرده ولی پرچم را رها
نساخته است .
انگاه یزید گفت((اَبَیتَ اللَّعنَ یا عَبّاسُ هکَذا یُکونُ وَفاءُ الاَخِ لِاَ اخیهِ:لعن{و ناسزا} را از خود
دور ساختی ای عباس{ و ناسزا زیبنده تو نیست.}این چنین است{رسم ومعنای}
وفاداری برادر نسبت به برادرش.)) 33
اری وفای حضرت عباس ان قدر فراوان و در حد اعلاست که پلیدترین دشمن
دشمنان او هم نمیتوانند ان را انکار کنند
پنچ امامی که تو را دیده اند دست علم گیر تو بوسیده اند
چشم خداوند چو دست تو دید بوسه زد اشک ز چشمش چکید
وفا وفداکاری عباس در کلام معصومینعلیه السلام
1.امام سجادغلیه السلام فرمود((رَحِمَ انهُ عَمّی العبّاسَ فَلَقَد اَثَرَ وَاَبلی وَ فَدّی اَخاهُ بِنَفسِهِ حَتی قَطَعت
یَداهُ :خدا رحمت کند عمیم عباس را که حثیثت ایثار و جانبازی نمود و جانش را
فدای برادر نمود تا انجا که دستهایش قطع شد.)) 34
2.امام صادق علیه السلام فرمود((اَشهَدُ لَقَد نَصَحتَ للهِ وَ لرسوله وَ لاَ خیکَ فَنِعمَ
الاَخُ المُواسی:شهادت می دهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت
خیرخواهی نمودی پس تو چه نیک برادر فداکاری بودی.35))
3.امام زمان غلیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به عمویش عباس می
فرماید:((السَّلامُ عَلی اَبِی الفَضلِ العَبّاسِ المُواسی اَخاهُ بِنَفسِهِ:سلام برابوالفضل العباس که با
جان خویش با برادر همدردی {و برای او فداکاری} نمود .
4.حضرت رسول خدا(ص) در ان گیردار سخت روز قیامت علیعلیه السلام را به
سراغ حضرت فاطمه (س) میفرستند تا حضرت فاطمه (س) را به جایگاه
شفاعت بیاورند.انگاه حضرت علی میفرماید: یا فاطمه برای این روز سخت
حساب چه چیزی جهت شفاعت اماده نمودهای
سپس حضرت زهرا(س) پاسخ میدهند:
یا امیرَالمُومِنین کفانَا لاَجَل هذا مقامَ الیَدانِ المَقطوعَتانِ مِن انبی عباس ای علی علیه اسلام در مقام
(شفاعت)دو دست قطع شده فرزندم عباسعلیه السلام ما را کافی است
5.قال امام الصادق کانَ عَمُّنَا العَبّّاس علی نافِذَ البَصیرَة صَلبِ الایمان جاهِد الاخیهُ
الحُسین وَ ابی بلاءو مضی شهیداً36
عموی ما عباس پسر علی بینشی عمیق و ایمانی داشت و در رکاب برادرش
جنگید و در ازمایش الهی پیروز شد و به درجه شهادت نائل امد
معرفی بعضی از القاب حضرت عباس علیه السلام
1.باب الحوایج: چون حضرت عباس تمام خصال و کمالات یک انسان کامل را
در خود جمع اورده بود و لذا در درگاه خداوند تبارک تعالی از مقام و منزلت
بس والایی برخوردار گردیدند بدین جهت عده ای کثیر ار مسلمانان و غیر
مسلمانان اعتقاد دارند ان حضرت باب الحوایج می باشد و توسل به ایشان را
بسیار ثمربخش میدانند که البته بسیاری از متوسلین به ان حضرت حاجت خود را گرفته اند
2. ظهر الولایه: ظهر الولایه بعنی پشتیبان ولایت(امامت)ظهر به معنای کمر
پشت و همانطور که کمر انسان در راست قامتی او موثر است حضرت عباس
به معنای پشتیبان امام حسین بود لذا پس از شهادت او امام حسین فرمود الان کمرم شکست
3. یکی دیگر از الفاب مشهور ابوالفضل العباس سقا بوده است . سقا مقام
بسیار بالا و با ارزشی است در فرهنگ اسلامی به گونه ای که نیای حضرت
عباس از جمله قصی عبدمناف هاشم عبدالمطلب و… مقام سقایت داشته اند
علاوه بر سقا به ان حضرت (ابو القریه)نیز گفته اند قربه به معنای مشک یعنی
پدر مشک چون حضرت عباس مسولیت مشکهای اب را به عهده داشت
4. ماه بنی هاشم در میان عرب رسم بود که اگر کودکی زیبایی فوق العاده ای
داشت و دارای قامتی بلند و چهره ای زیبا بود او را ماه می نامیدند ابوالفضل هم
که چهرهای زیبا و قامتی رشید داشت مشمول این سنت شد و به نام قمر بنی
هاشم خوانده شد37 نکته قابل توجه که اینکه بنی هاشم همه دارای زیباروی و
خوش سیما بودند ولی عباس در میان همه انها خوش سیماتر بود
امد ان ماه که خوانند مه انجمنش جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش
ایت صولت مردانگی وشرم و وقار روشن از چهره تابنده زئجه حسنش
سیره نویسان در مورد چهره زیبا و قامت رشیدش چنین نوشته اند :
کان العباسِ بن امیر المومنین رجلاً جمیلاً وسیما یرکب الفرس المطهم و رجلاه
یخطان فی الارض( عباس پسر امیر المومنان مردی زیبا و خوش سیما و بلند
قامت بود به طوری که وقتی بر اسب قوی وبلند سوار می شد پاهایش بر زمین
کشیده میشد )
حضرت عباس و صبر در مصائب
در روز عاشورا حضرت عباس علاوه بر اینکه حماسه های قراوانی از خود
افرید و درسهای شجاعت و ایثار و جوانمردی را به یادگار گذاشت بر شهادت
برادران و فرزندان خود هم صبر کرد ابتدا برادرهای مادری خود را به
حضور طلبید و خطاب به انان فرمود یا بنی امی تقدمو حتی اراکم قد
نصحتم لله و لرسوله (ای پسران مادرم پیشتازید تا تا خیر خواهی شما نسبت به
خداو رسولش شاهد باش38
برادران حضرت عباس با کمال اخلاص و شجاعت عاشقانه به میدان تاختند و
تا خون در رگ داشتند با دشمن جنگیدند تا به شهادت رسیدند .
حضرت عباس دران لحظات سخت درگیری دو فرزندش را نیز به میدان
فرستاد و انها نیزپس از دلاوریهای بیشمار در رکاب مولایشان به شهادت رسید.
بعد از شهادت حضرت عباس امام حسین علیه السلام چنین مرثیه ای برای برادر فداکارش بیان کرد
اخی یا نور عینی یا شقیقی فلی قد کنت کالر کن الوثیق
ایا قعرا منیرا کنت عونی علی کل النوائب فی المضیق
قبعدک لا تطیب لنا حیاه سنجتمغ فی الفداه علی الخثیث
الا الله شکوائی و صبری وما القاه من ضلماء و ضیق
برادرم ای نور دیدگان ای شهره جانم تو پناهگاه محکم برای من بودی ای ماه
منیرم که در همه شدائد و حوادث کمک من بودی بعد تو زندگی برای من
گوارا نیست و طولی نخواهد کشید که با هم در پیشگاه خدا خواهیم بود من شکوه
از دشمن و صبر در برابر تشنگی و رنج مشقت را به سوی خدا برده و به او
پناه می برم
منابع و ماخذ
1.برخی سال تولد او را سال 24 ه ق دانسته اند ر ک حسین اسدی اسوه های عاشورا
2. منتهی الامال ج 1 ص 136
3.معارف و معاریف ج7 صفحه 206
4. جعفر نقدی زینب کبری ص 12
5. معالی السبطین ج1 ص 26
6.تنفیح المقالج2 ص128
7.علامه مرتضی مطهری حماسه حسینی ج2 ض118
8.منتهی الامال ج1 ض137-138برخی نوشته اند که او دو فرزند دیگر به نام محمد و فاسم داشت که در کربلا به شهادت رسیدند .ر.ک:الوقایع و الحوادث .ملبولی ج3 ص 30
9.مفاتیح الجنان زیارتنامه حضرت عباس ص715
10. قتح/28
11. ذریعه ص122
12. الوقایع و الحوادث ج2 ص 30سوگنامه ال محمد صلی الله علیه واله 3 29
13.زینب کبری علیها السلام ص 12
14.مفتیخ الجنان ص715
15. موسوعه کلمات الحسین علیه السلام ص298
16. وقایع الایام ویزه محرم ص264
17. معالی السبطین ج1 ص270 نفس البهموم شیخ عباس قمی ص 17
18. روم/7
19. نفس المهموم ص176 ر.ک اعیان الشیعه ج7ص430
20. جام عبرت سید حسین اسحاقی ج2 ص104
21. منتهی الامال ص136 ر.ک:تنقیح المقال ج2 ص128
22. حماسه حسینی ج1 ص59
23. معالی السبطین ج1 ص267
24. همان
25. مقتل خوارزمی ج2 ص30
26.مقتل مقرم ص269
27. ذریعه ص124
28. عناوین برگرفته از روایات ر.ک منتخب میزان الحکمه محمد ری شهری
29. همان ص 400
30. کبریت الاحمر . ص 159، منتخب التواریخ ص 258
31. ر.ک ناسخ التواریخ ج 2 ص 354
32. بحار الانوار ج 45، ص 141. ترجمه مقتل ابی مخنف ص 97
33. دین و تمدن، ج 1، ص 288 و ر.ک سوگنامه ال محمد صلی الله علیه و اله، ص 300
34. بحار الانوار، ج44 ، ص 298 ، تنقیح المقال ج 2، ص 128
35. مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام
نفس المهموم ص176 ر.ک اعیان الشیعه ج7ص430 36.
ربانی خلخالی، علی. چهره درخشان قمربنی هاشم علیه السلام 37
قمی ، شیخ عباس : منتهی الاآمال ، تهران : مؤسسه مطبوعاتی حسینی 38