خـودی و غـیرخودی درمكتب اسلام
مـردم هـر سرزمینی, با هر گونه رنگ و نژاد و زبان و حتی مذهب و عـقـیـده, مجموعهای را تشکیل میدهند که از آن به عنوان (ملت) یاد میشود.
تمام شهروندان در هر کشوری, چه شهری و چه روستایی, چه برخوردار و چـه نـا بـرخوردار و نادار, بی سواد و با سواد, در هر لباس و جـایـگاه سیاسی و اجتماعی که باشند دارای حقوق یکسان و مزایا و خـدمات عمومی برابرند. از این زاویه, نمیتوان مردم را تجزیه و تقسیم کرد.
مبنای ریزش و رویش
اول؛ تا كنون سخنان فراوانی دربارهی ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامی ایران گفته شده است، اما اكثر این سخنان و تحلیلها تنها از منظری سیاسی و ارزشگذارانه و با تأكید بر چهرهها و اشخاص، و نه روندها و بسترهای شكلگیری تضعیف و یا تقویت چنین ریزشها و رویشهایی به این بحث پرداختهاند. در نگاه سیاسی به چنین موضوعی همین بس كه اولاً این موضوع تنها در هنگامهی رقابتهای سیاسی و نیز زمانی كه واقعهی سیاسی حاد و خاصی حادث میشود در گسترهی عمومی رؤیتپذیر میشود و ثانیاً پرداختن به چنین موضوعی تقریباً تنها محمل نطقهای سیاسی و تحلیلهای ژورنالیستی واقع میشود.
حسن بن محمد بن حنفیه
حسن بن محمد بن حنفیه، نوهی امیرالمومنین علی(ع) است که تاریخ، وی را از گروه مُرجعه [اهل ارجاع] میداند. سید حسن، نوهی امیرالمومنین(ع) فرزند محمد حنفیه در خصوص اختلاف میان عثمان، طلحه و زبیر و امیرالمومنین علی(ع) امر را به خدا ارجاع میداد.
خودىهاى ضعیف
نیروهاى خودى سست و ضعیف بعدازمدتى حضور در جبهه حق ودفاع ازارزشهاى والاى علوى، خستگى و ضعف برآنها چیره گشته و از ادامه راه باز ماندند.
نقش منافقین و نیروهاى خودى تغییرموضع داده در ایجاد روحیه یاس و شكست وسستى در میان این گروه، بسیار برجسته وروشن است. تبلیغات مسموم و نگرانى ازآیندهاى كه توسط منافقین، تاریك و مبهمجلوه مى نمود، این چنین فضایى را براىنیروهاى خودى به وجود آورده بود.
مقدمه:
دو كلمه «خودى» و «غیرخودى» كه به تازگى وارد فرهنگ گفتارى و نوشتارى ما شدهاند، و محل بحث و اظهار نظرهاى فراوان گشتهاند و گاهى اعتقاد بدان و یا نفى آن، پرچم معرف گروهها و یا افراد گشته است، ترجمه آزاد «تولى» و «تبرى» مىباشد. تولى و تبرى دو ركن از ضروریات دین و در فرهنگ متدینین، به «فروع دین» معروف و در ردیف نماز و روزه و جهاد هستند.
خودیهاى تغییر موضع داده
این گروه كسانى هستند كه قبلا جزو خودیها بودند اما تحت تإثیر منافقین, تغییر ماهیت دادند و در گذشته خود تجدید نظر نمودند, و از روى جهالت و براى مطامع دنیوى و هواهاى نفسانى, با منافقین هماهنگ شدند و بر همان طبلى كوبیدند كه فراهم آمده دست نفاق بود و راهى را پیش گرفتند كه نهایتى جز تفرقه و ثمرى جز برآورده شدن آرزوهاى منافقین نداشت. آنان با جدا شدن از جبهه مومنین, جبهه دیگرى در مقابل حق ایجاد نمودند و هزاران نفر را قربانى مطامع نفسانى خود ساختند و دنیا و آخرت خود را تباه نمودند.
شیوه برخورد باغیر خودیها
با ملاحظه سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام تردیدی باقی نمیماند كه از دیدگاه آن حضرت، وجود غیر خودیها در جمع امت اسلامی قابل انكار نیست. افشاگریهای مدام آن حضرت برای روشن شدن چهره واقعی غیر خودیها و بسیج نیروهای مؤمن برای مقابله با آن طیف، براهین روشن و دلایل قاطعی برای اثبات غیر خودیها به شمار میرود.اوصاف حق و باطل از نظر قرآن
الف – حق همیشه مفید و سودمند است
همچون آب زلال که مایه حیات و زندگى است، اما باطل بى فایده و بیهوده است، نه کفهاى روى آب هرگز کسى را سیراب مى کنند و درختى را مى رویانند، و نه کفهائى که در کوره هاى ذوب فلزات ظاهر مى شود. مى توان از آنها زینتى و یا وسیله اى براى زندگى ساخت، و اگر هم مصرفى داشته باشند، مصارف بسیار پست و بى ارزشند که به حساب نمى آیند، همانند صرف کردن خاشاک براى سوزاندن: باطل همواره مستکبر، بالانشین، پرسروصدا، پر قال و غوغا ولى تو خالى و بى محتوا است، اما حق متواضع، کم سر و صدا، اهل عمل و پر محتوا و سنگین وزن است.
امام موسي كاظم(ع) همانند ديگر اوصياي الهي كوشيد تا در قول و عمل به عنوان نمونه عيني و شاهد كامل الهي ظاهر شود. زندگي او سرشار از آموزه ها و درس هايي است كه مي تواند راهنماي عمل هر يك از افراد و جوامع بشري باشد. هر كسي كه بخواهد در مسير كمالي قرارگيرد و زندگي فردي و اجتماعي خود را چنان بسازد كه احساس خوشبختي كند و هرگونه اندوهي از گذشته و ترسي از آينده خويش بزدايد، مي تواند با رجوع به آن بزرگوار، خود را در اين حالت قراردهد.