اعضای جامعه اسلامی که به عنوان «مومنین» شناخته می شوند نیازی به عنوان «شهروند» ندارند، همواره با ایمان، حاکم و سرپرست خویش را بر می گزینند. نه تنها ایمان پذیرش فکـری وجود خداست، بلکه مومن یک جا، نـظام عقیدتی، نـظام سیاسی، و نـظام حقوقی حاکـم بر زندگی خویش را با معیار الهی انتخاب می کند .
مقدمه
آزادي در اسلام به لحاظ محتوايي واژهاي است مبهم، كه در سياست هم مورد استفاده قرار گرفت. از اين رو با توجه به سياست ديني جمهوري اسلامي لازم ديده شد تا محتوا و ماهيت آن در اين نظام ديني، مورد بررسي قرار گيرد. فهم نوع برخورد اسلام با اين مفهوم سياسي، از لابهلاي احاديث، روايات و قرآن مجيد قابل دسترسي ميباشد. در اين پژوهش پس از ارائه تعريفي از ماهيت آزادي و آزادي اسلامي، به آسيبشناسي اين مقوله، در زمان حاضر پرداخته كه اميد ميرود براي پژوهشگران اين عرصه خالي از فايده نباشد.
مفهوم آزادي
آزادي در لغت معادل «حريه»، «freedom» و «liberty» است، واژهاي است كه در مدت كوتاهي در واژگان سياسي مردم به صورت پررنگي جا گرفته. با توجه به ماهيت اسلامي نظام حاكم بر كشور عزيزمان بايد در انتخاب اين شعارها يا هر اقدام سياسي خرد و كلان ديگري با دقت و وسواس برخورد نمود. با معيارهاي دين آن را تطبيق داده ، نظر اسلام را در مورد اين مقوله جويا شد.
آزادي، به علت اطلاق در دو بار مثبت و منفي، فاقد معنا است، تنها وقتي به صورت تخصصي مطرح ميشود كه به صورت تركيب اضافي درآيد. مانند ؛ آزادي بيان، آزادي قلم، آزادي انديشه و واژههاي متفاوت ديگري كه براي مدتي در زبان سياسي مردم رد و بدل ميشد.
آزادی همچون عدالت یکی از آرمانهای بشری است به طوری که غالبا یکی از اهداف نهضت های اجتماعی و انقلابهای سیاسی بوده است . این لفظ در طول زمان و به ویژه دوران معاصر معنا و مفهومی پیدا کرده است که با مفهوم گذشته خود چندان تناسب سنخیتی ندارد. آزادی در گذشته به مفهوم رهایی از سلطه بیگانگان و یا رهایی از هوای نفس بود.آزادی به مفهوم جدید که غالبا با دمکراسی مترادف انگاشته میشود ، اکنون به یکی از اساسی ترین و بدیهی ترین قواعد و اصول اجتماعی و سیاسی درآمده است . و هیچ مکتب و نظامی یافت نمی شود که آن را محترم نشمارد، و مدعی تحقق آن نباشد.
رابطه توليد علم وريزشها ورويشها
موضوع ریزشها در نظام اسلامی مانند هر پدیدهی اجتماعی دیگر، تكعاملی و تكساحتی نیست. علل و عوامل مختلفی میتوانند در بروز این پدیده نقش داشته باشند. اما بعضی عوامل، عوامل معلِّل هستند و بعضی مدلِّل. گاهی علتهای روانشناختی و جامعهشناختی سبب میشود كه شخصی ریزش كند؛ مثلاً بهعنوان شخصیت انقلابی حضور داشته، سالها زندان و زجر كشیده، شكنجه دیده و در پیروزی نهضت نقش مؤثر داشته اما پس از مدتی میشود علیه انقلاب. از طرفی ممكن است دلائل مدلّل هم باشند؛ یعنی وجود معرفتهایی سب عدول از فرآیند انقلاب شده و منشأ ریزش گردند.
ریزشها و رویشهاونقش ان در تكامل جامعه
در مباحث علوم انسانی قبل از هرچیز ابتدا باید مبنای خود را در تعریف انسان مشخص كنیم و بعد وارد بحث شویم. انسان تعریف انسانیِ خود را از تجربه و نظرات خود و دانشمندان میگیرد و به دلیل اینكه معرفت تعریفشدهی او از انسان خواه و ناخواه در معرض تحول و تغییر است، نتیجهای كه از تجربه و تحلیل مسائل میگیرد، مقطعی است و تمام ساختمانهای ساختهی او را در مقطع بعدی ویران میكند. حركت دانش انسانشناسی مثل حركت جبّهی زمین، زلزلهآفرین است. مجموعه مطالبی كه روی خط زلزلهی حركتِ تعریفِ انسانی قرار گرفته، از ضربات آن بیشتر از مطالب دیگر آسیب میبیند.
ریزشها و رویشهای انقلاب اسلامي
ابعاد جهاد با دشمن
یكی از نكات برجسته در فرهنگ اسلامی، كه مصداقهای بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و كمتر در طول زمان دیده میشود، «فرهنگ رزمندگی و جهاد» است. جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هر گونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممكن است كاری انجام دهند و زحمت هم بكشند و از آن، تعبیر به جهاد كنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یك شرط جهاد، این است كه در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یك وقت در میدان جنگِ مسلّحانه است كه «جهاد رزمی» نام دارد؛ یك وقت در میدان سیاست است كه «جهاد سیاسی» نامیده میشود؛ یك وقت هم در میدان مسائل فرهنگی است كه به «جهاد فرهنگی» تعبیر میشود و یك وقت در میدان سازندگی است كه به آن «جهاد سازندگی» اطلاق میگردد. البته جهاد، با عنوانهای دیگر و در میدانهای دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است كه در آن، تلاش و كوشش باشد و شرط دومش اینكه، در مقابل دشمن صورت گیرد.
عوامل ريزشها و رويشها
دربارهي ريزشها و رويشها و عوامل آن به نظر ميرسد كه ابتدا بايد موضوع را درست بفهميم و بعد آن را تحليل كنيم؛
نهم دي رویش عاشوراییان، ریزش فتنهگران
حضور دهها میلیونی ملت ایران و بویژه قیام 3میلیونی مردم پایتخت علیه آشوبگران و سردمداران فتنه، چنان اثرگذار بود که حتی موجب شد، طراحان دروغ تقلب دستپاچه شده و با فرستادن سیگنالهایی برای مسؤولان نظام از آنها بخواهند با اغماض از کنار 200 روز تنشآفرینی بگذرند.
شيوه امام علي عليه السلام در برخورد با غیر خودیها
مقدمه
یكی از كارامدترین و برترین زمینههای الگوپذیری از حیات جاویدان و زندگی سراسر عزت امام علی علیه السلام، شناختسیره آن امام همام در برخورد با «غیرخودیها» – اعم از معاند و غیر معاند – میباشد.بیتردید با اشاعه فرضیه «تساهل و تسامح» و گسترش دامنه تلاشهای غیرخودیها در عرصههای گوناگون اجتماعی – اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی – پرداختن به این بخش از سیره امیرمؤمنان علیه السلام ضرورت بیشتری یافته است; زیرا گاه دیده میشود برخی اشخاص و احزاب با استناد به بعضی شیوههای آن بزرگوار در قبال مخالفان و نادیدهگیری بخش دیگر، درصدد مشروعسازی بینش خویش در باب تساهل و تسامح میباشند.
ناگفته پیداست كه هدف اصلی این افراد و گروهها این است كه از این طریق بتوانند فرهنگ غلط تواضع و تسلیم در قبال دشمنان معاند را توسعه داده و شیوه ناصواب «سازش» ذلتبار با غیرخودیها را جایگزین اندیشه جاوید «ستیز با استكبار» نمایند.
«غیرخودی ها» در منظر قرآن
بی تردید، یكی از بهترین عواملی كه موجب موفقیت انسانهای مؤمن در عرصه دشمن ستیزی میشود، آشنایی آنان با اوصاف و خصلتهای گوناگون دشمنان (غیرخودی ها) میباشد. بر این اساس، نوشتار حاضر درصدد است كه در این وادی گامی نهد و با الهام از آیات كریمه قرآنی و گفتار بر جای مانده از معصومان(علیهم السلام)مطالبی را در زمینه تبیین برخی از ویژگیهای «غیرخودی»ها ارائه كند. پیش از از پرداختن به اصل سخن، ذكر دو نكته لازم مینماید:
۱) ضرورت آشنایی با ویژگیهای غیرخودی ها
گاه دیده و شنیده میشود كه ناآشنایان با آموزههای وحیانی چنین میپندارند كه گزاره «خودی» و «غیرخودی» در شعاع اموری همچون نژاد، جغرافیا و مانند آن قابل طرح است. متأسفانه رواج این گونه پندارهای نادرست موجب گردیده تا اشخاص و احزاب گوناگونی با مطرح شدن این گزاره ضروری، در عرصه فرهنگی و سیاسی مخالفت نمایند و صریحاً اعلان كنند: «كافر و بی دین هم خودی است. قرآن هم فرمود: “لكم دینكم ولی دین”، بنی آدم اعضای یكدیگرند»۲ و «خداوند خودی و غیرخودی نمیشناسد، نعمت هایش را به همه داده است; چرا ما كاسه داغتر از آش هستیم؟»3
ضرورت شفاف سازي ميان خودي و غيرخودي
در مقاله حاضر نويسنده با استناد به برخي آموزه هاي قرآني و اصل تبري در اسلام، درباره ضرورت وجود شفافيت ميان مواضع مؤمنان و غيرمؤمنان و دشمنان دين، و تأكيد فراوان قرآن بر اين مهم سخن گفته است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
خودی و غیر خودی در اندیشه امام خمینی رحمه الله
خودی یا غیر خودی بودن از واقعیات تاریخ و زندگی بشر است كه همواره در شكوفایی یا انحطاط تمدنها، مذاهب و نظامهای سیاسی نقش اساسی ایفا كرده است. تا زمانیكه یك امت بر باورها و منافع خویش ثابت قدم بوده اند، در صحنههای مختلف پیروز و سرافراز گشته اند؛ اما همین كه برخی عوامل از درون با عنوان ستون پنجم و عامل نفوذی بیگانه برای رسیدن به قدرت، شهرت و ثروت به تضعیف اتحاد و اقتدار آن نظام سیاسی اقدام كرده اند، ملت خود را به سراشیبی سقوط و وابستگی سوق داده اند.