دین و انتظار بشر از آن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

قرآن در سوره حدید، عدالت را از اهداف اساسی رسالت همه انبیاء الهی می داند . چنان که آهن برای حفظ اقتدار و صیانت نظام عادلانه نازل شده است و خداوند در این باره چنین فرمود: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط وانزلنا الحدید فیه باس شدید ومنافع للناس » (1) به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن ها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن برای مردم خطری سخت و سودهایی است، پدید آوردیم .

در سوره مائده بعد از دعوت مؤمنان به رعایت عدالت آن را به تقوی و پرهیزکاری نزدیک دانسته و فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی » (2) ای کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید، عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است و در سوره نساء فرمود: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین والاقربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا وان تلووا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا» (3) ای کسانی که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا به زیان پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد اگر یکی از دو طرف دعوا توان گر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است پس از پی هوس نروید که در نتیجه از حق عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آن چه انجام می دهید آگاه است .

سيرة سياسي امام حسين(علیه السلام)

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

به طور كلي مي‌توان اهداف امام حسين(ع) را در چند چيز خلاصه كرد:

1- احياي دين خدا و نجات اسلام از چنگال بدعت‌ها.

2-   اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر.

3-   تشكيل حكومت اسلامي و مبارزه با ستمگران.
احياي دين در سيرة سياسي امام حسين(ع)
از جمله تحولات و دگرگوني‌هائیکه نهضت حسيني را به وجود آورد گرايش به حيات ديني بود. يعني در آن هنگام كه دين به  مانند یک كالبد بي‌روح و جسمي بي‌جان درآمده بود اين نهضت خونين دوباره آن را احيا كرد.

براي توضيح بشتر اين امر بايد به وقايع پيش از حادثه و رويداد كربلا بنگريم. همه مي‌دانند كه پيامبر(ص) براي اقامة دين مبعوث گرديد، و اين وظيفه و مسئوليت سنگين را در طول مدت رسالت خويش همواره مورد توجه قرار مي‌داد. و اين هدف همة انبياي صاحب شريعت بود. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيب‏؛[2] آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد! و بر مشركان گران است آنچه شما آنان را به سويش دعوت مى كنيد! خداوند هر كس را بخواهد برمى‏گزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مى‏كند.»

بيدارى آفرينی عاشورا

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

يكى از نشانه هاى بسيار سترگ رسالتهاى بزرگ ، جداسازى ((حق )) از ((باطل )) است ، در همه نمودهاى حق و همه نمودهاى باطل . هنگامى كه بنابر زمينه هاو علتهايى حق پوشيده گشت ، و امورى به نام ((حق )) خود را عرضه داشت ، و كسانى با بهره جويى از اين نام پيش افتادند، همواره نيروى حق كنار مى رود و جولان باطل مى گسترد. و اگر حق از پايگاه عظيم و خورشيدى خويش فرو افكنده شد، و باطل مياندار گشت ، براى زندگى و انسان چه ارزشى بر جاى خواهد ماند؟
اينجاست كه رسالت داران بزرگ ، و خورشيد سازان قرون و اعصار آرام نمى گيرند، و براى زدودن سياهيهاى باطل به پا مى خيزند، تا فروغ دامن گستر حق دوباره جان گيرد و بر پهنه هاى زيست انسانى بتابد، و خردها روشن سازد، و جان ها را زنده كند، و حياط حيوانى و منحط را به حيات انسانى و متعالى بدل سازد.
از آغاز سلطنت اموى در دمشق ، همه گونه زمينه سازى فراهم آمد – بجز آنچه امويان از آن پيش كرده بودند كه در تاريخ معروف است – تا حق از پايگاه عظيم خود رو افتد، و فروغ آن نابود گردد، و باطل ميان دار و حاكم باشد، جاهليت باز گردد و ((حزب اموى )) پيروز شود. به خلافت رسيدن يزيد (با كوشش هاى مزورانه ، و تهديدها و تطميعهاى دربار اموى دمشق ، و به شهادت رساندن بزرگان اسلام ، و چه بسا دخالت مرموز ايادى دربار بيزانس ، دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن ))، بزرگترين دليل وقوع اين فاجعه بزرگ بود، يعنى فرو افكندن حق و نشاندن باطل به جاى آن ، محو اسلام قرآنى و باز گرداندن جاهليت سفيانى …

پاسخگویی دولت در اسلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

جنبه هاى اصلى پاسخگويى دولت
در ادبيات سياسى مدرن، پاسخگويى دولت سه جنبه اصلى دارد:1

الف) پاسخگويى حقوقى: مراد اين است كه همه مقام هاى دولتى، اعم از انتخابى و انتصابى، در صورتى كه مرتكب رفتار خلاف قانون شوند، در برابر دادگاه ها پاسخگو هستند. «حكومت قانون» نيز بيانگر اين حقيقت است كه مجريان قانون و سياستمداران بايد بر اساس قدرتى كه قانون، آن را معين و محدود كرده است و نيز مطابق قانون اساسى عمل نمايند.

ب) پاسخگويى سياسى: به اين معنا كه دولت و مسئولان اجرايى كشور بايد در برابر مجلس و مردم در خصوص سياست ها، اولويت و چگونگى اجراى آن ها پاسخگو باشند. بر خلاف پاسخگويى حقوقى كه از ارتباطات نسبتاً ساده اى برخوردار است و فقط ارتباطات بين مقامات دولتى و دادگاه هاست، پاسخگويى سياسى ساختار پيچيده ترى دارد.

نهادهاى پايين تر در مقابل رئيس دولت و وزرا، و آن ها نيز به نوبه خود، در برابر مردم و نمايندگان مجلس يا قوه مقننه و نمايندگان قوه مقننه در برابر رأى دهندگان مسئوليت پاسخگويى دارند.

علل و اهداف قیام عاشورا

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

بیش از سیزده قرن از قیام عاشوراى حسینى مى‏گذرد و صدها کتاب و هزاران مقاله و میلیونها سخنرانى در این‏باره انجام گرفته است؛ ولى همچنان مسائل آن تازه است و ناگفته‏هایى در آن وجود دارد.
تکرار بحثهاى مربوط به قیام حسینى به جامعه اسلامى و مردم، نفس تازه‏اى مى‏دهد؛ چرا که سالار شهیدان، الگویى ماندگار و جاوید براى همه نسلهاست؛ از اینرو جا دارد هر سال این مطالب براى نسلهاى جدید با بیان نو مطرح شود.
خود آن بزرگوار در نامه‏اى به سلیمان بن صرد خزاعى، مسیّب و… نوشت: «فَلَکُمْ فِىَّ اُسْوَةٌ؛ براى شما در رفتار من، الگو است.» (۱)
امام صادق(ع) فرمود: «یَکُونُ لِى بِالْحُسَینِ اُسْوَةٌ؛ حسین براى من اسوه و الگوست.» (۲)
به این دلیل، لازم است که با اهداف مقدس قیام حسینی آشنا شویم و براساس وظیفه و ظرف زمانى از این اهداف به صورت پیشرفته استفاده بریم و به اسلام و مذهب تشیّع، حیات تازه‏اى بخشیم و به این وسیله، به شبهات موجود، به‏ویژه شبهه‏ هاى جمعى از وهابیان – که در پى تخریب مکتب اهل‌بیت(ع) و آثار سازنده آن هستند – پاسخ بدهیم.

رابطه ناگسستنی دین و دولت در اسلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

تعیین رهبری پس از پیامبربه امر الهی
پیروان مکتب اهلبیبت برخلاف اهل سنت که در امر خلافت به منابع دیگری از مشروعیت نظیر انتخاب اهل حل و عقد، شورا و حتی قهر و غلبه نظر می دهند،[1] معتقد اند که تعیین رهبری پس از پیامبر(ص)، نیز جزء رسالت و متمم مأموریت الهی پیامبر اکرم(ص) است و ایشان نمی تواند بخاطر ملاحظات و دغدغه ی عدم انقیاد مردم، از ابلاغ این مأموریت سرباز زنند؛ چه اینکه این کار وی به منزلة عدم انجام مأموریت و رسالت الهی است آنجا که می فرماید : يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ‌ ؛ اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ؛ و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏دارد . آرى ، خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند.[2]

بر اساس همین دستور الهی، پیامبر(ص) در غدیر خُم این مأموریت را به انجام رساند و خداوند پس از معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امام و حاکم بعدی، انجام این مأموریت را به رسول خویش تبریک گفته و از آن اعلان رضایت کرد : الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً؛[3] امروز كسانى كه كافر شده‏اند ، از [ كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده‏اند . پس ، از ايشان مترسيد و از من بترسيد . امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آيينى برگزيدم .

سيدالشهداء(ع) مظهر اسم اعظم

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

انسان كامل و امام معصوم همانند سيد الشهداء (ع) بيت الغزل سلسلة انسانيت است كه كيفيت تزكية عقلِ بشر و نحوة تزكية روح انسان و روش تضحية نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حق جامعة بشري و اندازه تكليف او را تفكيك كرده، همه اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل مستحضر و در ابلاغ و اجراي آن امين است بنابراين، تأسي به آن حضرت ماية جذب كمال و پايه رفع نقص است از اين جا اهميت تولي انسانِ كامل معصوم و تبري از مخالفان و محاربان وي معلوم خواهد شد.
آن چه مي تواند اصحاب معرفت را قانع كند، نيل به انديشة صائب و انگيزه صالح است. بهترين راه براي چنين مقصدِ سالمي و براي چنان مقصود عالي كه عاكف و بادي را شيدا و عزيز و حضيض را والِه ، و پرده نشين و شاهد بازاري را تَيهانْ و بالأخره حكيم حصولي و عارف حضوري را حيران كرده، حرکت در مسير اسوة مجاهدانِ صحنة نبرد اصغر و اُوسط و اكبر ، و اقتدا به قدوة مبارزان ميدان طرد طاغيان عَيّاث و متمرّدانِ عَيّاش، و اهتدا به هُداي امام هاديانِ علم و عملْ ، حضرت حسين بن علي بن أبيطالب (ع) است. زيرا اين انسان كامل فرشته وَشْ هم اعماق فطرت بشري را شناخته و شكوفا كرده است، هم آفاق سپهر فرشتگي را پيموده و تنزّل داده است.

امر به معروف و نهی از منکردر مکتب اهل بیت علیهم السلام

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

از فرازهای جامعه کبیره که به معرفی امامان می پردازد جمله امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر شما امر به معروف و نهی از منکر کردید. این فراز نیز در بسیاری از زیارتهای امامان آمده است گویا این مشخصه هماند اقمتم الصلوة و آتیتم الزکوة از ویژگیهای برجسته امامان است.
حوزه بحث امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از مباحثی است که در حوزه های مختلف معارف اسلامی مطرح است از سوئی در فقه به عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر مطرح است که در آن ابعاد مختلف این مسئله از نگاه فقهی دنبال می شود. از سوی دیگر در علم کلام نیز این بحث مطرح است خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید و علامه حلّی در شرح آن این بحث را از نگاه کلامی دنبال کرده است. در علم اخلاق نیز این بحث جایگاه خود را دارد، مرحوم علامه ملامهدی نراقی در جامع السعادات و فرزندش در معراج السعادة به تفصیل این بحث را از نگاه اخلاقی و اینکه چگونه باید امر به معروف و نهی از منکر کرد مطرح نموده است.

امامت در قرآن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است، كه در مورد انسان و غیر انسان به كار می رود. در قرآن كریم كلمه امام علاوه بر این كه در مورد انسان به كار رفته است[1]، در مورد لوح محفوظ[2] و كتاب حضرت موسی[3] (تورات) نیز به كار رفته است.
متكلمان اسلامی برای امامت تعاریف مختلفی ذكر كرده اند و غالباً امامت را ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی دانسته اند.[4]
در قرآن كریم به مساله امامت از زوایای مختلف پرداخته شده است كه در این نوشتار به پاره ای از آنها به صورت مختصر پرداخته می شود.
الف) فلسفه و ضرورت امامت
فلسفه و ضرورت امامت به اختصار و اجمال همان فلسه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحی تشریعی و آوردن شریعت كه با ختم نبوت پایان پذیرفته است. تبیین و تفصیل آن چنین است:
1. تبیین مفاهیم قرآن
یكی از وظایف پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تبیین معانی و مفاهیم قرآن كریم بود. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید:
«و أنزلنا إلیك الذكر لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم (نحل، آیه 44)، ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آنچه برای مردم نازل می شود را برای آنها تبیین نمایی.»

امام حسين و احياي امر به معروف و نهي از منكر

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

انسان موجودي است دو بُعدي؛ يك بُعد او لجن و بُعد ديگرش روح خدا؛ اين دو بُعد اگر با يكديگر هماهنگ شوند، انسان را به پرواز در آورده و به خدا گونگي مي رسانند، اما اگر هر يك از آن دو بُعد مورد غفلت و بي توجهي قرار گرفت، ديگري به تنهايي تقويت مي شود و انسان را يك بُعدي و بي معني و بي ارزش مي كند. انسان را از جامعيت مي اندازد، يابه زمين مي چسباند و از هر چارپايي پست تر و مخرب تر مي كند و يا در آسمان هاي رؤيايي و آرمان هاي بي پايه مي كشاند و از واقعيت هاي اين جهاني دور و ناآگاه مي گرداند. چون مردم بدين ناهماهنگي و ناسازگاري افتادند، تنها راه آن اصلاح آنان با وسايل و ابزارهاي گوناگون در شرايط مختلف است؛ در شرايطي بايد به ارشاد و راهنمايي و كار فرهنگي دست زد، در شرايطي بايد به عمل پرداخت و با اقدامي سياسي و مسالمت آميز در اصلاح مجتمع و مردم كوشيد، اما در شرايطي كه قدرت حاكم با ابزارهاي تبليغاتي ذهن و انديشه و عقل مردم را ربوده، به رگبارهاي تند تبليغات بسته است و با تنگناهاي اجتماعي مجال هرگونه انديشيدن و آگاه شدن درست را بر مردم بسته، آگاه شدن و انديشيدن را در يك مسير قرار داده است و كسي نمي تواند و نبايد به شكل ديگري بينديشد و از چيزي جز آنكه فرمانروايان مي خواهندآگاه شوند، در شرايطي كه انديشه سازان داوري كردن درباره كارهاي خوب و بد ديگران را فضولي در كار خدا جلوه مي دهند و حكم كردن درباره هركسي را به عهده خدا در روز رستاخير مي دانند و بس. در هنگامه اي كه مردم را محكوم ودست بسته مشيت پروردگار و قضا و قدر كردگار مي دانند، در زماني كه جز تقليد ازاهل حديث چيز ديگري جايز نيست و بحث و استدلال و تعقل و تفكر، انسان را به شلاق وزندان و كشته شدن دچار مي كند، نه موعظه و ارشاد و كار فرهنگي كارساز است و نه اصلاحات مسالمت آميز مؤثر؛ تنها راه، در چنين شرايطي، وارد آوردن ضربه اي شديد، ايجاد زمين لرزه اي زير و رو كننده و صور اسرافيلي بيدار سازنده و از خواب مرگ برانگيزنده مي باشد. [1] .

فلسفه امامت از ديدگاه قرآن و حديث

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

اعتقاد شيعه بر آن است كه تمام مقامات پيامبر ـ صلي الله عَليهِ وَ اله و سَلَم ـ غير از مقام نبوت و رسالت براي دوازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز ثابت است، و اين اعتقاد از ضروريات مكتب شيعه به شمار مي‎آيد،[1] مهم‎ترين مقامات و اهداف مشترك پيامبر ـ صلي الله عَليهِ وَ اله و سَلَم ـ و امامان ـ عليهم‎السلام ـ عبارتند از:
1. نبيين مفاهيم قرآن 2. داوري در منازعات 3. ارشاد و هدايت انسانها 4. اتمام حجت بر بندگان 5. برقراري امنيت و عدل با توجه به اين اهداف و قبل از بيان تفصيلي آنها مي‎توان به ضرورت و نياز به وجود امام ـ عليه السلام ـ پي برد؛ زيرا اهداف و آرمان ياد شده از ضرورت‎هاي حيات دنيوي و اخروي انسان مي‎باشد كه رسيدن به آنها بدون وجود امام، غير ممكن است لزوم وجود رهبر در يك جامعه تا به حدي است كه اگر دسترسي به امام عادل امكان نداشته باشد حتي وجود امام غير عادل از نبودن آن بهتر است؛ زيرا فقدان امام به هرج و مرج اجتماعي و سلب امنيت همگاني منجر مي‎شود كه پي‎آمدهاي تلخ آن به مراتب از پي‎آمدهاي ناگوار امام و پيشواي غير عادل بدتر است، از اين‎رو امام علي ـ عليه‎السلام ـ مي‎فرمايد:
لا بّد للناس من امير برّاً او فاجراً»[2] «مردم به پيشوا نيازمندند خواه عادل باشد يا فاسق.

فریادهای سیدالشهدا بر سر نخبگان خائن

دوشنبه - 12 نوامبر 2012

خطبه منای امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم
زمان: ذي حجه سال 60 هجري(يک ماه قبل از عاشورا) حظار: 200 صحابي پيامبر 500 نفر از تابعين و صدها تن از آگاهان امت
اعتبروا ايهاالناس بما وعظ الله به اوليا من سو ثنائه علي الاخبار اذ يقول : « لو لا ينهيهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت» و قال : « لعن الذين کفروا من بني اسرائيل علي لسان داوود وعيسي ابن مريم ذلک بما عصوا وکانوا يعتدون، کانوا لا يتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا يفعلون »

اي مردم، بزرگان عبرت بگيريد از موعظهاي که خداوند به دوستان خود در قرآن ميفرمايداگر شما خود را اولياي خدا ميدانيد، و اگر دينداريد و مخاطب قرآن هستيد پس بيتفاوت نمانيد و احساس تکليف کنيد! آيا نديده ايد که خداوند چند بار در قرآن به روحانيون مسيحي و يهودي به شدت حمله فرموده و آنها را توبيخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بيعدالتي و فساد ديدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فرياد نکشيند؟ و نيز فرمود:«نفرين بر کساني از بنياسرائيل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهي از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.