انسان كامل و امام معصوم همانند سيد الشهداء (ع) بيت الغزل سلسلة انسانيت است كه كيفيت تزكية عقلِ بشر و نحوة تزكية روح انسان و روش تضحية نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حق جامعة بشري و اندازه تكليف او را تفكيك كرده، همه اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل مستحضر و در ابلاغ و اجراي آن امين است بنابراين، تأسي به آن حضرت ماية جذب كمال و پايه رفع نقص است از اين جا اهميت تولي انسانِ كامل معصوم و تبري از مخالفان و محاربان وي معلوم خواهد شد.
آن چه مي تواند اصحاب معرفت را قانع كند، نيل به انديشة صائب و انگيزه صالح است. بهترين راه براي چنين مقصدِ سالمي و براي چنان مقصود عالي كه عاكف و بادي را شيدا و عزيز و حضيض را والِه ، و پرده نشين و شاهد بازاري را تَيهانْ و بالأخره حكيم حصولي و عارف حضوري را حيران كرده، حرکت در مسير اسوة مجاهدانِ صحنة نبرد اصغر و اُوسط و اكبر ، و اقتدا به قدوة مبارزان ميدان طرد طاغيان عَيّاث و متمرّدانِ عَيّاش، و اهتدا به هُداي امام هاديانِ علم و عملْ ، حضرت حسين بن علي بن أبيطالب (ع) است. زيرا اين انسان كامل فرشته وَشْ هم اعماق فطرت بشري را شناخته و شكوفا كرده است، هم آفاق سپهر فرشتگي را پيموده و تنزّل داده است.
لذا مظهر اسم أعظم و از بارگاه تشريف خدا با خبر و از كارگاه تكليفِ خلق آگاه است. چنين كَوْنِ جامع و خليفة تامّ الهي مي تواند اسماي حُسناي مستخلفُ عنه و صفات عُلياي او را در جامة جزمِ علمي و در كسوت عزم عملي ارائه نمايد و هماره به بشر مُلكي بفهماند كه: تا بنده شدي “تابنده” شدي. و به وي تعليم دهد كه « چاره اي جز ستيز با اهريمن درون و نبرد با ديو و دَدِ بيرون نيست » به ويژه در شرايط كنوني كه فيل هاي فضائي ابرهة غرب به عزم هدم كعبة استقلال و آزادي منطقه آمده ، هر روز بي پناهان را مقتول ، مصدوم و آواره مي كنند.
براي تبيين برخي از اصول اسلامي كه از سنّت و سيرت اهل بيت عصمت و طهارت (ع)، مخصوصاً سالار شهيدان استنباط مي شود، به تذكّر چند مطلب بسنده مي كنيم.
يكم؛ حكومت و ساير مسائل وابسته به آن از علوم انساني است و تحقيقِ علوم انساني بدون تحليلِ حقيقتِ انسانْ ميسور نيست ، و بررسي هويّت انسان بدون شهود سيرت و سنّت انسانِ كاملْ صَعب است و تأمّل تامّ در تاريخ پر افتخار انسان گاهي چونان امام معصوم حضرت حسين بن علي (ع) بهترين راه براي انسان شناسي از يك سو و معرفت عناصر محوري حكومت ديني از سوي ديگر است. لذا بر حاميان حكومت ديني لازم است كه حيات آن سياستمدار الهي را الگو قرار دهند.
دوّم؛ انسان كامل و امام معصوم همانند سيّد الشهداء (ع) واسطهُ العِقد و بيتُ الغزل سلسلة انسانيّت است كه كيفيّت تزكية عقلِ بشر و نحوة تزكية روح انسان و روش تضحية نفس آدمي را بهتر از ديگران آگاه است. لذا مقدار حقّ جامعة بشري و اندازه تكليف او را تفكيك كرده ، همة اصول و احكام آن را از رهگذر عقل و نقل مستحضر و در ابلاغ و اجراي آن امين است. بنابراين، تأسّي به آن حضرت ماية جذب كمال و پاية رفع نقص است. از اين جا اهميّتِ تولّي انسانِ كامل معصوم و تبرّي از مخالفان و محاربان وي معلوم خواهد شد.
سوّم؛ انسان كامل و معصوم همچون حضرت أبي عبدالله (ع) در حدّ خود صراط مستقيم الهي است كه شناخت واقعي آن امام همام از ديدن موي باريك دقيق تر و اطاعت حقيقي وي از سلوك بر لبة تيز تيغ دشوارتر است. لذا رسالت مقاومت بسيج و سفارت بسيج نستوه صَعب، بلكه مُستصعب خواهد بود، ليكن با اعتماد بر فيض بيكران الهي كاملاً قابل حلّ است. بهترين راهنمائي به مقصد ناب را بايد از زبان صراط مستقيم شنيد. زيرا تنها اوست كه با مقصود نهائي پيوند زوال ناپذير دارد و فقط اوست كه ارتباط با او سفينة نجات از تيه و مصباح پر فروغ صحنة تاريك طبيعت است.
آن حضرت تنها راه رسيدن به هدف والا را پيمودن راه اطاعت خدا معرفي كرد و اعلام داشت: اگر كسي بخواهد از راه گناه به مقصود برسد، بايد بداند كه عصيان خداوند سبب مي شود او بسيار سريع تكيّه گاه اميد خود را از دست بدهد و آن چه از او هراسناك است، زودتر گرفتار آن گردد؛ مَنْ حاوَلَ اَمراً بِمَعصِيَهِ الله كانَ أفوَتْ لِما يَرجُوا وَ أسرَعْ لِمَجِيءِ مَا يَحذَر(1).
با اين بيان نوراني آن حضرت (ع) معلوم مي شود كه هرگز هدف وسيله را توجيه نمي كند، بلكه براي نيل به هدف صحيح، بايد از راه درست استفاده نمود، و كژ راهه توان هدايت به هدف سامي را ندارد ، و فقط اطاعت خدا در اوامر و نواهي مشتاقانه راه گشاي مقصود بَرين است.
چهارم؛ انسان كامل معصوم چونان حسين بن علي (ع) نه تنها از هر بندي آزاد و از هر رسم جاهلي و رسوب وَهمي رهاست، بلكه الگوي حريّت از جهل علمي و آزادگي از جهالت عملي است و چون آزادي كالاي گرانبهاست، هر چيزي نمي تواند هزينة آن گردد. تنها سَر است كه در اين مسير بايد قدم شود تا با پا نهادن بر آن بتوان لايق حريّت شد.
قرآن كريم در اين باره چنين مي فرمايد : « فَليُقاتِلْ فِي سَبيلِ اللهِ اَلَّذِينَ يَشرُونَ الحَياهَ الدُّنيا بِالآخِرَه وَ مَنْ يُقاتِلْ فِي سَبيلِ الله فَليُقتَلْ أو يَغلِبْ فَسُوفَ نُؤتِيهِ اَجراً عَظِيماً » (2)؛ يعني كسي كه در راه خدا نبرد مي كند كه دنيا را به آخرت فروخته باشد. چنين مجاهد نستوهي هنگام ورود به صحنة پيكار، بيش از دو راه ندارد، يا شهادت يا پيروزي. هرگز راه سوّمي به نام تسليم براي او مطرح نخواهد بود . زيرا نداي راهبردي پرچمداري آزادي اين است ؛ هَيهات مِنَّ الذِلَّه ، يَأبَي اللهُ ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُون وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ أنوفٌ حَمِيَّهٌ وَ نُفُوسٌ اَبيّه (3) ؛ يعني فرومايگي با فراز مندي آزادمنشان نبوي و علوي و فاطمي و حسني و حسيني (عليهم السَّلام) سازگار نيست.
پنجم؛ انسان كاملِ معصوم (ع) از آن جهت كه خليفة تامّ خداست، نسبت به ساير مردم سمت تدبير و ارشاد ، بلكه اِنعام و اِفاضه دارد و افراد ديگر در كنار مائدة گستردة چنين انسان كاملي بهره مند خواهند بود. مثلاً اگر پرهيزكاران در ساية بهشت مي آرمند و رفاه آنان با ورود به بهشت تأمين مي گردد اصل بهشت در ساية مجاهدت هاي انسان هاي متكاملي كه يا خليفة خدايند يا مقتديان به وي هستند ، حاصل مي شود.
اين دو مطلب را مي توان از قرآن كريم و سنّت معصومان (ع) استنباط نمود . يكي آن كه پرهيزكاران در ظلّ بهشت به سر مي برند؛ « إنَّ المُتَّقِينَ فِي ضِلالٍ وَ عُيُونٍ » (4)و ديگري آن كه بهشت در ظلّ شمشير مجاهد نستوه آرميده است. چنان كه پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود : اَلجَنَّهُ تَحتَ ظِلالِ السُّيُوف (5).
اگر بهشت رفتن رهين فداكاري ايثارگراني است كه دنياي خسيس و رخيص را فداي آخرت نفيس كردند، و اگر چنين بهشتي در ساية جهادِ مجاهدانِ نستوه تأمين مي شود، پس متّقيانِ متوسط و پرهيزكارانِ عادي كه در ساية بهشت متنعّم اند، مرهون مبارزات راد مردان الهي اند . چه اين كه دينداري آنان نيز در دنيا در گرو مرزداري پيكار جويان ديني و نام آوران صحنة ستيز با بيگانه است؛ يعني اُوساط از مؤمنان در دنيا و آخرت، مرهونِ كوشش مشتاقانة اَوحدي از اهل ايمان اند.
ششم؛ انسان كامل معصوم همانند حسين بن علي (ع) چون مُوحّدِ ناب است و توحيد خالص از لوث هر گونه دوگانگي منزّه است. لذا در تمام شئون علمي و عملي خود متوجّه خداي سبحان بوده، جهاد او مانند نماز وي، قربان و عامل تقرّب است و مبارزه وي همسان نماز او معراج و ماية عروج است. زيرا آن چه دربارة نماز وارد شده كه اَلصَّلاهُ قُربانُُ كُلِّ تَقيٍّ (6)، يا چنين گفته شد: اَلصَّلاهُ مِعراجُ المُؤمِن(7) صبغة تمثيل دارد، نه تعيين.
بنابراين، تمام عبادت هاي علمي و عملي انسان كامل، معراج وي خواهد بود . لذا حسين بن علي (ع) چونان امير المؤمنين (ع) حكومت را نه براي جاه و نه به منظور رفاه شخصي نمي خواستند ، بلكه فقط براي برگرداندن احكام فراموش شده و حقوق از دست رفته مي طلبيدند ، از اين جهت آن حضرت (ع) فرمود : اَللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كانَ مِنّا تَنافُساً فِي سُلطانٍ وَ لا التِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطام َ لكِنَّ لِتَرُدَّ (لنُري) المُعالِمَ مِنْ دِينِكْ وَ نَظهَرُ الإصلاحَ فِي بِلادِكْ وَ يَأمَنُ المُظلُومُونَ مِنْ عِبادِكْ وَ يُعمَلُ بِفَرائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أحكامِكْ ، فَإنْ لَمْ تَنصُرُونا وَ تَنصِفُونا قويَ الظَّلَمَه عَليكُمْ وَ عَمِلُوا فِي إطفاءِ نُورِ نَبِيّكُمْ وَ حَسبُنَا اللهُ وَ عَلَيهِ تَوكَّلنَا وَ إليهِ أنبِنا وَ إليهِ المَصِير(8).
پي نوشت ها:
(1) تُحف العقول /ص 248
(2) نساء / 74
(3) تُحف العقول / ص241
(4) مرسلات / 41
(5) نهج الفصاحه / ج2 / ص220
(6) بحار الأنوار / ج 10 / ص 99
(7) بحار الأنوار / ج82 / ص 248
(8) تُحف العقول / ص 239