دعایی که جبرئیل به پیامبر(ص) آموخت
سید بن طاووس(قدس سره) گوید:این دعا را در کتاب کهنه ای یافتم که تاریخ کتابت آن، زیاده از دویست سال پیش بود.
جبرئیل(ع) به خدمت پیامبر (ص) آمد و با او بود میکائیل و اسرافیل (ع)و گفتند: یا رسول الله به درستی که خدای تعالی تو و امت تو را در دنیا و آخرت به این نام های کرامت نموده است،خوشا به حال تو و امت تو.
اگر کسی را خدای عزوجل توفیق دهد تا این دعا را بخواند به درستی که این دعای بزرگ و جلیل القدری است و این دعا گنجی از گنجهای عرش است و در این دعا همه نام های پروردگار جل جلاله داخل است که خدای تعالی به برکت آنها خلق نموده است همه خلایق و اهل آسمانها و زمین ها و بهشت و دوزخ و آفتاب و ماه و ستاره ها کوهها را و آنچه را که در بیابان و در دریا از چهارپایان وحشرات و جانوران وحشی ودرختان باشد و آنچه در دریاها باشداز مخلوقات و عجائبی که نمیداند آنها را به غیر از آن که ایشان را خلق نموده است.
پس ملائکه گفتند: این دعا را به احدی یاد مده،مگر به خوبان از امت خود،چون در حکم و علم خدا،جاری شده است،که خدای متعال حاجت آن را که این دعا را یک مرتبه بخواند،مستجاب گرداند و این دعا به دعای مبارک مشهور است.
سیدبن طاووس(قدس سره) در پایان دعا میگوید: این دعا از جمله دعاهایی است که من در یک امر مهمی به خاطرم رسید که بخوانم و اثر اجابتش را تجربه نمایم، چون خواندم، قسم به خدا که تعجیل اجابت را دیدم و آنچه از خدا می خواستم، در خواب به من الهام شد که برآورده می شود حاجتم، پس چنان شد که در خواب دیده بودم.
1- اعراف/362- بقره/117، 1893- توبه/107-109، 17-184- فرقان/72-765- قصص/55-836- روم/307- مائده/878- احزاب/359- زمر/33-3410- معارج/15-3511- بینه/5
1- عنکبوت/462- بقره/62، 82، 256، 109، 1393- مائده/69، 44، 46-484- احقاف/13-145- شوری/156- انعام/108، 68-69، 52-537- آل عمران/64، 99، 113-114، 20-738- نساء/1629- مزمل/1010- طه/13011- جاثیه/1412- لقمان/1513- حج/40، 67-6814- زمر/315- فرقان/6316- اعراف/8717- واقعه/1318- کافرون/1-619- یونس/99-10020- احزاب/48
1- بقره/23-24، 73-1232- آل عمران/853- ممتحنه/1-2، 4، 134- توبه/5، 23-24، 29، 73، 113-114، 1235- قصص/866- نوح/26-277- تحریم/98- محمد/4، 89- مائده51، 33-3410- مجادله/5 ، 2211- نساء/8912- قلم/8-913- انفال/55-57
از این جمله به خوبى استفاده مىشود كه جامعه آن روز، دچار فساد شده بود و در نتیجه، امام مى خواست آن را اصلاح كند. اكنون باید دید چرا جامعه دچار فساد شده بود؟
اوّلاً: حاكمیّت یزید و بنى امیّه منشأ این فساد بود؛ چنانكه خود حضرت نیز به این امر اشاره دارد؛ آنجا كه فرمود: «فاتحه اسلام را باید خواند هنگامى كه امّت به حاكمى مثل یزید گرفتار شود.»[2]
ثانیاً: بى مسئولیّتى، مصلحت طلبى و منفعت خواهى نخبگان جامعه و عدم پایبندى آنان به ارزشهاى دینى و رسالت انسانى، عامل فساد و بحران فرهنگى و معنوى جامعه آن روز شده است كه خود حضرت امام حسین علیه السلام به این عامل نیز اشاره مىفرماید. در روزهاى پایانى حكومت معاویه، امام در جمع نخبگان اصحاب و تابعین رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبهاى روشنگرانه در منا ایراد مىكند و در آن به شدت از بىتوجهى نخبگان به وظایف دینى و اجتماعى خود انتقاد مىكند. در قسمتى از این خطبه مى خوانیم: