برخى از آياتى كه در پاسخ وهابيّت بيان شد، عبارتند از:
حضرت سليمان u براى بدست آوردن تخت بلقيس از بزرگان قوم خود استمداد طلبيد(3). يهوديان براى رهايى ازتشنگى و خشك سالى به حضرت موسى u متوسّل شدند(4)، و حضرت عيسى u خود را به صفات خداوند متعال چون آفريننده و شفا دهنده منتسب نمود(5).
قدرت امامان بالاتر از ديگران:
هنگامى كه حضرت سليمان u به بزرگان دربارش فرمود: چه كسى مىتواند تخت بلقيس را نزد من آورد،
)قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ((6). كسى كه دانشى از كتاب آسمانى داشت گفت: پيش از آن كه چشم بر هم زنى آن را نزد تو خواهم آورد.
پاسخ اميرالمؤمنين به نامة معاويه «وزعمت أنّ أفضل الناس في الإسلام فلان وفلان… فإنّا صنايع ربّنا والنّاس بعدُ صنايع لنا»(2). و گمان كردى برترين مردم در اسلام، فلانى و فلانى است… قطعى است كه ما ساخته شده هاى پروردگارمان هستيم و مردم ساخته شده ه اى ما.
در اين نامه اميرالمؤمنين پرده از اسرار برداشته فرمودند: ما ساخته شده هاى بى واسطة پروردگار هستيم و مردم ساختههاى ما هستند.
نظر ابن ابى الحديد: يكى از شارحان نهج البلاغه ابن ابى الحديد است كه سنّىِ معتزلى مىباشد و همانند ما اعتقاد به ولايت و تبرّى ندارد. امّا وى حدود هشتصد سال قبل(3)، پاسخ اميرالمؤمنين به معاويه را اينگونه توضيح مىدهد: «هذا كلام عظيم عالٍ على الكلام ومعناه عال على المعاني»؛ اين سخن از نظر گفتارى بسيار والا و از نظر معنا بسيار پر محتوى مىباشد.«وصنيعة الملك من يصطنعه الملك ويرفع قدره»؛
ساختة پادشاه، چيزى است كه آن را براى خود مىسازد و ارج و قدر آن را بالا مىبرد. «يقول: ليس لأحد من البشر علينا نعمة، بل اللَّه تعال هو الّذي أنعم علينا»؛
أميرالمؤمنين مىفرمايند: هيچ يك از افراد بشر بر ما (معصومين ) منّت و نعمتى ندارد، و تنها خداوند است كه بر ما منّت و نعمت ارزانى داشته است.
خداوند متعال وظايفى را به برخى از افراد بشر يا مَلَك واگذار و تفويض نموده است و در اين واگذارى هيچ مانع و اشكالى وجود ندارد، زيرا اين مسؤليّتها از ناحية ذات اقدس ربوبى به آنان تفويض شده است.
اين كه خداوند متعال برخى از امور خلقت را به عهدة مأمورين خود قرارداده است به معناى تعطيلى الوهيّت خداوند نيست، همچنان كه يهوديان مىانديشيدند كه خداوند متعال در طول هفته به امور خلقت مىپردازد و در روز شنبه استراحت مىنمايد.
)وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ((4).
و يهوديان مدعى شدند كه دست خداوند [از آفرينش يا بخشش] بسته است، دستان خودشان بسته باد، و به خاطر اين سخن كه گفتند لعنت بر آنان باد.
خداوند متعال در قرآن مىفرمايد: )وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ((2). به راستى فرزندان آدم را گرامى داشتيم.
به همان ملاك و معيارى كه خداوند به انسانها شرافت بخشيد و آنان را به مقام )كرّمنا( ارتقاء داد، به همان ملاك ازميان انسانها نيز افرادى را برگزيد و آنان را به ساير موجودات و مخلوقات برترى داد و به آنان شرافت و جلالت عطا فرمود .
پيامبرو اهل بيت منشاء خلقت مخلوقات:
روايات و احاديث قدسى فراوانى در دست داريم كه بيان مىكنند، خداوند، نخست رسول اللَّه r و اهل بيتF ايشان را آفريد و خلعت وجود بر تن آنان نمود.
امام باقر u به جابر مىفرمايند:
«يا جابر كان اللَّه ولا شيء غيره، لا معلوم ولا مجهول، فأوّل ما ابتداء من خلقه ان خلق محمّداً4 وخلقنا أهل البيت معه من نور عظمته»(3). اى جابر! خدا بود و هيچ وجودى جز او نبود، نه معلوم و نه مجهول، نخستين چيزى كه خدا آفريد، پيامبر r بود و ما اهل بيتF را با او و از نور عظمت او آفريد.
تعبيرات بسيار لطيفى در رابطه با موضوع سخن در مورد حضرت عيسى در قرآن بيان شده است،
) إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِىءُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَىبِإِذْنِي((1).
آنگاه خدا گويد اى عيسى ابن مريم! نعمتم را بر خود و مادرت به يادآور كه تو را به روح القدس يارى دادم كه در گهواره و در ميانسالى با مردم سخن گفتى، و ياد كن كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم و ياد كن كه به اذن من از گِل چيزى به هيأت پرنده مىساختى و در آن مىدميدى آنگاه كه به اذن من پرندهاى جاندار مىشد و به اذن من نابيناى مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبود مىبخشيدى و ياد كن كه مردگان را به اذن من از گور بيرون مىكردى.
در اين آيه خداوند به حضرت عيسى مىفرمايد: به اذن و اجازة من ازگل پرنده مىآفريدى، كور و بيمار را شفا مىدادى و مردگان را حيات مىبخشيدى.
روزى كه امام هادى عليهالسلام به دستور معتصم عباسى از مدينه به سامرّا تبعيد شدند ، در بين راه وقتى كنار تربت پاك جدّشان اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدند توقّف فرموده و زيارتى را كه سرشار از معرفت است ، انشاء فرمودند . من به علماى حاضر در مجلس و همه كسانى كه اين سخنان را در آينده مىشنوند و يا قرائت خواهند كرد ، توصيه مىكنم كه از توجّه و تعمّق در تك تك فرازهاى اين زيارت كوتاهى نكنند . اگر
ادّعا كنيم كه يك سال زمان مىطلبد تا تك تك فرازهاى اين زيارت شريف مورد دقّت قرار گيرد ، سخن گزافى به زبان نياوردهايم . ما در اين فرصت محدود ، تنها به يك نكته از اين زيارت شريف ـ كه سخن و درد دل امام هادى عليه السلام با جدّ بزرگوارش عليه السلام است ـ اشاره خواهيم كرد و از بقيّه تعابير زيارت به صورت فشرده و با سرعت مىگذريم
1-قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : «مَنْ قَرَ اَعَشر آیات فی لَیلَةِ یَکتُب مِنَ الْغافِلین، وَ مَنْ قَرَاَخَمسینَ آیة کَتَبَ مِنَ الذَّاکِرینِ وَمَن قَرَامائة آیَة کَتَبَ مِنَ القانِتینِ، وَمَن قَرَامائَتی آیَة کَتَبَ مِنَ الْخاشِعین، وَمَنْ قَرَاثَلاثَمائَة آیَة کَتَبَ مِنَ الْفائِزین، وَمَنْ قَرَ اَخمسمائة آیَة کَتَبَ مِنَ الْمُجتهِدینِ، وَ مَنْ قَرَأ […]
– وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ. (البقره/255)-فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (یوسف/64)– لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ. (الرّعد/11)– إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ. (هود/57)– إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. […]
1- فاتحه الکتاب: 7 آیه – 29 کلمه – 142 حرف. (مکی)
آیات اول این سوره از عظمت خدا و اینکه هرستایشی شایسته او است و از برخی صفاتش خبر میدهد و آیات بعدی به خطاب گرائیده، خدا را مخاطب قرار میدهد.
از یک نظر این سوره به دو بخش تقسیم میشود، بخشی از حمد و ثنای خدا سخن میگوید و بخشی از نیازهای بنده. (2)
2- البقره: 286 (285 و یا 287) آیه -62210 کلمه – 25500 حرف. (مدنی، به استثناء آیه 281 مکی میباشد)
در این سوره بحثهایی پیرامون توحید و شناسائی خدا مخصوصاً از طریق مطالعه اسرار آفرینش معاد و زندگی پس از مرگ، اعجاز قرآن و اهمیّت این کتاب آسمانی، بحثهایی مفصل و طولانی درباره یهود و منافقان و موضعگیریهای خاص آنها در برابر اسلام و قرآن، و انواع کارشکنیهای آنان در این رابطه، تاریخ پیامبران بزرگ، احکام مختلف اسلامی از جمله نماز، روزه، ازدواج و طلاق و … و قسمت مهمّی از احکام ربا و مخصوصاً بحثهای فراوان در زمینه انفاق درراه خدا و همچنین مساله قصاص و تحریم قسمتی از گوشتهای حرام و قمار و شراب و بخشی از احکام وصیت. (29)
1- ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ.
این کتاب که هیچ شکی در آن نیست راهنمایی است برای پرهیزکاران. (بقره/2)
2-هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ.
این بیانی است برای مردمان و هدایت و پندی است برای پرهیزکاران. (آل عمران/133)
3- وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.
و این قرآن کتابی است که فرو فرستادیمش مبارک پس پیروی کنید آن را و بپرهیزید باشد که رحم کرده شوید. (انعام/157)
4-كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ.
کتابی است که محکم گردانیده ش ده آیتهایش پس تفصیل داده شده است از نزد درست کردرگار آگاه. (هود/2)
5- تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ.
این آیتهای کتاب و قرآنی است روشن. (حجر/2)