خداوند متعال در قرآن مىفرمايد: )وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ((2). به راستى فرزندان آدم را گرامى داشتيم.
به همان ملاك و معيارى كه خداوند به انسانها شرافت بخشيد و آنان را به مقام )كرّمنا( ارتقاء داد، به همان ملاك ازميان انسانها نيز افرادى را برگزيد و آنان را به ساير موجودات و مخلوقات برترى داد و به آنان شرافت و جلالت عطا فرمود .
پيامبرو اهل بيت منشاء خلقت مخلوقات:
روايات و احاديث قدسى فراوانى در دست داريم كه بيان مىكنند، خداوند، نخست رسول اللَّه r و اهل بيتF ايشان را آفريد و خلعت وجود بر تن آنان نمود.
امام باقر u به جابر مىفرمايند:
«يا جابر كان اللَّه ولا شيء غيره، لا معلوم ولا مجهول، فأوّل ما ابتداء من خلقه ان خلق محمّداً4 وخلقنا أهل البيت معه من نور عظمته»(3). اى جابر! خدا بود و هيچ وجودى جز او نبود، نه معلوم و نه مجهول، نخستين چيزى كه خدا آفريد، پيامبر r بود و ما اهل بيتF را با او و از نور عظمت او آفريد.
جابر ابن عبداللَّهS مىگويد: از رسول اللَّه پرسيدم، اولّين چيزى كه خدا آفريد چه بود؟ پيامبرفرمودند:
« نور نبيّك يا جابر، خلقه اللَّه ثم خلق منه كلّ خير» (4).
اى جابر! خدا نخست نور پيامبر تو را آفريد، و سپس تمام نيكىها را از آن آفريد.
همة موجودات از ناحية رسول اللَّه تمليك وجود شدهاند و ايشان به همة موجودات لباس وجود پوشانده است. قوام، دوام و بقاء همة موجودات مرتبط و وابسته به وجود مبارك رسول اللَّه است. به اين دليل كه وجود همهة مخلوقات نسبت به وجود مبارك خاتم الانبياء r پست و مادون مىباشد. بنابر اين قوام همه مخلوقات در خلقت و بقاء به وجود ايشانگره خورده است.
فهم عميق آيات ولايت:
با توجّه به مباحثى كه بيان نموديم، مىتوان به فهم عميق و دقيق برخى از آيات قرآن كريم دست يافت.
) إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ( (5).
همانا ولى و سرور شما خداوند است و پيامبر [r] او و مؤمنانى كه نماز بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
منظور از ) ولى ( در اين آيه يعنى قيّم، صاحب اختيار و تكيه گاه همة موجودات، كه به ترتيب خداوند، رسولاللَّهr و برخى از مؤمنين هستند(6).
) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ( (7).
اى مؤمنان از خداوند و پيامبر [r] و اولو الأمرتان [F] اطاعت كنيد.
اولى الأمر، ولى و قيّم همة مخلوقات هستند و همة موجودات به آنان متّكى مىباشند. منظور از ولايت، قيّوميّت و وابستگى همة مخلوقات در وجود و… به آنان مىباشد. به اين معنى كه اگر آنان لحظهاى نباشند، همة مخلوقات نيست ونابود مىگردند. اين قيّوميّت و وابستگى به هيچ وجه شبيه به قيّم و صاحب اختيار بودن ارباب نسبت به رعيّت خود نيست زيرا با مرگ ارباب، رعيّت به زندگى و حيات خود ادامه مىدهد امّا با نبودن امام معصوم u حياتى باقى نمىماند.
انواع واجب:
هنگامى كه خداوند متعال مىفرمايد: ) أطيعوا( يعنى اطاعت نماييد، دستور به اطاعت مىدهد و امر الهى دلالت بروجوب دارد.
واجب در احكام شرعّيه به دو نوع تقسيم مىگردد.
1 – واجب عقلى (ارشادى).
2 – واجب شرعى (مولوى).
منظور از وجوب عقلى يا ارشادى، وجوبى است كه عقل قبل از شرع به آن پى مىبرد. به عبارت ديگر پيش از آنكه خداوند دستورى دهد، عقل وظيفة خود را مىداند و دستور شرع ارشاد و اشاره به حكم عقل مىباشد.
وجوب شرعى، حكم مواردى است كه عقل مستقلّاً تكليف و وظيفة خود را نمىداند.
وجوب اطاعت در اين آيه، وجوب ارشادى است. و خداوند به چيزى دستور و فرمان مىدهد، كه عقل آن را دريافته است. خداوند مىفرمايد: از عقل خود پيروى نما، زيرا عقل سليم مىداند كه بايد مطيع و فرمانبردار ولى، قيّم و كسانى باشدكه در وجود و هستى خود به آنان وابسته است و تخلّف و سرپيچى از آنان به معناى بريدن و گسستن از زندگى است.
ولايت تكوينى رسول اللَّهr و ائمه اطهارF :
وجوب ارشادى در ) أطيعوا( ناظر به ولايت تكوينى و تشريعى(8) مىباشد.
با توجّه به اينكه اطاعت از رسول اللَّه r و اولى الأمرF در كنار اطاعت از خداوند و با همان سبك و سياق ذكرگرديده است، در مىيابيم اطاعت از آنان همانند اطاعت از خداوند، وجوبى عقلى و ارشادى دارد و ناظر به ولايت تكوينى وتشريعى آنان مىباشد. در آيهاى ديگر، خداوند مىفرمايد:
) وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ( (9).
مردان و زنان با ايمان ولىّ يكديگرند.
منظور از ولايت در اين آيه، تنها دوستى نمىباشد، و اينكه برخى از مؤمنين دوست بعضى ديگر باشند، مسأله مهمّىنمىباشد، بلكه منظور اين است كه برخى از مؤمنين بر ديگر مؤمنان ولايت، سلطنت و قيّوميّت دارند.
ابو نصر بزنطى باچند واسطه از ابو بصير روايت مىكند كه از امام باقر u سؤال كردم: تفسير ) ملكاً عظيماً( در آيه 54 سوره نساء(10) چيست؟
امام u فرمودند:
«الطاعة المفروضة»(11).
پيروى و اطاعت لازم و واجب.
فرمانبردارى از امام u بر همه واجب و فريضه است و اختصاص به انسانها ندارد و اطاعت از امام u بر همة مخلوقات واجب است. زيرا همة عالم آفرينش در اختيار امام u مىباشد.
همچنين در آية،
) إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ((12).
همانا ولى و سرور شما خداوند است و پيامبر [r] او و مؤمنانى كه نماز بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
در ولايت تكوينى و وجوب اطاعت مخلوقات از ائمّه F ، پذيرش و عدم پذيرش ما و ساير مخلوقات، به هيچ وجه موضوع را تغيير نمىدهد و از اقتدار آنان نمىكاهد. آنان ولى، قيّم، سلطان و صاحب اختيار همة موجودات مىباشند.
جايگاه ائمّهF در نظام آفرينش:
تا بدين جا پى برديم كه پيامبر r و ائمّه اطهارF بر ديگر موجودات، شرافت و برترى دارند، همچنين آنان قيّم و صاحب اختيار همة مخلوقات هستند. براى اينكه به جايگاه ويژة آنان در نظام آفرينش آگاه گرديم به رواياتى در اين زمينه اشاره مىنماييم.
امام صادق u مىفرمايند:
«إنّ اللَّه خلقنا فأحسن خلقنا وصوّرنا فأحسن صورنا وجعلنا عينه في عباده ولسانه الناطق في خلقه ويده المبسوطة على عباده بالرأفة والرحمة ووجهه الّذي يؤتى منه وبابه الّذي يدلّ عليه وخزّانه في سمائه وأرضه، بنا أثمرت الأشجار وأينعت الأثمار وجرت الأنهار وبنا ينزل غيث السماء وينبت عشب الأرض وبعبادتنا عبداللَّه ولو لا نحن ماعبداللَّه»(13).
خداوند ما را نيكو آفريد، و به زيبايى ترسيم نمود، ما را بسان چشم خويش در ميان بندگان قرار داد و ما زبان گوياى او در ميان بندگان هستيم. دستان باز و گشادة خدا هستيم كه براى بندگان به رحمت و رأفت باز شده است،چهره و جمال الهى هستيم كه با آن رو برو مىشوند، و درگاه خداوند كه دلالت بر وجود او دارد، ما گنجينه[داران] او در آسمان و زمين هستيم، بوسيلة ما درختان به بار مىنشيند و ميوهها مىرسند و رودها جارى مىشود وبوسيلة ما آسمان مىبارد و روئيدنيهاى زمين مىرويد و بوسيلة عبادت ما خداوند عبادت مىشود و اگر ما نبوديمخداوند (شناخته و) عبادت نمىشد.
در اين روايت صحيح به صراحت بيان شده است كه ائمّهF چشمان، زبان، دستان، صورت، گنجينهداران و محلراهيابى به سوى خداوند مىباشند. و بوسيلة آنان درختان به بار مىنشيند، ميوهها مىرسند، باران مىبارد و رودها جارى مىگردد و خداوند پرستش مىشود. به عبارت ديگر اين روايت بيان مىكند كه تمام هستى قائم به وجود مبارك ائمهاطهارF مىباشد، و هيچ كدام از اين امور با، خالقيّت ذات خالق متعال و قيّوميّت او منافات ندارد. خداوند متعال، خالق مطلق، قيّوم مطلق و رزّاق مطلق مىباشد، امّا ويژگيهايى را به برگزيدگانش عنايت فرموده است كه در ساية آن توانائيهاى فوق العادهاى به دست آوردهاند.
امام هادى u مىفرمايند:
« بكم فتح اللَّه وبكم يختم وبكم ينزّل الغيث وبكم يمسك السماء أن تقع على الأرض إلّا بإذنه وبكم ينفّس الهمّ ويكشف الضرّ… آتاكم اللَّه ما لم يوت أحداً من العالمين»(14).
خداوند با شما (خلقت را) آغاز كرد و به وسيلة شما (هستى را) ختم كرد و به وسيلة شما باران فرو مىريزد و بهوسيلة شما آسمان را نگه مىدارد تا بر زمين فرود نيايد مگر به اجازة او، به وسيلة شما بيرون برد اندوه را و برطرف كند سختى را… خداوند به شما داده است چيزى را كه به كسى از جهانيان نداده است.
از اين روايت در مىيابيم كه آغاز آفرينش و پايان آن همچنين بارش باران و گردش زمين و… بوسيلة ائمّه معصومينF انجام مىشود.
در روايتى آمده است،
« لو لا الحجّة لساخت الأرض بأهلها»(15).
اگر حجّت الهى نباشد، زمين هر آنچه در اوست را فرو مىبرد.
وقتى قيّوم و نگهبان هستى و نگهدارندة آسمان و زمين از بين برود تمام هستى متلاشى مىشود. قيام همة خلقت به امام u مىباشد، اگر او نباشد همة عالم آفرينش نيست و نابود مىگردد.
امام حسن عسكرى u مىفرمايند:
« انّ الأرض لا تخلو من حجّة اللَّه على خلقه إلى يوم القيامة» (16).
تا روز قيامت هيچ گاه زمين تهى از حجّت الهى بر مخلوقات نمىگردد.
امام صادق u مىفرمايند:
«الحجة قبل الخلق ومع الخلق وبعد الخلق»(17).
حجّت الهى پيش از خلقت و همراه با آن و پس از آن مىباشد.
امام باقر u مىفرمايند:
«لو أنّ الإمام رفع من الأرض ساعة لماجت بأهلها كما يموج البحر بأهله»(18).
اگر خداوند لحظهاى حجّتش را از زمين بردارد، زمين همانند موج دريا هر آنچه در اوست را فرو مىبرد.
امام u واسطة فيض الهى:
همانگونه كه خداوند فرشتگانى دارد كه امور و ارزاق را تقسيم مىكنند. )فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً((19) و برخى امور آفرينش را اداره و تدبير مىنمايند. )فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً((20) و بعضى ديگر انسانها را قبض روح مىكنند. )يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ((21) و هيچكدام با خالقيّت، رازقيّت و قيّوميّت خداوند منافات و تعارض ندارد و اصل خلقت و آفرينش بدست خداوند است، به همين ملاك، كسانى هستند كه مسير و مجراى، جريان فيض الهى هستند. به اين معنى كه فيض الهى از كانال و مسير آنان به همه موجوات مىرسد.
خداوند فيّاض مطلق است و جريان فيض به برهان و قانون عقلى كه «إمكان أشرف»(22) نام دارد. از بالا به پايين و ازاشرف به دانى و پست فرود مىآيد. خداوند متعال برگزيدگانى دارد كه جريان همة خوبيها و خيرات را از مسير آنها قرار دادهاست. به عبارت ديگر آنان واسطههاى فيض الهى هستند. خداوندى كه همه وجود در يد قدرت و اختيار اوست، اين لياقت وشرافت را به آنان عطا فرموده است.
شأن سلطنت الهى:
پرسش مهمّى كه بايد به آن پاسخ داد اين است كه چرا خداوند عهده دار همة كارها نيست؟ چرا خداوند برخى از كارهارا به ديگران واگذار نموده است؟
براى درك صحيح پاسخ به اين مثال توجّه فرمائيد:
فرض كنيم در جزيرة كوچكى فردى پادشاه است، آيا اگر شخصى با پادشاه كارى داشته باشد مستقيماً به او رجوع مىكند؟ پادشاه براى خود حريم و حرمتى قائل است و هيچ كس نمىتواند بدون واسطه با او سخن بگويد و امرى را در ميان بگذارد، بايد با نمايندههاى سلطان و نزديكان او سخن گفت.
يك پادشاه معمولى با يك قدرت موهوم و موهون، براى خود چنين شأن و جلالتى قائل است. خداوندى كه همة هستى را آفريده است و بر همه چيز سلطنت واقعى و حقيقى دارد آيا نبايد حريم و حجابى داشته باشد؟ سلطنت مطلقة الهّيه بر همة كائنات و مخلوقات و عظمت، جلالت، و جبروتيّت خداوند متعال شئون و اقتضاءاتى دارد.
چگونه مىشود كه ما براى پادشاه زمينى با يك سلطنت محدود حريم و حرمتى قائل باشيم ولى براى كسى كه تمام هستى در دست اوست چنين شأنى قائل نباشيم؟!
جبروت و جلالت خداوند متعال، اقتضاءاتى دارد از جمله اين كه هر دنى و پستى نمىتواند و نبايد بى واسطه ومستقيم با او ارتباط برقرار نمايد. فرستادگان و برگزيدگان الهى واسطه هايى هستند كه انسانها و همة مخلوقات بوسيله آنان مىتوانند با خداوند متعال ارتباط برقرار نمايند.
امامانF واسطههاى فيض تشريعى و تكوينى:
اينكه انسانها نمىتوانند با خداوند متعال ارتباط مستقيم داشته باشند، مختص به امور تشريعى و قانونگذارى نمىباشد، زيرا خداوند متعال مىتوانست امور تشريعى را به قلوب آدميان القاء نمايد، و همة ما بدانيم كه بايد نماز بخوانيم،روزه بگيريم و… همانند بسيارى از امور غريزى (از قبيل نياز به آب و غذا و…) كه آدميان و حيوانات بدون آموزش به آن عمل مىكنند.
فيض تكوينى الهى نيازمند مقدّمه و واسطه است، مقدّمه و وسايط فيض تشريعى خداوند، انبياء و رسلF هستند و آنان به همان ملاكِ فيض تشريعى و سايط و مقدّمة فيض تكوينى نيز مىباشند.
گفتگوى امام صادق u با يك ملحد:
امام صادق u با يك مادىگرا مباحثه مىنموند، او به مبداء و خدا اعتقاد نداشت. پس از سخنان امام u به وجود خداوند باور پيدا كرد، سپس از امام u پرسيد چگونه وجود پيامبران و برگزيدگان را اثبات مىكنيد؟
امام صادق u فرمودند:
«أنّا لمّا أثبتنا أنّ لنا خالقاً صانعاً متعالياً عنّا وعن جميع ما خلق وكان ذلك الصانع حكيماً متعالياً لم يجز أن يشاهده خلقه ولا يلامسوه، فيباشرهم ويباشروه، ويحاجّهم ويحاجّوه ثبت أنّ له سفراء في خلقه يعبّرون عنه إلى خلقه وعباده ويدلّونهم على مصالحهم ومنافعهم وما به بقاؤهم وفي تركه فنائهم، فثبت الآمرون والناهون عن الحكيم العليم فيخلقه والمعبّرون عنه جلّ وعزّ وهم الأنبياءG وصفوته من خلقه، حكماء مؤدّبين بالحكمة، مبعوثين بها، غيرمشاركين للناس – على مشاركتهم لهم في الخلق والتركيب – في شيء من أحوالهم مؤيّدين من عند الحكيم العليم بالحكمة ثمّ ثبت ذلك في كلّ دهرو زمان ممّا أتت به الرّسل والأنبياء من الدلائل والبراهين، لكيلا تخلو أرض اللَّه من حجّة يكون معه علم يدلّ على صدق مقالته وجواز عدالته» (23).
هنگامى كه ثابت كرديم خدايى داريم كه خالق و سازندة اين عالم است و از ما و هر چه كه آفريده است بالاتر وبرتر است، و اين سازندة حكيم، والا مرتبه است، روا نيست كه مخلوقات او را ببينند و او را لمس نمايند و با او مباشرت و همنشينى داشته باشند و با او گفتگو كنند و از او مستقيماً سخن بشنوند، پس ثابت گرديد نمايندگانى در ميان مخلوقات دارد كه او را به مخلوقات و بندگان معرفى مىنمايند و منافع و مصالح و آنچه درحيات به آن نياز دارند و در تركش نابودى آنها است را بازگو نمايند، پس ثابت گرديد امر كنندگان و نهى كنندگان از طرف خداوند حكيم وجود دارد كه آنان انبياءF و منتخبين خداوند هستند از ميان انسانها، به حكمتالهى مؤدّب و مبعوث شدهاند، بجز در شكل و صورت ظاهرى در هيچ چيز ديگرى شبيه به مردم نيستند. وبا حكمت از طرف خداوند تأييد شدهاند، روشن گرديد در هر زمانى انبياء و فرستادگانى با دلائل و برهانهاى روشن هستند، تا زمين خداوند خالى و تهى از حجّت نباشد، حجّتى كه همراه او علمى است كه دلالت بر راستگفتارى و عدالت آنان دارد.
با استفاده از اين روايت مىتوان به چند مطلب اشاره نمود: فرستادگان و سفراء، تنها واسطه بين خداوند و انسانها نمىباشند، بلكه واسطه بين خداوند و تمام مخلوقات هستند.
امر و نهى آنان به انسانها، تشريعى است و به مخلوقات ديگر تكوينى مىباشد. همانند برگرداندن خورشيد توسّط اميرالمؤمنينu (24) و حركت كردن درخت به سوى رسول اللَّه (25).
هيچ گاه زمين تهى از آنان نمىگردد زيرا آنان واسطههاى فيض الهى هستند، اگر واسطه از بين برود ديگر فيض به مخلوقات نمىرسد و عالم هستى يكپارچه از هم فرو مىپاشد.
حجّتهاى الهى نشانههاى دارند از جمله علم تا انسانها به صداقت آنها پى ببرند و آنها را از مدّعيان دروغين بازشناسند.
پيامبران دروغين:
مىگويند: شخصى ادّعاى پيامبرى نمود، به او گفتند: اگر مىتوانى به اين درخت بگو نزد تو بيايد، پيامبر درغگو هرچه گفت، درخت نيامد، در آخر گفت: من متكبّر نيستم و خودم به نزد درخت مىروم!
در زمان هارون الرشيد شخصى ادّعاى پيامبرى نمود. هارون او را حبس كرد، چند روزى كه پيامبر دروغين در حبس بود از غذاهاى قصر استفاده مىكرد. روزى هارون گفت: پيامبر را بياوريد. او را آوردند. هارون به وى گفت: آيا وحى تازهاىبه تو نازل شده است؟ وى گفت: آرى، اندكى پيش جبرئيل نازل شد و گفت: اگر از اين قصر بيرون بروى پايت را مىشكنم!
خاطرهاى از سفر حج:
در يكى از سفرها كه به حج مشرف شده بودم، در مسجد النبى r مقابل روضة رسول اللَّه r نشسته بودم و زيارت مىكردم. عربى بى سواد روبروى من نشسته بود و به من نگاه مىكرد سپس گفت: چقدر زيارت مىكنى او نيز همانند من مىباشد والان مردهاى بيش نيست و زيارت تو هيچ فايدهاى ندارد. به او پاسخ دادم: آيا بر تو همانند پيامبر r وحى نازل مىشود يا خير، از جا برخاست و رفت.
آرى پيامبر r همانند ما انسانها مىباشد امّا بر او وحى نازل مىشود.
) قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ((26).
بگو من بشرى همانند شما هستم (با اين تفاوت) كه به من وحى مىشود.
چرا بر پيامبر r وحى نازل مىشود و بر ما نازل نمىشود؟ و نزول وحى چه تغييرى در شخصيّت پيامبرr ايجاد مىكند.
هشدارى به جوانان:
در اين جا خوب است كه هشدار و اخطارى به جوانان بدهم: مواظب و مراقب باشيد در مسيرهاى منحرف گرفتارنگرديد، بعضىها در محيطهاى علمى و پاكيزه براى جوانان دامهايى پهن كردهاند، و تحت عناوين ارتباط با خدا و… وايجاد حلقههاى تصوّف مىخواهند جوانان ما را گرفتار و منحرف نمايند، اين افراد مطالبشان را با رؤيا، قصه و داستان اثبات مىكنند، اين سخنان هيچ ارزش علمى ندارد و همه بايد پيرو عقل و برهان باشيم.
خداوند انشاء اللَّه همه ما را از شرور و فتنهها محافظت نمايد.
«والسّلام عليكم ورحمة اللَّه وبركاته»
——————————————————————————–
1) سورة سجده، آيه 24.
2) سورة اسراء، آيه 70.
3) بحار الانوار، جلد 15 صفحه 23.
4) بحار الانوار، جلد 15 صفحه 24.
5) سورة مائده، آيه 54.
6) در مباحث گذشته روشن گرديد كه منظور از «برخى مؤمنين» وجود مبارك اميرالمؤمنين uاست.
7) سورة نساء، آيه 59.
8) منظور از ولايت تكوينى، سيطره و اختيار تام بر امور آفرينش است و مراد از ولايت تشريعى، اختيار قانونگذارى براى سعادت انسانهاست.
9) سورة توبه، آيه 71.
10) )أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكاً عَظِيماً(.
يا اينكه نسبت به مردم (پيامبر وخاندانشG) به آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده حسد مىورزند؟! ما به آل ابراهيم، كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمى در اختيار آنها قرار داديم.
11) كافى، جلد 1 صفحه 186.
12) سورة مائده، آيه 54.
13) كافى، جلد 1 صفحه 144.
14) بحار الانوار، جلد 99 صفحه 131 – مفاتيح الجنان، زيارت جامعة كبيره.
15) مستدرك سفينة البحار، جلد 5 صفحه 278.
16) كمال الدين و تمام النعمة، صفحه 409.
17) كافى، جلد1 صفحه 177.
18) كافى، جلد1 صفحه 179.
19) سورة ذاريات، آيه 4.
20) سورة نازعات، آيه 5.
21) سورة سجده، آيه 11.
22) شرح منظومه سبزوارى، جلد3 صفحه 664.
23) كافي، جلد1 صفحه 168.
24) كافي، جلد4 صفحه 562.
25) نهج البلاغه خطبه القاصعة – بحار الانوار، جلد14 صفحه 476.
26) سورة كهف، آيه 110.