یکی از ابعاد درس آموز زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام ، مبارزات آن حضرت با فساد و انحراف در جامعه ی اسلامی است.
فساد مالی و حکومت فقرحضرت زهرا عليها السلام و گلايه از مردم
حضرت زهرا عليها السلام در فاصله كوتاهى بعد از شهادت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، يعنى از بيست و هشتم صفر تا شهادتشان ـ كه بر حسب اختلاف از چهل روز تا شش ماه است ـ به بيان دو خطبه گرانبها پرداختند: 1. خطبه فدكيّه كه طولانى و البته داراى عباراتى قابل دقّت و تعمّق است. 2. خطبهاى كه حضرت زهرا عليها السلام در جمع زنان مهاجر و انصار ايراد نمودند. اين خطبه هنگامى ايراد شد كه آنان جهت عيادت به منزل حضرت زهرا عليها السلام آمده بودند تا احوال ايشان عليها السلام را جويا شوند، اما با شكوهها و گِلههاى حضرت زهرا عليها السلام مواجه شدند. ايشان عليها السلام فرمودند: من از دنياى شما و مردانتان بيزار و متنفّرم؛ زيرا آنان مردانى سست عنصر و بازيگر هستند و به جاى اينكه در راه دين ثبات، استوارى و جديّت از خود نشان دهند، به بازيگرى در سياست و حكومت مشغول شدهاند. ايشان عليها السلام در ادامه فرمودند: علّت مهمّى كه من را مجبور مىكند از مردان شما كينه و نفرت داشته باشم، اين است كه آنان نبوّت و هدايت را از مسير و جايگاه اصلىاش منحرف نمودند. از سوى ديگر نفرت و كينه مردان شما نسبت به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به اين دليل است كه ايشان عليه السلام مردى شجاع بوده و شمشيرشان هميشه در مقابل باطل در حركت بود، هرگز اهل انعطاف و سازش در مقابل باطل و منكر نبودند و در نهايت از مرگ هراس و باكى نداشتند. حضرت زهرا عليها السلام در ادامه مىفرمايند: « وتاللّه! لو مالوا عن المحجّة اللائحة وزالوا عن قبول الحجّة الواضحة، لردّهم إليها وحملهم عليها ولسار بهم سيرا سجحا، لا يكلم حشاشه [خشاشه] ولا يكلّ سائره ولا يملّ راكبه ولأوردهم منهلاً نميرا صافيا رويّا، تطفح ضفّتاه ولا يترنّق جانباه ولأصدرهم بطانا و نصح لهم سرّا وإعلانا ولم يكن يتحلّى من الدّنيا بطائل ولا يحظى منها بنائل غير ريّ النّاهل وشبعة الكافل، ولبان لهم الزّاهد من الرّاغب والصّادق من الكاذب «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»[1] «وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاَء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ»[2] »[3]. به خدا سوگند! اگر تمام امّت از راه سعادت منحرف شده، از پذيرش راه روشن امتناع مىكردند، [حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام] همه آنان را به راه آورده، آرام آرام و صحيح و سالم به سعادت و خوشبختى مىكشاند كه نه خود خسته شود و نه ايشان ملول و در نهايت، آنان را به سرچشمهاى با آبى گوارا و مطلوب و عارى از هر خس و خاشاك مىبرد و ايشان را از آن سيراب باز مىگرداند و آنان را در خفا و آشكار نصيحت مىنمود؛ در حالى كه خود آن حضرت عليه السلام از غناى آنها بهره نمىبرد و از دنياى ايشان براى خود چيزى ذخيره نمىفرمود، مگر به اندازه شربت آبى كه تشنه خود را سيراب كند و اندكى از طعام كه گرسنه بدان سدّ جوع نمايد و در آن وقت براى آنان، زاهد را از راغب و راستگو را از دروغگو تمييز داده و مىشناساند، « اگر مردم قرى و دهات ايمان مىآوردند و پرهيزكارى مىكردند، هر آينه درهاى آسمان را به رحمت و بركت به روى ايشان باز مىكرديم و زمين را رخصت مىداديم تا خير و بركات خود را برون اندازد؛ ولكن چون مردم آيات الهى را تكذيب كردند و به اعمال زشت پرداختند، ما هم بر ايشان تنگ گرفتيم و به سبب كردار قبيح و عصيان، ايشان را معاقب و مأخوذ داشتيم » « و كسانى كه از اين جماعت مرتكب ظلم و ستم شدند به زودى جزاى اعمال بدشان به آنان مىرسد، چه آنان از تحت قدرت و نفوذ ما خارج نيستند و ما از گرفتنشان عاجز نيستيم ».محمود احمدی نژاد با استناد به اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور صیانت از اصول مترقی آن به عنوان میثاق ملی و ثمره ارزشمند انقلاب اسلامی، طی حکمی اعضای «هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی» را منصوب کرد. متن حکم رییس جمهور به شرح ذیل است:جناب آقای محمد رضا رحیمی،جناب آقای […]
اگر آقای هاشمی در انتخابات سال 88 از خود چیزی جز «نامه سرگشاده» وخطبه های فتنه افکنانه به جا نگذاشت، اظهارنظر ایشان بعد از رای دادن روز جمعه را میتوان «ناله سرگشاده» نامید، آنجا که گفت: انشاءالله نتیجه انتخابات، همان رایی باشد که ملت درون صندوق میاندازد! در این باره لازم است چند سوال از آقای هاشمی بپرسیم.
1- اگر آقای هاشمی به سلامت نتیجه انتخابات تا این حد تردید دارد، پس لزوم شرکت ایشان در چنین انتخاباتی چیست؟!
2- آیا شرکت ایشان در انتخابات را نمیتوان دال بر این گرفت که ناله سرگشاده، بیش از اینکه بیانگر نگرانی ایشان از سرنوشت رای مردم باشد، مصرف سیاسی، به معنای پیام برای ضد انقلاب دارد؟!
3- برای اینکه آقای هاشمی، دقیقا، بیکم و کاست و حتی بدون واسطه صندوق انتخابات، متوجه رای مردم شود، آیا چیزی واضحتر از اصلیترین شعارهای یومالله سراسری 9 دی وجود دارد؟!
4- فرض کنیم جمهوری اسلامی، یعنی همان نظامی که آقای هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت آن هستند و تا همین چند وقت پیش، تکیه بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبریاش داده بودند، در رای مردم دست میبرد، آیا شعارهای 9 دی را نیز میتوان تقلبی خواند؟! آنجا که فقط و فقط مردم بودند و نه خبری از وزارت کشور بود و نه خبری از شورای نگهبان؟!
ویژگی فقه شیعه این است که در قبال اندیشههای فطری، فراگیر و بدیهی بشر، بی هر وسوسه یا تردید و بهدور از هرگونه نگاه دشواربین یا سرگشته در پیچ و خمها، فتوایی هماهنگ و همراه ارائه میکند. فتوای اخیرامام خامنه ای روحی فداه در خصوص تحریم سلاحهای اتمی از همین دست است.در فضای عبور قدرتهای جهانی از منطق واضح بشری در خصوص سلاحهای کشتار جمعی و نادیده گرفتن انگارههای فطری در این زمینه، این فتوا به محض صدور، صبغهی تاریخی به خود گرفت و به مجرد عرضه شدن، به درون لایههای مرتکز و مستقر انسانها راه برد. دلائل فقهی نهفته در ورای این فتوا اگرچه بسیار است، ولی در یک نگاه گذرا میتوان به سه قاعدهی زیر اشاره کرد:
قاعدهی وزرحرمت استفاده از سلاح های کشتار جمعی، چندی است که مورد توجه قرار گرفته و از این رهگذر عده ای از فضلا حوزه آن را با مبانی فقهی نقد و بررسی کرده و مقالاتی نوشته اند. نداشتن سابقه تاریخی و تازگی این مباحث از سویی و نپرداختن مراجع تقلید به آن سبب شده که حدود و ادله آن محکم و تمام نباشد و در بسیاری موارد قابل مناقشه باشد.امیدواریم این توجه زمینه ای باشد در راستای تکمیل و استحکام این سنخ از احکام.
دیدگاه های مختلفی نسبت به احکام وجود دارد: عده ای اعتقاد دارندکه احکام مطلقا تابع مصالح و مفاسدند و عده ای دیگر در مقابل قائلند احکام تابع مصالح و مفاسد نیستند و امر و نهی شارع است که حسن و قبح را می سازد. عده ای دیگر نیز اعتقاد دارند که برخی از احکام تابع مصالح و مفاسد و دسته ای تابع مصالح و مفاسد نیستند و مصلحت در خود جعل و انشاء حکم است. به عنوان مثال احکام توصلی تابع مصالح و مفاسد و احکام عبادی تابع مصالح و مفاسد نیستند، گرچه ممکن است در خود فعل مصلحت یا مفسده وجود داشته باشد ولی حکم تابع آن نیست.عده ای نیز میان احکام اجتماعی و فردی تفاوت می گذارند. احکام اجتماعی تابع مصالح و مفاسد و احکام فردی تعبدی تابع مصالح و مفاسد نیست.نظریه عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد همان نظریه اشاعره است که می گویند «الحسن ما حسنه الشاعر و القبیح ما قبححه الشارع»؛ یعنی احکام فارغ از رای و حکم شارع هیچ حسن و قبحی ندارند و فقط بعد از امر و نهی شارع است که حسن یا قبح پیدا می کند. این دیدگاه به میزان کافی نقد و بررسی شده است.بنابر این چه بگوییم مطلق احکام تابع مصالح و مفاسداند یا فقط بخش اجتماعی احکام تابع مصالح و مفاسد است، داشتن و استفاده از سلاح های کشتار جمعی نیز جزء بخش احکام اجتماعی است که تابع مصالح و مفاسد است.بنابر این مساله مورد بحث یک مساله صرفا تعبدی و عبادی که از آغاز و انجام آن رنگ تعبد دیده شود نیست بلکه یک مساله کاملا اجتماعی و سیاسی و مربوط به مصالح نظام بشریت و انسانها است. روش ورود به این گونه مسائل وقتی قرار است از لحاظ شرعی مورد بحث و بررسی قرار گیرد باید ابعاد آن مشخص گردد.