به طور كلي ميتوان اهداف امام حسين(ع) را در چند چيز خلاصه كرد:
1- احياي دين خدا و نجات اسلام از چنگال بدعتها.
2- اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر.
3- تشكيل حكومت اسلامي و مبارزه با ستمگران.
احياي دين در سيرة سياسي امام حسين(ع)
از جمله تحولات و دگرگونيهائیکه نهضت حسيني را به وجود آورد گرايش به حيات ديني بود. يعني در آن هنگام كه دين به مانند یک كالبد بيروح و جسمي بيجان درآمده بود اين نهضت خونين دوباره آن را احيا كرد.
براي توضيح بشتر اين امر بايد به وقايع پيش از حادثه و رويداد كربلا بنگريم. همه ميدانند كه پيامبر(ص) براي اقامة دين مبعوث گرديد، و اين وظيفه و مسئوليت سنگين را در طول مدت رسالت خويش همواره مورد توجه قرار ميداد. و اين هدف همة انبياي صاحب شريعت بود. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيب؛[2] آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد! و بر مشركان گران است آنچه شما آنان را به سويش دعوت مى كنيد! خداوند هر كس را بخواهد برمىگزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مىكند.»
جنبه هاى اصلى پاسخگويى دولت
در ادبيات سياسى مدرن، پاسخگويى دولت سه جنبه اصلى دارد:1
الف) پاسخگويى حقوقى: مراد اين است كه همه مقام هاى دولتى، اعم از انتخابى و انتصابى، در صورتى كه مرتكب رفتار خلاف قانون شوند، در برابر دادگاه ها پاسخگو هستند. «حكومت قانون» نيز بيانگر اين حقيقت است كه مجريان قانون و سياستمداران بايد بر اساس قدرتى كه قانون، آن را معين و محدود كرده است و نيز مطابق قانون اساسى عمل نمايند.
ب) پاسخگويى سياسى: به اين معنا كه دولت و مسئولان اجرايى كشور بايد در برابر مجلس و مردم در خصوص سياست ها، اولويت و چگونگى اجراى آن ها پاسخگو باشند. بر خلاف پاسخگويى حقوقى كه از ارتباطات نسبتاً ساده اى برخوردار است و فقط ارتباطات بين مقامات دولتى و دادگاه هاست، پاسخگويى سياسى ساختار پيچيده ترى دارد.
نهادهاى پايين تر در مقابل رئيس دولت و وزرا، و آن ها نيز به نوبه خود، در برابر مردم و نمايندگان مجلس يا قوه مقننه و نمايندگان قوه مقننه در برابر رأى دهندگان مسئوليت پاسخگويى دارند.
تعیین رهبری پس از پیامبربه امر الهی
پیروان مکتب اهلبیبت برخلاف اهل سنت که در امر خلافت به منابع دیگری از مشروعیت نظیر انتخاب اهل حل و عقد، شورا و حتی قهر و غلبه نظر می دهند،[1] معتقد اند که تعیین رهبری پس از پیامبر(ص)، نیز جزء رسالت و متمم مأموریت الهی پیامبر اکرم(ص) است و ایشان نمی تواند بخاطر ملاحظات و دغدغه ی عدم انقیاد مردم، از ابلاغ این مأموریت سرباز زنند؛ چه اینکه این کار وی به منزلة عدم انجام مأموریت و رسالت الهی است آنجا که می فرماید : يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِينَ ؛ اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ؛ و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مىدارد . آرى ، خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.[2]
بر اساس همین دستور الهی، پیامبر(ص) در غدیر خُم این مأموریت را به انجام رساند و خداوند پس از معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امام و حاکم بعدی، انجام این مأموریت را به رسول خویش تبریک گفته و از آن اعلان رضایت کرد : الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً؛[3] امروز كسانى كه كافر شدهاند ، از [ كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند . پس ، از ايشان مترسيد و از من بترسيد . امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [ به عنوان ] آيينى برگزيدم .
تِجارَت، بازرگانی، سوداگری، در لغت به معنی خرید و فروش به قصد سود بردن.
در قرآن بارها واژۀ تجارت به کار رفته است، بیآنکه سایر مشتقات آن به کار رفته باشد. در آیۀ 282سورۀ بقره که در صدر آن و برای پیشگیری از نزاع احتمالی به کتابت مبایعه توصیه شده، در انتهای آن «تجارت حاضره» استثنا شده است، به این معنا که اگر کالای مورد معامله نقداً و دست به دست رد و بدل گردد، مکتوب نساختن آن اشکالی نخواهد داشت (زمخشری، 1/322؛ طبرسی، جوامع…، 1/257)
در آیۀ تراضی (نساء/4/ 29) تجارت به معنی مبایعه به کار رفته، و با توصیف آن به تراضی ازشمول اکل مال به باطل خارج شده است (طبرسی، مجمع…، 3/ 68). برخی از فقیهان برای بطلان بیع فضولی به این آیه استناد جستهاند (شیخ انصاری، 8/201-202). گروهی دیگر نیز تجارت را مرادف بیع دانسته، و استفاده از واژۀ اکل را کنایه از تملک گرفته، و بر پایۀ آن حکم کردهاند که انتقال ملکیت در عقد بیع به محض حصول تراضی صورت میپذیرد (خویی،( 7/454
در آیۀ 37سورۀ نور) واژۀ تجارت در کنار بیع به کار رفته، و اشتغال به امور دنیوی قلمداد شده است، به گونهای که خداوند مردانی را که طلب رزق و روزی از طریق تجارت و سوداگری آنها را از یاد خدا بازنمیدارد، ستوده است، تا جایی که در روایات پاداش چنین افرادی نسبت به غیرتاجران که به ذکر خدا مشغول هستند، عظیمتر محسوب شده است (نک : حرعاملی، 12/ 8). گفته شده است که مقصود از تجارت در این آیه انتقال شئ مملوک از شخصی به شخص دیگر در برابر عوض معین و از روی تراضی است (طریحی، 1/282. )
الف) گفتمان امنیتی پیامبر اعظم صلی علیه و آله
پیامبر اکرم(ص) براساس اهداف و منافع دین رهبر آن به شمار می رفت تعریفی از امنیت داشته است که بر اساس آن تعریف در ظرف مدتی کوتاه امنیتی ایجاد کرد که همه مسلمانان در سایه آن ازهرجهت درآرامش به سر می بردند گفتمان امنیتی پیامبر اسلام در ابعاد و سطوح مختلف آن یکی از نیازها و مطالبات عمده و اساسی بشریت حاضر و مخصوصاجهان اسلام است و نیازبه آن در موارد مختلف چون عوامل تامین امنیت اقتصادی روانی فرهنگی قضایی حقوقی زیست محیطی اخلاقی سیاسی
ونیز راهکارهای جلو گیری از ناامنی ها و عوامل بر هم زننده آن ها در سیره پیامبر اکرم(ص) نهفته است و باید مطالعات و تحقیق لازم و وسیعی در این زمینه صورت بگیرد
پیامبر در مکه حکومتی نداشتند تا فرصتی برای اعمال گفتمان امنیتی وجود داشته باشد. برای ایجاد امنیت در دولت شهر مدینه که در حال شکل گیری بود غالبا گفتمان مثبت امنیت را مد نظر قرار داده در راستای آن دست به اقدامات متعددی زدند.
به طور کلی می توان برنامه های پیامبر در ایجاد امنیت را به کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود.
در برنامه کوتاه مدت هدف حضرت رفع خطرات احتمالی علیه اهالی مدینه و اطراف آن و به خصوص مسلمانان بوده است. در این برنامه پیامبر برنامه های عملی و فوری و گاه موقت را اجرا کردند که به اتحاد اهل مدینه یا مسلمانان و در نهایت به حفظ امنیت مدینه می انجامید، در حالی که برنامه بلند مدت ایشان با هدف عمق بخشیدن به امنیت مسلمانان بود که در این برنامه پیامبر با فرهنگ سازی و کار مداوم و مستمر به تحول درونی در مسلمانان دست زدند و به موفقیت های زیادی نایل آمدند که آثار آن تاکنون نیز باقی مانده است و تا زمانی که مسلمانان به توصیه های جاوید پیامبر در این زمینه عمل کنند آثار مذکور را مشاهده می کنند.
به منظور درک ماهیت نرم افزارانه امنیت در مکتب اسلام، ضروری است تا نخست ساخت گتفمان امنیتی را در اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. تأمل در این ساخت، مبین آن است که «امنیت» نه صرفاً در سطح منابع، یا ابزار یا اهداف ـ بلکه در سطح ماهیت ـ نرم افزارانه می باشد و از این حیث از سه رویکرد پیشین متمایز می گردد. با تـأمل در آموزه های اسلام می توان گفتمان امنیتی اسلام را مشتمل بر شش ساخت اصلی به شرح زیر معرفی نمود:
ساخت «تکوینی»
منظور از «ساخت تکوینی» مجموع مؤلفه ها، ویژگی ها یا اصول رفتاری است که در مقام آفرینش از آن برخوردار شده است. این مؤلفه ها از ارزش امنیتی بالایی برخوردار است و توجه مدیران امنیتی را به مؤلفه های نرم افزارانه ای متوجه می سازد که از حیث زمانی، در دوره پیش از، «وجود عینی» پدیده امنیتی، موثر حاضر می شود. به عبارت دیگر، ملاحظات امنیتی در این سطح مقدم بر ظهور عینی پدیده بوده، در قالب سنن الهی و قوانین عمومی طبیعت، عمل می نماید. برای مثال، در داستان حضرت نوح (ع)، چنین آمده که آن حضرت پس از آن که مدت مدیدی قوم خود را تبلیغ و دعوت نمود و نسل های بسیاری از آنان را در جریان دعوت آزمود، خطاب به خداوند متعال در مورد این قوم چنین دعا نمود:
«وَ قالَ نُوحً رَبّ لا تُذَر عَلی مِن الکافرینَ دَباراً، إن تَذَرهُم یُضلو عبادکَ وَ لا یَلدُوا إلا فاجِراً کفاراً» (قرآن کریم، سومره مبارکه نوح (71)، آیات شریفه 27-26)
«و نوح خطاب به خدایش چنین گفت: بارالها: بر روی زمین از کافران احدی بر جا مگذار. که همانا اگر تو از ایشان کسی را بر جای گذاری، او به گمراه نمودن بندگانت اهتمام ورزد و از ایشان کسی متولد نشود، مگر آن که بدکار و کافر باشد».
امام خامنه ای روحی فداه در سفر به خراسان شمالی و دیدار با مردم بجنورد فرمودند: « اگر بخواهیم هدفهاى ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم که بتواند تا حدود زیادى خواستههاى عمومى کشور و ملت را بیان کند و آن را در بر بگیرد، آن مفهوم کلیدى عبارت است از پیشرفت؛ منتها با تعریفى که اسلام براى پیشرفت میکند. پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آنها یک بُعدى مىبینند، آنها با یک جهت – جهت مادى – به پیشرفت نگاه میکنند. پیشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان مهمترین، عبارت است از پیشرفت در ثروت و پیشرفت در علم و پیشرفت نظامى و پیشرفت فناورى. پیشرفت در منطق غربى اینهاست؛ اما در منطق اسلامى، پیشرفت ابعاد بیشترى دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومى، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بینالمللى، پیشرفت در استقلال سیاسى – اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است – پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ این هم جزو پیشرفتى است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنیا» در این پیشرفتى که مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت». اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه»؛(1) دنیا را براى آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فداى دنیا کرد. در یک روایتى میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنى برنامهریزى دنیا را فقط براى چند روزهى زندگىِ خودت نکن؛ براى پنجاه سال برنامهریزى کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههاى عمومىِ مردمى باید مورد توجهشان قرار بدهند … پیشرفت اسلامى، پیشرفت در منطق انقلاب، یعنى این؛ یعنى همهجانبه.»
سیاست خارجی آمریکا بر این اساس استوار بوده که در صورت اقتضای منافعش با تمام توان از حق حاکمیت ملتها، جداییطلبی، استقلالخواهی و تجزیه کشورها حمایت نماید. مقامات این کشور بارها با توسل بر حق تعیین سرنوشت انسانها و در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود خواهان اعطای حق استقلال به ساکنین کشورهای مختلف بودهاند. اما وضعیت وحدت ملی در داخل خود ایالات متحده آمریکا چگونه است؟ آیا ایالتهای این کشور که برخی به عنوان جمهوریهای مستقل وارد این کشور شدهاند میتوانند در صورت خواست مردم از این اتحاد بیرون آیند؟ جنگ داخلی آمریکا نشان داد که جواب این سؤال یک “نه” خونبار خواهد بود. رویهای که آن زمان و به لطف پیروزی نظامی و نه حقوقی بنیان نهاده شد هماکنون نیز جاری است و خروج ایالتها به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نمیگیرد. در گزارش حاضر سعی میشود، خوانندگان با جنبشهای جدایطلبی امریکا و نظر افکار عمومی در مورد آنها آشنا گردند.
آیا ستارهها در حال فرار از پرچم ایالات متحده آمریکا هستند؟
انتخاب آبراهام لینکلن و آغاز تجزیه
انتخاب آبراهام لینکلن جمهوریخواه و طرفدار الغای بردگی به عنوان رئیسجمهوری در آمریکا در سال 1860 باعث گردید ایالت کارولینای جنوبی از ایالات متحده جدا گردد. در حقیقت این ایالت مدتها به دنبال بهانهای بود تا جنوب علیه شمال ضدبردهداری متحد گردد. البته اینکه چرا شمال آمریکا با اتخاذ چنین ژست انساندوستانهای در صدد الغای بردگی بود خود بحث دیگری است. زمانی که نتایج انتخابات قطعی گردید، کارولینای شمالی طی میثاقنامهای اعلام داشت، “بدین وسیله، اتحاد بین کارولینای شمالی و دیگر ایالتها تحت عنوان “ایالات متحده آمریکا” فسخ میگردد.”
بحث «خودی» و «غیر خودی» که حدود ده سال پیش از سوی امام خامنه ای روحی فداه مطرح شد، سبقهای دیرینه دارد. با رشد قارچ گونه جریانات ضد انقلابی، یعنی همان غیر خودیها و نفوذ در لایههای جریانات وفادار به انقلاب، امام خامنه ای روحی فداه با احساس خطر نسبت به استحالة جریان خودی، جناح ها و جریانات سیاسی معتقد به نظام را از نفوذ غیر خودیهای برحذر داشتند. در این مقال سعی شده است تا دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب در بحث خودی و غیر خودی، مورد واکاوی دوباره قرار گیرد.
مستندات قرآنی و روایی بحث «خودی و غیر خودی»
خودی و غیر خودی را دارای قدمتی طولانی است؛ چه آنکه جنگ بین حق و باطل، کفر و ایمان، مَحرم و اجنبی، دوست و دشمن و … قدمتی دیرینه دارد. مراجعه به مستندات قرآنی و روایی بر این مهم صحّه میگذارد که خودی و غیر خودی، مفاهیمی ریشهدار و دارای سابقهای طولانی به وسعت تاریخ بشریت است.
1.مستندات قرآنی: قرآن، مرزبندی بین حق و باطل، جبهة مؤمنین و کفار و تقسیم افراد به دو گروه خودی و غیر خودی را به صراحت مورد اشاره قرار میدهد.استفاده از اصطلاحاتی از قبیل «معه» و «مَعِیَ» و … دلالت بر مبحث خودی بودن و اصطلاحاتی نظیر «دونکم» و … بیانگر بحث غیرخودی در تقسیمبندی انسانهاست.
حضرت نوح (ع) ضمن تقسیم مردم زمان خود به دو گروه فوق الذکر، از خداوند متعال نجات از شرّ و غیر خودیها را طلب میکند و خداوند هم دُعای او را مستجاب کرده، میفرماید: «فَاَنجیناهُ و مَنْ معه».1 خدا همچنین هود و امت او را به دو دسته تقسیم نموده و دربارة آنها میفرماید: «فَاَنْجَیْناهُ و الذین مَعه برحمةٍ مِنّا و قَطَعْنا دابِرَ الذین کذّبوا بِایاتنا و ما کانوا مؤمنین»؛2 ما هود و کسانی را که با او بودند، به رحمت خود نجات دادیم و آنهایی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نداشتند، به هلاکت رساندیم.
امام خامنه ای روحی فداه در بیستم مهرماه سال گذشته، دیار مردان و زنان مؤمن، صبور و مقاوم کرمانشاه را با قدوم مبارک خویش متبرک نموده، به مدت یک هفته میهمان دل¬های پرمحبت مردم آن سامان شدند.
برنامه دیدارها و سخنرانی¬ های معظم له در مدت اقامت در استان کرمانشاه، بسیار فشرده اما سراسر مرحمت و عنایت- نه تنها برای میزبانان خود بلکه برای همه ملت ایران- بود.
نقطه عطف سخنان امام خامنه ای روحی فداه سخنرانی بیست و چهارم مهر ماه در جمع دانشجویان و دانشگاهیان استان کرمانشاه بود. ایشان در این جمع فرهیخته و نورانی- و در ادامه مباحث پیشین خود در مناسبت¬های مختلف- بحث «تبیین فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی» را پیگیری فرمودند. ایشان فرایند مزبور را، در پنج مرحله اساسی مطرح و هر مرحله را به طور نسبتاً مبسوطی، تشریح کردند.
بنا بر فرمایشات ایشان، مرحله اول، «انقلاب اسلامی» و مرحله دوم نیز «تشکیل نظام اسلامی» است. لذا انقلاب اسلامی، هم اکنون از این دو مرحله عبور کرده¬است. ایشان مرحله سوم تحقق اهداف انقلاب را «تشکیل دولت اسلامی» می¬دانند و انقلاب اسلامی هم ¬اینک در این گام قرار دارد. لذا علاوه بر تشریح و تبین مرحله سوم، تکالیف مردم و مسئولین در این مرحله را نیز برشماری نموده¬ اند.
معظم له، مراحل چهارم و پنجم را «تشکیل کشور اسلامی» و «شکیل دنیای اسلامی» ذکر نموده و برای رسیدن به آنها، وظایف و انتظاراتی که از مردم و کارگزاران نظام اسلامی می¬رود را ذکر فرموده ¬اند.
در آستانه نخستین سالگرد ایراد این سخنرانی پربرکت و با استفاده از فرمایشات ایشان در سخنرانی ¬های قبلی، بحث تحقق فرایند اهداف انقلاب اسلامی را ارائه می کنیم.
بسم الله الرحمن الرحيم
در مرسله عمر ابن حنظله از امام صادق مي خوانيم:
الراد علیهم کالراد علینا والراد علينا كالراد علي الله فهو بحد الشرك بلله؛ رد کردن ولیّامر، ردّ کردن ماست ورد كردن ما رد نمودن خداست وگناهي به بزرگي شرك به خدا دارد: (اصول کافی، ج۱، ص۶۷)
امام خمینی فرمود:
” ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست ”یا “مخالفت با آن تکذیب ائمه و اسلام است”. صحیفه نور، ج10، ص59.
ترجمه امروزی برخورد عالي جنابان با ولی امر:”آری فلان و فلان رهبری را دوره کردهاند و وی دچار بمباردمان اطلاعاتی خاصی شده است و امر بر ایشان مشتبه شده است“ صرف نظر از تفاوت واژگانی، آیا این جفای بزرگ به رهبری و نظام، ترجمه دیپلماتیک “إن الرجل لیهجر” نیست؟ با این تفاوت که به قول امام خامنهای، با ظاهر دلسوزی گریم شده است!
برخی از صحابه که رفتار اعتراضی و سرگشاده به ولیّ امر مسلمین داشتند، سابقه انقلابی هم داشتند، جزو “بیعت رضوان”یها هم بودند؛ آنان که خداوند در حقشان فرمود “رضی الله عنهم و رضوا عنه” اما در کنار آن هم خداوند فرموده است که ملاک وضع حال افراد است و اگر در برابر پیامبر صدایت را بلند کردی و جاهرانه (سرگشاده) و جائرانه حرفی روی حرف ایشان زدی، حبط میشوی:
طیف بندی نئولیبرالیسم، سکولاریسم، تکنوکرات ها و مدرنیسم هنری در جنگ نرم
سیطرۀ جریان روشنفکری نفوذی نئولیبرالیست نقابدار در وزارتخانه و سازمانها و تشکلهای مرتبط با سیاست گزاریهای سینمایی و تئاتری و هنری درسالهای دهۀ 60 و چند سالی پس از آن، فرصت مناسبی برای مهاجمین فرهنگی در مسیر پیشبرد اهداف لیبرال، سکولاریستیشان فراهم آورده بودکه خوشبختانه در پی روی کارآمدن دولت اصولگرا و انجام خانهتکانی جدّی در چرخۀ نخبگان مرتبط با مدیریت فرهنگی، هنری کشور آن روند حرکت تأسفبار سابقالذکر متوقف گردید
حقیقت وجود یک جنگ نرم تمام عیار فرهنگی، سیاسی علیه اسلام و انقلاب اسلامی و هویت اسلامی جامعه و ملت ایران و نیز علیه هویت اصیل و صلابت اعتقادی نظام اسلامی که در اصل ولایت فقیه به عنوان یگانه منبع مشروعیت این نظام مقدس الهی متبلور و تجسم یافته است؛ امری انکارناپذیر است.
دربارۀ این جنگ نرم و شبیخون گسترده و کارزار بزرگ فرهنگی، سیاسی از جهات و زوایا و مناظر مختلف میتوان و باید سخن گفت.در این مقال کوشیدهایم که ضمن ارائه بحثی فشرده و کوتاه، گزارش تحلیلی مختصری در خصوص دستهبندی نیروهای اصلی فعال دشمن در جنگ نرم علیه نظام و انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف فرهنگی ارائه دهیم. طیف نیروهای دشمن نئولیبرالیست، سکولاریست فعال در جنگ نرم علیه ایران اسلامی را میتوان در این دستهبندی بازشناسی کرد: