لوازم عبور از گذرگاه‌هاي سخت از نگاه امام خامنه‌اي روحی فداه

یکشنبه - 16 دسامبر 2012

درست در همان زمان که تصور مي‌رفت تحريم راهبردي دشمن که مرحله نهايي زنجيره تحريم‌هاست، در آستانه نتيجه گرفتن است و جمهوري اسلامي با واقعيتي روبه‌رو شده که پافشاري بر آرمان‌ها مي‌تواند او را با چالش‌هاي جدي و حتي بحران مشروعيت و پديد آمدن شکاف مهلک بين مردم و حاکميت مواجه سازد، امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) در جمع کارگزاران نظام با هشدار به «واقعيت‌پنداري» به‌عنوان يک لغزشگاه، به تبيين خط «واقعيت‌سازي و واقعيت‌نمايي» از سوي دشمن و لوازم عبور از گذرگاه پيش رو پرداختند که در ذيل به بحث گذاشته شده است:
الف- ترکيب آرمان‌گرايي با واقع‌بيني، شرط عبور از پيچ‌هاي تند و گردنه‌هاي سخت
در ادبيات سياسي جاري و معمول، وجود مغايرت بين آرمان‌گرايي و واقع‌گرايي، يک مفروض اساسي است که ريشه در فلسفه سياسي غربي و سکولار دارد؛ چراکه از آن نگاه، «ايده‌آليست‌ها امور و روابط بين‌المللي را بر مبناي اخلاق، عدالت، اعتماد و تعهد در نظر مي‌گيرند و اعتقاد دارند که سياست بايد مطابق آرمان‌ها يا اصول متعالي عمل کند، در حالي که رئاليست‌ها، امور و روابط بين‌المللي را بر حسب منافع ملي و قدرت مورد توجه قرار مي‌دهند و طرفدار حفظ وضع موجود محافظه‌کار هستند و اتکا به سياست دارند» و نگاه به اخلاق و آرمان‌ها رنگ مي‌بازد؛ به‌عبارتي براي عمل سياسي معطوف به هدف و موفقيت بايد از آرمان‌ها عبور کرد و به منافع قدرت موجود توجه داشت. يکي از عوامل شکل‌گيري اين نگاه، پيوند بين آرمان‌ها و ارزش‌هاي اخلاقي و موازين عدالت‌طلبي است که در فلسفه سياسي غربي با سياست نيل به منافع، منافات دارد و در عمل، بازدارنده به حساب مي‌آيد. اما در نگاه امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) به‌عنوان يک انديشمند سياسي دين‌باور، اين تفکيک بي‌معناست و «شرط عبور موفقيت‌آميز از پيچ‌هاي تند و گردنه‌هاي سخت در مسير حرکت رو به جلوي نظام اسلامي را حفظ ترکيب آرمان‌گرايي با واقع‌بيني و نگاه صحيح به توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي کشور و ملت تضمين مي‌کند.» ضمن اينکه در اين نگاه هيچ منافاتي بين آرمان‌ها و واقعيت‌ها وجود ندارد، بلکه «بسياري از آرمان‌هاي انقلاب جزو مطالبات مردم است و به همين علت، از واقعيات مسلم و عيني جامعه محسوب مي‌شود.» اين آرمان‌ها عبارتند از: عزت ملي، زندگي ايمان‌مدار، مشارکت در مديريت کشور، پيشرفت همه‌جانبه، استقلال اقتصادي – سياسي و برخورداري از آبروي بين‌المللي که هرگاه به خطر بيفتد، مردم حاضرند براي آن، فداکاري و ايثار به خرج بدهند. البته از نظر معظم‌له، بين آرمان‌گرايي و خيال‌پردازي، تفاوت وجود دارد و زماني که عنصر واقع‌بيني در آن ناديده گرفته شود، به سطح خيال و شعار تنزل مي‌کند.

پاسخ امام خامنه ای روحی فداه به ۱۰ پرسش درباره مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریكا

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مبارزه‌ی ملت ایران با سیاست‌های سلطه‌طلبانه‌ی آمریكا از سابقه‌ای تاریخی برخوردار است. این مقابله از كودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ آغاز شد و در ۱۶ آذر همان سال با سركوب حركت ضدآمریكایی دانشجویان ادامه یافت.
متن زیر مروری است بر دیدگاه‌ها و مواضع حضرت آیت الله خامنه‌ای درباره تقابل ملت ایران و دولت آمریكا، كه پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را در قالب پرسش و پاسخ‌ و به‌مناسبت روز دانشجو، تنظیم و منتشر كرده است.
سؤال    پاسخ
۱    آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریكا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟
مبارزه از زمان كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شده
و تا كنون ادامه دارد.
۲    ۱۶آذر با چه ویژگی‌هایی باید شناخته شود؟
16 آذر متعلق به دانشجوى ضدآمريكا و ضدسلطه است.
۳    مصادیق دشمنی‌ دولت آمریكا علیه ملت ما
چه بوده است؟
كمك به حركتهای تروریستی، تصرف دارائی ایران كمك به صدام در جنگ با ایران، شلیك به هواپیمای مسافربری، اهانت به ملت ایران، تحریم‌های همه‌جانبه.
۴    علت اصلی دشمنی دولت آمریكا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
یك: نفی سلطه‌پذیری، وابستگی سیاسی و سكولاریزم اخلاقی؛
دو: پافشاری ما بر هویت ملی و اسلامی، دفاع از مظلومان و فتح قله‌های علمی
۵    علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریكا چیست؟
طبق آیات قرآن پای‌بندی به ايمان بِالله و كفر به طاغوت واجب است و امروز طاغوت اعظم در دنیا آمریكاست.
۶    آیا رابطه با آمریكا خطر او را برای ما كم می‌كند؟

رابطه قدرت و فرهنگ

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

ابعاد مفهومی
در مفهوم شناسي وتعريف واژگان اصلي، مهمترین مفاهیم کاربردی در این مطالعه، تحلیل چیستی و ماهیت دو مفهوم فرهنگ و قدرت است که در ذیل اشاره می‌شود:
1ـ فرهنگ
تاکنون بیش از دویست و هفتاد تعریف از فرهنگ ارائه شده است. با این توصیف، با توجه به تعدد تعاریف مربوط به فرهنگ، مناسب است تعریف مورد نظر بیان شود:
فرهنگ، بخشی از معرفت است که در ذهنیت مشترک افراد و یا جامعه و یا در زیست جهان افراد وارد شده است. مراد از معرفت در این عبارت تنها آگاهی‌ای ذهنی، تصوری یا تصدیقی نیست ؛ مراد معنای عامی است که احساس، عاطفه، گرایش، اعتقاد، عادات و آداب را نیز فرا می‌گیرد. هر نوع آگاهی، هنگامی که صورت جمعی پیدا کند در قلمرو فرهنگ واقع می‌شود.(پارسانیا، 1387، 52)
فرهنگ در این تعریف عقاید، آگاهی ها، ارزش ها، هنجارها، آداب و عاداتی را شامل می‌شود که از طریق تعلیم و تعلم منتقل شده و صورتی جمعی پیدا می‌کند. اگر جمعی که فرهنگ در بین آنان محقق می‌شود گسترده و فراگیر باشد فرهنگ، صورتی عمومی پیدا می‌کند و اگر محدود باشد فرهنگ خاص و یا خرده فرهنگ را پدید می‌آورد. البته در دل یک فرهنگ عام، خرده فرهنگ‌های خاص می‌تواند وجود داشته باشد.صورت جمعی، قیدی است که معرفت‌های فردی و خاص و یا حقایق و اموری را که در بیرون از حیطه معرفت افراد قرار گرفته باشند، از تعریف فرهنگ خارج می‌کند. (همان، 52- 53) براین اساس فرهنگ دارای هویتی معرفتی و جمعی بوده که دارای ابعاد و سطوح گوناگونی است.
2- قدرت
مفهوم قدرت از واژه‌هایی است که در نزد اندیشمندان و علوم گوناگون برداشت‌ها و تعاریف مختلفی از آن شده است. بیشتر تعریف‌هایی که از قدرت اجتماعی انسان شده، به قدرت سیاسی نظر دارد و به ندرت می‌توان کسانی را یافت که در تعریف قدرت، از این حد فراتر رفته و به مفهوم وسیع اجتماعی انسان توجه کرده باشند. مثل اینکه گفته‌اند: ” قدرت عبارت است از امکان تحمیل اراده فرد بر رفتار جمعی دیگر.” (گالبرایت، 1366، 23 ) یا گفته‌اند: ” قدرت در اصطلاح به مفهوم اختیار تحمیل اراده به دیگران به صورت قهری یا اختیاری است.‌” (آقا بخشی، 1366،203) با کمی دقت در می‌یابیم که در حقیقت، این تعاریف و بسیاری دیگر از این قبیل، تنها ناطر به قدرت سیاسی اند، در صورتی که قدرت، مفاهیم انسانی – اجتماعی متعدد،گوناگون و وسیعی دارد که قدرت سیاسی، یکی از آنها و شاخه‌ای از قدرت انسانی – اجتماعی خواهد بود.

واکاوی یک نبرد از قدرت نرم تا جنگ نرم

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

یکی از موضوعات بسیار مهمی که در سالهای اخیر از سوی دستگاههای مسئول دنبال شد و به شکل گسترده در رسانه های گروهی منعکس شده است موضوع جنگ نرم می باشد با کمی دقت در برنامه ها ی اجرا شده و اخبار منعکس شده و اظهار نظرهای که در این مورد می شود مشاهده می شود که در تمامی این مطالب و برنامه در عین حال که موضوع جنگ نرم طرح می شود هیچ اشاره ای به موضوع اصلی این جنگ که براساس قدرت نرم شکل می گیرد نمی شود و در بسیاری از موارد موضوعاتی مانند جنگ رسانه ای ، جنگ روانی که هرکدام به نوعی زیر مجموعه جنگ نرم محسوب می شوند معادل جنگ نرم معرفی می شود در این مقاله تلاش می شود ضمن تعریف قدرت اشکال مختلف آن توضیح داده شود وقدرت نرم بعنوان موضوع اصلی عرصه جنگ نرم مورد واکاوی قرار می گیرد ضمن آنکه برخی از روشهای رسانه ای مورد استفاده در عرصه جنگ نرم معرفی می شود .
قدرت در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی به معنی توانایی افراد یا اعضای یک گروه برای دست‌یابی به هدف‌ها و یا پیش‌برد منافع خود از راه واداشتن دیگر افراد جامعه به انجام دادن کاری خلاف خواسته آن‌هاست. قدرت یک مزیت اجتماعی است که در قشربندی مورد توجه قرار می‌گیرد.بسیاری از ستیزه‌ها در جامعه، مبارزه برای قدرت است؛ زیرا میزان توانایی یک فرد در دست‌یابی به قدرت بر این امر که تا چه اندازه می‌توانند خواست‌های خود را به زیان خواست‌های دیگران به مرحله اجرا درآورند، تأثیر می‌گذارد. قدرت می‌تواند از طریق عضویت در یک طبقه اجتماعی یا پذیرفتن یک نقش سیاسی به دست آید.فعالیت‌ها و ویژگی‌های فرد، ثروت فرد و عامل زور نیز می‌تواند در افزایش قدرت نقش داشته باشد. از دیگر عوامل تأثیرگذار بر میزان قدرت افراد، کاریزما است.
تعریف قدرت
یکی از مشهورترین تعاریف قدرت، متعلق به برتراند راسل است که می گوید: قدرت را می توان ایجاد تأثیر مورد نظر تعریف کردتالکوت پارسونز قدرت را چنین تعریف می کند: « قدرت، ظرفیت تعمیم یافته برای تضمین اجرای تعهدات الزام آور واحدهای گوناگون یک نظام با سازمان جمعی است در زمانی که تعهدات به دلیل تأثیرشان بر اهداف جمعی، مشروعیت یافته است؛ یعنی جایی که در صورت تمرد ، فرض اجرای تعهدات از طریق ضمانت های اجرایی منفی مربوط به موقعیت، وجود داشته باشد ، قطع نظر از این که بازیگر بالفعل این اجرا چه کسی باشد». به نظر تافلر قدرت به « تولید تأثیری مطلوب با حداقل عوارض جانبی (قابل شناسایی) » تعریف می شود و در عریان ترین شکل خود، قدرت عبارت است از استفاده از خشونت، ثروت و دانایی برای واداشتن مردم به انجام کاری خاص

كالبدشناسى مفهوم قدرت

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

قدرت، مفهومى بسيار وسيع دارد كه تقريبا مى‏توان گفت در همه يا اكثر علوم تخصصى اعمّ از علوم فيزيكى و انسانى يا فردى و اجتماعى، كاربردى گسترده دارد، ولى جايگاه قدرت در علوم اجتماعى و به ويژه در علوم سياسى، قابل ملاحظه است؛ به‏گونه‏اى كه بسيارى از انديشمندان سياسى به اهميت آن پى برده و حتى، بعضى از آنها كتاب مستقلى درباره آن نوشته‏ اند.
امّا از آنجا كه اين مفهوم گسترده و پيچيده است، بررسى آن نيازمند دقت فراوان است تا اصطلاحات گوناگون در هم نياميزد. گستردگى و پيچيدگى قدرت سبب شده كه هر كس از يك زاويه خاصّ و يا با توجه به يك اثر خاص به آن بپردازد و يا يك نوع قدرت خاصى را مدّ نظر قرار دهد و يا به تعريفى بسيار كلى و مبهم قناعت كند.
مفهوم قدرت، نه تنها در علوم فيزيكى، انسانى و اجتماعى، بلكه در فلسفه و كلام و علوم الهى نيز كاربرد و اهميت خاص خود را دارد.
بنابراين، توضيح چنين مفهومى، با چنين كاربردى وسيع و به ويژه با نقشى كه در فلسفه و كلام و علوم انسانى ـ اجتماعى دارد و از همه مهمتر با جايگاه بلندى كه در علوم سياسى و كاربرد وسيعى كه در جامعه دارد، داراى اهميت فوق‏العاده و نيازمند تفصيل و توضيح بيشتر است.
هدف اين نوشتار، اين است كه نخست مفهوم لغوى و اصطلاحى قدرت را نقد و بررسى نمايد و سپس ديدگاه خود را درباره مفهوم قدرت و انواع مختلف آن در علوم گوناگون به ويژه در علوم انسانى، اجتماعى و سياسى ارائه دهد مقاله با ذكر چند نكته قرآنى در مورد قدرت سياسى پايان مى‏پذيرد.
مفهوم قدرت در فرهنگ لغت
فرهنگ‏هاى زبان فارسى، واژه قدرت را در مفاهيم «توانستن»، «توانايى داشتن» كه معنى مصدرى آن است و «توانايى» كه اسم مصدر است به كار برده‏اند (على‏اكبر دهخدا، لغت‏نامه). گاهى نيز مرادف با كلمه «استطاعت» و به معنى قوه‏اى كه واجد شرايط تأثيرگذارى باشد به كار رفته است (محمد معين، فرهنگ معين). و همچنين به «صفتى كه تأثير آن بر وفق اراده باشد» معنا شده است (محمد معين، فرهنگ معين). مى‏توان گفت، اين معنا با مفهوم قدرت در علم كلام شباهت زيادى دارد.
كلمه قدرت در اصل از زبان عربى به فارسى انتقال يافته است.
«قدرت» در فرهنگ‏هاى عربى‏زبان، در اصل از ماده «قدر» به معناى «ظرفيت واقعى و حدّ نهايى و كامل هر چيز» گرفته شده است. بعضى از ارباب لغت «قدرت» را با توجه به رابطه آن با «قدر» معنا كرده‏اند، از جمله: قدرت خداوند بر آفريدگانش به اين معناست كه ظرفيت و حد نهايى كه خود خواسته و اراده كرده است به آنها مى‏دهد.

انقلاب اسلامي و نقش تاريخ¬ ساز امام خميني(ره) در توليد قدرت نرم

دوشنبه - 10 دسامبر 2012

انقلاب اسلامي در بستر و شرايطي از تاريخ بشري اتفاق افتاد كه فردهالیدی از آن به معمايي متناقص و ميشل فوكو به روح جهان بي روح و اميد جهان نااميد تعبیر کردند (هالیدی، 1364؛ فوکو، 1379).
البته تعابير بسيار زياد ديگري كه حاكي از شگفتي‌هاي انقلاب اسلامي در ابعاد گوناگون آن است از نويسندگان، انديشمندان، سياستمداران و مورخين وجود دارد (محمدی، ؟؟؟) كه پرداختن بدان‌ها در اين مقاله مقدور نيست. بستر مكاني وقوع انقلاب ‌اسلامي كشور ايران تحت حاكميت سلطنت پهلوي بود؛ رژيمي كه تمام ابعاد وجودي قدرت سخت‌افزاري را با خود به همراه داشت.
به تعبير آبراهاميان ارتش و نيروهاي مسلح، سازمان اطلاعات و امنيت (ساواك)، دربار، نفت و درامدهاي نفتي، و حمايت امریکا و غرب همگي ذهنيت و فضايي شکست‌ناپذير را براي مخالفين داخلي و خارجي شاه پديد آورده بود (آبراهامیان، 1377). دو متغير اتكاء رژيم به نفت و درامدهاي نفتي و حمايت خارجي به ويژه امريكا از شاه زمينه‌ساز خودمختاري شاه و بي‌توجهي او به حساسيت‌هاي جامعه شده بود. “گازيوروسكي”نويسنده معروف امريكايي با اشاره به خودمختاري شاه در ارتباط با دو عنصر نفت و حمايت امريكا تصريح دارد که شاه بدون توجه به حساسيت‌ها و مخالفت‌هاي جامعه، مردم، نيروها و طبقات اجتماعي مختلف برنامه‌هاي خود را دنبال مي‌نمود و خود را مافوق همه نيروهاي ياد شده مي‌دانست. از سوي ديگر هرچند سركوبي مخالفين به ويژه بعد از سال 1332 از راهبردهاي رژيم شاه بود، ليكن در بعد خارجي، رژيم به شدت وابسته به امريكا بود. وی رابطه ايران و امريكا را يك رابطه ناسالم و غيرمتعارف يا حامي –وابسته ذكر نموده است (1371). او با برشمردن ابعاد مختلف اين وابستگي به صراحت تصريح مي‌نمايد كه: «يكي از مصاديق بارز سلطه‌‌‌‌‌‌گري و سلطه‌پذيري در دنياي آن روز رابطه ايران و امريكا بوده است» (1371، ص346).
به طور کلی در آن زمان روح غفلت، سرسپردگي، غرب‌گرايي و غرب‌زدگي در ايران و جهان اسلام حاكم گشته، دين و معنويت در دنيا به طور اعم و در ايران به طور اخص از بين رفته بود. به تعبیر شهيد مطهري در جهان معاصر بحران معنوی بزرگ‌ترین بحران است (مطهری، ؟؟؟؟).
رژيم سلطنتي شاه جهت تحكيم روابط سياسي و وابستة خود با‌‌‌ امريكا و صهيونيسم و تقويت بنيان‌هاي قدرت، تضعيف اسلام و نهادهاي مختلف مرتبط با آن را در دستوركار خود قرار داده‌‌ بود. تأکيد بر غرب‌گرايي و غرب‌زدگي و بزرگداشت باستان‌گرايي در راستاي تضعيف باورها و آموزه‌هاي ديني و نهادهاي ديني بود تا جایی که حتي اقدام به تغيير تاريخ  هجري شمسي و جايگزيني تاريخ شاهنشاهي نمود.

ضرورت‌ها و کارکردها ی بصیرت سیاسی

شنبه - 8 دسامبر 2012

در جریان فتنه بزرگی که نظام اسلامی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم پشت سرگذاشت، اهمیت، نقش و ضرورت بیش از پیش بصیرتبرای جامعه اسلامی آشکار گردید بویژه آنکه برخی از نخبگان به جهت ضعف بصیرت سیاسی مردود ودر معرض سقوط قرار گرفتند، چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در چند فرمایش متوالی با تاکید بر ضرورت و جایگاه بصیرت تصریح فرمودند: «ملت سرافراز ايران برندگان و قبول شدگان اين امتحان عظيم الهيبودند و بسياري از مردم، جوانان و نخبگان براساس احساس وظيفه، ايمان وصداقت در اين انتخابات شركت كردند و بعد هم تسليم قانون بودند – كه اينها برندگان اينامتحان بزرگ هستند –  برخي از خواص در این حوادث مردود شدند.»
نقش بصیرت در شرایط سخت و دشوار فتنه که در آن تشخیص حق و باطل نیازمند بصیرتی نافذ و عمیق می‌باشد و خطر بی‌بصیرتی یا ضعف بصیرت نخبگان و خواص در چنین دوره‌هایی بارها مورد اشاره مقام معظم رهبری قرار گرفته و از همان سالهای نخست دوره زعامتشان دغدغه‌های خود را نسبت به بروز چنین شرایطی اظهار نموده و با تاکید بر اینکه «دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود»[1] می‌فرمایند: «اینجاست که قضیه سخت است. وقتی غبار غلیظ‌تر می‌گردد، می‌شود دوران امام حسن؛ و شما می‌بینید که چه اتفاقی افتاد. باز در دوران امیرالمومنین قدری غبار رقیق‌تر بود، کسانی مثل عمار یاسر آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمومنین بودند. البته بحمدالله ما هنوز در چنان دورانی نیستیم. هنوز صفوف روشن است، هنوز خیلی از اصول و حقایق، واضح و نمایان است اما مطمئن نباشید که همیشه این گونه خواهد بود. شما باید آگاه باشید. شما باید چشم بصیرت داشته باشید. شما باید بدانید بازویتان در اختیار خداست یا نه. این بصیرت می‌خواهد، این را دست کم نگیرید.»[2]
بر این اساس بصیرت «گوهری» است که در همه زمان‌ها و برای آحاد جامعه لازم است اما ارزش آن هنگامی دو چندان می‌گردد که بر اثر غبار آلودگی شناخت جبهه حق و باطل دشوار می‌شود و بسیاری از انسان‌ها که شاید به جهت موقعیت، جایگاه و مقام، تحصیلات و مرتبه علمی، خود را دارای بصیرت می‌دانند اما به هنگام امتحان، کار نامه خوبی دریافت نمی‌کنند و بدتر از آن اینکه نه به عدم قبولی خویش معترف می‌باشند و نه این آزمون را –که قرآن کریم از آن به فتنه یاد می‌کند- درک می‌نمایند.
بدین ترتیب در شرایط فتنه «بصیرت کیمیایی» می‌گردد برای آنها که می‌خواهند از امتحانات سخت روزگار خویش سربلند بیرون آیند و در پیشگاه ایزدی روسپید گردند. و «بصیرت اکسیری» می‌شود در اختیار کسانی که علاوه بر نجات خویش، مسئولیت هدایت دیگران را نیز به عهده دارند و در قبال سکوت و عدم روشنگری دیگران باید پاسخگو باشند. این بار مسئولیت، زمانی سنگینی خود را نشان می‌دهد که نقش خواص و نخبگان در انحراف جوامع و انسان‌ها اعم از اسلامی و مسلمان و غیر اسلامی و نامسلمان روشن گردد.

بصیــرت و سیــاست

شنبه - 8 دسامبر 2012

مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در خطبه 32 نهج البلاغه جامعه شناسی دقیقی از زمان، شعور زمانه وپیكربندی های اجتماعی ارائه میدهند كه میتواند مبنای بینش و روش فهم جامعه شناسی تاریخی جوامع بشری در همه ادوار قرار گیرد. سلسله نتایج منطقی این جامعه شناسی درك درست از “زمان” و “زبان زمان” است. این درك به ما كمك می كند كه در هیچ دوره ای از ادوار تاریخی رابطه خود را با “زمان” و “زبان زمان” از دست ندهیم و رخدادها، جریان ها، مكتب ها ومشرب ها را آنگونه كه رخ می دهند و اثر می گذارند درك كنیم، نه آنگونه كه به ما القاء می كنند. مطالعه تاریخ بشر به ما می آموزد كه ادیان، مكتب ها، امت ها، دولت ها و جریان هایی از صحنه تاثیر گذاری های تاریخی خارج شده و به انحطاط و زوال رسیدند كه رابطه خود را با “زبان زمان” از دست دادند. هر مرام، مشرب، بینش و گرایشی كه این رابطه را از دست بدهد از بازتولید فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بازخواهد ماند و این بازماندگی از تولید چیزی جز انحطاط نیست.
آنچه مولای متقیان در این خطبه به ما می آموزد این است كه دگرگونی های تاریخی در حیات ومرگ فرهنگ ها ،تمدن ها، ملت ها، دولت ها و جریان ها قواعد خاص خود را دارد و تا بشر از این قواعد آگاه نشود و از آن عبرت نگیرد پیوسته در مقام دفع حوادث و كوبنده هایی است كه بر او فرود می آید نه مقام رفع. 
أَیُّهَا النّاسُ إِنّا قَدْ أَصْبَحْنا فِى دَهْرٍ عَنُودٍ، وَ زَمَنٍ كَنُودٍ، یُعَدُّ فِیهِ الْمُحْسِنُ مُسِیئًا، وَ یَزْدادُ الظّالِمُ فِیهِ عُتُوًّا، لا نَنْتَفِعُ بِما عَلِمْنا، وَ لا نَسْأَلُ عَمّا جَهِلْنا، وَ لا نَتَخَوَّفُ قارِعَةً حَتّى تَحِلَّ بِنا.
اى مردم، ما در روزگارى سخت و زمانى نامراد و ناسپاس زندگى مى كنیم كه نیكوكار را در آن بدكار شمارند و ستمكار در آن به طغیانگرى پردازد. از آنچه دانیم برخوردار نشویم و از آنچه ندانیم پرسش نكنیم، و از هیچ حادثه خطرناكى نهراسیم تا بر ما فرود آید.
انسان ها عموماً اهل غفلت و نیازمند به تذكر هستند. مولای متقیان می فرماید “از آنچه می دانیم منتفع نمی شویم” زیرا انسانها عموما به جهل خود عمل می كنند نه به علم خود و “آنچه را كه نمی دانیم نمی پرسیم” چون جسارت اعتراف به نادانی و شهامت پرسشگری نداریم. آنقدر در جهل خود پافشاری می كنیم تا كوبنده ها بر ما فرود آید و وقتی فرود آمد در مقام “رفع” آن قرار می گیریم در حالی كه باید پیش از وقوع در پی “دفع” آن می بودیم.
چرا پیوسته انسانها در مقام رفع هستند نه مقام دفع؟ زیرا عموما عارف به “زمان” و “زبان زمان” خود نیستند. اگر عارف بودند پیش از وقوع كوبنده ها حساب كار را می كردند و آینده را پیش بینی می كردند. “آینده پژوهی” مقام دفع است نه مقام رفع و روایتی از امام صادق(ع ) در كتاب عقل و جهل اصول كافی مرحوم كلینی آمده است كه ” العارِفُ بِزمانِهِ لا تَهجُمُ علیهِ اللّوابِس” كسی كه آگاه به زمان خود باشد گرفتار كوبنده های زمان خود نخواهد شد.

بصيرتِ دشمن‌شناسي – سخنی ازایت الله مصباح یزدی عمار انقلاب اسلامی

شنبه - 8 دسامبر 2012

الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السلام علي سيد الأنبياء و المرسلين حبيب اله العالمين ابي القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين. الّلهمّ کن لوليک الحجة ابن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه السّاعة و في کلّ ساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً.
مطلع
تشريف‌فرمايي سروران عزيز را به اين مؤسسه که به نام مبارک امام مزين است، خوش آمد عرض مي‌کنيم. اميدوارم خداي متعال در سايه عنايات ولي عصر ـ‌ارواحنا له فداء‌ـ و توجهات مقام معظّم رهبري ـ‌حفظه الله‌ـ به همه ما توفيق انجام وظيفه، به صورتي که مطلوب و مرضي خودش باشد، مرحمت کند.
مقام معظّم رهبري در فرمايشات‌‌شان مکّرراً روي کسب بصيرت براي همه مردم بخصوص کارگزاران و افراد مؤثر در نظام، تأکيد فرمودند. البتّه اين تعبير، سابقه طولاني دارد و براساس همين فرمايش ايشان، يک سري دوره‌‌هاي آموزشي به نام دوره‌‌هاي «بصيرت»، تشکيل شده که سال‌هاست ادامه دارد و متناوباً تشکيل مي‌‌شود. امّا بعد از اين جريانات اخير، ايشان تأکيد بيشتري روي اين عنوان فرمودند.
مفهوم بصيرت
ابتدا خلاصه برداشتي که ما از اين مفهوم داريم را عرض مي‌کنم، بعد وارد بحث ديگري مي‌شوم. برداشت ما از اين واژه که روي آن بسيار تأکيد مي‌شود، اين است که، همان طور که ما در ديدني‌هاي ظاهري، براي جلوگيري از خطر بايد در لغزشگاه‌ها دقّت کنيم، پيش پايمان را خوب نگاه کنيم  و حواس‌مان را جمع کنيم که در چاله نيفتيم، در امور معنوي و اجتماعي هم بايد بينش دقيقي داشته باشيم. ترجمه فارسي بصيرت، همان «بينش» است؛ يعني به مسائل سطحي نگاه نکنيم. خوب دقيق شويم. اشخاص را، گروه‌ها را، شرايط اجتماعي داخل و خارج را، درست بشناسيم و درک کنيم تا در دام نيفتيم و بعد از کسب شناخت و آگاهي لازم مواظب باشيم که هواي نفس ما را فريب ندهد و موجب کوردلي‌مان نشود. در حقيقت قوام بصيرت، اولاً به شناخت شرايط رفتار است؛ يعني بفهميم در چه شرايطي مشغول به انجام کاري هستيم؟ در اين کار با چه کساني مواجه هستيم؟ ما در چه شرايط زماني و مکاني قرار گرفته‌ايم؟ و ثانياً مواظب باشيم که حب و بغض‌ها و هوس‌ها و تعلّقات، باعث نشود به دام شيطان بيفتيم.
موضوع بحث : بصيرت در دشمن‌شناسي
يکي از شاخه‌هاي آگاهي به شرايط زمان و محيط، دشمن‌شناسي است. مقام معظم رهبري ـ‌دامت بركاته‌ـ روي  عنوان دشمن‌شناسي هم تأکيد فرمودند. اين مفهوم، ظاهراً مفهوم واضحي است؛ امّا ابهام‌هايي دارد که لازم است در مورد آن صحبت کنيم.

بصیرت دینى و ولایتمدارى

موقوفه مجازی دکتر محسن زاده
شنبه - 8 دسامبر 2012

عوامل گمراهی های سیاسی از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام

جمعه - 30 نوامبر 2012

هدایت و راهیابی برای طی کردن مسیری که انسان را به سعادت برساند، به طور فطری در انسان وجود دارد . در کنار این امر فطری عوامل زیادی وجود دارد که می تواند مایه گمراهی او گردد . حضرت امیر علیه السلام به مناسبت های گوناگون عوامل گمراهی انسان ها را بیان کرده است . شناخت این عوامل برای افراد با ایمان و هوشیار، مایه تکامل و سبب استواری مبانی دینی و اخلاقی می گردند .
در این نوشته برآنیم تا از منظر برترین مرزبان هدایت، عوامل تهدید کننده هدایت جامعه را بیان کنیم .
1- هوای نفس
غرایز و احساسات مایه بقاء زندگی انسانند به طوری که اگر از زندگی انسان حذف گردند، انسان به نابودی کشیده می شود . با این حال باید توجه داشت که اگر این غرایز تعدیل نشوند و حد و مرزی برای آن ها مشخص نگردد، و انسان بازیچه غرایز سیری ناپذیر خویش قرار گیرد، بسوی نابودی قدم برمی دارد . در حقیقت هوی و هوس همان غرایز و احساسات حیوانی است که اگر از طریق معقولی محدود گردد، مایه بقاء زندگی انسان است و اگر لجام گسیخته گردد انسانیت انسان را نابود می کند . از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام تنها وسیله ای که می تواند هوای نفس را مهار کند، «تقوای الهی » است . علی علیه السلام درباره این عامل گمراهی و راه نجات از آن می فرمایند:
«اوصیکم بتقوی الله الذی اعذر بما انذر واحتج بما نهج وحذرکم عدوا نفذ فی الصدور خفیا ونفث فی الآذان نجیا فاضل واردی، ووعد فمنی وزین سیئات الجرائم وهون موبقات العظائم حتی اذا استدرج قرینته، واستغلق رهینته، انکر ما زین واستعظم ما هون وحذر ما امن (1) ; توصیه می کنم شما را به تقوا و پرهیز از خدایی که با انذار خود راه عذر را [بر شما ] مسدود ساخته و با دلیل روشن حجت را تمام کرده و شما را بر حذر داشته از دشمنی که مخفیانه در سینه های شما راه می یابد و آهسته در گوش ها می دمد، گمراه و پست می سازد و نوید می دهد و انسان رابه خواهش وا می دارد، گناهان و جرایم زشت را نیکو جلوه می دهد و گناهان بزرگ را سبک می شمرد تا به تدریج پیروان خود را فریب داده، در سعادت رابه روی گروندگان خود می بندد، زیبا را زشت نشان می دهد، آسان را مشکل و ایمنی را ترسناک جلوه می دهد .»
امام علیه السلام در توصیه به مهار کردن نفس سرکش فرمودند: امرؤ الجم نفسه بلجامها، وزمها بزمامها، فامسکها بلجامها عن معاصی الله، وقادها بزمامها الی طاعة الله (2) ; انسان باید نفس سرکش خود را زمام کند و آن را در اختیار گرفته، از گناهان نگاه دارد و زمان آن را به سوی اطاعت خداوند بکشاند .»

جریان شناسی دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران

جمعه - 30 نوامبر 2012

پایگاه 598 – پیمان رهبری حق/ هدف از اين مقاله معرفي اجمالي فعاليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريكا تا مقطع انقلاب اسلامي در ايران است. اين مقاله فهرستي از اقدامات فرهنگي ايالات متحده را ارائه مي دهد و همچنين ادعا ندارد كه تمام موارد آشكار و پنهان اقدامات فرهنگي آمريكا را در ايران توانسته است رصد كند و قطعا موارد ديگري بوده است كه كه از چشم نگارنده پنهان مانده است. همانطور كه ملاحظه مي شود اقدامات فرهنگي آمريكا در ايران با فعاليت هاي مستقيم و عريان هيئت هاي تبشيري آغاز و هرچه زمان مي گذرد اين اقدامات پيچيده تر، دقيق تر و گسترده تر  مي شود. اين اقدامات به گونه اي است كه در آستانه انقلاب مهمترين كشور در عرصه فرهنگي ايران كشور ايالات متحده آمريكا است. 

فعالیت های تبشیری و مدارس و مراكز بهداشتي آمریکایی

نخستین تکاپوی فرهنگی آمریکا با اعزام هیئت های تبشیری پروتستانی به ایران آغاز شد. درسال 1830 م/ 1208 ه.ش. طلائیه داران تبشیری آمریکایی‌با هدف کشف و شناسایی حوزه جدید تبلیغات مذهبی وارد ایران شدند. در نتیجه هیاتی با این هدف به نام ”هیات کمیسیونرهای آمریکایی برای میسونرهای خارجی” شکل گرفت. این هیات ج.ل. مریک (J.L. Merrick) را درسال 1832م /1210ه.ش. به ايران فرستاد. سفر مریک آن چنان رضایت بخش نبود. از آن جهت که در هنگام اقامت او در اصفهان توطئه ای برای قتل او چیده شد. بار دیگر در همان سال گروهی دیگر كه شامل هریسون گری، اوتیس دوایت و الی اسمیت می شد، پس ازمسافرت هایی به سوریه، عثمانی و ارمنستان، به ارومیه رسیدند و با روسای مسیحیان آشوری و نسطوری جهت پیشبرد اهداف خود مذاکره کردند. پس از ارسال گزارش های این گروه، هیئت تبشیری رسمی دیگری به ایران اعزام شد و در شهر ارومیه فعالیت های خود را آغاز کرد. از اعضای موثر این هیئت می توان به پرکینز و گرانت اشاره کرد که نخستین اتباع آمریکایی در ایران بودند و در ارومیه مستقر شدند. آنها نخستین مدرسه مدرن ایرانی به نام مدرسه آمریکایی ارومیه را تاسیس کردند. این مدرسه چهار کلاس داشت و دو سال بعد بخش‌دخترانه آن هم راه‌اندازی شد.  وی همچنین نشریه زاهر یرادی باهرا را منتشر می کرد.

کمی بعد در سال 1848، جوسف کوکران نیز به عنوان مبلغی تبشیری با خانواده پرجمعیتش در ارومیه مستقر شد. یکی از فرزندان کوکران (جوسف پسر) در سال 1878 بعد از تکمیل مدرسه پزشکی در آمریکا به همراه همسرش به ارومیه بازگشت. در سال 1879 دکتر کوکران با حمایت هیئت تبشیری آشوریان، نخستین مدرسه مدرن پزشکی ایران با نام کالج پزشکی ارومیه را تاسیس کرد.