اعمال روز اربعین:
روز بيستم صفر
روز اربعين و به قول شيخ مفيد و شيخ طوسى روز بازگشت خانواده حضرت امام حسين عليه السّلام از شام به مدينه،و روز ورود جابر بن عبد اللّه انصارى به كربلا براى زيارت امام حسين عليه السّلام است،و جابر نخستين زائر آن حضرت پس از شهادت ايشان است،و زيارت حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام در اين روز مستحبّ است(1) همچنین خواندن زیارت اربعین وزیارت نیمه رجب که با عبارت” السلام علیکم یا ال الله…” شروع می شود(2)
متن حدیث
الْمِصْبَاحُ، لِلشَّيْخِ قَالَ رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ
وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ(3)
ترجمه امام حسن عسگری (ع) فرمود :
علامت های مومن (شیعه ) پنج چیز است :
خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز
وریارت اربعین
انگشتر به دست راست کردن
وپیشانی را در سجده بر خاک نهادن
وبلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز
توضیح
اگر چه کلمه «مومن » در احادیث وروایات وآیات به معنای کسی است
که ایمان به خدا ورسول خدا وقیامت داشته باشد اما در بعض موارد
(از جمله این حدیث) به معنای شیعه است
پس این حدیث میخواهد بگوید علامت شیعه پنج چیز است
یعنی اگر شما درجامعه ای بودی که هم شیعه در آن زندگی میکرد هم
سنی از روی این پنج علامت میتوانی شیعه را از سنی تشخیص دهی
علامت اول
خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز است
از این پنجاه ویک رکعت هفده رکعت آن نماز واجب یومیه است
ودوبرابر رکعات واجب یعنی سی وچهار رکعت نمازنافله یومیه است
پاور پونت سبک زندگی در سیره اقتصادی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
حماسه اقتصادی – مفاهیم اقتصادی – مجازات دزدان
[سوره المائدة (5): آيات 38 تا 40]
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (38) فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (39) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (40)
ترجمه:
38- دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر عملى كه انجام دادهاند به عنوان يك مجازات الهى قطع كنيد، و خداوند توانا و حكيم است.
39- اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد خداوند توبه او را مىپذيرد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
40- آيا نمىدانى كه خداوند مالك و حكمران آسمانها و زمين است؟ هر كس را بخواهد (و شايسته ببيند) مجازات مىكند و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد و خداوند بر هر چيزى قادر است.
تفسير: مجازات دزدان
در چند آيه قبل احكام” محارب” يعنى كسى كه با تهديد به اسلحه” آشكارا” متعرض جان و مال و نواميس مردم مىشود بيان شد، در اين آيات، به همين تناسب، حكم دزد يعنى كسى كه بطور پنهانى و مخفيانه اموال مردم را مىبرد بيان گرديده است:
نخست مىفرمايد:” دست مرد و زن سارق را قطع كنيد”.
(وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما).
در اينجا مرد دزد بر زن دزد مقدم داشته شده در حالى كه در آيه حد زنا كار، زن زانيه بر مرد زانى مقدم ذكر شده است، اين تفاوت شايد به خاطر آن باشد كه در مورد دزدى عامل اصلى بيشتر مردانند و در مورد ارتكاب زنا عامل و محرك مهمتر زنان بىبند و بار!.
سپس مىگويد:” اين كيفرى است در برابر اعمالى كه انجام دادهاند و و مجازاتى است از طرف خداوند”.
(جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ).
معنویت گرائی در مسلک وراه وروش شهید مطهری
1- خدا ویاد خدا
آغاز و پايان معنويت در اسلام به خدا ختم ميشود. اولين قدم در معنويت اسلامي، پذيرش موجودي برتر و تأثيرگذار تام در زندگي انسان و عالم هستي ميباشد. بدون اعتراف اجمالي به چنين واقعيتي، معنويت اسلامي شروع نميشود. در قرآن ميخوانيم: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيٍْ عَلِيمٌ(1)
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ*(2)
این سوره نيز آغاز حركت انسان را به نحو صحيح بيان ميكند كه با ايمان به خدا شروع ميشود و با عمل صالح وتواصی به حق وتواصی به صبر پايان مييابد.
که خصوصيات آن در متون ديني نظير قرآن و روايات آمده است. در قرآن ويژگيهايي براي خدا ذكر شده كه انسان در سير معنوي خود دقيقا به مفاد آنها علم پيدا ميكند، به گونهاي كه ديگر ترديد در وجود او باقي نميماند. ويژگيهاي رواني او نيز صورتي خاص مييابد، به گونهاي كه هيچ امري در زندگي او را از ياد خدا باز نميدارد، نفس آرام ميشود و ديگر دغدغهاي سراغ او نميآيد. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي *(3)
اينكه خدا فرموده: ما از رگ گردن به تو نزديكتريم”وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(4)
﴿سوره ق /16﴾
چنين رابطهاي را در عاليترين حدّ ممكن درك ميكند و صفات جمال و جلال خدا را ميفهمد و تسليم محض ميگردد و سؤالي برايش باقي نميماند؛ يعني از آن نقطهاي هم كه حضرت ابراهيم فرمود: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(4)
خدايا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده ميكني، ميگذرد و در مسير مستقيم با سرعت وصفناپذير در محضر خدا به حركت در ميآيد. بيترديد بهترين ويژگيهاي انسان كامل همان است كه در زندگيائمه(دوازده امام) در شرايط مختلف نمودار گشت؛ مانند آنچه از پيامبر اسلام (صلياللهعليهوآله)، علي(عليهالسلام) و اولاد معصوم او سراغ داريم كه به تفصيل از آن بحث شده است.
شهید مطهری می گوید:ريشة همة آثار معنوي اخلاقي واجتماعي كه در عبادت است در يك چيز است: ياد حق وغير او را از ياد بردن.(5)
ذكر خدا و ياد خدا كه هدف عبادت است، دل را جلا مي دهد و صفا مي بخشد و آنرا آمادة تجليات الهي قرار مي دهد”الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (6)
معنویت افزائی وراهکارهای ان:
ضرورت بحث:
پیدایش معنویتهای نوظهور/ عرفانهای کاذب/کج راهه هائی به نام معنویت
مانند اوشو/اکنکار / رام الله/مدیتیشن/ سای بابا /کیهانی /فالون دافا/شیطان پرستی / بلک متال/ هوی متال/ فشن/ پانک/ رپ/ تیفوس و….به عنوان سبک جدید
وساحری،سرخ پوستی ،عرفان مسیحی، بودیسم، هندوییسم وتصوف در تمام نحله های ان در سبکهای سنتی ضرورت بحث پیرامون معنویت ومعنویت گرائی را صد چندان کرده است.
اهمیت بحث:
معنویت طلبی را به هیچ ترتیب نمی توان از وجود و زندگی انسان حذف کرد، از آن روست که انسان برای معرفت و عبودیّت خداوند آفریده شده و ظرفیتّی نامتناهی برای این هدف دارد.
اعراض از یادخدا ممکن است این کشش جوهری به حقیقت نامتناهی کمال را به فراموشی سپارد”وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ (1) امّا هیچ گاه این شراره ی قدسی و آذر آسمانی خاموش نخواهد شد.
ظرفیت نامتناهی انسان، در صورتی که در راستای معرفت و عبودیّت جریان یابد و شکوفا شود به دستیابی انسان به مبنای ایمان و عمل صالح می انجامد.
ِبسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ *إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ *(2)
از آن سو، اگر این استعداد متعالی و نامحدود انسانی به سطوح پست زندگی و هستی معطوف گردد، حیات دنیا شکل می گیرد.
شالوده ی حیات دنیا بر فساد و ستم استوار است؛ زیرا میل به نامتناهی، هنگامی که به امور محدود این جهانی منصرف شود، حدّ شکنی و ستم و تجاوز و تعدّی را رقم می زند. به این سبب، حیات دنیا در قالب دو طبقه ی سلطه گر و سلطه پذیر تحقق می یابد.
بي گمان دوران رسالت پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) پيامدهاي مهمي را در زمينه هاي سياسي،ديني،اقتصادي و ديگر ابعاد تاريخ جهان به بار آورد.
هر چند قريشيان مكه تا پيش از اسلام، تجربه چشم گيري در زمينه اداره شهرها نداشتند و هيچ گاه زير پرچم يك دولت متمدن و با فرهنگ گرد نيامده بودند، تا از نظام هاي سياسي مدون برخوردار شوند. اما احتمال دارد گاهي اوقات، پيمان نامه هايي ميان اعراب و قبيله هاي همسايه شده باشد. هر چند دامنه اين كار را بسيار محدود فرض نماييم.
اما هنگامي كه اسلام بر سر آن ها سايه افكند، نيروهاي پراكنده شبه جزيره عربستان حول يك كانون گرد آمدند و در چارچوب كشوري نظام يافته با اداره هاي منضبط، سامان گرفتند؛ ميان اين كشور و كشورهاي همسايه مانند پاريس، بيزانس و مستعمرات آن ها، روابط سياسي پديد آمد. از عمر اين كشور هنوز ده سال نگذشته بود كه بر ايران،عراق، سوريه، فلسطين، مصر و سرزمين هاي ديگر چيره گشت. لازمه چنين وضعي آن بود كه نوشته هايي براي بيان اين روابط سياسي تحرير شوند و به اين ترتيب اسنادي پديد آيند، كه در اين جا به گوشه اي از تاريخچه آن ها اشاره مي گردد.
ويژگي هاي معنايي نوشته هاي پيامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
1-بخشش ها؛ 2-امان نامه ها؛ 3-پناه نامه ها؛ 4-دعوت به اسلام؛ 5-بيان احكام اسلامي؛ 6-پيمان صلح با مشركان؛ 7-نامه نگاري با دشمنان.
دعوت اهل كتاب به اسلام
در نامه ها، پيمان نامه ها و امان نامه هايي كه پيامبر (صلی الله علیه واله وسلم) براي فراخواندن اهل كتاب (يهود و ترسايان) به اسلام، نوشته، از شعاير آيين هاي آنان نيز ياد كرده است.
سبک زندگی در سیره اقتصادی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
تعریفی از مفهوم سبک زندگی
«سبک زندگی» به مسائلی برمی گردد که متن زندگی انسان را در دنیا شکل میدهد، با توجه به فرمایشات پیامبر اکرم – صلیاللهعلیهوآلهوسلم – میتوان «عقل معاش» را مترادف با «سبک زندگی» دانست، نقش الگوهای رفتاری در زندگی آدمی نقش محوری است و ما باید بر الگو گیری از شخصیت و سیره عملی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تکیه و تاکید داشته باشیم از این رو هشدار امام خامنه ای روحی فداه را باید جدی گرفت و نسبت به باز شناخت سبک زندگی اسلامی کوشید.
نیازمندی جامعه بشری به سبک زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم)
جامعیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)
در عین اینکه مردم را از بنده شکم بودن دور میکرد، اجازه نمیداد راه راهبان را پیش بگیرند، بوی خوش، نماز و شب زنده داری، لذت حلال، گرسنگی و تواضع، سادگی را دوست داشت و در مقابل آن تکبر، شرک، اشرافیت و تملق و چاپلوسی را دشمن میشمرد. سخن از سبک زندگی یعنی توجه به این ابعاد جامع. اینجاست که انسان میتواند با اقتدا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) زندگی زیبایی را برای خود ترسیم کند. پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در عین سادگی طرفدار فقر نبود، مال و ثروت را به سود جامعه میدانست و آن را در صرف راههای مشروع لازم میدانست
فیض کاشانی گفته حضرت میفرمود: «ثروتی که از راه مشروع بدست آید، چه نیکوست، برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه این ثروت را صرف کند.1
با این فرهنگ و سبک زیبای زندگی، میتوانیم زندگی خود را سامان دهیم و این سبک مدلی است قابل ارائه برای پیروان محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم.
ارتباط«عقل معاش» و«سبک زندگی»
عقل معاش را میتوان در مفهوم جامع خود مترادف سبک زندگی دانست، زیرا ناظر به مهمترین محورهای سبک زندگی است، عقل معاش به تعبیری همان عقل زندگی، عقل اقتصادی و عقل اجتماعی است که به فردی که در جامعه زندگی میکند و به نوعی درگیر مسائل اقتصادی و اجتماعی است توانایی فعالیت موثر را میدهد. در میان محورهای عقل معاش، دو بعد برای زندگی امروز ما مهم است، یکی نقش کار در سبک زندگی با الهام از شخصیت پیامیر (صلی الله علیه واله وسلم) و دیگری چگونگی مصرف.
نقش حضرت زینب «علیها السلام» در احیای تشیّع*
امام حسین «سلاماللهعلیه» برای احیای اسلام و تشیّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشۀ بنیامیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیّع مرهون شهادت امام حسین «سلاماللهعلیه» است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین «سلاماللهعلیه»، نوبت به امام سجّاد «سلاماللهعلیه»، حضرت زینب «سلاماللهعلیها» و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیۀ اسارت رخ نمیداد، موج کربلا در جهان منتشر نمیشد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالمگیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو میتوان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
حضرت زینب «علیها سلام»، قافله سالار اسرای کربلا
حضرت زینب «سلاماللهعلیها» با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشیّع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.
البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجّاد «سلاماللهعلیه» در بقای تشیّع غافل شد؛ چراکه آن حضرت در مدّت سی و چهار سال بعد از شهادت امام حسین «سلاماللهعلیه»، برای احیا و پرورش حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشیّع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجرۀ طیبۀ قرآن، به بار بنشیند. امّا در روز عاشورا مصلحت تشیّع در بیماری امام سجاد «سلاماللهعلیه» بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.
به هر حال، حضرت زینب «سلاماللهعلیه» در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد «سلاماللهعلیه»، اهداف اسارت را دنبال کردند. در حقیقت، اگر زینب نبود، نتایج متعالی از اسارت به دست نمیآمد و اهداف اصلی قیام امام حسین «سلاماللهعلیه» محقّق نمیشد.
شایستگی حضرت زینب «علیها سلام» برای به ثمر نشاندن قیام عاشورا
قافله سالاری کاروان اهل بیت «سلاماللهعلیهم» و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصّی میطلبید که حضرت زینب «سلاماللهعلیها» از آن لیاقت برخوردار بود. در حقیقت، حضرت زینب برای پیروزی در وظیفۀ خطیر و عظیمی که بر عهده داشت و نیز برای نتیجه گیری از شهادت و اسارت، نیازمند برخورداری از فضائل نیکوی اخلاقی و صفات حسنه اخلاقی بود. به عبارت دیگر، قافله سالار اسرای کربلا باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصّف باشد و زینب مظلومه چنین بود. ایشان، قضیۀ کربلا و وظایف خویش را در دوران طفولیّت، از مادر گرامی خویش حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» آموخته بود.
« یَااَیهاالرَّسولُ بَلغ مَااُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبکَ وَاِن لَّم تَفعَل فَمَابَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَالله یَعصِمکَ مِنَ اَلنَّاسِ اِنَ اللهَ لَایَهدِی اَلقومَ اَلکَفِرِینَ 1
ای رسول آنچه ازپروردگارت برتونازل شده،برسان واگرچنین نکنی، رسالت پروردگارت رانرسانده ای وخداتوراازمردم حفظ خواهدکرد؛ خداگروه کافران راهدایت نمی کند».
درآمد
فریقین نقاط مشترک متعددی درتفسیراین آیه دارندکه رابرای درک درست معنای آیه هموارمیکند،لیکن درتعیین آنچه برپیامبرخدانازل شده ودراین آیه مامور به تبلیغ آن بوده،دچاراختلاف نظرند.تهدیدخداوندازیک سو و وعده برای حفظ پیامبرازسوی دیگر،به اهمیت بررسی موردنزول آیه می افزاید.
ازنظرشیعه،این آیه یکی ازدلایل نصب امامت به شمارمی آید؛زیراآنچه برپیامبردراین آیه نازل شده،ابلاغ رسمی و عمومی ولایت ورهبری امام علی است.قرآن پژوهان شیهی دراین قول به استناد مدارکوشواهدفراوان،هم داستان اند ، لیکن اکثراهل سنت،موردنزول مشخصی برای آیه نمی شناسند،هرچندآنان روایاتی راکه در منابع خوداهل سنت درباره ابلاغ ولایت امام علی است ،انکارنمی کنند وحتی آن رایکی ازمواردنزول آیه به شمار می آورند.
واژگان
«بلغ » فعل متعدی ازمادۀ «ب . ل .غ»است.بلاغ وبلوغ،وصول ورسیدن به چیزی است.2
راغب اصفهانی براین باوراست گاهی این کلمه به معنای رسیدن به آخرین نقطه مقصدوانتهای کاربه کار می رود؛3 به همین دلیل گفته شده:تفاوت آن با «وصول » درهمین نکته است؛دروصول رسیدن به نقطه پایان کارنهفته نیست.4
«عصمت » به معنای حفظ وبازداشتن ،ازتعبیر «عِصام القِربـَه»گرفته شده که به معنای ریسمان یاچیزی است که دهانه مشک رابا آن می بندند5(وبه پهلوی شتر آویزان می کند)تامحتوای مشک حفظ شده،ازهدررفتن آن جلوگیری شود.راغب می گوید:
«العِصم:الامساک؛عصمت به معنای نگه داشتن وبازداشتن است…وعصمت انبیاعبارت از حفظ و نگه داشتن ایشان توسط خداوند استـ».6
طبری درباره تعبیر«…وَاللهُ یَعصمُکَ مِنَ النُّاسِ …»می گوید:
«خداوندپیامبرش راازنیرنگ و کشته شدن به دست مردم باز می دارد ،یا آنکه از شرور وزشتی کار مردم جلوگیری می کند،تا به حضرت آسیب نرسد».7