«از فیض ابن مختار نقل شده که گفت:به امام صادق7 عرض کردم: خذ بیدی من النّار من لنا بعدک؟ فدخل علیه ابو ابراهیم7 و هو یومئذٍ غلام فقال: هذا صاحبکم فتمسک به». مرا از دوزخ درآور و بفرمائید بعد از شما امام کیست؟ در این حال ابوابراهیم که یک نوجوانی بود وارد شد، حضرت فرمود:این است امام شما به او تمسّک جوئید.173
همچنین ابوجعفر محمدبن جریر طبری از ابوبصیر روایت نموده که گفت شنیدم که عبدصالح حضر موسی بنجعفر7 که فرمود:
چون وفات پدرم نزدیک شد، به من فرمود، پسرم انجام غسل من با خودت باش و من غسل دادم پدرم را و پدرم غسل داد پدرش را و حجت و امام حجت خدا را غسل میدهد و کفن کردم او را و دفن نمودم به دست خود، سپس فرمود: پسرم آگاه باش برادرت عبدالله مدعی امامت میشود بعد از من واگذار او را و اولین کسی که از اهل من به من ملحق میشود اوست.174
امام مهدی7 نه تنها امید اسلام بلکه امید بشریتی است که زیر یوغ بردگی، ستم و استثمار منکوب شده است او فاتح بزرگی است که اراده انسان را آزاد میکند و امتها و ملتها را از چنگال اعتقادات و نظامهای فاسدی که زندگی را به دوزخی تحملناپذیر بدل کردهاند رهایی میبخشد.
امام عصر عجالله تعالی فرجهالشریف همه مراحل زندگیش معجزهای بزرگ از معجزات اسلام بوده است، خداوند متعال ولادت او را چون ولادت حضرت موسی پنهان داشت زیرا نیروهای حکومت عباسی به دنبال دست یافتن به او بودند و شرایط بسیار دشوار بود.
عمر طولانی حضرت طی نسلهای متعدد نیز معجز است، همانطور که ظهور ایشان و بیان احکام درخشان اسلام کار خارقالعاده دیگری است که خداوند با ظهورش به بشریت ارمغانی گرانبها عطا میکند.
و اما روایاتی که دال بر ولایت و امامت آن حضرت بوده و بر آن تصریح شده است.
آرزوی یک مصلح جهانی همواره در دل خداپرستان وجود داشته است و تمام پیامبران الهی و سفیران آسمانی نویدهائی درباره وی ابراز نمودهاند، مسأله مهدویت و نوید ظهور مصلحی جهانی در آخرالزمان در اسلام از ابتداء مطرح بوده و موضوعی ریشهدار است و این اعتقاد از رسول خدا6 مطرح شده است.
در میان اهل سنت نیز این اعتقاد فراگیر بوده و کتب زیادی که بالغ بر پنجاه جلد کتاب مستقل در موضوع مهدویت ا ست توسط علمای اهل سنت به نگارش درآمده که بعضی از آنها مانند کتاب صاحبالزمان نوشته ابوالعنس محمدبن اسحاقبن ابراهیم کوفی است که در سال 255 هجری قمری پیش از ولایت حضرت بقیة الله به رشته تحریر درآمده است.
اعتقاد به مصلح جهانی و مهدویت از ضروریات دین اسلام به شمار میرود، یوسف بن یحثی المقدسی الشافعی در کتاب خود روایتی را از رسول خدا6 نقل کرده و میگوید:
حضرت فرمودند: « من کذب بالمهدی فقد کفر»240 کسی که مهدی 7 را تکذیب کند به تحقیق که کافر است.
علاوه بر اینکه اعتقاد به مهدویت از ضروریات اسلام به شمار میرود از عقاید حتمی و قطعی تمام ادیان الهی نیز میباشد که به ذکر گونهای از افکار و عقائد دیگران در این باب میپردازیم.
انسان مؤمن هم ولاء محبت دارد و هم ولاء نصرت و همچنین ولاء هدایت و حاکمیت، اگر انسان دوست خدا شود و به واسطه دوستی خود با خدا، خود را به او نزدیک سازد خداوند متعال هم دوست او میگردد، چرا که دوستی یکطرفه معنی ندارد همچنانکه در قرآن کریم میخوانیم: « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ».248 بگو ای پیامبر، اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید که خدا شما را دوست دارد.
اگر انسان مؤمن دوست خدا به وسیله اطاعت محض از خدای متعال و تبعیت از پیامبر و ائمه به یاری او برخیزد خداوند نیز وعده داده که یار و مددکار او خواهد بود. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ».249 ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری میکند ثابت قدم میگرداند.
بنابراین انسان در آغاز امر با اطاعت از خدا و ترک نواهی او به ولاء محبت و نصرت نائل میشود و خدای متعال نیز به این دسته از انسانها تفضل نموده و ولاء هدایت و حکومت را عنایت میکند. « وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ»250 مردان مؤمن و زنان مؤمنه بعضی بر بعض دیگر ولایت دارند، و این ولایت چون از ناحیه خدای متعال است و هر چه از او باشد حق است این ولایت همحق خواهد بود ولی اگر کسی این ولایت را برای غیر خدا به کار برد چون غیرخدا باطل است آن هم باطل خواهد بود « ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ».251
انسان مؤمن ولی خداست و خداوند عزّوجل ولیّ انسان مؤمن و در این میان عدهای ولی الله هستند « أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» *
« الذین امنوا و کانوا یَتّقون».253 آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی و اندوهی به دل راه نمیدهند آنها اهل ایمان و خدا ترس هستند و بر مؤمنین دیگر ولایت دارند که این ولایت عام میباشد و برای اولیاء و انبیاء الهی که مشرّف به ولایت خاص هستند عنایتی خاص وجود دارد که سایر مؤمنان چنین ولایتی ندارند همانگونه که قرآن کریم میفرماید: « إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ».253
نیازهای روز افزون بشریت و حوادث جدید میطلبد که بشریت همچنان با منبع وحی در ارتباط باشد و برای رسیدن به هدف، رهبری الهی، او را به سوی مقصد، دستگیری و راهنمائی کند این در حالی است که به دلائل متعدد حجت معصوم خداوند با اذن و مشیت خدا از دیدگان مخفی گردیده است و بعضی گمان کردهاند که بشریت به حال خود رها شده ولی یقیناً نخواهد بود. بلکه هدایت گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم و باواسطه صورت میگیرد و در این زمان که هدایت مستقیم و بدون واسطه از طرف امام معصوم امکانپذیر نیست، ناگزیر این هدایت غیرمستقیم و با واسطه خواهد بود، زیرا اولاً اگر چنین نباشد، نقض غرض شده و اسباب هدایت بشر برای او فراهم نشده و مباحث اعتقادی معاد عموماً بیاساس خواهد بود.
ثانیاً: وجود امام غائب، بدون تأثیرگذاری در جامعه، با توجه به تعریف کلی امامت، که عبارت است از، ریاست فراگیر امور دینی و دنیوی مردم، به نیابت از پیامبر6 مفهومی نخواهد داشت و این شبیه مخالفین تحقق خواهد یافت که امام غائب بیاثر و وجودش لغو خواهد بود و خدای متعال عمل لغو و باطل انجام نمیدهد.
از آنجا که حکومت و ولایت از آن خدا و رسول و ائمه اطهار:میباشد و با توجه به شرایط جامعه بشری که آخرین ذخیره الهی و امام معصوم حضرت ولیعصر7 را در پرده غیبت قرار داده و امت اسلام ناگزیر به ادامه این راه و نیازمند به هدایت الهی میباشد در دوران غیبت این علماء بزرگوار شیعه هستند که سکاندار هدایت مردم به سوی حق و حقیقت میباشند، امام هادی7 در زمینه نقش علماء شیعه در زمان غیبت امام مهدی7 میفرماید:
«لولا من یبقی بعد غیبه قائمکم7 من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج المقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردتة و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتدّ عن دین الله و لکنّهم الذین یمسکنَازمه قلوب ضعفاء الشیعة، لما یسمکٌ صاحب السفینةِ سکانها، اولئک هم الافضلونَ عندالله عزوجل».
اگر نه آن بود که پس از غیبت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عالمانی به سوی او دعوت میکنند و روش او را برای خواستاران بیان و با برهان و دلیل از دین دفاع میکنند و بندگان ضعیف و ساده را از چنگ ابلیسان و دام ناصبیها و از درگاه حق رانده شدگان نجات میدهند.
قال رسول الله6 :الفقهاء امنان الرّسل مالم یدخلوا فی الدنیا قیل: یا رسولالله ما دخولهم فی الدنیا؟
قال: اتّباع السطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم» فقهاء امانتداران پیامبرانند. اما تا وقتی که در دنیا وارد نشوند، سوال شد ای فرستاده خدا، ورود آنان به دنیا در چیست؟ حضرت فرمود:
پیروی از سلطان حاکم، اگر آنان اینکار را انجام دهند در امور دینی خود از آنان برحذر باشید.271 در این حدیث شریف فقهاء را امانتدار انبیاء دانسته و همه میدانیم امانت انبیاء الهی همان ولایت آنان در تشریع میباشد که این ولایت در عصر ائمه از ناحیه پیامبر به امامان معصوم:و در دوران غیبت به فقهای شیعه به عنوان انبیاء و اوصیای آنان میرسد. و آنان بر مردم حجت از طرف خدای متعال میباشند. همانگونه که در توقیع شریف، حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه آنان را به عنوان حجت معرفی کرده است. «و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجّتی علیکم و انا حجة الله علیهم».272 در حوادثی که پیش میآید به روایان حدیث ما مراجعه کنید زیر آنان حجم من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم.
در مکتب انسانساز اسلام تمام برنامهها باید سمت و سوی آن به این هدف اساسی باشد که انسان را به سر منزل مقصود برساند و او را به سعادت و کمال، دنیوی و اُخروی رهنمون سازد بر این اساس کارگزاران این جامعه و کسانی که امور امت اسلام را به دست میگیرد باید دو مشخصه اصلی را دارا باشند، اول اینکه عالم به احکام و دستورات شریعت مقدس اسلام باشند، دوم اینکه عدالت و تقوی برای آنان ملکه شده باشد و جزئی شده باشد و جزئی جداناشدنی از وجود آنان باشد براساس همین دو اصل ضروری در حاکمیت است که امام حسین7 میفرماید:«مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناءَ علی حلاله و حرامِه».278 جریان امور و احکام باید به دست علما و دانشمندان که امین بر حلال و حرام خدا هستند سپرده شود.
ولایت فقیه از صدر اسلام تاکنون مطرح بوده است
آغاز نظریه ولایت فقیه را باید از زمان نبيمكرم اسلام دانست، زیرا: مسلمانان از همان زمان با دو مسئله اساسی روبرو بودهاند، یکی حضور نداشتن پیامبر6 در بسیاری از شهرها و دیگری نیاز مردم به احکام و دستورات سیاسی و فردی، بنابراین به افرادی نیاز داشتهاند که دستورها را برای آنها بیان کند و امورات مربوط به شأن حاکمیت و ولایت را در جامعه آنها جاری نماید.
در دوران امامام معصوم:هم، وضع به همین منوال بوده است نیاز به فقهای بزرگ احساس میشده، بر این اساس در دوران حضرات معصومین در شهرهای مختلف اسلامی، اصحاب و فقهای بزرگواری چون، علی ابن ابی رافع، سلمان فارسی عبدالله بن مسعود، سعید بن جیبر، عورة بنزیبر، سعید بن مصیب در قرن اول هجری و حسبن محبوب، ابینصر ابی بزنطی، حسین بن سعید، فضل بن شادان نیشابوری- احمدبن اسحاق، یونس بن عبدالرحمان در قرن دوم هجری و عبدالعظیم حسنی در نیمه اول قرن سوم هجری با حضور حضرات معصومین:در مرکز حکومت اسلامی، در دیگر شهرها از طرف آنان برای حاکمیت و تبلیغ شریعت نیابت داشتهاند.
مؤسسه انتشاراتی استاد مطهری
دفتر مرکزی:قم، خیابان پور زند (هدف)، بعد از سه راه مولوی،نرسیده به مجسد رضائی، پلاک 199.
6633186 (
شعبة 1: قم،خیابان ارم، پاساژ قدس، طبقة چهارم، پلاک 138 .
(7747138
شناسنامه کتاب
rنام کتاب: سلسلة نور در ولایت و رهبری
r مؤلف: محمدعلی محسن زاده
rناشر: انتشارات استاد مطهری
r نوبت چاپ: چاپ اول
rتیراژ: 3000 نسخه
rتاریخ نشر: *****
r قیمت: 1050 تومان
r چاپخانه: امین
شابک: X- 02-7733-964
ISBN: 964 -7733-02-X
محمود احمدی نژاد با استناد به اصل 113 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور صیانت از اصول مترقی آن به عنوان میثاق ملی و ثمره ارزشمند انقلاب اسلامی، طی حکمی اعضای «هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی» را منصوب کرد. متن حکم رییس جمهور به شرح ذیل است:جناب آقای محمد رضا رحیمی،جناب آقای […]
طبق ادعای فائزه، هاشمی از بازیگران سومین جنگ استراتژیک تاریخ بوده است
بزرگترین فتنه ها در حوزه امامت و با روش نفاق و فریب: قطعا بزرگترین فتنه های طول تاریخ بشر، باید مربوط به مهمترین حوزه های حیات و سعادت بشر یعنی حوزه استراتژیک امامت باشد. از سویی، قاعده این است که دین، تامین کننده سعادت مستضعفین بیشینه و بر ضد منافع مستکبرین کمینه است؛ در این حالت، اگر فتنه گران، منافقی نکنند و مستقیما به مستضعفین اعلام جنگ کنند، چه بسا با جبهه پایداری عظیمی مواجه شوند. بنابراین، مستکبران، برای تامین بلند مدت منافع خود، همواره در نقاب دین، به دین حمله کرده اند. از این رو، بزرگترین و ماندگارترین فتنه ها، فتنه هایی است که از راه خیرخواهی، دین و فریب رخ داده است.
اولین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ: وقتی ابلیس به خلافت و ولایت آدم، حسد برد، تصمیم به انحراف جبهه حق گرفت؛ او اعلام کرد که خداوند را قبول دارد ولی جانشین خدا را قبول ندارد؛ یعنی کفر در ربوبیت تشریعی؛ پس او حق حاکمیت و تعیین امامت و ولایت امر بر روی زمین را از آن غیر خدا می دانست. در اینجا، اولین فتنه استراتژیک عالم رقم خورد. شیطان برای گمراهی بشر، راه نفاق و لباس خیرخواهی را در پیش گرفت و موفق به فریب حضرت آدم و حوّا شد. پس اولین جنگ و فتنه عظیم، در آغاز نبوت، در حوزه ولایت و امامت و با روش نفاق، رقم خورد.