امام مهدی7 نه تنها امید اسلام بلکه امید بشریتی است که زیر یوغ بردگی، ستم و استثمار منکوب شده است او فاتح بزرگی است که اراده انسان را آزاد میکند و امتها و ملتها را از چنگال اعتقادات و نظامهای فاسدی که زندگی را به دوزخی تحملناپذیر بدل کردهاند رهایی میبخشد.
امام عصر عجالله تعالی فرجهالشریف همه مراحل زندگیش معجزهای بزرگ از معجزات اسلام بوده است، خداوند متعال ولادت او را چون ولادت حضرت موسی پنهان داشت زیرا نیروهای حکومت عباسی به دنبال دست یافتن به او بودند و شرایط بسیار دشوار بود.
عمر طولانی حضرت طی نسلهای متعدد نیز معجز است، همانطور که ظهور ایشان و بیان احکام درخشان اسلام کار خارقالعاده دیگری است که خداوند با ظهورش به بشریت ارمغانی گرانبها عطا میکند.
و اما روایاتی که دال بر ولایت و امامت آن حضرت بوده و بر آن تصریح شده است.
احمدبن اسحاقبن سعید روایت کرده که:
خدمت امام حسن عسکری7 رسیدم با این اندیشه که از ایشان درباره جانشین و خلف ایشان سوال کنم، همین که داخل شدم حضرت فرمود:
ای احمد بن اسحاق! خداوند متعال از خلفت آدم تا قیامت زمین را از حجت خود خالی نگذاشته و نمیگذارد به وسیله او بلا را از اهل زمین دور میکند، باران را میباراند و برکات زمین را میرویاند.
عرض کردم: یابن رسولالله خلیفه و امام پس از شما کیست؟
ایشان به سرعت برخاست، داخل خنه شد و سپس در حالی که کودکی سه ساله که رخسارش چون ماه شب چهارده بود بر شانه خود داشت، خارج شد و فرمود: ای احمد! اگر نه اینکه نزد خداوند و همنام و هم کینه پیامبر اکرم6است، زمین را سرشار از عدالت و برابری خواهد کرد، بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد. ای احمد او در این امت مانند خضر وذوالقرنین است.
به خدا قسم غیبتی خواهد کرد که در آسمان جز آنها که خداوند بر اعتقاد به امامتشان استوارشان ساخته و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است همه هلاک خواهند شد.
عرض کردم: آیا علامتی موجود است تا به وسیله آن قلبم آرام گیرد، پس کودک به زبان آمد و گفت من بقیهالله در زمین و گیرنده انتقام از دشمنان خدا هستم و پس از دیدن نیاز به دلیل نیست، من هم خشنود و شادمان از محضر حضرتش مرخص شدم، فردای آن روز، نزد امام بازگشتم و عرض کردم:از اینکه بر من منّت نهادی بسیار خوشحال شدم، پس سنت جاری در خضرو ذوالقرنین چیست؟
حضرت فرمود:غیبت طولانی.
عرض کردم:یابن رسول الله آیا غیبت ایشان خیلی طول میکشد؟
فرمود: آری به خدا آنقدر به دراز میکشد که بیشتر معتقدان به آن از اعتقادشان باز میگردند و تنها گروهی باقی خواهند ماند که خداوند از ایشان مؤیّدشان کرده باشد.
ای احمد! این امری از خداست، سرّی از خداست و غیبتی از خداست، آنچه را که به توگفتم برگیر و آن را پنهان دار و از سپاسگزاران باش تا با ما در علّیین باشی.195
همچنین داوود بن قاسم میگوید: شنیدم امام هادی7 فرمود:
جانشین من حسن است، پس چگونه خواهد بود حال شما نسبت به جانشین پس از آن جانشین گفتم: قربانت گردم مگر چگونه است؟
فرمود: «أنکم لاترون شخصه و لایحلّ لکم ذکره باسمه، فقلت: فکیف نذکره؟ فقال قالو: الحجة من آل محمد7» شما شخص او را نمیبینید و شایسته نیست نام او را ببرید، عرض کردم پس چگونه او را یاد کنیم؟فرمود: بگوئید حجت آل محمد7 .196
در روایت دیگری از عمرو اهوازی روایت شده که گفت:
«أرانی ابومحمّد ابنه و قال:هذا صاحبکم من بعدی». پسرش را به من نشان داد و گفت این پسر امام شماست بعد از من».197
امام زمان و مشیت الهی
«و نرید ان نّمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین و نمکّن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون».198 میخواهیم منت گذاریم بر آنها که ناتوان شمرده شدند، در زمین آنها راپیشوایان و ارث برندگان زمین قرار داده صاحب قدرت سازیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان از آنچه ترسان بودند بنمائیم تا متذکر قدرت حق شوند.
منظور از مستضعفین چه کسانی هستند؟در تفسیر صافی از حضرت امیرالمؤمنین7 روایت شده که فرمود:مستعضفین در آیه شریفه آل محمّد هستند خداوند مبعوث میکند مهدی آنها را پس عزت میدهد آنان را و ذلیل میکند دشمنانان را «هم آل محمّد6 یبعث الله المهدی هم بعد جهدهم فیعزّهم و یذّلّ عدّوهم».199
یکی دیگر از آیاتی که بیانگر مشیت الهی مبنی بر حاکمیت صالحان بر روی زمین میباشد آیه 105 سوره انبیاء است که میفرماید:«و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون». و ما بعد از تورات در زبور حضرت داوود نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من، ملک زمین را وارث و متصّرف خواهن شد.
از امام باقر7 روایت شده که فرمودند:مراد از عباد صالح، اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که در آخر الزمان میآیند.200
در اینجا نکتهای که باید توضیح داده شود،اینکه «ارض» بیانگر چیست؟ارض به مجموع کره زمین گفته میشود و سراسر جهان را شامل میگردد. بنابراین از آیه شریفه استفاده میشود که حکومت حضرت مهدی7 جهانی خواهد بود.
در تفسیر صافی از امیرالمؤمنین علی7 روایت شده که فرمودند دنیائی که امروزه نسبت به ما آل محمد همانند اسب چموشی سرکشی و نافرمانی میکند، روزی مطیع ما خواهد شد و فرمانبرداری خواهد کرد سپسی آن حضرت آیه «و لقد کتبنا فی الزبور …» را تلاوت فرمودند.201
نکاتی در آیات ذکر شده
1- منّت به معنی بخشیدن مواهب است یعنی ما میخواهیم آنان را مشمول نعمتهای خود قرار دهیم.
2- میخواهیم آنان را پیشوایان زمین قرار دهیم.
3- آنان وارث حکومت طاغوتها و جباران خواهند شد.
4- حکومتی قوی و قدرتمند و پابرجا به آنان میدهیم.
5- قدرت خدا را به دشمنان نشان میدهیم.
6- قبلاً هم این وعده را به بشریت داده آیم و بر آن تأکید میکنیم.
7- حکومت صالحان حکومتی فراگیر و جهانی خواهد بود.
امام زینالعابدین7 در تفسیر آیه «و نرید ان نمّن…».202 فرمود: «و الذی بعث محمداً بالحق بشیراً و نذیراً ان الابرار منّا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته و انّ عدوّنا و اشیاءهم بمنزلة فرعون و اشیاعه».203
سوگند به کسی که محمد را بشارت دهند و بیمدهنده قرار داد، نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله موسی و پیروان او میباشند و دشمنان ما و پیروان او میباشند و دشمنان ما و پیروان آنها همانند فرعون و پیروانش میباشند.
حکومت صالحان براساس قاون تکوینی نظام آفرینش است
آنچه با جهان خلقت هماهنگ میباشد همانند حکومت صالحان است و حکومت ظالمان و ستمگران برخلاف قوانین آفرینش خلقت است، تا آنجا که ما میدانیم جهان هستی مجموعهای از نظامهاست، وجود قوانین منظم و عمومی در سراسر جهان بر یکپارچگی و به هم پیوستگی این نظام میباشد و انسان از این قانون کلی استثناء نشده، جامعه انسانی نمیتواند با انتخاب بینظمی، هرج و مرج، ظلم و ستم و ناهنجاری خود را در مسیر رودخانه عظیم جهان آفرینش که با برنامه منظم است کنار بکشد و برخلاف مسیر آن شنا کند.
نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده جهان انسانیت خواهد بود و این همان چیزی است که از آیه مذکور (105/انبیاء) استفاده میشود، همانگونه که در جای دیگر به آن تصریح و بر وعده خویش تأکید کرده و میفرماید:
«وعدالله الذّین امنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفّنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذّی ارتضی لهم و لیبدلنّهم من بعد خوفهم امناًیعبدوننی لایشرکون بی شیئا».204 خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعده داده است که حتماً آنان را خلیفه روی زمین خواهد کرد همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و بیم و ترس آنان را به ایمنی و آرامش مبدل خواهد ساخت آنچنانکه مرا میپرستند و چیزی برای من شریک قرار نمیدهند.
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان میگوید: عیاشی از علیبن الحسین7 روایت کرده که حضرت این آیه را خواند و فرمود: به خدا سوگند آنان شیعیان ما خاندان پیامبر هستند،خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما به انجام میرساند و او مهدی این امت است.205
بیان اهل بیت در مورد امام مهدی7
حضرت رسول 6 فرمود: شب و روز به پایان نمیرسد تا آنکه خداوند برانگیزد مردی را از اهل بیت من که هم نام من باشد و زمین را پرکند از عدالت همچنانکه پر شده باشد از ظلم و جور(1).
در تفسیر برهان از محمدجریر طبری نقل شده که سلمان روایت نمود و گفت رسول خدا6 به من فرمود:البته خداوند تبارک و تعالی مبعوث ننموده پیغمبری را مگر اینکه دوازده نقیب برای او قرار داده سپس فرمود:
ای سلمان! آیا شناختهای دوازده نفر نقیبانی را که خداوند اختیار فرموده آنها را که بعد از من امام باشند و آنگاه شمرد آنها را تا رید به دوازدهمین و فرمود بعد از او«م ح م د» بن الحسین که قائم است بحق الله عجل الله تعالی فرجه.206
در کتاب کشف الغمّه از امام مجتبی7 نقل شده که به اصحاب خود بعد از صلح با معاویه فرمود: آیا ندانستهاید که هر یک از امامان در گردو او بیعتی است از طاغیه زمان خود مگر قائم آل محمد، پشت سر او روحالله عیسی بن مریم نماز میخواند و البته خداوند عزّوجل مخفی میدارد ولادت او را و غایب میگرداند شخص او را به سبب اینکه او بیعتی از طاغیه زماننش نباشد سپس فرمود:
او نهمین اولاد از نسل برادرم حسین7 است که خداوند طولانی میکند عمر او را در زمان غیبتش، سپس او ر به قدرت خود ظاهر میسازد، به صورت جوانی که سن او کمتر از چهل سال باشد.
سنتهای انبیاء و حضرت قائم 7
در کتاب کشف الغمّه از امام حسین7 روایت شده که فرمود:در قائم ما سنتهائی از پیغمبران است، سنتّی از نوح، سّنتی از نوح، سنتی از ابراهیم، سنّتی از موسی و سنّتی از و سنتی از عیسی و سنتی از ایوب و سنّتی از محمّد، اما از نوح طول عمر و از ابراهیم مخفی بودن ولادت و از موسی خوف و غیبت و از عیسی، اختلاف مردم درباره او و از ایوب فرج بعد از بلوی و از حضرت محمد قیام با شمشیر است.
همچنین در این کتاب از امام صادق7 روایت شده که فرمود:کسی که اقرار کند به جمع امامان انکار کند مهدی7 را مثل کسی است که به جمیع پیامبران اعتراف کرده ولی نبوت حضرت محمد را انکار کرده است.
گفته شد:ای پسر رسول خدا! مهدی از اولاد کیست؟ فرمود:
او پنجمین اولاد از هفتمین امام است، غایب میشود از شما شخص او و حلال نیست برای شما ذکر نام او.
همچنین از یونس بن عبدالرحمان روایت شده که گفت:
به حضرت موسی بن جعفر7 وارد شده و گفتم ای پسر رسول خدا شمائید قائم به امرالله، آن حضرت فرمود من قائم به حق هستم و لکن قائمی که پاک میکند زمین را از دشمنان خدا و پر میکند آن را از عدل همچنانکه پر شده باشد از جور، او همچنین اولاد از نسل من است و برای او غیبتی طولانی خواهد بود. طایفهای بواسطه این غیبت از قبول امامتش دست بر میدارند و طایفهای ثابت قدم میمانند، پس حضرت فرمود: خوشا به حال شیعیان ما که به ریسمان ولایت ما چنگ زدهاند در غیبت قائم ما بر موالات و دوستی ما ثابت هستند و از دشمنان ما بیزازند این دسته از مردم از ما هستند و ما از آنها هستیم آنها خوش وقتند که ما پیشوای آنهائیم و ما خشنودیم که آنها شیعیان ما هستند، خوشا به حال و احوال آنها به خدا قسم آنها در روز قیامت با ما میباشند.
در کتاب مدینة المعاجز از ابن بابویه از عبدالسلام بن صالح هروی نقل شده که دعبل خزاعی قصیدهای را نزد امام رضا7 خواند، چون به این ابیات رسید؛
خروج امام لامحالة خارج
یقوم علی اسمالله و البرکات
یمیّزفینا کل حق و باطل
و یجزی علی النعماء و النقمات
حضرت رضا7 گریان شد و شدیداً گریست، آنگاه به من فرمود:
آیا میدانی آن امام کیست و چه وقت قیام میکند و زمین را از فساد پاک نموده و پر از عدالت مینمائید پس فرمود: ای دعبل امام بعد از من فرزندم محمد و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش حسن و بعد از او حجت قائم منتظر امام است،اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، البته خداوند طولانی میکند آن روز را تا آنکه او قیام کرده و زمین را از عدالت پر کند همانطور که ازجور پر شده باشد و اما چه وقت قیام میکند؟
پدرم مرا خبر داد از پدرش، از آبائش و آنها از امیرالمؤمنین علی که به حضرت رسول6گفته شد ای رسول خدا قائم شما چه وقت قیام میکند آن حضرت فرمود:
مثل او مثل قیامت است و غیر از خداوند کسی نمیداند چه وقت آشکار میشود و آنگاه فرمود:«َقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً ».207
از عبدالعظیم حسنی7 روایت شده که گفت وارد شدم بر حضرت جواد 7 که به من فرمود: یا ابوالقاسم قائم ما آل محمّد همان مهدی است که خداوند مقدمات ظهورش را در یک شب فراهم میکند همانگونه که امر کلیمش حضرت موسی را فراهم نمود.
سپس فرمود:
با فضلیتترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.208
میلاد امام زمان عجالله تعالی فرجه الشریف
ابن بابوبه از حکیمه خاتون دختر امام جواد7 روایت نموده که گفت:حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری7 برای من پیغام داد و مرا طلبید وقتی به حضورش رفتم گفت:ای عمه! امشب که نیمهشعبان است در نزد ما افطار کنید، چون در امشب حجت خدا متولد میشود، حکیمه گفتند، کیست مادر او، حضرت عسکری7 جواب داد از نرجس متولد میشود.
گفتم:قربانت شوم من در نرجس اثری از حمل نمیبینم، حضرت فرمود:کلام همین است که با شما گفتم، پس من به نرجس بشارت داده به او گفتم به زودی خداوند به تو پسری که بزرگوار دنیا و آخرت باشد عنایت میکند.
چون نماز مغرب و عشاء را خواندم افطار کرده و در اطاق نرجس خوابیدم چون مقداری از شب گذشت بیدار شدم و نماز نافله شب را خواندم سپس نرجس بیدار شد و نماز نافله را خواند و خوابید من از اطاق بیرون آمدم ببینم صبح شده یانه، متوجه شدم که صبح نزدیک است، آنگاه به فکر افتادم که حضرت عسکری فرمود، امشب حجت خدا به دنیا میآید اینک صبح میشود و نرجس در خواب است و خواستم در وعده امام شک کند که ناگاه صدای حضرت عسکری از آن اطاق دیگر بلند شد و فرمود:عمه! عجله نکنید، امر نزدیک است، حکیمه گفتند پس من نشستم و به خواندن سور الم سجده و سوره یس مشغول شدم، ناگاه نرجس از خواب بیدار شد درحالت اضطراب و طولی نکشید حس کردم که مولود به حالت سجده دستش را برزمین گذاشت، طفل را در برگرفته دیدم پاک و منزه و پاکیزه است.
آنگاه حضرت عسکری فرمود:ای عمه بیاورید فرزندم را، چون او را به دست حضرت دادم متوجه شدم که زبان خود رادر کام او بردند و دست خود را بر چشم و گوش و مفاصل او کشیده و گفتند: ای فرزند من حرف بزن.
نوزاد به سخن آمد و گفت: اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد ان محمدّ رسولالله سپس بر امیرالمؤمنین صلوات فرستاد و برای هر یک از امامان طلب رحمت کرد تا رسید به پدر بزرگوارش و سکوت نمود و در روز هفتم این آیه را تلاوت نمود «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ».
در رویات دیگری از حکیمه خاتون روایت شده که گفت بر زراع دست راست نوزاد نوشته بود «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا».210
در خصوص تولد حضرت حجت فرمودند از شکم مادر، روی زانوهایش به زمین میآید و با انگشت سبّابه به سوی آسمان اشاره کرده و عطسه میکند و میفرماید:«الحمدالله رب العالمین» او بنده ذاکر خداست که از پرستش حق کبر نمیورزد واستنکاف نمیکند، ستمگران خیال میکنند که حجت خدا ناتوان است، اگر به ما اجازه سخن گفتن داده شود هر گونه شک وتردید از بین میرود.211 به هنگام تولد ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف منجّمی یهودی در قم اقامت میکرد که در آن شهرت بسزائی داشت، احمدبن اسحاق که از شخصیتهای معروف قم و وکیل امام عسکری در قم بود، پیش منجم یهودی رفت وگفت برای مادر فلان روز مولدی به دنیا آمده طالع او را ببین، یهودی گفت آنچه من از محاسبههای خود بدست میآورم این است که او با پیامبر خواهد بود ویا وصی پیامبر او شرق وغرب جهان را تحت حکومت و سیطره خود در خواهد آورد من چنین در مییابم که احدی در روی زمین نمیماند جز اینکه در برابر او تسلیم میشود212.
نرجس خاتون کیست؟
نرجس خاتون مادر امم زمان 7، دختر یشوعا پسر قیصر، امپراطور روم و مادرش از اولاد حواریون حضرت عیسی7 و نسبت شریفش به شمعون حضرت عیسی7 میرسد. او به صورت ناشناس در میان زنهای پرستار که برای پانسمان و معالجه مجروحین همراه سپاه روم حرکت میکرد، لشکر روم با پیشتازان سپاه اسلام روبرو شد و شکست خورد و همه پرستاران به دست مسلمانان اسیر شدند، هنگامی که این امیران در معرض فروش قرار گرفتند، دختر قیصر خود را نرجس معرفی کرد که از اسمهای رایج در میان کنیزان بود.( نام آن حضرت ملیکه یا خمط بوده است) ایشان که در کاخ امپراطوری تربیت یافته بود تحت تعلیم پدرش زبان از جمله عربی به خوبی میدانست، رسیدن اسیران به مرکز خلافت( بغداد) در زمان امام هادی7 که از جریان با خبر شد و اطلاع یافت که تا به حال هر کس خواسته او راخریداری کند امتناع ورزیده است،یکی از اصحاب نزدیکش را به نام بشربن سلیمان ازاولاد ابوایّوب انصاری مامور خرید آن دختر نمود وبا نشانههایی که امام داده بودند معامله انجام گرفت ونرجس به محضر امام هادی 7 آورده شد.213 امام7 به حکیمه خاتون فرمود: عمه جان؟ این همان است، اورا به منزل برده واحکام دین وتعلیم عالیه اسلام را به او بیاموز که او همسر پسرم ابو محّمد مادر قائم عجل الله تعالی فرجه میباشد214. این همان کنیزی بود که رسول اکرم6 داستانش را خبر داده وامامان معصوم یکی پس از دیگری این داستان راجزء اسرار اقامت به ارث برده بودند.
چگونگی ازدواج نرجس خاتون با امام عسکری 7
حضرت نرجس خاتون یک شب در کاخ امپراطوری، رسول اکرم 6 را در خواب دید که با دخترش حضرت زهرا 3 به خانه او تشریف فرما شدند آنگاه پیامبر6 اسلام در کنار حضرت عیسی7 و حضرت زهرا3در کنار مریم 7 نشستند، پس حضرت رسول 6 اورا از حضرت عیسی7 برای فرزندش امام حسن عسکری خواستگاری نمود، آنگاه حضرت زهرا3 تمثال امام عسکری7 را به او نشان داد ومقام والای اورا بیان فرمودو اینکه چگونه میتواند به محضر او شرفیاب شود بازگو نمود.
نرجس خاتون از خواب بیدار شد واحساس کرد عشق امام حسن عسکری با جان او آمیخته و در اعماق دلش نشسته وافق زندگیاش را روشن میکند. نرجس خاتون از آن روز نشاط وشادابی فوق العادهای داشت وجز به رسیدن خواستگاری فکری در سرنداشت و از راهی که حضرت زهرا 3 به او آموخته بود ساز و برگ را آماده میساخت لذا همراه لشکر به راه افتاد وپس از اسیری در میان کنیزان وارد بغداد شد.
او مشتریها را رد میکرد تا اینکه یک مشتری با دستخط امام هادی به زبان رومی به خدمت او رسید، او صاحب نامه را شناخت و با حامل نامه گفت: معامله را برای صاحب آن نامه انجام دهد وبدین صورت نرجس خاتون به خانه امام هادی 7 راه یافت واین سعادت را پیدا کرد که یکتا بازمانده الهی حجت پروردگار، حضرت صاحب الزمان را به دنیا آورد. 215
افرادی که امام را دیدهاند
از آنجا که برخی مدعی شدهاند حضرتش از نسل قریش به دنیا خواهد آمد، لذا به ذکر نام بعضی از افراد که حضرت را دیدهاند میپردازیم. حکیمه خاتون: ایشان دختر امام جواد7 بوده و خواهر امام هاددی و عمه امام عسکری8 در شب میلاد آن حضرت همانگونه که نقل شد حضور داشته و بعد از آن نیز بارها ایشان را دیده است.
عثمان بن سعید عمروی
او وکیل امام هادی و عسکری8 و نخستین سفیر حضرت ولی عصر عجلالله تعالی فرجه در غیبت صغری میباشد، امام عسکری او را خواسته و فرمودند:ده هزار طل گوشت خریداری کرده برحسب افراد بینهاشم و به عنوان عقیقه حضرت مهدی7 در میان خانوادههای بینهاشم تقسیم کن و برای هر یک از اصحاب یک گوسفند ذبح شده فرستاد و یکی از اصحاب را مأمور توزیع صدقات نمود.216 توضیح اینکه امام7 با این صدقات میخواست خبر تولد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به جهانیان برساند.
قابله غیرشیعه
در شب تولد امام زمان علاوه بر حکیمه خاتون قابلهای غیرشیعه را دعوت کرد تا شاهد بر تولد حضرت باشد بعد سفارشات مؤکد که این تولد را به کسی نگوید، ولی میدانست که خواهد گفت و این همه تأکید برکتمان برای برانگیختن حساسیت زن غیرشیعه بود.217
ابوغانم خادم امام عسکری7
او میگوید: حضرت صاحب الامر در گهواره بود، مرا پیش خود فراخواند و فرمود مرا میشناسی،گفتم شما مولای من و فرزند مولای من میباشید فرمود: آن را نپرسیدم، گفتم منظورتان را خود بیان کنید، فرمود: أنا خاتم الاوصیاء و بی یرفعُ الله البلاء عن اهلی و شعتی» من خاتم اوصیاء هستم خداوند بوسلیه من بلا را از اهل و شیعیانم دفع میکند.218
ابوالادیان میگوید
وارد خانه امام عسکری شدیم و با جنازه آن حضرت مواجه شدیم، برادر امام عسکری، جعفر کذّاب جلو آمد که بر جنازه امام نماز بخواند، چون دستها را برای تکبیر بالا برد کودکی در صحن خانه ظاهر شد و عبای جعفر را گرفت و کشید و در آن حال فرمود:
ای عمو برو عقب، برای نماز پدرم من از همه شایستهتر هستم، جعفر در حالیکه که رنگ صورتش پریده بود خود را عقب کشید و آن کودک بر جنازه پدر نماز گزارد،آنگاه جنازه امام7 را در کنار قبر پدرش امام هادی7 دفن نمود،219 بر حسب روایات و اسناد موجود کسانی که بر جنازه امام عسکری به امامت حضرت بقیة الله نماز گزاردهاند و حضرت را دیدهاند سینُه تن میباشند.
محمد بن عثمان عمروی
او دومین سفر حضرت ولیعصر در زمان غیبت صغری بوده، میگوید آخرین بار، آن حضرت را در کنار خانه کعبه دیدم که میفرمود: «اللهم انجرلی ما وَعَدتنی» خدایا آنچه را که به من وعده کردی انجام ده و پوشش خانه کعبه را گرفته و فرمود:« اللهمُ انتقم لی من اعدائی» خدایا انتقام مرا از دشمنانم بگیر.220
رشیق مازندرانی
از شیخ طوسی رحمةالله علیه نقلب شده که رشیق مازانی گفته است: معتضد عباسی مرا به اتفاق دو نفر دیگر دستور داد از بغداد به سامراء رفته به خانه بقیةالله وارد شویم و هرکس را داخل خانه دیدیم او را کشته سرش را برای او بیاوریم.
راوی گفت: ما سه نفر از بغداد مخفیانه و بدون اطلاع احدی حرکت کرده و به درب خانه رسیدیم در دهلیزخانه خادمی سیاه را دیدم و از او سوال نمودیم،در خانه چه کسی است؟ جواد داد، صاحبخانه، و چون وارد صحن خانه شدیم کسی را در آنجا ندیدیم، پردهای را در آنجا مشاهده کردیم که آویزان بود، چون پرده را عقب زدیم اطاق بزرگی نمایان شد که پر از آب بود. گویا دریاست و در آخر آن حصیری برروی آب گسترده بود و بر روی آن شخصی خوشقیافه و خوشاندام در حال نماز بود به ما توجهی ننمود، یکی از ما خودش را به آب زد، تا او را دستگیر کند ولی در آب فرو رفت، دست او را گرفته و نجاتش دادیم چون از آب بیرونش آوردیم بیهوش بر زمین افتاد. ساعتی گذشت چون به حال آمد رفیقش خود را به آب زد شاید بتواند او را دستگیر کند او هم مانند رفیقش در آب فرو رفت:من مبهوت شدم و عرض کردم معذرت میخواهم به خدا قسم ندانستیم به کجا و نزد چه کسی آمدهایم آن حضرت جوابی نداد و از جای خود هم حرکت نکرد و ما از مشاهده این قضیه سخت نگران شده و به بغداد مراجعت نمودیم و جریان به خلیفه گزارش کردیم او دستور داد که مطلب را به کسی نگوئید و بسیار تأکید نمود.
غیبت امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف
«عن اسحاق بن عمّار قال: قال أبو عبدالله7 للقائم غیبتان:احداهما قصیرة و الأخری طویلة: الغیبة الأولی لایعلم بمکانه الاّ خاصّة شیعته و الأخری لایعلم بمکانه الاّ خاصّة موالیه». اسحاق بن عمار گوید: از ابیعبدالله7 شنیدم که فرمود:قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف دو غیبت دارد یکی کوتاه و دیگری دراز در اولی جز شیعیان خاص کسی جای او را نداند و در دیگری تنها خادمین محرم او جای او را میدانند».221
علت غیبت
حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامه خود به سفیر دومش محمدبنعثمان، مینویسد:
اما در مورد علت غیبت، خدای تبارک و تعالی میفرماید:»ای کسانی که ایمان آورده اید هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود شما را اندوهگین سازد».222 هر یک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان برگردن داشت ولی من هنگام ظهور خواهم نمود که بیعت احدی از طاغوتها به گردنم نباشد.
و اما کیفیت انتفاع مردم از وجود من همانند انتفاع آنها از خورشید است، هنگامی که ابرهای تیره آن را بپوشانند، و من برای اهل زمین امان هستم همانطور که ستارگان برای اهل آسمان امانند، در مورد چیزهائی که به شما سودی نخواهد بخشید پرسش نکنید و در مورد آنچه به شما بیان شده خود را به زحمت نیندازید «و أکثروا من الدّعاء الاّ بتعجیل الفرج فاّن فی ذلک فرجکم و السلام علی من اتّبع الهدی».223 در رابطه با تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما نیز به آن بسته است و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند.
همچنین در توقیع شریفی که به دست حسین بن روح نوبختی سومین سفیر امام صادر شده است حضرت بقیةالله قسمتی از راز غیبت را چنین بیان کردهاند: کسی که بازگو کند بازخواست میشود، آنکه باز خواست شود افشاء میکند و آنکه افشاء کند هدر میدهد.224
در یک جمعبندی کلی علل غیبت حضرت ولیعصر (عج) را در سه مورد میتوان خلاصه نمود.
الف) آزمایش دوم
ب) حفظ جان امام
ج) آزادی از یوغ بیعت با طاغوتهای زمان
دوران غیبت
غیبت حضرت حجت7 به دو بخش تقسیم میشود، غیبت صغری و دیگری غیبت کبری، در غیبت صغری، سفیران چهارگانهاش با او تماس داشتهاند، ولی در غیبت کبری نائب خاص نداشته و فقهای جامع الشرائط به عنوان نائبان عام او میباشند.
غیبت صغری، از لحظه ولادت حضرت آغاز و تا وفات چهارمین سفیر ایشان ادامه مییابد که مدت زمان هفتاد و چهار سال طول کشیده است و دوران سفارت از زمان شهادت امام عسکری آغاز شده و مدت زمان آن شصت و نه سال و شش ماه و پانزده روز میباشد.
قابل ذکر است که بعد از امام هشتم7،دیگر امامان معصوم برای همگان ظاهر نمیشدند، بلکه فقط برای خواص شیعه آنهم در موارد خاص، در جمع حضور مییافتند، حتی پاسخ سؤالات و رفع نیازمندیهای آنها را غالباً از پشت پرده انجام میدادند تا شیعیان برای غیبت حضرت بقیة الله آموزش دیده و آماده شوند.
حضرت حجت در نامهای به یکی از سفیرانش مینویسد: پدرم با من عهد بسته که در روی زمین خدا دورترین و مخفیترین نقطه آن را برای اقامت خود برگزینم تا امر من پوشیده بماندو محلی زندگیام از حیله دشمنان و گمراهان در امان باشد، این پیمان مرا به کوههای بلند و پر از و حوش و طیور سوق داده است و مرا از دشتها و بیابانها دور ساخته تا روز موعود فرا رسد و فرمان حق صادر شود و ترس از بین برود.225
نوّاب چهارگانه و خاص حضرت بقیة الله (عج)
همانگونه که بیان شد امام7 در دوران غیبت صغری چهار سفیر خاص داشته و شیعیان از طریق این سفیران با امام ارتباط برقرار میکردهاند و بعد از این سفیران چهارگانه که دوران غیبت کبری شروع شده سفارت حضرت به فقهای جامع الشرائط به عنوان نوّاب عام واگذار شده است.
اولین نائب خاص حضرت، ابوعمر و عثمان بن سعید عمروی اسدی است، ایشان پیش از تولد امام عصر روحی له الفداه به مدت پنج سال وکیل امام هادی و امام عسکری8 و نماینده آن بزرگواران بوده و در میان شیعیان با نام «زیّارت» یا «سمّان» به معنی روغن فروش شهرت داشته است و این لقب را برای پوشش نهادن برای وکالت و نیابت امام7 به خود اختصاص داده و به تجارت زیتون و روغن اشتغال داشت و برای لشکریان بنیالعباس روغن تهیه میکرد و پنج سال نیز نماینده و نائب امام عصر7 بوده است.
ایشان مورد اطمینان حضرات معصومین بود تا جائی که امام عسکری7 به وکیل دیگر خود در قم که احمدبن اسحاق نام داشته میفرماید: «العمریّ ثقتی، فما ادّی عنّی فعنّی یؤدّی و ما قال لک فعنّی، یقول: فاسمع له و أطع فانّه الثّقة المأمون».226 عمری مورد اطمینان من است آنچه از من نقل کنید بیتردید از من شنیده و آنچه بگوید از زبان من میگوید: از او بشنو و از وی اطاعت کن او امین و مورد وثوق میباشد.
حضرت حجت روحی له الفداه از هر فرصتی برای ارشاد شیعیان استفاده مینمود و با ابزار مختلف به هدایت آن میپرداخت. با رحلت عثمان بن سعید، در توقیع شریفی که برای فرزندش محمدبن عثمان نوشتند ضمن تسلیت گوئی به او و اظهار غم و اندوه خود فرمودند «کان من کمال سعادته ان رزقه تعالی ولداً مثلک یخلفه من بعده و یقوم مقامه بأمره و یترحّم علیه».227 از کمال سعادت او این بود که خداوند فرزندی چون تو به او عنایت فرمود که جای او بنشینی و منصب سفارت و نیابت خاصه او را به عهده بگیری و از خدا برایش طلب رحمت کنی.
بدین ترتیب ابوجعفر محمدبن عثمان عمروی اسدی به عنوان سفیر دوم امام7 به نیابت منصوب شد، ایشان حدود چهل سال مقام والای نیابت خاصه را برعهده داشت و در سال 305 هجری قمری رحلت نمود.
حضرت حجت7 در مورد وثاقت او میفرماید:«و امّا محمّد بن عثمان العمریّ رضیالله عنه و عن ابیه من قبل فانّه ثقتی و کتابه کتابی».228 محمدبن عثمان عمری که خدای از او و پدرش خشنود باشد مورد اطمینان من و نوشته او نوشته من است.
محمدبن عثمان که در آخر عمر پیرو ناتوان شده بود، در مجلسی در جمع شیعیان حاضر میگوید: به من امر شده که به ابوالقاسم حسین بن روح به عنوان نائب خاص امام7 وصیت نمایم.229 و بدین صورت سومین نائب حضرت بقیة الله به نیابت منصوب گردید ایشان حدود بیست و یک سال متصدی مقام نیابت بوده و در سال 326 درگذشت.
حسین بن روح برای امام نامهای نوشت و در آن نامه از حضرت اجازه خواست تا به حج و زیارت خانه خدا مشرف شود ولی امام7 اجازه ندادند، در زمانی دیگر نامهای نوشت و اجازه خواست، این بار حضرت اجازه داد و دستور دادند با آخرین قافله حرکت کند.230 و او نیز چنین کرد، در آن سال تمام قافلههائی که عازم حج بودند به دست قرامطه کشته شدند مگر همین قافله آخری که جان سالم به در برد.
پس از ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، امام7 ابوالحسن علیبن محمّدسمری را به نیابت خویش منصوب فرمودند ایشان مدت سه سال عهدهدار این منصب بود و در سال 329 هجری قمری رحلت نمود و با رحلتش باب سفارت و نیابت خاصه بسته شد.
حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در روزهای آخر عمری به او نوشتند: «فاما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم»231 و بدین گونه ولایت عامه و مرجعیت شیعه به منظور استمرار حاکمیت ولایت اهل بیت:پایهگذاری شد.
آخرین توقیع به علی بن محمد سمری
علیبن محمد سمری در آخرین روزهای عمرش بیمار بود روزی نامهای را آورد و مهر آن را گشود، آن توقیع شریف از حضرت مهدی7 بود و آن را قرائت کرد.
متن آخرین توقیع حضرت به علیبن محمد سرمی
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا علی بن محمد سمری اعظم الله اجر اخواتک فیک.
خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو افزون سازد
فانّک میّت ما بینک و بین ستّة ایام، فاجمع امرک و لاتوص الی احد.
تو شش روز دیگر رحلت خاهی نمود کارهایت را فراهم ساز و به کسی وصیت مکن.
فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبة التامة الاّ بعد ان یأذن الله تعالی ذکره.
پس کسی را به جانشینی خود برمگزین زیرا غیبت کامل فرا رسیده است و دیگر تا روزی که خداوند تعالی بخواهد ظهوری نیست.
و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتی من شیعتی من یدّعی المشاهدة.
و آن مدتی بس دراز خواهد بود که دلها را قساوت گرفته و زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد. در این دوران بعضی از شیعیان ادعای مشاهده مرا میکنند.
ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانی و الصیحة فهو کذّاب مفتر ولاحوس و لاقوّه الاّبالله العلی العظیم».
آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه دروغ گفته است، که هیچ حول و قوهای جز برای خدای بزرگ و متعال نمیباشد.232
وظایف و فعالیتهای اساسی سفیران خاص
با نگاهی اجمالی به احادیث و روایات و نقل تورایخ وظایف اساسی نوّاب آن حضرت را میتوان در چند بند خلاصه نمود.
1- پنهان داشتن نام و مکان حضرت.
2- سازماندهی وکلای محلی امام7 در عصر غیبت.
3- گرفتن حقوق و اموال متعلق به امام7 و مصرف آن در جای خودش.
4- پاسخگوئی به سؤالات فقهی و مشکلات اعتقادی و فکری امت اسلام.
5- مبارزه با مدعیان دروغین نیابت.
کلام رسول خدا6 در مورد غیبت کبری
غیبت کبری امام 7 در روز 15 شعبان سال 329 هجری قمری با رحلت علی بن محمد سمری و قرائت متن توقیع آن حضرت آغاز شد که تاکنون هم ادامه دارد، در آن روز عمر شریف حضرت 74 سال تمام بود که مدت چهار سال و شش ماه و بیست و سه روز آن را در عهد امام عسکری سپری نموده و مدت شصت و نه سال و پنج ماه و هفت روز دوران نوّاب چهارگانه حضرت بوده است.
نبیمکرم اسلام در مورد غیبت آن حضرت میفرماید: سوگند به خدائی که مرا به حق برانگیخت قائم اولاد من براساس پیمانی که خدا به وسیله من با او بسته از دیدهها غائب میشود. تا بیشتر مردمان بگویند:خدا نیازی به آل محمّد ندارد.
گروهی در نشانههای او دچار شک و تردید شوند، هر کس آن زمان را درک کند محکم به دین خود چنگ زند و راه شک را ببندد، تا شیطان نتواند او را به شک انداخته از دین و آئین بیرون برد. خداوند تعالی شیطان را دوست و ولیّ کسانی قرار داده که به خدا ایمان نمیآورند».233
انتظار فرج
پس از غیبت آن ماه کنعانی، محبان و شیعیان آن حضرت صبح و شام در فکر و یاد او بوده و انتظار و ظهور او را میکشند و از آنجا که این غیبت طولانی پیشبینی شده بود حضرات معصومین:هم اوضاع و احوال شیعیان را در عصر غیبت بیان کردهاند و کسانی به سر منزل مقصود میرسند و به نجات و سعادت ابدی دست مییابند که اعتقادشان نسبت به وجود او و ظهورش ثابت مانده باشد لازم میدانیم در باب انتظار روایاتی را از آن بزرگوار نقل و این سطور را به آن مزین نمائیم.
وجود مقدس رسول خدا6 فرمود:«انتظار الفرج بالصبر عبادة»234 و «اصل اعمال امّتی انتظار فرج الله عزّوجل»235 و «افضل العبادة انتظار الفرج»236 و همچنین امیرالمؤمنین علی7 در این زمین فرمود:
«افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله»237 و «و انتظروا الفرج و لاتیأسوا من روح الله فانّ أحبّ الاعمال الی الله عزّوجل انتظار ا لفرج»238 و از امام صادق7 روایت شده که فرمود: من مات منتظراً لهذا لأمر کان کمن کان مع القائم فی فسطاطه لابل کان بمنزلة الضّاررب بین یدی رسول الله بالسّیف».239
1- ترجمه: انتظار فرج با بردباری عبادت است.
2- با ارزشترین اعمال امت من انتظار گشایشی از ناحیه خدای متعالی است.
3- با فضیلتترین بندگیها انتظار گشایش فرج است.
4- با فضیلتترین بندگی مؤمن انتظار گشایش از طرف خداست.
5- منتظر فرج باشید و از لطف و رحمت خدا ناامید نشوید همانا محبوبترین اعمال نزد خدا انتظار فرج است.
6- کسی که در حال انتظار برای ظهور حضرت مهدی بمیرد مانند کسی است که همراه قائم در چادر فرماندهی او باشد.
بلکه مانند کسی است که در کنار رسول خدا با شمشیر با دشمنان جنگیده است.