ولایت فقیه

نیازهای روز افزون بشریت و حوادث جدید می‌طلبد که بشریت همچنان با منبع وحی در ارتباط باشد و برای رسیدن به هدف، رهبری الهی، او را به سوی مقصد،‌ دستگیری و راهنمائی کند این در حالی است که به دلائل متعدد حجت معصوم خداوند با اذن و مشیت خدا از دیدگان مخفی گردیده است و بعضی گمان کرده‌اند که بشریت به حال خود رها شده ولی یقیناً نخواهد بود. بلکه هدایت گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم و باواسطه صورت می‌گیرد و در این زمان که هدایت مستقیم و بدون واسطه از طرف امام معصوم امکان‌پذیر نیست،‌ ناگزیر این هدایت غیرمستقیم و با واسطه خواهد بود، زیرا اولاً اگر چنین نباشد، نقض غرض شده و اسباب هدایت بشر برای او فراهم نشده و مباحث اعتقادی معاد عموماً بی‌اساس خواهد بود.
ثانیاً: وجود امام غائب، بدون تأثیرگذاری در جامعه، با توجه به تعریف کلی امامت، که عبارت است از،‌ ریاست فراگیر امور دینی و دنیوی مردم،‌ به نیابت از پیامبر6 مفهومی نخواهد داشت و این شبیه مخالفین تحقق خواهد یافت که امام غائب بی‌اثر و وجودش لغو خواهد بود و خدای متعال عمل لغو و باطل انجام نمی‌دهد.

پس باید گفت که این هدایت الهی از طریق امام غائب با واسطه صورت می‌گیرد. و این واسطه،‌ یعنی حلقه اتصال بین امت و امام،‌ شخصیت‌های والای شیعه از میان فقهای بزرگ دین،‌ که قرین به عصمت هستند و جامعه شیعی این حلقه‌های اتصال بین امت و امام را با عنوان ولایت مطلقه فقیه می‌شناسند. و بر همین اساس ولایت او را به جان و دل پذیرفته‌اند. و بر این عقیده‌اند، همان ولایتی را که پیامبر 6 و ائمه معصومین:دارند،‌ولی فقیه نیز دارد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند، حضرت امام خمینی در این مورد می‌فرماید:‌
«این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم6 بیشتر از علی7بود،‌ با اختیارات حکومتی امیرالمؤمنین علی7 بیشتر از ولی فقیه است باطل و مردود می‌‌باشد. خداوند متعال همان اختیارات و ولایتی را که به پیامبر اکرم 6 وامامان معصوم: دارند، ولی فقیه نیز دارد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند،‌ حضرت امام خمینی در این مورد می‌فرماید:‌
«این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم6 بیشتر از علی7 بیشتر از ولی فقیه است باطل و مردود می‌‌باشد خداوند متعال همان اختیارات و ولایتی را که به پیامبر اکرم6 و امامان معصوم: داده است، برای حکومت فقیه نیز قرار داده است،‌ نهایت تفاوت اینکه ولایت فقیه در رابطه با شخص معین نبوده و روی عنوان عالم عادل ثابت می‌باشد.255
امام راحل1در تبیین این نظریه می‌فرماید:‌وقتی می‌گوئیم ولایتی را که رسول اکرم و ائمه: داشتند بعد از آن،‌ فقیه عادل دارد،‌ برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود، که مقام فقهاء همان مقام ائمه و پیامبر اکرم 6 است، زیرا اینجا صحبت از مقام نیست بلکه صحبت از ولایت یعنی، حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس که یک وظیفه مهم است می‌باشد، نه شأن و مقام برتر و غیرعادی،‌به عبارت دیگر ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجراء قوانین الهی و اداره جامعه‌ اسلامی، برخلاف تصوری که بسیاری از افراد دارند، امتیاز نیست،‌ بلکه وظیفه‌ای است خطیر،‌ ولایت فقیه از امور قراردادی و اعتباری و عقلایی است و واقعیتی جز جعل قانونی ندارد،‌ حاکم متصدی اجرای قوانین الهی است و باید حکم خدا را اجرا نماید چه رسول‌الله 6 باشد و چه امام معصوم7 یا نماینده و یا فقیه عصر.256
حکومت اسلامی یعنی حکومت قوانین اسلام و حاکمیت اسلام، همان حاکمیت خداست، از این رو حکومت اسلامی به مثابه قوانین اسلام دارای ولایت مطلقه است، اما از آن زاویه که ولی فقیه به عنوان مجری قوانین اسلام و مظهر قدرت و حاکمیت خدا و قوانین او و مغز متفکر نظام اسلامی است، قدرت مطلقه و اختیارات نامحدود حکومت اسلامی برای تحقق یافتن در جامعه اسلامی به مجری او نیز که ولی فقیه می‌باشد منتقل شده، و او هم در چارچوب قوانین و ضوابط اسلامی دارای اختیارات و قدرت مطلقه است. همانگونه که «امروز فقهای اسلام از طرف امام 7حجت بر مردم هستند همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است.»257

مراد از ولایت مطلقه فقیه چیست؟‌
مقام معظم رهبری آیت الله العظمی خامنه‌ای در تبیین نظریه ولایت مطلقه فقیه چنین می‌گویند:
«مراد از ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط این است که دین حنیف اسلام که خاتم ادیان آسمانی و باقی تا روز قیامت است،‌  دین حکومت است و دین اداره شئون جامعه، پس در این صورت چاره‌ای نیست، از اینکه تمامی طبقات جامعه،‌ یک ولی امر و حاکم شرع و رهبری داشته باشند تا امت اسلامی را از دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید و عدالت را در میان جامعه با جلوگیری تعدی قوی بر ضعیف بر پا دارد.»258
همچنین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چگونگی حاکمیت فقیه جامع‌الشرایط به نیابت از امام معصوم7 چنین بیان شده است: در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل با تقوی آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده‌دار آن می‌گردد.»259
«پس از مراجع عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت‌ آیت‌الله العظمی امام خمینی1که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخت و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقها واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می‌کنند هر گاه یکی از آنان را از علم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عام یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکو در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‌کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‌نمایند، رهبر منتخب خبرگان ولایت امر و همه مسئولیت‌های ناشی از آن برعهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است».260

شرایط و صفات رهبر در قانون اساسی
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل یکصد و نهم شرایط و صفات رهبر به شرح زیر آمده است.
1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2. عدالت و تقوی لازم برای رهبری امت اسلام.
3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت،‌ مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
4. در صورت تعدد واجدین شرایط فوق شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‌تر باشد مقدم است.

جستجو